P55 براي مشتاقان سخت افزاري(1)
خبر خوب براي آن دسته از مشتاقان سخت افزاري که تصميم گرفتند پيش از انتقال به معماري Nehalem اينتل منتظر LGA 1156 بمانند، اين است که مادربردهاي مبتني بر سوکت مذکور تقريباً 100 دلار از سکوهاي LGA 1366 با تجهيزات مشابه خود ارزانتر هستند. خريداران مي توانند قيمت هاي سطح بالاي سکوي قبلي را فراموش کرده و در مقابل به روزهاي پرشکوه ساختارهاي قيمتي LGA 775 سطح بالا مراجعه نمايند. از سوي ديگر، در حاليکه اين نوع رقابت قيمت گذاري اصلاً به نفع توليدکنندگان نخواهد بود، حتي کوچکترين حاشيه هاي سود نيز مي توانند در پرتوي حجم هاي فروش پيش بيني شده، واقعاً عالي باشند.
بعبارت ديگر، مادربردهاي کلاس «Budget» که در مقاله ی «P55 بر روي مادربردهاي ارزانقيمت» به بررسي تعدادي از آن ها پرداختيم در واقع از نظر ويژگي هاي اضافي به مادربردهاي X58 با قيمت بالاتر از 200 دلار شباهت دارند. اين در حالي است که ويژگي هاي مادربردهاي مورد بحث ما در مقاله ی حاضر که قيمتي ما بين 150 تا 200 دلار دارند، با مادربردهاي X58 که در محدوده ی قيمتي 250 تا 300 دلار قرار دارند قابل مقايسه خواهند بود.
با اين حال، يک ويژگي که در هيچ يک از محصولات مبتني بر P55 به چشم نمي خورد، دومين اسلات PCIe 2.0x16 است که به طور انحصاري از طريق چيت ست X58 و همچنين چيت ست هاي قديمي تر X48/X38 در اختيار خريداران اينتل قرار مي گيرد. بعضي از مشتاقان افراطي فناوري احتمالاً خواهند گفت که اين موضوع باعث عدم صلاحيت تمام محصولات P55 براي قرار گرفتن در کلاس Enthusiast مي گردد، ولي ما تا اين حد پيش نمي رويم. درست همانطور که بودجه ی بعضي از علاقمندان به اتومبيل ها آن ها را وادار مي نمايد تا اتومبيل هاي اقتصادي تنظيم شده بصورت شخصي را خريداري کنند، بودجه ی بسياري از مشتاقان سخت افزاري PC نيز آن ها را به سمت بررسي گزينه هاي P55 هدايت خواهد نمود.
اين ترکيب از ويژگي ها و چيدمان کلي مادربرد تقريباً عالي است، بنابراين اجازه بدهيد ببينيم که چه چيزي چندان «بي نقص» نيست. محل استقرار کانکتور فلاپي در گوشه ی پايين و عقب مادربرد براي کاربران ويندوز XP که براي بارگذاري درايورهاي AHCI يا RAID به آن نياز دارند، راحت نخواهد بود. از سوي ديگر، اکثر قريب به اتفاق مونتاژ کنندگان سيستم هاي Mid-Tower بخاطر اينکه کانکتور صداي پانل جلوئي حتي بيش از کانکتور فلاپي در همين گوشه به سمت عقب حرکت کرده است، «ناراحت تر» خواهند بود. در عين حال، اگر چه کانکتورهاي SATA که به طور مستقيم قرار گرفته اند براي بسياري از طراحي هاي کيس مدرن کاملاً ايده آل هستند، اما بعضي از کيس هاي قديمي و يا کوچکتر نيز داراي محفظه هاي درايوي هستند که دسترسي به لبه ی جلوئي مادربرد را محدود مي نمايند. با اشاره به تمام اين موارد، بزرگترين دشواري ما درباره ی اين مادربرد اضافه کردن حافظه به يک سيستم از قبل مونتاژ شده بود، زيرا گيره هاي اسلات هاي حافظه به قسمت پشتي هر کارت گرافيکي بلندي بيش از حد نزديک هستند.
