خودی و غیر خودی در آینه ی کلام رهبری

تحقیق پیش رو از دو بخش اصلی تشکیل شده است؛بخش اول پس از ذکرنکاتی مقدماتی،در حوزه ی مورد بحث، به مبانی دینی تفکیک و مرزبندی روشن میان دوست و بیگانه می پردازد، و بخش دوم به تبیین و دسته بندی سخنان متنوعی اختصاص
دوشنبه، 3 آبان 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خودی و غیر خودی در آینه ی کلام رهبری
مرز شناسی خودی و غیر خودی در آینه ی کلام رهبری
 


 

نویسنده:سید مجید ظهیری




 

چکیده

تحقیق پیش رو از دو بخش اصلی تشکیل شده است؛بخش اول پس از ذکرنکاتی مقدماتی،در حوزه ی مورد بحث، به مبانی دینی تفکیک و مرزبندی روشن میان دوست و بیگانه می پردازد، و بخش دوم به تبیین و دسته بندی سخنان متنوعی اختصاص دارد که رهبر معظم انقلاب،در خصوص موضوع «خودی و غیرخودی» در نشست ها و دیدارهای مختلف اظهارنموده اند. در یک دسته بندی،فرمایشات رهبری، در پنج فصل تنظیم شده است:
1) اهمیت مرزبندی خودی و غیر خودی؛
2) ملاک های خودی و غیر خودی بودن؛
3) خودی های غافل؛
4) حقوق شهروندی غیر خودی ها؛
5) تفاوت نحوه ی رویارویی حکومت و جناح های سیاسی با مسأله ی خودی و غیر خودی.
واژگان کلیدی:خودی، غیرخودی، خودی غافل، جناح های سیاسی،حقوق شهروندی.

مقدمه
 

ازمنظرعلم سیاست، خودی (Insider)، به معنای محرم و کسی است که معتمد یک نظام است و از جریان های داخلی آن نظام خبر دارد، ولی نمی تواند از اطلاعات خود برای کسب منافع شخصی استفاده کند (آقا بخشی، 1374، 158).
از منظرعلم سیاست و در فرهنگ سیاسی، غیرخودی (Outsider) به معنای غریبه و خارجی یا کسی است که از یک حزب،انجمن یا مجموعه کنار گذاشته شده باشد، یا کسی که نسبت به فعالیتها، جریانات و مسائل مربوط به جامعه اش بی اعتناست و یا کسی که خود را برکنار از جامعه قرار می دهد تا از آن فراتر رفته و منویات خود را عملی سازد (همان، 240،239). همچنین واژه ی بیگانه (Alien) نیز به معنای شخص مقیم یا ساکن در کشوری که تبعه یا شهروند آن کشور نباشد یا شخصی که به موجب قانون یک کشور ،تبعه یا شهروند آن کشور محسوب نشود،هر چند که مقیم یا ساکن آن باشد، به کار می رود. واژه ی بیگانه ی دشمن (Enemy Alien) در ادبیات علوم سیاسی تبعه ی کشور دشمن را گویند که ممکن است درزمان بروز جنگ در سرزمین متحارب باشد.
وضع قانونی بیگانگان دشمن طبق قواعد حقوق بین الملل عرفی روشن می شود. بدین معنی که اگر دولت متحارب مایل به ادامه ی اقامت بیگانگان دشمن در سرزمین خود نباشد، باید به آنها فرصتی برای ترک کشور بدهد. در کنوانسیون های ژنو بر حفاظت اتباع غیرنظامی دشمن که در سرزمین متحارب به سر می برند تأکید شده است (همان، 190).همچنین واژه های بیگانه دوست (Xenophile) و بیگانه مداری یا بیگانه پرستی (Xenocentrism) و نیز بیگانه ترسی (Xenophobia) واژه هایی آشنا در ادبیات علم سیاست و فرهنگ سیاسی هستند. بیگانه دوست کسی است که مجذوب آداب و رسوم، فرهنگ و شیوه ی زندگی بیگانگان است. بیگانه مداری یا بیگانه پرستی حالتی است که به موجب آن، گروه هایی که قادر نیستند با هنجارهای جامعه ی خود همنوایی کنند،به اقتضای تبلیغات جوامع دیگر، شیفته ی آن جوامع می شوند. بیگانه مداری، بیان گراین عقیده است که کالاها، شیوه ی زندگی، افکار و اندیشه های خودی در برابربیگانگان، پست و بی ارزش است، و اما بیگانه ترسی اشاره به ترس، بدگمانی یا نفرت از بیگانگان به ویژه خارجیان دارد (همان، 366 و 367).
