حَیاء، از صفات نیک و فضایل اخلاقی به معنای شرم کردن از ارتکاب زشتیها. حیاء حالتی نفسانی است که موجب متانت و وقار و خودداری از انجام رفتار ناپسند میگردد.
حیاء، این فضیلت گرانبها، از دیرباز در جوامع بشری مورد ستایش قرار گرفته و در آموزههای دینی جایگاه ویژهای یافته است. در فرهنگ اسلامی، حیاء نه تنها یک صفت اخلاقی نیکو، بلکه ریشهای عمیق در ایمان و تقوای الهی دارد.
این مقاله به بررسی ابعاد مختلف حیاء میپردازد؛ از مفهوم لغوی و اصطلاحی آن گرفته تا اهمیت و جایگاه آن در تربیت فردی، روابط اجتماعی، و مسئولیتپذیری در جامعه.
همچنین، به مواردی از حیای نابجا و ضرورت پرهیز از آن اشاره شده و نقش حیاء در دوری از گناه و دستیابی به کمال معنوی مورد تبیین قرار میگیرد.
هدف از این نوشتار، یادآوری اهمیت این گوهر ارزشمند و تشویق به حفظ و تقویت آن در زندگی روزمره است.
تعریف لغوی و تعریف اصطلاحی
تعریف لغوی: شرم داشتن، در مقابل وقاحت و بیشرمی.(1)
تعریف اصطلاحی: یک حالت روانى خاص که موجب متانت و وقار در رفتار و حرکات و سکنات انسان مىشود.
تعریف در فرهنگ عالمان اخلاق: نوعى انفعال و انقباض نفسانى که موجب خوددارى از انجام امور ناپسند در انسان مىگردد و منشأ آن، ترس از سرزنش دیگران است. (2)
منشأ عمیقتر: درک حضور در محضر ناظری آگاه، محترم و گرانمایه.
حیا به معنای شرم داشتن و احترام به خود و دیگران است. این ویژگی موجب متانت و وقار در رفتار انسان میشود. منشأ حیا ترس از سرزنش دیگران است و این حالت به عنوان نوعی انفعال و انقباض نفسانی، از انجام اعمال ناپسند جلوگیری میکند.
ارکان اصلی:
فاعل: شخصی برخوردار از کرامت و بزرگواری نفسانی.
ناظر: شخصی که مقام و منزلت او در چشم فاعل عظیم و شایسته احترام باشد.
فعل: فعل ناپسند و زشت.
تفاوت با خوف و تقوا: محور بازدارندگی در حیا، ادراک حضور ناظر محترم و حفظ حرمت او است؛ در حالی که در خوف و تقوا، ترس از مجازات خداوند محوریت دارد.
اهمیت و جایگاه حیاء
حیاء، از برجستهترین صفات انسانهای متعالی و شاخص ایمان و رشد معنوی است. (3) این فضیلت، محصول ایمان و حتی عین آن شمرده شده و نبود آن، معادل بیدینی دانسته شده است. (4)
حیاء، کلید گشایش تمام خوبیها و سرچشمه دوری از بدیهاست. با حفظ حیاء، انسان در مسیر کمال گام برداشته و از بسیاری از انحرافات مصون میماند. این گوهر ارزشمند، زینت فرد و ضامن سلامت جامعه است. (5)
حجب:
حجب به معنای پوشاندن شرم و حیا و پرهیز از نمایش عیب و عورت است. این ویژگی موجب حفظ حیا و عفت در رفتار و برخورد انسان میشود.
تعریف در تداول فارسی زبانان: شرم، حیا. (بر اساس فرهنگ فارسی دهخدا)
شرم:
در تعریف لغوی حیا، "شرم داشتن" به عنوان معنای حیا ذکر شده است. به نظر میرسد در این متن، "شرم" به عنوان مترادف لغوی "حیا" به کار رفته است.
حیا به معنای شرم داشتن و احترام به خود و دیگران است. این ویژگی موجب متانت و وقار در رفتار انسان میشود. منشأ حیا ترس از سرزنش دیگران است و این حالت به عنوان نوعی انفعال و انقباض نفسانی، از انجام اعمال ناپسند جلوگیری میکند.
عفت:
عفت به معنای پاکی و پرهیز از اعمال نامناسب و ناپسند است. این ویژگی موجب حفظ پاکی و ستمداری در رفتار انسان میشود.
نکات مشترک یا افتراقی وجودی:
بر اساس این متن، به طور مشخص به نکات افتراقی بین حجب، حیا و شرم پرداخته نشده است. "حجب" در تعریف فارسی صرفاً معادل "حیا" و "شرم" دانسته شده است. "شرم" نیز در تعریف لغوی "حیا" به کار رفته و به نظر میرسد در این متن تمایز دقیقی بین این سه واژه قائل نشده است.
با این حال، میتوان از توضیحات مربوط به "حیا" برداشت کرد که این مفهوم فراتر از یک احساس شرم است و دارای ابعاد شناختی و رفتاری عمیقتری است که ناشی از درک حضور یک ناظر محترم و حفظ کرامت نفس میباشد.
برای درک دقیقتر تفاوتهای ظریف بین این سه واژه، نیاز به بررسی منابع لغوی و اخلاقی بیشتری است که به طور خاص به تمایز این مفاهیم پرداخته باشند.
نکات مشترک:
حیا، عفت و حجب همه به عنوان ویژگیهای مورد احترام در اخلاق انسانی تلقی میشوند.
این ویژگیها موجب متانت، وقار و پرهیز از انجام اعمال نامناسب در رفتار انسان میشوند.
حیا به عنوان یک حالت روانی، موجب متانت و وقار در رفتار و حرکات انسان میشود.
منشأ حیا ترس از سرزنش دیگران است و این حالت به عنوان نوعی انفعال و انقباض نفسانی، از انجام اعمال ناپسند جلوگیری میکند.
نکات افتراق:
حیا به عنوان شرم داشتن و احترام به خود و دیگران تعریف میشود، در حالی که عفت به معنای پاکی و پرهیز از اعمال نامناسب است.
حجب به معنای پوشاندن شرم و حیا و پرهیز از نمایش عورت و عیبها تعریف میشود.
حیاء: گوهر ارزشمند در مسیر تقوا و دوری از گناه
بیشک، فقدان حیاء ریشه بسیاری از گناهانی است که از ما سر میزند. در عین حال، گاهی نیز حیاء نابجا، مانعی در مسیر درست عمل کردن و بیان حقیقت میشود. از این رو، ضروری است تا به درک صحیحی از مفهوم حیاء دست یابیم، دریابیم که در چه موقعیتهایی باید آن را پیشه کنیم و در چه مواردی لازم است تا بدون پردهپوشی و خجالت سخن بگوییم.1- حیای امام حسن مجتبی (علیهالسلام) در کودکی:
نقل است که امام حسن مجتبی (علیهالسلام) در دوران کودکی قصد داشتند در مکانی آبی به شنا بپردازند. لباس ایشان بلند بود. شخصی به ایشان عرض کرد: «شما میخواهید شنا کنید و وارد آب شوید، بهتر است لباس کوتاهتری بپوشید یا بدون لباس این کار را انجام دهید تا لباستان خیس و خراب نشود.»
امام حسن (علیهالسلام) در همان سنین کودکی فرمودند: «خراب شدن لباس من بهتر از آن است که حیای من از بین برود.» این روایت گویای اهمیت والای حیاء حتی در سنین پایین و در موقعیتهای به ظاهر ساده است.
این ماجرا مصداقی روشن بر این حقیقت است که حیاء، تنها یک احساس شرم سطحی نیست، بلکه یک ارزش درونی و عمیق است که انسان را از انجام اعمالی که منافی کرامت و پاکی اوست، باز میدارد. امام حسن (علیهالسلام) با این پاسخ کوتاه اما پرمعنا، نشان دادند که حفظ حیاء بر حفظ ظاهر و مال ارجحیت دارد.
در آموزههای دینی ما، حیاء به عنوان سرچشمه تمام زیباییها معرفی شده است. چنانکه در حدیثی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است: «الحیاء سبب کل جمیل»(6)؛ «حیاء، سرچشمه هر زیبایی است».
این حدیث به خوبی نشان میدهد که حیاء نه تنها یک فضیلت اخلاقی است، بلکه منشأ بسیاری از رفتارهای نیکو و پسندیده در انسان است.
امام موسی کاظم (علیهالسلام) نیز در این باره میفرمایند: «همانطور که در روز روشن و در مسائل آشکار از مردم خجالت میکشید، در خلوت و آنجایی هم که کسی نیست، از خداوند خجالت بکشید.» این سخن امام (علیهالسلام) بر این نکته تاکید دارد که حیاء، تنها در حضور دیگران معنا پیدا نمیکند، بلکه مهمتر از آن، حیاء از محضر خداوند متعال است که همواره ناظر بر اعمال و نیات ماست.
قرآن کریم در این زمینه میفرماید: «أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى»(7)؛ «آیا او ندانسته است که خدا میبیند؟». این آیه شریفه، یادآور حضور دائمی و آگاهی مطلق خداوند از تمام اعمال و احوال ماست.
اگر انسان این حقیقت را همواره در نظر داشته باشد، بسیاری از رفتارهای ناشایست و گناهان از او سر نخواهد زد. زیرا چگونه میتوان در محضر کسی که تمام حرکات و سکنات ما را میبیند و از نیات قلبی ما آگاه است، مرتکب عملی خلاف رضایت او شد؟
خداوند متعال نه تنها ظاهر اعمال ما را میبیند، بلکه از نیات و انگیزههای پنهان در پس آنها نیز آگاه است. چنانکه در آیه دیگری میفرماید: «یَعْلَمُ خائِنَهَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ»(8)؛ «[خداوند] خیانت چشمها و آنچه را سینهها پنهان میدارند، میداند.» این آیه بیانگر نهایت درجه علم و آگاهی خداوند نسبت به مخلوقات خویش است.
حال، چگونه ممکن است که انسان به بیحیایی روی آورد؟ در این باره، امیرالمومنین علی (علیهالسلام) حکمت گرانبهایی فرمودهاند: «مَنْ کَثُرَ کَلامُهُ کَثُرَ خَطَوهُ»(9)؛
«هر کس سخنش بسیار شود، لغزشش بسیار گردد.» این سخن نورانی، ارتباط تنگاتنگی بین پرحرفی و بیحیایی را آشکار میسازد. کسی که بیمحابا و بدون تفکر سخن میگوید، به احتمال زیاد دچار اشتباه و لغزش خواهد شد. تکرار لغزشها، قبح گناه را در نظر انسان کمرنگ کرده و در نهایت منجر به کاهش حیاء او میگردد.
کاهش حیاء نیز به نوبه خود، زمینه را برای کم شدن تقوا فراهم میسازد. زیرا حیاء، نوعی سد درونی است که انسان را از انجام بسیاری از اعمال ناشایست باز میدارد.
با از بین رفتن این سد، انسان در برابر وسوسههای گناه آسیبپذیرتر شده و تقوای او رو به نقصان میگذارد. در نهایت، کم شدن تقوا، قلب انسان را دچار تیرگی و مرگ معنوی میکند. این زنجیره شوم نشان میدهد که چگونه یک غفلت کوچک میتواند انسان را به ورطه گناهان بزرگتر و دوری از خداوند بکشاند.
این فرایند، همچون دزدی است که ابتدا با تخم مرغ آغاز میشود، سپس به دزدیدن مرغ، شتر و در نهایت به سرقت اموال عظیم میانجامد. گناه، ذره ذره انسان را آلوده و بیحس میکند.
