مقدمه:
تاریخ اسلام سرشار از حوادث و رویدادهایی است که هر کدام به نوبه خود، درسها و نکات عمیقی را برای رهروان حقیقت به ارمغان میآورند.در میان این وقایع، دو رخداد برجسته در سالهای پایانی حیات پربرکت پیامبر اکرم (ص)، یعنی واقعه ابلاغ سوره برائت و واقعه غدیر خم، از اهمیت ویژهای برخوردارند.
این دو رویداد که از نظر زمانی و مکانی با یکدیگر پیوند ناگسستنی دارند، هر کدام به تنهایی میتوانند گواه روشنی بر اراده الهی در تعیین مسیر آینده امت اسلامی پس از رحلت پیامبر باشند.
ماجرای ابلاغ سوره توبه که با عزل ابوبکر و نصب امیرالمؤمنین علی (ع) رقم خورد، نه یک اتفاق ساده و گذرا، بلکه نقطهی آغازی برای آشکار ساختن جایگاه منحصر به فرد حضرت علی (ع) بود.
این حادثه، به روشنی نشان داد که برای ابلاغ قاطعترین پیام الهی به مشرکین، تنها فردی با عصمت و شجاعت بیبدیل، یعنی علی بن ابیطالب (ع)، شایستگی دارد.
این انتخاب الهی، گویی پیشدرآمدی بود بر صحنهای عظیمتر در غدیر خم، جایی که پیامبر (ص) به صراحت، ولایت و جانشینی امیرالمؤمنین (ع) را به فرمان خداوند اعلام فرمود.
بررسی دقیق این دو واقعه، نه تنها پرده از بسیاری از حقایق تاریخی برمیدارد، بلکه به فهم عمیقتر از جایگاه الهی امامت و رهبری در اسلام کمک شایانی میکند.
از ذیالحلیفه تا غدیر: دو گام الهی در تعیین جانشین پیامبر (ص)
مقدمهای بر سوره توبه و اعلام برائت
بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ :[اعلامِ] بیزاری و لغو پیمان از سوی خدا و پیامبرش به کسانی از مشرکان است که با آنان پیمان بسته اید. (1)این آیه شریفه، سرآغاز سوره توبه (معروف به برائت) است و به وضوح هدف اصلی آن را بیان میکند: اعلام بیزاری و لغو پیمانها از سوی خداوند و پیامبرش نسبت به مشرکینی که با آنها پیمان بستهاند. این اعلان، ماهیتی کاملاً قاطع و بیملاحظه دارد و نشان میدهد که دوران تساهل و مدارا با شرک به پایان رسیده است.
فضای نزول سوره توبه: سال نهم هجری و پیوند با فتح مکه
سوره توبه در سال نهم هجری در مدینه نازل شد. این زمانبندی از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا:
فتح مکه: مکه در سال هشتم هجری فتح شده بود. با فتح مکه، مرکز شرک و بتپرستی در جزیرةالعرب به دست مسلمانان افتاده بود و نیاز بود که این مرکز، از هرگونه آلودگی شرک و آثار جاهلیت پاک شود.
حجة الوداع: سال دهم هجرت، سال حجة الوداع (آخرین حج پیامبر) بود. نزول این سوره در سال نهم، به نوعی تمهید و بسترسازی برای تحولات بعدی در جامعه اسلامی بود.
آخرین سوره مدنی: به گفته قتاده و مجاهد، سوره توبه آخرین سورهای است که در مدینه بر قلب پاک پیامبر اکرم (ص) نازل شد. این امر نشان میدهد که این سوره حاوی احکام و پیامهای نهایی در مورد روابط مسلمانان با مشرکین و تثبیت حاکمیت اسلام بوده است. (2)
ویژگیهای خاص سوره توبه: عدم بسم الله و آیه سیف
از امام علی مرتضی (ع) نیز نقل شده است که در ابتدای این سوره "بسم الله الرحمن الرحیم" نازل نگردید. دلیل این امر آن است که "بسم الله" برای امان و رحمت است، در حالی که این سوره برای رفع امان و اعلام برائت و قطع رابطه با مشرکین نازل شده است.همچنین، در این سوره آیهای وجود دارد که معروف به آیه سیف (آیه شمشیر) است (فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ (الى آخر الآیة) - تفسیر مجمع البیان). این آیه دستور قاطع به جنگ با مشرکین پس از پایان ماههای حرام را میدهد و بر قاطعیت این سوره تأکید میکند.
اهمیت این آیه و فضای نزول در اثبات شایستگی و جانشینی امیرالمؤمنین (ع)
این آیه و فضای نزول سوره توبه، به طور مستقیم با موضوع شایستگی امیرالمؤمنین (ع) برای جانشینی و واقعه غدیر خم مرتبط است. پیامی که این سوره میدهد، سراسر قاطعیت و بیزاری از شرک است. ابلاغ چنین پیام "برائت"ی از شرک، تنها شایسته کسی است که خودش کاملاً از هرگونه شرک (ظاهر و باطن) مبرا باشد.این امر نشاندهنده مقام عصمت است؛ تنها یک معصوم میتواند نماینده تمام و کمال خداوند و رسولش در اعلام این بیزاری باشد. این فضیلت (عصمت) که برای ابلاغ این آیه لازم بود، به طور مستقیم با شایستگی برای جانشینی پیامبر (ص) ارتباط دارد، زیرا رهبر امت نیز باید از هرگونه خطا و آلودگی مبرا باشد.
