نقش نخبگان اسراييل در اشغال جنوب لبنان (2)
الف ) نيروهاي نظامي جنبش مقاومت فلسطين تا اول سپتامبر خاک لبنان را ترک نموده و در کشورهاي مختلفي چون اردن ، عراق ، تونس ، يمن جنوبي ، يمن شمالي ، سودان ، قبرس ، يونان ، سوريه و الجزاير پراکنده شده بودند . به اين ترتيب اسراييل از تجمع نيروهاي ضد اسراييلي در مرزهاي شمالي خود جلوگيري نموده بود.
ب) با وارد آمدن ضربه هاي جدي بر پيکره نظامي ارتش سوريه در خاک لبنان و عقب راندن ارتش اين کشور به بخشهاي شرقي تر دره بقاع و نيز خروج نيروهاي ارتش سوريه از بيروت ، ضربه اي شديد به اعتبار سياسي سوريه و رهبران آن وارد آمده بود .
ج) حاکميت لبنان تا حدودي بر اساس ديدگاه هاي اسراييل شکل گرفته بود و از اين ديدگاه نسبت به گذتشه قابل تحمل تر به نظر مي رسيد . در يک چنين اوضاعي دولت اسراييل خويش را براي عقب نشيني از خاک لبنان ، مشروط به تأمين برخي از خواسته هايش اعلام نمود . مهمترين شرطهاي اسراييل براي عقب نشيني از خاک لبنان - آن گونه که توسط هيأت دولت رژيم صهيونيستي در 10اکتبر 1982 ، قبل از سفر امين جميل به ايالات متحده اعلام گرديد - عبارت بود از :
انعقاد يک قرار داد صلح ميان لبنان و اسراييل ، عادي سازي روابط با اين کشور و ايجاد ترتيبات امنيتي در داخل اراضي لبنان با هدف تضمين امنيت مرزهاي اسراييل.
هنگامي که دولت وحدت ملي اسراييل متشکل از برگزيدگان احزاب چپ و راست تصميم گرفت که ارتش اسراييل بايد حتي بدون اتخاذ هيچ گونه اقدامات امنيتي رضايت بخش تا منطقه کمربند امنيتي در جنوب عقب نشيني نمايد ، در حقيقت تلاش مي کرد تا خود را از مخمصه اي که از سپتامبر 1982 دچار آن شده بود ، رهايي بخشد . گرفتاري اسراييل متأثر از آثاري چند ، قابل توجه بود : معايب و نقايص ذاتي طرح جنگ 1982 ، اختلاف منافع و ديدگاه متفاوت اسراييل و آمريکا ، رشد و گسترش انتقاد و شک و ترديد در داخل اسراييل ، روابط ناکام اسراييل يا امين جميل و نيروهاي لبناني و از همه مهمتر ، ايجاد و گسترش انگيزه مبارزه جويي اسلامي در لبنان که اسراييل را در کانون مبارزات خود قرار داده بود .ورود اسراييل به لبنان و عقب نشيني تا محدوده امنيتي جنوب را در چهار دوره مي توان جمع بندي نمود :
الف )سپتامبر 1982تا مارس 1983
طي اين دوره ، دولت اسراييل به رهبري مناخيم بگين و آريل شارون تلاش کردند تا بر مشکلات و معضلات متعددي فائق آيند . اسراييل کوشيد تا آنجا که ممکن است سرمايه هاي خود در لبنان را نجات بخشد تا بتواند با طرح ريگان - بدون درگيري با دولت آمريکا - مخالفت کند و سايه فعاليت «کميسيون کاهان »را بر آينده سياسي و اعضاي رهبري اين کشور رفع نمايد .(1) نبرد در کوهستانهاي «شوف » و برتري شبه نظاميان دروزي بر نيروهاي لبناني ، سبب تداوم سياست اسراييل در لبنان گرديد . مذاکرات مستقيم در ماه دسامبر در « خالصه » شروع شد و هنوز مذاکرات پايان نيافته بود که در مارس 1983 پس از انتشار گزارش کميسيون کاهان ، شارون از پست وزارت دفاع استعفا داد و «موشه آرنز »سفير چند ساله اسراييل در واشنگتن به جاي وي برگزيده شد .(2)
ب) مارس 1983تا سپتامبر 1983
دگرگوني و جابجايي مهره ها در دولت اسراييل ، تغيير سياستها در لبنان را تسريع نمود . اولين تغيير ، تقليل در خواستهاي اسراييل در مذاکرات با دولت لبنان بود . دومين تحول ، اتخاذ موضع جديدي از سوي هماهنگ کننده سياستهاي اسراييل در لبنان ، (اوري لوبراني )بود که از سوي نخست وزير و وزراي دفاع و خارجه ، بطور مشترک منصوب شده بود .(3) با انتصاب لوبراني ، دولت اسراييل سعي داشت تا از يک سوضعفهاي سياسي اسراييل در لبنان را کاهش دهد و از سوي ديگر ايده هاي جديدي ارائه نمايد .
