ثروتمندان احمق، عامل واقعي تخريب منابع طبيعي

در نگاه اول به نظر مي رسد که معضل افزايش دماي کره زمين رابطه اي مستقيم با افزايش جمعيت دارد و از آنجا که درصد قابل توجهي از رشد جمعيت در کشورهاي فقير اتفاق مي افتد، مي بايست اين کشورها را مسئول اصلي ته کشيدن منابع و سوخت هاي طبيعي کره زمين و توليد دي اکسيد کربن که از عوامل عمده تغيير دماي زمين
شنبه، 3 مهر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ثروتمندان احمق، عامل واقعي تخريب منابع طبيعي

ثروتمندان احمق، عامل واقعي تخريب منابع طبيعي
ثروتمندان احمق، عامل واقعي تخريب منابع طبيعي


 

نويسنده:جورج مونبيوت




 

چکيده:
 

در نگاه اول به نظر مي رسد که معضل افزايش دماي کره زمين رابطه اي مستقيم با افزايش جمعيت دارد و از آنجا که درصد قابل توجهي از رشد جمعيت در کشورهاي فقير اتفاق مي افتد، مي بايست اين کشورها را مسئول اصلي ته کشيدن منابع و سوخت هاي طبيعي کره زمين و توليد دي اکسيد کربن که از عوامل عمده تغيير دماي زمين است، به شمار آورد. اما با نگاهي دقيق تر مي توان پي برد که جمعيت فقير جهان سهم چنداني از منابع طبيعي جهان ندارند و در واقع ثروتمندان اغلب کهنسال کشورهاي توسعه يافته اندکه به واسطه مصرف بي رويه و بي ملاحظه و با توجه به دسترسي نامحدودشان به اين منابع، در حال تخريب کره خاکي اند.
اينکه اغلب کساني که خود را دل نگران معضل رشد جمعيت نشان مي دهند، سفيدپوستان ثروتمندي هستندکه سن توليد مثل را پشت سر گذاشته اند، تصادفي نيست. اين تنها معضل زيست محيطي است که نمي توان آنها را به خاطرش مقصر شمرد. به عنوان مثال، جيمز لاولاک دانشمند برجسته سيستم هاي زمين در ماه گذشته ادعا کرد: «آنهايي که اين حقيقت را که معضل رشد جمعيت و تغيير آب و هواي کره زمين به هم مرتبط و دو روي يک سکه اند ناديده مي گيرند، يا نادانند و يا از حقيقت فرار مي کنند. اين دو، جدايي ناپذيرند و توجه به يکي بدون در نظر گرفتن ديگري، نامعقول و غير منطقي است.» اما اين خود لاولاک است که نادان و غير منطقي است.
مقاله اي که در بيست و هشت سپتامبر 2009 در مجله «محيط زيست و شهرسازي» چاپ شد، استدلال کرد که در مکان هايي که داراي سريع ترين ميدان رشد جمعيت هستند، کمترين ميزان دي اکسيد کربن، که يکي از عوامل اصلي تغيير آب و هواي زمين است، توليد مي شود و بالعکس. به عنوان مثال، بين سال هاي 1980 و 2005، مناطق جنوب صحراي آفريقا ميزان قابل توجه هجده و نيم درصد رشد جمعيت و توليد تنها دو و چهار دهم درصد دي اکسيد کربن جهان را به خود اختصاص دادند، در حالي که در آمريکاي شمالي، نرخ رشد جمعيت چهار درصد و توليد دي اکسيد کربن چهارده درصد بوده است. شصت و سه درصد رشد جمعيت جهان مربوط به مکان هايي است که دي اکسيد کربن بسيار کمي توليد مي کنند.
واقعيت به اينجا ختم نمي شود. اين مقاله خاطر نشان مي کند که حدود يک ششم جمعيت جهان آنقدر فقيرند که ميزان دي اکسيد کربني که توليد مي کنند اصلاً قابل ملاحظه و مهم نيست. اين جمعيت فقير داراي بالاترين نرخ رشد جمعيت نيز هستند. در هند، در خانواده اي داراي درآمد ماهيانه کمتر از سه هزار روپيه (چهل يورو)، ميزان مصرف برق، يک پنجم سرانه تعيين شده براي هر فرد و در خانواده هاي داراي درآمد سه هزار روپيه يا بيشتر، ميزان مصرف سوخت جهت حمل و نقل به ازاي هر عضو خانواده، يک هفتم سرانه تعيين شده است. کارتن خواب ها، تقريباً هيچ مصرف سوختي ندارند و در واقع به هيچ ميزان، دي اکسيد کربن توليد نمي کنند. اغلب کساني که گذران زندگي آنها از طريق زباله هاست (که بخش اعظمي از جمعيت طبقه پايين جامعه را تشکيل مي دهند)، بيشتر به جلوگيري از ايجاد گازهاي گلخانه اي از جمله دي اکسيد کربن کمک مي کنند تا توليد آنها.