مأموریت ابلاغ برائت: آغازگر اثبات شایستگی برای جانشینی
در سال نهم هجری، یک سال پس از فتح مکه و در ماه ذیالحجه، آیات ابتدایی سوره توبه (برائت) نازل شد. این آیات، فرمان قاطع الهی را به مشرکین ابلاغ میکرد که یا اسلام بیاورند و یا مکه را ترک کنند، پیامی که نشانهای آشکار از تطهیر مکه و تثبیت توحید بود. اما سوال مهمی که مطرح شد این بود که چه کسی شایستگی ابلاغ این پیام مهم و حساس را دارد؟چرا ابوبکر در ابتدا مأمور شد و چرا عزل گردید؟
در ابتدا، پیشنهاد شد که ابوبکر برای ابلاغ این آیات به مکه برود. دلیل این پیشنهاد، شاید عدم وجود کینه شخصی از او در میان مشرکین مکه بود، زیرا در جنگها مستقیماً به کسی از مشرکین آسیب نرسانده بود. پیامبر اکرم (ص) نیز در ابتدا آیات را به ابوبکر سپرد و او را مأمور قرائت آنها برای حاجیان کرد.اما طولی نکشید که وحی الهی، ارادهای متفاوت را آشکار ساخت. جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و فرمود: «یا محمد! إنّه لا یؤدّی عنک إلاّ أنت أو رجل منک(3)
این آیه شریفه، که به معنای "ای محمد! این کار را باید یا خود شما یا کسی که از شما و همانند شما است انجام دهد و از دیگری پذیرفته نیست" میباشد، نقطهی عطفی در تعیین ابلاغکننده این مأموریت خطیر بود.
این پیام صریح الهی، به وضوح نشان میداد که مأموریت ابلاغ آیات برائت، تنها در صلاحیت خود پیامبر (ص) یا فردی است که از نظر جایگاه، مقام و عصمت، "مانند" ایشان و "از ایشان" باشد.
واگذاری مأموریت به امیرالمومنین علی (ع): نشانهای از برتری بیبدیل
پس از نزول این وحی قاطع، رسول خدا (ص) بیدرنگ امیرالمومنین علی (ع) را به سوی مکه اعزام کرد و ابوبکر را از این مأموریت عزل نمود.این اقدام، که بر اساس فرمان الهی صورت گرفت، برای ابوبکر تعجبآور بود و او پرسید که آیا در مورد او چیزی نازل شده است؟ حضرت علی (ع) در پاسخ فرمودند: "رسول خدا (ص) فرموده است که آیات برائت را به من واگذار کنی، چون اعلام برائت کار تو نیست."
این روایت، به وضوح نشان میدهد که واگذاری این مأموریت به حضرت علی (ع)، نه یک تصمیم شخصی از سوی پیامبر (ص)، بلکه دستوری الهی بود.
این امر، بیانگر این حقیقت است که برای ابلاغ چنین پیام مهمی که به نوعی اعلام جنگ و برائت از شرک بود، تنها فردی با ویژگیهای خاص و منحصر به فرد مورد تأیید خداوند بود. این ویژگیها، همانهایی بودند که در عبارت "او رجل منک" تجلی یافته بودند.
دلایل عزل ابوبکر و نصب امیرالمؤمنین (ع) از منظر تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع)
در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع) به دلایل مهمتری برای عزل ابوبکر و انتخاب حضرت علی (ع) اشاره شده است:پیامبر خدا (ص) ده آیه از سوره برائت را به همراه ابوبکر بن ابی قحافه فرستاد، آیاتی که در آن ها سخن از لغو پیمان ها با کافران و تحریم نزدیک شدن مشرکان به مکه بود.
پیامبر (ص) به ابوبکر دستور داد که بر حج امسال سرپرستی کند و آیات را بر حاجیان بخواند. هنگامی که ابوبکر حرکت کرد، جبرئیل (ع) که در نور پیچیده شده بود، بر پیامبر (ص) نازل شد و گفت:
ای محمد، خداوند علی اعلی به تو سلام می رساند و می فرماید: این پیام را جز تو یا مردی از خودت نمی رساند، پس علی (ع) را بفرست تا آیات را بگیرد و او کسی باشد که پیمان ها را لغو کند و آیات را بخواند.