آن چه گذشت بررسی ادبیات واژه های نزدیک به واژه های خودی و غیرخودی در ترمینولوژی رایج علم سیاست بود، اما آن چه درکشور ما و از زبان رهبر معظم انقلاب در زمان خاصی مطرح و به طور متناوب تکرار شد و مورد تاکید قرار گرفت با بسیاری از این واژه ها مشترک لفظی است و نباید یکسان پنداشته شود،اما بدیهی است که با این ادبیات کاملاً هم نامربوط نیست.
از زمانی که برای نخستین بار،رهبر فرزانه ی انقلاب، بحث از موضوع مهم و اساسی خودی و غیرخودی را به طور رسمی آغاز نمودند، یک دهه می گذرد.
از همان ابتدای طرح بحث،عده ای با مخالفت با اصل موضوع، از این عقیده دفاع کردند که این گونه مرزبندی ها منجر به نقض حقوق انسان‌ها شده و برابری و مساوات را از بین می برد و صف بندی ها مضری را در نظام اسلامی ایجاد می کند. اهمیت و لزوم روشن نمودن مرزهای دوستی و دشمنی بر کسی پوشیده نیست. باید دید از چه منظری و با چه ملاکی دوست و دشمن را شناخت و از هم تفکیک نمود. خودی و غیرخودی، به خودی خود و صرف نظر از پاره ای قیود و اوصاف و ملاک ها مسأله ای پیچیده است. به عنوان مثال، مسلمان و غیر مسلمان، مرزبندی روشنی را بیان می کند؛ شیعه و غیر شیعه، ایرانی وغیرایرانی، نظامی و غیرنظامی،موافق ولایت فقیه و غیر موافق ولایت فقیه، همه مرزبندی هایی را روشن می نمایند که به نوعی می توانند مصادیق مفهوم کلی خودی و غیر خودی قرار گیرند.
برای یک شخص نظامی یا دارای شغل امنیتی، یک فرد واحد می تواند هم خودی باشد و هم غیرخودی، خودی از حیث دین و ملیت و غیرخودی از حیث نظامی بودن و محرم اسرار خاص بودن. از این روی اگر برای خودی و غیر خودی به دنبال معنایی روشن و خالی از پیچیدگی و ابهام باشیم، باید پاره ای قیود و اوصاف و ملاک ها را دخیل نماییم و بدین ترتیب مرزبندی هایی را به وضوح بیان کنیم. اصل مبحث خودی و غیرخودی به تضاد میان انسان ها در عقاید و باورها و ارزش ها و سیاست ها و فرهنگ ها مربوط می شود. در خصوص یک عقیده و ارزش خاص موافقین و ملتزمین به آن باور و عقیده یا ارزش،خودی محسوب می شوند و مخالفین با آن عقیده یا ارزش غیرخودی محسوب می شوند. گاهی خودی ها نسبت به یک ساختارعقیدتی و ارزشی، یا سیاسی و فرهنگی، به غفلت در صف غیر خودی ها قرار می گیرند. گاهی غیر خودی های صرفاً در عرصه ی نظر با آن عقیده ی خاص مخالفند و گاه با آن عقیده یا ارزش مقابله و مبارزه ی عملی می نمایند. این ها همه واقعیاتی است که در دنیای خارج با آن روبرو هستیم و عدم شناخت درست از آنها و عدم روشن نمودن ملاک ها و مرزها خسارات جبران ناپذیری به دنبال دارد. همین دغدغه ها در سخنان رهبری به طور کامل انعکاس دارد که در این جستار در پنج فصل دسته بندی و منظم شده است. پیش از پرداختن به تبیین فرمایشات رهبری در خصوص خودی و غیرخودی، فصلی را به مبانی و ادله ی دینی مرزبندی میان خودی و غیر خودی اختصاص می دهیم.
ادله ی دینی در لزوم مرزبندی روشن میان خودی و غیر خودی
آیات قرآن،فرمایشات اهل بیت (ع) و روش عملی ایشان به روشنی حکایت از لزوم مرزبندی روشن میان خودی و غیر خودی دارد.
در سوره ی آل عمران، آیه ی 118 و 119، از سوی خداوند متعال خطاب رسیده است که: «یا اَیُّهَا الَّذیِنَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دوُنِکُمْ لا یَاْلُونَکُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّم قَدْ بَدَتِ اْلبَغْضاءُ مِنْ اَفواهِهِمْ وَ ماتُخفِی صُدورُهُم اَکْبَرُ قَدْ بَیَّنا لَکُمُ الْآیاتِ اِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ ها اَنْتُمْ اوُلاءِ تُحِبوُنَهُمْ وَ لایُحِبُّونَکُمْ وَ تُومِنُونَ بِالْکِتابِ کُلِّهِ وَ اِذا لَقُوکُمْ قالوُا آمَنَّا وَ اِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیْکُمُ الْاَنامِلَ مِنَ الْغَیْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَیظِکُمْ اِنَّ اللهَ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» (آل عمران، 118 و 119)؛ ای اهل ایمان، از غیر خودتان دوست صمیمی هم راز نگیرید، چه آن که آنها از خلل و فساد در کار شما ذره ای کوتاهی نکنند،آنها مایلند شما همیشه در رنج باشید، دشمنی شما را بر زبان هم آشکار سازند و محققاً آن چه در دل دارند بیش از آن است. ما به خوبی برای شما بیان آیات کردیم، اگر عقل را به کار بندید،آگاه باشید چنان چه شما آنها را دوست می دارید، آنان شما را دوست نمی دارند و شما به همه ی کتب آسمانی ایمان دارید و آنها در مجامع شما اظهار ایمان کرده و چون تنها شوند از شدت کینه بر شما سر انگشت خشم به دندان گیرند. بگو بدین خشم بمیرید، همانا خدا از درون دل ها آگاه است.
