شب عاشورای سال ۱۴۰۴، تنها یک شب سوگواری و مراسم معنوی نبود، بلکه لحظهای تاریخی رقم خورد — لحظهای که مقام معظم رهبری بعد از ۲۲ روز غیبت ظاهری، دوباره در صحنه ظاهر شدند و با حضوری مقتدرانه در حسینیه امام خمینی(ره)، تمامی شایعات، توطئهها و انتظارات دشمنان را نقش بر خورد کردند.
این حضور، در حالی صورت گرفت که فضا از تهدیدات نظامی، جنگ روانی و فتن داخلی پر شده بود. دشمنان منتظر بودند تا ضعف، ناتوانی یا حتی خلاء قدرتی را در نظام اسلامی ببینند، ولی آنچه دیدند، یک ظهور مقتدرانه بود؛ ظهوری که نشان داد ایران اسلامی نه تنها زنده است، بلکه هوشیار، مدیر و مصمم است.
حضور رهبری، با شکلی متواضعانه و معنوی، یک پیروزی بزرگ در جنگ روایتها محسوب شد؛ روایتی که در آن، ایران نه تنها دفاع نکرد، بلکه حمله کرد و به نوعی، ذهن عمومی داخلی و بینالمللی را تحت تأثیر قرار داد.
این حضور، نه فقط یک ظهور فیزیکی بود، بلکه یک فرمان معنوی، یک حرکت استراتژیک، و یک بیعت مجدد با آرمانهای انقلاب اسلامی بود.
مقالهای که پیشروی شماست، قصد دارد ابعاد مختلف این حضور مهم — از منظر معنوی، سیاسی، نظامی و رسانهای — را واکاوی کند. هدف اصلی، درک عمیقتر از پیامها و درسهای این رویداد تاریخی است و نشان دادن اینکه حضور یا غیبت رهبری، هر دو ابزاری در خدمت مدیریت هوشمندانه بحران هستند .
همچنین، این مقاله میکوشد نشان دهد که جنگهای امروز، جنگهای سلاح نیستند، بلکه جنگهای روایت، تصویر، احساس و باورند — و در همین جنگ، ایران اسلامی، برنده واقعی است .
در جنگ روایتها، ایران برنده شد: حضور رهبری در شب عاشورا
1- طلوع خورشید مقاومت: حضور حماسی رهبری در شب عاشورا
شب عاشورای سال ۱۴۰۴، تنها یک شب سوگواری و مراسم معنوی نبود، بلکه لحظهای بزرگ تاریخی رقم خورد — زمانی که بعد از ۲۲ روز غیبت ظاهری، حضرت آیتالله العظمی خامنهای، ولی فقیه و رهبر انقلاب اسلامی، بار دیگر در صحنه ظاهر شدند و با حضوری مقتدرانه در حسینیه امام خمینی(ره)، تمامی شایعات، توطئهها و انتظارات دشمنان را نقش بر خورد کردند.این حضور، در حالی صورت گرفت که فضای داخلی و خارجی کشور تحت تأثیر جنگ روانی، حمله هوایی و فتن نظامی قرار داشت. اطلاعاتی که در اختیار بود نشان میداد که مقام معظم رهبری به منظور مدیریت عملیات ضدایرانی و مقابلہ با فتن و طراحی خطوط دفاعی، به یک کمینگاه منتقل شده بودند. این موضوع، زمینه را برای انتشار گسترده شایعاتی فراهم کرد که طراحان جنگ، مزدوران داخلی و منافقین درباره وضعیت رهبری و نظام اسلامی گسترش دادند.
اما در همین لحظههای حساس، و در همان شب عاشورا، خورشید انقلاب طلوع کرد .این طلوع، نه با نور فیزیکی، بلکه با نور ایمان، بصیرت و اقتدار معنوی و سیاسی بود.
حضور حماسی رهبری در حسینیه امام خمینی(ره) در جمع زائران، مسئولان و عموم مردم، پیروزی معنوی، سیاسی و نظامی بود که:
جنگ روانی دشمن را شکست داد : ادعاهایی که دشمنان برای تضعیف اعتماد مردم به نظام و رهبری مطرح کرده بودند، با یک حرکت معنوی و مقتدرانه، کاملاً رد شدند.