با اين حال، اکثر اين مشکلات چيزي غير از مزاحمت هاي کوچکي براي يک مونتاژ کننده ی با تجربه به حساب نمي آيند و واقعيت اين است که ما هيچ مشکل قابل ملاحظه اي را پيدا نکرديم که براي راضي کردن اکثر خوانندگان به پرش مستقيم به نتايج عملکرد و اورکلاکينگ به اندازه ی کافي بزرگ باشد. اما يک نکته وجود دارد که هيچ خريداري نبايد آن را ناديده بگيرد.
قابليت SATA 6.0 Gb/s مادربرد ASRock از طريق يک کارت توسعه ی PCIe دو درگاهي تأمين مي شود. با استفاده از يک کنترلر Marvell 88SE9128 شرکت ASRock بطور استراتژيکي اسلات متناظر آن را دو موقعيت پايين تر از کارت گرافيکي بالايي قرار داده است. اين کارت به اندازه ی کافي کوتاه است تا هواي ورودي پنکه ی اکثر کارت هاي گرافيکي بلند را مسدود نکند، اما تنها مشکلي که مي توانيم به آن اشاره کنيم، محدوديت GT/s 2.5 لينک PCIe منفرد آن مي باشد.
ASRock ولتاژ مرجع DRAM را به همراه تنظيمات اساسي تأمين کرده است. ما متوجه شديم که گرچه تنظيم Without Vdrop تا حدودي داراي تأثير تثبيت ولتاژ مي باشد، اما ولتاژ هسته ی پردازنده در بين دو وضعيت بيکاري و فشار کاري کامل پردازنده تا حدود 50 ميلي ولت نوسان مي کند.
ASRock پيکربندي خودکار را براي زمان بندي هاي مجزاي حافظه تأمين نموده و در نتيجه پيکربندي دستي ماجول هاي حافظه با عملکرد بالا را آسان مي سازد.
تنظيم يک کلاک مبناي 133 مگاهرتزي بر روي مادربرد ASRock، تابع Intelligent Overclocking Technology اين شرکت را فعال مي نمايد، حتي زمانيکه اين تابع در بايوس غير فعال شده باشد. در مقابل، انتخاب يک کلاک مبناي 134 مگاهرتزي، I.O.T را غير فعال مي نمايد اما يک برتري سرعت اندک را در مقايسه ها براي Deluxe P55 به همراه مي آورد.
Asus نيازي به ارتقاء تنظيم کننده ی ولتاژ P7P55D EVO در مقايسه با طراحي 14 مرحله اي P7P55D احساس نکرده و اين مدل تعداد ديگري از ويژگي هاي استثنايي نسخه ی ارزانتر خود نظير MemOK و Q-LED را حفظ نموده است. MemOK بوت سيستم با ماجول هاي حافظه ی دردسرساز را آسان تر مي نمايد، در حاليکه Q-LED مشخص مي کند کدام قطعه در طول يک تلاش ناموفق بوت دچار مشکل گرديده.
Asus در عين حال يکي از مزاحمت هاي محصول ارزانتر خود را به اين مدل انتقال داده است: استقرار کانکتور صداي پانل جلوئي (FPA) در گوشه ی پائين و عقب مادربرد. ما بايد شانس زيادي را براي هر شخصي که اين مادربرد را در يک کيس فيش هاي صوتي آن از پانل بالايي يا محفظه هاي بالاتر مي آيند نصب مي نمايد، آرزو کنيم.
Asus با حذف کانکتور فلاپي، کاربران RAID بر روي سيستم عامل ويندوز XP را با نااميدي مواجه مي کند، حتي با وجود اينکه ويژگي مذکور توسط کنترلر multi-I/O مادربرد پشتيباني شده است. از سوي ديگر، EVO کاربران تجهيزات ذخيره سازي موروثي را با يک اتصال Ultra ATA راضي مي نمايد.
يوتيليتي OC Tuner به سيستم امکان مي دهد تا بطور خودکار اورکلاک شدن خود را تنظيم نمايد. بالاترين پروفايل Turbo کلاک مبناي پردازنده ی ما را به 161 مگاهرتز ارتقاء داد، اما خوشبختانه حالت Turbo پردازنده ی ما را فعال نگه داشت.
زمانبندي DRAM تقريباً دو صفحه را در يک منوي فرعي جداگانه به خود اختصاص داده است. Asus به کاربران امکان مي دهد تا تنها تنظيماتي که با آن ها آشنايي دارند را پيکربندي نموده و ساير موارد را در حالت خودکار باقي بگذارند.
OC Profile به شما امکان مي دهد تا 8 پيکربندي سفارشي را ذخيره نموده و يا اين پروفايل ها را به يک درايو خارجي «Export» کنيد.
وجود يک رديف از نقاط «Voltmeter Pick-up» مابين کانکتور تغذيه و اسلات هاي DIMM، براي اورکلاک کنندگان رقابتي بسيار مفيد خواهند بود. گرچه دسترسي به آن ها در بعضي از سيستم هاي کاملاً مونتاژ شده مي تواند غيرممکن گردد. سوئيچ هاي Power و Reset داخلي در قسمت پايين حاشيه ی جلوئي مادربرد نيز براي مقاصد اورکلاکينگ بکار گرفته مي شوند، ولي ما متوجه شديم که کليد CLR-CMOS عمداً حذف شده است، در حاليکه نقطه ی لحيم کاري در نظر گرفته شده براي آن هنوز قابل تشخيص هستند.
Biostar جامعه ی نرم افزارهاي موروثي را با يک کانکتور فلاپي و همچنين جامعه ی سخت افزارهاي موروثي را با يک کانکتور Ultra ATA و اسلات هاي PCI راضي مي نمايد.
ما مي توانيم در مورد محل استقرار کانکتور فلاپي انتقاد کنيم، اما از آنجاييکه تعداد بسيار اندکي از کاربران به آن نياز دارند، ترجيح مي دهيم بر روي هدر صداي پانل جلويي متمرکز شويم که حتي بيش از کانکتور فلاپي به گوشه ی پايين و عقب مادربرد TPower I55 رانده شده است. کيس هايي که فيش هاي صوتي آن ها در پانل فوقاني و يا محفظه هاي بالاتر قرار گرفته اند، چند سالي است که کاملاً متداول شده اند و هدايت يک کابل در تمام طول مادربرد به ندرت عملي و حتي گاهي اوقات غيرممکن خواهد بود.
با اين حال، هر طراحي با جنبه هاي مثبت و منفي فراواني همراه است که به سادگي آن را به عنوان يک نقطه ی شروع کافي براي دريافت مهر تاييد مشخص مي کنند. اما Biostar به اين نقطه نرسيده است و مشکل مذکور بخاطر محل استقرار کانکتور صداي پانل جلويي آن نيست. بعنوان يک مشکل بسيار جدي تر، سوکت پردازنده آنقدر به اسلات هاي DIMM نزديک است که ما مجبور بوديم پنکه ی خنک کننده ی پردازنده ی خود را براي جبران اين وضعيت معکوس نموده و آن را در قسمت پشتي خنک کننده قرار دهيم تا بتوانيم آزمايش پايداري با DIMM4 را تکميل نمائيم.
کاربراني که ترجيح مي دهند تنها بعضي از زمانبندي هاي حافظه را بطور دستي تنظيم نمايند، متوجه خواهند شد که فعال نمودن گزينه ی کنترل دستي آن ها را وادار خواهد کرد تا تمام زمانبندي ها را بطور دستي پيکربندي کنند. کنترل هاي PCLe clock/skew در منوي فرعي Clock Gen Configuration قرار گرفته اند.
علاوه بر منوي اصلي، منوي فرعي Voltage Control اين مادربرد تنظيمات پيشرفته اي نظير فرکانس Power-Phase، ولتاژ مرجع DRAM و ولتاژ Clock-generator را در اختيار شما قرار مي دهد.
اورکلاک کنندگان تازه کاري که از اينترفيس کاربري بايوس وحشت دارند، مي توانند مقادير کليدي را با استفاده از اينترفيس O.M.G شرکت Biostar تغيير دهند. ما هيچ راحتي بيشتر و يا «وحشت کمتري» را در اين اينترفيس مشاهده نکرديم. اما امکان ذخيره سازي حداکثر 10 پيکربندي بايوس بصورت پروفايل هاي کاربر وجود دارد.
دو ويژگي ديگر که مورد توجه مشتاقان سخت افزاري قرار گرفته و قيمت 199 دلاري آن را توجيه پذيرتر مي نمايند، عبارتند از يک جامپر براي سوئيچ ما بين بايوس اصلي و پشتيبان و همچنين يک رديف از اتصالات در بالاي اسلات هاي DIMM که کار بررسي ولتاژ با استفاده از يک ابزار اندازه گيري را آسان مي نمايند.
منوي Frequency/ Voltage مهمترين تنظيمات اورکلاک را بر روي دو صفحه توزيع مي کند. EVGA ولتاژ مرجع DIMM و فرکانس کنترلر PWM را به کنترل هاي اصلي کلاک، نسبت و ولتاژ اضافه کرده است.
تنظيمات DRAM در منوي فرعي Memory Configure به اندکي بيش از يک صفحه ی واحد نياز دارند و مهندسين EVGA نيز به اندازه ی کافي عاقل بوده اند تا ارزش هاي «automatic» را براي تنظيمات جداگانه اي که بسياري از کاربران تمايلي به تغيير آن ها ندارند، در نظر بگيرند.
EVGA قابليت «تقليد» درايو فلاپي بر روي درايوهاي Flash را در نظر گرفته است، يک ويژگي که ما از زمان مادربردهاي Socket 370 به بعد با آن مواجه نشده بوديم. اين ويژگي که يک موهبت واقعي براي کاربران ويندوز XP براي اضافه کردن درايورهاي AHCL و يا RAID در طول فرآيند نصب سيستم عامل به حساب مي آيد، به اندازه ی کافي خوب بوده است تا EVGA را از تمام انتقادات مربوط به فقدان پشتيباني مادربرد اين شرکت از درايو فلاپي دور نگهدارد. ما اين ويژگي را آزمايش نموده و متوجه شديم که ويندوز XP پس از پاسخ صحيح کاربران به اعلان F6 خود، با جستجوي درايو تقليدي به بارگذاري درايورهاي مربوط مي پردازد.
متأسفانه ويندوز XP درايو فلاپي تقليد شده را پس از تخصيص مجدد حرف درايو آن از «:A» به «:D» در طول فرآيند تشخيص درايو خود «گم» مي کند که در نتيجه تمام سودمندي اين تقليد را از بين خواهد برد.
در مقابل، ما بخاطر نزديکي بيش از حد سوکت پردازنده به اسلات هاي حافظه که به خنک کننده ی پردازنده مان اجازه نمي داد پس از نصب 4 ماجول حافظه در امتداد «طبيعي» خود قرار گيرد، با مشکل مواجه شديم. انجام آزمايش هاي پايداري 4 ماجولي ما، مستلزم جدا کردن پنکه از خنک کننده ی باريک 120 ميليمتري پردازنده و سپس قرار دادن آن در طرف ديگر اين خنک کننده بود که باعث مي شد هوا را از قسمت عقب به سمت جلو هدايت نمايد ( برخلاف مسير صحيح).
موضوع ديگري که باعث تعجب ما شد، فاصله گذاري اسلات هاي X16 بود: تنها دو موقعيت مابين دو اسلات بالائي، اما سه موقعيت مابين اسلات هاي دوم و سوم. از آن جاييکه سومين اسلات x16 تنها پهناي باند x4 را در اختيار شما قرار مي دهد، کاربران پيکربندي هاي سطح بالاي SLI يا CrossFire دو اسلات بالايي را براي اين مقاصد خود انتخاب مي کنند که فاصله دهي نزديکتر آن ها باعث کاهش جريان هواي قابل دسترسي براي کارت گرافيکي بالايي خواهد شد. با تمام اين موارد، چيدمان Inferno Katana GTI ظاهراً «اورکلاکينگ» را فرياد مي زند و هر گونه برتري در اين بخش مي تواند باعث شود که ما ساير نگراني هاي خود درباره ی اين مادربرد را فراموش کرده و به جستجوي افزايش عملکردي بدست آمده نسبت به هزينه ی پرداختي خود بپردازيم.