ای محمد، پروردگارت دستور نداد که آیات را به علی (ع) بدهی و آن را از ابوبکر بگیری از روی اشتباه و شک، و نه برای جبران غلطی از خود، بلکه می خواست به مسلمانان ضعیف نشان دهد که مقامی که برادرت علی (ع) در آن ایستاده است، جز تو کسی نمی تواند در آن بایستد، حتی اگر مرتبه او در چشمان این ضعیفان امت تو بزرگ و منزلتش نزد آنان والا باشد.» (4)
این تفسیر، دلایل عزل و نصب را به صورت زیر بیان میکند:
تأکید بر مقام ویژه امیرالمومنین (ع): خداوند میخواست به مسلمانان (به ویژه کسانی که ممکن بود در درک مقام والای حضرت علی (ع) تردید داشته باشند) نشان دهد که ایشان، پس از پیامبر (ص)، تنها کسی هستند که شایستگی این مقام را دارند.
نفی هرگونه اشتباه یا تردید در دستور الهی: این دستور، نه از روی اشتباه، نه برای جبران غلط، بلکه برای بیان حقیقتی مهم در مورد جایگاه امیرالمومنین (ع) صادر شده بود.
تمایز بین مقام ابلاغ و سایر مناصب: حتی اگر ابوبکر در نظر برخی از مسلمانان دارای جایگاه و منزلتی بود، اما این به معنای شایستگی او برای این مأموریت خاص (که مستلزم عصمت و مقام ویژه بود) نبود. این تفسیر، ابعاد جدیدی از این واقعه را روشن میسازد و بر جنبه الهی و هدفمند بودن آن تأکید میکند.
روایات صحه گذار بر واقعه ابلاغ برائت
۱. از زبان سعد در کتاب الخصال:در کتاب الخصال از حارث بن ثعلبه آمده است: "به سعد گفتم: آیا چیزی از مناقب علی (ع) را شهادت میدهی؟ گفت: بله، چهار منقبت از او را شهادت میدهم، و اگر یکی از آنها برای من بود، دوستتر داشتم از شتران سرخ مو.
رسول خدا (ص) ابوبکر را با سوره برائت فرستاد، سپس علی (ع) را فرستاد و آن [سوره] را از او گرفت. ابوبکر برگشت و گفت: ای رسول خدا، آیا در مورد من چیزی نازل شده است؟ فرمود: نه، جز اینکه این پیام را جز مردی از من، ابلاغ نمیکند."
۲. احتجاج امیرالمومنین (ع) در روز شورا:
امیرالمومنین علی (ع) در روز شورا، در احتجاجی با حاضران، فرمودند: "شما را به خدا قسم میدهم، آیا در میان شما کسی هست که خداوند متعال به پیامبرش فرمان داد که سوره برائت را بفرستد، و او آن را با ابوبکر فرستاد، پس جبرئیل آمد و گفت:
ای محمد! این را جز تو یا مردی از تو ابلاغ نمیکند. پس رسول خدا (ص) مرا فرستاد و من آن را از ابوبکر گرفتم و رفتم و آن را از جانب رسول خدا (ص) ابلاغ کردم، و خداوند بر زبان رسول خود ثابت کرد که من از او هستم، جز من؟ گفتند: نه."
این احتجاج نشان میدهد که این واقعه تا چه حد در اثبات جایگاه ویژه و یگانگی حضرت علی (ع) با پیامبر (ص) مهم بوده و حتی سالها پس از آن، توسط خود ایشان برای اثبات حقانیتشان مطرح شده است.
۳. از مناقب امیرالمومنین (ع) در شمارش فضایل:
در مناقب امیرالمومنین (ع) و در شمارش فضایل ایشان، از زبان خود حضرت علی (ع) آمده است: "و اما پنجاهمین فضیلت این است که رسول خدا (ص) سوره برائت را با ابوبکر فرستاد.
وقتی او به راه افتاد، جبرئیل (ع) آمد و گفت: ای محمد! این را جز تو یا مردی از تو ابلاغ نمیکند. پس مرا بر شتر خود "عضباء" روانه کرد و من در ذیالحلیفه به او رسیدم و آن را از او گرفتم. پس خداوند مرا به این [فضیلت] مخصوص گردانید." (همان)
این روایت نیز بر انحصاری بودن این مأموریت برای حضرت علی (ع) و تأکید الهی بر آن صحه میگذارد.
۴. روایت جمیع بن عمیر در علل الشرایع:
در کتاب علل الشرایع، از جمیع بن عمیر روایت شده است: "در مسجد جامع نماز میخواندم که ابن عمر را نشسته دیدم و کنار او نشستم و گفتم: از علی (ع) برایم بگو. گفت: رسول خدا (ص) ابوبکر را با [سوره] برائت فرستاد.
وقتی او به ذیالحلیفه رسید، علی (ع) او را دنبال کرد و آن را از او گرفت. ابوبکر گفت: ای علی! آیا در مورد من چیزی نازل شده است؟ علی (ع) فرمود: نه، اما رسول خدا (ص) فرمود: «این را جز من یا مردی از اهل بیتم ابلاغ نمیکند.» جمیع بن عمیر میگوید:
ابوبکر به سوی رسول خدا (ص) بازگشت و گفت: ای رسول خدا! آیا در مورد من چیزی نازل شده است؟ فرمود: «نه، اما این را جز من یا مردی از اهل بیتم ابلاغ نمیکند.» کثیر گفت: به جمیع گفتم: آیا علی به این سخن ابن عمر شهادت داده است؟ گفت: بله، سه بار." (5)
این روایت، با تأکید بر عبارت "رجل من اهل بیتی" و سه بار تکرار تأیید آن توسط ابن عمر، بر اختصاص این مأموریت به اهل بیت پیامبر (ص) و به خصوص حضرت علی (ع) صحه میگذارد و این امر را به عنوان یک حقیقت مسلّم تاریخی و دینی تأیید میکند.
