مقدمه:
چرا به کسی که داری حسن اخلاق است و داری صفت اخلاقی انفاق است با تعبیر خوش بحال کسی که این دو مورد را داشته باشد اشاره شده است.زیرا حسن خلق و گشادهرویی از بارزترین صفاتی است که در معاشرتهای اجتماعی باعث نفوذ محبت شده و در تاثیر سخن اثری شگفتانگیز دارد. به همین جهت خدای مهربان، پیامبران و سفیران خود را انسانهایی عطوف و نرمخو قرار داد تا بهتر بتوانند در مردم اثر گذارند و آنان را به سوی خود جذب نمایند.
این مردان بزرگ برای تحقّق بخشیدن به اهداف الهی خود، با برخورداری از حسن خلق و شرح صدر، چنان با ملایمت و گشادهرویی با مردم رو به رو میشدند که نه تنها هر انسان حقیقتجویی را به آسانی شیفته خود میساختند و او را از زلال هدایت سیراب میکردند، بلکه گاهی دشمنان را نیز شرمنده و منقلب میکردند.
همچنین درآموزه های دینی ما دستورات اخلاقی مهمی وجود دارد که می تواند روح تعاون و نوع دوستی را به نمایش گذارد .یکی از این آموزه های اخلاقی دین اسلام که بشر عصر حاضر و خسته از روح خشک و خشن توسعه علم و فناوری نیاز مبرم به آن دارد، تبیین فرهنگ انفاق در همه جوامع انسانی است.
دستور اخلاقی اسلام مبنی بر دستگیری و کمک به نیازمندان که آن را در قالب این مقاله ارایه می نمایم، بررسی تاثیر اخلاقی نقش انفاق از دبدگاه کتاب و سنت می باشد، چرا که سنت و قرآن کریم در آیات متعدد بر اهمیت پاسداشت این دستور اخلاقی بندگان را مورد خطاب قرار داده است.
دستور اخلاقی اسلام مبنی بر دستگیری و کمک به نیازمندان که آن را در قالب این مقاله ارایه می نمایم، بررسی تاثیر اخلاقی نقش انفاق از دیدگاه کتاب و سنت می باشد،.
چرا که احادیث وروایات معتبر و مورد وفاق مذاهب مختلف اسلامی بر نقش انفاق و تاثیر آن در ایجاد روحیه تعاون و همکاری و دستگیری نیازمندان تاکید داشته و قرآن کریم در آیات متعدد بر اهمیت پاسداشت این دستور اخلاقی بندگان را مورد خطاب قرار داده است.
در این مطلب به توضیح این دومطلب اشاره خواهیم کرد که علت اینکه معصوم علیهالسلام فرموده است که خوش به حال کسی که این دو صفت را داشته چیست؟ و در حقیقت چه آثار و پیامدی در این دو آموزه احلاقی وجود دارد؟
آثار و پیامدهای حسن اخلاق و انفاق
الف - خوشا به حال کسی که اخلاقش را نیکو کند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلّم) طوبی لمن حسن مع الناس خلقه (1)شاید کسی ثروت فراوان و زندگی مجلل داشته باشد و همه به حال او غبطه بخورند، اما چه بسا مثلاً بدخلقی همسر او چنان زندگیاش را تلخ کرده که او ترجیح میدهد تمام دار و ندارش را بدهد و دمی بیاساید!
«حسن خلق» یا همان خوشاخلاقی، صفتی است که حقیقتاً خوشبختی به ارمغان میآورد و بدخلقی، طعم نعمات را تلخ میکند. اما چرا «خوشا به حال کسی که خوشاخلاق است؟
پیامدهای زیبای خوش اخلاقی
اگر به آثار و پیامدهای زیبای خوش اخلاقی که در روایات اشاره شده اندکی بیاندیشیم به خوبی پاسخ این سئوال را دریافت میکنیم:
1- بخشوده شدن گناهان:
هر انسان با ایمان علاوه بر این که مراقب است به گناهان مبتلا نشود، دوست دارد اگر گناهی در نامه عملش ثبت شد فوراً پاک شود و سیاهی آن باقی نماند.
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند «خوشاخلاقی گناه را ذوب میکند همانگونه که تابش آفتاب یخ را آب مینماید»(2) البته بدیهی است هر عملی که گفته میشود گناهان را از بین میبرد باید ملازم با پشیمانی و جبران خطا باشد.
2-عمر طولانی:
بدیهی است عمر انسان فرصت بهره جستن او از دنیا و کسب توشه آخرت و رسیدن به کمالات بیشتر است پس وقتی از عمر درست استفاده شود هر چه عمر انسان طولانیتر، بهره او هم بیشتر خواهد بود و به فرمودهی امام صادق (علیهالسلام): «نیکی و خوشاخلاقی سرزمینها را آباد و عمرها را زیاد میکند»(3)
3- محبوبیت:
خوشاخلاقی انسان را محبوب و مورد علاقه دیگران نموده و دلها را به سوی انسان خوشاخلاق جلب مینماید پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمودند: «اخلاق نیکو دوستیها و محبتها را تثبیت و پابرجا میکند»(4)
4- همراه خوب:
همیشه انسان نیاز به رفیق و همراه خوب دارد به ویژه در سفرها و مواردی که انسان دور از خویشاوندان است اما گاهی شاهد بودهایم غریبهای که خوشاخلاق است با دیگران صمیم یتر از خویشاوندان شده و به فرمودهی امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) «اخلاق نیکو بهترین همنشین و همراه است.» (5)
5- نشان دین داری واقعی:
هر رتبه، مقام و منزلتی نشانه هایی دارد و از نشانه های قطعی دینداری اخلاقن یکو است.
6- افزایش روزی:
گرچه روزی رسان خداوند متعال است و برای بدست آوردن روزی باید با توکل بر خداوند تلاش نمود اما در روایات کارهایی به عنوان موجبات افزایش روزی مطرح شده که از مهمترین آنها خوشاخلاقی است. امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «اخلاق نیکو از نشانههای دینداری است و روزی را زیاد میکند.» (6)
7- اجر و پاداش فراوان:
میدانیم که دنیا کشتزار آخرت و بازار تجارت است و اعمال نیک بذر این کشتزار است و هر عمل نیک سرمایه آخرت انسان را افزایش میدهد و از پرسودترین اعمال نیک خوشاخلاقی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «انسان خوشاخلاق به خاطر همان خلق نیکو مانند کسی که روزها روزه و شبها به عبادت مشغول است، ثواب میبرد.» (7)
8- سنگینی میزان عمل:
سنجش اعمال در قیامت از حقایق مهم قرآنی است و هر عمل به میزان وزن خود میزان عمل انسان را سنگینتر میکند. پیامبر بزرگوار اسلام فرمودند: «در ترازوی عمل انسان چیزی سنگینتر از اخلاق نیکو قرار نمیگیرد.» (8)
با توجه به فراوانی اعمال خوب جای بسی شگفتی است که از همه سنگینتر خوشاخلاقی است. پس این سخن نورانی نشان جایگاه عظیم و نقش مهم اخلاق نیکو در زندگی انسان است که نباید از آن غفلت نمائیم.
9- بهشت:
ورود به بهشت شرایطی دارد که دارندگان آن شایستگی ورود به بهشت را دارند پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه وآله وسلّم) فرمودند: «بیشترین عامل ورود امت من به بهشت تقوی و اخلاق نیک است.» (9)
10- کمال ایمان:
ایمان درجات و مراتبی دارد که باید در کسب درجات عالیتر همواره تلاش کنیم. امام باقر (علیهالسلام) فرمودند: «همانا کاملترین مردم از جهت ایمان خوشاخلاقترین آنان است.»(10)
اکنون که آثار مهم حسن خلق را مرور کردیم همه مشتاق هستیم اهل آن باشیم اما باید دانست «حسن خلق» مجموعهای از رفتارها است که همگی نمودهای این صفت ارزشمند میباشند و با تمرین و استمداد از خداوند میتوان به آنها رسید.
نمودهای حسن خلق
نمودهای حسن خلق را میتوان چنین برشمرد:1- چهره گشاده:
امیر مؤمنان علی علیهالسلام میفرمایند: «شادی مؤمن در چهره اوست و اندوهش در دل.» (11)
مؤمن نباید گرفته و عبوس باشد؛ نباید خشم خود را به دیگران منتقل کند؛ هر کس ناراحتیهایی دارد ولی نباید غم و اندوه خود را به جمع سرایت دهد و باید طوری برخورد کند که هر کس او را میبیند بگوید خوشا به حالش، اصلا غم ندارد!
2- سخن گفتن به دور از نیش و کنایه:
عدهای چنان بدزباناند که در هر جملهایشان، متلکگویی و تمسخر موج میزند. فرد خوشاخلاق از این عادت به دور است و میکوشد زیبا سخن بگوید.
3) انصاف: فرد خوشاخلاق خود را جدا از دیگران و به قولی «تافتهی جدا بافته» نمیداند و آنچه را برای خود میخواهد، برای دیگران هم میخواهد. (در مبحث انصاف بیشتر به این ویژگی خواهیم پرداخت)
4- اظهار و ابراز محبت:
عدهای با آن که قلبشان مملو از مهر همسر و فرزند و دوستان است، محبت خود را ابراز نمیکنند، غافل از این که این کار چقدر زندگی را شیرین میکند.
اما محبت هم چون سرمایهای است که باید به کار انداخته شود (ابراز شود) تا فزونی گیرد و چند برابر گردد. از نشانههای حسن خلق ابراز محبت زبانی و عملی است. چنان که روایت شده «اگر شوهری به همسرش بگوید دوستت دارم، هرگز از دل او بیرون نمیرود.»(12)
5- سپاسگزاری و قدر دانی:
سپاسگزار بودن و قدردانی از لطف دیگران، به گرمی روابط میافزاید. فرد خوشاخلاق لطف میکند دیگران را «وظیفه»ی آنان نمیداند و بابت خوبیهای آنان تشکر میکند و در عین حال میکوشد آن را پاسخ دهد.
6- به دقت گوش سپردن به سخن دیگران:
یکی از ویژگیهای فرد بداخلاق این است که حرف خود را میزند و بعد مهلت نمیدهد طرف مقابل حتی کلمهای بر زبان آورد و مدام با جملاتی نظیر «میدانم چه میخواهی بگویی.»
«این را که خودم میدانستم... » و غیره، حرف او را قطع میکند. در شرح احوال امام رضا (علیهالسلام) آمده است که حضرت هرگز سخن کسی را قطع نمیفرمودند؛ با آن که امامان معصوم بیشک از دل دیگران خبر داشتهاند.
بارها در مواجهه با بزرگان و علما و استادان، دیدهایم وقتی مطلبی را برای ایشان بازگو میکنیم چنان گوش میکنند که انگار نخستین بار است چنین سخنی را میشنوند، اما بعدها میفهمیم ایشان مدتها پیش خود راوی این ماجرا بودهاند!
7- توجه به دیگران:
عده ای تمام فکر و ذکرشان معطوف به خود یا حداکثر معطوف به کسانی است که دوستشان دارند. نمونهی بارز این ویژگی ناپسند، بیتوجهی به کودکان است.
بارها شاهد بودهایم که بزرگتری هنگام مواجهه با دوستی در خیابان، حتی از ابراز توجه و لطف زبانی به فرزند دوستش دریغ ورزیده است! غفلت از کودکان بر خلاف سیرهی پیامبری است که قرآن در مورد ایشان فرموده: «خلق شما خلقی با عظمت است.» (13)
پیغمبر اکرم (صلیالله علیه وآله و سلّم) در ابتدای ماهرمضان فرمودند: «هنگام روزهداری از کودکان غافل نشوید.» چه بسا همین بیتوجهی به کودکان در این ماه مبارک، در آنان دافعه ایجاد کند.
از پیغمبر نقل شده است که ایشان در جمع، حتی نگاه خود را به حاضران تقسیم میکردند. در لفظ عربی از عبرت «تعدل نظره»
استفاده شده که اشارهای است ظریف به این که پیغمبر حتی با نگاه خود «عدالت» را در توجه به دیگران رعایت میکردند.
8- عذر پذیری:
عده ای گاه چنان راه بازگشت را بر خطاکار میبندد که چه بسا سبب طغیان و سرکشی او شود. در حالی که پذیرفتن عذر فردی که پشیمان شده و به اشتباهش اعتراف کرده از نشانههای حسن خلق است.
چه گونه است که ما خود آرزو میکنیم خدا از خطاهایمان درگذرد و ما را ببخشاید؟ عذرپذیری (و در صورت ارتکاب اشتباه، عذرخواهی) از نشانههای حسن خلق است. اما برای آنان که بسیار مغرورند، عذرپذیری و عذرخواهی بسیار دشوار است.
از تمام آنچه ذکر شد، میتوان دریافت که چرا حسن خلق «سنگینترین» دستاورد در ترازوی عمل است؛ زیرا عمل کردن به تمام نشانههای حسن خلق (احترام، سپاسگزاری، تحمل، شکستن غرور ...) آسان نیست و نیازمند پالودن نفس است.
بعلاوه «خلق» به معنی «صفت ثابت در انسان» است. بر این اساس، اگر کسی یک بار لبخند بر لب آورد نمیگویند فلانی خوشاخلاق است. اگر طبیعت و روال او برخورد شایسته و خوب با دیگران باشد به «حسن خلق» شناخته میشود.
در نقطه مقابل بداخلاقی صفت زشتی است که پیامدهای ناگوار فراوانی دارد:
3- پیامد های بد خلقی
از امیرمؤمنان پرسیدند: کیست که همواره غصهدار است؟ حضرت در پاسخ فرمودند: «آن کس که اخلاقش از همه بدتر باشد.» (14) بداخلاقی هم چون یک بیماری مسری است که هم فرد مبتلا را رنج میدهد هم گریبانگیر اطرافیان او میشود.از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه وآله وسلّم) روایت شده: «سوءخلق مهاری است که برگردن فرد تندخو افکنده شده و رشتهی آن در دست شیطان است.» (15)چنین است که میبینیم بداخلاقی دامان انسان را به هر گناهی آلوده میکند. گناهانی مانند: تهمت، غیبت، دروغ، مردمآزاری.
عدهای خدمت حضرت رسول (صلیاللهعلیه وآله وسلّم) رسیدند و گفتند: «زنی هست که بسیار اهل عبادت است. و روزها روزهی مستحبی میگیرد و شبها به نماز میایستد. فقط بداخلاق است و همسایگان را میآزارد.» پیامبر فرمودند:
«خیری در این زن نیست و او اهل جهنم است.» (16) و جای دیگر نقل شده عدهای نزد حضرت رسول (صلیاللهعلیه وآله وسلّم) آمدند و گفتند شخصی از دنیا رفته اما هنگام خاکسپاری، قبر او را نمیپذیرد پیامبر در جواب ایشان فرمودند: «این فرد بدخلق بودهاست.» (17)
با این همه، عدهای بداخلاقاند اما خود زیر بار پذیرش این حقیقت نمیروند در صورتی که در روایت آمده نباید نسبت به نفس خود حسن ظن داشته باشیم و هرچه کار دیگران را حمل بر صحت میکنیم، لازم است خود را زیر ذرهبین قرار دهیم؛ چرا که پذیرش نقص و کاستی، اولین گام در راه رفع آن است.
ب :خوشا به حال کسی که نعمت های مازاد خود را در راه خدا انفاق می کند.
پیامبر اکرم (صل یالله علیه وآله و سلّم): طوبی لمن ... انفق الفضل من ماله ( کافی ج2 ص 644 باب الانصاف و العدل). انفاق از ارزشمندترین اعمال انسانی است که مورد توجه ویژه قرآن و روایات قرار گرفته است .
و از ابعاد مختلف به آن توجه شده است. در این مبحث با اشاره به ارزش و اهمیت، آثار و برکات، آنچه میتوان انفاق نمود آداب و انگیزههای انفاق میکوشیم حکمت این توجه ویژه را روشن سازیم.
ارزش و اهمیت
با مختصر دقتی در تعبیرهای قرآنی و حدیثی به نکات مهمّی برخورد میکنیم که نشان اهمیت انفاق و بخشش است.1- بارها خداوند انفاق را در کنار نماز و بلافاصله بعد از آن ذکر فرموده است (18)
2- پاداش فراوان با رشد تصاعدی: خداوند درآیه 261 سوره بقره میفرمایند: «مثل آنان که مال خود را در راه خدا انفاق میکنند مثل کسی است که دانه گندمی را در خاک نهد و از آن هفت خوشه و از هر خوشه صد دانه گندم برداشت میکند و خدا به هر که بخواهد بیشتر میدهد. »
3- عامل پاکسازی روح: در آیه 103 سوره توبه میخوانیم که خداوند به پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلّم) دستور میدهد: «از اموال آنان صدقه بگیر تا به این وسیله آنان را پاک و از جهت روحی اصلاح نمایی. »
آثار و برکات انفاق
هنگامی که انسان در آثار و برکات بذل و بخشش و انفاق میاندیشد به این نتیجه میرسد که حقیقتاً «خوشا به حال کسی که اهل انفاق باشد» چرا که شاید هیچ عملی این همه پیامد مثبت نداشته باشد. برخی از آثار انفاق را توجه نمایید:1- شفای بیماران:
بدیهی است بیمار باید به طبیب مراجعه نماید اما شفا در دست خداوند است و صدقه رحمت الهی را جذب مینماید و لذا در روایات هم میخوانیم «بیماران را با صدقه مداوا نمایید.»(19)
2- دفع بلا:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمودند: در بنی اسرائیل زنی نوزادی داشت روزی گرگی قنداقه نوزاد را به دهان گرفت و برد. زن در حالی که نانی در دست داشت به دنبال گرگ حرکت کرد تا در فرصت مناسبی و به شیوهای طفل خود را نجات دهد که در بین راه به فقیری برخورد و نان را به او داد.
لحظاتی بعد گرگ نوزاد را افکند و به راه خود ادامه داد. همانطور که زنی میرفت تا طفل خود را بردارد ندایی شنید که گفت: «یک لقمه در مقابل یک لقمه» یعنی تو لقمهی خود را به فقیر دادی و خداوند نوزادت را که لقمهای برای گرگ بود به تو بازگرداند.(20)
3- افزایش روزی
فراوان شدن روزی که امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) فرمودند: «صدقه روزی را به سوی خود جلب نمایید.»(21)
4- اداء دین:
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «صدقه نیکو و به جا زمینهساز پرداخت بدهکاریها است.» گرچه انسان بدهکار از جهت مالی در تنگنا است اما اگر در همان حال اندکی به نیازمندتر از خود کمک نماید خداوند از او دستگیری میفرمایند. (22)
5- برکت:
برکت که در ادامه همان سخن امام صادق (علیهالسلام) آمده است: «صدقه نیکو و به جا برای صاحبش برکت میآورد.» (23) و در اثر برکت، عمر و داراییهای انسان افزون، پربار و مفید خواهد شد.
6- افزایش عمر:
آری صدقه عمر را زیاد و زمینه بهرهمندی بیشتر از فرصتهای خوب را در دنیا آماده میکند. (24)
7- نجات از آتش:
محفوظ ماندن از گرفتاریهای قیامت که برای مجرمان و گنهکاران است نیاز به انجام کارهای نیک دارد و از مهمترین آنها انفاق است. امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) فرمودند: «صدقه سپری از آتش جهنم است.» (25)
8- حفظ اموال:
مراقبت از داراییها تنها با استفاده از قفل و گاو صندق و نگهبان نیست بلکه در حدیث میخوانیم اموال خود را با پرداخت زکاۀ -حق واجب مال تعلق گرفته- حفظ نماید»(26)
9- دفع فقر:
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) فرمودند: «هنگامی که فقر به سراغ شما آمد با صدقه دادن در معامله با خداوند شرکت کنید.» (27)
معمولا فقیر در شرایطی است که کسی حاضر نیست با او تجارت کند. اما خدای مهربان حاضر است با او معامله کند به این گونه او در همان حال تنگدستی بخش اندکی از مال خود را در راه خدا انفاق نماید و خداوند چندین برابر به او پاداش دهد و به این ترتیب او را از دیگران بینیاز نماید.
10- تقویت ایمان:
صدقه تنها جان و مال را حفظ نمیکند بلکه مولای متقیان علی (علیهالسلام) فرمودند: «از ایمان خود با صدقه مراقبت نموده و آن را تقویت نمایید.» (28)
11- بخشوده شدن گناهان:
لقمان حکیم به فرزندش گفت: «هرگاه خطا و گناهی کردی، صدقهای بده تا جبران شود.»(29) بدیهی است انسان مؤمن قصد گناه ندارد اما گر غفلت و لغزشی پیش آمد میتواند آن خطا را با عمل صالحی جبران و زمینه مغفرت الهی را فراهم نماید.
12- جذب رحمت الهی:
میدانیم رحمت الهی همچون باران است که برای نزول رحمت الهی صدقه است که امیرالمؤمنان علی (علیهالسلام) فرمودند: «رحمت الهی را با صدقه جلب نمائید.» (30)
2- موارد انفاق(آنچه می توان انفاق نمود)
شاید در ابتدا به ذهن برسد که انفاق تنها منحصر به پول و به طور کلی داراییهای مادی است، اما خداوند در آیه سوم سوهی بقره میفرمایند:«پرهیزکاران کسانی هستند که از هر چه به آنان داده شده انفاق میکنند.» در اینجا تصریح شده که هر نعمتی قابلیت انفاق دارد. مثلا:مشورت، انفاق فکر است.
آموزش انفاق علم است.
تسلی، انفاق عاطفه است.
واسطه شدن بین فرد نیازمند و شخص ثروتمند، انفاق آبرو و اعتبار اجتماعی است و نیز یکی از ارزشمندترین انفاقها، «انفاق وقت و فرصت» است.
اگر کسی وقتش را صرف خدا کند، خدا در کارهای دیگر او چنان تدبیر میکند که در وقتش صرفهجویی شود. به تجربه ثابت شده است کسانی که برای کارهای خیر (در واقع برای خدا) وقتی صرف نمیکنند، چه بسا برای کارهای دیگر هم وقت کم آورند!
و وقت آنها بیبرکت میشود مثلاً شخصی میگوید برای شرکت در جلسه یا عیادت مریض وقت ندارم ولی بعداً وقتش به اجبار صرف چیزهای دیگر میشود که در مقابل آن هیچ پاداش دنیوی و اخروی نصیبش نمیگردد.
و بالعکس هنگامی که برای امور خداپسند وقت صرف میکند خداوند کارهای دیگر او را به گونهای ردیف میکند که در فرصت اندک انجام شود.
3- آداب انفاق
انفاق نیز همچون هر عمل نیک دیگر، آداب و شرایطی دارد که باید رعایت شود. با استناد به آیات قرآن و فرمایش معصومان میتوان چند ویژگی را برای انفاق صحیح و خداپسندانه برشمرد:
1- اعتدال:
خداوند در آیه 67 سورهی فرقان میفرمایند: «بندگان خوب خدا نه اسراف می کنند و نه بخل میورزند.» رفتار انسان باید به گونه ای باشد که نه مانند برخی مال اندوزان پیوسته در طمع روی هم انباشتن دارایی هایش (که چه بسا بیاستفاده و دست و پاگیر هم باشند.) به سر ببرد، نه چنان رفتار کند که خانوادهاش در عسرت و سختی باشند و او به این دل خوش کند که دار و ندارش را در راه خدا انفاق کرده است!
2- از بهترین ها انجام گیرد:
انفاق اصیل و مأجور نزد خدا، انفاقی است که از «بهترین»ها صورت گیرد، و گرنه «خلوت کردن منزل از اشیاء زائد» به بهانهی انفاق، دارای اجر و مرتبهی انفاق نیست؛ هر چند که همین عمل هم بر جمعآوری بیمارگونه و حریصانه برتری دارد.
3- شتاب در کار خیر.
4- کوچک شمردن احسان خود.
5- پرهیز از منت.
از امام صادق (علیهاسلام) روایت شده است که: هیچ کار نیکی تکمیل نمیشود مگر با سه ویژگی:
یکم، در کارهای خیر شتاب کند: به این معنا که فرد تا وقتی نمیتواند وعدهی کار خیر ندهد، اما وقتی وعده داد وفای به عهد را به زمان دور احاله نکند و به سرعت به عهدش وفا کند.
دوم، نیکی بسیار خود را اندک محسوب کند.
و سوم، ترک منت کند.»(31)
6- رعایت اولویت:
به طور کلی، در تمام احکام اسلامی که بذل مال و انفاق در آن مطرح شده، به رعایت اولویت در تخصیص این مبالغ توجه داده شده است.
چنلن که ر پرداخت فطریه نیز تأکید بر اهدای آن به بستگان مستمند است، انفاق را نیز باید از نزدیکان و بستگان شروع کرد.
مگر آن که به حقیقت کسی را در اطراف خود سراغ نداشته باشیم در اهمیت این نکته همین بس که از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) پرسیدند کدام صدقه ارزشمندتر است؟ فرمود: صدقه به فامیلی که با انسان دشمنی دارد و دشمنی خود را پنهان میکند. (32)
7- برنامه مشخص:
بدیهی است وقتی رای انفاق برنامه مشخص از جهت زمان و مقدار نداشته باشیم توفیق ما در این زمینه کم خواهد شد. (33)
8- اندک شمردن:
خوشا با حال کسانی که هر چه نیکی میکنند در نظر خودشان جلوهای ندارد و آن را اندک میبینند اما اگر صدقه و کار نیک به نظر بزرگ آید شیطان همان را وسیله غرور قرار میدهد و کمکم سبب تعطیل شدن کار نیک میگردد. (35)
9- پنهان نمودن:
چرا برخی پول، طلا و اشیاء قیمتی خود را از چشم دیگران پنهان و در مکان امن قرار میدهند؟ بدیهی است هدف آنها محفوظ ماندن از سارقان و حسودان و بدخواهان است. همین خطر برای اعمال نیک و انفاق هست. پس هر چه پنهانتر بهتر. (35)
10- اخلاص:
و آخرین تذکر این که باید هدف انسان در انفاق و صدقه جلب رضای پروردگار باشد تا قبول گردد و آثار ارزشمند آن ظاهر شود چرا که اگر عملی برای خودنمایی و تظاهر باشد عمر آن بسیار کوتاه و آثار آن ناپایدار است. (36)
انگیزه های انفاق:
لابد شما هم کسانی را دیدهاید که بسیار راحت امکانات و داراییهای خود را در اختیار دیگران میگذارند تا آنها هم استفاده نمایند تا آنجا که گاهی به ذهن میآید راستی آنها چه انگیزهای از این کار دارند چرا همه در این جهت مثل هم نیستند؟ توجه به 3 نکته قرآنی میتواند این انگیزه را در ما هم ایجاد و تقویت نماید.1- خدا می داند:
در آیه 92 سورهی آل عمران میخوانیم: «آنچه انفاق میکنید خداوند به آن آگاه است» پس نباید نگران بود که آنچه انفاق میکنیم از قلم افتاده و به حساب نیاید بلکه آن حسابگر واقعی میداند و پاداش میدهد. (37)
2- جای گزینی:
در آیه 39 سورهس نبأ میخوانیم: «هر چه انفاق کنید خداوند جایگزین مینماید.» پس از انفاق ضرر نمیکنیم بلکه بهتر از آنچه دادهایم به ما برمیگردد. (38)
3- هر چه هست از خداوند است:
در آیه 53 سوره نحل میخوانیم «هر نعمتی در اختیار شماست از خداوند است.» 39 بله توجه به این نکته مهم است که هر نعمتی امانت الهی در دست ماست و پس از مدّت معیّنی امانتها از ما گرفته میشود و تنها نوع عملکرد ما در گزارشات باقی میماند.
پس خوشا به حال کسی که از این نعمتها در جهت خیررسانی به بندگان خدا بهره گیرد.
مثلی از مرحوم شیخ بهایی
داستان زیر که از مثل های مرحوم شیخ بهایی است و سپس به نظم در آمده بیان خوبی نسبت به این واقعیت است:سرزمینی بود در عهد قدیم در مثلها این چنین ما خواندهایم
سرزمین آباد و اندر یک کلام نعمت حق گشته بر آنان تمام
لیک رسمی بود آنان را غریب آن که غافل بود از آن خوردی فریب
از قضا یک روز مردی با خرد رفت تا زان سرزمینها بگذرد
تا که پای او به آن کشور رسید آن چه را توصیف خواهم کرد دید
جای داده مردم آن سرزمین در میان خویش او را چون نگین
برنهاندش به سر تاج شهی هم به دوشش بِیرَق شاهنشهی
سوی کاخ سلطنت گشته روان در رکاب خدمتش پیر و جوان
آن که او را در بساطش نیست آه کشوری را ناگهان شد پادشاه
مدتی زین ماجرا در فکر بود روز و شب این پرسش او را ذکر بود
هوشیاری باشد این یا مستی است؟ خواب هستم یا که در بیداری است؟
چون به خود آمد به خود گفت این فراز باد آورده رود بر باد باز
من کیام تا بر همه باشم امیر؟ خواست حلّ این معمّا از وزیر
گفت ای شاهنشهِ ما ای حبیب در میان ما بود رسمی عجیب
اول هر سال با جشن و سرور چون غریبی میکند این جا عبور
تاج شاهی مردم این سرزمین بر سر او مینهند ای نازنین
این ریاست را بود سالی دوام وای از آن روزی که شد سالش تمام
ناگهان آیند جمله مردمان دستشان چوب و طناب و ریسمان
حملهور گردند سوی تخت شاه میکشانندش به زیر از جایگاه
بسته دست و پای او را با طناب میسپارندش به دست موج آب
چون تو صدها آمده در این دیار داشته این ملک را در اختیار
لیک هر کس آمد اینجا خواب شد غافل از افکندنش در آب شد
گشت غافل رفتنش از یاد برد ناگهان بانگی برآمد خواجه مرد
این چنین آن پادشاه و آن امیر میشد اندر قعر دریاها اسیر
چون شنید این ماجرا را پادشاه برکشید از عمق جان خویش آه
کاین چه دولت این چه شاهنشاهی است این که در اندک زمانی فانی است
تلخ گردید از کلامت کام من این نه کاخ سلطنت این دام من
گفت با او آن وزیر هوشیار جای نومیدی نباشد شهریار
گر بدانی تو غنیمت وقت را حفظ خواهی کرد تاج و تخت را
آن سوی دریا زمین بسیار هست جمله امکانات هم در کار هست
کن گسیل آن جا تو اموال کثیر کاخهایی ساز با فرش و سریر
آرزوی هر چه داری از نعیم بهر خود بفرست آن سو، ای کریم
چند قایق چند غواص دلیر در میان آبها بنما اَجیر
چون که مردم سوی کاخت تاختند پیکرت در قعر آب انداختند
زود غوّاصان بگیرندت ز آب باز آیندت غلامان در رکاب
سوی کاخ دائمت گردی روان غرق گردی در نعیم جاودان
پس تو را باشد دو دوران ای امیر آن یکی جاوید و این باشد قصیر
گر به غفلت بگذرانی این زمان دادهای از دست ملک جاودان
شد تمام این قصه اما شاه کیست؟ تاج و تخت و مدّت کوتاه چیست؟
فرصتت کم آن سوی دریا خراب همتی کن سوی آبادی شتاب
بگذرد این مدت کوتاه زود پس خوشا آن کس که او غافل نبود (39)
پی نوشت:
1- بحارالانوار ج74- صفحه 127- باب 62- «انّ الخلق الحسن یمیث الخطیئۀ کما تمیث الشمس الجلید» کافی 2/ 100/ 7
3- «البّر و حسن الخلق یعمران الدیّار و یزیدان فی الأعمار» بحارالانوار 71/ 395
4- «حسن الخلق یثبت المودّۀ» بحارالانوار 78/ 53
5- «حسن الخلق خیر قرین» غررالحکم
6- «حسن الخلق من الدّین وهم یزید فی الرّزق» تحفالعقول ص 275
7- «انّ صاحب الخلق الحسن له مثل اجر الصائم القائم» الکافی ج2 ص 82
8- «ما یوضع فی میزان امرء یوم القیامۀ افضل من حسن الخلق» الکافی ج2 ص 81
9- «اکثر ما تلج به من اُمّتی الجنّۀ تقوی الله و حسن الخلق» الکافی ج2 ص 81
10- «انّ اکمل المؤمنین ایمانا احسنهم خلقا» الکافی ج2 ص 81
11- «المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه» بحارالانوار ج 64 ص 35
12- «قول الرّجل للمراۀ انّی اجتک لایذهب من قلبها ابدا» الکافی ج 5 ص 569
13- «و انّک لَعَلی خُلُق عظیم» سورهی قلم آیهی 4
14- «عن امیرالمؤمنین (علیهالسلام) انّه سئل عن ادوم الناس غَمّاً قال أسوؤهم خلقا»- میزان الحکمۀ، ج3 ص 153
15-«و سوء الخلق زمام من عذاب الله فی أنف صاحبه و الزمام بیدالشیطان یجرّه الی الشّر و الشّر یجرّه الی النار»- المستدرک ج12 ص76 حدیث 11
16- «قیل لرسوله الله صلیاللهعلیه وآله انّ فلانۀ تصوم النّهار و تقوم اللیل و هی سیّئۀ الخلق تؤذی جیرانها یلسانها فقال: لا خیر فیها هی من اهل النّار» بحارالانوار ج 71 ص 394
17- «اتی النبی (صلیاللهعلیه وآله و سلّم) رجل فقال: انّ فلاناً مات فحفرنا له فامتنعت الارض فقال رسولالله (صلیاللهعلیه وآله و سلّم) انّه کان سیّیء الخلق» البحارالانوار ج 71 ص 395 حدیث 75
18- مانند: «و یقیمون الصلوۀ و ممّا رزقناهم ینفقون» 3/ بقره
19- «داوو امراضاکم بالصدقۀ» البحارالانوار 96/ 123/ 32
20- «انّ امرءۀ من بنیاسرائیل اخذ ولدها الذَّئب فاتبعه و معها رغیف تأکل منه فلقیها سائلٌ فناولته الرغیف فالقی الذئب ولدها فسمعت قائلاً یقول و هی لاتراه خذی الیقمۀ یلقمۀ» المستدرک ج7 ص153 باب 1 من الصدقۀ.
21- «استترلوا الرزق باصدقۀ» البحارالانوار 78/ 68/ 13
22- «حسن الصدقۀ یقضی الدین و یخلف علی البرکۀ و یزیدان فی العمر»
23- «حسن الصدقۀ یقضی الدین و یخلف علی البرکۀ و یزیدان فی العمر»
24- «حسن الصدقۀ یقضی الدین و یخلف علی البرکۀ و یزیدان فی العمر»
25- الصدقۀ جُنّۀ من النار
26- حصّنوا اموالکم بالزکاۀ
27- «اذا أملقتم فتاجروا الله بالصدقۀ»- نهجالبلاغه: الحکمۀ 258
28- «سوسوا ایمانکم بالصدقۀ»- غررالحکم
29- «قال لقمان الابنه: اذا اخطأت خطیئۀ فأعط صدقّۀ»- المستدرک ج 7 ص 159 ح 24
30- الصدقات تستترل الرحمۀ
31- «لایتم المعروف الّا بثلاث خلال: تعجیله و تقلیل کثیره و ترک الامتنان به» بحارالانوار ج 75 ص 237
32- «سئل رسول (صلیاللهعلیه وآله وسلّم): ایّ الصدقۀ افضل؟ قال: علی ذی الرحم الکاشح» ثواب الأعمال: 171/ 18
33- «و فی اموالهم حق للسائل و المحروم» ذاریات /19
34- رجوع شود به پاورقی 31
35- «عن عمّار اساباطی قال: قال لی ابوعبدالله (علیهالسلام): یا عمّار، الصدّقۀ و الله فی السّر أفضل من الصدّقۀ فی العلانیۀ»- الوسائلالشیعۀ ج 9 ص359 ب13 ح3
36- قال رسولالله (صلیاللهعلیه وآله وسلّم): «من أعطی درهماً فی سبیلالله، کتب الله له سبعمأۀ حسنه»- المستدرک ج7 ص 159 ح22
37- «لن تنالوا البّر حتّی تنفوا ممّا تحبّون و ما تنفوا من شیء فانّ الله به علیم»- آل عمران 92
38- «... _وَمَا اَنفَقتُم مِن شَیءٍ فَهُوَ یُخلِفُهُ وَهُوَ خَیرُ الرّازِقِینَ__»_- سبأ 39
39- پند حکیم- مؤسسه فرهنگی راه روشن- صفحهی 51- سرودهی مؤلف