در خصوص شأن نزول این آیات شریفه، از ابن عباس نقل شده است که این آیات هنگامی نازل شد که عده ای از مسلمانان با یهودیان، به سبب قرابت، یا همسایگی ، یا حق رضاع،و یا پیمانی که پیش از اسلام بسته بودند، دوستی داشتند و به قدری با آنها صمیمی بودند که اسرار مسلمانان را به آنان می گفتند. بدین وسیله قوم یهود، که دشمن سرسخت اسلام و مسلمین بودند و به ظاهر خود را دوست مسلمانان قلمداد می کردند،از اسرار مسلمانان مطلع می شدند. آیه نازل شد و به آن عده از مسلمانان هشدار داد که نباید غیرخودی را محرم اسرار قرار دهید،زیرا آنها از هیچ شر و فسادی کوتاهی نمی کنند،آنان می خواهند شما همیشه در رنج و عذاب باشید (تفسیر نمونه، ج 3، ص 80). بلافاصله بعد از آیات ذکر شده خداوند متعال مؤمنان را خطاب قرار داده و می فرماید:
«اِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُوهُمْ وَ اِنْ تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُوا بِها وَ اِن تَصْبِروُا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً اِنَّ اللهَ بِما یَعْمَلُونَ مُحیطٌ» (آل عمران، 120)، اگر نیکی به شما برسد ناراحت می شوند،و اگر حادثه ی ناگوار برای شما رخ دهد خوشحال می گردند، اما اگر در برابر آنها استقامت و پرهیزگاری پیشه کنید، نقشه های خائنانه ی آنها به شما زیانی نمی رساند، خداوند به آن چه آنها انجام می دهد آگاه است.
خداوند متعال در این آیات به مؤمنان هشدار می دهد که دشمنان و غیرخودی ها را جزء خاصان خویش قرار ندهند و رازهای مسلمانان و نیک و بد ایشان را در برابر گروه آشکار نسازند. این اعلام خطر به صورت کلی و عمومی است و باید در هر زمان و در هرحال مسلمانان به این هشدار توجه کنند (تفسیر نمونه، ج 3، ص 82).
رهبرمعظم انقلاب در فرازی از فرمایشات خود به همین آیات شریفه استناد می کنند و دشمن شناسی خود را چنین توضیح می دهند:
دشمن ما آن کسی است که: « قَدْ بَدَتِ اْلبَغْضاءُ مِنْ اَفواهِهِمْ وَ ماتُخفِی صُدورُهُم اَکْبَرُ»؛ دشمن ما آن کسی است که برای این انقلاب،نه فقط دل نسوزانده باشد است، بلکه حتی در مقابل این انقلاب،در برهه هایی از زمان، شدیداً ایستاده است. بعضی شان بعد از آن که نظام اسلامی بر سرکار آمد، خراب کاری کردند؛ بعضی شان مدتی را ترسیدند، کنار رفتند و خود را مخفی کردند؛ بعد که حالا فرصت برایشان پیش آمده است از لاک خود بیرون خزیده اند (خطبه های نماز جمعه، 78/9/2).
بنابرآن چه گفته شد ،لزوم مرزبندی صحیح و روشن میان خود و غیرخودی و محرم ندانستن غیر خودی ها از مبانی قرآنی استنتاج می شود. از این قبیل آیات در قرآن کریم فراوان است. در یک دسته بندی،آیاتی که به لزوم مرزبندی خودی و غیر خودی اشاره دارد به شکل زیر قابل معرفی است:
1) آیات قرآنی که احزاب و صاحبان گرایش های حزبی، تشکیلاتی و گروه های اجتماعی و سیاسی را به دو گروه « حزب الله» و «حزب الشیطان» تقسیم می نمایند.
2) آیاتی که در آنها رابطه ی نسبی بین پیامبر بزرگواری همچون حضرت نوح با همسرانشان، به دلیل غیرخودی بودن، نادیده گرفته شده است.