۵. روایت محمد بن مسلم و تأکید بر زمانهای ابلاغ:
در خبر محمد بن مسلم آمده است که ابوبکر از حضرت علی (ع) پرسید: "ای علی، آیا از زمانی که رسول خدا (ص) را ترک کردهام، چیزی در مورد من نازل شده است؟" حضرت پاسخ دادند: "نه، اما خداوند نپذیرفت که پیام محمد (ص) را جز مردی از او ابلاغ کند." پس ایشان به موسم حج رسید و از جانب خدا و رسولش در عرفه، مزدلفه، روز نحر (عید قربان) نزد جمرات، و در تمامی ایام تشریق (روزهای ۱۱، ۱۲ و ۱۳ ذیالحجه) با صدای بلند ندا داد:
«بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ» و همچنین اعلام کرد: "هیچکس با بدن برهنه نباید خانه خدا را طواف کند." (6)
این روایت، علاوه بر تأکید بر عدم نزول آیهای در خصوص عزل ابوبکر و انحصاری بودن ابلاغ برای حضرت علی (ع)، جزئیات بیشتری در مورد زمانها و مکانهای ابلاغ پیام برائت ارائه میدهد که نشاندهنده فراگیر بودن و قاطعیت این اعلامیه بود.
۶. از زبان زراره و تأیید امام باقر (ع)
زراره نقل میکند که از امام باقر (ع) شنیدم که میفرمود: "نه، سوگند به خدا، رسول خدا (ص) ابوبکر را با [سوره] برائت نفرستاد؛ آیا ممکن است او را با آن بفرستد و سپس آن را از او بگیرد؟
بلکه او را برای مدیریت موسم [حج] گماشته بود، و علی را پس از آنکه ابوبکر از موسم جدا شد، با [سوره] برائت فرستاد." پس پیامبر (ص) در هنگام اعزام علی (ع) به او فرمود: "این را جز من و تو ابلاغ نمیکند." (7)
این روایت از امام باقر (ع)، به وضوح روشن میکند که پیامبر (ص) در ابتدا ابوبکر را برای ابلاغ برائت نفرستاده بود، بلکه او را بر "موسم" (امور کلی حج) گماشته بود. اما مأموریت ابلاغ برائت از ابتدا به گونهای بود که تنها برای پیامبر (ص) یا حضرت علی (ع) شایسته بود. این بیان، بر اصالت و عدم تغییر در تصمیم الهی تأکید بیشتری میکند.
جزئیات تاریخی و آداب جاهلی حج در تفسیر علی بن ابراهیم
تفسیر علی بن ابراهیم قمی، در توضیح آیه "بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ"، به نقل از امام صادق (ع) و ایشان از پدرشان، جزئیات مهمی را درباره زمان نزول این سوره و برخی آداب جاهلی حج بیان میکند:این آیه پس از بازگشت رسول خدا (ص) از غزوه تبوک در سال نهم هجرت نازل شد. حضرت رسول (ص) پس از فتح مکه، در همان سال، مشرکین را از حج منع نکردند.
یکی از سنتهای اعراب در حج این بود که هر کس وارد مکه میشد و با لباسهای خود خانه کعبه را طواف میکرد، دیگر حق نگهداری آن لباسها را نداشت و باید آنها را صدقه میداد و بعد از طواف، دیگر نمیپوشید.
به همین دلیل، هر کس که به مکه میآمد، لباسی را به عاریه میگرفت و با آن طواف میکرد و سپس پس میداد. اگر کسی لباسی برای عاریه پیدا نمیکرد، لباس کرایه میکرد. و اگر نه لباسی برای عاریه مییافت و نه برای کرایه، و تنها یک دست لباس داشت، به ناچار با بدن برهنه طواف میکرد.
در این میان، زنی زیبا و خوشسیما از اعراب به مکه آمد و درخواست لباس عاریه یا کرایه کرد، اما نیافت. به او گفتند: اگر با لباسهای خود طواف کنی، باید آنها را صدقه دهی. گفت:
چگونه صدقه دهم در حالی که جز همینها چیزی ندارم؟ پس با بدن برهنه طواف کرد و مردم به او نگاه میکردند. او یکی از دستهایش را بر قسمت جلوی بدن و دست دیگرش را بر قسمت پشت بدن خود گذاشت و میگفت: الیوم یبدو بعضه أو کله *** فما بدا منه فلا أحله: امروز بخشی از آن یا تمامش آشکار میشود... پس آنچه آشکار شد، حلالش نمیکنم.
پس از اتمام طواف، عدهای از مردان از او خواستگاری کردند، و او گفت که همسر دارد.این روایت نشان میدهد که سوره برائت علاوه بر اعلام جنگ با مشرکین، به پایان دادن به آداب جاهلی و ناپسند در حج نیز اشاره داشت.
پیمانهای جداگانه پیامبر (ص) با اشخاص و تغییرات در روابط با مشرکین
تفسیر علی بن ابراهیم همچنین به سیرهی پیامبر (ص) قبل از نزول سوره برائت اشاره میکند که حضرت جز با کسانی که با او جنگیدند یا قصد جنگ داشتند، نمیجنگید. در این باره آیه «فَإِنِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقاتِلُوکُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلًا» (8)(اگر از شما کناره گرفتند و با شما نجنگیدند و تسلیم شدند، خداوند راهی برای شما بر آنان قرار نداده است) نیز نازل شده بود. رسول خدا (ص) با کسی که کنارهگیری میکرد و نجنگید، مقابله نمیکرد.
اما پس از نزول سوره برائت، خداوند به پیامبر (ص) دستور داد که با مشرکین بجنگد، چه آنها که کنارهگیری کرده بودند و چه آنها که کنارهگیری نکرده بودند.
این حکم شامل کسانی نمیشد که پیامبر (ص) در روز فتح مکه با آنها پیمانی مدتدار بسته بود، مانند صفوان بن امیه و سهیل بن عمرو. پس خداوند متعال فرمود: «بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ» (اعلام بیزاری از سوی خدا و پیامبرش به کسانی از مشرکان است که با آنان پیمان بستهاید.(9)
پس چهار ماه در زمین سیر کنید.) و سپس آنها را در هر کجا که یافتند، بکشند. این چهار ماه سیر و گشت شامل بیست روز از ذیالحجة الحرام، محرم، صفر و ربیعالاول و بیست روز از ربیعالآخر بود.
هنگامی که این آیات از ابتدای سوره برائت نازل شد، رسول خدا (ص) آن را به ابوبکر سپرد و به او دستور داد که به مکه برود و آن را در منی در روز نحر (عید قربان) بر مردم بخواند. پس از حرکت ابوبکر، جبرئیل (ع) بر رسول خدا (ص) نازل شد و فرمود: "ای محمد! این را جز مردی از تو ابلاغ نمیکند." پس رسول خدا (ص) امیرالمؤمنین (ع) را در پی او فرستاد و ایشان در منطقه روحاء به او رسیدند و آیات را از او گرفتند. ابوبکر به سوی رسول خدا (ص) بازگشت و پرسید: "یا رسول الله! آیا در مورد من چیزی نازل شده است؟" فرمود: "نه، خداوند به من امر کرده که این را جز من یا مردی از من ابلاغ نکند." (10)
شجاعت و صلابت در ابلاغ: تجلی صلاحیت الهی
حضرت علی (ع) نیز با دریافت آیات، در موسم حج شرکت کردند. ایشان با شجاعت و صلابت بینظیر، در میان مشرکین ایستادند و چندین بار و در روزهای متوالی (به خصوص در روز دهم ذیالحجه و همچنین در روزهای ۱۱، ۱۲ و ۱۳ ذیالحجه)، آیات سوره برائت را قرائت نمودند.این اقدام جسورانه، در حالی که جان ایشان در خطر بود، نشان از ایمان راسخ، شجاعت بیحد و حصر و اطاعت کامل از فرمان الهی داشت. (11)
روایت امیرالمؤمنین (ع) از مأموریت ابلاغ برائت: اوج شجاعت و تعیین جایگاه
حضرت علی (ع) خود این جریان خطیر ابلاغ آیات سوره برائت را چنین نقل کردهاند:هنگامی که به مکه آمدم تا آیات سوره برائت را بر مشرکین بخوانم، هیچ کسی در مکه نبود مگر آن که دوست داشت مرا تکه تکه کند و هر تکهای از بدن مرا بر سر کوهی بگذارد، اگرچه در این راه جان و مال و خاندانش را نابود کند.
پس از آن که رسالت را ابلاغ نمودم، همگی با تهدید پاسخ مرا دادند و زن و مرد آنان به من اظهار دشمنی و کینهتوزی کردند؛ اما من با پایداری پاسخ آنان را دادم..." (12)
این کلام حضرت علی (ع)، عمق خطر و شجاعت بینظیر ایشان را در انجام این مأموریت الهی به تصویر میکشد. در محیطی کاملاً خصمانه و مملو از کینه و دشمنی، ایشان با صلابت و پایداری، فرمان الهی را ابلاغ کردند و این خود گواهی بر صلاحیت بیچون و چرای ایشان بود.
جایگاه ابلاغ برائت در امتحانات الهی امیرالمومنین (ع)
جابربن جعفی از امام باقر (ع) نقل میکند که امیرالمومنین علی (ع) در پاسخ به رئیس یهود که پرسید: "اوصیاء در زمان حیات انبیاء و پس از وفاتشان چند امتحان پس میدهند؟" فرمودند:"ای برادر یهودی! خداوند متعال مرا در زمان حیات پیامبرمان (ص) در هفت مرحله آزمود، و من را در همه آنها، بدون اینکه خود را تزکیه کنم، با نعمت الهی، مطیع او یافت." آن رئیس یهود پرسید: "در چه مواردی ای امیرالمومنین؟" حضرت فرمودند: "...
و اما هفتمین مورد، ای برادر یهودی: زمانی که رسول خدا (ص) برای فتح مکه حرکت کردند، دوست داشتند که به آنها اتمام حجت کنند و بار دیگر آنها را به سوی خدا دعوت نمایند، همانطور که قبلاً دعوت کرده بودند.
پس نامهای به آنها نوشتند و در آن از عذاب پروردگارشان بیم دادند و به عفو الهی وعده دادند و در آخر آن، سوره برائت را برایشان نسخ کردند تا بر آنها خوانده شود. سپس به همه اصحاب خود پیشنهاد دادند که این پیام را به آنها برسانند.
اما هر یک از آنها در این کار سستی نشان دادند. هنگامی که پیامبر این وضعیت را دید، مردی را از میان آنها برگزید و او را برای این کار فرستاد. پس جبرئیل (ع) نزد ایشان آمد و گفت: ای محمد! این را جز تو یا مردی از تو ابلاغ نمیکند.
پس رسول خدا (ص) مرا از این امر باخبر ساخت و مرا با نامه و رسالتش به سوی اهل مکه فرستاد. من به مکه رسیدم، و اهل آن همان کسانی بودند که شما میشناسید، هیچ یک از آنها نبود مگر اینکه اگر میتوانست، هر عضوی از مرا بر سر کوهی قرار میداد، حتی اگر در این راه جان و مال و خانواده و فرزندش را فدا کند.
پس من پیام پیامبر (ص) را به آنها رساندم و نامهاش را بر آنها خواندم. همه با تهدید و وعید با من روبرو شدند و زنان و مردانشان دشمنی و کینهورزی خود را به من نشان دادند. اما آنچه از من در آنجا دیدید، همان بود [که با پایداری انجام دادم]." سپس رو به اصحاب خود کرد و فرمود: "آیا چنین نیست؟" گفتند: "بله، ای امیرالمومنین." (13)
این روایت جامع، که از زبان خود امیرالمومنین (ع) بیان شده، واقعه ابلاغ برائت را به عنوان یکی از هفت امتحان بزرگ الهی در زندگی ایشان معرفی میکند.
این امر نشان میدهد که این مأموریت تا چه حد از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و به عنوان یک معیار الهی برای سنجش اوصیاء در نظر گرفته شده است.
تأکید حضرت بر "از من بودن" و پایداری در برابر دشمنی بیحد و حصر مشرکین، بر شجاعت، اطاعت کامل و جایگاه بیبدیل ایشان صحه میگذارد و بار دیگر بر صلاحیت ایشان برای امامت و جانشینی تأکید میکند.
نکات و استدلالهای کلیدی در حقانیت امیرالمؤمنین (ع) بر اساس واقعه ابلاغ برائت
واقعه ابلاغ آیات برائت توسط امیرالمؤمنین علی (ع)، سرشار از نکات و استدلالهای مهمی است که به وضوح حقانیت و شایستگی ایشان برای جانشینی پیامبر اکرم (ص) و نقش کلیدی این واقعه در تمهید برای غدیر خم را اثبات میکند:اعزام و عزل ابوبکر: اقدامی هوشمندانه و هدفمند:
ابتدا مأموریت به ابوبکر داده شد و سپس با فرمان الهی عزل گردید. این اقدام نه تنها برای او، بلکه برای تمامی مسلمانان حاضر در حج، روشن ساخت که این مأموریت از چنان اهمیتی برخوردار است که هر کسی شایستگی انجام آن را ندارد.
این عزل و نصب، تفاوت جایگاهها را آشکار ساخت و به نوعی زمینهساز ذهنی برای پذیرش مقام والاتر حضرت علی (ع) بود.
اعزام امیرالمؤمنین (ع) به دستور خداوند: زمینه سازی برای امامت:
انتخاب حضرت علی (ع) برای این مأموریت، نه یک تصمیم شخصی، بلکه مستقیماً به دستور خداوند متعال بود. این امر، نشان میدهد که این انتخاب بخشی از یک طرح الهی بزرگتر برای زمینهسازی امامت آینده جامعه اسلامی بود.
اگر خداوند برای ابلاغ چند آیه، چنین فردی را انتخاب میکند، به طریق اولی برای رهبری و امامت کل امت، فردی با این جایگاه الهی مورد نیاز است.
إنّه لا یؤدّی عنک إلاّ أنت أو رجل منک": یک حقیقت واحد:
این آیه کلیدی، حضرت علی (ع) را با پیامبر اکرم (ص) در یک حقیقت واحد معرفی میکند. عبارت "رجل منک" (مردی از تو) همان تفسیری است که در آیه مباهله (14) در "أنفسنا و أنفسکم" (جانهای ما و جانهای شما) نیز به آن اشاره شده است.
این بیان قرآنی، نشاندهنده همترازی و یگانگی روحی و معنوی حضرت علی (ع) با پیامبر (ص) است و برتری ایشان را بر سایر صحابه کاملاً برجسته میسازد.
شراکت در رسالت: جایگاه هارونی امیرالمومنین (ع)
همانطور که حضرت هارون در زمان حضرت موسی (ع) شریک در رسالت بود و آیه "و أشرکه فی أمری" (و او را در کار من شریک گردان) به آن اشاره دارد، ابلاغ سوره برائت نیز به نوعی شرکت در رسالت پیامبر اکرم (ص) محسوب میشود.
این موضوع، با حدیث مشهور "أنت منّی بمنزلة هارون من موسی" (تو نسبت به من، همانند هارون نسبت به موسی هستی) کاملاً همخوانی دارد و جایگاه بیبدیل حضرت علی (ع) را در کنار پیامبر (ص) تثبیت میکند. این همردیفی، شایستگی ایشان برای جانشینی را بیش از پیش نمایان میسازد.
عدم صلاحیت ابلاغ، مقدمه عدم صلاحیت جانشینی:
این استدلال منطقی و قوی است که اگر کسی صلاحیت ابلاغ جزئی از رسالت را (آن هم جزئی که به دستور مستقیم خداوند به "فردی از پیامبر" سپرده شد) نداشته باشد، به طریق اولی صلاحیت جانشینی کامل رسول خدا (ص) و رهبری کل امت را نیز نخواهد داشت. این واقعه، معیاری الهی برای سنجش صلاحیتها ارائه داد.
شجاعت بیمثال و افضلیت:
شجاعت و صلابت امیرالمؤمنین (ع) در ابلاغ سوره برائت آن هم در قلب تجمع کفار و منافقین، نه تنها برتری ایشان بر دیگران را ثابت میکند، بلکه از جهاتی ایشان را در زمره برترین اولیای الهی قرار میدهد. این سطح از شجاعت، مستلزم توکل بیحد و ایمانی راسخ است که تنها در افراد برگزیده یافت میشود.
عصمت و مبرا بودن از شرک:
آیات برائت از مشرکین را کسی باید ابلاغ کند که خودش از همه انواع شرک، حتی شرک خفی مبرا باشد. این امر به معنای داشتن عصمت الهی است. کسی که از هر نوع شرکی مبرا است و لایق ابلاغ آیات برائت از مشرکین است، حتماً دارای مقام عصمت است. این ویژگی، از مهمترین شروط برای جانشینی پیامبر (ص) و رهبری معصومانه امت است و در حضرت علی (ع) به وضوح تجلی یافته بود.
روایت تفسیر فرات کوفی و جزئیات بیشتر از واقعه
تفسیر فرات کوفی نیز به این واقعه پرداخته و جزئیات بیشتری را ارائه میدهد. از فرات بن ابراهیم کوفی از علی بن عباس البجلی معنعناً از ابن عباس نقل شده که در تفسیر آیه «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ» (15) فرمود:منظور این است که بیزاری از سوی خدا و رسولش از پیمان کسانی از مشرکان است که با آنان پیمان بستهاید، مگر کسانی که نماز به پا داشتند و زکات دادند. ابن عباس میگوید:
بین پیامبر و مشرکان پیمانهایی وجود داشت، پس خداوند به پیامبرش دستور داد که پیمان هر صاحب پیمانی را لغو کند، مگر کسی که نماز را به پا داشت و زکات را پرداخت. هنگامی که غزوه تبوک رخ داد و سال نهم هجرت در ماه ذی الحجه فرا رسید، این آیات نازل شد.
پیامبر (ص) هنگامی که مکه را فتح کرد، دستور نیافت که مشرکان را از حج منع کند، و مشرکان با مسلمانان حج به جا میآوردند، پس آنان را بر حج اول خود در جاهلیت و بر امور خودشان در طواف برهنه به دور خانه و تحریم ماه های حرام و آویختن قلاده ها و وقوف در مزدلفه رها کرد. پیامبر (ص) قصد حج کرد و از شنیدن تلبّیه عرب برای غیر خدا و طواف برهنه به دور خانه ناخوش داشت.
پس پیامبر (ص) ابوبکر را به سوی موسم حج فرستاد و این آیات از سوره برائت را به همراه او فرستاد و به او دستور داد که آن را در روز حج اکبر (روز عید قربان) بر مردم بخواند و دستور داد که "حمس" (گروهی از قریش، کنانه و خزاعه که در جاهلیت خود را برتر میدانستند و تا عرفات بالا نمیرفتند) را تا عرفات بالا ببرد.
ابوبکر حرکت کرد تا به ذی الحلیفه (محل احرام بستن و نزدیک به مدینه) رسید. در آنجا، جبرئیل (ع) بر پیامبر (ص) نازل شد و گفت: «إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ إِنَّهُ لَنْ یُؤَدِّیَ عَنِّی غَیْرُکَ أَوْ رَجُلٌ مِنْکَ یَعْنِی عَلِیّاً علیه السلام» (خداوند میفرماید: این پیام را جز تو یا مردی از خودت ابلاغ نمیکند، یعنی علی بن ابی طالب (ع).
پس پیامبر (ص) علی بن ابی طالب (ع) را در پی ابوبکر فرستاد تا این آیات از برائت را به او تحویل دهد و به او دستور داد که آنها را در روز حج اکبر (روز نحر) با صدای بلند اعلام کند و ذمه خدا و رسولش را از هر پیمانی بری گرداند. پیامبر (ص) علی (ع) را بر ناقه خود، "عضباء"، سوار کرد.
امیرالمؤمنین علی (ع) بر ناقه رسول خدا (ص) حرکت کرد و در ذی الحلیفه به ابوبکر رسید. هنگامی که ابوبکر او را دید، پرسید: "آیا امیر هستی یا مأمور؟" علی (ع) فرمود: "رسول خدا (ص) مرا فرستاده تا برائت را به من تحویل دهی." پس ابوبکر آیات را به ایشان داد و به سوی رسول خدا (ص) بازگشت.
ابوبکر به پیامبر (ص) گفت: "یا رسول الله، چرا برائت را از من گرفتی؟ آیا در مورد من چیزی نازل شده است؟" پیامبر (ص) فرمود: "جبرئیل بر من نازل شد و به من خبر داد که خداوند به من امر کرده که این را جز من یا مردی از من ابلاغ نکند، و من و علی از یک درختیم و مردم از درختان دیگر.
آیا راضی نیستی ای ابوبکر که تو همنشین من در غار بودی؟" (این قسمت اشاره به واقعه غار ثور در هجرت دارد و نشاندهنده تلاش پیامبر برای تسکین خاطر ابوبکر و تبیین دلیل الهی این تغییر مأموریت است).
هنگامی که روز حج اکبر فرا رسید و مردم از رمی جمره کبری فارغ شدند، امیرالمؤمنین علی (ع) نزد جمره ایستاد و آیات برائت را بر مردم قرائت نمود. (16)
این روایت فرات کوفی، جزئیات مهمی از جمله محل دقیق رسیدن حضرت علی (ع) به ابوبکر (ذی الحلیفه)، نام ناقه پیامبر (عضباء)، و تأکید پیامبر (ص) بر "از یک درخت بودن" خود و علی (ع) را در پاسخ به ابوبکر بیان میکند که همگی بر جایگاه منحصر به فرد امیرالمومنین (ع) صحه میگذارند.
نیجهگیری:
رویداد ابلاغ سوره برائت از ذیالحلیفه تا اعلام ولایت در غدیر خم، دو گام محوری و مکمل در نقشه الهی برای تعیین آینده امت اسلامی پس از پیامبر (ص) بودند.از این رو، این دو واقعه تاریخی، نه تنها به صورت مجزا، بلکه در پیوند و ارتباطی عمیق، معنا و اهمیت واقعی خود را آشکار میسازند.
انتخاب امیرالمؤمنین علی (ع) برای ابلاغ پیام برائت، که با دستور مستقیم الهی مبنی بر اینکه "این پیام را جز تو یا مردی از خودت ابلاغ نمیکند" همراه بود، پیشدرآمدی قاطع و محکم بر واقعه غدیر خم محسوب میشود.
این دو رویداد، شایستگی بیبدیل حضرت علی (ع) برای جانشینی پیامبر (ص) را از ابعاد مختلفی همچون عصمت، شجاعت، و همترازی با رسول خدا (ص) به اثبات میرساند.
در حقیقت، ابلاغ برائت، یک آزمون الهی بود که تنها علی (ع) از آن سربلند بیرون آمد و گواهی شد بر اینکه او تنها کسی است که پس از پیامبر (ص)، میتواند بار سنگین رهبری و هدایت امت را بر دوش کشد. بنابراین، غدیر خم، اوج تکمیل رسالتی بود که از ذیالحلیفه آغاز شده بود، رسالتی که با فرمان الهی، مسیر امامت و ولایت را برای همیشه در تاریخ اسلام ترسیم کرد.
پی نوشت:
1.آیه ۱ سوره توبه.2. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر
3. کتاب سُلیم, جلد, صفحه۶۳۶
4.التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسکری علیه السلام ؛ ص558.
5.تفسیر نور الثقلین؛ ج 2؛ ص 177.
6.تفسیر نور الثقلین؛ ج 2؛ ص 177.
7.همان
8. آیه 90 سوره نساء
9. آیه 1 سوره توبه
10. تفسیر نور الثقلین؛ ج 2؛ ص 177.
11. خصال، ج2، ص369
12.خصال شیخ صدوق، ج2، ص 128
13. نور الثقلین، ج۲، ص ۱۷۷.
14. سوره آل عمران آیه ۶۱
15. آیه 2 سوره توبه
16. تفسیر فرات الکوفی ؛ ص160.
منابع:
1. https://www.islam4u.com/ar/shobahat2. کتاب سید علی بحرینی: مناسبت های ایام غدیر در ماه ذیحجه: ناشر ستاد احیای غدیر.
3.تفسیر سوره برائت.https://wiki.ahlolbait.com
نهیه و تنظیم: تحریریه راسخون.