بیحیایی نیز از نقطهای کوچک آغاز شده و به تدریج تمام وجود انسان را فرا میگیرد. به همین دلیل، حضرت علی (علیهالسلام) در این حدیث شریف، پرحرفی و سخنان بیهوده را به عنوان یکی از راههای ورود انسان به بیحیایی معرفی میفرمایند.
زیرا کسی که زیاد سخن میگوید، فرصت تفکر و سنجش کلام را از دست داده و به آسانی مرتکب گفتارهای ناشایست و گناهان زبانی میشود که پرده حیاء را دریده و او را به ورطه بیشرمی میکشاند.
حیاء در کلام: زینت زبان و پرهیز از بیشرمی در گفتار
اهمیت ادب در گفتار و پرهیز از بدزبانی، حتی در مواجهه با کسانی که با ما همعقیده نیستند، اختصاص مییابد. قرآن کریم، این کتاب هدایتگر الهی، در آموزههای خود بر ضرورت رعایت ادب و نزاکت در سخن گفتن با همگان تاکید فراوان دارد.خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ»(10)؛ «و کسانی را که جز خدا میخوانند دشنام مدهید که آنان نیز از روی دشمنی و نادانی خدا را دشنام خواهند داد.»
این آیه شریفه به روشنی ما را از دشنام دادن به معبودات دیگران، حتی بتپرستان، نهی میکند. حکمت این نهی آن است که این عمل، سبب تحریک آنان شده و ممکن است آنان نیز از روی لجاجت و نادانی، به ساحت مقدس خداوند متعال اهانت کنند.
بنابراین، رعایت ادب در گفتار، حتی با کسانی که در اعتقادات با ما متفاوتند، میتواند از بروز واکنشهای ناپسند و اهانت به مقدسات جلوگیری کند.
در آیه دیگری، خداوند متعال به صورت کلی و فراگیر، بر حسن خلق در گفتار با تمامی انسانها تاکید میفرماید: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»(11)؛ «و با مردم به نیکویی سخن بگویید.»
دقت در این آیه نشان میدهد که خداوند نفرموده است: «با مؤمنان به نیکویی سخن بگویید»، بلکه دستور به نیکو سخن گفتن با تمامی «ناس» یعنی همه مردم، اعم از مؤمن و غیرمؤمن، داده است. این آموزه الهی، اهمیت والای ادب و حسن خلق در تعاملات اجتماعی را به ما گوشزد میکند.
در همین راستا، خاطرهای از مرحوم دکتر بهشتی نقل میشود که گویای عمق این آموزه اخلاقی است. ایشان که چند سالی در هامبورگ آلمان اقامت داشتند، روزی از کنار قبرستان مسیحیان عبور میکردند.
در همان حال، سگی نیز در آن محوطه پرسه میزد. شخصی با لحنی تمسخرآمیز به مرحوم دکتر بهشتی گفت: «این سگ دارد میرود فاتحه بخواند سر قبر این مسیحیها!» دکتر بهشتی با ناراحتی پرسیدند: «چرا این حرف را زدید؟» آن شخص پاسخ داد: «خب، او مسیحی است دیگر!»
مرحوم دکتر بهشتی فرمودند: «مسیحی هم که باشد، شما نباید به او بگویید سگ رفته فاتحه بخواند. این حرف زشتی بود که زدید.» این واکنش مرحوم دکتر بهشتی، نشاندهنده وسعت نظر و پایبندی ایشان به اصول اخلاقی و ادب کلام، حتی در مورد پیروان ادیان دیگر است.
در روایتی دیگر، امام محمد باقر (علیهالسلام) با یکی از دوستان قدیمی خود برخوردی داشتند که درسآموز است. روزی آن شخص در حضور امام (علیهالسلام) به نوکر خود دشنام داد و از الفاظ رکیک نسبت به مادر او استفاده کرد.
امام صادق (علیهالسلام) که در آن مجلس حضور داشتند، با تعجب پرسیدند: «آیا نسبت زنا به مادرش دادی؟» آن مرد پاسخ داد: «آقا، این نوکر من است و مادرش هم مسلمان نیست.» امام باقر (علیهالسلام) در این هنگام با ناراحتی فرمودند:
«اگر کسی مسلمان نیست، آیا جایز است که به او نسبت زنا داد؟ من سالها فکر میکردم تو آدم خوبی هستی. اما اکنون میبینم که تو فردی بیتقوا و بددهان هستی.»
این سخن امام (علیهالسلام) به وضوح نشان میدهد که استفاده از کلمات زشت و رکیک، حتی نسبت به کسانی که مسلمان نیستند و حتی نسبت به زیردستان، رفتاری ناپسند و منافی تقوا و حیاء است.
این روایات و آیات الهی همگی بر این نکته تاکید دارند که ادب در کلام، یک اصل اساسی در آموزههای دینی ماست. پرهیز از بدزبانی و استفاده از سخنان نیکو و محترمانه، نه تنها نشاندهنده تربیت صحیح و کرامت انسانی است،
بلکه سبب جلب رضایت الهی و ایجاد فضایی صمیمانه و آرام در روابط اجتماعی میگردد. حیاء در کلام، به معنای خودداری از گفتن سخنان زشت، رکیک، توهینآمیز و بیفایده است و این فضیلت، یکی از نشانههای ایمان و تقوای انسان به شمار میرود.
حیاء در کلام با نامحرم و تربیت فرزندان بر پایه حیاء
با تمرکز بر جلوهای دیگر از حیاء در کلام، به چگونگی سخن گفتن بانوان با نامحرم و همچنین اهمیت تربیت فرزندان بر اساس آموزههای حیاء میپردازیم.قرآن کریم، این منشور هدایت الهی، حتی برای همسران پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که از جایگاه والایی برخوردار بودند، رهنمودهایی در خصوص کیفیت سخن گفتن ارائه میدهد.
خداوند متعال میفرماید: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ»(12)؛ «پس به نرمی [و با ناز] سخن مگویید، مبادا آن کس که در دلش بیماری است طمع ورزد.»
این آیه شریفه به بانوان مسلمان، و به طور خاص همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله)، توصیه میکند که در گفتار خود با مردان نامحرم، از لحنهای نرم و تحریکآمیز که میتواند زمینهساز وسوسه و طمع در دل افراد بیمار دل شود، پرهیز کنند. حیاء در کلام با نامحرم، اقتضا میکند که صدا و لحن زن، وقار و متانت داشته باشد و از هرگونه عشوه و دلبری که موجب جلب توجه نامناسب شود، دوری گردد.
همچنین، فقدان حیاء در عرصههای مختلف زندگی میتواند منجر به ضایع شدن حقوق افراد و بروز مشکلات متعدد گردد. برای مثال، کسی که حیاء نداشته باشد، ممکن است به وعدههای خود عمل نکند، در رفع مشکلات مردم کوتاهی کند و حرمت مهمان را نگه ندارد. در نتیجه، بسیاری از حقوق افراد جامعه پایمال خواهد شد.
قرآن کریم، با توجه به اهمیت بنیادین حیاء در شکلگیری شخصیت انسان، دستور میدهد که فرزندان خود را از همان دوران کودکی با این فضیلت ارزشمند تربیت کنیم.
در این زمینه، آیه شریفه زیر قابل توجه است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاهِ الْفَجْرِ وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَهِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاهِ الْعِشاءِ»(13)؛
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، بردگان شما و کسانی از شما که به [سن] بلوغ نرسیدهاند، باید در سه وقت از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و هنگامی که ظهر لباسهای خود را درمیآورید، و پس از نماز عشا.»
این آیه شریفه به مؤمنان دستور میدهد که حتی کودکان نابالغ و خدمتکارانشان نیز برای ورود به حریم خصوصی والدین در سه زمان مشخص اجازه بگیرند:
قبل از نماز صبح، هنگام استراحت نیمروز که معمولاً افراد لباسهای خود را سبک میکنند، و بعد از نماز عشاء که زمان استراحت شبانه است. این دستور الهی، در واقع تمرینی برای آموزش حیاء و رعایت حریم خصوصی دیگران به کودکان از سنین پایین است.
کودک ده یا یازده ساله و حتی کوچکتر، باید بیاموزد که قبل از ورود به اتاق پدر و مادر در این سه وقت، در بزند و اجازه بگیرد. این آموزش عملی، باعث نهادینه شدن فرهنگ احترام به حریم خصوصی و رعایت حیاء در وجود فرزندان میشود.
بنابراین، تربیت فرزندان بر پایه حیاء، از جمله در زمینه رعایت حریم خصوصی والدین و ادب در گفتار با نامحرم، از وظایف مهم والدین است. آموزش این فضیلت از کودکی، نسلی با حیاء و با فضیلت را به جامعه تحویل خواهد داد که در حفظ حقوق دیگران و رعایت حدود الهی کوشا خواهند بود.
تربیت حیاء محور فرزندان در خانواده و جامعه
حیاء، این گوهر ارزشمند اخلاقی، باید از همان سالهای ابتدایی زندگی در وجود کودکان نهادینه شود تا در بزرگسالی نیز آنان را از بسیاری از انحرافات و رفتارهای ناپسند مصون بدارد.آموزش حیاء به فرزندان، وظیفهای مشترک بر عهده خانواده، رسانهها (به ویژه صدا و سیما)، نظام آموزشی و تمامی افراد جامعه است.
متاسفانه، در عصر حاضر، به موازات پیشرفتهای تکنولوژیک و گسترش رسانههای جمعی، شاهد ترویج محتواهایی هستیم که نه تنها با ارزشهای حیاء منافات دارند، بلکه به طور مستقیم در جهت تضعیف آن در میان نسل جوان گام برمیدارند.
برنامههای تلویزیونی، فیلمها، سریالها و به ویژه محتوای موجود در ماهوارهها و فضای مجازی، اغلب فاقد ملاحظات اخلاقی بوده و میتوانند تاثیرات مخربی بر تربیت حیاء محور فرزندان داشته باشند.
در این میان، جای تامل دارد که چرا کشورهای به ظاهر پیشرفته، در حالی که از انتقال دانش و فناوریهای پیشرفته خود به دیگران امتناع میورزند، به راحتی و به وفور، محتوای مبتذل و غیراخلاقی را برای کودکان و جوانان ما ارسال میکنند؟
این امر به خوبی نشان میدهد که دشمنان ما، به دنبال تضعیف بنیانهای اخلاقی و فرهنگی جامعه ما هستند و از این طریق میخواهند بر نسلهای آینده ما تسلط یابند.
به تعبیر قرآن کریم، دشمنی آنان آشکار است: «عَدُوٌّ مُبِینٌ»(14). آنان علم و پیشرفت خود را از ما دریغ میکنند، اما هرزگی و بیبندوباری را به رایگان در اختیار فرزندان ما قرار میدهند.
در آموزههای دینی ما، بر اهمیت رعایت حیاء حتی در محیط خانه و در بین اعضای خانواده نیز تاکید شده است. به عنوان مثال، در روایات آمده است که هنگامی که فرزندان به سن هفت سالگی رسیدند، نباید در یک بستر بخوابند و لازم است تا جای خواب آنها از یکدیگر جدا شود.
متاسفانه، در معماری خانههای امروزی، اغلب شاهد کمرنگ شدن حریم خصوصی و در نتیجه، کاهش حیاء در بین اعضای خانواده هستیم.
آشپزخانههای اپن که از پذیرایی دید دارند، اشراف ساختمانها به یکدیگر به گونهای که همسایهها میتوانند داخل منازل هم را ببینند، و حتی عدم وجود دیوار مناسب در پشت بامها، همگی از مصادیق این کمرنگ شدن حیاء در محیط زندگی ما هستند.
در معماری اصیل ایرانی، حتی برای پشت بامها نیز دیوارهایی در نظر گرفته میشد تا اگر کسی قصد استراحت در آن فضا را داشت، از دید نامحرم محفوظ بماند.
نباید تصور کرد که این محدودیتها، مانعی برای لذت بردن از زندگی هستند؛ بلکه اتفاقاً، رعایت حیاء میتواند لذتهای حلال را عمیقتر و شیرینتر سازد. برای درک بهتر این موضوع، به یک مثال ساده توجه کنید:
آیا طعم افطار پس از یک روز امساک، لذتبخشتر است یا خوردن غذا در هر زمان دلخواه؟ بیشک، افطار لذت بیشتری دارد، زیرا انسان پس از تحمل گرسنگی و خودداری از خوردن و آشامیدن، با اشتهای بیشتری به سراغ غذا میرود.
در مسائل جنسی نیز همین اصل صادق است. اسلام به مردان و زنان توصیه میکند که از نگاه کردن به نامحرم خودداری کنند و عفت خود را حفظ نمایند.
در این صورت، لذت وصال برای زوجین بسیار شیرینتر و عمیقتر خواهد بود، زیرا آنان با پاکدامنی و حفظ حریمها به یکدیگر رسیدهاند. اما اگر کسی چشم خود را رها کند و به هر نامحرمی نگاه کند، دیگر همسر خود برای او جذابیت و تازگی نخواهد داشت.
چشمچرانی، علاقه و محبت بین زن و شوهر را کاهش میدهد. قرآن کریم در این باره میفرماید: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ»(15)؛ «به مردان مؤمن بگو چشمهای خود را [از نامحرم] فرو گیرند و فروج خود را حفظ کنند.»
و در ادامه میفرماید: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ»(16)؛ «و به زنان مؤمن بگو چشمهای خود را [از نامحرم] فرو گیرند و فروج خود را حفظ کنند.» این آیات به روشنی بر ضرورت کنترل چشم و حفظ عفت برای هر دو جنس تاکید دارند.
در مورد حضور زنان در اجتماع نیز، قرآن کریم اصل را بر قرار گرفتن زن در خانه و حفظ حریم آن میداند. اما اگر ضرورتی برای خروج از منزل پیش آمد، زن باید با حفظ حیاء و پوشیدگی کامل بیرون رود و هدف از خروج او نیز نباید صرفاً خودنمایی و جلب توجه باشد، بلکه باید اهداف متعالی و رشد فردی و اجتماعی را دنبال کند.
خداوند متعال در این زمینه میفرماید: «وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى»(17)؛ «و در خانههایتان قرار گیرید و مانند زنهای جاهلیت نخستین خودآرایی و جلوهگری نکنید.» "تبرج" به معنای آشکار کردن زینتها و خودنمایی است.
اسلام میگوید زن اگر میخواهد کسی به او نگاه کند، باید نفقه و تمام نیازهای او را تامین کند. اما زنانی که با بدحجابی در جامعه ظاهر میشوند، گویی به همگان میگویند که به رایگان و بدون هیچ هزینهای به آنان نگاه کنند. این در حالی است که زن در اسلام دارای ارزش و کرامت والایی است و نباید خود را در معرض نگاههای هوسآلود قرار دهد.
حیاء در روابط اجتماعی: دوری از جلوهگری و اهمیت تلاش و کار
رعایت حیاء در روابط اجتماعی، به ویژه در زمینه نگاه و پوشش، نه تنها موجب حفظ پاکدامنی و سلامت اخلاقی جامعه میشود، بلکه میتواند به تسهیل امر ازدواج نیز کمک کند.هنگامی که جوانان از نگاه کردن به نامحرم خودداری میکنند و میل طبیعی آنان به همسر از طریق راههای مشروع پاسخ داده نمیشود، انگیزه آنان برای ازدواج و تشکیل خانواده افزایش مییابد و از افتادن در دام گناه نیز مصون میمانند.
در ادامه بحث حجاب و پوشش بانوان، قرآن کریم سه اصل مهم را برای حضور زنان در اجتماع بیان میکند:
1- «وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَ»(18)؛ «و در خانههایتان قرار گیرید.» این آیه بیانگر آن است که اصل در مورد زن، قرار گرفتن در محیط امن و پر مهر خانواده است.
2- «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى»(19)؛ «و مانند زنهای جاهلیت نخستین خودآرایی و جلوهگری نکنید.» این دستور الهی، زنان را از هرگونه رفتاری که موجب جلب توجه نامحرم و تحریک شهوات شود، منع میکند.
3- «وَ اذْکُرْنَ ما یُتْلى فِی بُیُوتِکُنَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ وَ الْحِکْمَه»(20)؛ «و آنچه را که در خانههایتان از آیات خدا و حکمت تلاوت میشود یاد کنید [و متذکر آن باشید].»
این بخش از آیه، هدف از خروج زن از منزل را رشد و تعالی معنوی و کسب علم و حکمت بیان میکند. بنابراین، زن مسلمان اگر ضرورتی برای خروج از منزل داشته باشد، باید با حفظ پوشش و حیاء بیرون رود و هدف او از این خروج نیز باید کسب دانش، انجام وظایف اجتماعی یا هرگونه فعالیت سازنده و مفید باشد، نه صرفاً وقتگذرانی و خودنمایی.
در مورد برخی از گناهان، قرآن کریم نه تنها از انجام آنها نهی میکند، بلکه از نزدیک شدن به آنها نیز برحذر میدارد. برای مثال، در مورد زنا میفرماید: «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى»(21)؛
«و نزدیک زنا نشوید.» این تعبیر نشان میدهد که زنا، گناهی است که مقدمات آن نیز میتواند خطرناک و وسوسهانگیز باشد. خلوت کردن مرد و زن نامحرم در یک مکان، از جمله این مقدمات است که میتواند انسان را به تدریج به سوی گناه سوق دهد.
