انتظار ظهور و اقدام برای تحقق وضع مطلوب

در این نوشتار، به مهم ترین عنصر انتظار فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که عمل و اقدام برای مقدمه سازی ظهور و زمینه سازی فرج آن حضرت است می پردازیم.
روز گذشته، ساعت 8:14
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انتظار ظهور و اقدام برای تحقق وضع مطلوب

 طرح مسأله و ضروت بحث

همه انسان ها به سادگی می توانند « احساس انتظار» را در وجود خویش تجربه کنند. درک این احساس، کار دشواری نیست. چیزی که هست، احساس انتظار با توجه به اینکه منتظر چه چیزی هستیم، حالات و درجات گوناگونی به خود می گیرد.
 
برای درک بهتر مفهوم انتظار، می توان عناصر تشکیل دهنده ی آن را شناخت و با این روش، تعریف دقیق تری از آن به دست آورد. هر منتظری می تواند با تأمل در انتظار خود، دریابد که چه عوامل و ویژگی هایی در کنار هم جمع شده اند تا احساس انتظار در او پدید بیاید.
 
در این نوشتار به مهم ترین عنصر انتظار فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که عمل و اقدام برای مقدمه سازی ظهور و زمینه سازی فرج آن حضرت است می پردازیم چرا که منتظر باید اهل عمل باشد. عمل گرا بودن در فرهنگ منتظران نهادینه شده است؛ زیرا منتظر ظهور تا به سمت وضعیت مطلوب حرکت نکند، در واقع منتظر نیست.
 

عمل، نشانه صداقت انتظار و مایه ی تقویت آن

مهم ترین عنصر انتظار، «عمل» است. اقدام برای تحقق وضع مطلوب و یا لااقل برخورداری از انگیزه ی اقدام، انتظار را در وجود انسان تثبیت می کند. عمل و اقدام برای مقدمه سازی ظهور و زمینه سازی فرج، تا آنجا که مقدور است، هم دلیل صداقت ادعای انتظار است و هم مایه ی تقویت انتظار خواهد بود. منتظر باید اهل عمل باشد. عمل گرا بودن در فرهنگ منتظران نهادینه شده است؛ زیرا منتظر تا به سمت وضعیت مطلوب حرکت نکند، در واقع منتظر نیست.
 
اساساً هیچ احساس و ادراکی نمی تواند تا ابد در حصار عدم تجلی در عمل محصور بماند. اگر مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) دوست داشتنی است، اگر ظهور او و تحقق تمام زیبایی های حاکمیت مطلق دین دوست داشتنی است، این دوست داشتن تا کی می تواند محجوب بماند؟ یقیناً این دوست داشتن در رفتار و منش جامعه تأثیرات شگرف خود را نشان خواهد داد و خواسته یا ناخواسته در وضع جامعه تغییراتی ایجاد خواهد کرد. سخن ما در این بخش، ناظر به تقویت این آثار است و اینکه بتوانیم با عمل به آنچه دوستش داریم، یعنی عمل به مقتضای انتظار فرج، انتظارمان را قوام بخشیم و از مدت دوران غیبت بکاهیم.
 
طبیعتاً هرگاه بینش و گرایش مثبتی نسبت به موضوعی پدید بیاید و رشد کند، رفتار انسان هم تا حدودی تحت تأثیر آن قرار خواهد گرفت. در این صورت برای عمل کردن فرد بر اساس آن بینش و گرایش، نیاز به سفارش علی حدّه ای نخواهد بود، الا اینکه توجه به عمل و نقش آن و اهمیت دادن به آن، موجب به کار گرفته شدن بینش ها و گرایش های موجود خواهد شد. نباید منتظر بمانیم تا آگاهی و ارادت قلبی ما به حد لبریزی برسند، آن گاه به صورت طبیعی به عمل برسیم. بلکه با درک اهمیت عمل، باید رونق بخش احساس باطنی انتظار گردیم.
 

عمل، کنترل کننده آسیب انتظار

به گونه ای دیگر هم می توان به ضرورت «عمل گرا» بودن یک منتظر نگاه کرد: یکی از آسیب های مهم انتظار خیال پردازی است، که با عمل گرایی منافات دارد. این آفت بیشتر دامن جوانان را می گیرد. و اگر از جوانی شروع شد در پیری هم دامن گیر انسان باقی خواهد ماند. از طرف دیگر، منتظر در آغوش گرفتن منتظَر را دوست دارد و آرزومند لحظه ی وصال است. چه خوب گفت:
لایق فیض حضورت نیم اما بگذار ... زندگی چند صباحی به خیالت بکنم
 
ولی اگر همین خیال عاشقانه در روحیه ای عاملانه به کار گرفته نشود، ضربه خواهد زد؛ و این آسیبِ دلپذیر- یعنی خیال پردازی برای دیدار محبوب - اگر کنترل نشود، موجب عمل گریزی می شود. وجود این آفت بزرگ تنها مربوط به این موضوع هم نیست. در ارتباط با خداوند متعال و انتظار عفو و رحمت پروردگار نیز می تواند چنین آفاتی وجود داشته باشد. به حدی که امیرالمومنین علی (علیه السلام) در بلندترین کلمه ی قصار نهج البلاغه می فرمایند: « از آنانی مباش که بدون عمل امید به آخرت دارند، و توبه را با آرزوهای دراز به تأخیر می اندازند؛ لَا تَکُن مِمَّن یرجُو الاخِرَةَ بِغَیرِ عَمَلٍ وَ یرجَّی التَّوبَةَ بِطُولِ الأمَل»(1)
 
از این کلام حضرت معلوم می شود چنین بلیه ای عامّ البلواست؛ و دوست داشتنی های انسان، همان طور که می توانند آدم را به سوی محبوبشان حرکت دهند، می توانند از حرکت هم بیندازند. منتظر اگر واقعاً هم منتظر باشد، ممکن است به دلیل دچار شدن به این آسیب از عمل باز بماند و در خوش خیالی های خود غرق شود.
 
گاهی از اوقات ابلیس هم با همین تمنّیات عاشقانه و عارفانه انسان را از حرکت باز می دارد. باید دست پلید او را در خمار کردن انسان به خیالات ببینیم؛ و از خیانت های همیشگی او بترسیم. همیشه باید یادمان باشد: عمل تلخ تر از امل به معنای آرزوست. ناگهان می بینی منتظر آرزومند، در شیرینی آرزوهای خوب خود غرق شده است و از عمل و کار کردن برای رسیدن به هدف های دوست داشتنی خود، چون تلخ است باز مانده است. مانند یک پشت کنکوری، که گاهی ساعت ها در خیال حضور بر صندلی دانشگاه خود غرق می شود و این برایش جذاب است، ولی از درس خواندن که تلخی دارد به هزار بهانه طفره می رود.
 

تأثیر «اقدام ما» در «تحقق وضع مطلوب»

بعضی وقت ها ممکن است این سؤال در ذهن ایجاد شود که واقعاً عمل ما در ظهور مؤثر است؟ برای عبور از این مانع فکری، ابتدا باید به این سؤال که چندان هم پر اهمیت نیست، پاسخ دهیم، که آیا ما می توانیم نقشی در ظهور داشته باشیم یا اینکه فرج و ظهور حضرت، امری خارج از اراده ی ما انسان هاست؟ گاهی از اوقات برخی امور، آن چنان در نظر ما قدسی و فوق بشری جلوه می کنند، که هرگونه فعالیتی را درباره ی آن امور، از دایره ی علم و عمل خود خارج می دانیم. کسانی که به هر دلیلی علاقه به فعالیت برای زمینه سازی ظهور ندارند، فرج را امری فوق العاده فوق بشری تصور می کنند. در حالی که امر فرج نه تنها وابسته به «معرفت» بشر و«احساس» منتظران است، بلکه به «عمل» آنها هم وابستگی تام دارد.
 
البته اینکه کدام اقدام، در چه زمانی، چه پاسخی می یابد و فرج در نتیجه ی چه حدی از معرفت، محبت و عمل حاصل می شود، امر روشنی نیست؛ ولی اجمالاً می دانیم که عملکرد ما در مورد ظهور، بسیار مؤثر است.
 
ادراک و احساس ما در زمینه ی فراهم شدن شرایط فرج مؤثر است. اما دلیل اینکه اقدام ما در سرنوشت ما مؤثر است، یک سنت الهی است که در آیه ی شریفه به آن تصریح شده است: « إنَّ اللهَ لا یغَیرُ ما بِقَومِ حَتَّی یغَیرُوا ما بِأنفُسِهِم؛ خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی دهد، تا اینکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند.»(2)
 
چه دلیلی وجود دارد که شرایط ظهور، از این سنت الهی خارج باشد؟ همیشه این گونه است که تا ما در خود و اوضاع جامعه و جهان خود تغییری ایجاد نکنیم، از جانب خدا تغییری در وضعیت ما پدید نخواهد آمد.
 
از طرف دیگر، علاوه بر استناد به این آیه ی شریفه و اتکا به این سنت الهی، می توانیم به فلسفه ی خلقت و دیگر سنن الهی و نیز بعثت پیامبران مراجعه کنیم. در این صورت خواهیم دید که همواره فتح، ظفر و نصرت خدا به نصرتی از جانب بندگان منوط شده است: « یا أیهَا الَّذینَ آمنُوا إن تَنصُرُوا اللهَ ینصرُکُم وَ یثَبِّت أقدامَکُم؛ ای مؤمنان! اگر خدا را یاری کنید، خدا هم شما را یاری می کند و گام هایتان را محکم و استوار می سازد.»(3)
 
اگر بناست دین برنامه ای باشد برای عبور بشر از تنگناهای طبیعت به سوی خدا، علی القاعده در هیچ مقطعی نباید این عبور کاملاً منوط به اراده ی پروردگار و بی توجه به لیاقت و اقدامات بندگان او باشد.
 
ضمن آنکه ما هیچ گاه از انجام تکالیفمان باز داشته نشده ایم و به این بهانه که، حق تنها در زمان ظهور به تمامه مستقر خواهد شد، از اقامه ی حق در حد توان خود منع نشده ایم و امر به اجرای حق، گرفتن داد مظلومان و مقابله با ظالمان در حد توان از ما برداشته نشده است.(4) طبیعتاً اگر ما در حد خود اقدام کنیم، شرایط جدیدی در عالم ایجاد خواهد شد؛ شرایطی که طبق سنن الهی، نصرت خدا را می طلبد و نصرت خدا در حد و اندازه های جهان کنونی چیزی جز ظهور حضرت حجت (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) نخواهد بود.
 
