بررسي تطبيقي مباني حقوق بشر دوستانه در اسلام و مسيحيت (2)
3.صلح خدايي و آتش بس خدايي
(peace of god (pax dei) و آتش بس خدايي
(truce of god (treuga dei)را اجزاي يک مفهوم واحد مي دانند ، برخي ديگر از مورخان قائل به نوعي تمايز ميان اين دو مي باشند . در خصوص تمايز ميان صلح خدايي و آتش بس خدايي برخي از صاحب نظران آتش بس خدايي را ناظر بر نوعي محدود کردن قلمرو زماني جنگها مي دانند و عنصر زمان را محور اصلي آن ذکر مي کنند . به عقيده ي اين گروه آتش بس خدايي عبارت بود از تعيين زمانها و روزهاي مشخصي از سال که توسل به خشونت و آغاز جنگ در آن ايام جايز نبود . در حالي که اصول صلح خدايي ناظر بر رعايت موازين خاصي در هنگام جنگ است . سابقه ي تاريخي ايده ي صلح خدايي به اروپاي قرون وسطي بر مي گردد .
از سالهاي پاياني هزاره ي نخست و به طور مشخص از سال 989م . کليساي کاتوليک ايده ي صلح خدايي را به عنوان يک راهکار براي محدود کردن دامنه ي جنگها در ميان جوامع مسيحي در اروپا ترويج کرد (Chesterman,2001)
اين ايده کم کم به عنوان يک سنت در بين بسياري از جوامع اروپايي پذيرفته شد و تا قرن سيزدهم ميلادي ادامه يافت . براساس بخشي از موازين و اصول صلح خدايي، در صورت وقوع جنگ ، بخشهايي از جامعه و مردم که قدرت دفاع ار خود را نداشتند ، از مصونيت برخوردار بودند و نبايست مورد هجوم و تعرض اطراف درگير در جنگ قرار مي گرفتند . اين افراد شامل کودکان ، زنان ، روحانيان ، زائران و کسبه مي گرديدند .
بر اساس بخش ديگري از اين قوانين ، حيوانات اهلي ساکن در مزارع نيز شامل مصونيت مي شدند . بعدها پاره اي از امکنه از قبيل کليساها ، صومعه ها ، خانه هاي مسکوني و حتي مراکز تجاري نيز در اين ليست جاي گرفتند . اين ايده نيز به طور فراگير در قرون دهم تا سيزدهم ميلادي در ميان جوامع اروپايي پذيرفته شد و اجرا شد . بسياري از مورخان پاپ ژان پانزدهم را مبدع و مروج اين ايده در سال 958م. مي دانند (Thatcher&Holmes,1905,pp.417-418)
4. اسلام و جنگ مشروع
بر اين اساس ، از ديدگاه اسلام بر خلاف ساير مکاتب بشري جنگهايي که براي اهداف غير الهي کشور گشايي ، مداخله ي نظامي و سلطه طلبي و يا در پاسخ به هوسها و غرائز نفساني از قبيل رياست طلبي شروع شوند ، هيچ گاه جنگ مشروع تلقي نمي شوند . آيات ذيل در زمره ي آياتي قرار دارند که در آنها به نوعي به اصل جهاد في سبيل الله اشاره شده است :
- آيات 41و 111سوره ي توبه (1)
- آيات 190تا 194 از سوره ي بقره (2)
- و آيات 4و 11 از سوره ي صف .(3)
تا آنجا که در خصوص جنگ عادلانه در سطح اول يا مرحله ي آغاز جنگ مربوط مي شود ، نخستين سؤالي که در مبحث ديدگاه اسلام در مورد جنگ مشروع يا عادلانه و ارتباط آن با مداخله ي بشر دوستانه مطرح مي شود ، اين است که آيا يک چنين رويکردي در اسلام مطرح شده است يا خير .طرفداران بحث مداخله ي بشر دوستانه در اسلام چنين استدلال مي کنند که بر اساس آيات و روايات و نيز بر اساس سنت پيامبر (ص) و عملکرد خلفاي راشدين ، مداخله ي بشر دوستانه و سنت جنگ عادلانه با شروط مقدماتي در اسلام مطرح و به آن عمل شده است . اين عده اسلام و احکام اسلامي را پيشگام ايده اي مي دانند که پس از قرنها در اروپا و دنياي مسيحيت با عناويني همچون جنگ عادلانه و صلح خدايي مطرح شد (Boisard,1979,p.245)
اصولاً اگر ما يکي از اهداف اساسي جهاد در راه خدا را برخورد با طاغوتيان ، ستمکاران ، مستکبران و رهايي مظلومان و مستضعفان از ظلم وستم آنها بدانيم ، اين هدف به خودي خود مي تواند به عنوان يکي از مصاديق اصل مداخله ي بشر دوستانه تلقي شود . حديث نبوي مشهوري که در آن نبي مکرم اسلام (ص) مي فرمايند :«هر کس که نداي مظلومي را بشنود که مسلمانان را به کمک خود فرا مي خواند و بدان بي اعتنا باشد ، مسلمان نيست »؛ مصداق ديگر اين مدعاست (شيخ طوسي ،1401، ص175)
آيه ي هفتاد و پنجم سوره ي نساء آنجا که مي فرمايد :« و ما لکم لا تقاتلون في سبيل الله و المستضعفين من الجال و النساء و الولدان الذين يقولون ربنا اخرجنا من هذه القرية الظالم اهلها »، مصداق ديگري بر اين اصل است . برخي از حقوقدانان در خواست کمک و معاونت توسط اتباع مظلوم و تحت ستم کشور خارجي را نيز در زمره ي شروط جواز توسل به جنگ رهايي بخش مي داند (ضيايي بيگدلي ، 1365، ص146)
در هر صورت علاوه بر اصول کلي پيشين ، در مقايسه ي شروط توسل به جنگ در نظريه ي جنگ عادلانه در مسيحيت و جنگ مشروع در اسلام مي توان به موارد ذيل اشاره کرد :
الف . همان گونه که در نظريه ي جنگ عادلانه مطرح شده است ، هدف مشروع و نيت خير و خدايي (في سبيل الله )از جمله شروط اساسي براي مشروعيت توسل به جنگ در اسلام است .
ب. وجود دليل يا دلايلي مشروع براي تجويز توسل به جنگ نيز از شرايط اساسي جنگ مشروع در اسلام به شمار مي رود . بسط و گسترش عدالت ، ترويج اسلام ، دفاع از حريم مسلمانان و پاسخ به فرياد کمک خواهي مظلومان و مستضعفان در زمره ي مهم ترين اين دلايل به شمار مي روند .
ج. سومين شرط مشروع بودن جنگ در اسلام ، آغاز آن و هدايت آن توسط يک مرجع صالح مشروع است .در اين راستا بنا به نظر اغلب صاحب نظران فقه شيعه ، جنگ ابتدايي تنها در سايه ي رهبري پيامبر (ص) و يا امام معصوم (ع) مي تواند صورت پذيرد (نجفي ، 198، ج21، ص11) ؛در فقه عامه اين امر در صلاحيت رئيس دولت اسلامي يا ولي امر مسلمين به عنوان مصداق «ولي امر »نيز است (خدوري ، 1335، ص102)
د. در خصوص نظر اسلام درباره ي شرط چهارم ، يعني احتمال موفقيت در جنگ آن گونه که در نظريه ي جنگ عادلانه مطرح شده است ، ديدگاههاي متفاوتي وجود دارد ؛ برخي از صاحب نظران که پيرو قاعده ي تکليف هستند ، با استناد به اين که مسلمانان مأمور به تکليف هستند و نه نتيجه ، چنين اظهار مي دارند که صرف نظر از اين که نتيجه ي جنگ پيروزي يا شکست باشد ، اگر چنانچه ديگر شرايط لزوم و وجوب ورود به جنگ مهيا باشد ، توسل به جنگ مشروع است . اين دسته از صاحب نظران موارد مشخصي از حوادث تاريخ اسلام از جمله قيام حسين (ع) عليه يزيد را مصداق اين مورد مي دانند که در آن امام (ع) علي رغم وقوف و علم به نتيجه ي جنگ ، تن به کارزار داد .
در مقابل اين نظريه ، دسته ي ديگري از صاحب نظران اين امثال را يک استثناء تلقي کرده اند که به هيچ وجه نمي توان آن را تعميم داد . اين عده با استناد به آيات و رواياتي از جمله آيه ي 195 سوره ي بقره که مي فرمايد :« و لا تلقوا بايديکم الي التهلکه ....»، چنين استدلال مي کنند که بر عدم پيروزي و کاميابي در آن يقين دارند (صالح الظالمي ، 1359، ص30) . برخي ديگر از متفکران ، نظير شهيد مطهري ، نظريه ي جهاد و توسل به جنگ را در تعريف «تجاوز دشمن » عنوان کرده ، چنين استدلال مي کنند که تجاوز مفهومي عام است و منحصر به تجاوز به ناموس ، به مال و يا به سرزمين نمي شود بلکه مواردي چون «تجاوز استقلال »، « تجاوز به آزادي » و حتي «تجاوز به ارزشها » را نيز در بر مي گيرد که در پاسخ به آن مي توان به جنگ توسل جست (مطهري ،1350، ص22)
در خصوص شروطي نظير اصل تناسب و نيز اصل توسل به جنگ به عنوان آخرين راه حل پيش رو نيز چنين به نظر مي رسد که اين دو اصل به دليل سازگاري منطق دروني حاکم بر آنها با حکمت و فلسفه ي جنگ در اسلام با شروط جنگ مشروع در اسلام قابل جمع است ؛ براي مثال در خصوص اصل توسل به جنگ به عنوان آخرين راه حل ، دست کم تا آنجا که به ميان جوامع اسلامي مربوط مي شود مي توان به آيه ي 9 سوره ي حجرات اشاره کرد ، آنجا که مي فرمايد :« و ان طائفتان من المؤمنين اقتتلو فاصلحوا بينهما فان بغت احديهما علي الاخري فقاتلوا التي تبغي ....»
در خصوص ديدگاه اسلام درباره ي شروط جنگ مشروع و عادلانه در مرحله ي وقوع جنگ بايد به نکات ذيل اشاره کرد :
الف . در حقوق اسلامي اصل تمايز و تفکيک ميان نظاميان و غير نظاميان در زمان جنگ يک رکن اساسي محسوب مي شود که در تطابق آشکار با اين اصل نظير خود در نظريه ي جنگ عادلانه است . در اين خصوص تأکيدات و دستورات بسياري که در آيات و روايات بر چگونگي رفتار با زنان ، کودکان ، پيرزنان و پير مردان در زمان جنگ شده است که قابل تأمل است ؛آيه هاي 190از سوره ي بقره ، از سوره ي اعراف ،87 از سوره ي مائده و 112 از سوره ي هود که در آنها خداوند مسلمانان را از تعدي ، تجاوز و طغيان و فرا رفتن از احکام الهي منع مي کند .
علامه طباطبايي ، صاحب «الميزان » در تفسير خود ذيل آيه ي 190بقره آنجا که مي فرمايد :« و قاتلوا في سبيل الله الذين يقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين »، چنين نظر مي دهد که از اين آيه چنين استنباط مي شود که در جهاد مشروع نبايد از حدود معيني تجاوز کرد و به طور مشخص به اين نکته اشاره دارد که بر اساس اين آيه ، اعتداء شامل هر عملي که اين مفهوم برآن منطبق گردد ، مانند آغاز کردن جنگ ، کشتن زنان و کودکان ، و دست نکشيدن از جنگ در صورت دست کشيدن دشمن مي شود ؛ لذا بايد حقوق و احوال زنان و کودکان را مراعات کرد و نبايد ايشان را به قتل رساند (طباطبايي ، 1346، ص83)
سيره و سنت نبوي در کنار اخبار و رواياتي که از ائمه معصوم (ع) و نيز خلفاي راشدين در خصوص آيين و احکام جنگ وارد شده است ، همگي حکايت از اين اصل مهم در اسلام دارد که در آيين الهي اسلام با تأکيد خاصي بر چگونگي هدايت امر جنگ و چگونگي تعامل سپاه اسلام با دشمن صورت گرفته است . در «اصول کافي » روايتي از امام صادق (ع) نقل مي ود که در آن افراد سپاه اسلام از مثله کردن کشتگانسپاه دشمن و نيز از به قتل رساندن زنان ، پيرمردان فرتوت و نز افراد معلول (کور و کر ) نهي شده اند . در اين حديث قطع درختان نيز تا حد امکان در جنگها ممنوع شده است (شهابي ، 1357، ص214)
پی نوشت ها :
*استاد دانشکده معارف اسلامي و علوم سياسي دانشگاه امام صادق (ع)
1.انفروا خفافاً و ثقالاً و جاهدوا بأموالکم و أنفسکم في سبيل الله ذلکم خير لکم إن کنتم تعلمون (توبه :41)
إن الله اشتري من المؤمنين أنفسهم و أموالهم بأن لهم الجنة يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و يقتلون و عداً عليه حقا في التورة و الانجيل و القرآن و من أوفي بعهده من الله فاستبشروا ببيعکم الذي بايعتم به و ذلک هو الفوز العظيم (توبه :111)
2.و قاتلوا في سبيل الله الذين يقاتلونکم و لا تعتدوا إن الله لا يحب المعتدين * و اقتلوهم حيث ثقفتموهم و أخرجوهم من حيث أخرجوکم و الفتنة أشد من القتل و لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام حتي يقاتلوکم فيه فإن قاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاء الکافرين *فإن انتهوا فإن الله غفور رحيم ... و قاتلوهم حتي لا تکون فتنة و يکون الذين لله فإن انتهوا فلا عدوان إلا علي الظالمين * الشهر الحرام بالشهر الحرام و الحرمات قصاص فمن اعتدي عليکم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدي عليکم و اتقوا الله و اعلموا ان الله مع المتقين .
3.إن الله يحب الذين يقاتلون في سبيل الله صفا کانهم بنيان مرصوص .
ادامه دارد...