ابن ندیم میگوید آن کسی که عربی جزم(خط «جزم»، «انباری» و «حجازی» از دیگر نامهای خط کوفی است) نوشت مردی از بنی مخلدبن نضر بن کنانه بود و اعراب پیروی او بودند. همه این روایات مستند بر تمدن اسلامی است و میگویند خط مسند از یمن به حیره و نزد آل منذر انتقال پیدا کرد و دولت تسلط سیاسی خود را بر سایر امتهای عربی مثل لحیانی، ثمودی، صفوی گسترش داده بود و نوشتار مردم عراق در آن زمان تحت تاثیر آن بود و بعداً خط خود را جزم(از دیگر نامهای خط کوفی است) نامیدند و بعد از آن که دولت آن زمان از بین رفت خطی آسانتر به جای آن قرار گرفت و رواج پیدا کرد که این مطالب در تاریخ طبری(کتابی تاریخی است به زبان عربی) در جلد دوم و ما بعد آن و کتاب تاریخ العرب قبل از اسلام(تالیف دکتر جواد، جلد 4) آمده است.
مهاجرت خط کوفی در حجاز
با توجه به روایت ابن سائب کلبی سه نفر از قبیله طی(بزرگترین قبیله عرب است. عرب قحطانی و یمنیتبار است. اهل این قبیله را طی میخوانند) در بقه کنار فرات جمع شدند و هجای عربی را با هجای سریانی مقایسه کردند، و بعد از آن کتابت از حیره به راه دومة الجندل(شهری که در صدر اسلام جزئی از شام بود) و به سوی سرزمین شام(این منطقه دربرگیرنده سرزمینهایی است که امروزه کشورهای سوریه، اردن، لبنان، اسرائیل، فلسطین، قبرس، بخشهایی از جنوب ترکیه و شرق مصر در آن جای دارند) منتشر شده و به مراکز ورود کاروانها برای تجارت قریش تبدیل شد. و بعد از آن این خطّ در حجاز ماندگار شد و سیر خود را در خط با نامهایی از قبیل حیری، مکّی، مدنی پیدا کرد.
کتابت خط جزم و کوفی با قلم مسطح و تخت
بعضی از اعراب این خط جزم(از دیگر نامهای خط کوفی است) را قبل از اسلام و بعد از اسلام میشناختند و استفاده میکردند چون کلمه جزم به معنی اصلی قط و فصل است و مشخص است که از قلم دیگری متولد شده و معنی دیگرش تسویه است و دلالت بر قلم مستویالقط دارد.
ما میدانیم که کتابت کوفی به قلم مستوی(قلمی که جهت کتابت تخت و صاف باشد) است و حدیثی که از اباذر غفاری که از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده و در کتاب صبح الاعشی و کتاب بلادری و و متاب تاریخ طبری آمده ثابت میکند که عدد حروف مسند و حروف جزم با هم مطابق هستند، یا اباذر والذی بعثنی بالحق نبیا ما انزل الله تعالی علی آدم التسعه و عشرین حرفا.
خط جزم(خط کوفی) از فروعات مسند است
آنچه که گفته شد برای این نیست که ثابت کنیم قلم جزم(خط کوفی) مستقیم از خط مسند گرفته شده بلکه اینها همه دلیل است که خط جزم(خط کوفی) از فروع مسند به وجود آمده و پیوند مشابهی با اصل دارد، به چند دلیل:
۱. وجود فروعی از خط مسند در سرزمینهای نبطی و شمال آن که خط صفوی است و شباهت نزدیکی با اصل خود یعنی خط فینقی دارد.
۲. وجود حروف (ر/د/ف)( از حروف قافیه است) یعنی ثخذّ(ششمین گروه از مجموعۀ کلمات حروف ابجد) و ضظغ(هشتمین کلمۀ مصنوعی حروف ابجد) در خط مسند بر خلاف خط آرامی که از این حروف بیبهره است.
۳. توافق راویان عرب بر اینکه خط عربی از حیری و انباری گرفته شده و این دو از مسند از قبیله کنده و قبیله نبطی به وجود آمده است.
مورخان غربی دلایل اعراب را رد میکند
اما غربیان و پیروانشان دلایل اعراب را رد میکنند که حرف مسند به حالت مفرد است و وصل و پیوسته نیست و خط جزم رابطهای با مسند ندارد ولی خط نبطی شمالی قدیم از حیث ظاهر نزدیکتر به عربی متاخر است. اگر ما به خط نبطی قدیم نگاه کنیم میبینیم که حروف آن به صورت مفرد است و منشا آن آرامی بوده که آرامی از فینیقی گرفته شده است. همانطور که سُریانی از آرامی به وجود آمد و بعضی از حروف آن تغییر یافت و به سه نوع (سورت، نسطوری، سطر نجیلی) درآمد.
در کتاب (الوسیط و تاریخ الخط العربی و آداب و مصور الخط عربی) اشاره شده به این که خط عربی در آغاز تاریخ با امروز تفاوت پیدا کرده و این تفاوت شاید در اثر تصرفات قطع و فصل و وصل بوده است.