در واقع مسئول توليد بيشتر اين گازهاي گلخانه اي، که آن را به نحوي غير منصفانه به کشورهاي فقيرتر نسبت مي دهند، کشورهاي توسعه يافته اند. به عنوان مثال، دود ناشي از گازهاي شعله ور شرکت هاي نفتي فعال در نيجريه، از مجموع ديگر منابع موجود در مناطق جنوب صحراي آفريقا، گازهاي گلخانه اي بيشتري توليد مي کنند. حتي جنگل زدايي در کشورهاي فقير بيشتر توسط شرکت هاي تجاري اي انجام مي شود که چوب، گوشت و خوراک حيوانات مصرف کنندگان ثروتمند خود را تأمين مي کنند. مردم فقير روستانشين، آسيب بسيار کمتري به جنگل ها و مراتع وارد مي کنند.
ديويد ساترتواين، نويسنده مقاله مذکور، متذکر مي شود که فرمولي قديمي که به دانشجويان آموخته مي شود، يعني تأثير کلي برابر است با جمعيت ضرب در ثروت ضرب در تکنولوژي(I=pat)، صحيح نيست و در اصل بايد چنين باشد: تأثير کلي برابر است با مصرف کنندگان ضرب در ثروت ضرب در تکنولوژي (I=cat). ميزان مصرف بسياري از جمعيت جهان آنقدر کم است که رقم آن ناچيز بوده و تأثيري در مقادير فرمول ندارد. اين بخش از جمعيت جهان خانواده هايي هستند که داراي بيشترين تعداد بچه هستند.
در حالي که رابطه ضعيفي بين افزايش دماي کره زمين و رشد جمعيت وجود دارد، بين اين افزايش دما و بهداشت، ارتباط شديدي برقرار است. من براي پرداختن به اين موضوع، ابرقايق هاي تفريحي را مورد بررسي قرار دادم، چرا که يکي از ابزار تفريح ثروتمندان ما، از جمله وزراي حزب کارگر، همين ابر قايق هاست. در طي اين بررسي پي بردم که قايق سريع السير «رويال فالکن»، هفتصدو پنجاه ليتر سوخت در هر ساعت مصرف مي کند. چندان متعجب نشدم، زيرا انتظار مواجهه با ارقام بالاتري را داشتم. وقتي که متوجه شدم قايق «اور مارين مانگوستا» در هر ساعت هشتصد و پنجاه ليتر سوخت مي سوزاند، کمي حيرت زده شدم. اما آنچه مرا واقعاً شوک زده نمود، قايق «والي پاور 118» ( که به اين احمق هاي پولدار، حس قدرت و اقتدار مي بخشد) بود که در سرعت شصت گره دريايي، ميزان مصرفي برابر با سه هزار و چهار ليتر در ساعت داشت. اين ميزان برابر است با سي و يک ليتر در هر کيلومتر. يعني تقريباً يک ليتر در هر ثانيه.ميزان خسارتي که هر يک از صاحبان اين قايق ها در مدت ده دقيقه به زيست کره وارد مي آورند، از مقدار صدمه اي که اکثر آفريقايي ها در مدت عمر خود ايجاد مي کنند، بيشتر است.
شخصي که مي دانم با افراد بسيار ثروتمند در ارتباط است، مي گويد که بانکداري را مي شناسد که استخرهاي رو باز خود را در تمام طول سال تا حد دماي حمام گرم نگه مي دارند. زيرا آنها ميل دارند که در شب هاي زمستان در استخر دراز بکشند و از تماشاي ستاره هاي آسمان لذت ببرند! هزينه مورد نياز براي گرم کردن اين استخرها حدود سه هزار يورو در ماه است. اگر صد هزار نفر همچون اين بانکدارها زندگي کنند، سريع تر از ده ميليارد نفر که همانند روستاييان فقير آفريقايي زندگي را سپري مي کنند، سيستم هاي محيط زيست را از بين مي برند.
تنها نکته مثبت زندگي اين افراد فوق ثروتمند اين است که فرزندان زيادي به دنيا نمي آورند و بدين ترتيب از تيررس خطاب پيرمردهاي سفيد پوست پولداري که توليد نسل و ازدياد جمعيت را نشانه مي روند، در امان مي مانند!
در ماه مي، مجله «ساندي تايمز» مقاله اي را با عنوان «تقاضاي باشگاه ميلياردرها براي مهار افزايش بيش از حد جمعيت» منتشر کرد. در اين مقاله آ مده است که «برخي از ميلياردرهاي مشهور به طور مخفيانه با هم ملاقات کرده اند» تا تصميم بگيرند که از چه آرمان سياسي يا اجتماعي حمايت کنند. «سرانجام اين گروه به توافق رسيدند که از راهبردي حمايت کنند که با مسئله رشد جمعيت به عنوان يک خطر بالقوه فاجعه زيست محيطي، اجتماعي و صنعتي برخورد مي کند.» به بيان ديگر اين، ابرثروتمندان معتقدند که اين فقرا هستند که در حال تخريب کره خاکي اند.
(Gorg Monbiot، منتقد و روزنامه نگار انگليسي همکار گاردين.)**
منبع:سياحت غرب- ش 78



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط