آثار نمازهای بدون ولایت در واقعه عاشورا

چکونه نمازهای بدون ولایت در واقعه عاشورا تاثیر گذار بودند؟ چرا ولایت پذیری و ولایت محوری از نماز هم مهمتر است؟ چرا ولایت مقدم بر نماز است؟
شنبه، 6 مرداد 1403
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
آثار نمازهای بدون ولایت در واقعه عاشورا

مقدمه:

یکی از درسهای بزرگ عاشورا، درس ولایت پذیری است؛ چراکه کیفیت ولایت پذیری و ولایتمداری یاران امام حسین علیه السلام را در هیچ دوره تاریخی نمی توان یافت
 
چنان که ولایتگریزی بیشتر مردم دوران حضرت امام حسین علیه السلام نیز موضوعی قابل تأمل و درس بزرگی برای جامعه امروز ماست:
 
 تا اولاً جلوه های ولایتمداری عاشورا را بشناسیم. و از طرفی به بصیرت لازم برسیم تا چونان مسلمانی واقعی در برابر ولی زمان خویش عمل کنیم،
 
 و ثانیاً با دقت در مصداقهای ولایت گریزی و شناخت سرنوشت آنان، درس عبرت بگیریم تا مبادا در امتحان ولایتمداری این عصر، سرافکنده شویم.
 
هم قاتلین سیدا شهداء علیه السلام نماز خوان بودند و هم سیاهی لشگر امام حسین علیه السلام که شب عاشورا پا به فرار گذاشتند. علت این جهالت را فقط باید درعدم ولایت پذیری جستجو کنیم.
 
درباره‌ی ولایت، احادیثی نقل شده که بیانگر اصول دین در پنج مورد (نماز، روزه، حج، زکات و ولایت) و برتری ولایت بر سایر ارکان است.
 
هدف اصلی این مقاله پاسخ به این سوال است که: چرا ولایت پذیری و ولایت محوری در نهضت حسینی از نماز هم مهمتر است؟ چرا ولایت مقدم بر نماز است.؟
 
در ادامه بحث ضمن برشمردن معنای لغوی و اصطلاحی ولایت، به این سؤال پاسخ خواهیم داد که از معانی سه‌گانه اصطلاحی ولایت کدام معنا از معانی سه‌گانه ولایت است؟
 
همجنین نظر حضرت امام خمینی(رحمه‌الله) و نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را در مورد معنای ولایت اشاره خواهیم کرد.
 

آثارنمازهای بدون ولایت در واقعه عاشورا

نماز مقدم است یا ولایت پذیری

به چه علتی کسی که ولایت را نپذیرد نمازش قبول نیست؟ منظور از ولایت کدام ولایت است؟ ولایت خدا یا پیامبر(ص) و ائمه معصوم یا حکومت اسلامی یا امام زمان(عج)؟
 
کسی که در پذیرش یکی از اینها شک دارد را چگونه متقاعد نماییم که نمازش قبول خدا شود؟ و بگویید علت این گفته و اهمیت ولایت در چیست؟
 
علت تاکید بر ولایت به خاطر اینست که ولی خدا انسان را به عبادت صحیح رهنمون می سازد و بدون ولایت این اتفاق نخواهد افتاد به عنوان مثال ولایت حکم فرمانده ی یک لشکر را دارد.
 
 که به مبارزه با دشمن برخواسته و نقشه راه و ترفندهای دشمن را می داند لذا بر لشکریان لازم است که از فرمانده تبعیت کنند و اینکه یا در ولایت خدا هستیم یا در ولایت طاغوت از همین جا نشئت می گیرد.
 
منظور از این ولایت، ولایت خدا نیست چرا که ولایت الهی در ضمن توحید تحقق می یابد که شخص را به سمت اقامه نماز می کشاند واینجا منظور از ولایت، مستقیما ولایت اهل بیت علیهم السلام است.
 
و بالتبع از ولایت معصومین علیهم السلام، ولایت ولی فقیه جامع الشرایط است.و البته همه اینها برگشتش به ولایت الهی می باشد و در طول آن است نه در عرض آن
 

نماز بی ولایت بی نمازی است

نکته دیگری که درباره زهد در اندیشه ژرف و عمیق حسین بن علی (علیه السلام) به آن توجه شده و برای آن نقش محوری و کلیدی قائل شده است، .
 
پذیرش ولایت و امامت ائمه اطهار علیهم السلام مخصوصا امیرمؤمنان (علیه السلام) نه تنها نماز بی ولایت بی نمازی است، و حج و زکات، بی امامت غیر مقبول و ...، بلکه زهد بی دوستی و محبت علی (علیه السلام) بی زهدی است و در نوع خود یک حقه بازی است.
 
آن حضرت فرمود: «اِنَّ دَفْعَ الزّاهِدِ الْعابِدِ لِفَضْلِ عَلِیٍّ عَلَی الْخَلْقِ کُلِّهِمْ بَعْدَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله لَیَصیرُ کَشُعْلَةِ نارٍ فی یَوْمٍ عاصِفٍ، وَتَصیرُ سائِرُ اَعْمالِ الدّافِعِ لِفَضْلِ عَلِیٍّ (علیه السلام) کَالْحَلْفاءِ وَ اِنِ امْتَلاَءَتْ مِنْهُ الصَّحاری وَاشْتَعَلَتْ فیها تِلْکَ النّارُ وَ تَخْشاها تِلْکَ الرّیحُ حَتّی تَأْتی عَلَیْها کُلِّها فَلا تَبْقی لَها باقِیَةً؛(1)
 
 به راستی زاهد عابدی که برتری و فضیلت علی (علیه السلام) بر تمامی انسانها پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله را دفع می کند، [دفع کردن او] چونان شعله آتشی در روز طوفانی می شود [که هستی او را به آتش کشیده].
 
 و بقیه اعمال او را (هر چند فراوان باشد) مانند علفهای خشک بیابان می گرداند، هرچند سراسر بیابان را پر کرده باشد. آن گاه شعله آتش در آن زبانه کشد و باد وزیدن گیرد تا همه آن علف ها را فرا گیرد و هیچ چیزی از آن باقی نماند.»
 
این جملات می رساند که نه تنها نماز بی ولایت بی نمازی است، و حج و زکات، بی امامت غیر مقبول و ...، بلکه زهد بی دوستی و محبت علی(علیه‌السلام) بی زهدی است و در نوع خود یک حقه‌بازی است.
 
زهد واقعی و ترک دنیا این است که در کلام و مرام امام حسین (علیه السلام) دیده می شود، نه آنچه غارنشینان، خرقه پوشان، جامعه گریزان، و گوشه نشینان دارند.
 
تَرَکْتُ الْخَلْقَ طُرّا فی هَواکا  وَاَیْتَمْتُ الْعِیالَ لِکَیْ اَراکا      وَلَوْ قَطَّعْتَنی فِی الْحُبِّ اِرْبا  لَما حَنَّ الْفُؤادُ اِلی سَواکا (2)
 
«مردم را تماما به هوای تو ترک گفتم، و [راضی شدم] فرزندانم یتیم گردند تا تو را ملاقات کنم.
 
اگر مرا در راه عشق [خود] قطعه قطعه کنی، دلم [ذره ای] به سوی غیر تو تمایل پیدا نمی کند.»
 

علت قبول نشدن نماز بدون پذیرش ولایت چیست؟

در آیات قرآن کریم بعد از ایمان به غیب، کتب آسمانی و انبیای الهی به اقامه نماز اشاره می‌شود. نماز به معنای خضوع خاص در برابر خداوند متعال است، .
 
 مراقبت برای نماز ظهر و عصر بسیار بیشتر توصیه شده چرا که انسان در این ساعات روز مشغول کارهای روزمره است و نباید این اشتغالات او را از خضوع در برابر الله غافل کند.
 
و نماز یک عمل بسیار مهم و از شاخصه‌های انسان متقی به شمار می‌رود.اقامه نماز غیر از خواندن آن است، مؤمنان اقامه کنندگان نماز هستند.
 
 همچنین در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده است که می‌فرمایند برای هر چیزی چهره‌ای است و چهره اسلام، نماز است
 
امام علی (ع) فرمودند : نماز مایه تقرب هر انسان متقی است. باطن پل صراط، التزام و اقرار به رسالت و ولایت پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) است.
 
 اما ظاهر آن مربوط به نماز می‌شود بر این اساس نماز باید مبتنی بر دستورات و قوانینی باشد که اهل بیت (ع) و پیامبراکرم (ص) برای اقامه آن بیان فرمودند.
 
 کسی که ولایت اهل بیت (ع) را قبول نداشته باشد حتی شب و روز را به عبادت و روزه مشغول باشد عبادتی از او پذیرفته نمی‌شود.(3)
 

همه ی اعمال در مسیر ولایت و رهبرى

ولایت و رهبرى صحیح و آسمانى ، همه بندگان خدا و بندگى ها و نماز و حجّ و جهاد و . . . را در مسیر الهى قرار مى دهد و به آنها جهت شایسته بخشد.
 
در حدیث از امام باقر (علیه السلام) است: « کُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِبَادَهٍ یجْهِدُ فِیهَا نَفْسَهُ وَ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْیهُ غَیرُ مَقْبُول » (4)
 
هر کسى که به خدا ایمان دارد و عبادت هاى طاقت فرسا هم انجام مى دهد ولى امام لایقى از طرف خدا ندارد، تلاشش بى فایده است
 
در حدیث دیگر امام زین العابدین (علیه السلام) در پاسخ کسى که پرسید چه چیزى سبب قبولى نماز است ؟ فرمودند: « وَلَایتُنَا وَ الْبَرَاءَهُ مِنْ أَعْدَائِنَا » (5)  ولایت ما اهل بیت، و برائت از دشمنان ما .
 
بنابراین شرط قبولى نماز، ولایت است، ولى همراهش باید تقوا هم باشد .امام باقر (علیه السلام) مى فرماید: «وَ مَا تُنَالُ وَلَایتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ» (6) در خط رهبرى ما نیست، مگر آنانکه اهل عمل و تقوا باشد . 
 
خداوند متعال فرمود : نماز کسى را مى پذیرم که : در مقابل عظمت من خاضع باشد از خواسته هاى نفسانى به خاطر من خود را دور کند روزش را با یاد من به پایان برد بر بندگانم بزرگى نفروشد به گرسنه غذا دهد برهنه را بپوشاند به مصیبت دیده مهربانى کند غریب را پناه دهد
 

بهای بهشت دوستی اهل بیت

معتب غلام حضرت صادق (علیه السلام) از آن حضرت و ایشان از پدر بزرگوارش نقل کرده که فرمود: عربی بیابان نشین محضر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) له شرفیاب شد و عرض کرد:
 
ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آیا برای بهشت بهایی هست که آن را بپردازند؟ فرمود: بلی، عرض کرد: بهای آن چیست؟
 
فرمود:گفتن «لا اله الا الله» یعنی اعتراف به یکتایی خداوند است که آن را بنده با اخلاص بگوید، عرض کرد: اخلاص آن چیست؟
 
فرمود: عمل کردن به آنچه که به آن برانگیخته شده ام و دوستی اهل بیت من، عرض کرد: پدر و مادرم فدای شما شوند، آیا دوستی اهل بیت هم از حقوق آن است؟  فرمود: دوستی ایشان از بزرگ ترین حق آن است.(7)
 
ر سول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرموده‌اند: «حبی و حب اهل بیتی نافع فی سبعة مواطن اهوالهن عظیمة»؛ محبت من و خاندانم در هفت جا، که هول و هراس آنها عظیم است سود می‌بخشد.
 
«عند الوفاة و فی القبر و عند النشور و عند الکتاب و عند الحساب و عند المیزان و عند الصراط؛ .(8)هنگام مرگ، در قبر، هنگام رستاخیز، هنگام گرفتن نامه اعمال، وقت حساب، کنار میزان و سنجش اعمال و هنگام عبور از صراط».
 

عدم درک جایگاه ولایت

 چرا جایگاه بحث ولایت در نظام فکری و عقیدتی اسلام، آن‌گونه که در شأن آن است، مورد توجه قرار نگرفته است؟
 
علت‌العلل تمام بدبختی‌هایی که عالم اسلام بعد از رحلت پیغمبر (ص) دچار آن شد، همین عدم درک صحیح از ولایت و جایگاه آن است.
 
 همان‌طور که می‌دانید، قبل از امیرالمؤمنین علی (ع) و سایر ائمه (ع)، خود پیغمبر (ص) دارای ولایت بود و مردم حتی ولایت خود ایشان را هم درست برنتابیدند، چه رسد به ائمه (ع).
 
جامعه‌ی عرب آن روز با ریاست قبیله و پادشاهی و سلطنت آشنایی داشت. برخی از آن‌ها تاجر بودند و به ایران، روم، حبشه، یمن، مصر و... سفر کرده بودند و سلطنت و حکومت پادشاهی را می‌فهمیدند.
 
خودشان هم رئیس قبیله داشتند، اما اسلام مسئله‌ای فراتر از سلطنت و حکومت را مطرح کرد که ولایت بود. یکی از شئون ولایت، حکومت بود، نه اینکه ولایت مساوی با حکومت باشد.
 

ولایت فراتر از پادشاهی

 برای اینکه مردم بفهمند جایگاه ولایت چیست، آیه نازل می‌شود: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ» (9) صاحب ولایت، فقط و فقط خداست. خدا که شأن خود را در حد یک پادشاه یا سلطان پایین نمی‌آورد. بنابراین معلوم می‌شود ولایت فراتر از پادشاهی است.
 
بعد از خدا، پیغمبر ولایت دارد و پس از او، «وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ».(10) همه‌ی مفسران، اعم از شیعه و سنی، می‌گویند:
 
 کسی که شایستگی ولایت داشته و در این آیه به او اشاره شده است که در حال نماز، زکات و صدقه می‌دهد، امیرالمؤمنین (ع) بوده است.

بعد جالب اینجاست آیه‌ی بعدی می‌فرماید: «وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا»، کسانی که ولایت خدا و پیغمبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) را بپذیرند، «فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ»(11) می‌شوند حزب‌الله و خداوند هم وعده داده که حزب‌الله همیشه پیروز است؛.
 
یعنی در پرتو ولایت، مسلمان‌ها امت حزب‌الله را تشکیل می‌دهند و اگر تشکیل بدهند، خدا هم وعده داده است: «فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ»() چیزی که متأسفانه محقق نشد، چون ولایت را نپذیرفتند و حزب‌الله به وجود نیامد.
 
 بدبختی‌هایی که عالم اسلام به آن‌ها دچار شد، همه به‌خاطر این مسئله است؛ چراکه خدا وعده داده بود حزب‌الله را همیشه پیروز کند. دلیل اینکه حزب‌الله به وجود نیامد، این بود که ولایت محقق نشد.
 

ولایت پذیری وحکومت

یکی از شئون ولایت، حکومت کردن است. شأن دیگر آن، رشد و تعالی فرد و جامعه است. کدام حکومت به رشد معنوی و تعالی فردی توجه دارد؟
 
 حداکثر کاری که حکومت‌ها می‌کنند این است که جامعه‌ای مرفه و پیشرفته بسازند. در پی این نیستند که تک‌تک افراد را نجات بدهند یا رشد بدهند. علاوه بر این‌ها، ولایت رمز وحدت است: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ».(13)
 
 در تفسیر این آیه‌ی شریفه که همیشه برای اتحاد و جلوگیری از تفرقه به کار برده می‌شود، آمده است که منظور از حبل‌الله، ولایت اهل‌بیت (ع) است.
 
رهبر معظم انقلاب اسلامی چند سال پیش فرمودند که غدیر خم می‌تواند یا می‌توانست محور و مظهر وحدت امت باشد. ممکن است این نکته‌ی محوری را تبیین نمایید.
 
ظاهر قضیه این است که ماجرای غدیر خم را عده‌ای پذیرفتند و اکثریت با آن مخالفت کردند و باعث تفرقه شد، اما ایشان می‌فرمایند که این اتفاق می‌تواند باعث وحدت شود، چون حبل‌الله، ولایت اهل‌بیت (ع) است.
 
 اگر کسی قرآن را درست درک کرده بود، می‌دانست که از این طریق، وحدت مسلمین محقق خواهد شد. حال مقصود از ولایت قطعاً گسترده‌تر از این چیزی است که به ذهن من رسیده است.
 
نباید آن را در این مسائل محدود کنیم. ولایت متولی دین مردم و مسائل شرعی آن‌ها هم هست. جایگاه ولایت مفسر قرآن، تبیین‌کننده‌ی متشابهات قرآن است.
 
ولایت راسخون فی‌العلم به همین شکل است. همان‌طور که می‌دانید، قرآن محکمات و متشبهات دارد. خود قرآن می‌فرماید متشبهات آن را فقط راسخون فی‌العلم می‌توانند دریابند.
 
آن‌هایی که خودشان را از ولایت اهل‌بیت (ع) محروم و به ظواهر آیه بسنده کردند، به گمراهی افتادند. اکثریت در عالم اسلام، مبتنی بر آیه‌ی «الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى» (14)
 
 (خداوند بر عرش مستولی شده و نشسته است)، اعتقاد دارند که نعوذبالله، در روز قیامت خدا را می‌بینیم؛ به‌شکل یک انسان درحالی‌که بر کرسی و عرشی نشسته است. یعنی خداوند در این دنیا دیده نمی‌شود و در قیامت دیده می‌شود.
 
این موضوع چطور با اعتقادات توحیدی قرآن سازگار است؟ این اشکال از آنجا بروز پیدا کرد که آن‌‌ها از ولایت راسخون فی‌العلم پیروی نکردند.
 
 این در حالی است که در خطبه‌ی اول نهج‌البلاغه، ملاحظه می‌کنید که امیرالمؤمنین (ع)، با چه تعابیر زیبا و عمیق معرفتی، خدا را وصف می‌کند؛ چیزی که اصلاً قابل توصیف نیست. چون ایشان صاحب ولایت است.
 
احادیث متعددی از معصومان (ع) داریم که مفهومشان این است: «بُنی الإسلام على خمس» اسلام بر پنج پایه استوار شده است: نماز، حج، زکات، روزه و ولایت. بعد می‌فرمایند
 
 
خدا در چهار مورد به ما رخصت می‌دهد؛ یعنی تخفیف قائل می‌شود. مثلاً تخفیف و رخصت خدا در خصوص نماز این است که اگر ایستاده نمی‌توانید، نشسته بخوانید و اگر نشسته هم نمی‌توانید، خوابیده بخوانید.
 
یا در مورد روزه، اگر انسان بیمار باشد، اصلاً نباید بگیرد. این تخفیف است. زکات هم اگر اموال فرد به حد نصاب نرسد، واجب نیست. همچنین حج اگر استطاعت مالی و جسمی نباشد، واجب نیست.
 
 تنها چیزی که خدا درباره‌ی آن به‌هیچ‌وجه رخصت نداده، ولایت است. مهم‌ترین رکن اسلام، ولایت است. ولایت از نماز هم مهم‌ تر است. جایگاه ولایت این بود که متأسفانه نادیده گرفته می‌شد.
 
ولایت متولی دین مردم و مسائل شرعی آن‌هاست. جایگاه ولایت مفسر قرآن، تبیین‌کننده‌ی متشابهات قرآن است. ولایت راسخون فی‌العلم به همین شکل است. همان‌طور که می‌دانید، قرآن محکمات و متشبهات دارد.
 

بزرگانی گه ولایت امام حسین را قبول نداشتند.

«أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» لازمه‌ی ولایت، اطاعت محض است. اگر صاحب ولایت، مشورت کند و نظر بخواهد، حرفی نیست،.
 
 اما اگر تدبیری اتخاذ کرد و کسی با او مخالفت نمود، یعنی در ولایت‌مداری و ولایت‌پذیری مشکل دارد و اصلاً ولایت را درک نکرده است. خیلی از بزرگان در این قضیه لغزیده‌اند.
 
 نمونه‌اش واقعه‌ی کربلاست. اگر مردم امام حسین (ع) را به‌عنوان ولی خدا و صاحب ولایت می‌دانستند، وقتی ایشان می‌فرماید من تصمیم گرفته‌ام مدینه را ترک کنم و به‌سوی کوفه بروم، بدون چون‌وچرا باید دنبال امام حسین (ع) حرکت می‌کردند.
 
رهبر معظم انقلاب در روز پاسدار سال 90، در دیدار با فرماندهان سپاه فرمودند : کاری که امام حسین (علیه السّلام) کردند، یک کار فوق‌العاده‌ای است. یعنی ابعاد آن از آنچه که ما امروز محاسبه میکنیم، خیلی بالاتر است.
 
 ما جوانبش را، ریزه‌کاریهایش را غالباً ندیده میگیریم. من یک بار در یک صحبتی، صبر امام حسین (علیه السّلام) را تشریح کردم. صبرش فقط این نبود که بر تشنگی صبر کند، بر کشته شدن یاران صبر کند؛ اینها صبرِ آسان است.
 
 صبرِ سخت‌تر این است که دیگران، افراد صاحب نفوذ، افراد آگاه، افراد محترم هی بگویند آقا نکنید، این کار غلط است، این کار خطرناک است.
 هی ایجاد تردید کنند. چه کسانی؟ افرادی مثل عبدالله جعفر، عبدالله زبیر، عبدالله عباس؛ این شخصیتهای برجسته‌ی بزرگ آن روز دنیا، آقازاده‌های مهم اسلام، اینها هی بگویند نکن این کار را.
 
 هر که باشد، اگر چنانچه آن عزم و آن اراده و آن ثبات در او نباشد، با خودش فکر میکند که من دیگر تکلیفی ندارم، اینها که دارند اینجوری میگویند، دنیا هم که دارد آنجوری حرکت میکند، بگوئیم و بگذریم.
 
 آن که در مقابل این اظهارات، در واقع وسوسه‌ها، تردیدافکنیها، راه شرعی درست‌کردن‌ها بایستد و دلش نلرزد و قدم در این راه بگذارد، او همان کسی است که میتواند این تحول عظیم را به وجود بیاورد.
 
حتی بعضی از خویشاوندان و نزدیکان امام جلوی ایشان را می‌گیرند که نروند. این یعنی ما از امام بهتر تشخیص می‌دهیم. عبدالله‌بن‌جعفر، محمد حنفیه، عبدالله‌ بن‌عباس و خیلی‌ از افراد دیگر در این ماجرا می‌لغزند. (امام تصمیم خودش را گرفته بود و آن‌ها با ظاهر دلسوزانه، تردیدافکنی می‌کردند.(15)
 
پس نتیجه خواهیم گرفت که: ولاً آن‌ها نفهمیدند ولایت چه جایگاهی دارد. و ثانیاً این تردیدافکنی که ظاهری دلسوزانه دارد، روی امام که قطعاً تأثیری نداشت، ولی باعث می‌شد برخی از اطرافیان ایشان متزلزل شوند.
 
یعنی عده ی دیگری هم که می‌خواستند با امام همراه شوند، وقتی می‌دیدند پسرعمو و برادر امام این‌طور می‌گویند، به شک می‌افتادند. چه‌بسا همین کار آن‌ها باعث شد عده‌ای با امام حسین (ع) اصلاً همراه نشوند. بنابراین مشکل اصلی نشناختن جایگاه ولایت بود.
 

عدم ولایت پذیری در زمان پیامبر(ص)

مردم حتی از فرامین ولایی پیغمبر هم اطاعت نمی‌کردند و چندین‌بار در مقابل خود ایشان هم ایستادند. این نشان می‌دهد که آن‌ها ولایت خود پیغمبر را هم نپذیرفته بودند.
 
رسالت پیغمبر را قبول کرده بودند، ولی ولایت ایشان را نه. چون لازمه‌ی ولایت، اطاعت محض است. فرمان‌های ولایی پیغمبر را زیر پا گذاشتند و لذا آن تبعات سنگین را هم متحمل شدند.
 
 در غدیر خم، پیغمبر امیرالمؤمنین علی (ع) را به‌عنوان جانشین معرفی کردند. چرا پس از رحلت پیامبر (ص)، با امیرالمؤمنین بیعت نکردند؟
 
 نعوذبالله یا پیغمبر (ص) موضوع را خوب تبیین نکرده یا اینکه ماجرا به‌گونه‌ای دیگر بوده است. در‌حالی‌که از اساس مشکل جای دیگری بود.
 
 مشکل اینجا بود که حتی در زمان حیات پیامبر (ص) هم مردم از همه‌ی فرامین ولایی ایشان اطلاعت نمی‌کردند. وقتی در زمان حیات مبارک پیامبر، از فرمان ایشان سرکشی می‌کردند، بعد از رحلت قطعاً این عدم ولایت‌پذیری بیشتر شده است
 
. وقتی در صلح حدیبیه و جنگ احد، از فرمان پیامبر سرپیچی کردند، پس از رحلت ایشان هم به این رویه ادامه می‌دهند. دیگر قبحی ندارد که فرمان پیغمبر را نادیده بگیرند؛ به‌خصوص که از امیرالمؤمنین (ع) کینه داشتند.
 
بنابراین جمع شدند و اجازه ندادند که امیرالمؤمنین به خلافت برسد و به همین ترتیب، در طول تاریخ، اگر ولایت درست هضم و دریافت نشود، این مشکل وجود خواهد داشت.
 
در جنگ خندق، تمام معادلات مادی دال بر این بود که اسلام نابود می‌شود، ولی پیغمبر (ص) مقاومت کردند و پیروز شدند، چون خدایی که پشت این قضایاست، وعده داده است که مؤمنان را یاری خواهد کرد
 

احادیث پایه‌های پنج‌گانه اسلام

حدیث‌های پایه‌های پنج‌گانه اسلام در منابع روایی با اختلاف از پیامبر اسلام(ص)‌ (16) و امامان شیعه(ع) (17) نقل شده است.
 
امام باقر(ع): «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلى‏ خَمْسٍ‏: عَلَی الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ‏ وَ الْوِلَایَةِ؛ اسلام بر پنج چیز استوار و بنا شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت».(18 )در روایتی ولایت رکن اول ذکر شده است. (19)
 
بَنَى الْإِسْلَامَ عَلَى خَمْسٍ شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً ص عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ إِقَامِ الصَّلَاةِ وَ إِیتَاءِ الزَّکاةِ وَ حِجِّ الْبَیتِ وَ صِیامِ شَهْرِ رَمَضَان‏...؛‌ خداوند اسلام را بر پنج چیز بنا کرد:
 
 گواهی به اینکه خدایی جز الله نیست و اینکه محمد(ص) بنده و رسول اوست و برپایی نماز، پرداخت زکات، حج و روزه ماه رمضان.». این روایت در منابع اهل سنت از پیامبر(ص) (20) و در منابع شیعی ازامام باقر(ع) (21) نقل شده است.
 