بر اين اساس ، پس از امضاي موافقتنامه 17 مي ، خط مشي نويني از اوايل تابستان 1983 ، دنبال گرديد به نحوي که اسراييل روابط گسترده خود را با مارونيها کاهش داد و تلاش کرد تا با ساير جوامع نيز تماسهايي برقرار نمايد . مارونيها همچنان متحد اصلي باقي ماندند ، اما تلاشهايي براي ايجاد روابط و همکاري با دروزها نيز صورت گرفت . ابتکاري که در رابطه با جامعه دروزبکار گرفته شد ، بطور قابل ملاحظه اي در کوتاه مدت موفقيت آميز بود . اين اقدام ، خروج تدريجي اسراييل از شوف را تسهيل نمود و در جلوگيري از عمليات فلسطيني ها عليه اسراييل مفيد واقع شد .
ج) سپتمابر 1983تا سپتامبر 1984
اين دوره با خروج نيروهاي اسراييل از شوف آغاز و با تشکيل دولت اتحاد ملي به رهبري «شيمون پرز» رهبر حزب کارگر خاتمه مي يابد . در اين مقطع ، سياست دولت همان گونه که توسط «شامير » نخست وزير و آرنز وزير دفاع اعلام گرديد ، عقب نشيني نيروهاي ارتش اسراييل بود . اين عقب نشيني تنها زماني قابل اجرا بود که اقدامات امنيتي کافي و مورد نظر اسراييل صورت مي گرفت . اما نظر ديگري که بويژه توسط پرز ، رهبر مخالفان ارائه مي شد ، بر اين مبنا بود که درخواست ترتيبات امنيتي بيهوده است و منافع اسراييل با خروج سريع از لبنان تضمين مي شود .
نظر سومي نيز وجود داشت که از همين فرضيه مشابه ، نتيجه متضادي را استنتاج مي نمود ، اين ديدگاه معتقد بود از آنجايي که در خواست ترتيبات امنيتي بيهوده است و هيچ مرجعي براي ايجاد امنيتي وجود ندارد ، پس اسراييل بايد با حضور مستمر خود اين امنيت را تأمين نمايد . طي اين دوره اسراييل توانست تنها به تقويت مزدوران «آنتوان لحد » که اينک جانشين «سعد حداد » شده بود ، اقدام کند و تعداد آنها را به 3 هزار نفر افزايش دهد .
د) سپتامبر 1984تا مي 1985
در 12سپتامبر 1984 ، دولت ملي توسط شيمون پرز تشکيل شد . بازسازي اقتصادي و فراهم ساختن ترتيبات خروج ارتش اسراييل از لبنان ، دو وظيفه اساسي دولت جديد بودند . سياستگذاري در لبنان به « اسحاق رابين » واگذار گرديد . اولين حرکت او تلاش براي جلب همکاري سوريه بود . ادامه اشغال جنوب لبنان مسائل و مشکلات روز افزوني را براي رژيم صهيونيستي به دنبال داشت که همواره به صورت يک معضل عمده براي تمامي دولتهاي اسراييل مطرح بوده است . هيچ کدام از اين دولتها در اين زمينه به يک اجماع نسبي نرسيدند و بنابراين تصميم قابل اجرايي نيز اتخاذ ننمودند . در همين راستا دو ديدگاه عمده در مورد باقي ماندن يا خروج از جنوب لبنان از ميان اظهارات و مواضع مقامات سياسي و نظامي مسئول و نيز نخبگان و کارشناسان اسراييلي طي اين سالها ، قابل تشخيص است که هر دو نظريه ، برمحور امنيت شمال اسراييل (مرزها ، شهرکها و ...)متمرکزند :
ديدگاه اول
1- لزوم رهايي ارتش از يک درگيري دراز مدت و ضربه پذيري مداوم
2- حضور در جنوب لبنان مانع حملات حزب ا.. نبوده است و ارتش اسراييل در اين زمينه توفيقي نداشته است . ضمن اين که حضور در جنوب لبنان باعث رشد و گسترش حزب ا... شده و اين گروه به سازماني منسجم و متشکل که اينک در عرصه سياسي لبنان نيز داراي قدرت قابل توجهي شده تبديل نموده است .
3-لزوم پرهيز از تنشهاي داخلي که پس از هر حمله نيروهاي مقاومت اسلامي به وجود مي آيد و گروههايي نظير «چهارمادران »را ايجاد و متشکل کرده است .(4)
4- اسراييل به عادي سازي روابط با همسايگان عرب خود نياز دارد و حضور در لبنان مانع عمده اي بر سر راه تحقق اين هدف است .
5- حضور در جنوب لبنان به عنوان يک رژيم اشغالگر موجب تضعيف وجهه بين الملل اسراييل شده است . طرفداران اين ديدگاه معتقد بودند که در صورت خروج از جنوب لبنان ، حزب ا... و جبهه مقاومت اسلامي توجيهي براي تعرض به داخل اسراييل نخواهند داشت و دولت لبنان نيز در اين شرايط ، ناچار است از ادامه حضور اين گروهها در جنوب جلوگيري کند . در عين حال براي پيشگيري از هر گونه تعرض ، مي توان با حفظ بخشهايي از ارتش جنوب لبنان و عقب کشيدن آنها به خطوط مرزي ، از آنها به عنوان خاکريز اول درگيري استفاده کرد . در صورت هر گونه درگيري ، اسراييل اين توان را دارد که با حملات برق آسا بويژه عمليات هوايي ، لبنان را از تعرض ممانعت نمايد . افزون بر اين سوريه براي آغاز مذاکره در مورد جولان ناچار است از تند روي در لبنان اجتناب کند . بنابراين مي توان با خروج از جنوب لبنان (حتي بدون قيد و شرط ) ، لبنان را از حالت برگ برنده اي از دستان سوريه خارج کرد و ميان جولان و لبنان جدايي افکند . اين نکته تفوق جايگاه اسراييل را در چانه زنيهاي مذاکرات با سوريه به همراه خواهد داشت .
پی نوشت ها :
1- کميسيوني که در رابطه با فاجعه صبرا و شتيلا تحقق مي نمود و فشار سياسي از سوي اين کميسيون بر شارون وارد آمد .
2-نام عبري روستاي خالصه ، کيريات شمعونه مي باشد .
3- اوري لوبراني در سال 1926 در حيفا به دنيا آمد و تحصيلات دانشگاهي خود را در لندن به انجام رسانيد . وي براي مدتي سفير اسراييل در ايران بود .
4- اين جنبش توسط گروهي از مادارن و همسران سربازان و افسران اسراييلي که در جنوب لبنان کشته شده اند تأسيس شده و خواهان خروج اسراييل از جنوب لبنان هستند . اين گروه به مناسبتهاي مختلف تظاهرات و مراسمي را سازماندهي مي نمايند و بدين وسيله رهبران اسراييل را براي عقب نشيني از جنوب لبنان تحت فشار قرار مي دهند . براي آگاهي بيشتر در مورد اين جنبش به آدرس www.4Mothers.org.ilمراجعه نماييد .
منبع:پايگاه نور ش 30
ادامه دارد...