خط مقوّر و مبسوط و کاربرد آن
خلاصه مطلب این است که از مجموع مطالب سنگ نوشتهها و نقشها کتابها و روایات واضح است که بعد از خط مسند حمیری و فروع آن در آغاز خط عربی به نامهای جزم و حیری و انباری و مکّی و مدنی بین اعراب شناخته شده بود و از حیره و انبار به شمال حجاز رفت و در اواخر قرن ششم میلادی صورت آن را در نقشها میبینیم و با اینکه ظاهر رسم های خط در سنگ نوشتهها و غیره نشان میدهد، در ابتدا هم بر دو نوع مقوّر و مبسوط یعنی گرد و بزرگ نوشته میشد بدون اینکه از هم مشتق شده باشند و هر دو از خط اول سینایی(سینائیه یا متن سینایی یکی از مهمترین نسخههای دستنویس انجیل یونانی است) و سلسله خطوط سامی گرفته شده بودند قبل از اسلام خط اولی (مبسوط) که زاویهدار بود، برای کارهای بزرگ مثل نقش اخبار پادشاهان و کتابهای مقدّس و سکّهها به کار میرفت و خط دومی(مقوّر) در کارهای خصوصی مانند امور تجاری مورد استفاده بود.
مورخان اروپاییان خط کوفی از سُریانی پدید آمده
تحول خط نبطی به عربی تقریباً دو قرن طول کشید و نزدیک به نیم قرن قبل از هجرت پیامبر(محمد صلی الله علیه و آله و سلم)، قدری کامل و در ناحیه حجاز رایج شد. و خط مسند حمیری به خط جزم حیری و انباری تبدیل شد و با تصرفات و تغییرات دیگری که در آن به وجود آمد به نام خط کوفی معروف شد. بعضی از اروپاییان کوفی را گرفته شده از سُریانی میدانستند که این ادعا مورد قبول نیست و بسیاری از محققان این نظریه را رد کردند. در الوسیط و مصورالخط العربی ذکرشده: خط کوفی نتیجهای از نظم و ترتیب و هندسه خط حجازی است و احتمال دارد که از شایع بودن استفاده از سطر نجیلی و کوفی در نوشتههای جعلی بر معابد و مساجد و بناها و غیره و شباهتی که بین این دو از تزیینات است محققان غرب دچار اشتباه شده باشد که خط کوفی را ازخط حجازی گرفتهاند و به خط سطر نجیلی منسوب کردند.
نظر مورخان عرب درباره خط کوفی و نسخ
در مقدمه ابن خلدون صفحه ۴۱۸ آمده است (... بان اهل الحجاز انما لقنوها من الحیره ولقنها الحیره من التبابعه وحمیر من الیمن)
ابن خلکان و فیات الاعیان جلد۱ ص۳۴۶ (...انتقل الخط الحمیری الی الحیره فی عهدالمناذره)
نهایه الادابة ص ۵۶ و مابعد آن نیز این مطلب را تایید نموده است
مقریزی در کتاب الخطط میگوید( القلم المسند هو القلم الا ول من اقلام حمیر به ملوک عاد)
خط جزم خط مردم اهل حیره
در کتاب اصناف الکتاب ذکر شده خط جزم(خط «جزم»، «انباری» و «حجازی» از دیگر نامهای خط کوفی است) خط اهل حیره است که به مصاحف اختصاص پیدا کرده اهل کوفه آن خط را از حیره یاد گرفتند و خط اهل شام خط جلیل است. در کتاب مصور الخط العربی آمده: الوسی در بلوغ الارب میگوید: (و سمی خط العرب بالجزم لان الخط الکوفی کان اولاً یسمی الجزم قبل الوجود الکوفه لانه جزم ای اقتطع و ولد من المسند الحمیری _ و مرامر هو الذی اقتطعه،(ولعله وضع صوره) _ والخط الکوفی قدیم الوضع وصنعه سیدنا اسماعیل کما ذکر ابن وحشیه النبطی فی کتابه شوق المستهام فی معرفه و موزالاقلام. فیروزآبادی در قاموس المحیط جلد ۴ صفحه ۸۸ میگوید لذلک تسمی العرب خطها بالجزم لانه اقتطع من المسند الحمیری و یسمی الخط بالمسند لانه اسند الی النبی هود. و در جای دیگری میگوید: و الجز م فی الخط تسویه الحروف.
در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و راهنمایی اساتید معظم و ارجمند خود در تعلیم و تربیت و انتقال معلومات و تجربیات ارزشمند، در کنار برقراری رابطه صمیمی و دوستانه و ایجاد فضایی به دور از تشریفات، برای کسب هنر و دانش خوشنویسی، تاریخ هنر جهانی اسلام، بر خود وظیفه میدانم در کسوت شاگردی از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی، استاد عبدالرسول یاقوتی، استاد ناصر طاووسی، استاد ابوالفضل خزایی تقدیر و تشکر نمایم. از خداوند متعال برای این اساتید عزیزم، سلامتی، موفقیت و همواره شاگرد پروری را مسئلت دارم.
شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.