تکایا (بنای مذهبی)
تکیه، در اصطلاح شیعیان ایرانی به محل برگزاری مراسم سوگواری پیشوایان دین به ویژه سوگواری محرم و اجرای تعزیه میگویند. این کلمه در طریقت برای اشاره به مکان گردآمدن صوفیان، مزار مشایخ صوفیه، اقامتگاه موقت صوفیان در سفر و مهمانپذیر رایگان در شهرهای زیارتی نیز به کار رفته است.
تکیه؛ محل برگزاری مراسم سوگواری
واژه تکیه به معنای پشت به چیزی گذاشتن، اعتماد کردن، پشت دادن و آسایش نمودن است. این واژه در زبان ترکی و فارسی و سپس عربی معنای اصطلاحی است. سبب این امر، آن بوده است که ساکنان تکیه برای گذران زندگی بر درآمد اوقاف و کمکهای نیکوکاران اتکا میکردهاند. این واژه قطعاً عربی نیست و در فرهنگهای کهن لغت عربی نظیر آثار ابن فارس، جوهری، ابن منظور و مرتضی زبیدی وجود ندارد.(مرعشلی، الموسوعة الفلسطینیة، ۱۹۸۴م، ذیل «تکایا».)
تکیه، مکان گردآمدن صوفیان، مزار مشایخ صوفیه، اقامتگاه موقت صوفیان در سفر، مهمانپذیر رایگان در شهرهای زیارتی، و بویژه در ایران محل برگزاری مراسم سوگواری پیشوایان دین بویژه سوگواریهای ماه محرّم و اجرای تعزیه است.(بنیاد دائره المعارف اسلامی، دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص ۳۸۱۲.)
تاریخ تکیه در ایران
در ایران تکیه در معانی مختلف، کاربرد گستردهای داشته است. عبدالرحیم ضرّابی در تاریخ کاشان از احداث مراکز بسیاری برای اسکان و پذیرایی از فقیران و صوفیان، توسط امیر بهلول دُنبَلی (متوفی ۷۶۲)، یاد کرده و آن مکانها را تکایا نامیده است. میرحیدر تونی (متوفی ۸۳۰ق)، پیشوای حیدریه، شاخهای از سلسله قلندریه، در شهرها تکیه میساخت و درویشی از مریدان خود را در آنجا ساکن میکرد. این گفته نصرآبادی که شاه عباس عنوان «بابایی» تکیه حیدر را در اصفهان به بابا سلطان قمی، متخلص به لوایی، داده است، این گمان را تقویت میکند که میان لقب بابا (عنوان درویشان قلندریه و حیدریه) و تکیه ارتباطی وجود داشته و شاید در ایران به خانقاههای حیدری، قلندری و بکتاشی تکیه میگفتهاند. اشاره صریحی وجود دارد که تکیه، خانقاهِ سلسله خاکساریه است.(چهاردهی، خاکسار و اهل حق، ۱۳۶۸ش، ص۱۸۵.)
تغییر در فضای تکایا
با تحول بخشی از سلسلهها و شکل گیری آیین فتوت، در نحوه اداره و کاربری و فضای تکیهها تغییراتی رخ داد و چون ورزش کردن نیز به دیگر مراسم معمول در تکیهها افزوده شد، تکیهها وسیعتر گردیدند. در متون متعلق به آیین فتوت دادهها و تفاسیر خاص فتیان درباره تکیه بیان شده است. از جمله در فتوت نامه سلطانی فصل کوتاهی درباره تکیه و آداب ورود به آن و شرایط اداره آن آمده است. به نوشته کاشفی، تکیه علاوه بر محل گرد آمدن صوفیان و فتیان، نوعی مهمانپذیر نیز بوده است که مسافران و البته بیشتر اهل طریقت در آن میآسودند. وی حتی، از واژه تکیه قرائتی صوفیانه دارد و حروف این کلمه را به ترتیب نشانه توکل، کَرَم، یکرنگی و هواداری از درویشان و مسافران میداند.(کاشفی، فتوتنامه سلطانی، ۱۳۵۰ش، ص۲۲۰ـ ۲۲۵.)
تکیه در عصر صفوی
در دوره صفوی، در اصفهان تکیههایی کاملاً صوفیانه برقرار بود. به نوشته شاردن، ایرانیان دیر یا صومعه درویشان را تکیه میگفتهاند، اما گسترش تشیع، منازعات فرقهای و جنگهای حیدری، نعمتی (نعمتی و حیدری ؛ نام دو فرقۀ غوغا که در غالب شهرهای ایران بوده اند. فرقۀ نعمتی پیروان شاه نعمةاﷲ ولی بوده اند و فرقۀ حیدری پیروان طریقت شیخ حیدر زاوجی ولی و اغلب این دو فرقۀ با هم به نزاع برمیخاستند و اوضاع شهر را آشفته میکردند و جنگ و نزاع نعمتی و حیدری برای مخاصماتی که منشاء منطقی درستی ندارد و از تعصبات عوام سرچشمه گیرد مثل شده است.) وگاه سیاستهای منفی شاهانِ صفوی نسبت به صوفیان، موجب ویرانی تکیهها و تبدیل این مراکز به محل رفت و آمد اوباش شد.(کیانی، تاریخ خانقاه در ایران، ۱۳۶۹ش، ص۲۶۴ـ۲۶۵.)
تکیه پانخل کاشان در اواخر عصر صفوی
از اواخر دوره صفوی و با رواج تشیع، کاربرد تکیه در ایران بتدریج دگرگون شد. اغلب تکیهها با فضای وسیعی که برای اجرای سماع، رقص و چرخش داشتند، برای برگزاری مراسم سوگواری در ماه محرّم، به کار رفتند. این تغییر بویژه در شهرهای مرکزی ایران، که پیشینهای طولانی در تشیع داشتند، روشنتر بود، چنانکه در کاشان تکیه پانخل در ابتدای بازار، محل نگهداری توغ (به ترکی عَلَم و نشان) و عَلَم بوده است.
تکیه قزوین عصر صفوی
در قزوین، پایتخت نخست صفویان، در دوره سلطنت شاه طهماسب اول(۹۳۰ـ۹۸۴)، این کاربرد تکایا رواج بسیار یافت و تکایا کانون فعالیتهای فرهنگی گستردهای گردیدند، چنانکه گذشته از مراسم عزاداری، در برخی اوقات، بویژه در شبهای ماه رمضان، در تکیهها مناظرات ادبی، جلسات سخنوری و مشاعره نیز برگزار میشد. این محفلها در غرفههای تکیه تشکیل میشد که تزئین آنها را لوطیان محل بر عهده داشتند و ثروتمندان شیرینی، شربت، شمع و چراغ آن را تأمین میکردند. با این همه، توصیف جهانگردان اروپایی از تکایای ایرانی، بیش از هر چیز یادآور نوعی مهمانپذیر و قهوه خانه است.
تکیه در عصر قاجار
در زمان قاجار، تکیه در اصفهان، مفهومی تا حدی متفاوت یافت و به مزار زاهدان و نام آوران در گورستان تخت پولاد، اطلاق شد که معمولاً محل تجمع و عبادت بود. جز در گورستان مذکور، در برخی از دیگر محلههای اصفهان نیز چنین تکایایی وجود داشت، از جمله تکیه والهیه در چهارباغ که آرامگاه محمد کاظم واله اصفهانی شاعر و ادیب (متوفی ۱۲۲۹ق.) است.(هنرفر، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ۱۳۴۴ش، ص۷۵۵ـ۷۵۶.)
در شیراز تا دوره قاجار، تکایای اهل تصوف همچنان رونق داشت، از جمله تکیههای چهل تنان (که آرامگاه بسحق اطعمه نیز در آن است) و هفت تنان.(کیانی، تاریخ خانقاه در ایران، ۱۳۶۹ش، ص۲۱۳.) در سدههای بعد و در دوره قاجار حتی به آرامگاههای سعدی و حافظ نیز تکیه میگفتند.(پیرزاده نائینی، سفرنامه حاجی پیرزاده، ۱۳۴۲ش، ج۱، ص۷۷، ۷۹.)
عصر قاجار رونق تعزیه و تکیه
در دوره قاجار با رونق تعزیه، تکیه در مفهومی که امروز برای ایرانیان آشناتر است، یعنی محل برگزاری مراسم تعزیه امام حسین(علیه السلام)، چنان فراگیر شد که دیگر، اقامتگاههای صوفیان به ندرت به این نام خوانده میشد. به نوشته سلطان زاده در این دوره اگر جایی برای اجرای تعزیه میساختند یا برای نخستین بار برای این منظور در نظر میگرفتند آن را تکیه مینامیدند. اوج رونق تکیهها از دوره ناصرالدین شاه (۱۲۶۴ـ۱۳۱۳) تا انقلاب مشروطه بود.
تکایای معروف تهران
در این دوره، در گزارشهایی درباره تهران، نام بیش از پنجاه تکیه آمده است، از جمله تکیههای آقا بهرام، اسماعیل بزاز، افشارها، بربریها، پهلوان شریف، پامنار، چالحصار، چهل تن، حاجی وکیل، خداآفرین، خشتیها، خلجها، دباغ خانه، درخونگاه، رضا قلیخان، زرگرها، سادات اخوی، سرپولک، سرتخت، عباس آباد، عربها، عودْلاجان، قاطرچیها، قمیها، کرمانیها، لوطی علیخان، ملک آباد، منوچهرخان، لوردَزخان و هفت تن.
تکیه مخصوص بانوان
در میان تکیههای تهران، برخی اهمیت بیشتر یا ویژگی بارزی داشتند، از جمله: تکیه سادات اخوی که در آن برای پاگرفتن و رشد کودک، شمع روشن میکردند و هر سال با قد کشیدن کودک، شمع بلندتری روشن میکردند، چنانکه باغچه این تکیه هر سال از شمعهای قدی پر میشد، تکیه عباسآباد یا حاج میرزا آغاسی که محل برگزاری تعزیههای دولتی بود، تکیه عزت الدوله، خواهر ناصرالدین شاه، که مراسم تعزیه در آن اجرا میشد و به بانوان اختصاص داشت و سرانجام تکیه دولت.(مستوفی، شرح زندگانی من، ۱۳۶۰ش، ج۱، ص۲۹۹.)
بانیان تکیه
از نام تکیهها برمیآید که بانیان آنها معمولاً اصناف، گروههای شهرستانی ساکنِ پایتخت، ثروتمندان و متنفذان بودهاند. اینانگاه بنایی مخصوصِ تکیه میساختند وگاه محل سکونت خود را، در ماه محرم به برگزاری مراسم تعزیه اختصاص میدادند و آن را وقف تعزیه و روضه خوانی میکردند. به همین دلیل بسیاری از منازل مسکونی شاهزادگان و اعیان به نحوی ساخته میشد که بتوان با نصب چادر بزرگی روی حیاط و پوشاندن حوضِ وسطِ حیاط، فضایی مناسب برای اجرای تعزیه فراهم کرد.(مستوفی، شرح زندگانی من، ۱۳۶۰ش، ج۱، ص۲۹۹.)
مکانهای تکیه
بناهایی که اختصاصاً برای تکیه ساخته شده بود، اغلب در مسیر گذر اصلی، دو محله را به یکدیگر پیوند میداد.(توسلی، «حسینیهها، تکایا، مصلیها»، ص۸۱ ـ۸۳.)