امروزه دیگر نجات گروهی از مؤمنان از چنگال ظلم، بدون در نظر گرفتن دیگر جوامع اسلامی و حتی دیگر جوامع انسانی، معنا ندارد. وقتی به شرایط عالم نگاه می کنیم، می بینیم وضعیت به گونه ای است که اگر کسی در برابر ظلم ایستادگی کند، تمام دنیای ظلم به مقابله با او برمی خیزد؛ و در هر مرحله ای که به پیروزی برسد، تمام سلطنت ظلم به نابودی نزدیک می شود. دیگر هیچ درگیری و نزاعی بین حق و باطل، نمی تواند در گوشه ای از عالم محدود و متوقف بماند. در چنین شرایطی، نصرت خداوند برای مظلومان، چیزی جز تحقق فرج و حکومت یکپارچه حق و عدل نخواهد بود.
 
به سخنان حضرت امام خمینی (رحمه الله) درخصوص تأثیر اقدام ما در نزدیک کردن فرج، نگاه کنید:
«الآن عالم پر از ظلم است. شما یک نقطه هستید در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، باید بگیریم؛ تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است،] تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم. اما نمی توانیم بکنیم؛ چون نمی توانیم بکنیم، باید او بیاید تا بکند. اما ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت - سلام الله علیه-.»(5)
 
«ما تکلیف داریم آقا! این طور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان - سلام الله علیه- هستیم پس دیگر بنشینیم تو خانه هایمان، تسبیح را دست بگیریم و بگوییم «عَجّل عَلی فَرَجِهِ». عجّل، با کار شما باید تعجیل بشود، شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او. و فراهم کردن اینکه مسلمین را با هم مجتمع کنید. همه با هم بشوید. ان شاء الله ظهور می کند ایشان.»(6)
 
«انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است، و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند، و مقدمات ظهور ان شاء الله تهیه بشود.»(7)
 
«و آخرین سخنم در اینجا با شما اینکه به جمهوری اسلامی، که ثمره خون پدرانتان است، تا پای جان وفادار بمانید؛ و با آمادگی خود و صدور انقلاب و ابلاغ پیام خون شهیدان، زمینه را برای قیام منجی عالم و خاتم الاوصیا و الاولیا، حضرت بقیه الله - روحی فداه- فراهم سازید.»(8)
 
مقام معظم رهبری (مدظله العالی) نیز در این خصوص فرمایشات کاملاً روشنی دارند:
«البته وعده ی الهی حق است و استقرار عدل جهانی فقط در دوران ظهور حضرت بقیه الله (أرواحنا له الفداء) انجام خواهد گرفت؛ اما یک ملت مؤمن و مبارز می تواند زمینه را برای تشکیل آن حکومت فراهم کند؛ همچنان که ملت ایران تاکنون توانسته و بر خیلی از مشکلات فایق آمده است.»(9)
 
«در زمان ما، یک نفر پیدا شد که گفت «اگر من تنها بمانم و همه ی دنیا درمقابل من باشند، از راهم برنمی گردم.» آن شخص، امام ما بود که عمل کرد و راست گفت. «صدقوا ما عاهدوا الله علیه.» لقلقه ی زبان را که خوب همه داریم. دیدید، یک انسان حسینی و عاشورایی چه کرد؟ خوب؛ اگر همه ی ما عاشورایی باشیم، حرکت دنیا به سمت صلاح، سریع، و زمینه ی ظهور ولی مطلق حق، فراهم خواهد شد.»(10)
 
«شما مردم عزیز بخصوص شما جوانان هر چه که در صلاح خود، در معرفت و اخلاق و رفتار و کسب صلاحیتها در وجود خودتان بیشتر تلاش کنید، این آینده را نزدیک تر خواهید کرد. این ها دست خود ماست.اگر ما خودمان را به صلاح نزدیک کنیم؛ آن روز نزدیک خواهد شد؛ همچنان که شهدای ما با فدا کردن جانِ خودشان آن روز را نزدیک کردند. نسلی که برای انقلاب آن فداکاریها را کردند، با فداکاریهای خودشان آن آینده را نزدیک تر کردند. هر چه ما کار خیر و اصلاح درونی و تلاش برای اصلاح جامعه انجام دهیم، آن عاقبت را دائماً نزدیک تر می کنیم.»(11)
 
«امام زمان می آید انجام می دهد، یعنی چه؟ امروز تکلیف شما چیست؟ شما امروز باید چه بکنی؟ شما باید زمینه را آماده کنی، تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه ی آماده، اقدام فرماید. از صفر که نمی شود شروع کرد! جامعه ای می تواند پذیرای مهدی موعود أرواحنا فداه باشد که در آن آمادگی و قابلیت باشد، و الاّ مثل انبیا و اولیای طول تاریخ می شود.
چه علتی داشت که بسیاری از انبیای بزرگ اولی العزم آمدند و نتوانستند دنیا را از بدیها پاک و پیراسته کنند؟ چرا؟ چون زمینه ها آماده نبود. چرا امیرالمومنین علی بن ابی طالب (علیه الصّلاة والسّلام) در زمان خودش؛ در همان مدت کوتاه حکومت با آن قدرت الهی، با آن علم متصّل به معدن الهی، با آن نیروی اراده، با آن زیبایی ها و درخشندگی هایی که در شخصیت آن بزرگوار وجود داشت و با آن توصیه های پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) درباره ی او نتوانست ریشه ی بدی را بخشکاند؟ خودِ آن بزرگوار را از سر راه برداشتند!...آن وقت اگر امام زمان (علیه الصّلاة و السّلام) در یک دنیای بدون آمادگی تشریف بیاورند، همان خواهد شد! باید آمادگی باشد. این آمادگی چگونه است؟... این، همانی است که شما نمونه هایی از آن را در جامعه ی خودتان مشاهده می کنید. امروز در ایران اسلامی چیزهایی از درخشندگی های معنوی وجود دارد که در هیچ جای دنیا نیست...
امروز در کجای دنیا جوانانی پیدا می شوند که روی شهوات نفس و روی مادیگری پا بگذارند و سراغ معنویات بروند؟ البته گاهی یک جوان، دو جوان، یا یک آدم استثنایی گوشه ای هست همه جای دنیا پیدا می شود اما اینکه عدد عظیمی از یک نسل، این طور باشند، کجای دنیا هست؟ هیچ جا؛ اینجا هست!... پس می شود زمینه ها را فراهم کرد. وقتی چنین زمینه هایی ان شاء الله گسترش پیدا کند، زمینه ی ظهور حضرت بقیه الله أرواحنا فداه نیز پدید می آید و مسأله ی مهدویت این آرزوی دیرین بشر و مسلمین تحقق می یابد.»(12)
 
در قسمت های بعدی نیز به برخی از سخنان دیگر حضرت امام خمینی (رحمه الله) و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) که به تأثیر اقدام ما در نزدیکی فرج تصریح دارد، اشاره خواهیم کرد.

انتظار ظهور و اقدام برای تحقق وضع مطلوب
 

اقدامات فردی

الف) تنظیم فعالیت های رایج زندگی
خودسازی و برخورداری از آمادگی روحی لازم برای انجام وظایف سربازی حضرت، حداقل عمل برای یک منتظر محسوب می شود. البته این آمادگی باید برای انجام وظایف قبل از ظهور هم فراهم شود، تا توانایی مناسب برای انجام تکالیف منتظر در مقام زمینه سازی ظهور به دست آید. (در دوران زمینه سازی قبل از ظهور، وظایف حساس و متفاوتی بر عهده ی منتظران قرار می گیرد که برآمدن از عهده ی آنها نیازمند آمادگی و توانایی های بیشتر و بعضاً متفاوتی است. البته گفت وگو از آخرین وظایف منتظر با باید در مجال دیگری دنبال کرد).
 
منتظر برای ظهور احساس مسؤولیت می کند. او با توجه به مسؤولیت های سنگینی که بر عهده دارد، تلاش می کند تا خود را برای انجام آنها آماده کند. و کسب این آمادگی، نیازمند یک برنامه ریزی دقیق و تلاش مستمر است؛ و به این ترتیب زندگی منتظر با دیگران متفاوت می شود. گویی منتظر برای تمام ابعاد زندگی خود برنامه دارد. حال و هوای زندگی او به زندگی یک چریک انقلابی و یک مبارز تمام عیار می ماند. نمی شود انسان، انقلابی نباشد اما بخواهد به عنوان یک منتظر به خودسازی بپردازد.
 
در جریان یک برنامه ی خودسازی، باید به ابعاد مختلف پرداخت. اگر چه محور خودسازی فاصله گرفته از «راحت» و «غفلت» است، اما گاهی این حرکت به پی گیری برنامه های معنوی و اصلاح صفات روحی می پردازد و گاهی به تنظیم فعالیت های رایج زندگی معطوف می شود.
 
منتظر، برای تغذیه ی خودش برنامه دارد. او حتی برای خواب و بیداری خودش هم برنامه دارد. در روایات داریم که خواب بین الطلوعین (از اذان صبح تا طلوع آفتاب) بدترین خواب ها است.(13) اطبا معتقد هستند که خواب بین الطلوعین، قوای انسان را تحلیل می دهد. حتی چوپان ها هم نمی گذارند گوسفندان در این موقع بخوابند؛ چرا که بر اثر تجربه دریافته اند که اگر گوسفند بین الطلوعین بخوابد، تا آخر روز کسل است.
 
خواب نیم روز مستحب است.(14) اطبا می گویند بیست دقیقه خواب نیم روز به اندازه چندین ساعت خواب شب خستگی انسان را برطرف می کند. منتظر به زندگی اش نظم می دهد برای ورزش خودش برنامه دارد. برای کوه رفتن خودش برنامه دارد. زندگی مؤمنانِ خوب همیشه همراه همین گونه سختی هایی است که به خودشان تحمیل می کنند.
 
در مقام عمل باید برنامه ی زندگی را تغییر داد. با بی برنامگی و راحت طلبی نمی توان به جایی رسید. یک منتظر در مقام عمل، مانند یک سرباز گِت کرده که بند پوتین هایش را محکم بسته، آماده به خدمت است.
 
یکی از بستگان هم حجره ای حضرت امام خمینی (رحمه الله)، از قول او برای بنده نقل می کرد که «من هیچ وقت حضرت امام (رحمه الله) را بدون جوراب ندیدم. سحر که بلند می شدم می دیدم که امام (رحمه الله) وضویش را گرفته، تا می دید کسی در حجره بیدار است، جورابش را می پوشید. حضرت امام خمینی (رحمه الله) همیشه مرتب بود. با اینکه در حجره فقط ما دو نفر بودیم، هیچ وقت من ایشان را در حجره شلخته ندیدم.» منتظر به زندگی خودش نظم و ترتیب می دهد و مرتب زندگی می کند.
 
منتظر حتی به دست خط خودش هم توجه دارد و سعی می کند زیبا بنویسد. مقام معظم رهبری از 42 سالگی به بعد (که دست راست ایشان در حادثه انفجار بمب در مسجد ابوذر مجروج شد)، نوشتن با دست چپ را آغاز کردند. انصافاً شروع کردن به نوشتن با دست چپ از این سن، کار دشواری است. امّا الان دست خط ایشان از دست خط بسیاری از ما بهتر است، چرا؟ چون ما به دست خط خودمان اهمیت نمی دهیم، حوصله نداریم، از کنار همه چیزی به سادگی می گذریم، و اصراری نداریم که کارهایمان را زیبا انجام دهیم. در جزئیاتِ همین زندگی دنیایی خودمان دقت نمی کنیم.
 
حضرت امام خمینی (رحمه الله) زیر جامه شان را در خانه اتو می کردند و می پوشیدند.(15) اما لحظه ی حضور در خانه برای ما لحظه ی رهایی و راحت باش است. گویا نامرتب و شلخته بودن در فضای خانه را طبیعی می دانیم.
 
یکی از طلبه هایی که در نجف شاگرد امام خمینی (رحمه الله) بوده، به امام (رحمه الله) عرضه می دارد که «من برای بیماری ام رفتم دکتر، دکتر گفته است که چون شما کار علمی می کنید، باید روزی 20 دقیقه پیاده روی کنید، و الا دچار چنین بیماری ای می شوید. آیا شما هم می خواهید روزی 20 دقیقه پیاده روی کنید؟» امام (رحمه الله) فرمودند: « کار خوبی است، دکتر درست گفتند، من هم ورزش می کنم». همین که یکی از شاگردشان از ناحیه دکتر به ایشان اعلام کردند، کافی بود؛ امام خمینی (رحمه الله) از همان موقع تا آخر عمر، پیاده رویشان یک روز هم ترک نشد.(16) حرف را به آدم یک بار می زنند.
 
منتظر در مقام عمل زندگی خود را مرتب می کند و به کارهای خود سروسامان می دهد. چه شد که شیخ مفید در زمان غیبت کبری، لیاقت دریافت نامه از امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را پیدا کرده بود؟(17) امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در اولین نامه شان به مرحوم مفید نوشته اند: «ما زندگی تو را شاهدیم، ما عبادت های نیمه شب تو را دیدیم، پسندیدیم تو را، می خواهیم گاهی با تو درد دل بکنیم، با تو حرف بزنیم.»(18)
 
والله، امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) هم عاطفه دارد. والله، امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) پدر ماست. والله، امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) ما را دوست دارد. والله، امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) غصه خور ماست. والله، امام زمان از ما خبر دارد.(19) خوشحال می شود ما فعال باشیم، با نشاط باشیم، خستگی ناپدیر باشیم. اینها جزء میدان عمل ما است.
 
ب) پی گیری برنامه های معنوی و اصلاح صفات روحی
چرا در زندگی منتظر باید تفاوت دیده شود؟ چون او در سلوک معنوی خودش، نفسَش را دشمن در نظر گرفته و می داند تا با خودخواهی هایش مبارزه نکند به جایی نمی رسد. نظم و رعایت دقیق آداب زندگی تحصیلی و شغلی، در اثر تقوایی است که دارد. نه آنکه این همه آدم خوبی شده است که تنها به موفقیت در زندگی مادی برسد! حضرت امیر (علیه السلام) فرمودند: « شما (= حسنین علیهما السلام) و همه فرزندان و خاندانم و هر که این وصیتم به او می رسد را سفارش می کنم به تقوای الهی، و نظم در زندگی؛ أوصیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَأهلِی وَ مَن بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقوَی اللهِ وَ نَظمِ أمرِکُم»(20) ایشان در این سفارش، خمیر مایه ی نظم را تقوا قرار دادند و در اثر تقوا به نظم توصیه کردند. باید این تفاوت در زندگی منتظر دیده شود.
 
اساساً نام دیگر منتظر متقی است. و شما هر کاری بکنید نمی توانید نام دیگری در این حد تناسب برای منتظر پیدا کنید. اینکه امام عصر (صلوات الله علیه) فرمودند: «.... پس هیچ چیز ما را از ایشان جدا نگه نمی دارد، جز اخباری که از ایشان به ما می رسد و ما را ناراحت می سازد و از ایشان انتظار نداریم؛ فَمَا یحبِسُنَا عَنهُم إلاَّ مَا یتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکرَهُهُ وَلا نُؤثِرُهُ مِنهُم»(21)، معنایی جز این ندارد. تقوا هم دو بعد دارد: ترک معصیت برای خدا و انجام عبادات و طاعات باز هم برای خدا و البته: اجتِنَابُ السَّیئاتِ أولَی مِنِ اکتِسَابِ الحَسَنَاتِ.(22)
 
متقی وقتی می خواهد از دیگران به خاطر معشوق خود ببُرد ترک معصیت می کند، و وقتی می خواهد به حضرت دوست بپیوندد اطاعت و عبادت می کند؛ یکی از دیگری شیرین تر. باید تناسب دو مفهوم تقوا و انتظار برایمان جا بیفتد. و البته باید آن را برای خودمان جا بیندازیم و جا انداختنش هم سخت است؛ کار آسانی نیست. خیلی باید فکر کرد و به خود تلقین کرد که چرا تقوا لازمه ی انتظار است؟ اگر برایمان جا نیفتد، یک شعار بیشتر نخواهد بود. مواد لازم برای تفکر در این باره را هم همه در اختیار داریم. اما معمولاً یا وقت صرف آن نمی کنیم و یا هنر تلقین آن را به خود نداریم.
 
تلقین هنر می خواهد و تفکر فرصت می طلبد و الا معمولاً همه ی ما علم به اینکه «اگر می خواهی منتظر باشی، باید متقی باشی» را داریم. ما انتظار چه چیزی را می کشیم؟ حکومت حضرت مگر چیزی جز زمینه سازی برای سهولت تقوای مردم است؟ ظهور حضرت مگر برای مبارزه با استکبار که تورم یافته ی همان گناه های روزمره ی ماست، نیست؟ مگر می شود منتظر حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) باشیم و به گناه علاقه داشته باشیم و به پاکی روح و تزکیه ی نفس بی علاقه باشیم؟
 
باید ربط بین تقوا و انتظار را عمیقاً درک کنیم درباره ی آن ساعت ها تفکر کنیم و در مواقع حساس و به انواع لطائف الحیل آن را به خود تلقین نماییم. چون نفس از موعظه و نصیحت فرار می کند، نمی خواهد سخن تلخ بشنود و به کار سخت وادار شود. به همین دلیل می گویم باید هنرمندانه این حقیقت را به خود تلقین کنیم و حتی به دیگران. با چه استدلالی متقاعد می شویم که به عنوان یک منتظر باید متقی باشیم؟ همین که بدانیم گناه ما ظهور را به تأخیر می اندازد کافی نیست؟ شاید باورش برای ما سخت باشد.
 
منتظر تا آن جا که خود می تواند حرکت کند تلاش می کند. وقتی از نفس افتاد و دیگر توان مبارزه نداشت، دست به سوی امام غائب خود دراز می کند و از او مدد می گیرد. و البته امام ناظر او، او را کمک خواهد کرد. و اگر برای او ظاهر هم شد تعجب نکنید. (البته شما از چنین ظهور خصوصی خبردار نخواهید شد.)(23) منتظر اگر اصلاح کار جهان را می خواهد، به خاطر عشق او به زیبایی هایی است که تا حد جان دادن آنها را برای خود نیز دوست دارد و برایش تلاش می کند.
 
اصلا اگر کسی در مسیر سلوک شخصی خود به سوی خدا، به انتظار فرج برسد زیباست. هم علامت سلامت حرکت او به سوی خداست؛ (چون اگر حرکتش سالم نباشد و آفت زده بشود به انتظار فرج ختم نمی شود). و هم سرمایه ی انتظار واقعی او خواهد بود. تصور بفرمایید شخصیتی را که از بس خود زیبایی ها و خوبی های تقرب به خدا را چشیده است و از بس تقوا برایش دوست داشتنی شده است، می خواهد این تقوا و تقرب را مصرّانه برای همه ی اهل زمین به ارمغان بیاورد. این می شود منتظر.
 
حالا تصور بفرمایید کسی را که هیچ تصور روشن و تجربه ی شیرینی از تقوا ندارد، این فرد چگونه می خواهد منتظر فرج باشد؟ فرجی که معنایی جز گستراندن بستر تقوا در زمین ندارد. خودسازی معنوی، هم مقدمه ی لازم برای انتظار است، هم نتیجه ی قطعی انتظار.
 
بله، بعضی ها از تقوا شروع نمی کنند تا به انتظار برسند، ولی با محبت به حضرت شروع کرده اند؛ اهل ادعا و دچار آفت خیال هم نیستند. خب طبیعی است اینها از این طرف به تقوا می رسند. بله محبت به حضرت راحت تر از محبت به تقوا به دست می آید، ولی وقتی این محبت کمی افزایش پیدا کند، تبعات شریف خود را به نمایش خواهد گذاشت. کافی است شما بدانید کسی که با تقوا نیست مورد عنایت حضرت قرار نخواهد گرفت. دیگر نمی توانید از تقوا فاصله بگیرید.
 
نه اینکه حضرت سلیقه ای دارند و آن هم این است که تنها افراد با تقوا را دوست دارند و لاغیر و این برمی گردد به ذوق شخصی ایشان. که اگر این گونه هم بود. برای عاشق صادق، همین هم ملاک است. ولی عاشقِ صادق که گیر نمی آید. ما باید بدانیم اصلاً کسی که با تقوا نباشد، ذاتاً نمی تواند به حضرت مقرّب شود و به درد حضرت بخورد. مثل اینکه اگر کسی کافر باشد استعداد ذاتی خود را برای ملاقات شیرین پروردگار از دست داده است و اقتضای طبیعتش این است که باید به دوزخ برود.
 
کسی که عقلش را به دلیل معصیت از دست داده است،(24) نمی تواند زیبایی های وجود حضرت را درک کند؛ نمی تواند حضرت را بفهمد؛ نمی تواند به حضرت کمک کند؛ و حتی شاید نتواند حضرت را تحمل کند. او هوس خود را بیشتر دوست دراد. او فقط می تواند از دور به حضرت عشق بورزد از نزدیک چه بسا دچار دلزدگی هم می شود. لذا خطرناک است که انسان بی تقوا باشد و طالب دیدار حضرت باشد. اگر چه ما امید داریم دیدار حضرت خود موجب افزایش ارادت و اطاعت بشود، ولی قاعده این نیست؛ و در بسیاری از موارد چنین اتفاقی نمی افتد. این مطلب را خداوند متعال اول قرآن کریم به صراحت اعلام می فرماید: « ذلِکَ الکِتابُ لا رَیبَ فِیهِ هُدی لِلمُتَّقِین»(25)
 

اقدامات اجتماعی

بعد از خودسازی، انجام «وظایف اجتماعی» نوع دیگر عمل منتظران است که از آن غفلت نمی کنند. همان طور که قبلاً هم اشاره شد، اساساً منتظر یک موجود اجتماعی، بلکه جهانی است. نمی توان «انتظار» را بدون «اجتماع» تصور کرد.
 
البته باید توجه داشت که انجام وظایف اجتماعی، صرفاً پس از پایان یافتن مراحل عالی خودسازی نیست، چرا که اولاً، بسیاری از وظایف اجتماعی ما نیاز به خودسازی و طی دوره های ویژه معنوی ندارد. مانند آن جا که می خواهیم به انفاق و انواع مجاهدت های مالی بپردازیم. ثانیاً عمل اجتماعی خود بسیار سازنده است و اساساً یکی از مهم ترین راه های خودسازی، پرداختن به وظایف اجتماعی است. بله اگر کسی بخواهد در مقام مربی جامعه و یا معلم جمعی ظاهر شود و دیگران از او الگو بگیرند، باید قبل از انجام چنین وظایفی به خودسازی های ویژه ای بپردازد.(26)
 
در روایتی از حضرت امام باقر (علیه السلام) آمده است که ایشان در ضمن پاسخ عده ای از شیعیان، که ادعا می کردند منتظر و آماده برای قیام علیه ظلم هستند، فرمودند: « یاران قائم (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به قدری با هم صمیمی و برادرند، که وقتی یکی از آنها احتیاج مالی داشته باشد، بدون اینکه نیاز به اجازه گرفتن باشد، از کیف پول رفیقش به اندازه ی احتیاجش بر می دارد.»(27) این قدر با هم صمیمی و ندار هستند. در روایت دیگری آمده است که اگر دو تا مؤمن با هم این گونه نباشند، هنوز به حد برادری نرسیده اند.(28) ما اگر می خواهیم به مقام منتظر برسیم، باید در رفاقت هایمان، عملاً به سمت چنین فضایی حرکت کنیم. کما اینکه امام باقر (علیه السلام) هم فرمودند: « امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) زمانی که قیام کند، چنین یارانی خواهد داشت.»(29)
 
در زیارت عاشورا می خوانیم: « إنِّی سِلمُ لِمَن سَالَمَکُم»(30) یعنی ای امام حسین، من فقط با شما دوست نیستم، بلکه با هر کسی هم که با شما دوست باشد، دوست هستم. یاور امام زمان، هم از نظر عاطفی به انسان ها علاقه دارد، و هم در مقام عمل، اهل دوست شدن و رفیق شدن با دیگران است. منتظر، اگر با کسی اختلاف شخصی داشته باشد، اگر چه حق با او باشد، از حقش صرف نظر می کند. او مظلومیت را تحمل می کند، ولی با مؤمنین دوستی می کند. منتظر، در روابط اجتماعی اش با دیگران بی نظیر است.
 
در گزارشی آمده بود که طبق بررسی های آماری انجام شده در دانشگاه های تهران، دانشجویان مذهبی روابط اجتماعیشان از غیر مذهبی ها بهتر است، و شاداب تر، بهتر و راحت تر، با دیگران ارتباط برقرار می کنند. البته این طلیعه و آغاز راه است، نباید دراین حد متوقف شد.
 
آدم های معمولی، روزهای اولی که وارد محیط جدیدی مثل مدرسه یا دانشگاه می شوند، به همه با یک نگاه معصوم، تقاضامندِ رفیق، متواضع، پرسشگر و تشنه ی روابط عاطفی نگاه می کنند. امّا بعد از مدتی که چند تا رفیق پیدا کردند، دیگر کسی را تحویل نمی گیرند. دلشان هم گنجشکی است، بیشتر از ده تا رفیق جا نمی گیرد. روزهای اولی که وارد دانشگاه شده بود، به همه سلام می کرد، ولی حالا که یک سال گذشته، اگر یک دانشجوی تازه وارد به او سلام کند، چپ چپ نگاهش می کند.
 
هر کسی دل کوچکی داشته باشد، با پیدا کردن چهار تا رفیق ظرفش پر می شود. او دیگر چهل تا رفیق نمی خواهد، دیگر تواضع در چشمانش نیست، سعه صدر ندارد و نمی تواند با انسان های بیشتری دوست شود. نمی تواند 100 تا رفیق داشته باشد. یک انسان معمولی چهار تا رفیق می خواهد برای درد دل کردن و سّر گفتن، امّا یک منتظر، دایره ی رفاقتش خیلی وسیع است. رقافت هایش از سر نیاز نیست، از سر علاقه ای است که به انسان ها دارد.
 
منتظر در مقام عمل، اهل خدمت به دیگران است، اهل خودسازی و قیام بر علیه خود است، اهل فعالیت مجاهدانه است. اهل تلاش و پشتکار است. مشخصه ی منتظر این است که درسش از همه بهتر است؛ و در عین حال برای کار کردن هم وقت دارد. این دو را می تواند با هم جمع کند، چون روحش سالم است.
 
شهید چمران وقتی با استادی درس گرفت که معروف بود به هیچ کس نمره ی 20 نمی داد، نمره ی 22 از آن استاد گرفت، تا جایی که آن استاد به دانشگاه اصرار کرده بود که باید این نمره ی 22 ثبت بشود.(31) آن وقت خود ایشان در مناجاتش می نویسد که خدایا من در درس خواندن کم نگذاشتم، تو خودت می دانی به چه دلیل؟ برای اینکه دوست نداشتم یک مسلمان از نظر علمی زیر دست کافر باشد.(32)
 
ما چاره ای نداریم جز اینکه در این جهان آزاد و پر از رقابت، ثابت کنیم که مهدویون از همه بهتر هستند. ما باید به جایی برسیم که وقتی سؤال می شود: منتظر چه کسی است؟ همه بگویند: « معلوم است، کسی که از همه بانشاط تر است، بیشتر از همه خدمت می کند، بیشتر از همه درس می خواند، نستوه و خستگی ناپذیر است و در یک کلام کسی است که بلد است چگونه زندگی کند.»
 
منتظر، نه تنها با همه ی مردم خوب است، بلکه با دشمنان مردم نیز مقابله می کند. منتظر، ظلم ستیز است. ما در خلأ زندگی نمی کنیم. جهان ما پر از ظلم و بیداد است. لذا منتظر تنها اهل محبت نیست، اهل عداوت هم هست. منتظر تنها اهل عدالت نیست، به ظلم هم حساسیت نشان می دهد.
بعضی ها مایلند اجتماعی بودن را در حد و اندازه های خاصی محدود کنند. مثلاً کمک به هم نوع و رسیدگی به مستمندان را در محدوده ی فقرای یک محل، یک شهر و یا حتی یک کشور محدود می بینند. مایل نیستند ریشه های فقر را ببینند و با آن مبارزه کنند. آنها حاضرند مؤسسات خیریه تأسیس کنند، ولی حاضر نیستند با اساس و ریشه ی محرومیت (یعنی کسانی که این فقر و محرومیت را به وجود آورده اند؛ همان صاحبان زر و زور و تزویر و در رأس آنها استکبار جهانی) مبارزه کنند. این روش به نوعی ضدیت با جامعه و پنهان کردن ظالمانی است که در نتیجه ی ظلم آنها جوامع بشری به ویرانه ای تبدیل شده اند. این روش در حقیقت ایجاد حاشیه امن برای چنین ظالمانی است.
 
امروز تنها راه خدمت به انسان ها، مبارزه با ستمگران و مقاومت در برابر آنهاست. به عبارت دیگر، نشر فرهنگ مبارزه و بیدار ساختن مردم برای رویارویی با مستکبران، تنها راه خدمت به بشریت و بالطبع مقدمه سازی برای ظهور است. مقام معظم رهبری در کلام بسیار پر اهمیتی فرموده اند:
«آن وقت که معلوم شد در مقابل قدرت مادّی مستکبران عالم، زمینه ی وجود دارد که آحاد بشر بتوانند بر روی حرف حق خود بایستند، آن روز، روز ظهور امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است؛ آن روز، روزی است که منجی عالم بشریت به فضل پروردگار ظهور کند و پیام او همه ی دلهای مستعد را که در همه جای جهان هستند، به خود جذب کند و آن وقت دیگر قدرتهای ستمگر، قدرتهای زورگو، قدرتهای متکی به زر و زور نتواند حقیقت را آن چنانی که قبل از آن همیشه کرده اند با فشار زر و زورِ خود به عقب بنشانند یا مکتوم نگه دارند.»(33)
 
همه ی اخلاق فردی و اجتماعی منتظر، تنها در مسیر انقلابی بودن و مبارزه با ستمگران و مستکبران قابل قبول است؛ و الا نه خدا از انسان، خوب بودن های عافیت طلبانه را می پذیرد و نه خلق خدا از آن طرفی می بندند. معنویت اصیل و انتظار حقیقی را باید در فرهنگ جهاد جست وجو کرد. همان جهادی که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمود اگر کسی لااقل آرزوی آن را در سر نداشته باشد، دچار نفاق خواهد شد.(34)
 
اخلاق اجتماعی، از سلوک مهربانانه و حق شناسانه با خانواده و مردم شروع می شود و با انقلابی بودن و مبارزه در راه نجات بشر تداوم می یابد و به ظهور منجی عالم بشریت ختم می شود. نمی توان در هیچ مرحله ای متوقف شد. در هر مرحله ای متوقف شویم، چه بسا تمام راه آمده را بازگردیم و به ظالمانی به خود و جامعه مبدل شویم. چون در شرایط امروز هر کسی سکوت کند و کنار بکشد، خود به خود کمک کار و یاور ظالمان خواهد بود؛ چرا که ما در زمانی هستیم که دیگر جهاد نهایی (35) آغاز شده است و رویارویی کامل جبهه ی حق و باطل شکل گرفته است.(36)
 