    امام صادق(ع) در پاسخ عیسى بن سَرِی که از ارکان اسلام پرسیده بود، فرمود: «شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ حَقٌّ فِی الْأَمْوَالِ مِنَ الزَّکاةِ وَ الْوَلَایةُ الَّتِی أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهَا وَلَایةُ آلِ مُحَمَّدٍ ص‏؛‌
 
گواهى دادن به یگانگى خدا و اینکه محمد(ص) رسول خداست و اقرار نمودن به آنچه از جانب خدا آورده و اینکه حقی به عنوان زکات در اموالست و ولایتى که خدای عزوجل به آن امر فرموده و آن ولایت آل محمد(ع) است.» (22)
 
امام صادق(ع): «أَثَافِیُّ الْإِسْلَامِ ثَلَاثَةٌ الصَّلَاةُ وَ الزَّکَاةُ وَ الْوَلَایَةُ لَاتَصِحُّ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ إِلَّا بِصَاحِبَتَیْهَا؛ پایه‌های اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت. هیچ یک از اینها بدون همراهی دوتای دیگر صحیح نیست».(23)
 

معنای لغوی و اصطلاحی ولایت

بیشتر لغت‌شناسان ولایت را به معنای سرپرستی یا دوستی دانسته‌اند.(24) به عقیده برخی «سرپرستی» به معنایی است که سیاق برخی از آیات قرآن کریم به آن اشاره دارد. (25)
 
شهید مطهری هم در باره معنی لغوی می‌افزاید: این واژه از پر استعمال‌ترین واژه‌های قرآن کریم است که به صورتهای مختلفی به کار رفته است.
 
 معنای اصلی آن قرار گرفتن چیزی در کنار چیزی است که هیچ فاصله‌ای بین آنها نباشد، طبعاً این کلمه در مورد قرب و نزدیکی به کار رفته است... و باز به همین مناسبت در مورد دوستی، یاری، تصدی امر، تسلط و معانی دیگر از این قبیل استعمال شده است. (26)
 

سه معنای اصطلاحی ولایت

اما سه معنای اصطلاحی برای ولایت میتوان برشمرد:
معنای اول ولایت:
 
به معنای تفسیر قرآن و احکام، بیان حلال و حرام، حل مشکلات فقهی و دینی، آموزش مناسک به مردم، پاسخگویی به شبهات، و در یک کلام مرجعیت و حجیت دینی است.
 
 معنای دوم ولایت:
 به معنای سرپرستی اجتماعی و سیاسی، حق الزام و دستور (obligation) حکومت، ریاست بر امور مسلمین، قضاوت، اعلام جنگ و صلح، وضع و اخذ مالیات، انعقاد رابطه و پیمان‌نامه بین مسلمین و سایر دول و در یک کلام شئون حکومتی و سیاسی است.
 
معنای سوم ولایت:
 معنای اصطلاحی سوم ولایت نیز عبارت است از ولایت معنوی و عرفانی به تربیت روحی و سیرو سلوک مؤمنان، خلافت کبری یا مظهر اسماء و صفات الهی. این مقام همان واسطه‌ی فیض است و در ادبیات عارفان با عباراتی مثل انسان کامل و ... از آن یاد میشود.(27)
 

معنای اصلی ولایت با این همه خواص

حال سؤال اصلی این است که معنای ولایت با این همه خواص در حدیث مذکور از امام باقر(علیه‌السّلام) به کدام یک از معنای اصطلاحی فوق اطلاق می‌شود؟
 
 در اینجا لازم است ابتدا سندیت حدیث را بررسی کنیم و سپس نظر بزرگان را درباره دلالت آن بیاوریم.
 
منبع و اعتبار حدیث
این روایت از طریق شیعه و سنی نقل شده و به صحت آن بیشتر بزرگان اعتماد دارند. امام باقر(علیه‌السّلام): «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ»
 
 اسلام بر پنج چیز استوار و بنا شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت»(28) در روایتی ولایت رکن اول ذکر شده است. (29)
 
 در بعضی از روایات شیعی «بُنِیَ الاسلام»، افزوده‌هایی در تأکید بر ولایت آمده است؛ از جمله: «... وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‌ءٍ کمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَکوا هَذِهِ یَعْنِی الْوَلَایَةَ؛:
 
 آنگونه که به ولایت ندا شده، به چیزی ندا داده نشده است. اما مردم به چهار رکن اخذ کردند ولی این ولایت را رها کردند. (30)
 
«قَالَ زُرَارَةُ فَقُلْتُ وَ أَیُّ شَیْ‌ءٍ مِنْ ذَلِک أَفْضَلُ فَقَالَ الْوَلَایَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِی هُوَ الدَّلِیلُ عَلَیْهِن‌» زراره گوید گفتم کدام یک از ارکان پنج‌گانه افضل و برتر است؟ فرمود ولایت، چون ولایت کلید آنها است و والی راهنمای آنهاست. (31)
 
«وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‌ءٍ مَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ یَوْمَ الْغَدِیرِ» (کلینی ، همان، ح۸) در برخی روایات «بنی الاسلام»، به ولایت امام علی و ائمه (علیهم‌السّلام) تصریح شده و «وِلایَةِ أمیرِ المُؤمِنینَ وَالأَئِمَّةِ مِن وُلدِهِ» آمده است. (32.)
 
در برخی از روایات ترتیب ارکان پنج‌گانه به لحاظ اهمیت این‌گونه بیان شده است: ولایت برترین رکن است؛ چون ولایت کلید سایر ارکان است. بعد از ولایت، نماز برتر از بقیه است؛ زیرا عمود دین است.
 
 سپس زکات به جهت همراه بودن نماز در آیات قرآن و نیز به سبب اینکه گناهان را ا زبین می‌برد، برتر از دو رکن دیگر است. حج و روزه در مرتبه‌های بعدی قرار دارند. (33)
 

نظر امام خمینی؛ ولایت یعنی حکومت سیاسی

امام خمینی (ره) در سخنرانی خود در روز عید غدیر در شرح این حدیث می‌فرمایند:
اینکه در روایات هست که بنی الاسلام علی خمس این ولایت کلی امامت نیست، حکومت است. حکومت که دعا خواندن نیست، حکومت که نماز نیست، حکومت روزه نیست،.
 