در زمینه رعایت حیاء در امور مالی نیز، قرآن کریم رهنمودهای ارزشمندی ارائه میدهد. برای مثال، در مورد سرپرستی ایتام میفرماید:
«وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ»(22)؛ «و هر کس توانگر است، باید [از دستاندازی به مال یتیم] خودداری کند؛ و هر کس فقیر است، میتواند به طور متعارف [از آن] بخورد.»
این آیه شریفه به سرپرستان ایتام توصیه میکند که اگر از نظر مالی بینیاز هستند، از مال یتیم هیچ استفادهای نکنند و اگر نیازمند هستند، تنها به مقدار عرف و به اندازهای که برای اداره امور لازم است، از آن برداشت کنند.
این دستور، بیانگر اهمیت رعایت حیاء و انصاف در برخورد با اموال دیگران، به ویژه کسانی که از نظر مالی ضعیف و بیسرپرست هستند، میباشد.
در پایان این بحث، به اهمیت کار و تلاش در زندگی انسان، حتی در صورت بینیازی مالی، اشاره میکنیم. در آموزههای اسلامی، بیکاری و تنبلی مذموم شمرده شده و کار و کوشش، حتی کارهای ساده و خانگی، ارزشمند تلقی شده است.
نقل است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از مسلمانان سان میدیدند و کسانی را که از توانایی جسمی برخوردار بودند، به جهاد تشویق میکردند و برای افراد ناتوان نیز وظایفی متناسب با تواناییهایشان تعیین میفرمودند. این نشان میدهد که در اسلام، هر فردی باید به نوعی در جامعه نقش ایفا کند و از بیکاری و بطالت دوری نماید.
همچنین، در روایات آمده است که انسان عاقل نباید بیکار باشد، حتی اگر از نظر مالی بینیاز باشد. کار و تلاش، علاوه بر تامین معاش، موجب حفظ سلامت جسم و روح، افزایش اعتماد به نفس و احساس مفید بودن در جامعه میشود.
بنابراین، شایسته است که هر فرد، با هر شرایطی، به دنبال انجام کاری مفید باشد و از وقت و تواناییهای خود به بهترین نحو استفاده کند.
حیاء و مسئولیت اجتماعی: تلاش برای حل مشکلات مردم، حتی در صورت بینیازی
با پیوند دادن مفهوم حیاء به مسئولیت اجتماعی و تلاش برای حل مشکلات مردم، حتی در صورت بینیازی مالی،بحث را ادامه میدهیم.حیاء در این معنا، به خودداری از بهرهکشی و سوءاستفاده از موقعیت، و نیز احساس مسئولیت در قبال همنوعان و جامعه اشاره دارد.
قرآن کریم در بیان سرگذشت پیامبران الهی، به سه تن از آنان اشاره میکند که از تمکن مالی برخوردار بودند: حضرت یوسف (علیهالسلام) که به مقام حکومتی رسید، حضرت سلیمان (علیهالسلام) که هم نبی خدا و هم پادشاه بود، و حضرت ذوالقرنین.
درباره ذوالقرنین، قرآن میفرماید: «وَ آتَیْناهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سَبَباً»(23)؛ «و از هر چیزی وسیلهای به او دادیم.» این آیه نشان میدهد که خداوند به ذوالقرنین امکانات و نعمتهای فراوانی عطا کرده بود و او از هر جهت بینیاز بود.
اما با وجود این بینیازی، خداوند سه بار در قرآن درباره او میفرماید: «ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً»(24)؛ «سپس راهی [دیگر] را دنبال کرد.» این تکرار نشان میدهد که ذوالقرنین با وجود تمکن مالی و قدرت، دست از تلاش و کوشش برنداشت و همواره در پی یافتن راههای جدید برای خدمت به مردم و گسترش عدل و داد بود. او سفرهای دور و درازی به مغرب و مشرق عالم داشت و به ساخت سد پرداخت تا مردم را از آسیبها حفظ کند.
این داستان قرآنی به ما میآموزد که هنر واقعی در خدمت به مردم، آن است که انسان حتی در صورت بینیازی و برخورداری از امکانات، دست از تلاش و کوشش برندارد و همواره در پی یافتن راههایی برای کمک به دیگران و رفع مشکلات جامعه باشد.
اگر کسی صرفاً به دلیل نیاز مالی به انجام کاری مبادرت ورزد، چندان هنر نکرده است؛ بلکه هنر آن است که با وجود بینیازی، با انگیزه الهی و احساس مسئولیت اجتماعی، برای خدمت به همنوعان قدم بردارد.
همانگونه که حضرت ذوالقرنین با وجود سیری شکم و آرامش خاطر، باز هم «ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً» و برای خدمت به مردم تلاش کرد.
امروزه نیز، بازنشستگان و افرادی که از نظر مالی بینیاز هستند، میتوانند با الگو قرار دادن این پیامبر الهی، به جای احساس بیحوصلگی و بطالت، به انجام کارهای خیر و خدمت به جامعه بپردازند.
لازم نیست منتظر نیاز مالی باشند؛ بلکه با احساس مسئولیت و حیاء از هدر دادن عمر و تواناییهای خود، میتوانند در زمینههای مختلف به جامعه خدمت کنند.
برای مثال، یک معلم بازنشسته میتواند به صورت رایگان به آموزش قرآن یا دروس دیگر به کودکان و نوجوانان محله بپردازد. یک استاد فیزیک بازنشسته میتواند هفتهای چند ساعت در مسجد محله، دانش خود را به جوانان منتقل کند.
کسی که شنا بلد است، میتواند به رایگان به دیگران آموزش دهد. متاسفانه، برخی افراد تا زمانی که منفعت مالی در کاری نبینند، حاضر به انجام آن نیستند.
در مقابل، انسانهای با حیاء و با وجدان، همواره به دنبال فرصتهایی برای خدمت به دیگران هستند، حتی اگر هیچ منفعت مادی در آن نباشد.
آنان با خدا معامله میکنند و پاداش خود را از او انتظار دارند. در جامعه ما، میلیونها انسان مفید در خانهها نشستهاند که میتوانند با بهرهگیری از مهارتها و تجربیات خود، به جامعه خدمت کنند.
یک خانم بازنشسته میتواند دختران جوان محله را جمع کرده و هنر خیاطی یا آشپزی را به آنان آموزش دهد. متاسفانه، یکی از مشکلات جامعه ما این است که بسیاری از تحصیلکردگان، فاقد مهارتهای عملی هستند و بسیاری از نیروهای توانمند نیز به دلیل مشغلههای خانگی، از ایفای نقش فعال در جامعه بازماندهاند.
در پایان، بار دیگر به آیه قرآن در مورد سرپرستی ایتام اشاره میکنیم که میفرماید: اگر از نظر مالی بینیاز هستید، حیاء کنید و از مال یتیم دست نکشید: «فَلْیَسْتَعْفِفْ». این آیه، نمونهای از پیوند مفهوم حیاء با مسئولیتپذیری و پرهیز از سوءاستفاده از موقعیت است.
موارد حیای نابجا: آنجا که سکوت جایز نیست
ادامه بحث به بررسی موقعیتهایی میپردازد که در آنها حیاء نابجا و سکوت، نه تنها فضیلت نیست، بلکه میتواند مانع از احقاق حق، پیشرفت و انجام وظایف شود.در این بخش، چهارده مورد از مواردی که نباید در آنها حیاء کرد و لازم است با صراحت و بدون تعارف سخن گفت و عمل نمود، برشمرده میشود:
1- حیاء نکردن از گفتن حق:
گاه انسان به دلیل حیاء یا ترس از واکنش دیگران، از بیان حقیقت و دفاع از حق خود یا دیگران خودداری میکند. این حیاء نابجاست. داستان آن پیرمرد که در مهمانی بوی نامطبوعی از او بلند شد و برای جلوگیری از تنبیه بیگناه فرزند میزبان، مسئولیت را بر عهده گرفت، نمونهای از شجاعت در گفتن حق است.
او با این کار، نه تنها از ظلم به یک کودک جلوگیری کرد، بلکه درهای رحمت الهی را به روی خود گشود. در زندگی روزمره نیز، در مواردی که شاهد بیعدالتی هستیم یا خودمان مقصر اشتباهی بودهایم، باید شهامت بیان حقیقت و پذیرش مسئولیت را داشته باشیم و از حیاء نابجا دوری کنیم.
2- حیاء نکردن از تحصیل علم:
طلب علم و دانش، فریضهای است که هیچگاه نباید به دلیل حیاء یا احساس خجالت از نادانی، به تعویق افتد. متاسفانه، در جامعه ما افرادی هستند که با وجود تحصیلات عالیه، حتی قادر به روخوانی صحیح قرآن نیستند.
این در حالی است که ما از سرمایه عظیمی از جوانان، دانشجویان و معلمان برخورداریم که میتوانند در اوقات فراغت، به یادگیری و آموزش علوم مختلف، از جمله علوم دینی و مهارتهای گوناگون بپردازند.
نباید از یادگیری چیزهای جدید، حتی در سنین بالا، احساس خجالت کرد. نمونههای بسیاری از علما و بزرگان دین وجود دارند که در سنین کهولت نیز به کسب علم و دانش مشغول بودهاند. تواضع در برابر علم و آمادگی برای یادگیری از هر کسی، از ویژگیهای انسانهای خردمند است.
3- حیاء نکردن از کسب درآمد حلال:
انجام هرگونه کار حلال برای کسب روزی، نه تنها عار نیست، بلکه عین شرافت است. نباید به دلیل نوع کار یا جایگاه اجتماعی، از کسب درآمد حلال خجالت کشید.
داستان امام جمعه یاسوج که پیشنهاد چوپانی به جوان بیکار داد و خود نیز حاضر به انجام آن شد، نشاندهنده این است که هیچ کار حلالی نباید موجب شرمساری شود.
حتی امام رضا (علیهالسلام) که میزبان میلیونها زائر است، در حمام به درخواست فردی ناشناس، کیسه کشیدند و تا پایان کار، هویت خود را فاش نکردند.
این رفتار امام (علیهالسلام) درسی بزرگ برای ماست که نباید از انجام کارهای ساده و خدمت به دیگران احساس سرافکندگی کنیم. متاسفانه، گاهی دیده میشود که برخی افراد به دلیل جایگاه اجتماعی یا ترس از قضاوت دیگران، از معرفی شغل پدر یا انجام کارهای ساده امتناع میکنند. این حیاء نابجاست و باید با افتخار به شغل حلال خود و خانوادهمان بنگریم.
4- حیاء نکردن از خدمت به مهمان:
مهمان، حبیب خداست و خدمت به او، فضیلتی بزرگ. نباید از انجام هرگونه تلاشی برای پذیرایی شایسته از مهمان، احساس خجالت کرد.
5- حیاء نکردن از گفتن «نمیدانم»:
اعتراف به نادانی در مورد مسئلهای که از آن آگاهی نداریم، نه تنها عیب نیست، بلکه نشانه صداقت و خرد است. خداوند متعال به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دستور میدهد که در صورت عدم آگاهی از زمان وقوع قیامت بگوید:
«قُلْ إِنْ أَدْرِی أَ قَرِیبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ یَجْعَلُ لَهُ رَبِّی أَمَداً»(25)؛ «بگو: نمیدانم آنچه به شما وعده داده میشود نزدیک است یا پروردگارم برای آن مدتی قرار میدهد.» بنابراین، نباید از گفتن «نمیدانم» یا «بلد نیستم» در مواردی که واقعاً آگاهی نداریم، خجالت بکشیم.
6- حیاء نکردن از دعا:
دعا، سلاح مؤمن و راه ارتباط با خداوند متعال است. هیچگاه نباید از دعا کردن و طلب حاجت از درگاه الهی احساس شرمساری کرد.
7- حیاء نکردن از بخشش اندک:
کمک و بخشش به نیازمندان، هرچند اندک، ارزشمند است و نباید به دلیل کم بودن مقدار آن، از انجام این عمل خیر خجالت کشید. مهم، نیت خالص و تلاش برای کمک به دیگران است.
همانطور که یک برگ زرد کوچک میتواند جان مورچههای بسیاری را در آب نجات دهد، کمک اندک ما نیز میتواند گرهای از مشکلات نیازمندان باز کند.
البته، اگر فردی توانایی مالی بیشتری داشته باشد و کم ببخشد، این بخل محسوب میشود؛ اما اگر با وجود وضعیت مالی نامناسب، همان مقدار اندک را نیز با نیت خالصانه ببخشد، بسیار ارزشمند است.
8- حیاء نکردن از خدمت به خانواده:
کمک به همسر و انجام کارهای منزل، نه تنها عار نیست، بلکه سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) بوده است. نباید از کمک کردن به همسر در امور خانه احساس سرافکندگی کرد.
9- حیاء نکردن از درخواست همسر از والدین:
جوانانی که قصد ازدواج دارند، نباید از مطرح کردن این موضوع با والدین خود خجالت بکشند. مشورت با والدین و درخواست کمک از آنان برای یافتن همسر مناسب، امری پسندیده و عقلانی است.
10- حیاء نکردن از مشورت:
مشورت کردن با دیگران، حتی با فرزندان، نشانه عقل و تدبیر است. ممکن است فردی با تجربه کمتر، ایدهای داشته باشد که برای حل یک مشکل راهگشا باشد.
حضرت ابراهیم (علیهالسلام) نیز در مورد ذبح فرزندشان با او مشورت کردند: «یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى»(26)؛ «ای پسرم، من در خواب دیدهام که تو را قربانی میکنم؛ بنگر که چه میبینی؟»
11- حیاء نکردن از همنشینی با فقرا:
همنشینی با افراد فقیر و نیازمند، نه تنها عیب نیست، بلکه نشانه تواضع و فروتنی است. نباید به دلیل وضعیت مالی پایین برخی افراد، از معاشرت با آنان احساس شرمساری کرد.
12- حیاء نکردن از لباس ساده و خوراک ساده:
سادهزیستی و پرهیز از تجملگرایی، از آموزههای مهم دین اسلام است. نباید از پوشیدن لباس ساده یا خوردن غذای ساده احساس خجالت کرد. آنچه مذموم است، حرامخواری و انجام اعمال خلاف شرع، عقل و عرف است. زندگی ساده، نه تنها خجالتآور نیست، بلکه باید به آن افتخار کنیم.
در پایان، تاکید میشود که حیاء در جای خود فضیلت است، اما در مواردی که بیان حق، کسب علم، کسب روزی حلال، خدمت به دیگران و رعایت سادگی در زندگی مورد نیاز است، حیاء نابجا میتواند مانع رشد و تعالی فردی و اجتماعی شود. باید با تشخیص صحیح موقعیتها، از حیاء پسندیده بهرهمند شویم و از حیاء نابجا دوری گزینیم.
نتیجه:
در مجموع، مطالب ارائه شده نشان میدهد که حیاء فراتر از یک احساس شرم 단순 است و به عنوان یک اصل بنیادین در نظام اخلاقی اسلام مطرح میشود.حیاء، شاخص ایمان، کلید خوبیها و سدی در برابر بدیهاست که در تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی نقش بسزایی ایفا میکند.
تربیت فرزندان بر پایه حیاء، رعایت ادب در گفتار و رفتار، دوری از جلوهگری و احساس مسئولیت در قبال جامعه، همگی از جلوههای این فضیلت ارزشمند هستند. با پاسداشت حیاء در زندگی، میتوانیم به سوی کمال معنوی گام برداشته و جامعهای سالمتر و اخلاقیتر بنا کنیم.
پینوشتها:
1. ابن منظور، لسان العرب، ج 8، ص 51 و ابن اثیر، نهایه، ج 1، ص 391.2. ابن مسکویه، تهذیب الاخلاق، ص 141.
3. اصول کافی، ج3 ص165
4. اصول کافی، ج3 ص165
5. میزان الحکمه / ج 3 / ص 1352
6. میزان الحکمه / ج 3 / ص 1352
7. آیه 14 سوره علق
8. آیه 19 سوره غافر
9.نهجالبلاغه، حکمت 349.
10.سوره انعام، آیه 108.
11.سوره بقره، آیه 83.
12. سوره احزاب، آیه 32.
13.سوره نور، آیه 58.
14. اشاره به آیات مختلف قرآن کریم که دشمنی کفار و منافقین با مؤمنان را آشکار میسازد.
15.سوره نور، آیه 30.
16.سوره نور، آیه 31.
17.سوره احزاب، آیه 33.
18. سوره احزاب، آیه 33.
19. سوره احزاب، آیه 33.
20. سوره احزاب، آیه 34.
21. سوره اسراء، آیه 32.
22. سوره نساء، آیه 6.
23.سوره کهف، آیه 84.
24.سوره کهف، آیات 89 و 92 و 95.
25.سوره جن، آیات 25-26.
26.سوره صافات، آیه 102.
منابع:
https://www.porseman.com/article/تفاوت حجب وحیا وشرم
https://hawzah.net/fa/Article/View/114790
https://gharaati.ir/شرم و حیا عامل دوری از گناه
https://fa.wikishia.net/viewحیا/ا
https://bahadaf.ir/