3) آیاتی که ما را از ایجاد علقه ی قلبی و دوستی با برخی طوایف،به دلیل غیرخودی بودن و نیز پدرانی که با دین و آیین الهی دشمنی می ورزند تهی می کند.
4) آیاتی که از یک سو، به ما فرمان برائت و بی زاری از عقاید و رفتار اشخاص و احزاب و قبایل می دهد و از سویی دیگر،از تحقق چنین شیوه ی ارزشمندی در زندگی انبیای الهی و حتی برخی اشخاص عادی تمجید و تجلیل می کند.
5) آیاتی که ذکر تعابیری همچون «منی»، «منهم»، « لست منهم»، «لست علی شیء» و مانند آن در آنها به وضوح « خودی و غیرخودی» بودن افراد و احزاب حکایت دارد.
6) آیاتی که در آنها از جدایی راه و رسم مؤمنان و پرهیزگاران و مجاهدان با مرام و منش فاسقان و فاجران و ستمگران خبر می دهد.
7) آیاتی که در آنها از برخی چهره ها و جمعیت ها به عنوان دشمنان خدا و انبیای الهی و مؤمنان راستین یاد شده است.
8) آیاتی که در آنها دستور مقاتله و ستیز با برخی از چهره ها و قبایل داده شده،ازعاملان به این فرمان تجلیل به عمل آمده و از متخلفان این فرمان مذمت شده است (شفیعی دارابی، 1379، 40).
آن چه در این فصل از تحقیق حاضر آمد به روشنی پاسخی دینی به آن دسته از کسانی است که معتقدند این تقسیم بندی با برابری انسان ها ناسازگار است و از آن بوی جاهلیت استشمام می شود.

خودی و غیر خودی در فرمایشات رهبری
 

رهبر معظم انقلاب در دیدارها و نشست های مختلف و با مضامین متنوع،همواره برای شفاف سازی ابعاد گوناگون مرزهای خودی و غیر خودی دغدغه داشته اند و بر ماست تا با تبویب و تبیین و دسته بندی منظم فرمایشات ایشان بحث مرزهای خودی و غیرخودی را از عرصه ی نظر فراتر برده و به طورعینی و واقعی حدود و ثغور آنها را روشن نماییم. از این روی، سخنان رهبری درباره ی این موضوع را در پنج فصل ارائه می نماییم:
1) اهمیت مرزبندی میان خودی و غیر خودی؛
2) ملاک های خودی بودن و غیر خودی بودن؛
3) خودی های غافل؛
4) حقوق انسانی و شهروندی غیر خودی ها؛
5) تفاوت نحوه ی رویارویی حکومت و جناح های سیاسی با مسأله ی خودی و غیر خودی.
1) اهمیت مرزبندی خودی و غیرخودی
رهبر فرزانه انقلاب، در دیدار با خبرگان در تاریخ 1380/6/15، با تاکید بر لزوم اتحاد میان نیروهای مؤمن و وفادار به نظام اسلامی تصریح کردند: باید مرز میان دوستی و دشمنی مشخص شود،زیرا معارضه و نزاع میان نیروهای که اصل اسلام،حاکمیت اسلامی قانون اساسی و ولایت فقیه را قبول دارند، موجب در حاشیه ی امن قرار گرفتن دشمنان اصلی،یعنی مخالفان اصل نظام می شود. ایشان در این دیدار بزرگ ترین معروف را دفاع از نظام اسلامی برشمردند و با تأکید برمشخص شدن مرز خودی و غیرخودی به نگرانی برخی افراد از طرح این بحث اشاره کرده و افزودند: آن کسانی که ازطرح بحث خودی و غیر خودی گله مند هستند، خود در عمل چنین مرزی را قائل شده اند و بسیاری از مسؤولین و مردم مؤمن و متعهد را خودی نمی دانند.
ایشان در سال 1387 مجدداً دغدغه و نگرانی خود در خصوص روشن شدن مرزها و اهمیت آن را بیان نمودند و با یادآوری توصیه های مکرر امام راحل(قدس سره) به فعالان، جناح ها و گروه های سیاسی مبنی بر حفظ مرزهای خود با غیر خودی ها و بیگانگان، خاطر نشان کردند: «مرزهای سیاسی و اعتقادی همانند مرزهای جغرافیایی است که اگر کم رنگ شوند و یا حساسیت ها در قبال آنها کم شود، ممکن است برخی خودی ها بدون آن که متوجه باشند وارد حریم بیگانگان و یا برخی بیگانگان و غیر خودی ها وارد حریم انقلاب اسلامی شوند.متاسفانه این اتفاق در کشور ما افتاد و بر اثر غفلت ها دربرخی مواقع اهتمام جدی برای حفاظت از مرزهای فکری،عقیدتی و سیاسی نشد و در نتیجه کسانی که از خانواده وعاشق امام بودند به تدریج و بدون آن که متوجه شوند از مرزها عبور کردند و بر اثر تنفس در فضای خارج از مرزها، دچاردگرگونی و تغییر شدند. البته از آن طرف هم کسانی ناروا وبدون هیچ مشکلی داخل مرزها شدند. بنابراین همه باید مراقب باشند و همواره برای حفظ و برجسته باقی ماندن مرزهای اعتقادی و محدوده ی جغرافیای سیاسی نظام جمهوری اسلامی تلاش کنند» (دیدار با اعضای ستاد ارتحال امام، 1387/3/1).