 حکومت، حکومت عدل، اسباب این میشود که اینها اقامه بشود. آن که میگوید دین از سیاست جداست، تکذیب خدا را کرده است. تکذیب رسول خدا را کرده است، تکذیب ائمه هدی را کرده است.
 
غدیر آمده است که بفهماند که سیاست به همه مربوط است. در هر عصری باید حکومتی باشد با سیاست، منتها سیاست عادلانه که بتواند به واسطه آن سیاست اقامه صلوه کند. اقامه صوم کند، اقامه حج کند، اقامه همه معارف را بکند...
 
 بنابراین، این‌طور نیست که ما خیال کنیم که ولایتی که در اینجا میگویند، آن امامت است و امامت هم در عرض فروع دین است، نخیر؛ این ولایت عبارت از حکومت است، حکومت مجری اینهاست، در عرض هم به آن معنا نیست. مجری این مسائل دیگر است (34)
 
پس به نظرامام خمینی (رحمه‌الله) معنای ولایت در این حدیث ناظر به معنای دوم مطرح شده در این یادداشت است یعنی رهبری سیاسی و اجتماعی که نافی سکولاریسم است. اینکه بعضی یا اکثر ائمه هنوز نتوانسته‌اند چنین وظیفه‌ای را عمل کنند، نافی معنای آن نیست.
 

نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای؛ ولایت ضامن همه احکام الهی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمودند: «در روایت هست که «ما نودیَ اَحَدٌ بِشَیءٍ مِثلُ ما نودیَ بِوِلایة»؛ از همه‌ی احکام الهی، این ولایت جایگاه برتری دارد، چون تأمین‌کننده و تضمین‌کننده‌ی همه‌ی احکام الهی است که خب ماجرای غدیر و آن داستان بسیار مهم [بیانگر آن است(35 )
 
ایشان در شرح حدیث دیگری از امام باقر (علیه‌السّلام) با همین مضمون می‌فرمایند: «لَو أنَّ رَجُلاً قامَ لَیلَهُ وَ صامَ نَهارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمیعِ مالِهِ وَ حَجَّ ... (36)
 
اگر کسی تمام عمر را روزه بگیرد، نه فقط ماه رمضان را، تمام شب‌ها را تا به صبح بیدار بماند، تمام اموالش را در راه خدا بدهد، اما با ولیّ خدا ولایت نداشته باشد یا ولایت ولیّ خدا را نداشه باشد، این چنین آدمی، همه‌ی آنچه که انجام داده است، بیهوده و بی‌ثمر و خنثی است.» (37)
 

نماز بی ولایت حقه بازیست

نماز بی ولایت حقه بازیست
اساس مسجدش بتخانه سازیست
چرا دشمن نمیخواهد بفهمد
وضوی بی ولایت آب بازیست
نماز بى ولایت بى ‏نمازیست
تعبد نیست، نوعى حقه بازیست
 ولایت چیست در خون غوطه خوردن
کلید سینه بر مولا سپردن…
 ولایت بی ولا معنا ندارد
نجف بی کربلا معنا ندارد
 در آن مجلس که شور بی شعور است
 چراغ معرفت ها سوت و کور است (38)
 

 درس ولایت پذیری در عاشورا

الف:  با تأمل در تاریخ اسلام درمی یابیم که اوج مسئله ولایت پذیری در حادثه کربلا رخ داده است. درسی که می توان و باید از عاشورا گرفت این است که آن گونه که شهیدان کربلا ولایت مدار بودند، ما نیز ولایت مدار باشیم.
 
ب: با دقت در حادثه عاشورا در می یابیم که تمام رفتارها و گفتارهای شهدای کربلا در مسیر فرهنگ و ادبیات ولایی است. در این زمینه حتی می توان به رجزخوانی های آنان نیز اشاره کرد که سرشار از پشتیبانی از ولایت است. در صحنه کربلا به تعبیری، همه باید فدای ولی خدا شوند تا درخت نوپای دین و ولایت رشد کند.
 
ج: با تأمل در نهضت عاشورا درمی یابیم که آنچه در کربلا اتفاق افتاد، پیروی بی چون چرا از ولایت بود؛ آن گونه که عاشوراییان کوشیدند به فلسفه اصلی ولایت دست یابند و بر همان اساس هم هویت و حیات جاودان خود را در پیوند با اصل ولایت دیدند.
 
در واقع لازم است ابتدا سخنان ولی را بفهمیم و سپس به طور کامل اجرا کنیم و بدون این کار، سودی از دریافت ظاهری گفتار معصومان نخواهیم برد.
 
د: یکی از شخصیتهای اثرگذار در شکل گیری حادثه عاشورا، مسلم بن عقیل است که رفتار و گفتار او، نمونه برجسته ولایت مداری است.
 
 او دستور و سفارش ولی امر خود را تا پای جان و حتی با پذیرش با شهادت لبیک گفت. از آن سو، مردم کوفه هم می توانستند با پیروی از فرستاده امام حسین علیه السلام از آزمونی بزرگ سربلند بیرون آیند؛
 
چرا که در آن مقطع تاریخی، پذیرش شرایط مسلم از سوی کوفیان، به منزله قرار گرفتن آنها زیر چتر ولایت امام حسین علیه السلام بود که متأسفانه در این امتحان مردود و برای همیشه مصداقی برای ولایتگریزی مطرح شدند.
 

نتیجه‌:

واقعیت این است که عبارت ولایت در حدیث شریف هیچ محدودیتی ندارد و واجد هر سه معنای پیش گفته از ولایت است.
 
 اولاً منظور از آن درباره‌ی تفسیر قرآن و احکام و بیانگر حلال و حرام فقهی و دفاع در مقابل شبهات و ... است، ثانیاً ناظر به مسائل سیاسی، اجتماعی و حکومتی است .
 
چه آنکه برای اجرای بهتر و کامل‌تر احکام فقهی اسلام ناچار به برپایی حکومت دینی و حفظ و تقویت آن است (همان‌طور که امام خمینی اشاره کرده‌اند) و از همین رو اسلام ذاتاً سکولار نیست و با سکولاریسم غیرقابل جمع است.
 
ثالثاً با حفظ معانی اول و دوم، به معنای ولایت معنوی و عرفانی و ارشاد سالکان و طی طریق و مقام خلیفه الهی انسان کامل و در یک کلمه واسطه فیض هم هست، یعنی وجه جامع همه معانی بوده و تخصیص و حصر به یکی از آنها مخالف اطلاق و جامعیت حدیث معصوم است.
 
در بعضی احادیث، قله‌ی رفیع اسلام، کلید و درب همه‌ی چیزها و مایه رضایت خدای رحمان را اطاعت از امام بعد از شناخت او دانسته‌اند.(39)
 
 این ولایت با معنای جامع سه‌گانه است که کلید قبول و رد همه اعمال بوده. با شناخت آن، اقرار به آن، دوست داشتن آن و عمل بر طبق آن، به ارکان دیگر اسلام نیز عمل خواهد شد (مثلت معرفت، محبت، اطاعت از ولایت)
 

پی نوشت:

1. تفسیر امام حسن عسکری(علیه‌السلام)، ص 89، ح 47؛ فرهنگ سخنان امام حسین(علیه‌السلام)، ص 111.
2. سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله ، ص 365.
3.تولیت مدرسه علمیه مروی :آیت الله محمدباقر تحریری در جلسه هفتگی درس اخلاق
4.الکافى ، ج 1 ، ص . 183
5. بحارالأنوار ، ج 81 ، ص . 244
6. الکافى ، ج 2 ص . 74
7.امالی طوسی (رحمه الله) م 24 ح 12.
8. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۲، ص۲۳۷.   
9.آیه 55 سوره مائده
10. همان
11.آیه 55 سوره مائده
12. همان
13.آیه 103 سوره آل عمران
14/آیه 5 سوره طه
15.بیانات در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش(۱۳۹۰/۱۱/۱۹)
16.برای نمونه نگاه کنید به:‌ مسلم، صحیح مسلم، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۴۵.
17.برای نمونه نگاه کنید به:‌ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۸-۲۴، باب دَعائِم الاسلام؛‌ حرعاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۰۹ق، ج‏۱، ص۱۳-۲۹، باب۱.
18.کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۸، ح۳،۱و۵ و ص۲۱، ح۸؛ صدوق، خصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۲۷۸، ح۲۱؛ طوسی، امالی، ۱۴۱۴ق، ص۱۲۴.
19.کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۱، ح۷.
20.بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۱۱، ح۸ و ج۶، ص۲۶؛ مسلم، صحیح مسلم، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۴۵؛ ترمذی، سنن ترمذی، ۱۳۹۵ق، ج۵، ص۵.
21.کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۱، ح۱.
22.کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۹-۲۱، ح۶و۹؛ طوسی، امالی، ۱۴۱۴ق، ص۵۱۸، ح۴۱.
23.کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۸، ح۴.
24. رک: ابن منظور، ۱۴۱۶: ۱۵/۴۰۶)(طریحی:۱۳۷۵، ۱/۴۵۵
25.طباطبایی، ۱۳۶۲، ۱۶۱۶
26. مطهری، ۱۳۶۹، ص ۱۴
 27.مطیع، ۱۳۹۵، ۱۵۴.
28.کلینی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۸ ح۱، ۳ و ۵
29.کلینی، همان، ص ۲۱، ح ۷.
30.کلینی، همان، ح۱ و ۳.
31.کلینی، همان، ح۵.
32.صدوق، ۱۳۷۶، ص ۲۶۸، ح۱۴.
33.کلینی، همان، ح۵.
34.صحیفه امام؛ ۱۳۹۰، ج۲۰، ۱۱۶
35.سخنرانی در عید قربان (۱۳۹۹/۵/۱۰)
36.کلینی، همان، ح ۵.
37. خامنه‌ای، ۱۳۹۷،۴۰۸
38. گروه معارف «شبکه خبر دانشجو
39.کلینی، همان، ح۵)
 

منابع:

آصفی، هادی، 1330- آشنای ناشناخته: شرحی بر زیارت مفجعه حضرت زینب سلام الله علیهاتهران : نشر جمهوری، 1396.
https://www.mashreghnews.ir/news/1273435
https://www.karbobala.com/articles/info/1969
https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=46204
https://hawzah.net/fa/Article/View/110347/
https://www.avapress.com/fa/news/217797
https://www.mehrnews.com/news/1755853
https://www.mehrnews.com/news/5282340
https://fa.wikishia.net/view:احادیث بنی الاسلام
https://www.rajanews.com/news/212362
https://basijnews.ir/fa/news/8519301
https://fa.shafaqna.com/news/805573
https://basijnews.ir/fa/news/8519301
https://fa.wikifeqh.irآثار محبت اهل بیت
https://article.tebyan.net/129842
https://snn.ir/fa/news/103403


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط