مقدمه
ولایت و جانشینی امیرالمؤمنین علی (ع) پس از پیامبر اکرم (ص)، سنگبنای اندیشه شیعی و موضوعی حیاتی در تاریخ اسلام است.در این میان، حدیث شریف منزلت جایگاهی بیبدیل دارد؛ حدیثی که علی (ع) را به هارون (ع) تشبیه میکند و بر تمامی مناصب هارون (جز نبوت) برای ایشان تأکید میورزد.
این نوشتار بر آن است تا با تکیه بر این منزلت و نیز بررسی واقعه غدیر خم، ابعاد گسترده ولایت و جانشینی امام علی (ع) را روشن سازد.
ما در این پژوهش نشان میدهیم که چگونه شباهتهای میان آن حضرت و انبیاء الهی، بهویژه هارون (ع)، نه تنها فضائلی شخصی، بلکه الگویی الهی برای رهبری و حفظ دین پس از پیامبر (ص) ارائه میدهد.
از این رو، نقش علی (ع) را در حیات و ممات پیامبر (ص)، با نگاهی به اقتدای ایشان به سیره انبیاء گذشته، مورد تحلیل و بررسی قرار خواهیم داد.
هارونِ آل محمد (ص) و غدیر: ولایت علی (ع) در آینه شباهتها و اقتدا به انبیاء
1- شباهت در چالش انحراف امت و عدم انکار جایگاه الهی
یکی از مهمترین و در عین حال تلخترین شباهتها بین حضرت علی (ع) و حضرت هارون (ع)، امکان انکار جایگاه الهی آنها از سوی مخالفان و به تبع آن، انحراف امت است. این شباهت، ریشههای عمیقی در آیات قرآن و روایات دارد و دلالتهای مهمی بر ولایت و جانشینی این دو بزرگوار ارائه میدهد.غیبت حضرت موسی (ع) و گوسالهپرستی بنیاسرائیل
همانطور که اشاره کردید، با غیبت چهل روزه حضرت موسی (ع) برای دریافت الواح الهی در کوه طور، بنیاسرائیل دچار ارتداد شده و به گوسالهپرستی روی آوردند، در حالی که هارون (ع) به عنوان جانشین پیامبر خدا در میانشان بود. قرآن کریم در آیه ۱۵۲ سوره اعراف میفرماید:إِنَّ الَّذینَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَیَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُفْتَرین"
همانا کسانی که گوساله را (معبود خود) گرفتند، بهزودی خشمی از سوی پروردگارشان و خواری در زندگی دنیا به آنان خواهد رسید؛ و اینگونه دروغپردازان را کیفر میدهیم." (1)
این آیه به وضوح عواقب وخیم انحراف از مسیر حق و عدم پیروی از جانشین منصوب الهی را بیان میکند. با وجود حضور هارون (ع) و تلاشهای او برای هدایت قوم، بخش عظیمی از بنیاسرائیل راه ضلالت را پیمودند و از ولایت الهی هارون (ع) سرپیچی کردند.
رحلت پیامبر (ص) و ارتداد عمومی امت:
به شکلی مشابه، پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)، بخش قابل توجهی از مردم از مسیر مستقیم ولایت و جانشینی حضرت علی (ع) منحرف شدند. روایات شیعه، از جمله حدیثی که از امام باقر (ع) نقل کردید، به این ارتداد اشاره دارند:
"روى الکشی عن علی بن الحکم عن سیف بن عمیرة عن أبی بکر الحضرمی قال: قال أبو جعفر علیه السلام : ارتد الناس إلا ثلاثة أنفس: سلمان الفارسی و أبو ذر و المقداد قلت فعمار قال: کان حاص حیصة ثم رجع. ثم قال إن أردت الذی لم یشک و لم یدخله شیء فالمقداد ."(2)
کشّی از علی بن حکم از سیف بن عمیره از ابوبکر حضرمی روایت کرده که گفت: امام باقر (ع) فرمود: مردم (پس از پیامبر) مرتد شدند مگر سه نفر: سلمان فارسی و ابوذر و مقداد. گفتم: عمار چطور؟ فرمود: او هم دچار لغزشی شد ولی بازگشت. سپس فرمود: اگر کسی را میخواهی که ذرهای شک به دلش راه نیافت و هیچ چیز او را دگرگون نکرد، او مقداد است
این روایت، عمق انحراف پس از پیامبر (ص) را نشان میدهد و گواهی است بر اینکه بخش عظیمی از امت، با وجود انتصاب صریح حضرت علی (ع) در غدیر و سایر مناسبتها، از مسیر ولایت الهی ایشان منحرف شدند. این وضعیت، شباهت معناداری با گوسالهپرستی بنیاسرائیل در غیاب موسی (ع) و در حضور هارون (ع) دارد.
دلالت بر جایگاه ولایی و جانشینی
این شباهتها نه تنها به یک واقعه تاریخی تلخ اشاره دارند، بلکه بر نکات کلیدی در خصوص ولایت و جانشینی تأکید میکنند:
- امکان ارتداد از ولایت
این وقایع نشان میدهند که حتی با وجود انتصاب صریح و الهی جانشین (چه هارون و چه علی (ع))، امکان انحراف و ارتداد از ولایت برحق وجود دارد.
- ضرورت پیروی از جانشین الهی
سرپیچی از هارون (ع) منجر به غضب و ذلت شد، و همینطور انحراف از علی (ع) نیز عواقب دنیوی و اخروی ناگواری به دنبال داشت. این امر بر اهمیت حیاتی اطاعت از ولیّ و امام منصوب از سوی خدا تأکید میکند.
- تبیین جایگاه حقیقی امام
این روایات، جایگاه حضرت علی (ع) را به عنوان تالیتلو پیامبر (ص) در امر رهبری و هدایت برجسته میکنند، به حدی که انحراف از ایشان، به منزله ارتداد از دین تلقی میشود؛ همانگونه که سرپیچی از هارون (ع) به منزله ارتداد از نبوت موسی (ع) بود.
این شباهت، یکی از ابعاد مهم "منزلت هارونی" است که جایگاه امام علی (ع) را نه تنها در فضائل شخصی، بلکه در نقش کلیدی ایشان به عنوان محور حق و معیار سنجش ایمان امت، پس از پیامبر اکرم (ص)، روشن میسازد.
2- شباهت در تصریح بر خلافت و جانشینی
یکی از مهمترین وجوه شباهت میان حضرت علی (ع) و حضرت هارون (ع)، تصریح بر خلافت و جانشینی آنها توسط پیامبران زمان خود است. این تصریح، بنیاد محکمی برای اثبات ولایت الهی این دو بزرگوار فراهم میآورد.جانشینی هارون (ع) در غیاب موسی (ع)
قرآن کریم به صراحت از جانشینی حضرت هارون (ع) در غیاب حضرت موسی (ع) سخن میگوید. هنگامی که موسی (ع) برای میعادگاه الهی به کوه طور رفت، برادرش هارون (ع) را به عنوان جانشین خود در میان قوم منصوب کرد. در آیه ۱۴۲ سوره اعراف میخوانیم:
"وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً وَ قالَ مُوسی لِأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی فی قَوْمی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدین" (3)
"و ما با موسی سی شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر کامل کردیم؛ پس میعادگاه پروردگارش چهل شب تمام شد. و موسی به برادرش هارون گفت: «در میان قوم من جانشینم باش و (به اصلاح امور بپرداز) و راه مفسدان را پیروی مکن.»"
این آیه به وضوح نشان میدهد که جانشینی هارون (ع) در میان قوم بنیاسرائیل، با تصریح و فرمان مستقیم موسی (ع) بوده است. این خلافت نه تنها شامل رهبری معنوی، بلکه شامل اصلاح امور و مقابله با مفسدان نیز میشد.
جانشینی علی (ع) در غدیر خم
همینطور که موسی (ع) بر جانشینی هارون (ع) تصریح کرد، پیامبر اکرم (ص) نیز در واقعه غدیر خم، بر ولایت و جانشینی حضرت علی (ع) تصریح فرمودند. حدیث مشهور "من کنتُ مولاه فهذا علیّ مولاه" که در منابع شیعه و اهل سنت به تواتر نقل شده، گواه این انتصاب الهی است.
ابن مردویه حافظ (از علمای اهل سنت) با سند خود از ابوسعید خدری از پیامبر (ص) روایت میکند که فرمودند: "مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ، اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ قَالَ: فَلَقِیَهُ عُمَرُ بَعْدَ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ: هَنِیئاً لَکَ یَا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلاَیَ وَ مَوْلَى کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ."(4)
"هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست. خدایا، دوست بدار هر کس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد. راوی گوید: پس عمر بعد از آن با علی (ع) ملاقات کرد و به او گفت: «گوارایت باد ای علی بن ابیطالب! تو مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمنی گشتی.»"
همچنین، روایتی دیگر از ابوهریره در کوفه پس از ورود معاویه، نقل میشود که در آن از او درباره حدیث غدیر سوال میشود:
"محمد بن منصور عن عثمان بن أبی شیبة عن شریک بن عبد اللّه عن داود بن یزید الأودی [عن أبیه ] قال: کنت عند أبی هریرة فی المسجد حین قدم معاویة الکوفة قال: فأتاه شاب و قد اجتمع الناس علیه فقال: یا أبا هریرة أنشدک باللّه سمعت رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله و سلّم یقول یوم غدیر خم لعلی : من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. فقال: أشهد أنی سمعت رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم یوم غدیر خم یقول لعلی : من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. قال: فقال الفتى: فإنی أشهد أنک قد عادیت من و الى اللّه و والیت من عادى اللّه أنا بریء منک. فقال: فحصب الناس الفتى بالحصى."(5)
"محمد بن منصور از عثمان بن ابیشیبه از شریک بن عبدالله از داود بن یزید اودی [از پدرش] روایت میکند که گفت: در مسجد نزد ابوهریره بودم هنگامی که معاویه وارد کوفه شد.
جوانی آمد در حالی که مردم گرد او جمع شده بودند. گفت: ای ابوهریره! تو را به خدا سوگند میدهم، آیا شنیدی که رسول خدا (ص) روز غدیر خم به علی (ع) فرمود: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست. خدایا، دوست بدار هر کس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد.»؟ ابوهریره گفت: «شهادت میدهم که از رسول خدا (ص) در روز غدیر خم شنیدم که به علی (ع) میفرمود: هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست.
خدایا، دوست بدار هر کس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد.» آن جوان گفت: «پس من شهادت میدهم که تو با دوست خدا دشمنی کردهای و با دشمن خدا دوستی کردهای. من از تو بیزارم.» راوی گوید: مردم به سوی آن جوان سنگ پرتاب کردند."
این روایات به روشنی بیانگر آن هستند که پیامبر (ص) به دستور الهی، ولایت و جانشینی حضرت علی (ع) را به صراحت اعلام کردند، همانگونه که موسی (ع) بر خلافت هارون (ع) تصریح نمود.
دلالت بر جایگاه ولایی و جانشینی
این وجه شباهت، بر نکات زیر در اثبات ولایت و جانشینی تأکید میکند:
- انتصاب الهی و صریح
در هر دو مورد، جانشینی از طریق انتصاب صریح پیامبر الهی و به فرمان خداوند صورت گرفته است، نه از طریق انتخاب مردمی.
- اهمیت و عمومیت خلافت
همانطور که هارون (ع) خلیفه موسی (ع) بر تمام قوم بود، حدیث غدیر نیز ولایت و سرپرستی عامه حضرت علی (ع) را بر مؤمنین (مرد و زن) اثبات میکند.
- پذیرش اولیه و چالشهای بعدی
اعتراف عمر بن خطاب به ولایت علی (ع) بلافاصله پس از غدیر، و همچنین شهادت ابوهریره (اگرچه با عکسالعمل منفی برخی همراهان)، نشاندهنده پذیرش اولیه و عمومی این انتصاب بود، هرچند بعدها با چالشها و انکارها مواجه شد.
- ولایت معنوی و سیاسی
واژه "مولا" در حدیث غدیر، شامل تمامی ابعاد سرپرستی، دوستی، نصرت و رهبری میشود که در نهایت بر ولایت معنوی و سیاسی آن حضرت دلالت دارد، دقیقاً همانند مقام جانشینی هارون (ع) برای موسی (ع).
این تصریح بر خلافت، جایگاه حضرت علی (ع) را به عنوان ادامهدهنده راه پیامبر (ص) و ولیّ مطلق پس از ایشان تثبیت میکند و یکی از مهمترین دلایل بر خلافت بلافصل آن حضرت به شمار میرود.
3- شبهات درجایگاه وتصدی مقام وزارت الهی
یکی دیگر از شباهتهای کلیدی میان حضرت علی (ع) و حضرت هارون (ع)، تصدی مقام وزارت است که دلالتهای عمیقی بر ولایت و جانشینی این دو شخصیت بزرگ دارد. وزیر در لغت به کسی گفته میشود که در غیاب امیر یا رهبر، تمام مسئولیتهای او را بر عهده بگیرد و در امور مهم او را یاری رساند.جایگاه وزارت هارون (ع) برای موسی (ع)
قرآن کریم به صراحت، درخواست حضرت موسی (ع) از خداوند برای اعطای مقام وزارت به برادرش هارون (ع) را بیان میدارد. این درخواست در آیه ۲۹ و ۳۰ سوره طه آمده است:
"وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی * هَارُونَ أَخِی" (6)"و برای من دستیاری از خاندانم قرار ده؛ هارون برادرم را."
این آیات نشان میدهند که:
- ضرورت کمکرسان در امر الهی
مبارزه با طاغوتی چون فرعون، به تنهایی ممکن نیست و نیاز به یاور و وزیر دارد. این امر، اهمیت مقام وزارت در پیشبرد اهداف الهی را نشان میدهد.
- انتخاب الهی وزیر
هرچه کار مهمتر باشد، انتخاب وزیر و همراه نیز حساستر است. وزیر پیشنهادی موسی (ع) را باید خداوند تأیید میکرد. این امر بر الهی بودن مقام وزارت و جانشینی تأکید میکند.
- ترجیح از اهل بیت بودن
اگر همکار و وزیر انسان از اهل خود او باشد، بهتر است. این نکته به اهمیت خویشاوندی و نزدیکی روحی و نسبی در انتخاب وزیر اشاره دارد.
هارون (ع) سه سال از حضرت موسی (ع) بزرگتر بود و به همین میزان، زودتر از موسی (ع) از دنیا رفت (7). تمامی انبیای بعدی بنیاسرائیل نیز از نسل هارون (ع) بودند، که نشان از جایگاه ویژه او در نسل پیامبران دارد.
مقام وزارت علی (ع) برای پیامبر (ص)
در تفاسیر آمده است که پیامبر گرامی اسلام (ص) بارها این آیات را میخواندند و میفرمودند: "خدایا من نیز مثل موسى علیه السلام وزیرى از اهل خودم مىخواهم." (8) این درخواست پیامبر (ص) خود دلیل قاطعی بر اهمیت مقام وزارت و الگوی هارونی آن است.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: "حدیث منزلت که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به حضرت على علیه السلام فرمود: «انت منى بمنزلة هارون من موسى الا أنه لا نبى بعدى» از صد طریق از اهل سنّت و هفتاد طریق از شیعه نقل شده است."(9)
این حدیث، مقام وزارت را نیز برای حضرت علی (ع) ثابت میکند. در روایتی از پیامبر اکرم (ص) خطاب به حضرت علی (ع) آمده است:
"یَا عَلِیُّ (علیه السلام) احْفَظْ وَصِیَّتِی وَ ارْعَ ذِمَامِی وَ أَوْفِ بِعَهْدِی وَ أَنْجِزْ عِدَاتِی وَ اقْضِ دَیْنِی وَ أَحْیِ سُنَّتِی وَ ادْعُ إِلَی مِلَّتِی لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی اصْطَفَانِی وَ اخْتَارَنِی فَذَکَرْتُ دَعْوَهًَْ أَخِی مُوسَی (علیه السلام) فَقُلْتُ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی کَمَا جَعَلْتَ هَارُونَ (علیه السلام) مِنْ مُوسَی (علیه السلام) فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیَّ أَنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) وَزِیرُکَ وَ نَاصِرُکَ وَ الْخَلِیفَهًُْ مِنْ بَعْدِکَ ثُمَّ یَا عَلِیُّ (علیه السلام) أَنْتَ مِنْ أَئِمَّهًِْ الْهُدَی وَ أَوْلَادُکَ مِنْکَ." (10)
"پیامبر (ص) فرمود: «یا علی! وصیّت مرا حفظ کن، تعهّدات مرا بپرداز و به عهدها و پیمانهای من وفا کن و وعدههای مرا عملی ساز و قرضم را پرداخت کن، روش و سنّت مرا زنده بدار و مردم را به ملّت من دعوت کن.
زیرا خداوند مرا انتخاب نموده و برگزید، یادم آمد از دعای برادرم موسی (ع) گفتم: «وزیری از خاندانم برای من قرار ده؛ چنانچه هارون را وزیر موسی (ع) گردانیدی.» خداوند به من وحی کرد: «علی (ع) وزیر و ناصر و جانشین بعد از تو است.» یا علی! تو از پیشوایان هدایت و اولاد من از تو خواهند بود."
این روایت به وضوح نشان میدهد که درخواست پیامبر (ص) برای داشتن وزیر از اهل بیت، مانند موسی (ع)، با وحی الهی و تعیین حضرت علی (ع) به عنوان وزیر، یاور و جانشین اجابت شده است.
دلالت بر جایگاه ولایی و جانشینی
این شباهت در مقام وزارت، به نکات زیر در اثبات ولایت و جانشینی دلالت دارد:
- وزارت الهی، مقدمه خلافت
مقام وزارت، تنها یک جایگاه اجرایی نیست، بلکه نشاندهنده نهایت اعتماد و واگذاری امور مهم و حیاتی است. کسی که در زمان حیات پیامبر (ص) وزیر و شریک در امر رسالت اوست، شایستهترین و مطمئنترین فرد برای به عهده گرفتن امور پس از رحلت ایشان خواهد بود.
- تداوم رسالت
همانگونه که هارون (ع) در غیاب موسی (ع) مسئولیت رسالت را بر عهده داشت، حضرت علی (ع) نیز به عنوان وزیر و جانشین پیامبر (ص)، ادامهدهنده راه هدایت و سرپرستی امت پس از ایشان است.
- تعیین الهی و عصمت
انتخاب وزیر از سوی خداوند و پیامبر (ص)، دلالت بر عصمت و شایستگی مطلق او برای این مقام دارد، چرا که امور دین و امت باید به دست فردی معصوم و قابل اعتماد سپرده شود.
مقام وزارت حضرت علی (ع) برای پیامبر (ص)، نه تنها یک فضیلت بزرگ، بلکه سندی قاطع بر مشروعیت ولایت و جانشینی بلافصل ایشان است که در واقع، این مقام وزارت در طول حیات پیامبر (ص) نیز به منزله نوعی خلافت و اداره امور در غیاب ایشان بوده و پس از رحلت، به خلافت کامل تبدیل شده است.
3- شبهات درعصمت و جامعیت کمالات (الا نبوت)
یکی از وجوه برجسته شباهت میان حضرت علی (ع) و حضرت هارون (ع)، تصدی تمامی مناصب و کمالاتی است که برای پیامبران عصر خود ثابت شده، با این استثنا که مقام نبوت به ایشان اعطا نشده است.
این واقعیت، دلالت روشنی بر عصمت حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) و جایگاه رفیع ایشان در کنار پیامبر اکرم (ص) دارد، همانگونه که عصمت حضرت موسی و هارون (ع) از طریق آیات و روایات اثبات شده است.
منزلت هارونی و عصمت
همانطور که حضرت هارون (ع) در مقام وزارت و جانشینی حضرت موسی (ع) از عصمت برخوردار بود و در امر هدایت قوم، مورد تأیید الهی قرار داشت، حضرت علی (ع) نیز با تکیه بر "منزلت هارونی"، در مقام عصمت قرار میگیرد.
این عصمت، به معنای مصونیت از هرگونه خطا و گناه در دریافت، حفظ و ابلاغ تعالیم الهی و نیز در عمل است که لازمه رهبری و ولایت بر جامعه محسوب میشود.
علی (ع) نفس پیامبر (ص)
مقام والای حضرت علی (ع) به حدی است که در آتیه مباهله، ایشان به منزله "نفس" پیامبر (ص) معرفی شدهاند (11). این تعبیر، نشاندهنده یک نوع تساوی در مقام و منزلت میان پیامبر (ص) و علی (ع) است، مگر در اموری که به صراحت استثناء شده است. این تساوی، به وضوح بر عصمت و کمالات جامع ایشان دلالت دارد.
صعصعه از امیرالمؤمنین علی (ع) پرسید که شما افضل هستید یا رسول خدا (ص)، و حضرت فرمودند: "من، جان پیغمبرم، من، نفس پیغمبرم، من بنده ای از بندگان پیغمبر خدا هستم." این تعبیر، عمق پیوند و یگانگی روحی و معنوی میان ایشان را نشان میدهد، با تأکید بر مقام عبد بودن نسبت به رسول اکرم (ص) که مقام خاتمیت را دارا میباشند.
وحدت نور پیامبر (ص) و علی (ع)
روایات متعددی بر این حقیقت تأکید دارند که پیامبر (ص) و علی (ع) از یک نور آفریده شدهاند (12). این وحدت نوری، مبنای کمالات مشترک و عصمت ذاتی هر دو بزرگوار است و تبیینکننده این نکته است که آنچه برای پیامبر (ص) در کمالات غیرنبوی ثابت است، برای حضرت علی (ع) نیز جاری میباشد.
جامعیت کمالات علی (ع) جز نبوت
دعای پیامبر اکرم (ص) از خداوند برای اعطای تمام کمالات خود (جز نبوت) به حضرت علی (ع)، شاهدی قاطع بر جامعیت فضائل ایشان است. پیامبر (ص) فرمودند:
"من از خداوند چیزی را نخواستهام مگر آنکه به من عطا کرده است! و من چیزی را برای خودم نخواستهام! مگر آنکه مثل آن را برای تو خواستهام! من از خداوند خواستهام، میان من و تو عقد اخوت و برادری برقرار کند، و تو را برادر من گرداند، این خواهش را خداوند پذیرفته است.
و من از خداوند خواستهام، در این صورت که به من خلعت نبوت و رسالت را پوشانیده است، به تو خلعت وصیت و شجاعت را در بر کند، و این خواهش را پذیرفته است. و من از خداوند خواستهام که تو را وصی من، و وارث من، و مخزن علم من قرار دهد، و این خواهش را پذیرفته است.
و من از خداوند خواستهام که منزلت و نسبت تو را با من همانند منزلت و نسبت هارون به موسی گرداند، و پشت مرا به تو محکم کند، و تو را در امر رسالت من شریک گرداند، خداوند خواهش مرا پذیرفته است مگر نبوت تو را! زیرا که من خاتم النبیین هستم، و پس از من پیامبری خداوند نمیفرستد. من هم به عنایتخداوندی به تمام کمالات از وصایت و اخوت و وراثت و وزارت و خلافت و ولایتی که به تو عنایت فرمود، و از دادن خصوص مقام نبوت خودداری کرد، راضی شدم." (13)
این روایت جامع، تصدیق میکند که تمام مناصب و کمالاتی که هارون (ع) برای موسی (ع) داشت (وزارت، یاری، جانشینی، و...) و نیز کمالات خاص پیامبر (ص) (وصایت، وراثت، خازن علم) برای حضرت علی (ع) نیز ثابت شده است، با استثنای نبوت. این جامعیت، عصمت و لیاقت مطلق ایشان برای رهبری پس از پیامبر (ص) را اثبات میکند.
دلالت بر جایگاه ولایی و جانشینی
این شباهت در عصمت و جامعیت کمالات، به نکات زیر در اثبات ولایت و جانشینی حضرت علی (ع) دلالت دارد:
- عصمت؛ پیشنیاز ولایت
همانگونه که پیامبران الهی برای انجام رسالت و هدایت مردم نیازمند عصمت هستند، جانشین و ولیّ پس از پیامبر نیز باید از مقام عصمت برخوردار باشد تا بتواند امت را از انحراف و گمراهی مصون دارد و احکام الهی را بدون خطا ابلاغ و اجرا کند.
- استمرار هدایت
اگر قوانین دین به طور کامل بر پیامبر (ص) نازل شده و ایشان آن را به طور کامل به علی (ع) تعلیم داده و این علم از طریق ائمه (ع) منتقل شده است، این نشان میدهد که حضرت علی (ع) مرجع علمی و عملی امت پس از پیامبر (ص) بوده و نقش او در تبیین دین و اجرای احکام الهی، ادامه دهنده رسالت نبوی است.
- جامعیت و ارجحیت
جامعیت فضائل و کمالات حضرت علی (ع) (جز نبوت)، ایشان را برترین و شایستهترین فرد برای تصدی مقام ولایت و جانشینی پس از پیامبر (ص) قرار میدهد.
حدیث "ای علی! من در امر نبوت بر تو غلبه کردهام، و پیغمبری بعد از من نیست! و تو در هفت چیز بر جمیع مردم غلبه کردهای!... تو در ایمان به خدا، سبقت گیرندهتر از همه هستی! و در پیمان و عهد خدا، وفا کنندهتر میباشی! و به امر خدا قیام کنندهتر و استوار هستی! و در قسمت اموال و حقوق، مساویترین قسمت کننده میباشی!
و در بین رعیت، با عدالت رفتار کنندهترین آنها هستی! و در منازعات و مرافعات، بصیرترین و بیناترین حاکم و قضاوت کننده هستی، و از جهت مزیت و ارزش، بزرگترین آنها در نزد خداوند هستی!" (14) این جامعیت را تأیید میکند.
در نهایت، مقام عصمت و جامعیت کمالات حضرت علی (ع)، همانند حضرت هارون (ع)، دلیلی محکم بر مشروعیت و ضرورت ولایت و جانشینی ایشان پس از پیامبر اکرم (ص) است که مسیر هدایت الهی را بدون انحراف تضمین میکند.
4- شبهات در مواجهه با استضعاف و تهدید به قتل
یکی دیگر از نقاط اشتراک دردناک و پرمعنا بین حضرت علی (ع) و حضرت هارون (ع)، مواجهه با استضعاف شدید و تهدید به قتل از سوی قوم خود، بلافاصله پس از غیبت یا رحلت پیامبرشان است. این شباهت، جایگاه ویژه این دو بزرگوار را در مسیر حفظ دین و ولایت الهی برجسته میسازد.
استضعاف هارون (ع) توسط بنیاسرائیل
پس از رفتن حضرت موسی (ع) به میعادگاه الهی، قوم بنیاسرائیل به گوسالهپرستی روی آوردند و با وجود حضور هارون (ع) به عنوان جانشین و پیامبرشان، او را تحت فشار قرار دادند. هارون (ع) در مقام دفاع از خود، نزد موسی (ع) فرمود:
"قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَکَادُوا یَقْتُلُونَنِی" (15)"(هارون) گفت: ای فرزند مادرم! حقیقت این است که این گروه مرا در ضعف قرار داده (به حرفم گوش ندادند) و نزدیک بود مرا بکشند."
این آیه به وضوح بیانگر فشار شدید، نادیده گرفتن جایگاه الهی و حتی تلاش برای از بین بردن فیزیکی هارون (ع) از سوی قومش است.
با این حال، امام صادق (ع) فرمودند که هارون (ع) با وجود این همه آزار، در میان آنان ماند، زیرا اگر آنها را ترک میکرد، قطعاً عذاب الهی بر آنان نازل میشد (16). این نشاندهنده لزوم حضور جانشین الهی برای جلوگیری از نزول عذاب بر امت است، حتی اگر مورد استضعاف قرار گیرد.
استضعاف و تهدید علی (ع) پس از رحلت پیامبر (ص)
حضرت علی (ع) نیز پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) و در جریان سقیفه، با وضعیت مشابهی روبرو شدند. ایشان نیز مورد استضعاف قرار گرفتند و حتی جانشان تهدید شد.
خود حضرت علی (ع) خطاب به مردم فرمودند که سیره و الگوی ایشان، پیامبران هستند و الگوی ایشان از برادرش هارون این است که هارون به برادرش فرمود: "ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی" (17). ایشان در ادامه افزودند که اگر منکر این وقایع باشید، قرآن را انکار کردهاید و اگر بپذیرید، پس هارون (ع) معذور و سکوتش لازم بوده است.
پیامبر اکرم (ص) نیز پیشتر به حضرت علی (ع) فرموده بودند:
"یا علیّ ... فانّک منّى بمنزلة هارون من موسى و لک بهارون اسوة اذ استضعفه قومه و کادوا یقتلونه پس تو نیز در برابر دشمنى قریش صبر پیشه کن." (18)
این سخن پیامبر (ص) پیشبینی روشنی از وضعیت آینده علی (ع) بود و به ایشان دستور صبر و اسوه قرار دادن هارون (ع) را در برابر دشمنی و استضعاف قوم داد.
دلالت بر جایگاه ولایی و جانشینی
این شباهت عمیق، بر نکات مهمی در خصوص ولایت و جانشینی دلالت دارد:
صبر و حفظ کیان دین
با وجود استضعاف و تهدید، هر دو جانشین الهی (هارون و علی (ع)) برای حفظ کیان دین و جلوگیری از انحراف کامل امت یا نزول عذاب، سکوت اختیار کردند و نقش خود را ایفا نمودند. این سکوت، نه به معنای رضایت، بلکه به معنای تدبیر و حفظ مصالح عالیه دین بود.
- امتحان الهی و اثبات مظلومیت
این وقایع، به نوعی امتحان الهی برای جانشینان و نیز برای امت بود. مظلومیت هارون (ع) در برابر قوم گوسالهپرست، و مظلومیت علی (ع) پس از پیامبر (ص)، از ابعاد مهم جایگاه ولایی آنهاست که از سوی خداوند مقرر شده بود.
- تأیید جایگاه با وجود مخالفتها
حتی در شرایطی که جانشین الهی مورد استضعاف و تهدید قرار میگیرد، این امر از اعتبار و مشروعیت الهی او نمیکاهد، بلکه نشان میدهد که او همچنان محور حق است و انحراف از او، انحراف از مسیر الهی است.
- اهمیت الگوی پیامبران پیشین
استفاده حضرت علی (ع) از سیره هارون (ع) به عنوان الگو، تأکید بر استمرار سنت الهی در انتخاب جانشین و چالشهای پیش روی اوست.
این شباهت، ضمن بیان رنجها و مشقاتی که جانشینان الهی در راه اجرای امر خدا متحمل شدند، به استحکام جایگاه ولایی و الهی آنها، حتی در سختترین شرایط، اشاره دارد و اهمیت نقش آنها را در جلوگیری از انحرافات عمیقتر امت برجسته میسازد.
5- شبهات در لزوم سکوت برای حفظ وحدت امت(سکوت در برابر انحراف)
یکی از نقاط حساس و قابل تأمل در شباهت میان حضرت علی (ع) و حضرت هارون (ع)، موضوع لزوم سکوت و عدم مقابله مسلحانه در برابر انحرافات گسترده امت است، با هدف حفظ وحدت و جلوگیری از فروپاشی دین نوپا. این تصمیم دشوار، ریشه در بینش عمیق نسبت به مصالح عالیه دین و امت دارد.سکوت هارون (ع) در برابر گوسالهپرستی
هنگامی که حضرت موسی (ع) به میعادگاه رفت و بنیاسرائیل به گوسالهپرستی روی آوردند، هارون (ع) با وجود تمام تلاشهایش برای بازگرداندن قوم، مجبور به سکوت و عدم شمشیر کشیدن در برابر آنها شد. دلیل این سکوت را خود هارون (ع) به موسی (ع) اینگونه بیان میکند:
"قَالَ یَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَلَا بِرَأْسِی ۖ إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی" (19)"گفت: ای پسر مادرم! نه ریش مرا بگیر و نه سرم را، من ترسیدم که بگویی: میان بنی اسرائیل تفرقه و جدایی انداختی و سفارش مرا [در حفظ وحدت بنی اسرائیل] رعایت نکردی."
این آیه نشان میدهد که هارون (ع) از پیامد تفرقهافکنی در بنیاسرائیل، که میتوانست به فروپاشی دین نوپای آنها منجر شود، بیمناک بود. این ترس از تفرقه، از نظر هارون (ع) مهمتر از مقابله مستقیم با انحراف بود و در تصمیمگیریها، توجه به مسئله اهم و مهم را میطلبد. حفظ وحدت امت، حتی اگر به معنای سکوت موقت در برابر انحراف باشد، برای حفظ بنیانهای دین ضروری است.
سکوت علی (ع) پس از رحلت پیامبر (ص)
حضرت علی (ع) نیز پس از رحلت پیامبر (ص) و در جریان سقیفه و غصب خلافت، با وجود حقانیت خود، از قیام مسلحانه خودداری کردند. این تصمیم نیز بر اساس اصول مشابهی با سکوت هارون (ع) اتخاذ شد.
علل قیام نکردن حضرت علی (ع) عبارتند از:
- جلوگیری از فروپاشی جامعه اسلامی
شیخ مفید، جلوگیری از تفرقه میان مسلمانان را دلیل اصلی سکوت امام علی (ع) دانسته است (20). طبق روایات، علی (ع) دلیل چشمپوشی از خلافت را حفظ اتحاد اسلامی و احساس خطر از بازگشت کفر میدانست (21).
در نامه ۶۲ نهجالبلاغه نیز به این دلیل اشاره شده است (22). این همان دغدغهای است که هارون (ع) برای بنیاسرائیل داشت: "فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرَائِیلَ".
- خطر حمله رومیان
مهدی پیشوایی، تاریخپژوه شیعه، خطر احتمالی حمله رومیان به مسلمانان را از دیگر علتهای سکوت ۲۵ ساله علی (ع) میداند (23). رومیان مسلمانان را خطری جدی برای خود میدانستند و اختلاف داخلی مسلمانان میتوانست فرصت مناسبی برای حمله به آنها فراهم کند (24). این خطر خارجی، ایجاب میکرد که مسلمانان از درگیری داخلی بپرهیزند.
- پیروی از روش پیامبران
حضرت علی (ع) خود دلیل سکوتش در برابر خلفای سهگانه را پیروی از روش شش پیامبر، یعنی ابراهیم (ع)، لوط (ع)، یوسف (ع)، موسی (ع)، هارون (ع) و محمد (ص) دانست که آنها هم برای مدتی در برابر قوم خود، ناچار به سکوت شدند (25). این دلیل به وضوح ارتباط میان سکوت ایشان و سکوت هارون (ع) را نشان میدهد.
دلالت بر جایگاه ولایی و جانشینی
این شباهت در سکوت و عدم مقابله مسلحانه، بر نکات زیر در اثبات ولایت و جانشینی دلالت دارد:
- حفظ مصالح عالیه دین
هر دو بزرگوار، با وجود حقانیت و آمادگی برای رهبری، به دلیل بصیرت الهی و توجه به مصالح عالیه دین و امت، از اقداماتی که میتوانست منجر به تفرقه و نابودی دین شود، خودداری کردند. این نشاندهنده ولایت مبتنی بر حکمت و دوراندیشی است.
- اولولیت وحدت بر حق شخصی
این وقایع اثبات میکند که در شرایط خاص، حفظ وحدت امت و جلوگیری از فروپاشی آن، بر حق شخصی ولیّ الهی (حتی اگر حق خلافت بلافصل باشد) اولویت مییابد. این تصمیم، از سوی خداوند و پیامبران تأیید شده است.
- رهبری در شرایط بحرانی
نقش هارون (ع) و علی (ع) در این دوران، نقش رهبری در شرایط بحرانی بود که با وجود عدم تصدی ظاهری قدرت، همچنان با حفظ اصول دین و جلوگیری از انحراف کامل، مسیر هدایت را ادامه دادند.
- تأیید الهی سکوت
همانگونه که سکوت هارون (ع) مورد تأیید موسی (ع) و خداوند بود، سکوت حضرت علی (ع) نیز نه تنها به معنای ضعف نیست، بلکه نشانهای از اطاعت از فرمان الهی و حکمت نبوی برای حفظ اصل اسلام است.
این شباهت، جایگاه حضرت علی (ع) را به عنوان ادامهدهنده حقیقی راه پیامبران الهی در مواجهه با چالشهای بزرگ امت، و ولیّ بصیر و حکیم که مصلحت دین را بر هر چیز دیگری ترجیح میدهد، تثبیت میکند.
پینوشتها:
1.سوره اعراف، آیه 152.2.رجال العلامة الحلی، ج ۱، ص ۱۲۸.
3.سوره اعراف، آیه 142.
4.ثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۳، ص245
5. مناقب الإمام أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام، ج ۲، ص ۳۹۴.
6. سوره طه، آیات ۲۹-۳۰.
7. تفسیر مجمعالبیان (به نقل از تفسیر نور، ج 5، ص 338).
8. تفاسیر درّالمنثور و نورالثقلین (به نقل از تفسیر نور، ج 5، ص 338).
9. تفسیر المیزان (منبع اصلی ذکر نشده، اما ارجاع به المیزان در تفسیر نور، ج 5، ص 338).
10 تفسیر اهل بیت علیهم السلام، ج ۹، ص ۲۰۲؛ بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۲۲۱.
11.سوره آل عمران، آیه 61 (آیه مباهله).
12. بحار الأنوار، ج 25، ص 1 به بعد؛ ج 26، ص 16 (اشاره به روایات "وحدت نور" پیامبر و اهل بیت).
13. کتاب سُلیم بن قَیس هلالی کوفی، ص 221-222؛ و مختصر مضمون این روایت در کنزل العمال، ج 15، ص 150، شماره 428.
14.حلیة الاولیاء، ص 65-66؛ و در غایة المرام، قسمت اوّل، ص 125.
15و سوره اعراف، آیه 150.
16.تفاسیر نورالثقلین، فرقان و اثنیعشری (به نقل از تفسیر نور، ج 3، ص 179).
17.تفسیر نورالثقلین (به نقل از تفسیر نور، ج 3، ص 179).
18.تفسیر فرقان (به نقل از تفسیر نور، ج 3، ص 179).
19. سوره طه، آیه 94.
20.شیخ مفید، الفصول المختاره، ص 28 (ارجاع به این کتاب در متن ذکر شده ولی شماره صفحه دقیق نیافته است).
21. شیخ مفید، الأمالی، 1413ق، ص155.
22. نهجالبلاغه، تصحیح صبحی صالح، 1414ق، نامه 62، ص451.
23.پیشوایی، سیره پیشوایان، 1397ش، ص77.
24. پیشوایی، سیره پیشوایان، 1397ش، ص77.
25.شیخ صدوق، علل الشرایع، 1385ش، ج1، ص149؛ آلقطیط، وقفة مع الدکتور البوطی فی مسائله، 1417ق، ص112-114
منابع:
https://alefbalib.com/index.aspx?pid=14&GID=79940&ID=10986http://www.imamalinet.ir/fa/Book/View/45490/152938
محمدی ریشهری، دانشنامه امیرالمؤمنین بر پایه قرآن، حدیث جلد : 9
https://fa.wikishia.net/viewسکوت ۲۵ ساله امام علی(ع)
https://forums.alkafeel.net/node/1298/page5
https://wiki.ahlolbait.comآیه 150 سوره اعراف
https://alvahy.com/%D8%B7%D9%87/29
https://wiki.ahlolbait.comآیه 94 سوره طه
https://wiki.ahlolbait.comآیه 29 سوره طه
https://hadith.net/پایگاه اطلاع رسانی شیعه
https://hadith.inoor.ir/fa/home
https://www.islam4u.com/ar
تهیه و تنظیم: تحریریه راسخون