تشکیل نظام اسلامی

عمل اجتماعی مستمر و مدام، بدون تشکیل حکومت نه قابل تصور است و نه قابل تحقق. اگر ما به وظایف اجتماعی و جهادی خود عمل کنیم، قهراً به تشکیل حکومت و یا سرنگونی حکومت های ظالم ختم می شود و اگر بخواهیم به همه ی وظایفی که به عهده داریم، عمل کنیم، باز باید حکومت تشکیل دهیم و حکومت های ظالم را از سر راه برداریم. اینجاست که تشکیل یک حاکمیت منتظر در دستور کار منتظران قرار می گیرد. و طبیعی است که قبل از ظهور، حکومت منتظران شکل بگیرد تا مقدمات ظهور به وسیله ی آنها فراهم گردد. همچنان که درباره ی مقدمه سازان ظهور در روایت آمده است که قبل از ظهور قومی به زمینه سازی اقدام می کنند.(37)
 
نتیجه ی طبیعی و اجتناب ناپذیر مبارزه با ظلم، تشکیل حکومت است؛ و لازمه ی تشکیل حکومت در این دنیای پر از ظلم، مبارزه کردن با دنیای استکبار برای دفاع از این حکومت است. امروزه نمی توان حکومتی خواهان عدالت تشکیل داد و از آماج دشمنی های دشمنان عدالت در امان بود و به سلامت و بی دغدغه از دشمنی ها عبور کرد. چون اساساً تشکیل چنین حکومتی، به معنای به صدا در آمدن زنگ خطر برای اضمحلال حکومت های ظالم و عدالت ستیز است. اصلاً نمی توان تصور کرد حکومت بر حقی در این دنیایی که تحت ستم جبهه ی باطل است. شکل بگیرد و نظام سلطه ی جهانی را رو به نابودی نبرد. دنیای امروز با دنیای سابق متفاوت شده است.
 
در جهان امروز، که در اثر گسترش ارتباطات سیاسی، اقتصادی و رسانه ای به یک انسجام جهانی نزدیک شده ایم، مانند بازی دومینو، هر حرکت جهادی آثار و تبعات بین المللی خاصی خواهد داشت. در شرایط امروز نمی شود منتظر باشی ولی با ظلم مقابله نکنی؛ نمی شود با ظلم منطقه ای مقابله کنی ولی با ظلم جهانی مواجه نشوی؛ نمی شود با ظلم جهانی مقابله کنی ولی الگویی برای ملت های ستم دیده نشوی؛ نمی شود جهاد تو مایه ی حرکت عظیم جهانی بشود ولی به ظهور، به عنوان تنها راه نجات از بحران ها، منتهی نشود.
 
در چنین موقعیتی، برای یک منتظر هیچ امری مقدس تر از نقش آفرینی در جریان با عظمت زمینه سازی برای ظهور نیست. زمینه سازی برای ظهور در سرزمین نورانی ما، سال هاست که آغاز شده است. و ما اکنون در جریان مبارزات جهانی
برای دفاع از انقلاب اسلامی، مقدمه ساز نجات بشر هستیم. برای یک منتظر، چه چیزی از دفاع همه جانبه از نظام جمهوری اسلامی ایران و تقویت آن در برابر نظام سلطه مهم تر خواهد بود؟
انتظار ظهور و اقدام برای تحقق وضع مطلوب
 
به کلمات حضرت امام خمینی (رحمه الله) در این زمینه نگاه کنید:
«حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر - ولو امام عصر باشد- اهمیتش بیشتر است؛ برای اینکه امام عصر هم خودش را فدا می کند برای اسلام. همه انبیا از صدر عالَم تا حالا که آمدند، برای کلمه حق و برای دین خدا مجاهده کردند و خودشان را فدا کردند. پیامبر اکرم آن همه مشقات را کشید و اهل بیت معظم او آن همه زحمات را متکفّل شدند و جانبازی ها را کردند؛ همه برای حفظ اسلام است. اسلام یک ودیعه الهی است. پیش ملت ها که این ودیعه ها الهی برای تربیت خود افراد و برای خدمت به خود افراد هست و حفظ این بر همه کس واجب عینی است؛ یعنی، همه مکلف هستیم حفظ کنیم تا آن وقتی که یک عده ای قائم بشوند برای حفظ او، که آن وقت تکلیف از دیگران برداشته می شود.»(38)
 
«مسأله حفظ نظام جمهوری اسلامی در این عصر و با وضعی که در دنیا مشاهده می شود و با این نشانه گیریهایی که از چپ و راست و دور و نزدیک نسبت به این مولود شریف می شود، از اهم واجبات عقلی و شرعی است که هیچ چیز به آن مزاحمت نمی کند؛ و از اموری است که احتمال خلل در آن عقلاً منجّز است.»(39)
 
«انقلاب اسلامی ایران با تأیید خداوند منان در سطح جهان درحال گسترش است، و ان شاء الله با گسترش آن، قدرتهای شیطانی به انزوا کشیده خواهد شد و حکومت مستضعفان بر پا و زمینه برای حکومت جهای مهدی آخر الزمان - عجَّل الله تعالی فرجه الشریف و ارواحنا لتراب مقدمه الفداه- مهیا خواهد شد.»(40)
 
« و آخرین سخنم در اینجا با شما اینکه به جمهوری اسلامی، که ثمره خون پدرانتان است، تا پای جان وفادار بمانید؛ و با آمادگی خود و صدور انقلاب و ابلاغ پیام خون شهیدان، زمینه را برای قیام منجی عالم و خاتم الاوصیا و الاولیا حضرت بقیة الله - روحی فداه- فراهم سازید.»(41)
 
«ما امروز دورنمای صدور انقلاب اسلامی را در جهان مستضعفان و مظلومان بیش از پیش می بینیم و جنبشی که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، امید بخش آتیه روشن است و وعده خداوند تعالی را نزدیک و نزدیکتر می نماید. گویی جهان مهیا می شود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان... بارالها...ما عاجزانه از مقام مقدس تو می خواهیم که... و ملت عزیز ایران را در پیشبرد جمهوری اسلامی و سرکوب منحرفان و مخالفان با اسلام و پیروان آن مصمم تر فرمایی، تا این انقلاب را به انقلاب جهانی مهدی موعود - ارواحنا فداه- ادامه دهند.»(42).
 
«مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه ی شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت - ارواحنا فداه - است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه ای مسئولین را از وظیفه ای که بر عهده دارند منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید، ولی این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند. مردم عزیز ایران که حقاً چهره منّور تاریخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند، باید سعی کنند که سختیها و فشارها را برای خدا پذیرا گردند تا مسئولان بالای کشور به وظیفه ی اساسی شان که نشر اسلام در جهان است برسند و از آنان بخواهند که تنها برادری و صمیمیت را در چهار چوب مصلحت اسلام و مسلمین در نظر بگیرند.»(43)
 
همچنین مقام معظم رهبری (مدظله العالی) همواره انقلاب را در مسیر یک رسالت جهانی می بینند و مقدمه ساز ظهور:
«تا شما ملت ایران، این اتحاد و آمادگی برای انجام کارهای بزرگ را دارید، همه ی آرزوهای انبیا و اولیا (علیهم السلام) به دست شما قابل عمل است. آمال بزرگ آنان، استقرار عدل جهانی و نجات مستضعفان و نابودی ظلم در سطح عالم بود. البته وعده ی الهی حق است و استقرار عدل جهانی فقط در دوران ظهور حضرت بقیه الله (ارواحنا له الفداء) انجام خواهد گرفت؛ اما یک ملت مؤمن و مبارز می تواند زمینه را برای تشکیل آن حکومت فراهم کند؛ همچنان که ملت ایران تاکنون توانسته و بر خیلی از مشکلات فایق آمده است.»(44)
 
«فرایند تحقّق هدف های اسلامی، یک فرایند طولانی و البته دشواری است... قدم اوّل که پُرهیجان تر و پُر سرو صداتر از همه است، ایجاد انقلاب اسلامی است... قدم بعدی، ترتّب نظام اسلامی بر انقلاب اسلامی است؛ یعنی ایجاد نظام اسلامی، که گفتیم نظام اسلامی، یعنی هندسه ی عمومی جامعه، اسلامی بشود؛ که این هم شد قدم بعدی- که از این ها دشوارتر است- ایجاد دولت اسلامی است... بعد از این مرحله، مرحله ی تلألؤ و تشعشع نظام اسلامی است؛ یعنی مرحله ی ایجاد کشور اسلامی. اگر این مرحله به وجود آمد، آن وقت برای مسلمانان های عالم، الگو و اسوه می شویم: «لتکونوا شهداء علی النّاس»(45). اگر توانستیم این مرحله را به سلامت طی کنیم - که از همت مردان و زنان مؤمن، این چیزها اصلاً بعید نیست- آن وقت مرحله ی بعدی، ایجاد دنیای اسلام است. ببینید؛ فرایند تحقّق نظام اسلامی، همین طور قدم به قدم به نتایج نهایی خود نزدیک می شود.»(46)
 
«بنده دو سه سال قبل در یکی از همین جلسات گفتم ما یک انقلاب اسلامی داشتیم، بعد نظام اسلامی تشکیل دادیم، مرحله ی بعد تشکیل دولت اسلامی است، مرحله ی بعد تشکیل کشور اسلامی است، مرحله ی بعد تشکیل تمدن بین المللی اسلامی است. ما امروز در مرحله ی دولت اسلامی و کشور اسلامی قرار داریم.»(47).
 
«هدف انقلاب عبارت بود از ساختن یک ایرانی با این خصوصیاتی که عرض می کنم: مستقل، آزاد، برخوردار از ثروت و امنیت، متدین و بهره مند از معنویت و اخلاق،... مسأله فقط ایران هم نبود؛ ایران به عنوان یک الگو برای جوامع اسلامی در درجه ی اول، و همه ی جوامع بشری در درجه ی بعد، مورد نظر بود...این جور نباشد که خیال کنند بله، این مطلوب هست، اما میسور نیست...انقلاب می خواست به همه ی کسانی که در هر نقطه ای از دنیای اسلام هستند، نشان بدهد که این الگو تحقق یافتنی و شدنی است؛ این هم نمونه اش. این آن چیزی بود که به عنوان هدف انقلاب وجود داشت. این هدف از اول بود، به شما عرض کنم که امروز هم همین هدف هست، در آینده هم همین هدف خواهد بود؛ این هدف ثابت است.»(48)
 
هر چقدر حضور در این بار عام، ابتدائاً اجباری و سهل است، حضور در آن بار خاص، اختیاری و سخت است و خوبان عالم برای راه یابی به آن بارگاه عظیم تمنّاها و تضرع های فراوان دارند.
 