2) ملاک خودی و غیرخودی بودن
رهبر معظم انقلاب ،در خطبه های نماز جمعه ی تهران در تاریخ 1378/5/8، خودی و غیرخودی را این چنین توصیف نمودند: «خودی آن است که دلش برای اسلام می تپد، دلش برای انقلاب می تپد به امام ارادت دارد؛برای مردم به صورت حقیقی-نه ادعایی- احترام قائل است. غیر خودی کسی است که دستورش را از بیگانه می گیرد؛دلش برای بیگانه می تپد دلش برای برگشتن امریکا می تپد. غیرخودی آن کسی است که از اوایل انقلاب در فکر ایجاد روابط دوستانه با امریکا بود. به امام اهانت می کرد، اما برای امریکا اظهار علاقه می نمود! کسی به امام اهانت می کرد ناراحت نمی شد، اما اگر کسی به دشمنان بیرون از مرز یا همدستان آنها اهانت می کرد ناراحت می شد! این ها غریبه اند. هرکس این طور باشد غریبه است».
ایشان همچنین در دیدار با اعضای ستاد ارتحال حضرت امام در تاریخ 1387/3/1، خط امام را مرز خودی و غیرخودی معرفی می نمایند: «خطوط اساسی و بیناتی که امام خمینی(قدس سره) درطول ده سال از عمر پربرکت خود پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با گفتار و نوشتار مشخص کردند همان مرزها و حریم نظام جمهوری اسلامی است. نظام جمهوری اسلامی نظامی پیش رونده و زاینده در درون خود است و همانند خورشید ازدرون آن انرژی می جوشد و واضح ترین دلیل برای این امر،ناکامی توطئه ها و اقدامات دشمنان برای خاموش کردن انقلاب اسلامی در طول سال های گذشته است».
از فرمایشات رهبر معظم انقلاب در خصوص ملاک های خودی و غیرخودی بودن می توانیم واژه های نزدیک به ترمینولوژی بحث در علوم سیاسی را معین نماییم. در ترمینولوژی علم سیاست در مقدمه ی همین مقاله به واژه های ذیل اشاره نمودیم:
1) خودی (Insider)؛
2) غیرخودی (Outsider)؛
3) بیگانه (Alien)؛
4) بیگانه ی دشمن (Enemy Alien)؛
5) بیگانه دوست (Xenophile)؛
6) بیگانه پرستی یا بیگانه مداری (Xenocentrism)؛
7) بیگانه ترسی (Xenophobia)؛
ملاک های رهبری از مفهوم خودی بسیار وسیع تر از این اصطلاح در علوم سیاسی است. ملاک رهبری را می توان این چنین برشمرد:
1) اعتقاد قلبی به ارزش های اسلامی؛
2) دلسوزی برای انقلاب عظیم اسلامی؛
3) تلاش عملی برای تحقق آرمان های امام راحل (قدس سره)؛
4) اعتقاد قلبی و حقیقی- نه ظاهری- به مردم سالاری دینی.
همچنین ملاک های غیرخودی بودن در اندیشه ی رهبری با اصطلاحات بیگانه دوستی و بیگانه پرستی نزدیکی معنایی دارند و در ادبیات سیاسی و نزد عالمان به علم سیاست آشنا هستند. این ملاک ها عبارتند از:
1) اتکا و اعتماد به بیگانگان به جای اتکا و اعتماد به مردم؛
2) تلاش برای تسلط بیگانگان و فرهنگ ایشان (مصداق فعلی آن غرب و امریکا)؛
3) عدم حفظ و صیانت از حریم خودی و آرمان های خودی.
3) خودی های غافل
رهبر معظم انقلاب در تبیین استراتژی دشمن برای مبارزه با انقلاب اسلامی سه محورکلی را مورد توجه قرار می دهند:
1) تخریب وحدت ملی؛
2) تخریب باورهای کار ساز و مقاومت بخش؛
3) تخریب روح امید در مردم.
