طرح مسأله و ضروت بحث
دانشمندان رشته های گوناگون تأثیرات جهانی شدن را بر جوامع و گروه ها و افراد بررسی کرده اند تا بتوانند به پیامدهای آن در دگرگون سازی روندهای جهانی پی ببرند. جهانی شدن دارای دو چهره محلی و جهانی است که از یک سو دربرگیرنده توسعه شکل ها و تأثیرات جهانی است و از سوی دیگر تقویت گروه های محلی را در پی دارد.در این مقاله کوشش شده است تا با توجه به نظریه های موجود در زمینه جهانی شدن فرهنگی، تأثیرات آن بر سبک زندگی روستایی مورد کنکاش قرار گیرد. برای پرداختن به شاخص های سبک زندگی از آثار بوردیو استفاده شده است.
مبانی نظری این مقاله نیز سه دیدگاه "تفاوت های فرهنگی، یکی شدن فرهنگی و پیوند زدن یا درآمیختن فرهنگی" استوار است که در نهایت توضیح داده شود که کدام یک از آنها می تواند با منطقه مورد مطالعه مطابقت داشته باشد.
در این پژوهش، روش تحقیق کیفی با ابزار مصاحبه به کار رفته است. نتایج مطالعه نشان می دهد که در منطقه یاد شده، تفاوت در سبک زندگی را نه در همه گروه ها بلکه عمدتاً در بین دانشجویان و شاخص رسانه ها مشاهده کرد و تأثیرپذیری از رسانه ها بر دیگر جنبه های زندگی آنان نیز سایه انداخته است.
مقدمه
جهانی شدن، تعریف، تبعات و اهمیت منطقه جغرافیایی در شناخت و گسترش آن
جهانی شدن اصطلاحی است که در تفسیر دنیای چندبعدی و پیچیده امروز کاربرد دارد و در برگیرنده دگرگونی های رخ داده در روندهای کنونی جریان های اجتماعی و فرهنگی است. دانشمندان در رشته های مختلف به بررسی تبعات جهانی شدن در جوامع و گروه ها و افراد پرداخته اند تا نتایج آن را در تغییر روندهای جهانی دریابند.امروزه اهمیت منطقه و نقش آن در شناخت پدیده جهانی شدن و نیز نقش روندهای جهانی در زندگی افراد، کاملاً شناخته شده و بدیهی است. به همین خاطر گفته می شود که جهانی شدن دربردارنده ی دو چهره ی فراگیر جهانی و محلی است که از یک سو به تکوین و توسعه شکل ها و تأثیرات جهانی می پردازد و از سوی دیگر موجب تقویت هم زمان گروه های محلی می شود.
بررسی جداگانه جهانی گروی و محلی گرایی ضرورتی ندارد، زیرا آنچه دارای اهمیت می نماید، این است که توسعه جهانی و محلی هم زمان بررسی شوند و اهمیت هر یک مدّنظر قرار گیرد. (Roberts,2008,1).
رتبه بندی تاثیرات جهانی شدن
بی تردید، تأثیرات جهانی شدن را می توان در سه سطح محلی و ملی و بین المللی مشاهده کرد. مباحث جهانی شدن، شاخه های اقتصادی، فرهنگی، فناوری، سیاسی و جز اینها را به شکلی گسترده دربرمی گیرد (Marginson,1999,singh,2004).به همین خاطر می توان این مقوله ها را از جنبه های مالی و تجاری، فناوری های ارتباطات و اطلاعات، حرکت بین المللی مردم، ساختار جوامع جهانی، زبان شناسی، همگرایی فرهنگی و عقیدتی (ایدئولوژیک) و نشانه ها و نمادهای جهانی بررسی کرد (Monkman and Baird,2002,Marginson,1999).
در این پژوهش کوشش شده است تا با توجه به نظریه های موجود درباره ی جهانی شدن فرهنگی، تأثیرات آن بر سبک زندگی روستایی بررسی گردد.
منطقه مورد مطالعه واقع شده کجاست؟
منطقه مورد مطالعه در این پژوهش دهستان براآن جنوبی از توابع شهر اصفهان-سومین شهر بزرگ کشور-است (مرکز آمار ایران، 1385). این منطقه از مراکز مهم فرهنگی ایران به شمار می آید. از جمله انتخاب شدن آن به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام (فصلنامه فرهنگی، 1386، 68)، و اهمیت فرهنگی آن در کشور، نگارندگان را بر آن داشت که به بررسی شاخص های سبک زندگی و تأثیرات جهانی شدن فرهنگی در آن بپردازند.از نکات عمده و مهمی که همواره در جهانی شدن مطرح است، تأثیرگذاری و پیامدهای آن بر فرهنگ محلی و روستایی است. این نگرانی وجود دارد که با توسعه جهانی شدن در فرهنگ جهانی حل شوند و با آن درآمیزند و از بین بروند.
در واقع این تنها نکته ای است که تقریباً همه کشورهای جهان-جز ایالات متحده امریکا-با آن موافق اند. با روند جهانی شدن، حتی فرانسویان، آلمانی ها و انگلیسی ها نیز نفوذ فرهنگ امریکایی را به کشورهای شان معضلی جدّی برمی شمارند.
شرکت های بزرگ امریکایی مانند کوکاکولا و مک دونالد در پی تکوین و ایجاد فرهنگ واحد مصرفی جهانی اند که نابودی یکپارچگی محصولات و جوامع محلی از تبعات ناگزیر آن است (Tandon,2004).
دستور کار، سخت شدن تقلیل در تحلیل محلی با عنوانی جهانی
موضوع مهمی که در اینجا پیش می آید، جهانی شدن در سطح محلی است؛ چگونه می توان جهانی شدن فرهنگ را در سطح محلی تبیین کرد؟ آیا این خود از روش های زندگی است-یعنی روش بومی شده-که پوشاک، رسانه، مذهب، زبان، فعالیت های اجتماعی، رفتارهای خانوادگی، عادت های غذایی و مانند اینها را در برمی گیرد؟از دغدغه های اصلی این است که جهانی شدن فرهنگ، با نیروی عظیم تبلیغات و قدرت فراوان تقریباً می تواند هر نقطه از دنیا را تحت تأثیر خود گیرد، حتی روستاهای دورافتاده و کوچک را نیز، و سپس تأثیری نازدودنی بر سبک زندگی محلی بر جای نهد.
مردمانی که در مقابل جهانی شدن قرار میگیرند
بدین ترتیب، در این مقاله در نظر است که تأثیرات جهانی شدن فرهنگی بر سبک زندگی روستایی در دهستان براآن جنوبی، بررسی گردد. نکته اصلی همانا تفاوت های سبک زندگی مردمانی است که به شکلی متفاوت در برابر روند جهانی شدن قرار می گیرند.برای پرداختن به شاخص های سبک زندگی از کارپی یر بوردیو دانشمند فرانسوی (1984)، استفاده شده است. بعد از انتخاب شاخص ها، به بررسی تأثیرات و تبعات جهانی شدن فرهنگی بر جنبه های گوناگون سبک زندگی مردم روستایی بررسی پرداخته می شود و سرانجام جهانی شدن فرهنگی و سبک های متفاوت زندگی اجتماعی را تبیین می گردد. جهانی شدن در اینجا به عنوان روند توسعه ای تعریف شده است که تمام جهان و جنبه های زندگی اجتماعی را دربرمی گیرد (Held and McGrew,1999,2).
تاریخچه ی عنوان جهانی شدن( اختلاف تعاریف )
در دهه ی 1980، جهانی شدن چونان فرایند پیچیده ای از دگرگونی ها برشمرده می شد که می بایست از جنبه های مختلف بررسی گردند. برخی از نظریه پردازان معتقدند که این روند، دگرگونی هایی را در پی دارد که به آمریکایی شدن-یا هم سان شدن-می انجامد (Ritzer,1993).در مقابل، برخی دیگر نیز بر این باورند که جهانی شدن عمدتاً دربرگیرنده ی روندهای محلی گرایی است (Watson,1997). در حالی که عده ای همواره اصطلاح جهان محلی را به کار می برند (Robertson,1995). در این مقاله تمام نظریات مذکور بررسی می شود و در نهایت با توجه به آنها می توان دریافت که کدام یک در منطقه مورد مطالعه در حال رخ دادن است.
جان ندروین پیترزه (1995) رابطه بین جهانی شدن و فرهنگ را چنین توضیح می دهد که این دو، در مقوله هایی چون سبک زندگی، برخوردهای فرافرهنگی، مهاجرت، جهان محلی، موسیقی، فیلم، بازاریابی، مد، غذا، و مانند اینها، رابطه ای مستحکم دارند.
اثرات جهانی شدن بر ایران و تمامی کشورها
تبعات خواسته یا ناخواسته
این روندها نشان از موج های عظیم جهانی شدن فرهنگی در دنیای امروز دارند، که پیامدها و نتایجی بس گوناگون و متنوع را در دنیا -و در ایران نیز- در پی خواهند داشت. به طور کلی به خاطر جهانی شدن فرهنگی، مردم سراسر دنیا با هم پیوند یافته اند ولو خودشان هم نخواهند.هرکسی به راحتی می تواند اطلاعات مورد نیازش را پیدا کند، و کالاها و خدمات نیز در هر نقطه به راحتی در دسترس اند، مسافرت ها و ارتباطات جهانی، از هر زمان دیگری فزونترند. فناوری در تمام جنبه ها شرایطی را به وجود آورده است که همگان به راحتی می توانند آن را مشاهده کنند.
ماهواره، تلویزیون، اینترنت، نمابر و بسا دیگر، فراتر از مرزهای فرهنگی در حال حرکت اند. شرکت های بزرگ تفریحاتی، عقاید و انگاره ها و حتی رؤیاهای مردم عادی را که در نقاط مختلف دنیا زندگی می کنند، شکل می دهند.
پرسش هایی که باید پاسخ داده شوند
این فشرده شدن ارزش ها و عادات و به طور کلی فرهنگ باعث می شود که نظریه غرب ایده آل، رشد و توسعه یابد. در پی این روند، خواه و ناخواه چنین پرسش هایی شکل می گیرند: آیا فرهنگ محلی، منفعلانه در دام این فرایند مصرفی خواهد افتاد؟آیا زبان جهانی-یعنی انگلیسی-تمامی دیگر زبان های دنیا را از بین خواهد برد؟ آیا ارزش های مصرفی بر بینش مردم به ارتباطات و یگانگی اجتماعی تأثیر می نهند؟
سرانجام اینکه: آیا فرهنگ مشترک می تواند مردم را به یکپارچگی فرهنگی رهنمون شود (Rehbein,2008)؟
در این نوشتار، به کنکاش در پاسخ به این پرسش ها در منطقه مورد مطالعه پرداخته می شود و به خصوص شرایط کنونی منطقه بررسی می گردد. ایران در طول سالیان دستخوش دگرگونی های فراوانی شد که به تبع آنها شرایطی دیگرگونه شکل گرفته و به وجود آمده است که در مواجهه با روندهای جهانی شدن و نیز محلی گرایی قرار دارد.
این روندها، راه را برای پرسش اصلی این تحقیق باز می کند: بر اساس نظریات جهانی شدن فرهنگی، چه تأثیراتی را می توان بر سبک زندگی محلی در روستاهای منطقه مورد مطالعه مشاهده کرد؟ کدام یک از اینها سازگاری لازم را با منطقه مورد مطالعه دارد؟
چارچوب نظری
تعریف مفاهیم جهانی شدن
تا به امروز بحث های فراوان و گسترده ای درباره ی جهانی شدن شکل گرفته است که همین خود تعریفی واحد از آن را بسیار دشوار می سازد (Salt et al,2000). عده ای جهانی شدن را هم سان سازی محصولات برمی شمارند، که کارایی و ثروت را برای تمام مردم در پی دارد.برخی دیگر بر کاهش قدرت دولت های ملی تأکید می کنند و توسعه سازمان های فراملی، هم سانی فرهنگی، توسعه تجارت جهانی، شبکه های اجتماعی بین المللی، و افزایش سرعت ارتباطات و حمل و نقل در طول زمان و فضا را از تأثیرات جهانی شدن قلمداد می کنند (Kim,2007,2).
بسیاری از دانشمندان اظهار می دارند که جهانی شدن مرحله ای پیشرفته از سرمایه داری است که با توسعه دولت های ملی به وجود آمده است. ممکن است شاخص های ارتباطات جهانی تغییر کرده باشند لیکن پیوندهای جهانی همچنان دست نخورده مانده اند.
شاخص ها و مفاهیم مورد توجه و پر کاربرد
شاخص هایی چون بازارهای جهانی، نظام های بانکی و توسعه نظام های چند فرهنگی، به زمان های دور-و دست کم به قرن نوزدهم-باز می گردند (Salt et al,2000,Currie and Subotzky,2000,Marginson,1999). در آن سوی طیف نیز کسانی هستند که جهانی شدن را پدیده ای کاملاً نو تلقی می کنند، با این استدلال که فشردگی فضا و زمان به دگرگونی های عظیمی در جامعه معاصر دامن زده است.کارنوی و رهتن (2000) جهانی شدن را فرایندی چند بعدی و چند وجهی و چند سطحی مطرح کرده اند. جهانی شدن دارای پایه قوی اقتصادی است که سازمان های چند ملیتی و سرمایه ای جهانی بر آن تأثیر می نهند.
بنابراین هر فرد، با جهانی شدن به صورت رویکردی نابرابر با افراد دیگر مواجه می شود (Single,2004). پیشرفت جامعه اطلاعاتی و فناوری های شبکه ای، سرمایه ای فراملی، تعاملات بین گروهی و مهاجرت اقتصاد رقابتی بین المللی از جمله مصادیق مواجهه افراد با جهانی شدن اند. (Hoppers,2000,Blackmore,2000,Carnoy,2000).
جهانی شدن فرهنگ
فرهنگ به عنوان مؤلفه ای از ارزش های پذیرفته شده در هر جامعه و شیوه زندگی و عادات و رسوم و همچنین هنجارهایی که افراد از آن پیروی می کنند، همواره به وجودآورنده هویت و ضامن بقا و دوام جوامع بوده است (امینی فسخودی، 1389، 53).امروزه فرهنگ به حوزه ای بسیار پیچیده و بحث آفرین تبدیل شده است، زیرا زمانی که فرهنگ های جهانی درون فرهنگ های محلی رخنه می کنند، پیکربندی های جدیدی سربرمی آورند که هر دو قطب جهانی و محلی را با هم درمی آمیزند (سحابی، 1389، 20). در واقع جهانی شدن فرهنگی، حاکی از فشارهای موجود در جوامع محلی است.
پیشرفت ها در حمل و نقل، فناوری اطلاعات و ارتباطات (سینما، ماهواره، اینترنت و جز اینها) به راحتی دسترسی به آگاهی های جهانی و بهره مندشدن از اطلاعات غیررسمی دیگران را افزایش داده اند.
این تنوع تغییرات باعث حرکت سریع تر مردم و همگرایی فرهنگی و زبانی و به طور کلی ایجاد الگو در موسیقی، پوشاک، تفریحات، زبان و جز اینها شده است. گیدنز این فرایند را فشردگی روابط اجتماعی جهانی می نامد که در آن اتفاقات محلی از رویدادهایی تأثیر می پذیرند که کیلومترها دورتر رخ داده اند، که البته برعکس آن نیز می توان دید (Giddens,2003,6).
سه نظریه در مورد جهانی شدن فرهنگی
تدوین پیترزهبیان می کند که سه دیدگاه در بعد جهانی شدن فرهنگی مطرح است (Nederveen Pieterse,2006)، چارچوب نظری این مقاله نیز به بررسی این سه دیدگاه می پردازد و سرانجام توضیح می دهد که کدام یک از آنها می تواند با منطقه مورد مطالعه مطابقت داشته باشد. در ادامه، این سه نظریه در مورد جهانی شدن فرهنگی، به اجمال بررسی می گردند.1) تفاوت های فرهنگی(2) و تداوم یافتن تفاوت ها (برخورد تمدن ها)
در سال 1993 ساموئل هانتینگتن، در مقام مدیر مؤسسه تحقیقات استراتژیک دانشگاه هاروارد مقاله ای بحث برانگیز را با عنوان برخورد تمدن ها منتشر ساخت که بعدها خودش آن را در کتابی با همین عنوان تدوین کرد و پروراند و به عقیده وی، عمده ترین جنبه اوضاع جهانی در سال های آینده، برخورد تمدن هاست.با پایان یافتن جنگ سرد جهان غرب توجه خود را به دیگر نقاط دنیا متمرکز خواهد کرد و در واقع برخورد اصلی بین تمدن غربی و غیرغربی اتفاق خواهد افتاد (Nederveen Pieterse,2004,44). نکته اصلی در دکترین وی این بود که فرهنگ و هویت فرهنگی در سطح گسترده تر، هویت تمدن هستند که الگوهای وحدت یا پراکندگی را در دوران پس از جنگ سرد شکل خواهند داد (Huntington,1996,20).
2) همگرایی فرهنگی(3) یا افزایش شباهت ها (مک دونالدی شدن)
مک دونالدی شدن در واقع الگویی از نظریه پیوستگی جهانی است که از طریق نفوذ شرکت های چندملیتی در کل دنیا صورت می گیرد. مک دونالدی شدن، به نظر جامعه شناس امریکایی جرج ریتزر فرایندی است که طی آن اصول رستوران های فست فود زنجیره ای روز به روز در جامعه امریکا و نیز در کل دنیا رو به افزایش می نهد.او در کتابش با عنوان مک دونالدی شدن جامعه، بیان می کند که شرکت های بزرگ چندملیتی به طور روزافزون بر تمام جنبه های زندگی همچون آموزش، پزشکی، نظام های حقوقی و جز اینها تأثیر می گذارند.
از آنجا که این نظریه مباحث بس عمده ای را در تغییرات اجتماعی مطرح می سازد، عده زیادی بر آن اند که چنین چیزی تأثیرگذارترین نظریه در دنیای جهانی شده امروز به شمار می آید (Ritzer,2004,159).
در توضیح امپریالیسم فرهنگی، ابهام های زیادی وجود دارند که می توان در مدل مصرف گرایی جهانی یا تأثیر رسانه ای جهانی به بررسی آنها پرداخت. این خط فکری در مباحث مطرح در مطالعات رسانه ای و به ویژه اینکه امریکا چه تأثیری در این یکسان سازی ها داشته است، اهمیت بسیار دارد(Nederveen Pieterse,2004,51).
3) پیوندزنی فرهنگی(4) یا ترکیب شدگی (پیوندزنی فرهنگی: ریشه فرهنگ)
به عقیده جان ندروین پیترزه (2004)، ترکیب شدگی فرهنگی فرآیندی است که همیشگی لیکن تصور به وجود آمدن آن موضوع تازه ای است. این فرایند به مثابه نظریه، دربردارنده ی تفاوت هایی اساسی با دو نظریه قبلی است، و دریچه یا پنجره ای تازه را می گشاید.پیوندزنی فرهنگی راه حلی است برای چیره شدن بر تفاوت های فرهنگی در مباحث نژادی و ملی گرایانه است، زیرا موجب کنارگذاشتن تمامی نگرش های پیشین-که حالتی تابو و حاشیه ای یافته بودند-می شوند و دیدی نو را به دنیا شکل می دهند.
پیوند زنی فرهنگی در مقابل تجاوز خشونت مدرنیته
اگر مدرنیته در جایگاهی است که به جداسازی صفات و شخصیت انسانی در مرزها دامن می زند، پیوندزنی فرهنگی بازتابی است از حساسیت ویژه برای از بین بردن تجاوز و خرابکاری. او بحث خود را نه تنها در مورد مراکز شهری، که در روستاها نیز در پی می گیرد.آیا پیوندزنی فرهنگی صرفاً پدیده ای است شهری و نتیجه شهرگرایی و صنعتی شدن؟ با نگاهی به مناطق روستایی و حومه ای در همه نقاط دنیا، رگه هایی از پیوند فرهنگی را می توان یافت.
رابطه مستقیم، آشکار و بسیار جالب کشاورزی با روند جهانی شدن
محصولات گیاهی، روش های زراعی و تکنیک کشاورزی کاشت و داشت و برداشت (دانه ها، کود، روش های آبیاری، اعتبارات) معمولاً خاستگاهی فرامحلی دارند. زیست بوم کشاورزی می تواند محلی باشد، اما منابع فرهنگی کماکان فرامحلی اند. کشاورزی از بخش های پیشرو در جهانی شدن به شمار می آید (Nederveen Pieterse,2004,55).نظریه "جهانی محلی(5)" به عنوان و جنبه دیگری از نظریه پیوندزنی، در اینجا در خور تأمل است. بر اساس تعریف فرهنگ لغت آکسفورد (1991)، اصطلاح "جهان محل" و روندی به نام "جهان محلی" برای نگرش به جهان و نقاط محلی و ترکیب این دو با یکدیگر به کار می رود.
این اصطلاح، که از واژه ژاپنی دوچاکوکا(6) به معنی سازگارکردن فنون کشاورزی با شرایط محلی برگرفته شده است، در دنیای تجارت برای ارجاع به روند محلی گرایی جهانی به کار می رود. بنابر نظر رونالد رابرتسون جهان محلی تأثیرات شرایط محلی را بر روی فشار جهانی شرح می دهد و به حضور هم زمان جهانی گرایی و گرایش های محلی اشاره می کند (Raimi,2003)
سبک زندگی به مثابه شاخصی برای جهانی شدن فرهنگی
از آنجا که فرهنگ مفاهیم زیادی را دربرمی گیرد و سبک زندگی ملموس تر است، در این مقاله "سبک زندگی(7)" به عنوان شاخصی از فرهنگ در نظر گرفته شده است. در واقع سبک زندگی، فرهنگ را به شیوه ای گسترده و قابل شناسایی نشان می دهد (فاضلی، 1382، 136)،و مطالعه سبک زندگی روش مناسبی برای بررسی جهانی شدن در بعد فرهنگی آن است. برای یافتن شاخص ها در این مقاله از کار بوردیو (1984) استفاده شده است که شاخص های سبک زندگی همچون غذا، موسیقی، فیلم، پوشاک و خانه آرایی را-که نشان دهنده تفاوت های گروه های مختلف اجتماعی در سطح ملی است-بررسی کرده است.
او تفاوت ها و تشخص ها را بر پایه وضعیت اجتماعی افراد نشان داد و به این نتیجه دست یافت که مردم نشان های آشکاری از وضعیت اجتماعی شان را دارند که طبقه اجتماعی شان را مشخص می سازد و حاکی از خاستگاه اجتماعی آنهاست. این نمودها را می توان روندهای جهانی شدن شناسایی کرد.(8)
ارتباط معنا دار خوراک( غذا ) با روند جهانی شدن
تمام مردم غذا می خورند اما نوع غذا، انتخاب آن، نحوه خوردن و محل این کار متفاوت است و به فرهنگ های محلی و ملی و جهانی بستگی می یابد. می بایست به این نکته توجه داشت که غذا از منظر باستان شناسی-تاریخی و نیز از دیدگاه های اجتماعی-فرهنگی و زیستی اهمیت داردلیکن ذکر این نکته نیز ضروری است که غذا نه تنها از شیوه های اساسی زندگی انسانی به شمار می آید بلکه از ارکان فرهنگی نیز هست.
در اینجا ذکر اصطلاح الن مسر (1984) جالب به نظر می رسد که می گوید "به من بگو چه می خوری، تا بگویم کیستی"(فرانسوی)(9)، و "تو همانی هستی که می خوری"(آلمانی)(10).
در واقع در اینجا بر نکته مردم شناسی مهمی تأکید می شود که رابطه جمعیت انسانی و گروه های اجتماعی را با محیط اطراف شان نشان می دهد. ساختار نمادین فرهنگی و رابطه آن با جامعه، اهمیت فراوان دارد.
همان گونه که یکی از مردم شناسان انگلیسی اشاره کرده است، نحوه جست و جو برای تهیه و مصرف غذا، بر فعالیت روزانه افراد تأثیر می گذارد و مفهوم و نماد غذاخوردن، شاخصی است برای نشان دادن وضعیت اجتماعی افراد، به گونه ای که مردم شناسان همواره بر نقش غذا در ساختارها و سازمان های اجتماعی و فرهنگی بسیار تأکید می کنند (Leonard,2005,166).
ابر قدرت رسانه و چرخه جهانی سازی و فرهنگ یکدست شده
بر اساس نظر جان پیر وارنیر(2004) با صنایع فرهنگی می توان به تجارت محصولات فرهنگی در مقیاس بسیار گسترده پرداخت. بدین ترتیب، اصطلاح جهانی شدن فرهنگ می تواند در چرخه محصولات فرهنگی در سطح جهانی شدن شناسایی شود.از جمله پرسش هایی که وارنیر مطرح می کند، این است: چه مقدار خرده فرهنگ های جهان، از حمله ی این صنایع فرهنگی لطمه خواهند دید؟ نظریه پردازان مکتب فرانکفورت به خصوص مکس هورکهایمر و تئودور آدورنو، اصطلاح صنعت فرهنگ را برای نخستین بار در سال 1947 به کار بردند.
آنان می خواستند که تولید توده وار کالاهای فرهنگی را، که از نظرشان تولیدات هنری را در سراسر دنیا به خطر می اندازد، تقبیح کنند. بر این اساس، محصولاتی تولید می شوند که بخشی از نوسازی صنعتی باشند و فرهنگ یکدست شده ای به کار رفته باشد که بسیار سطحی و بدلی است و بی هیچ مفهوم ژرفی قالب معیار به خود گرفته است.
کارخانه فرهنگسازی و صنعت استاندارد شده
در دیدگاه انتقادی هورکهایمر و آدورنو صنعت فرهنگ مانند فرهنگ عامی توده وار در نظر گرفته شده است که به مانند کارخانه محصولات استانداردشده فرهنگی به تولید می پردازد. سطحی بودن این محصولات، مصرف کنندگان آن را به حالتی انفعالی و مطیع می دهد، آن هم بدون در نظرگرفتن توان اقتصادی شان.این محصولات توده وار ارزش والای هنرهای بومی را به خطر می اندازد. صنعت فرهنگ، توجیه کننده نیازهایی نادرست است که سرمایه داری آنها را به وجود می آورد (Horkheimer and Adorno,1972).
آنها در عین حال این اصطلاح را بدین منظور به کار بردند تا از تداخل آن با معنی فرهنگ توده وار جلوگیری کنند؛ زیرا فرهنگ توده چیزی است شبیه فرهنگ که توده ها ناگهان آن را به وجود می آورند و چیزی است شبیه به هنر مؤثر توده ها (Qin,2009).
عاملی چون پوشاک محوریت اصلی در اشاعهی فرهنگ را پرچمدار است
مردم از طریق لباسشان اسکلت فرهنگی خود را بروز می دهند که نشان دهنده وابستگی آنها به فرهنگ محلی یا ملی و یا جهانی است (فکوهی، 2002، 136). جهانی شدن فرایندی است مهارناشدنی که نمایان ترین گواه آن لباسی است که مردم در سرتاسر دنیا در مناطق مختلف به تن می کنند.مردم، از طریق پوشاک و مد به طور گسترده هر روز به یکدیگر شبیه تر می شوند، در حالی که تنوع قدیمی و مطلوب لحظه به لحظه به کنارگذاشتن شدن نزدیک تر می شود. در گذشته مناطق جغرافیایی فرهنگی گوناگون و حتی مردم واحد در زمان های گوناگون، تنوع گسترده ای در پوشاک خود داشتند.
این روزها با روندهای جهانی شدن در هر مکانی، مردم پوشاکی شبیه به یکدیگر بر تن می کنند و این تنها در لباس رو و ظاهری نیست بلکه حتی در کفش، جواهرات، مدل مو، آرایش و دیگر نمادهای مدنی نیز مشخصاً به چشم می خورد.
از دهه 1980 با رشد فزاینده اقتصاد جهانی، توسعه فراوانی در اصطلاحی به وجود آمد که یوهانا آیشر آن را "مدجهانی(11)" می نامد. امروزه جوان ها معمولاً لباس های هم شکلی می پوشند، که به دلیل تأثیر جهانی شدن بر کارخانه های پوشاک، روندهای توزیع، خرده فروشی، فناوری های جدید در یکسان سازی تبلیغات و لباس های مارک دار است.
دلایلی که باعث پوشیدن این لباس ها می شوند متفاوت اند، اما به نظر استفاده کنندگان شان، آنها نمادی از جوانی، مدرن بودن و حسّ نزدیک شدن به فرهنگ سرمایه داری جهانی است (Meternick,2010).
خدا در دهکدهی جهانی
مذهب در نقش سازمان دهنده برای توضیح جهان
در دنیای کنونی حتی مذهب نیز از فرایند جهانی شدن بیرون نمانده است. لستز کورتز در کتاب خود با نام "خدا در دهکده جهانی"، دیدگاهی تاریخی-مذهبی را در مورد جوامع مختلف بیان می کند و می گوید مذهب نوعی "پناه مقدس(12)" را برای مردم مهیا می سازد.وی می افزاید اجداد ما به دور آتش می نشستند و در مورد آموخته های شان از زندگی و اینکه حیات در چه زمانی شکل گرفت، صحبت می کردند. در واقع، مذهب می تواند به عنوان نقش سازمان دهنده اصلی را برای توضیح جهان و تشریح زندگی نسل های قدیم داشته باشد (Kurtz,2007,3).
اوقات فراغت و مسئله جهانی شدن
این شاخص از سبک زندگی، حاکی از فعالیت های مردم در زمان فراغت است، و نحوه گذران زندگی خود نمادی از فرهنگ مردم به شمار می آید. دگرگونی در جامعه و فضا باعث شده است که آگاهی عمومی درباره اوقات فراغت دگرگون شود.بعد از پایان جنگ جهانی دوم، تغییرات اقتصادی باعث به وجود آمدن شکل تازه ای از فضا-و به تبع آن اوقات فراغت-شد. این تغییرات عبارت بوده اند از: شهرگرایی مستمر، افزایش حرکت سرمایه، نیروی کار و جمعیت، توسعه فناوری، افزایش تعداد صاحبان مسکن و وسایل نقلیه شخصی، ارتقای استانداردهای زندگی و مصرف بیشتر و نیز کوتاه تر و منفعل تر شدن زمان کار.
افزایش دستمزدها در دهه 70 و 80 میلادی این پیش بینی را شکل داد که بشر به دوره پسا صنعتی و اینکه چگونه می بایست اوقات فراغت و تفریح را تعریف کرد، خواهد رسید.
با افزایش و توسعه گردشگری فراملیتی، تأثیرگذاری محیط بر منابع طبیعی و آمایش سرزمین و ساختار گتوهای الکترونیکی، تنها مقوله هایی است که چگونگی حرکت مردم را در شرایط جدید جهانی نشان می دهد.
به نظر می رسد که فضاها و فعالیت ها و انواع اوقات فراغت، در طول زمان تغییر کرده است. اوقات فراغت در قالب محصولی مطرح می گردد که نشان از قدرت کشورها دارد و تبیین کننده ی اصلی تفاوت های هویتی است (Mansvelt,2009).
روش تحقیق
در این مقاله روش تحقیق کیفی، با ابزار مصاحبه به کار رفته است. مصاحبه از ابزارهای مهم در جمع آوری داده ها در روش مذکور به شمار می آید و به کمک آن می توان رفتارهای مردم را بررسی کرد.از بهترین نمونه های به کارگیری آن در مقاله حاضر، مصاحبه های داگلاس هولت برای بررسی مصرف محصولات فرهنگی به مثابه بخشی از شیوه زندگی مردم آمریکا بوده است (Holt,1997).
گروه هدف دراین تحقیق، مردم در سن فعالیت بین 20 تا 40 سال، با سطح سواد بین دیپلم تا کارشناسی ارشد بوده است. تعداد مصاحبه های انجام شده به صورت نمونه گیری تصادفی در سطح دهستان براآن جنوبی، 50 مصاحبه بوده است.
روش تجزیه و تحلیل با توجه به نیاز تحقیق
روش تجزیه و تحلیل در تحقیقات کیفی روشی پیچیده است (مک نیل، 1997، 136)، که مستلزم زمان فراوانی است (Dawson,2007,4) در این مقاله با توجه به نیاز تحقیق و شاخص های به کار رفته، از روش پنج مرحله ای تجزیه و تحلیل محتوا استفاده شده است (Marshal and Rasmussen,2002,111).الف) مرتب کردن داده ها:
در این مرحله داده ها به طور مرتب کدگذاری می شوند، و وقایع و نقل قول ها بررسی می گردند تا بتوان بهترین راه را برای خلاصه کردن یا فشرده سازی داده ها یافت.
ب) طبقه بندی داده ها بر حسب موضوعات اصلی:
در این مرحله داده ها بر اساس موضوعات اصلی پاسخ ها طبقه بندی می شوند و داده های دارای نتایج یکسان در یک گروه قرار می گیرند. این گروه ها بر پایه دیدگاه های پاسخ دهندگان به وجود آمده اند و سبک زندگی هر گروه جداگانه بررسی شده است.
ج) یافتن پاسخ برای پرسش تحقیق:
در این مرحله بر اساس مصاحبه ها، با پاسخ های سؤال مطرح شده جست و جو می شوند تا مشخص گردد که چه شرایطی بر منطقه مورد مطالعه حکم فرماست.
د) جست و جو برای توجیه داده ها:
در اینجا، داده ها بر اساس رابطه شان با دیدگاه ها، در چارچوب نظری جای می گیرند تا توضیحات و میزان تطابق شان با دیدگاه ها مشخص شود.
ه) نوشتن گزارش:
در آخر هم با توجه به روند تجزیه و تحلیل، داده های خام کنار گذاشته می شوند و از نتایج به دست آمده، در گزارش به کار می روند.
ناحیه مورد مطالعه
شهرستان اصفهان با داشتن 13 شهر و 6 بخش و 19 دهستان از بزرگ ترین شهرستان های استان است (مرکز آمار ایران، 1380). دهستان براآن جنوبی با مساحت 334/625 کیلومترمربع 67/39 درصد از جلگه براآن را به خود اختصاص داده است.این دهستان از شمال به رودخانه زاینده رود و دهستان براآن شمالی، از جنوب به کوه های کلاه قاضی و بخش مرکزی شهرستان شهرضا، از شرق به بخش جرقویه و کوهپایه، و از غرب به دهستان کرارج از بخش مرکزی شهرستان اصفهان محدود می شود.
ارتفاع آن از سطح دریا حدود 1550 متر است و از سمت جنوب به شمال-یعنی از طرف کوه های کلاه قاضی به سوی زاینده رود-به تدریج از ارتفاع آن کاسته می شود. مرکز این دهستان روستای قدیمی و بزرگ زیار است (استانداری اصفهان، 1372). در دهستان براآن جنوبی 62 آبادی وجود دارد که از این میان 25 آبادی دارای سکنه و 37 آبادی خالی اند (مرکز آمار ایران، 1375).
ویژگی های جمعیتی مورد مطالعه
در سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385، جمعیت استان اصفهان 3923325 نفر و جمعیت شهرستان اصفهان 1610015 نفر اعلام شده است. مقایسه کلی جمعیت استان و شهرستان طی سه دوره سرشماری در سال های 1365 و 1375 و 1385 نشان از روند متعادل آهنگ رشد جمعیت در سال های مذکور دارد.بر اساس آمار و اطلاعات به دست آمده از فرهنگ آبادی های کشور، جمعیت دهستان براآن جنوبی در سال 1385 معادل 13241 نفر بوده است. بررسی های به عمل آمده نشان می دهد که در سال 1385 منطقه 9/5 درصد جمعیت بخش، 6/3 درصد جمعیت شهرستان و 1/3 درصد از جمعیت استان را به خود اختصاص داده است.
جمعیت استان بین سال های 1385-1365، 3/2 افزایش یافته است و در سال های 1385-1375، 1/7 درصد رشد داشته است. شهرستان اصفهان نیز طی این دو دهه به ترتیب با 3/2 و 1/2 درصد رشد مواجه شده؛ و رشد جمعیت دهستان براآن جنوبی در دهه های 1375-1365 و 1385-1375 به ترتیب 4/4 و 0/5 درصد بوده است.
یافته های تحقیق
شاخص های سبک زندگی
شاخص های به کاررفته برای بررسی سبک زندگی، عبارت بوده اند از: غذا، رسانه، پوشاک، مذهب و اوقات فراغت. در این قسمت 50 مصاحبه انجام شده در مناطق روستایی، تجزیه و تحلیل می شود، که خود بر اساس هر یک از شاخص ها و به تفکیک جنسیت، وضعیت تأهل و اشتغال است.ابتدا ارتباط هر یک از شاخص ها با روندهای نوظهور جهانی و به خصوص جهانی شدن فرهنگی، از طریق دیدگاه های موجود مطرح گردیده و سپس تجزیه و تحلیل با توجه به دیدگاه های مذکور صورت گرفته است.
پذیرایی از مهمان و طبخ غذای روزانه
95 درصد زنان در مناطق روستایی غذای ایرانی می خورند، و حتی هنگامی که مهمان دارند نیز چنین می کنند. وقتی از آنها در مورد غذاهای دیگر مناطق جهان پرسش شد، به جز 5 درصدشان پاسخ دادند که هیچ گونه آشنایی با غذای دیگر کشورها و مناطق جهان ندارند.آنها برای صرف غذا هیچ گاه به رستوران ها و مراکز تهیه فست فود نمی روند؛ و حتی در صورت تمایل نیز 80 درصدشان رستوران ایرانی را ترجیح می دهند. به علاوه، 90 درصد مردان روستاها نیز غذای ایرانی می خورند و همان را برای مهمان شان می پزند، و چندان هم با غذاهای دیگر مناطق جهان آشنا نیستند.
در واقع شناخت آنان از فست فودها بسیار کم است (تقریباً 25 درصد)، و بس به ندرت برای صرف غذا به رستوران می روند. 95 درصد مصاحبه شوندگان متأهل اظهار داشتند که خوراک اصلی شان غذای سنتی ایرانی است.
شناختی هم از غذاهای دیگر مناطق جهان ندارند و به استثنای 5 درصد آنها، هیچ گاه برای غذا خوردن به سراغ مراکز موسوم به فست فود نمی روند. همین ها برای افراد مجرد نیز صدق می کنند، با این تفاوت که آنها برای غذا خوردن، بیشتر به رستوران ها-و گاه نیز فست فودسازان-می روند.
در شاخص غذا، به رغم اینکه خوراک 80 درصد دانشجویان غذای سنتی ایرانی است، ولی در صورت رفتن به رستوران، عده بیشتری از آنها به میزان 55 درصد با فست فودها بیشتر آشنایی دارند، به گونه ای که سطح شهر اصفهان آنان به رستوران های فست فود می روند و حتی با رستوران های زنجیره ای این شهر نیز آشنایی دارند.
واتسون این روند را در بین مردم شرق آسیا بررسی کرده است و چنین بیان می کند که دلیل حضور چینی ها در رستوران های مک دونالد، صرفاً خود غذا نیست بلکه جمع شدن در مکانی با فرهنگ غربی است (Watson,1997,2).
نوع استفاده از رسانه( بیشتر تلوزیون و رادیو )
در شاخص رسانه، اگرچه روستاییان در خانه های شان تلویزیون دارند، اما فقط کانال های فارسی را تماشا می کنند و حتی سریال های تلویزیونی تولید خارج از کشور را نیز در صورتی می بینند که دوبله باشد. 80 درصد زنان روستایی معمولاً به موسیقی گوش نمی دهند و اگر هم گوش دهند، موسیقی فارسی است. اکثر آنها (90 درصد) کارکردن با رایانه و اینترنت را بلد نیستند.در مورد شاخص رسانه نیز 95 درصد آنها تلویزیون و رایانه دارند ولی همین ها فقط برای تماشای برنامه های فارسی به کار می روند و نه برنامه های خارجی. تقریباً تمام مردان (95 درصد) در مناطق مورد مطالعه به موسیقی گوش نمی دهند، ولی فقط گاهی اوقات به رادیو و هر آنچه پخش کند، چرا.
همچنین با اینکه آنها مسابقات ورزشی را تماشا می کنند ولی هیچ آگاهی -و حساسیتی نیز- درباره آنها ندارند و قصدشان صرفاً تفریح است. آشنایی کارکردن با رایانه و اینترنت هم در بین آنها بسیار کم و به میزان 40 درصد است.
تفاوت خاصی بین متاهلان و مجردان دیده نمیشود
در شاخص رسانه 95 درصد متأهلان به رغم داشتن وسایل ارتباطی مانند رادیو و تلویزیون، تنها به تماشا و یا گوش دادن برنامه های فارسی بسنده می شود. آنها معمولاً در خانه های شان رایانه دارند ولی چندان کاری با آن انجام نمی دهند؛ و پاسخ شان حاکی از این بود که عمدتاً بچه های شان از آن استفاده می کنند.در شاخص رسانه، مجردها معمولاً از محصولات ایرانی و خارجی-هر دو-استفاده می کنند (به ترتیب به میزان 70 و 30 درصد) ولی تماشای فیلم های خارجی معمولاً باید با وجود زیرنویس و یا دوبله باشد. دیگر اینکه آنها برنامه های ورزشی داخلی و جهانی را مشاهده و دنبال می کنند و تعداد بیشتری از آنان (55 درصد) توانایی کار با رایانه و اینترنت را دارند.
بیشترین تفاوت در شاخص رسانه، بین دانشجویان و بقیه مردم نمایان می شود، زیرا 65 درصد دانشجویان ضمن مشاهده محصولات فارسی، تعداد بس بیشتری از آنها (حدود 35 درصد) با برنامه های خارجی آشنا هستند و برخی توانایی نسبی در زبان انگلیسی دارند.
سریال ها و فیلم های خارجی را به زبان اصلی می بینند. آنها با مسابقات ورزشی در سطح کشور و دنیا آشنایی زیادی دارند و معمولاً این گونه مسابقات را دنبال می کنند. توانایی آنها در کار با رایانه و اینترنت نیز بسیار بیشتر از بقیه گروه ها در روستاهای مورد مطالعه و به میزان 90 درصد است.
در اینجا می توان به نظریه صنعت فرهنگ از مکس هورکهایمر و تئودور آدورنو (Horkheimer and Adorno,1972) اشاره کرد که بر طبق آن، تأثیر تولیدات فرهنگی بر کسانی که بیشتر آنها استفاده می کنند، فزون تر است. در این میان استفاده بیشتر از محصولات رسانه ای در بین دانشجویان، به نوعی نشان دهنده نظریه صنعت فرهنگ است.
پیرهن یا لباسم را از فروشگاه داخل شهر میخرم، نه مغازه روستا
در شاخص پوشاک 70 درصد زنان جواب دادند که لباس معمولی و فاقد هرگونه نشان و نماد را انتخاب می کنند و بیشتر به جنس لباس توجه دارد؛ اما بیش از 80 درصد آنها ترجیح می دادند لباس های شان را از فروشگاههای سطح شهر اصفهان خریداری کنند و نه مغازه های موجود در روستا.دیگر اینکه 85 درصد آنها هیچ گونه توجهی به مارک لباس ندارند. لباس ها در بین 95 درصد روستاییان مرد بسیار معمولی است و فقط راحتی و قیمت لباس برای آنان اهمیت دارد. آنان هیچ توجهی به مارک لباس نمی کنند و بسیاری از آنها (حدود 85 درصد) اصلاً هیچ آشنایی با مارک های جهانی لباس ندارند.
در شاخص پوشاک، افراد متأهل روستایی نیز به مانند بقیه عمل می کنند و 95 درصدشان لباس های ساده و بدون مارک را برمی گزینند. در افراد مجرد، پاسخ 80 درصد این بود که لباس های شیک را ترجیح می دهند ولی 40 درصدشان توجهی به مارک لباس ندارند. البته عده ای هم با مارک های جهانی لباس آشنا هستند ولی به دلیل گرانی، توان خریدن آن را ندارند.
تفاوت اصلی دانشجویان با بقیه مصاحبه شوندگان در این زمینه، آشنا بودن بیشتر از 55 درصدشان با مارک و لباس های خارجی است، به صورتی که حتی یکی از مصاحبه شوندگان پاسخ داد که همیشه لباس مارک دار می پوشد (حتی در هنگام مصاحبه نیز چنین بود).
در واقع قرار گرفتن بیشتر دانشجویان روستایی در برابر روندهای جهانی، باعث آشنایی بیشتر آنها با مارک ها و مدهای جهانی و چه بسا استفاده بیشتر از این نوع محصولات شده است.
مراسمات مذهبی و سفرهای مذهبی بدون تغییرات محکم و غیرقابل نفوذ
در سؤال های مذهبی تمام زنان (100 درصد) پاسخ دادند که در فعالیت های روزانه و هفتگی و سالانه شرکت می کنند، برای تمام آنها سال نو یکی از مراسم سنتی ایرانی اسلامی است. آنان درباره ی مقاصد مسافرت جواب دادند که بسته به نظر خانواده، به مکان های مذهبی یا تفریحی می روند.تمامی (100 درصد) مردان هم در مناطق روستایی مذهبی اند و همه فعالیت های مذهبی را انجام می دهند. برای تمام آنها نیز سال نو از سنت های ایرانی است که با اسلام درآمیخته است. مقصد 85 درصد آنها هم برای مسافرت ترجیحاً مراکز مذهبی است و گاه نیز مراکز تفریحی.
در این شاخص همه ی افراد متأهل مشتاقانه در مراسم مذهبی شرکت می کنند و سال نو نیز برای 100 درصد آنها با مراسم مذهبی و ایرانی همراه است. تمامی (100 درصد) افراد مجرد هم به اعمال مذهبی خود در طول روز هفته و سال توجه دارند و انجام می دهند.
برای مقصد سفر، آنها به نقاط مذهبی و تفریحی-هردو-می روند. سال نو هم برای افراد مجرد نیز سنتی ایرانی و اسلامی است. در مورد شاخص مذهب 100 درصد دانشجویان مانند بقیه عمل می کنند با این تفاوت که معمولاً فعالیت شان را فرادا انجام می دهند، و ترجیحاً 40 درصدشان برای سفر این است که به مناطق تفریحی بروند.
اوقات فراغت و بی تفاوتی به آن
برای شاخص اوقات فراغت بیش از 90 درصد زنان جواب دادند که ترجیح می دهند در خانه بمانند و یا به دیدار خویشاوندان در روستا بروند و هیچ کار و فعالیت خاصی در زمان اوقات فراغت شان انجام نمی دهند.اغلب مردان (حدود 85 درصد) برای اوقات فراغت به اطراف روستا می روند و هیچ گونه فعالیت تازه ای همچون رفتن به باشگاه های سطح شهر (بیلیارد و بولینگ و جز آن) ندارند.
90 درصد روستاییان متأهل اوقات فراغت شان را با خانواده و خویشاوندان در روستا به شکلی سنتی می گذرانند و برای تفریح به اطراف روستا می روند. در مورد اوقات فراغت 70 درصد دانشجویان معمولاً با دوستان خود به شهر اصفهان و نیز به مکان های تفریحی مانند کافی شاپ و یا مراکز بزرگ تفریحی دیگر می روند.
این نیز نشان از آشنایی بیشتر آنها با مفهوم گذراندن اوقات فراغت با نزدیکی به نوع جهانی شده آن (سالن های بولینگ و بیلیارد و فست فودها) دارد.
تطبیق نظریات جهانی شدن فرهنگی
در این مرحله از تحقیق بر اساس سؤال پژوهش که یافتن تأثیرات جهانی شدن فرهنگی بر سبک زندگی روستایی در منطقه مورد مطالعه است، یافته های تحقیق و میزان سازگاری هریک با منطقه مورد مطالعه، بررسی شد.داده های این تحقیق بر اساس جنسیت و تأهل و اشتغال طبقه بندی شده اند. تجزیه و تحلیل آنها نشان می دهد که جهانی شدن فرهنگی تأثیرات چندانی بر سبک زندگی روستایی نگذاشته است و مردم در روستاهای منطقه مورد مطالعه به همان سبک سنتی و ایرانی زندگی می کنند.
تفاوت تنها میان دانشجویان عمده است، زیرا آنان بیشتر از دیگران با سبک های زندگی جهانی آشنایی دارند و این می تواند به خاطر استفاده از شاخص رسانه باشد. دانشجویان روستایی بیشتر از بقیه گروه ها از فیلم و برنامه های رسانه ای خارجی تأثیر می پذیرند، و البته از رایانه و اینترنت نیز بیش از بقیه استفاده می کنند.
جوانان جسورتر و خواهان گستردگی بیشتر و تنوع در تفریح
آنان اوقات فراغتشان را بیشتر در مکان های تفریحی و رستوران ها می گذرانند و به سبک زندگی جهانی نزدیک تر هستند. ولی ذکر این نکته نیز لازم است که دانشجویان هنوز سبک زندگی قدیمی خود را در برخی از شاخص ها همچون مذهب و غذا، نسبتاً زیاد حفظ کرده اند.در واقع می توان گفت که برخی از جنبه های زندگی آنان تحت تأثیر رسانه قرار گرفته است. در اینجا می توان به نظریه صنعت فرهنگ از هورکهایمر و آدورنو اشاره کرد. به گفته آنان، دنیای جدید رسانه می تواند بسیاری از جنبه های زندگی افرادی را که در مواجهه با آن قرار دارند، تحت تأثیر قرار دهد.
در مجموع می توان گفت که با توجه به نتایج به دست آمده از منطقه مورد مطالعه، نظریات غربی ها شامل غربی شدن و نوگرایی نمی توان این منطقه را توضیح داد، و در واقع پارادایم سوم که پیوندزنی فرهنگی و جهان محلی است برای توضیح منطقه مورد مطالعه مناسب می نماید.
جوامع محلی مقاوم و غیر منفعل در مقابل جهانی شدن
پیترزه و رابرتسون در نظریات شان درباره ی پیوندزنی و جهان محلی، بر این نکته تأکید دارند که جوامع محلی به صورت منفعل در مقابل روندهای جهانی شدن قرار نمی گیرند بلکه با توجه به فرهنگ خودشان با آن برخورد می کنند.در دهستان براآن جنوبی گرچه مردم وسایل مدرن را به کار می گیرند لیکن این به کارگیری نیز منطبق با منطقه محلی است، به گونه ای که نوعی از پیوندزنی فرهنگی هم در منطقه مشاهده می شود. به رغم استفاده از وسایل و ابزارهای مدرن، مردم هنوز سنت ها و عادات محلی را در سبک زندگی شان دارند.
به گفته رابرتسون، روند جهان محلی دلالت های بسیاری بر در نظرگرفتن جوامع محلی دارد. نکته در این است که جوامع محلی به راحتی از فرهنگ خود جدا نمی شوند و در واقع فرایند جهان محلی نوع جدید از ساختاری است که فرهنگ محلی در مواجهه با جهانی شدن از خود نشان می دهد (Robertson,1995,29).
این فرایند مشابه همان چیزی است که "نوآوری فرهنگی" "نوآوری سنت ها" و یا ایجاد "اجتماعات تصوری" نام دارد (Anderson,1983,cf,Robertson,1995,35,Wagner,1975,Hobsbawn and Ranger,1983).
تطابق و پیوند فرهنگی با روند جهانی شدن
در روند فرافرهنگی، جهان محلی نه فقط به تولید نامنظم فرهنگ بلکه به فرآیند استاندارد شدن محلی نیز می پردازد که طی آن جوامع مختلف محلی ممکن است روندهای مشابهی در پیش گیرند (Robertson,1995,30-31)و به تبع آن به صورت جهانی سازمان بندی شوند (Robertson,2003,6).در منطقه مورد مطالعه نظریه جهان محلی می تواند تا حدودی روندهای موجود را توضیح دهد، چرا که مردم از یک سو در مواجهه با جریان های جهانی شدن قرار گرفته اند و از سوی دیگر سنت ها و فرهنگ خود را نیز حفظ کرده اند و به نوعی تطابق و پیوند فرهنگی دست یافته اند.
اما ذکر این نکته نیز لازم است که این روند در بین تمامی گروه های جامعه به یکسان رخ نداده است. با نگاهی به بخش تجزیه و تحلیل، می توان دریافت که گروه دانشجویان، در شاخص رسانه از فرهنگ جهانی تأثیر بیشتری پذیرفته اند و بقیه گروه ها عمدتاً از سبک زندگی محلی و ملی شان پیروی می کنند.
جمع بندی و نتیجه گیری
نتایج این پژوهش نشان داد که در دهستان براآن جنوبی رابطه بین جهانی شدن فرهنگی و سبک زندگی روستایی نمی تواند با نظریات نوسازی و غرب گرایی تطابق داشته باشد بلکه در آن عمدتاً دیدگاه پیوندزنی فرهنگی و جهان محلی صدق می کند.
این بدان معناست که تنوع فرهنگی و سبک زندگی خاص آن هنوز قدرت بسیاری در منطقه مورد مطالعه دارد، اما درعین حال رسانه ای یا جهانی شدن نیز بخش هایی از سبک زندگی را تحت تأثیر قرار می دهد.
تأثیرات جهانی شدن فرهنگی بر سبک زندگی در منطقه مورد مطالعه حاکی از آن که بین گروه های مختلف بررسی شده، بیشترین تأثیرپذیری را دانشجویان دارند و بقیه گروه ها کمتر. در میان شاخص های مورد مطالعه، شاخص رسانه بیشترین تأثیر را داشته است، و افرادی که در این شاخص بیشتر جهانی شده بودند، سبک زندگی شان بیشتر به سبک زندگی جهانی شبیه بوده است.
این تأثیرپذیری در بقیه شاخص ها مانند غذا و پوشاک و اوقات فراغت نیز مشاهده می شود. در اینجا ضروری است به نظریه صنعت فرهنگ اشاره شود و اینکه رسانه می تواند تمام جنبه های زندگی افراد را تحت تأثیر قرار دهد.
در کل زندگی محلی نمیتواند به عنوان واحدی جداگانه از روند جهانی شدن فرض شود
اولریکه شورکنس (2003 و 2004) این فرآیند را چنین توضیح می دهد: توجه به این نکته اساسی است که در روند جهان محلی شدن، تلاش بر این است که هر دو طرف در این روند (جهانی شدن) در نظر گرفته شوند. سبک زندگی محلی نمی تواند به عنوان واحد جداگانه ای دیده شود.امروزه افراد در مواجهه با فرآیندهای فراملیتی و تصاویر جهانی و نیز بازارها و رسانه ها قرار دارند و ممکن است از آن تأثیر پذیرند. دو روند جهانی گرایی و محلی گرایی با یکدیگر پیوندهایی دارند و بر هم تأثیر نیز می گذارند.
محلی گرایی نیروهای جهانی را به چالش می کشد، به سمت موقعیت مناسب هدایت می کند و آن را به شکل ساختار محلی مناسب در می آورد. در فرآیندی دو جانبه، گاه ویژگی ها و شکل های جهانی شدن در قالب نیازها و تقاضاهای محلی درمی آیند، و گاه نیازها و ساختارهای محلی با روندهای جهانی سازگار می شود.
نویسنده:
دکتر محمّد نجارزاده (1)
پینوشت:
1. استادیار جامعه شناسی، دانشگاه سمنان
2. Cultural Differentialism
3. Cultural Convergence
4. Cultural Hybridization
5. Glocalization
6. Dochankuka
7. Lifestyle
8. از دیگر آثار بوردیو نیز برای تبیین بیشتر شاخص ها استفاده شده است؛ از جمله (بوردیو 2000، 1998، 1996 و 1979).
9. Dis-moi ce que tu manges,je dirai qui tues.
10. Du bist was du isst.
11. World fashion
12. Sacred canopy
منابع:
امینی فسخودی، عباس، 1389، تحلیلی بر وضعیت رفتارهای فرهنگی در نواحی روستایی کشور، فصلنامه پژوهش های روستایی، سال اول؛ شماره سوم، صص، 82-52.
حسینی ابری، سیدحسن، 1379، زاینده رود از سرچشمه تا مرداب، تهران، نشر گلها.
سازمان مسکن و شهرسازی اصفهان، 1373، طرح جامع خوراسگان، مطالعات وضع موجود.
سحابی، جلیل، 1389، «بعد فرهنگی جهانی شدن و رابطه آن با هویت قومی» در کتاب هویت و جهانی شدن، پژوهشکده تحقیقات راهبردی، تهران.
فاضلی، محمد، 1382، مصرف و سبک زندگی، صبح صادق، تهران.
فخاران خوراسگانی، منصور، 1382، ساماندهی توانمندی های بخش کشاورزی به منظور توسعه روستایی براآن شمالی و جنوبی، پایان نامه کارشناسی ارشد، به راهنمایی دکتر سیدحسن حسینی ابری و دکتر هدایت الله نوری، دانشگاه اصفهان.
فصلنامه فرهنگی، 1386، ویژه نامه آشنایی با سوریه، دوره جدید سال دوم، شماره هفتم.
فکوهی، ناصر، 1381، شکل گیری هویتی و الگوهای محلی، ملی و جهانی مطالعه مورد لرستان، مجله جامعه شناسی ایران، ش 4، 4، صص 161-127.
مرکز آمار ایران، 1385، نتایج سرشماری کل کشور.
مرکز آمار ایران، 1380، آمارنامه استان اصفهان.
مرکز آمار ایران، 1375، سرشماری عمومی نفوس و مسکن.
مکنیل، پاتریک، 1376، روش های تحقیق در علوم اجتماعی، آگاه، تهران.
وزارت کشور، استانداری اصفهان، 1372، گزارش توجیهی اجرای قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری، واحد تقسیمات کشوری.
Anderson,B.1983,Imagined Communities,London:verso.
Blackmore,J.,2000,"Hanging onto the edge":An Austrian case study of women,universities, and globalization,In N.P. Stromquist & K.Monkman,Eds,Globalization and Education: Integration and Contestation Across Cultures,PP.333-352,Lanham:MD:Rowman and Littlefield Publishers,Inc.
Bourdieu., P.1979,Algeria 1960,Cambridge:Cambridge University Press;Paris: Éditions de La Maison des Sciences de L'Homme.
Bourdieu,P.,1984,Distinction,A Social Critique Of The Judgment of Taste Cambridge:Kegan Paul.
Bourdie,P.,1988,Homo Academicus,Cambridge: Polity Press;Stanford,CA: Stanford University Press.
Bourdieu,P.,1996,"Understanding" Theory,Culture and Society 13,2,PP.17-37.
Bourdieu,P.,2000,Pascalian Meditations,Cambridge: Polity Press;Stanford,CA: Stanford University Press.
Carnoy,M.,2000, Globalization And Educational Reform,In N.P.Stromquist & K.Monkman,Eds.,Globalization and Education: Integration and Contestation Across Cultures,PP.43-62,Lanham,MD: Rowman and Littlefield Publishers,Inc.
Carnoy,M.,& Rhoten,D.,2002.What Does Globalization Mean For Educational Change? A Comparative approach,Comparative Education Review,46,1,PP.1-9.
Currie,J.& Subotzky,G.,2000,Alternative Responses To Globalization From European And South African Universities, In N.P.Stromquist & K.Monkman Eds.,Globalization and Education: Integration and Contestation Across Cultures,PP.123-147,Lanham:MD: Rowman and Littlefield Publishers,Inc.
Dawson,C.,2007,A Practical Guide To Research Methods,How to Content Publisher,Springhill,Oxford.
Giddens,A.,2003,The Globalizing of Modernity,In D.Held and A.McGrew,The Global Transformation Reader: An Introduction to the Globalization Debate,Cambridge: Polity Press.
Held,D.and McGrew,A.,2003,The Global Transformations Reader: An Introduction To The Globalization Debate,Cambridge: Polity Press.
Held,D.,McGrew,A.,Goldblatt,D.,and Perraton,J.,1999,Global transformations: Politics,economics and Culture,Cambridge: Polity.
Hobsbawm,E.and Ranger,T.,eds,1983,The Invention of Tradition,Cambridge: Cambridge University Press.
Holt,D.,1997,Post Structuralist Lifestyle analysis,Conceptualizing the Social Patterning of consumption modernity,Journal of consumer Research role.
Hoppers,C.A.O.,2000,Globalization and the Social Construction of reality: Affirmingor unmasking the "inevitable"? In Globalization And Education: Integration and Contestation Across Cultures,PP.99-122,Lanham, MD: Rowman and Littlefield Publishers,Inc.
Horkheimer,M.and T.W Adorne,1972,The Dialectic of Enlightenment, In: J.Cumming,Trans.,New York: Continuum.
Huntington,S.P.,1996,The Clash of Civilization?,Foreign Affairs, Vol,72.no.3,Summer,PP.22-29.
Huntington,S.P,1996,The Clash of Civilization and Remaking of World Order,New York,Simon and Schuster.
Kim,J.J., 2007,Impact of Globalization on the U.S.Mexico Border: Case study of Grassroots activism for the Migrant and Refugee Community,University of Maryland.
Kurtz,L.R.,2007,Gods in the global village: the world's religions in sociological Perspective,Pine Forge Press.
Leonard,M.,2005,Resisting Globalization-ATTAC in France: Local Discourses,Global Terrain,Texas Andm University.
Mansvelt,J.,2009,International Encyclopedia of Human Geography, Elsevier Ltd. Pages 179-186.
Marginson,S.,1999,After globalization: Emerging Politics of education,Journal of Education Policy,14,1,PP.19-31.
Marshal,K.and Rasmussen,K.,2002,Qualititative Research Methods,Cultural Research Office,Tehran.
Messer,Ellen,1984,Anthropological Perspectives on Diet,Annual Review of Anthropology,13,PP.205-249.
Meternick,L.,2010,People,Clothes and Globalization,Ezine Articles,available on www.Ezinearticles.com.
Monkman,K.,and Barid,M.,2002,Educational change in the Context of globalization,Comparative Education Review, 46,4,497-508.
Nederveen Pieterse,J.,1995,Globalization as Hybridization, in M.Featherstone, S. Lash and R. Robertson, eds Global Modernities, PP. 45-68. London: Sage.
Nederveen Pieterse,J.,2004,Globalization and Culture Global mélange,Rowmna and Litlefield Publishers,INC USA.
Nederveen Pieterse,J.,2006,Global Multiculturalism,Flexible Acculturation,Speech Persented at Conference at South Florida University.
Raimi,S.,2003,Glocalization,Available at: http://Searchcio. techtarget.Com/sDefination/0,Sid19_gci826478,00.html.Accessed on: September 25,2006.
Rehbein,B.and Schwengel,H.,2008,Theorien der Globalisierung,Konstanz UVK.
Ritzer,G.,1993,The McDonaldization of Society, London: Sage.
Ritzer,G.,2004,The McDonaldization of Society, Thousand Oaks,CA: Pint Forge Press.
Roberts,Q.,2008,Learning From The Media: Percetions of "America" From Chinese Students and Scholars,University of Maryland,College Park.
Robertson,R,1995,Glocalization: Time-Space and Homogeneity-Heterogeneity,in M.Featherstone,S.Lash and R.Robertson,eds Global Modernities,PP.25-44. London: Sage.
Robertson,R. and White,K.E.,2003,Globalization: An Overview, In R.Robertson and K.E.White,eds Globalization: Critical Concepts in Sociology,Vol.1.PP.1-44.London: Routledge.
Salt,B.,Cervero,R.M,& Herod,A.,2000, Worker's Education and Neoliberal Globalization: An Adequate Response to Transnational Corporations?, Adult Education Quarterly,51,PP,9-31.
Schuekens,U.,2003,Social Transformations Between Global Forces and Local Life-Worlds,Current Sociology,51,195.
Schuerkens,U.,2004,Global Forces and Local Life-World,London: Sage.
Singh,P.,2004,Globalization and Education,Educational theory, 54,1,PP.103-115.
Tandon,S., 2004,Globalization and Culture, available on satishtandon.com Accessed on: April5,2010.
The Oxford Dictionary of New Words, 1991.
Wagner,R.,1975,The Invention Of Culture,Englewood Cliffs,NJ: Prentice-Hall.
Watson,J.L.,1997,Golden Arches East: McDonald'S in East Asia, Stanford University Press, Stanford,California.
منبع: فصلنامه پژوهش های روستایی، شماره 12، زمستان، 1391، صص 188-161.