جمع بندی و نتیجه گیری

مهم ترین عنصر انتظار، «عمل» است. اقدام برای تحقق وضع مطلوب و یا لااقل برخورداری از انگیزه ی اقدام، انتظار را در وجود انسان تثبیت می کند. عمل و اقدام برای مقدمه سازی ظهور و زمینه سازی فرج، تا آنجا که مقدور است، هم دلیل صداقت ادعای انتظار است و هم مایه ی تقویت انتظار خواهد بود.
 
طبیعتاً هرگاه بینش و گرایش مثبتی نسبت به موضوعی پدید بیاید و رشد کند، رفتار انسان هم تا حدودی تحت تأثیر آن قرار خواهد گرفت. در این صورت برای عمل کردن فرد بر اساس آن بینش و گرایش، نیاز به سفارش علی حدّه ای نخواهد بود، الا اینکه توجه به عمل و نقش آن و اهمیت دادن به آن، موجب به کار گرفته شدن بینش ها و گرایش های موجود خواهد شد. نباید منتظر بمانیم تا آگاهی و ارادت قلبی ما به حد لبریزی برسند، آن گاه به صورت طبیعی به عمل برسیم. بلکه با درک اهمیت عمل، باید رونق بخش احساس باطنی انتظار گردیم.
 
منتظر باید اهل عمل باشد. عمل گرا بودن در فرهنگ منتظران نهادینه شده است؛ زیرا منتظر تا به سمت وضعیت مطلوب حرکت نکند، در واقع منتظر نیست. بعضی وقت ها ممکن است این سؤال در ذهن ایجاد شود که واقعاً عمل ما در ظهور مؤثر است؟ گاهی از اوقات برخی امور، آن چنان در نظر ما قدسی و فوق بشری جلوه می کنند، که هرگونه فعالیتی را درباره ی آن امور، از دایره ی علم و عمل خود خارج می دانیم. کسانی که به هر دلیلی علاقه به فعالیت برای زمینه سازی ظهور ندارند، فرج را امری فوق العاده فوق بشری تصور می کنند. در حالی که امر فرج نه تنها وابسته به «معرفت» بشر و«احساس» منتظران است، بلکه به «عمل» آنها هم وابستگی تام دارد.
 
امروزه دیگر نجات گروهی از مؤمنان از چنگال ظلم، بدون در نظر گرفتن دیگر جوامع اسلامی و حتی دیگر جوامع انسانی، معنا ندارد. وقتی به شرایط عالم نگاه می کنیم، می بینیم وضعیت به گونه ای است که اگر کسی در برابر ظلم ایستادگی کند، تمام دنیای ظلم به مقابله با او برمی خیزد؛ و در هر مرحله ای که به پیروزی برسد، تمام سلطنت ظلم به نابودی نزدیک می شود. دیگر هیچ درگیری و نزاعی بین حق و باطل، نمی تواند در گوشه ای از عالم محدود و متوقف بماند. در چنین شرایطی، نصرت خداوند برای مظلومان، چیزی جز تحقق فرج و حکومت یکپارچه حق و عدل نخواهد بود.
 
منتظر تا آن جا که خود می تواند حرکت کند تلاش می کند. وقتی از نفس افتاد و دیگر توان مبارزه نداشت، دست به سوی امام غائب خود دراز می کند و از او مدد می گیرد. و البته امام ناظر او، او را کمک خواهد کرد. منتظر اگر اصلاح کار جهان را می خواهد، به خاطر عشق او به زیبایی هایی است که تا حد جان دادن آنها را برای خود نیز دوست دارد و برایش تلاش می کند. منتظر در مقام عمل، اهل خدمت به دیگران است، اهل خودسازی و قیام بر علیه خود است، اهل فعالیت مجاهدانه است. اهل تلاش و پشتکار است.
 
ما چاره ای نداریم جز اینکه در این جهان آزاد و پر از رقابت، ثابت کنیم که مهدویون از همه بهتر هستند. ما باید به جایی برسیم که وقتی سؤال می شود: منتظر چه کسی است؟ همه بگویند: « معلوم است، کسی که از همه بانشاط تر است، بیشتر از همه خدمت می کند، بیشتر از همه درس می خواند، نستوه و خستگی ناپذیر است و در یک کلام کسی است که بلد است چگونه زندگی کند.»
 
منتظر، نه تنها با همه ی مردم خوب است، بلکه با دشمنان مردم نیز مقابله می کند. منتظر، ظلم ستیز است. ما در خلأ زندگی نمی کنیم. جهان ما پر از ظلم و بیداد است. لذا منتظر تنها اهل محبت نیست، اهل عداوت هم هست. منتظر تنها اهل عدالت نیست، به ظلم هم حساسیت نشان می دهد. امروز تنها راه خدمت به انسان ها، مبارزه با ستمگران و مقاومت در برابر آنهاست. به عبارت دیگر، نشر فرهنگ مبارزه و بیدار ساختن مردم برای رویارویی با مستکبران، تنها راه خدمت به بشریت و بالطبع مقدمه سازی برای ظهور امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است.
 

پی‌نوشت‌ها:

1. نهج البلاغه، حکمت 150.
2. سوره رعد، آیه 11.
3. سوره محمد، آیه 7.
4. امام خمینی (رحمه الله) در این زمینه می فرمایند: «حضرت صاحب که تشریف می آورند برای چی می آیند؟ برای اینکه گسترش بدهند عدالت را، برای اینکه حکومت را تقویت کنند، برای اینکه فساد را از بین ببرند. ما برخلاف آیات شریفه قرآن دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای اینکه حضرت بیایند؟ حضرت بیایند چه می کنند؟ حضرت می آیند، می خواهند همین کارها را بکنند. الآن دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر بشر تکلیفی ندارد، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟.... ما اگر دستمان می رسید، قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعی ماست، منتها ما نمی توانیم. اینی که هست این است که حضرت عالم را پر می کند از عدالت؛ نه شما دست بردارید از تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید... بله، البته آن پر کردن دنیا را از عدالت، آن را ما نمی توانیم [پر] بکنیم. اگر می توانستیم، می کردیم، اما چون نمی توانیم بکنیم ایشان باید بیایند.» صحیفه امام، ج 21، صص 14- 17.
5. صحیفه امام، ج 21، ص 17.
6. همان، ج 18، ص 269.
7. همان، ج 8، ص 374.
8. همان، ج 20، ص 38.
9. بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت اصناف مشهد و...، 08/ 04/ 1368.
10. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار روحانیون و وعّاظ، در آستانه ی ماه محرم، 03/ 03/ 1374.
11. بیانات مقام معظم رهبری در سالروز میلاد، خجسته ی امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، 22/ 08/ 1379.
12. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت میلاد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه)، 25/ 09/ 1376.
13. حضرت امام باقر (علیه السلام) فرمودند: « خواب ابتدای روز نابود کننده است، و خواب قبل از ظهر نعمت است و خواب پس از عصر حماقت است؛ النَّومُ اوَّلَ النَّهَارِ خُرقُ وَ القَائِلَهُ نِعمَهُ وَ النَّومُ بَعدَ العَصرِ حُمقُ» من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 502.
حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: « خوابیدن پس از نماز صبح [تا طلوع آفتاب] مکروه است زیرا رزق را از انسان دور نموده و باعث زردی و زشت شدن رنگ چهره شده و هر موجود نامبارکی این زمان می خوابد. همانا خداوند تبارک و تعالی روزی مخلوقات را در فاصله ی دمیدن صبح تا طلوع خورشید مقرر و تقسیم می فرماید، پس از خواب در آن هنگام بپرهیزید؛ نَومَةُ الغَدَاةِ مَشُومَةُ تَطرُدُ الرَّزقَ وَ تُصَفَّرُ اللَّونَ وَ تُغَیرُهُ وَ تُقَبِّحُهُ وَ هُوَ نَومُ کُلِّ مَشُومٍ إنَّ اللهَ تَعالَی یقَسِّمُ الارزَاقَ مَا بَین طُلُوعِ الفَجرِ إلَی طُلُوعِ الشَّمسِ وَ إیاکُم وَ تِلکَ النَّومَه» من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 502؛ همچنین نگاه کنید به: وسائل الشیعه، ج 6، ص 496، بَابُ کَرَاهَهِ النَّومِ مَا بَینَ طُلُوعِ الفَجرِ وَ طُلُوعِ الشَّمسِ وَ عَدَمِ تَحرِیمِهِ.
14.  روایت حضرت امام باقر (علیه السلام) که در پاورقی قبلی از «من لایحضره الفقیه» نقل شد. همچنین نگاه کنید به: وسائل الشیعه، ج 6، ص 501؛ بَابُ استِحبَابِ القَیلُولَة. و نیز مستدرک الوسائل، ج 5، ص 113، بَابُ استِحبَابِ القَیلولَة.
15. برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج 2، ص 157، مصاحبه مؤلف با آقای مصطفی کفاش زاده: « امام بسیار تمیز و مرتب هستند تا جایی که اطلاع دارم و از قول دختر ایشان عرض می کنم که زیرپوش و پیژامه ایشان باید زود به زود شسته شود و حتماً باید اتو شود و از نظر رنگ هماهنگ باشد. و اگر چنانچه پیژامه گشاد باشد و یک قدری باز باشد، ایشان نمی پوشند. باید همه جای آن یک اندازه باشد و نظم داشته باشد. از قول خانمشان می گویم، آقا آن را وجب می کنند باید یک وجب باشد، اگر کمتر باشد نمی پوشند و بیشتر هم باشد نمی پوشند، از اول رعایت می کردند و نظم و ترتیب داشتند دستمال ایشان باید اتو شود. پیراهن که رو هست حتماً باید اتو شود، حتی پیژامه و زیرپیراهنشان هم باید اتو شود.» با توجه به خاطرات دیگر حضرت امام، معلوم است که منظور خانم امام راحل این بوده است که اگر لباسشان اتو نداشت، نمی پوشیدند بلکه اتو کرده و سپس می پوشیدند. در خاطرات نقل شده که امام در منزل حتی برای یک استکان چای یا یک لیوان آب به کسی نمی گفتند و خودشان بلند می شدند می آوردند. همچنین در نجف گاهی اتفاق می افتاد که امام روی پشت بام بودند و متوجه می شدند که چراغ آشپزخانه روشن مانده است. بدون اینکه به کسی بگویند، خودشان 3 طبقه می آمدند پایین و چراغ را خاموش می کردند و بر می گشتند. (برداشت هایی از سیره امام خمینی (رحمه الله)، ج 1، صص 55 و 57 و 59 و 79) با توجه به امثال این خاطرات، بدیهی است که امام همواره خودشان لباس هایشان را اتو می کردند. البته ممکن است همسر یا دخترانشان، بدون اینکه امام درخواست کرده باشند یا زمانی که امام حضور نداشته اند، این کار را می کرده اند.
16. حجت الاسلام والمسلمین نصرالله شاه آبادی: زمانی که در نجف اشرف سکونت داشتم، ناگهان وضع مزاجی من از نظر قلبی، کبدی، استخوانی، و... به هم ریخت. سرانجام به کوشش بعضی از نزدیکان برای آزمایش و معالجه به انگلستان رفتم، دکتر معالجم در آنجا پس از آزمایشها و عکسبرداریهای گوناگون به من اطلاع داد که هیچ نوع بیماری خاصی ندارم. حرف او با توجه به حال خودم و آنچه که در نجف به من دست می داد، بسیار متعجبم کرد. وقتی علت کسالتم را از دکتر پرسیدم، گفت: «این عوارض مربوط به مغز شماست. شما طلبه ها هیچ کار بدنی انجام نمی دهید، تمام فعالیت شما مطالعه و بحث کردن است. به همین دلیل به مغز شما فشار می می آید. مغز هم مانند بدن است. وقتی خسته شد، به استراحت نیاز دارد، وقتی این امکان برایش فراهم نشد؛ کار دیگر اعضای بدن مختل می شود. بنابراین چاره در آن است که قدری در کارتان تجدید نظر کنید و کمتر کار کنید. بعد هم راه بروید. هر روز راه بروید. از یک - دو کیلومتر گرفته تا بیشتر از آن. هر چقدر می توانید راه بروید. به این ترتیب حالتان خوب می شود و سلامت خود را به دست می آورید.»
وقتی به نجف مراجعه کردم، خدمت امام رفتم. ایشان پرسیدند: « قضیه چی شد؟ گفتم: « آقا! دکتر آنجا دردی را تشخیص داد که این درد مربوط به حوزه ی علمیه نجف اشرف، حوزه ی علمیه قم، حوزه علمیه مشهد، اصفهان و خلاصه تمام دانشگاه های ماست.» فرمودند: « چطور؟» من هم عین ماجرا را برایشان تعریف کردم. ایشان تشخیص دکتر و شیوه ی معالجه ی او را بسیار تحسین کردند و سرانجام فرمودند: « خیلی خوب است.»
وقتی نظر امام را شنیدم، پرسیدم: « آقا! شما حاضرید صبحها در خدمتتان باشم و با هم راه برویم؟ نیم ساعت- یک ساعت قدم بزنیم و بعد هم برگردیم؟» ایشان فرمودند: « کار خوبی است.» گفتم: « پس اجازه می دهید فردا ماشین بیاورم؟». فرمودند: صبر کن، فردا شب به شما می گویم. فردا شب خدمت امام رفتم تا بپرسم که برای چه ساعتی ماشین را حاضر کنم. اما ایشان فرمودند: «من شروع کرده ام.» پرسیدم: «کجا؟». فرمودند: «روی پشت بام.»(پشت بام خانه های نجف به گونه ای ساخته شده اند که به خانه های مجاور دید ندارد. چرا که دور تا دور آن دیوار است.) امام اضافه کردند: « من روزی نیم ساعت روی پشت بام راه می روم.» این جریان متعلق به بیست و هفت و هشت سال پیش است. از همان روزها امام قدم زدن روزانه ی خود را شروع کردند و تا آخرین روزهای عمرشان آن را ادامه دادند. حتی هنگامی که در پاریس بودند نیز راه رفتن و قدم زدن خود را قطع نکردند. (برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج 2، ویژگی های فردی، ص 21، به نقل از پابه پای آفتاب، ج 3، ص 263).
17. بخشی از اولین نامه ای که در اواخر ماه صفر سال 410 (هجری) از ناحیه مقدسه امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به دست شیخ مفید رسید: « این نامه ای است به برادر با ایمان شیخ مفید ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان؛ بسم الله الرحمن الرحیم اما بعد، سلام بر تو ای دوست مخلص در دین که در اعتقاد به ما با علم و یقین امتیاز داری... پس ما شکر وجود تو را به پیشگاه خداوندی که جز او خدائی نیست می کنیم... و به تو اعلام می داریم که: به ما اجازه داده شده که تو را به شرافت مکاتبه مفتخر سازیم؛ لِلأخِ السَّدِیدِ وَ الوَلی الرَّشِیدِ الشَّیخِ المُفیدِ أبِی عَبدِاللهِ مُحَمَّد بنِ مُحَمَّد بن ِالنُّعمَان...بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ أمَّا بَعدُ سَلَامُ عَلَیکَ أیهَا المولَی المُخلِصُ فِی الدَّینِ المَخصُوصُ فینَا بِالیقینِ...فَإنَّا نَحمَدُ إلَیکَ اللهَ...وَ نُعلِمُکَ- أدَامَ اللهُ تَوفِیقَکَ لِنَصرةِ الحَقِّ وَ اجزَلَ مَثُوبَتَکَ عَلَی نَطقِکَ عنَّا بِالصِّدقِ- انَّهُ قَد أذِنَ لَنَا فِی تَشرِیفکَ بِالمُکَاَتَبَه» (احتجاج طبرسی، ج 2، ص 497؛ مستدرک الوسائل، الخاتمه، ج 3، ص 225؛ الزام الناصب، ج 1، ص 410).
18. بخش هایی از دومین نامه مبارک حضرت حجت (علیه السلام) که در روز پنجشنبه، 23 ماه ذیحجه سال 412 هجری به دست شیخ مفید رسیده است: « بسم الله الرحمن الرحیم. سلام بر تو ای یاری رسان حق! و ای کسی که با گفتار راستین و شایسته. مردم را به سوی حق فرا می خوانی!... و اما بعد، ما ناظر نیایش و مناجات تو با خدا بودیم...ما اینک در قرارگاه خویش، در مکانی ناشناخته، بر فراز قله ای سر به آسمان کشیده اقامت گزیده ایم که به تازگی به خاطر عناصری بیداد پیشه و بی ایمان، بناگزیر از منطقه ای پر دار و درخت بدین جا آمده ایم و به زودی از اینجا نیز به دشتی گسترده که چندان از آبادی دور نیست، فرود خواهیم آمد و از وضعیت و شرایط آینده خویش، تو را آگاه خواهیم ساخت، تا به این وسیله بدانی که به خاطر کارهای شایسته ات نزد ما مقرب هستی؛ بِسم ِ الله ِالرَّحمنِ الرَّحیمِ. سلام علیک أیهَا النَّاصِر لِلحَقَّ الدَّاعِی إلَی کَلَمَةِ الصَّدقِ... وَ بَعدُ فَقَد کُنَّا نَظَرنا مَنَاجَاتَکَ...الآن مِن مُستَقَرٍّ لَنَا ینصَبُ فِی شِمرَاخٍ مِن بَهمَاءَ. صِرنا إلَیهِ آنِفاً مِن غَمَالِیلَ الجَأ إلیهِ السبَّارِیتُ مِنَ الایمان و یوشِکُ أن یکُونَ هُبُوطُنَا مِنهُ إلَی صَحصَحٍ مِن غَیرِ بُعدٍ مِنَ الدَّهرِ وَ لَا تَطَاوُلٍ مِنَ الزَّمَانِ وَ یاتِیکَ نَبَا مِنَّا بَمَا یتَجدَّدُ لَنَا مِن حَالِ فَتَعرِفُ بِذلِکَ مَا تَعتَمِدُهُ مِنَ الزلُّفهِ إلَینا بِالاعمَالِ» ( احتجاج طبرسی، ج2، ص 498؛ مستدرک الوسائل، الخاتمه ج 3، ص 227؛ الزام الناصب، ج 1، ص 411)
19. حضرت امام رضا (علیه السلام): «امام، همدم رفیق، پدر مهربان، برادر تنی، مادر دلسوز به کودک است: الإمَامُ، الانِیسُ الرَّفیقُ وَ الوَالدُ الشَّفِیقُ وَ الاخُ الشَّفِیقُ وَ الامِّ البَرَّةُ بِالوَلَدِ الصَّغِیر» (کافی، ج1، ص 200 و غیبت نعمانی، ص 219) حضرت امام رضا (علیه السلام): « امام علامت هایی دارد.. از پدران و مادران به مردم دلسوزتر است؛ للِإمَامِ عَلَامَاتُ. یکُونُ... و یکُونُ اشفَقَ عَلَیهِم مِن آبَائِهِم وَ أمَّهَاتِهِم » ( من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 418) حضرت امیرالمومنین (علیه السلام): «ما با خوشحالی شما خوشحال، با ناراحتی شما ناراحت، و با مریضی شما، مریض می شویم و برای شما دعا می کنیم؛ إنَّا لَنَفرَحُ لِفَرَحِکُم وَ نَحزَنُ لِحَزِنکُم وَ نَمرضُ لِمرَضکُم وَ نَدعُولَکُم » (بصائر الدرجات، ج1، ص 260) حضرت امام رضا (علیه السلام) خطاب به یکی از شیعیان: « مگر نمی دانی اعمال شیعیان هر صبح و شام بر ما ائمه عرضه می شود هر کوتاهی که داشته باشند از خدا درخواست می کنیم از آن چشم پوشی نماید و هر کار نیک که داشته باشند از پروردگار تقاضا می کنیم پاداش آنها را بدهد؛ أمَا عَلِمتَ أنَا مَعَاشرِ الائمةِ تُعرَضُ عَلَینَا اعمَالُ شیعَتنَا صَبَاحاً و مَسَاءً، فَمَا کَانَ مِن التَّقصیرِ فِی اعمَالِهِم سَالنَا اللهَ تَعَالی الصَّفحَ لِصَاحِبِهِ وَ مَا کانَ مِن العُلُوِّ سَالنَا اللهَ الشُّکرَ لِصَاحِبِه » (مناقب آل ابی طالب- لابن شهر آشوب، ج 4، ص 341) امام زمان (علیه السلام): « پس از احوال شما آگاه بوده و به آن احاطه داریم، و چیزی از اخبار شما از ما پنهان نمی ماند... ما شما را بی سرپرست رها نمی کنیم( یا: در سرپرستی شما کوتاهی نمی کنیم) و یاد شما را فراموش نمی کنیم (به یاد شما هستیم)؛ فَإنَّا نُحِیطُ عِلماً بِانبَائکُم وَ لاَ یعزُبُ عَنَّا شَیءُ اخبَارِکُم...إنَّا غَیرُ مُهملینَ لمُراَعَاتِکُم وَ لَا نَاسِینَ لِذِکرِکُم » (احتجاج طبرسی، ج2، ص 497 و الزام الناصب، ج 1، ص 410).
20. نهج البلاغه، نامه 47.
21. احتجاج طبرسی، ج 2، ص 499.
22. از فرمایشات امیرالمومنین علی (علیه السلام)، غررالحکم، حدیث 3514.
23. آنکه را اسرار حق آموختند، مهر کردند و دهانش دوختند.  مقام معظم رهبری می فرمایند: « ممکن است یک انسان سعادتمندی، چشمش، دلش این ظرفیت را پیدا کند که به نور آن جمال مبارک روشن شود، اما یک چنین کسانی اهل دعا نیستند؛ اهل گفتن نیستند؛ اهل دکان داری نیستند. این کسانی که دکان داری می کنند به این وسیله، انسان می تواند به طور قطع و یقین بگوید این ها دروغ گو هستند؛ مفتری هستند.» بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمه ی شعبان، 27/ 05/ 1387.
24. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله): « هر که گناهی را مرتکب شود عقلی از او جدا شود، که دیگر هرگز به او باز نگردد؛ مَن قارَفَ ذَنباً فارَقَهُ عَقلُ لایرجِعُ إلَیهِ أبداً» میزان الحکمه، حدیث 6751 به نقل از محجه ی البیضاء، ج 8، ص 160.
25. سوره ی بقره، آیه 2.
26. امیرالمومنین علی (علیه السلام): «کسی که خود را رهبر مردم قرار داد، باید پیش از آنکه به تعلیم دیگران پردازد، خود را بسازد؛ مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنَّاسِ إمَاماً فَلیبدَا بِتَعلِیمِ نَفسِهِ قَبل تَعلِیمِ غَیرِهِ»، نهج البلاغه، حکمت 73.
27. به حضرت امام باقر (علیه السلام) گفته شد: یاران ما در کوفه، جماعت کثیری هستند، و اگر شما به آنها امر بفرمایید از شما اطاعت و تبعیت می کنند حضرت فرمودند: آیا اینگونه هست که یکی از شما [بدون اجازه] به سراغ کیف پول برادر دینی اش برود و به مقدار نیازش پول بردارد؟ عرض کرد: خیر. حضرت فرمود: پس ایشان در بذل خون شان بخیل تر هستند. تا اینکه فرمودند: هنگامی که قائم ما قیام کند، رفاقت و صداقت خالص می آید، و مرد به سراغ کیف پول برادرش می رود و به مقدار نیازش از آن بر می دارد و برادرش مانع او نمی شود؛ قِیلَ لأبِی جَعفَرٍ ع: إنَّ اصحَابَنَا بِالکُوفَهِ لَجَمَاعَهُ کَثِیرةُ فَلَو أمَرتَهُم لَا طَاعُوکَ وَ اتَّبَعُوکَ قَالَ: یجِی ءُ أحَدکُم إلَی کِیسِ أخِیهِ فَیأخُذُ مِنهُ حَاجَتَهُ؟ فَقَالَ: لَا. فَقَالَ: هُم بِدِمَائِهِم أبخَلُ. ثُمَّ قَالَ: ...إذَا قَامَ القَائمُ جَاءَتِ المُزَامَلَةُ وَ أتَی الرَّجُلُ إلَی کِیسِ أخِیهِ فَیاخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا یمنَعُهُ. اختصاص شیخ مفید، ص 24. (المزامله: به معنای رفاقت و صداقت خالص. گرفته شده از «زامَل» و «زَمیل» به معنی همنشینی در دو طرف محمل شتر، که معادل و در کنار یکدیگر باشند، به گونه ای که بدون وجود هر یک تعادل محمل به هم می خورد؛ زامَلَهُ، أی صار عدیله علی البعیر و المحمل).
28. «حضرت امام باقر (علیه السلام) روزی با اصحابشان فرمودند: آیا یکی از شما دست در جیب دیگری می کند و به مقدار نیازش پول بردارد؟ عرض کردند: خیر. حضرت فرمودند: پس در این صورت شما برادر نیستید؛ عَن مُحَمَّدِ بنِ عَلی الباقر ع، قَالَ یوماً لأصحابِهِ: أیدخِلُ أحَدَکُم یدَهُ فی کُمِ صاحِبِهِ فَیأخُذَ حَاجَتَهُ مِنَ الدَّنانیرِ؟قالوا: لا. قال: فَلَستُم إذاً بِإخوانِ» کشف الغمه، ج 2، ص 148.
29. اختصاص شیخ مفید، ص 24. متن روایت پیشتر (پاورقی ص 269) ذکر شد.
30. مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا، کامل الزیارات، ص 174؛ مصباح الکفعمی، ص 482.
31. مهندسی مهدی چمران (برادر شهید دکتر مصطفی چمران): « در دانشکده فنی استادی بود که هر دانشجویی از او نمره 14 یا 15 می گرفت هنر کرده بود و دکتر، از او نمره غیرمنتظره 22 گرفت! وقتی از او پرسیدند چرا به چمران نمره 22 دادی، پاسخ داد: نمره بیست حق ورقه او بود و هر چه به جزوه اش نگاه کردم دیدم جایی برای اصلاح ندارد و آن قدر زیبا و جامع بود که چاره ای ندیدم به همان صورت آن را بدهم به عنوان کتاب چاپ کنند.» دومین سخنرانی مهندسی مهدی چمران در همایش بین المللی مصطفای اندیشه ها، دهم مهرماه 1390، منبع: پایگاه اطلاع رسانی مجمع جوانان شهید چمران (http://www.m-chamram/?Content=15)
32. «ای خدا، من باید از نظر علم از همه برتر باشم، تا مبادا که دشمنان مرا از این راه طعنه زنند، باید به آن سنگدلانی که علم را بهانه کرده و به دیگران فخر می فروشند، ثابت کنم که خاک پای من هم نخواهند شد. باید همه آن تیره دلانِ مغرور و متکبر را به زانو در آورم، آنگاه خود خاضع ترین و افتاده ترین مرد روی زمین باشم.» مصطفی چمران، خدا بود و دیگر هیچ نبود، ص 28.
33. بیانات در سالروز میلاد خجسته ی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)، 22/ 08/ 1379.
34. قال رسول الله (صلّی الله علیه و آله): «مَن ماتَ وَ لَم یغزُ، وَ لَم یحدَّث بهِ نَفسَهُ، ماتَ عَلی شُعبَهٍ مِن نِفاقٍ؛ کسی بمیرد در حالی که جهاد نکرده باشد یا آرزوی جهاد نداشته باشد، به نوعی نفاق مرده است» میزان الحکمه، حدیث 2829 به نقل از صحیح مسلم، ج 3، ص 1517، حدیث 158 (دارالحدیث، قاهره) یا ج 6، ص 49 ( چاپ دارالفکر، بیروت).
35. جهاد نهایی، همان جهادی است که در آن رویارویی کامل حق و باطل شکل می گیرد و به پیروزی حق و سرنگونی استکبار جهانی می انجامد.
36. «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است. و من دست و بازوی همه عزیزانی که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده اند می بوسم.» صحیفه امام، ج21، ص 85.
«ما به یاری خدا تا نابودی کامل دشمنان اسلام و ملتهای مستضعف جهان در برابر آنان، و بخصوص در مقابل امریکای جهانخوار، ایستادگی خواهیم کرد.» صحیفه امام، ج 12، ص 261.
«امریکای جهانخوار باید بداند که ملت عزیز و خمینی تا نابودی کامل منافقین او را راحت نخواهند گذاشت و تا قطع هر دو دست آن به مبارزه خدایی خود ادامه خواهند... مردم ما باید خود را آماده این درگیری حسینی تا پیروزی کامل بنمایند.» صحیفه امام، ج 14، صص 407 و 408.
«دنیا جریان دیگری پیدا کرده است و بدانید به حول و قوه ی الهی، مبارزه ی حق- که با سردمداری ملت ایران و با پرچم اسلام آغاز شده است- با باطل، با طاغوتها، با فرعونها و با فرعون استکبار، تا سرنگونی استکبار ادامه پیدا خواهد کرد.» بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دانش آموزان و دانشجویان، 11/08/ 1390.
«امت اسلامی در راهی که مسلمین صدر اسلام را به اوج عظمت و عزت رسانید، پی در پی به پیش خواهد رفت و ملتهای مسلمان از عقب ماندگی حقارت باری که در قرنهای اخیر بر آنان تحمیل شده نجات خواهند یافت. طلیعه ی این حرکت بزرگ آغاز شده و امواج بیداری در همه جای دنیای اسلام کمابیش به حرکت در آمده است... آینده از آن امت اسلامی است، و یکایک ما می توانیم به سهم خود و بقدر توان و ظرفیت و مسئولیت خود، آن آینده را نزدیک تر سازیم.» پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت کنگره عظیم حج، 27/09/ 1386.
«مسلمانان در همه ی جهان بدانند که دوران تحقیر و عقب ماندگی جهان اسلام به سر آمده و دوران تازه ای آغاز شده است...امروز چه بخواهند و چه نخواهند حرکتی عمیق و ریشه دار در دنیای اسلام آغاز شده است و همین حرکت است که در زمان متناسب خود به استقلال و عزت و حیات دوباره ی امت اسلام خواهد انجامید.» پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت کنگره عظیم حج، 08/10/ 1385.
37.  رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: «یخرُجُ ناسُ مِن المَشرِقِ فَیوطُّئونَ للمَهدِی سُلطانَهُ» میزان الحکمه، حدیث2366 به نقل از کنزالمعال، حدیث 38567؛ همچنین نگاه کنید به پاورقی ص 282 همین کتاب.
38. صحیفه امام، ج 15، ص 365.
39. همان، ج 19، ص 153.
40. همان، ج 8، ص 374.
41. همان، ج 20، ص38.
42. صحیفه امام، ج 17، صص 480- 484.
43. صحیفه امام، ج 21، ص 327.
44. بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت اصناف مشهد و...، 08/ 04/ 1368.
45. سوره بقره، آیه 143.
46. بیانات مقام معظم رهبری در جمع کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، 21/ 09/ 1380.
47. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسؤولان نظام، 06/ 08/ 1383.
48. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه های شیراز، 14/ 02/ 1387.
 

منبع:

انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه، علیرضا پناهیان، ناشر: موسسه بیان معنوی.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.