ایشان درخطبه های نمازجمعه به تاریخ 1378/9/2، پس از تبیین فوق،ازخودی های غافل سخن گفتند: «بحث من بر سر دشمن است که سلسله جنبان این حرکت،به بیرون از این مرزها مربوط است. در داخل مرزها هم کسانی که اساس کار دست آنهاست؛جزو دشمنانند؛ مثل جبهه ی قاسطین ... امروز هم عیناً همان طور است. جبهه ی دشمن غیر از آن غافل است که خودی هم هست؛منتها بیچاره دچارغفلت و اشتباه و فریب می شود؛بر اثر حادثه ای،عقده و کینه ای پیدا می کند و در مقابل نظام می ایستد؛در مقابل سخن حق می ایستد؛ در مقابل امام و راه امام می ایستد. این، آن دشمن اصلی نیست؛ این یک آدم فریب خورده است؛ یک آدم قابل ترحم است! دشمن اصلی آن کسی است که پشت سر این قرار می گیرد، اما خودش را نشان نمی دهد. در داخل کشور، خودش را نشان نمی دهد؛ در خارج کشور چرا؛ در جبهه ی جهانی، در صحنه ی بین المللی، به عنوان یک عضو وفادار سازمان جاسوسی امریکا، یا موساد صهیونیست ها چرا.
کاملاً چهره ی او آشکار است؛حرف هم می زند، حقایق را هم می گوید ... اما در داخل کشور حرفشان را با یک واسطه، با دو واسطه،با سه واسطه، از زبان آدم های غافل می زنند. یک وقت می بینید طرف یک روحانی است، اما غافل و فریب خورده و بی خبر، یا یک دانشجوست، اما اسیر احساسات شده و نیندیشیده؛ یا یک فرد معمولی حتی انقلابی اما زمان را نشناخته، دشمن را نشناخته، یا احیاناً دچار عقده و کینه ای شده است. حرف از زبان این فرد خارج می شود، اما این بیچاره حرف خودش نیست، حرف دشمن است».
ایشان در ادامه ی فرمایشات شان از این موضوع با عنوان غم بزرگ یاد می کنند و می فرمایند:
غم بزرگ این است که بعضی عناصری که هیچ سودی در سلطه ی امریکا براین کشور ندارند، از روی غفلت و اشتباه و ضعف ها و عقده ها، برای سلطه ی امریکا بر این کشور تلاش می کنند! البته اشخاص مختلفند بعضی ها عقده ای دارند، بعضی ها کینه ای دارند، بعضی ها گله ای از کسی دارند؛ برای دستمالی ، قیصریه را آتش می زنند؛ به خاطر یک دشمنی و یک کینه ی شخصی و یک محرومیت از فلان مسؤولیت که مایل بوده به او بدهند و مثلاً نشده و به خاطر اشتباه در فهم، می بینید حرفی می زنند، اقدامی می کنند، موضعی می گیرند و کاری می کنند که به ضرر تمام می شود و در خدمت دشمن قرار می گیرند (خطبه های نماز جمعه تهران، 1378/9/2).
4) حقوق شهروندی غیر خودی ها
برخی،از فرمایشات مقام رهبری در خصوص خودی و غیر خودی و خودی های غافل ومخالفان نظام چنین استنباط نمود اند که غیر خودی ها و مخالفان داخلی نظام اسلامی از حقوق انسانی خود محرومند و باید با همه ی آنها به عنوان دشمن برخورد خصمانه ی عملی داشت، در صورتی که رهبر معظم
انقلاب مکرر سه نکته را بیان فرموده اند:
1) مخاطب تعبیر خودی و غیرخودی عموم مردم نیستند؛ بلکه فعالان و تاثیرگذاران در عرصه ی سیاسی کشور هستند.
2) تعبیرغیرخودی فی نفسه باعث نمی شود که کسی از حقوق شهروندی درون نظام جمهوری اسلامی محروم شود.
3) رفتار جناح های سیاسی با مقوله ی خودی و غیر خودی و وظیفه ی ایشان با رفتار و وظیفه ی حکومت متفاوت است.
رهبر فرزانه ی انقلاب،در دیدار با اعضای تشکل های دانشجویی در تاریخ 1379/9/17، تصریح نمودند که افراد غیر خودی کسانی هستند که برای ایجاد زمینه ی نفوذ قدرت های استکباری به خصوص امریکا در لایه های سیاسی و اقتصادی کشور تلاش می کنند و در همین نشست توصیه فرمودند که محیط های سیاسی باید از چنین عناصری که به فکرمصالح کشورنیستند برحذر باشند و تصریح فرمودند که این سخن به معنای برخورد و محروم کردن آنان از حقوق شهروندی نیست.
چند ماه پس از اولین باری که رهبر انقلاب به مسأله ی لزوم روشن شدن مرزهای خودی و غیر خودی را به طور جدی پرداختند به دلیل سوء تفاهم هایی که از سوی عده ای با تفسیرهای ناروا از سخنان ایشان به وجود آمده بود، مجدداً به این مسأله ی مهم پرداختند و سعی در زدودن ابهامات و سوء تفاهم ها نمودند و اشاره کردند که بنده چند ماه قبل در مورد خودی و غیرخودی صحبت کردم، اما فریاد بعضی ها بلند شد. منظور من از غیرخودی کسانی هستند که انقلاب اسلام و ارزش ها را قبول ندارند. ایشان در این سخنرانی بر دفاع نظام اسلامی از جان، مال، ناموس و حیثیت همه ی آحاد جامعه و از جمله مخالفین نظام که دست به توطئه و معارضه نزده باشند تأکید کردند و گفتند:نظام اسلامی یک دزد را، بدون توجه به این که خانه ی مخالف یا موافق نظام را سرقت کرده است، مجازات می کند و یک قاتل نیز بدون توجه به این که چه کسی را کشته است،مجازات می شود. همچنین نظام اسلامی امنیت مردم را در تمامی نقاط کشور صرف نظر از میزان اعتقاد آنها به نظام حفظ و حراست می کند. بنابراین نسبت به همه ی آحاد ملت چه مسلمان باشند و چه غیر مسلمان یک وظیفه ی مشخص دارد و مادامی که یک فرد به معارض ،توطئه گر برخورد کننده و عامل دشمن تبدیل نشده است،رفتار حکومت با او هیچ تفاوتی با سایر مردم نخواهد داشت.
ایشان همچنین در دیدار اعضای مجلس خبرگان در تاریخ 80/6/15 اشاره کردند:
البته کسی که دشمن نظام است، این طور نیست که نمی تواند در این نظام زندگی کند؛نه . مخالفان اسلام می توانند در این نظام زندگی کنند؛ ... اسلام نگفته که هر کس در ظل نظام اسلامی زندگی می کند باید معتقد به اسلام و مبانی اسلام باشد؛ نه. زندگی کنند و از حقوق شهروندی و امنیت هم برخوردار باشند. در مجموع بین کسانی که به نظام معتقدند و کسانی که مخالف نظام اند، در حقوق شهروندی تفاوتی نیست. می توانند زندگی کنند اما حق معارضه و مبارزه با نظام را ندارند، حق تیشه برداشتن و زدن به ریشه ی نظام را ندارند. در این جا نظام باید جلوی آنها را بگیرد ... این بحث خودی و غیرخودی را که ما دو سه سال پیش مطرح کردیم و عده ای را هم نگران کرد معنایش همین است. معنای غیر خودی این نیست که او نباید در این کشور زندگی کند؛ نه. غیر خودی هم زندگی کند منتها معلوم شود که او با نظام میانه ای ندارد، برای این که او در مواردی منشا اثر خواهد بود، مرز حفظ شود، حرف او تکرار نشود، کار او مورد تایید قرار نگیرد. این اساس قضیه است.
5) تفاوت حکومت و جناح های سیاسی در برخورد با مسأله ی خودی و غیرخودی
یکی از مسائل مهمی که رهبر معظم انقلاب در مباحث مربوط به خودی وغیرخودی مورد تاکید قرار داده اند این است که نحوه ی رفتار و عملکرد و وظیفه ی دولت و حکومت با غیرخودی ها، با نحوه ی برخورد و رویارویی جناح های سیاسی با غیر خودی ها فرق می کند:
بحث این که حکومت و دولت با مخالفان نظام (غیر خودی ها) چگونه رفتار می کند، یک بحث است؛ اما این بحث که فلان جناح سیاسی داخل نظام مواضع خود را در مقابل مخالف چگونه تعریف می کند یک حرف دیگر است. ما به عنوان حکومت،این مخالفی که در داخل جامعه وجود دارد- ولو مخالف نظام هم هست- تا وقتی توطئه و معارضه نکرده است، جان و مال و عرض و ناموس و حیثیت او امانت است؛ ما باید از او دفاع کنیم و می کنیم. اگر دزدی در خیابان رفت و دزدی کرد، ما نمی پرسیم که خانه ی موافق نظام را دزدی کرده است یا خانه ی مخالف نظام را، از هر کس دزدی کرده باشد مجازاتش می کنیم. کسی که به طور غیرقانونی قتل نفس کند نمی گوییم چه کسی را کشته است اگر غیر قانونی کشته باشد باید مجازات شود، فرقی نمی کند. آن وقت که می خواهیم پلیس و مأمور کنیم که برود امنیت را حفظ کند نمی گوییم برو امنیت را در آن منطقه و خانه و شهری که مردم آن بیشتر معتقد به نظام هستند حفظ کن؛ نه. حکومت نسبت به همه ی آحاد مردم وظیفه ای دارد؛ مسلمان باشند، غیر مسلمان باشند؛ موافق نظام باشند، مخالف نظام باشند، تا وقتی به معارض و توطئه کننده و برخورد کننده و عامل دشمن تبدیل نشده اند رفتار حکومت با آنها،رفتاری مثل مؤمنین و مثل بقیه ی مردم است و هیچ تفاوتی ندارد. این یک حرف است. اما رفتار جناح های سیاسی غیر رفتار حکومت است. جناح های سیاسی باید موضعشان را مشخص کنند،باید صریحاً نسبت به آن کسی که با اسلام مخالف است با راه امام مخالف است با اساس اسلامی برای این نظام مخالف است،موضع و مرزهاشان را روشن کنند. همین طور درمقابل کسانی هم که علی الظاهر متدین اند، اما به تحول انقلاب به اصل انقلاب هیچ اعتقادی ندارند-
متحجران وجامدان- باید مرزهایشان را مشخص کنند، نمی گوییم جنگ ودعوا و مبارزه کنند اما موضع خود را مشخص کنند. این حرف ما به جناح های سیاسی است (خطبه های نماز جمعه، تهران 1379/2/23).

نتیجه گیری
 

از مجموع مباحث مطرح شده می توان نتایج زیر را بدست آورد:
1) اصل موضوع مرزبندی میان دوست و بیگانه و خودی و غیرخودی براساس ادله ی درون دینی و با مراجعه با آیات متعدد قرآنی و بررسی سنت رسول اکرم (ص) و سیره ی معصومین امری روشن است لکن باید حدود و ثغورآن مورد بحث قرار گیرد و دست کم پاسخ سؤالات ذیل مشخص شود:
الف-ملاک های خودی و غیر خودی بودن چیست؟
ب-نحوه ی برخورد و رویارویی با غیرخودی در طبقات مختلف سیاسی و اجتماعی چگونه است؟
ج-چارچوب حقوق شهروندی غیرخودی های درون نظام چیست؟
2) با توجه و رجوع به فرمایشات متعدد رهبرمعظم انقلاب، امروز مرزبندی روشن و بدون ابهام میان خودی و غیرخودی از ضروریات است و کم رنگ شدن مرزهای میان خودی و غیرخودی می تواند صدمات و لطمات جدی و جبران ناپذیری به ارکان نظام وارد آورد.
3) همچنین براساس آراء رهبر معظم انقلاب ملاک های خودی بودن عبارتند از:
الف-اعتقاد قلب به ارزش های اسلامی؛
ب-دلسوزی برای انقلاب عظیم اسلامی؛
ج-تلاش عملی برای تحقق آرمان های امام راحل (قدس سره)؛
د-اعتقاد قلبی و حقیقی- نه ظاهری- به مردم سالاری دینی.
و ملاک های غیرخودی بودن عبارتند از:
الف-اتکا و اعتماد به بیگانگان به جای اتکا و اعتماد به مردم؛
ب-تلاش برای تسلط غرب و فرهنگ غربی به ویژه امریکا در ایران؛
ج-عدم حفظ و صیانت از حریم نظام جمهوری اسلامی و آرمان های امام راحل (قدس سره).
4) اگرچه حفظ مرزهای خودی و غیرخودی از ضروریات سیاسی و فرهنگی جامعه ی ماست،اما بنا به تصریح مکرر و موکد رهبر فرزانه انقلاب این مرزبندی به معنای نفی حقوق شهروند افراد به بهانه ی غیر خودی بودن نیست و دولت و حکومت جمهوری اسلامی موظف است تعدی به جان و مال و عرض و ناموس حتی غیرخودی های درون نظام اسلامی را با سلاح قانون و قاطعیت پاسخ گوید و امنیت ایشان را نیز همچون سایر آحاد ملت حفظ نماید.
5)نکته ی آخراین که باید حساب غیرخودی هایی که به اقدام عملی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی دست می زنند را از کسانی که اعتقادی به نظام و حتی اسلام ندارند اما تلاش هم برای صدمه رساندن به آن نمی نمایند جدا کرد .با غیرخودی های معاند و برانداز باید مطابق قوانین نظام جمهوری اسلامی و از طریق ارگان های امنیتی برخورد نمود .لکن جناح های سیاسی ،صرف نظر از اقدام به براندازی یا عدم آن باید مرزهای روشنی با نیروهای غیرخودی داشته باشند و به معرفی و حفظ این مرزها مبادرت ورزند.

منابع و مآخذ:
1) قرآن کریم
2) آقا بخشی،علی و افشاری زاده، مینو (1374)، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، مرکزاطلاعات و مدارک علمی ایران.
3) شفیعی دارابی، سید حسین (1379)، خودی و غیرخودی در سیره ی امام علی (ع)، معرفت، ش 37.
4) سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه های نماز جمعه ی تهران، 1378/9/2.
5) سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه های نماز جمعه ی تهران، 1378/5/8.
6) سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه های نماز جمعه ی تهران، 1379/2/23.
7) سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای تشکل های دانشجویی، 1379/9/17.
8) سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای ستاد ارتحال امام (قدس سره)1387/3/1.
9) سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با خبرگان رهبری، 1380/6/15.
10) مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج 3.
نشریه اندیشه حوزه ،شماره 76.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.