تمام گزينه هاي زمانبندي حافظه بايد بطور دستي تنظيم شوند، مگر آنکه در پيکربندي خودکار باقي بمانند زيرا Inferno Katana GTI حالت خودکار را براي زمانبندي هاي جداگانه ارائه نمي کند. مکان ذخيره سازي 8 پيکربندي سفارشي بايوس بر روي Inferno Katana GTI وجود دارد.
ادامه دارد...
/ج
بعبارت ديگر، مادربردهاي کلاس «Budget» که در مقاله ی «P55 بر روي مادربردهاي ارزانقيمت» به بررسي تعدادي از آن ها پرداختيم در واقع از نظر ويژگي هاي اضافي به مادربردهاي X58 با قيمت بالاتر از 200 دلار شباهت دارند. اين در حالي است که ويژگي هاي مادربردهاي مورد بحث ما در مقاله ی حاضر که قيمتي ما بين 150 تا 200 دلار دارند، با مادربردهاي X58 که در محدوده ی قيمتي 250 تا 300 دلار قرار دارند قابل مقايسه خواهند بود.
با اين حال، يک ويژگي که در هيچ يک از محصولات مبتني بر P55 به چشم نمي خورد، دومين اسلات PCIe 2.0x16 است که به طور انحصاري از طريق چيت ست X58 و همچنين چيت ست هاي قديمي تر X48/X38 در اختيار خريداران اينتل قرار مي گيرد. بعضي از مشتاقان افراطي فناوري احتمالاً خواهند گفت که اين موضوع باعث عدم صلاحيت تمام محصولات P55 براي قرار گرفتن در کلاس Enthusiast مي گردد، ولي ما تا اين حد پيش نمي رويم. درست همانطور که بودجه ی بعضي از علاقمندان به اتومبيل ها آن ها را وادار مي نمايد تا اتومبيل هاي اقتصادي تنظيم شده بصورت شخصي را خريداري کنند، بودجه ی بسياري از مشتاقان سخت افزاري PC نيز آن ها را به سمت بررسي گزينه هاي P55 هدايت خواهد نمود.
Deluxe ASRock P55
اين ترکيب از ويژگي ها و چيدمان کلي مادربرد تقريباً عالي است، بنابراين اجازه بدهيد ببينيم که چه چيزي چندان «بي نقص» نيست. محل استقرار کانکتور فلاپي در گوشه ی پايين و عقب مادربرد براي کاربران ويندوز XP که براي بارگذاري درايورهاي AHCI يا RAID به آن نياز دارند، راحت نخواهد بود. از سوي ديگر، اکثر قريب به اتفاق مونتاژ کنندگان سيستم هاي Mid-Tower بخاطر اينکه کانکتور صداي پانل جلوئي حتي بيش از کانکتور فلاپي در همين گوشه به سمت عقب حرکت کرده است، «ناراحت تر» خواهند بود. در عين حال، اگر چه کانکتورهاي SATA که به طور مستقيم قرار گرفته اند براي بسياري از طراحي هاي کيس مدرن کاملاً ايده آل هستند، اما بعضي از کيس هاي قديمي و يا کوچکتر نيز داراي محفظه هاي درايوي هستند که دسترسي به لبه ی جلوئي مادربرد را محدود مي نمايند. با اشاره به تمام اين موارد، بزرگترين دشواري ما درباره ی اين مادربرد اضافه کردن حافظه به يک سيستم از قبل مونتاژ شده بود، زيرا گيره هاي اسلات هاي حافظه به قسمت پشتي هر کارت گرافيکي بلندي بيش از حد نزديک هستند.
با اين حال، اکثر اين مشکلات چيزي غير از مزاحمت هاي کوچکي براي يک مونتاژ کننده ی با تجربه به حساب نمي آيند و واقعيت اين است که ما هيچ مشکل قابل ملاحظه اي را پيدا نکرديم که براي راضي کردن اکثر خوانندگان به پرش مستقيم به نتايج عملکرد و اورکلاکينگ به اندازه ی کافي بزرگ باشد. اما يک نکته وجود دارد که هيچ خريداري نبايد آن را ناديده بگيرد.
قابليت SATA 6.0 Gb/s مادربرد ASRock از طريق يک کارت توسعه ی PCIe دو درگاهي تأمين مي شود. با استفاده از يک کنترلر Marvell 88SE9128 شرکت ASRock بطور استراتژيکي اسلات متناظر آن را دو موقعيت پايين تر از کارت گرافيکي بالايي قرار داده است. اين کارت به اندازه ی کافي کوتاه است تا هواي ورودي پنکه ی اکثر کارت هاي گرافيکي بلند را مسدود نکند، اما تنها مشکلي که مي توانيم به آن اشاره کنيم، محدوديت GT/s 2.5 لينک PCIe منفرد آن مي باشد.
بايوس
ASRock ولتاژ مرجع DRAM را به همراه تنظيمات اساسي تأمين کرده است. ما متوجه شديم که گرچه تنظيم Without Vdrop تا حدودي داراي تأثير تثبيت ولتاژ مي باشد، اما ولتاژ هسته ی پردازنده در بين دو وضعيت بيکاري و فشار کاري کامل پردازنده تا حدود 50 ميلي ولت نوسان مي کند.
ASRock پيکربندي خودکار را براي زمان بندي هاي مجزاي حافظه تأمين نموده و در نتيجه پيکربندي دستي ماجول هاي حافظه با عملکرد بالا را آسان مي سازد.
تنظيم يک کلاک مبناي 133 مگاهرتزي بر روي مادربرد ASRock، تابع Intelligent Overclocking Technology اين شرکت را فعال مي نمايد، حتي زمانيکه اين تابع در بايوس غير فعال شده باشد. در مقابل، انتخاب يک کلاک مبناي 134 مگاهرتزي، I.O.T را غير فعال مي نمايد اما يک برتري سرعت اندک را در مقايسه ها براي Deluxe P55 به همراه مي آورد.
بسته بندي
Asus P7P55D Evo
Asus نيازي به ارتقاء تنظيم کننده ی ولتاژ P7P55D EVO در مقايسه با طراحي 14 مرحله اي P7P55D احساس نکرده و اين مدل تعداد ديگري از ويژگي هاي استثنايي نسخه ی ارزانتر خود نظير MemOK و Q-LED را حفظ نموده است. MemOK بوت سيستم با ماجول هاي حافظه ی دردسرساز را آسان تر مي نمايد، در حاليکه Q-LED مشخص مي کند کدام قطعه در طول يک تلاش ناموفق بوت دچار مشکل گرديده.
Asus در عين حال يکي از مزاحمت هاي محصول ارزانتر خود را به اين مدل انتقال داده است: استقرار کانکتور صداي پانل جلوئي (FPA) در گوشه ی پائين و عقب مادربرد. ما بايد شانس زيادي را براي هر شخصي که اين مادربرد را در يک کيس فيش هاي صوتي آن از پانل بالايي يا محفظه هاي بالاتر مي آيند نصب مي نمايد، آرزو کنيم.
Asus با حذف کانکتور فلاپي، کاربران RAID بر روي سيستم عامل ويندوز XP را با نااميدي مواجه مي کند، حتي با وجود اينکه ويژگي مذکور توسط کنترلر multi-I/O مادربرد پشتيباني شده است. از سوي ديگر، EVO کاربران تجهيزات ذخيره سازي موروثي را با يک اتصال Ultra ATA راضي مي نمايد.
بايوس
يوتيليتي OC Tuner به سيستم امکان مي دهد تا بطور خودکار اورکلاک شدن خود را تنظيم نمايد. بالاترين پروفايل Turbo کلاک مبناي پردازنده ی ما را به 161 مگاهرتز ارتقاء داد، اما خوشبختانه حالت Turbo پردازنده ی ما را فعال نگه داشت.
زمانبندي DRAM تقريباً دو صفحه را در يک منوي فرعي جداگانه به خود اختصاص داده است. Asus به کاربران امکان مي دهد تا تنها تنظيماتي که با آن ها آشنايي دارند را پيکربندي نموده و ساير موارد را در حالت خودکار باقي بگذارند.
OC Profile به شما امکان مي دهد تا 8 پيکربندي سفارشي را ذخيره نموده و يا اين پروفايل ها را به يک درايو خارجي «Export» کنيد.
بسته بندي
Biostar TPower 155
وجود يک رديف از نقاط «Voltmeter Pick-up» مابين کانکتور تغذيه و اسلات هاي DIMM، براي اورکلاک کنندگان رقابتي بسيار مفيد خواهند بود. گرچه دسترسي به آن ها در بعضي از سيستم هاي کاملاً مونتاژ شده مي تواند غيرممکن گردد. سوئيچ هاي Power و Reset داخلي در قسمت پايين حاشيه ی جلوئي مادربرد نيز براي مقاصد اورکلاکينگ بکار گرفته مي شوند، ولي ما متوجه شديم که کليد CLR-CMOS عمداً حذف شده است، در حاليکه نقطه ی لحيم کاري در نظر گرفته شده براي آن هنوز قابل تشخيص هستند.
Biostar جامعه ی نرم افزارهاي موروثي را با يک کانکتور فلاپي و همچنين جامعه ی سخت افزارهاي موروثي را با يک کانکتور Ultra ATA و اسلات هاي PCI راضي مي نمايد.
ما مي توانيم در مورد محل استقرار کانکتور فلاپي انتقاد کنيم، اما از آنجاييکه تعداد بسيار اندکي از کاربران به آن نياز دارند، ترجيح مي دهيم بر روي هدر صداي پانل جلويي متمرکز شويم که حتي بيش از کانکتور فلاپي به گوشه ی پايين و عقب مادربرد TPower I55 رانده شده است. کيس هايي که فيش هاي صوتي آن ها در پانل فوقاني و يا محفظه هاي بالاتر قرار گرفته اند، چند سالي است که کاملاً متداول شده اند و هدايت يک کابل در تمام طول مادربرد به ندرت عملي و حتي گاهي اوقات غيرممکن خواهد بود.
با اين حال، هر طراحي با جنبه هاي مثبت و منفي فراواني همراه است که به سادگي آن را به عنوان يک نقطه ی شروع کافي براي دريافت مهر تاييد مشخص مي کنند. اما Biostar به اين نقطه نرسيده است و مشکل مذکور بخاطر محل استقرار کانکتور صداي پانل جلويي آن نيست. بعنوان يک مشکل بسيار جدي تر، سوکت پردازنده آنقدر به اسلات هاي DIMM نزديک است که ما مجبور بوديم پنکه ی خنک کننده ی پردازنده ی خود را براي جبران اين وضعيت معکوس نموده و آن را در قسمت پشتي خنک کننده قرار دهيم تا بتوانيم آزمايش پايداري با DIMM4 را تکميل نمائيم.
بايوس
کاربراني که ترجيح مي دهند تنها بعضي از زمانبندي هاي حافظه را بطور دستي تنظيم نمايند، متوجه خواهند شد که فعال نمودن گزينه ی کنترل دستي آن ها را وادار خواهد کرد تا تمام زمانبندي ها را بطور دستي پيکربندي کنند. کنترل هاي PCLe clock/skew در منوي فرعي Clock Gen Configuration قرار گرفته اند.
علاوه بر منوي اصلي، منوي فرعي Voltage Control اين مادربرد تنظيمات پيشرفته اي نظير فرکانس Power-Phase، ولتاژ مرجع DRAM و ولتاژ Clock-generator را در اختيار شما قرار مي دهد.
اورکلاک کنندگان تازه کاري که از اينترفيس کاربري بايوس وحشت دارند، مي توانند مقادير کليدي را با استفاده از اينترفيس O.M.G شرکت Biostar تغيير دهند. ما هيچ راحتي بيشتر و يا «وحشت کمتري» را در اين اينترفيس مشاهده نکرديم. اما امکان ذخيره سازي حداکثر 10 پيکربندي بايوس بصورت پروفايل هاي کاربر وجود دارد.
بسته بندي
EVGA P55 SLI
دو ويژگي ديگر که مورد توجه مشتاقان سخت افزاري قرار گرفته و قيمت 199 دلاري آن را توجيه پذيرتر مي نمايند، عبارتند از يک جامپر براي سوئيچ ما بين بايوس اصلي و پشتيبان و همچنين يک رديف از اتصالات در بالاي اسلات هاي DIMM که کار بررسي ولتاژ با استفاده از يک ابزار اندازه گيري را آسان مي نمايند.
بايوس
منوي Frequency/ Voltage مهمترين تنظيمات اورکلاک را بر روي دو صفحه توزيع مي کند. EVGA ولتاژ مرجع DIMM و فرکانس کنترلر PWM را به کنترل هاي اصلي کلاک، نسبت و ولتاژ اضافه کرده است.
تنظيمات DRAM در منوي فرعي Memory Configure به اندکي بيش از يک صفحه ی واحد نياز دارند و مهندسين EVGA نيز به اندازه ی کافي عاقل بوده اند تا ارزش هاي «automatic» را براي تنظيمات جداگانه اي که بسياري از کاربران تمايلي به تغيير آن ها ندارند، در نظر بگيرند.
EVGA قابليت «تقليد» درايو فلاپي بر روي درايوهاي Flash را در نظر گرفته است، يک ويژگي که ما از زمان مادربردهاي Socket 370 به بعد با آن مواجه نشده بوديم. اين ويژگي که يک موهبت واقعي براي کاربران ويندوز XP براي اضافه کردن درايورهاي AHCL و يا RAID در طول فرآيند نصب سيستم عامل به حساب مي آيد، به اندازه ی کافي خوب بوده است تا EVGA را از تمام انتقادات مربوط به فقدان پشتيباني مادربرد اين شرکت از درايو فلاپي دور نگهدارد. ما اين ويژگي را آزمايش نموده و متوجه شديم که ويندوز XP پس از پاسخ صحيح کاربران به اعلان F6 خود، با جستجوي درايو تقليدي به بارگذاري درايورهاي مربوط مي پردازد.
متأسفانه ويندوز XP درايو فلاپي تقليد شده را پس از تخصيص مجدد حرف درايو آن از «:A» به «:D» در طول فرآيند تشخيص درايو خود «گم» مي کند که در نتيجه تمام سودمندي اين تقليد را از بين خواهد برد.
بسته بندي
Foxconn Inferno Katana GTI
در مقابل، ما بخاطر نزديکي بيش از حد سوکت پردازنده به اسلات هاي حافظه که به خنک کننده ی پردازنده مان اجازه نمي داد پس از نصب 4 ماجول حافظه در امتداد «طبيعي» خود قرار گيرد، با مشکل مواجه شديم. انجام آزمايش هاي پايداري 4 ماجولي ما، مستلزم جدا کردن پنکه از خنک کننده ی باريک 120 ميليمتري پردازنده و سپس قرار دادن آن در طرف ديگر اين خنک کننده بود که باعث مي شد هوا را از قسمت عقب به سمت جلو هدايت نمايد ( برخلاف مسير صحيح).
موضوع ديگري که باعث تعجب ما شد، فاصله گذاري اسلات هاي X16 بود: تنها دو موقعيت مابين دو اسلات بالائي، اما سه موقعيت مابين اسلات هاي دوم و سوم. از آن جاييکه سومين اسلات x16 تنها پهناي باند x4 را در اختيار شما قرار مي دهد، کاربران پيکربندي هاي سطح بالاي SLI يا CrossFire دو اسلات بالايي را براي اين مقاصد خود انتخاب مي کنند که فاصله دهي نزديکتر آن ها باعث کاهش جريان هواي قابل دسترسي براي کارت گرافيکي بالايي خواهد شد. با تمام اين موارد، چيدمان Inferno Katana GTI ظاهراً «اورکلاکينگ» را فرياد مي زند و هر گونه برتري در اين بخش مي تواند باعث شود که ما ساير نگراني هاي خود درباره ی اين مادربرد را فراموش کرده و به جستجوي افزايش عملکردي بدست آمده نسبت به هزينه ی پرداختي خود بپردازيم.
بايوس
تمام گزينه هاي زمانبندي حافظه بايد بطور دستي تنظيم شوند، مگر آنکه در پيکربندي خودکار باقي بمانند زيرا Inferno Katana GTI حالت خودکار را براي زمانبندي هاي جداگانه ارائه نمي کند. مکان ذخيره سازي 8 پيکربندي سفارشي بايوس بر روي Inferno Katana GTI وجود دارد.
بسته بندي
منبع: ماهنامه ی کامپیوتری بزرگراه رایانه، شماره ی 126
ادامه دارد...
/ج