فضای داخلی بنای تکیه اغلب به سه بخش تقسیم میشد:
1)حیاط که موسوم به عباسیه بود و در آنجا مراسم مربوط به حضرت عباس علم دار امام حسین(علیه السلام) بر گزار میشد.
2)فضای سرپوشیده حسینیه.
3)اتاقهای پشتی موسوم به زینبیه.(ایران آذین، «تزیین تکیهها در دهه ماه محرم»، ص۶-۷.)
تکیههایی که در گذر اصلی قرار نداشتند، مانند تکیه رضا قلیخان و سرتخت، در سراسر سال خالی و زبالهدان اهالی و محل خشک کردن پیاز بقالها و انبار خواربارفروشهای گذر بودند و تنها در روزهای عزاداری امام حسین(علیه السلام) به کوشش داشها و بابا شملهای محل تعمیر و پاکسازی میشدند.(مستوفی، شرح زندگانی من، ۱۳۶۰ش، ج۱، ص۳۰۰.)
تکایا؛ مکانی برای طرح مشکلات صنفی و اقتصادی
اهمیت تکیه در زندگی شهری، بویژه در میان پیشه وران، به حدی بود که این نهاد افزون بر محل برگزاری مراسم مذهبی، مکانی برای طرح مشکلات صنفی و اقتصادی گردید. بخشی از مخارج اداره آن را نیز اغلب اهالی محل با پرداخت پول نقد یا اهدای لوازم و اسباب پذیرایی تأمین میکردند و بخشی دیگر، از درآمد موقوفاتی همچون دکان، حجره و تیمچه تأمین میشد.(مستوفی، شرح زندگانی من، ۱۳۶۰ش، ج۱، ص۳۰۰ـ۳۰۱.)
تکیه نیاوران در شمال تهران
در شمال تهران و شمیرانات نیز تکیههایی با معماری قابل توجه وجود داشت که بسیاری از آنها اکنون نیز برجاست. از آن میان تکیه نیاوران یا تکیه پایین حصار بوعلی به سبب تابلوهای نقاشی محمد مدبّر و محمد ارژنگی و تخت هشت ضلعی وسط آن، و نیز تکیه امامزاده قاسم با دیوارْنگاره قوللر آقاسی شهرت خاصی دارند.(ستوده، جغرافیای تاریخی شمیران، ۱۳۷۱ش.)
تکایا؛ در شهرهای دیگر ایران
در دو استان گیلان و مازندران نیز تکیههای بسیاری با معماری و مصالح خاص و متناسب با محیط، از دوره قاجار، باقی مانده است. ملگونوف، جهانگرد روس، در ۱۲۷۵/ ۱۸۵۸ به ۳۶ تکیه در شهر رشت و تکایایی که جزء مجموعههای بزرگتر بناهای مذهبیاند، اشاره کرده است. شهرهای رودسر، لاهیجان و لنگرود نیز تکیههای قدیمی و زیبایی دارند. در مازندران علاوه بر شهرها، در روستاها نیز تکیههایی چهارگوش غالباً با سقف سفالی و نقشه کف بنا به شکل مستطیل، وجود دارد، از جمله تکیه مُقْری کلا در بندپی بابل، تکیه کله بست پازَوار در بابلسر و تکیه فیروزکلا در آمل. برخی از این تکیهها با تصاویری از گل و جانوران تزئین شده است، از جمله تکیه قرآن تالار در بابل کنار قائم شهر.(ستوده، از آستارا تا استارباد، ۱۳۴۹ش، ج۴، بخش ۱، ص۲۱۸ـ ۲۱۹، ۳۸۵.)
سقاخانه در کنار تکایا
گاه در کنار تکایا سقاخانه ساخته میشد، مانند سقاخانه مشبک چوبی تکیه یالْو رود نور در مازندران. به گفته جناب اسلامی در بافت شهری ساری، تکیه جزء تفکیک ناپذیر هر محله بود و در واقع هر محله با برپایی تکیه رسمیت مییافت.(اسلامی، جغرافیای تاریخی ساری، ۱۳۷۳ش، ص۱۶۵ـ۱۶۶.)
تکایای مهم و تاریخی
از تکایای مهم یا تاریخی دیگر در ایران میتوان از دو تکیه پهنه و ناسار در سمنان و تکیه عزاخانه و تکیه وزیر در کرمان نام برد. یکی از زیباترین و با شکوهترین تکیههای ایران، بویژه از حیث نقاشی و تصاویر، تکیه معاونالملک در کرمانشاه است.(مصطفوی، آثار تاریخی طهران، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۳۹۰.)
تکیهها در یزد
در استان یزد، تکیهها به لحاظ پیوند با دیگر فضاهای شهری و نیز به سبب عناصر بر جا مانده از معماری مذهبی کهن ایران در خور توجهاند. در این تکیهها، از جمله تکیه شاه ولی تفت و امیر چخماقِ یزد بر خلاف تکیه دولت تهران، و مانند تکایای شمال، نقشه کف بنا چهارگوش یا هشت ضلعی است. تکیه امیر چخماق دارای مناره و طاق نمابندی دو طبقهای است که الگو و نمونهای برای ساخت دیگر تکایای شهر محسوب میشود.(مصطفوی، آثار تاریخی طهران، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۳۸۶ـ۳۸۷.)
تکایا زیاد و بیشمار در ایران
تکایا زیاد و بیشمار در ایران ساخته شده است، پراکندگی و شمار تکیههای ایران به حدی است که نام برخی از روستاها و آبادیها با واژه تکیه همراه شده است. برای مثال استان مازندران ۱۱۳۵ تکیه از مجموع ۱۸۰۷ تکیه کشور را داراست.(میرمحمدی، «پراکندگی جغرافیایی اماکن مذهبی کشور در قالب استانی»، ص۷۵.)
سقّانفار
سقانفار سقانپار یا سقاتالار آلونکها یا اتاقکهایی هستند که در مازندران در شمال ایران برای استفادههای گوناگون ساخته میشوند. از ویژگیهای جالب توجه تکیههای مازندران، وجود بناهایی به نام سَقّانَفار در کنار برخی از آنان است. سقّانفار (ساقی نفار، سقانپار، سقاتالار) بنای ساده و چهارگوشی است که بر روی پایههای چوبی قرار دارد و با پلکان یا نردبانی میتوان به بخش بالایی رسید (نفار/ نپار به لهجه مازندرانی به این سازه خاص اطلاق میشود). بنای سقّانفارها، کهگاه مستقل از تکیهها نیز ساخته شدهاند، متأثر از معماری سنّتی مازندران و بازتاب زندگی ساده کشاورزی و دامداری است و بر اساس نوشتههای روی آنها، تاریخ ساختشان به دوره قاجار میرسد. این بناها عمدتاً نذر حضرت ابوالفضل عباس(علیه السلام)، سقّای کربلا، هستند و زیارتگاه عمومی و مکانی برای پهن کردن سفره حضرت ابوالفضل(علیه السلام) به شمار میآیند. از نمونههای مهم این بناها میتوان به سقّانفارِ کیجاتکیه بابل اشاره کرد که دیوارهای آن با نقوش انسانی شامل سربازانی با آلات جنگی وادوات موسیقی و صحنههایی از زندگی روستایی و همچنین نگارههای اساطیری و نقوش گیاهی و خطوط خوش نویسی آراسته شده است.(رحیمزاده، «سقانفار، نوعی معماری آیینی»، ص۱۳۴ـ۱۳۶.)
تکیههای موقت
علاوه بر تکیههای ثابت، تعداد بیشماری تکیه موقتی، همه ساله در دهه محرم در شهرها و روستاهای ایران برپا میشود. «تکیه بستن» در کنار خیابانها و محصور کردن محوطه هاییگاه بسیار کوچک، آویختن تصاویر و پارچه نوشتههای حاوی عباراتی از دعاها و زیارتنامهها و احادیث و مراثی (که معروفترین آنها مرثیه محتشم کاشانی است) به این دیوارهای موقتی و فرش کردنِ زمین انجام میپذیرد. در این تکیههای موقت نیز، بسته به تمایل و قدرت اقتصادی اهالی محل و برپا کنندگان تکیه، وسایلی از قبیل علم و کُتَل و ظروفی برای پذیرایی از افراد قرار دارد. دستههای عزاداری و سینه زنی لحظاتی در برابر این تکیهها یا در درون آنها توقف میکنند. اهالی محل نیز اغلب نذورات خود را که بیشتر غذا و شربت و چای است، میان عزاداران تقسیم میکنند.گاه و بویژه در دهه اخیر اداره این تکیهها بر عهده جوانان و نوجوانان بوده است، گرچه سالخوردگان نیز در اداره و نظافت تکیه و پذیرایی از مهمانان مشارکت دارند.(رحیمزاده، «سقانفار، نوعی معماری آیینی»، ص۱۳۴ـ۱۳۶.)
تکایا در قلمرو عثمانی
نخستین بار در جهان اسلام، تکیه به معنای اقامتگاه صوفیان به کار رفته و با مکانهای دیگری همچون رباط، زاویه، خانقاه، دُوَیره و لنگر مشابهت داشته است. تکیههای صوفیان از حدود سده هشتم و بیشتر در قلمرو عثمانیان رایج شد و همانند نهادهای مشابه، شیوه زندگی در آنها عابدانه، همراه با رهبانیت و اعتکاف بود.(تحقیقات چشتی، ۲۰۰۱م، ص۴۲۱، ۵۳۹.)
در ایالات مرکزی عثمانی، یعنی آناتولی و روم ایلی کاربرد واژه زاویه هم زمان با تکّه(تکیه) رایج بود چنان که برای نمونه عطائی در حدائق الحقائق فی تکمله الشقائق (سده دهم) از مسجد و خانقاهی به نام بازرگان تکیه سی و زاویه علی بابا در محله روم ایلی حصار، که دُورْمِش دده تکیه یا بکتاشی تکیه سی نیز خوانده شده، نام برده است.(عطایی، حدائق الحقائق فی تکملة الشقائق، ۱۹۸۹م، ص۶۰۸.)
اسامی مختلف تکایا در شهرهای عثمانی
«اولیا چلبی»کاشف و جهانگرد معروف اهل عثمانی، هنگام نام بردنِ شماری از اقامتگاههای درویشان در شهرهای کوچک و بزرگ عثمانی غالباً از کلمه تکیه استفاده کرده است. پیرزاده نائینی، که در سده سیزدهم از استانبول دیدن کرده، با اشاره به تعدد و رونق تکایای این شهر، از دهها تکیه متعلق به طریقتهای بکتاشیه، مولویه، قادریه، نقشبندیه، رِفاعیه، خلوتیه، جَلَویه، چَشتیه، شاذلیه، شَعْیائیه، بَدویه، گلشنیه سخن گفته است که برای نمونه از این میان، طریقت مولویه شش تکیه مخصوص به خود داشته که در این تکایا سماع هفتگی برگزار و درآمد مستغلات و موقوفاتِ بسیاری، صرف هزینههای آنها میشده است.(پیرزاده نائینی، سفرنامه حاجی پیرزاده، ۱۳۴۲ش، ج۲، ص۱۲۰.)
آتاتورک در ۱۳۰۳/ ۱۸۸۶ فعالیت تکیهها و دامنه نفوذ آنها را محدود کرد و بسیاری از تکایا، بویژه تکایای بکتاشی، به آلبانی منتقل شد، اما با روی کار آمدن نظام کمونیستی از فعالیت تکایا در این کشور نیز کاسته شد. سپس از دهه ۱۹۹۰ میلادی با سقوط نظام مذکور، این تکیهها بار دیگر رونق یافتند.(دائرة المعارف اسلام، چاپ دوم، ذیل «تکّه».)
امروزه علاوه بر آلبانی، در کشورهایی نظیر یونان، که گروههای اخوت کما بیش به فعالیت خود ادامه میدهند، اصطلاح تکّه غالباً به آرامگاه اولیا اطلاق میشود. شایان ذکر است که اکنون در خود ترکیه نیز برگزاری مراسم سماع صوفیان مولویه، گرچه گاه با هدف جلب جهانگردان، نوعی تسامح در رعایت قانون ۱۳۰۳ محسوب میشود.
بخشهای مختلف تکیهها در عثمانی
تکیه در عثمانی معمولاً شامل این قسمتها بوده است:
1)سماع خانه یا توحیدخانه (جایگاه ذکر).
2)تربت / تربه (مدفن شیوخ).
3)حرم (محل سکونت خانواده شیوخ).
4)سَلاملیق (اتاقهای پذیرایی و اسکان درویشها و مهمانان).
5)آشپزخانه
6)گاه مسجد و گوشهای مختصِ خلوت اما بسته به گرایشهای فکری طریقتها، تفاوتها و ویژگیهایی نیز وجود داشته است، برای نمونه سماع خانه یا اتاق ذکر در تکیههای بکتاشی با لوحههایی حاوی نام ائمه اطهار تزئین میشده و ورود به آنجا برای افراد خارج از طریقت ممنوع بوده است.(پیرزاده نائینی، سفرنامه حاجی پیرزاده، ۱۳۴۲ش، ج۲، ص۱۲۳.)
در سرزمینهای عربی قلمرو عثمانی
در سرزمینهای عربی قلمرو عثمانی، تکیههای بسیاری بر پا بوده که افزون بر اقامتگاه صوفیان، به پذیرایی از در راه ماندگان «ابن سبیل» اختصاص داشته است. از جمله، در دمشق تکیهای را سلطان سلیم در خلال اقامتش در آن شهر، در ۹۲۳، بنا نهاد که از حیث ویژگیهای معماری عثمانی در سرزمینهای عربی حائز اهمیت است.(ریحاوی، «الابنیة الثریة فی دمشق»، ص۱۲۵ـ۱۲۶.)
تکیهای فلسطین
در فلسطین، خاصکی سلطان، همسر سلطان سلیمان قانونی، در ۹۵۹ و فاطمه خاتون در ۹۷۴ تکایایی بنا کردند که اوقاف بسیاری در قدس (بیت المقدّس)، صَفَد، غَزّه، حِمْص، حلب و دمشق بدانها اختصاص داده شد. در ۹۹۵ نیز خداوند کارْبِک، فرماندار قدس، تکیهای برای طریقت مولویه در سعدیه قدس بنا کرد که شیخ آن از قونیه تعیین میشد و صوفی مشهور عبدالغنی نابلسی در ۱۱۰۱ از آن دیدار کرد. «اولیا چلبی»کاشف و جهانگرد معروف اهل عثمانی نیز به تکایای طریقتهای صوفیه در نابلس، الخلیل، حُنَین و دیگر شهرهای فلسطین اشاره کرده است. در تکیههای شامات، عراق و فلسطین بیشتر مهمانپذیری مورد نظر بود و در تکیههایی نیز اجرای مراسم صوفیانه، سماع و موسیقی رواج داشت. مثلاً در تکیه سرّی سَقَطی در جبل جِرِزّیم، تا دمیدن صبح دف و طبل نواخته میشد.(«اولیا چلبی»کاشف و جهانگرد معروف اهل عثمانی)
تکیه سلطان سلیم
سلاطین عثمانی در دیگر مناطق شامات نیز تکایایی بنا کردند که باشکوهترین و معروفترین آنها تکیه سلطان سلیم در دمشق و تکیه مولویه در طرابلسِ شام (لبنان) مشهور به «الدرویشیه» بود. به نوشته سیمز کاربرد تکیه دمشق مانند کاروانسرا بوده است.
در عراق نیز تکایا رونق داشتند. پیرزاده نائینی به تعدادی از آنها اشاره کرده است از جمله تکیه بکتاشی در نجف، برای پذیرایی از زائرانِ مزار حضرت علی(علیه السلام) و تکیه بزرگی در کنار مزار امام حسین(علیه السلام)، که درویشان ساکن در آن، مسئول روشنایی بقعه سیدالشهدا بودند.
تکایای قدیمی قاهره
قاهره نیز تکایای قدیمی با موقوفات بسیار داشته است، از جمله تکایای مولویه(بنا در ۷۱۵ـ۷۲۱)، بکتاشیه یا تکیه عبداللّه مغاوری(متوفی ۸۵۷)، الجُلشَنی(گلشنی) متعلق به طریقت قادریه(بنا در ۹۲۶ـ۹۳۱)، سلیمانیه(بنا در ۹۵۰)، دَمَه، قصرالعین، ازبک، بخاراییه، سیده رقیه، سیده نفیسه|سید نفیسه، حسن بن الیاس رومی، تکایای قاهره بیشتر به صوفیان ایرانی و ترک اختصاص داشت. در مصر تمایز اصلی میان خانقاه و تکیه را که بویژه پس از دوره عثمانی در این سرزمین رایج شد، وجود آرامگاه دراویش در تکیه گفتهاند. همچنین اغلب در کنار تکیه مسجدی کوچک و سبیل (سقاخانه) قرار میگرفت.
تکایا در افغانستان
در افغانستان تکیهها بیشتر به قهوه خانهها شبیه بودند. الفینستون در اوایل سده سیزدهم / نوزدهم، از تکیههایی در غزنین و کابل سخن گفته است که در آنجا گروههای مختلف مردم اوقات خود را به کشیدن قلیان میگذراندند و شیخ آن را فقیر مینامیدند. تکیهخانه عمومی چنداول(منطقهای در مرکز شهر کابل) بخش شیعهنشین کابل پایتخت افغانستان است.(الفینستون، افغانان، ۱۳۷۶ش، ص۵۴۲-۵۴۴، ۵۵۱.)
تکایا در شبه قاره هند
واژه تکیه در متون مذهبی شبه قاره هند، به ندرت دیده میشود. در لاهور بعضی از مقبرهها و آرامگاهها را تکیه خواندهاند. فضای این تکیهها معمولاً با یک چهار دیواری خشتی نه چندان بلند، احاطه شده و در ساخت اغلب آنها از گچ و آجر خام استفاده شده است. مخارج فعالیتهای جاری و مراسم مختلف برخی از این تکایا، از درآمد حاصل از زمینهای کشاورزی، که از سوی حاکمان یا معتقدان به این تکایا واگذار شده، تأمین میشود در مقاله دائرة المعارف اسلام، با تردید و به نقل از گابوریو گفته شده که تکیه در هند اماکنی کوچک برای عبادت صوفیان بوده است. در برخی متون که به فارسی درباره شبه قاره نگاشته شده، از تکیه سخن رفته است. در وصف دره کرم (پاراچنار) از حسینیهها و تکیههایی در روستاها یاد کرده که تعدادشان به چند صد میرسد. اما اصطلاح تکیه در شبه قاره رایج نیست و فقط در نوشتههایی که تحت تأثیر ادبیات فارسی بودهاند از تکیه سخن به میان آمده است.(سرحدی، «در دره پارهچنار»، ص۸۲.)و(تحقیقات چشتی، ۲۰۰۱م، ص۴۲۰.)
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.