بردگي مدرن در آمريكا
نويسنده :دن ردر(1)
بيش از 300000 كودك طعمه قاچاق جنسي مي شوند
چكيده:
روسپيگري كودكان به معضلي ملي در امريكا تبديل شده است . بله ،مي دانم كه شما به دشواري اين را باور مي كنيد. مشكل در اين است كه شما
نمي خواهيد باور كنيد ،بنابراين مي كوشيد آن را باور نكنيد. شايد با خودتان بگوييد :«قاچاق جنسي گسترده در زمينه كودكان؟ درست است ، چنين چيزي وجود دارد ، اما اين اتفاق در كشورهايي مثل تايلند و مولداوي رخ مي دهد ، اگر چه ممكن است در كشورما هم موارد معدودي از آن وجود داشته باشد ، اما هر چه باشد حجم آن زياد نيست.»
بر اساس تحقيقاتي كه من به مدت چندين ماه انجام داده ام و مبتني بر كندوكاوهايي كه در گزارش هاي مرتبط بااين موضوع كرده ام ، به شما مي گويم كه شما در اشتباه هستيد.همه ما در اشتباه هستيم . همه ما در انكار هستيم. من كه بيشتر از شصت سال است كه با پوشش اخبار سرو كار دارم ،تمايل دارم اين طور فكر كنم كه اصولاً تعداد معدودي از گزارش ها هستند كه قادر به تكان دادن من هستند. اما يكي از آن موارد معدود است . ما در اواخر سال گذشته وارد كندوكار در اين موضوع شديم و هر چه بيشتر كاويديم ،موضوع برايمان آزاردهنده تر شد.
پيرمرد هشتاد ساله اي مبلغي اضافه مي پردازد تا با دختران نوجوان خشونت كند،دختراني كه در برخي موارد از سوي دار ودسته هاي مواد مخدر پيشين عرضه مي شوند كه اكنون وارد قاچاق جنسي كودكان شده اند. بله ، اين اتفاق به كرات و در مناطقي مشابه رخ داده است.
اين كسب و كار درحال شكوفايي است .يكي از بدترين مناطق اين كار در امتداد مرزهايي واقع شده است كه دقيقاً از سياتل تا پورتلند ، سان فرانسيسكو و لس آنجلس ، تا لاس وگاس ادامه دارند.اما هيچ مكاني در كشور ما نيست كه از اين امر مصون باشد.
فقط براي اشاره به يك نمونه در ميان نمونه هاي بسيار ، پورتلند اورگان را در نظر بگيريد كه بي شك يكي از گنجينه هاي كشور محسوب مي شود. بر اساس راي مردم اين منطقه بهترين مكان ها را براي زندگي و اشتغال داراست . اما طبق اعلام پليس ،اين شهر و اجتماعات پيراموني آن به قطبي براي بهره برداري جنسي از كودكان تبديل شده است. در نقشه محرمانه اي كه از سوي ادارات مجري قانون فدرال ،ايالتي و محلي در سطح كشور به اجرا
گذاشته شده است ، پورتلند جايگاه دوم را از نظر تعداد روسپيگري كودكان نجات يافته در سطح كشور به خود اختصاص داده است .همچنين بر اساس گفته دونگ جاستوس ، مسئول رسيدگي به اين قبيل دختران در پورتلند ، بيشتر كودكاني كه گرفتار اين معضل مي شوند از ميان كودكان طبقه متوسط اين منطقه هستند.
اين دختران كه گاه سن آنها به دوازده سال هم مي رسد اما بيشتر سيزده تا شانزده ساله هستند، از سوي يك «جلودار» كه در ميانه يا اواخر نوجواني خود قرار دارد اغوا مي شوند. اين پسر «دوست پسر» آنها مي شود و دختران را با خود به شام مي برد، هداياي خوب برايشان مي خرد و گاهي اوقات با والدينشان ديدن مي كند. دختر كم كم با او راه مي آيد. بعد پسر به دختر مي گويد كه براي ادامه دادن به روابطشان به پول احتياج دارند. اول دختر اغفال مي شود كه براي پرداختن اجاره خانه ، با دوستان پسر همخوابه شود. به زودي دختر حقه هاي جديدي را براي انجام مداوم كاري مي يابد كه پليس آن را تامين پايان ناپذير كالا براي مردان بالغ تر مايل به پرداخت پول هاي كلان براي برقرار كردن رابطه جنسي با دختران بسيار جوان مي نامد. در موارد ديگر متقاعد كردن دختران نوجوان به فروختن خود ،بسيار سريع اتفاق مي افتد.
جاستوس مي گويد:«اين مسئله به شكل يك مشكل خارج از كنترل درآمده است. باورنكردني است . من فقط سه سال است كه دراين سمت مشغول به كار هستم. در اين مدت شاهد بيست و نه مورد از اين دختران بوده ام. اگر سه سال قبل به من مي گفتيد كه دختران به يك غذاخوري بزرگ مي روند ، يك مرد را ملاقات مي كنند و سه ساعت بعد خودشان را مي فروشند ، من مي گفتم اصلاً چنين چيزي امكان ندارد. اين اتفاق هر روز و هر روز در حال رخ دادن است.»
به گفته جاستوس اين كسب و كار بسيار اغوا كننده است . او مي گويد:«متوسط هر بار خودفروشي در هر روز بين هشتصد تا هزار دلار براي اين دختران درآمد دارد و اين اتفاق در هفت روز هفته و سي روز ماه رخ مي دهد.» اين روابط با دختران جوان معمولاً ثابت است . تعجبي ندارد كه اين روزها تعدادي زيادي از مجرمان تجارت مواد مخدر به اين كسب و كار رو آورده اند و آنها هستند كه اين
حرفه را اداره مي كنند. در اين كار احتمال گير افتادن بسيار كم است و در صورت گيرافتادن، احتمال تحت پيگرد قرارگرفتن بسيار اندك است و در صورت محكوميت ـ چنانچه محكوميتي دركار باشدـ مجازات ها بسيار سبك است.
در كشور ما از مدت ها قبل چيزي تحت عنوان «مبارزه با مواد مخدر» ملي وجود داشته و دارد.اما در ارتباط با روسپيگري كودكان و به طريق اولي تجارت بردگان چنين مبارزه اي وجود ندارد. در بهترين حالت ، معدود تلاش هاي بي رمقي در اين راستا درحال انجام است.
جاستوس با سرخوردگي به ما مي گويد كه پليس پورتلند در مقايسه با ده ها بازرسي مواد مخدر، فقط داراي دو بازرس تمام وقت است. او مي گويد:«من پليس نيستم . من فقط يك مامورم. اما اگر يك مجرم باشم و به خاطر مواد مخدر دستگير شده باشم، يك كارگر ويژه مواد مخدر منطقه اي در اينجا داريم. و يك كارگر ويژه ديگر در جاي ديگر و جاي ديگر داريم، اما من مي دانم كه در اينجا شهر پورتلند ، در ارتباط با مسئله روسپيگري نوجوانان فقط دو نايب بازرس وجود دارد.»
گزارشي كه ما تهيه كرده ايم في نفسه درباره روسپيگري نيست . بلكه درباره سوء استفاده از كودكان است . همچنين درباره تجاوز مطابق نص قانون و اجبار به روسپيگري در ميان جوانان است. اثبات تمامي اين موارد كاري دشوار است . طبق اعلام پليس يك دليل عمده اين است كه متقاعد كردن يك دختر جوان به شهادت دادن عليه كساني كه با او همخوابه شده اند ،كاري بس دشوار است .آنها مي ترسند.
گروهبان جاستوس ماجراي دختر شانزده ساله اي را براي ما تعريف كرد كه او را متقاعد كرده بود تا همخوابه خود را لو بدهد. اما درست پيش از شهادت دادن عليه او ، دختر ناپديد شد و همخوابه او هم آزاد شد و راهش را گرفت و رفت. جاستوس سال گذشته را به جستجوي او گذرانده است و بيم دارد كه او را كشته باشند.
حالا اينترنت به كنار ، فكر مي كنيد چه تعداد ديگر از اين قبيل دختران را در خيابان پورتلند و ديگر شهرهاي كوچك و بزرگ پرسه مي زنند؟ دشوار مي توان از تعداد واقعي اين افراد سردر آورد. محتاطانه ترين برآوردها حاكي از آن هستند كه دست كم يكصد هزار كودك آمريكايي قرباني اين كسب و كار شده اند.بسياري از كارشناسان مي گويند كه به اعتقاد آن ها رقم سيصد هزار وبيشتر از آن واقعي تر به نظر مي آيد.
اين رقم هر چه كه باشد ، يك توهين و بي احترامي ملي محسوب مي شود. آن هم با توجه به اين كه اين مشكل در حال تشديد است نه كاسته شدن .
ما براساس تحقيقاتي كه انجام داده ايم برنامه اي يك ساعته را درباره اين معضل آماده كرده ايم.دراين برنامه ما با والديني صحبت كرده ايم كه هرگز خواب اين را نيز نمي ديدند كه دخترشان گرفتار روسپيگري در سنين پايين شود.همچنين با چند تن از دختراني كه زنده مانده اند تا تجارت خودشان را براي ما بازگو كنند حرف زده ايم .شما را به تماشاي اين برنامه دعوت مي كنيم.
پي نوشت ها:
1ـ Dan Rather ، پژوهشگر مسائل اجتماعي.
منبع: http://www.alternet.org/story/146932/
/ن