امید مردم را دوباره زنده کرد : در شرایطی که فتن و جنگ، ذهنها را تحت فشار قرار داده بود، حضور رهبری یک ضربه روحی بزرگ به مردم زد و به آنها یادآوری کرد که رهبری همواره در خط مقدم مقاومت ایستاده است .
و ثبات و اطمینان درونی را به جامعه بازگرداند : این حضور، یک آتشبس در ذهنها ایجاد کرد و به نوعی، نقطه عبور از فتن و فساد بود
در شب عاشورا، شعارهای مردم در حمایت از رهبری قطع نشد.
در شب عاشورا ، شعارهای مردم در حمایت از رهبری قطع نشد. احساس عمومی از ایمان، وفاداری و انسجام در برابر دشمن، در فضای حسینیه به خوبی مشهود بود. این حضور، مرزهای مقاومت و مبارزه را فراتر برد و بار دیگر به دشمن فهماند که منطق مواجهه با ایران اسلامی، منطق عاشورایی است — منطقی که بر پایه ایمان، بصیرت و ایستادگی استوار است.
همانطور که انقلاب اسلامی دارای ماهیتی حسینی است، این حضور نیز تجلی دیگری از همان ماهیت بود: علمدار جبهه حسینی و رهبر آزادگان جهان، در شب عاشورا بار دیگر جبهه یزیدی عالم را مچاله کرد و به زانو درآورد .
این حضور نه تنها یک اتفاق معنوی بود، بلکه قدرتی عظیم برای انقلاب و ایران اسلامی تولید کرد . آرامشی عمیق در جامعه ایجاد شد، دشمنان ناامید شدند، و حقطلبان جهان اسلام دوباره شادی کردند
2- حضور رهبری در شب عاشورا
فرمانی خالدانه: "حاج محمود، ای ایران بخوانشب عاشورا، تنها زمانی برای غم و سوگواری نیست، بلکه فرصتی است برای بازگشت به هویت، ایمان و تعهد به وطن. در این شب، صحنهای خاص رقم خورد — صحنهای که در آن رهبر انقلاب، با یک فرمان خالدانه، مردم و مداح را به سرود ملی و معنوی «ای ایران» دعوت کردند .
در حالی که هنوز صدای تقدیمی از حضور مقام معظم رهبری در حسینیه امام خمینی(ره) در دل مردم پژمرده نشده بود، آنها با حرکتی غیرمنتظره، مداح حاج محمود کرمانی را فرا خواندند . این فراخوان، فقط یک دعوت به سرود خواندن نبود، بلکه فرمانی الهی، ندایی مقاومتی و نمادی از انسجام ملی و معنوی بود.
مداح با حضوری متواضعانه و با احساسی شدید از تعلیق نفس، بدون درنگ، با شتابی عجولانه به سمت امام خود رفت . وقتی نزدیک شد، دفترچه مداحی را به طور ناخودآگاه کنار گذاشت و با تمام وجود، گوش به فرمان ایستاد. آنقدر نزدیک بود که فراموش کرد که مداح است، گویی تنها یک مومن ساده در مقابل ولی خود ایستاده بود
و سپس آن فرمان رسید: "حاج محمود، ای ایران بخوان."
این جمله، تنها یک دعوت به خواندن شعر نبود. این یک فرمان نظامی، معنوی و ملی بود. فرمانی که از زبان رهبری میآمد که چهل و پنج سال از عمر انقلاب را با مردم گذرانده بود. فرمانی که معنایش این بود:
- ایران، مایه فخر ما است. ایران، خاک شهداست. ایران، محل استقامت و عزت است
مداح با احساسی خاص گفت: "آقا من فدای تو میشم... گفت ما جانمون رو برای شما میدیم.... شعر خوندن که چیزی نیست"
اما این همین لحظه بود که توافق معنوی بین رهبر و مردم کامل شد. رهبری که تواضع میگیرد، و مردمی که با هزار برابر تواضع در برابر او، تمام وجودشان را فدای میکنند.
"ای ایران": نه یک شعر، بلکه یک فریاد مقاومت!
شعر "ای ایران"، امسال در آن شب عاشورای خاص، معنای تازهای یافت . دیگر فقط یک سرود نبود، بلکه ندای بیداری ملتی بود که در میانه طوفانهای داخلی و خارجی، هنوز پابرجاست .
رهبر نگفت "شعر عاشورایی بخوان یا نوحه سنتی بخوان بلکه فرمود: ای ایران بخوان یعنی:
بخوان از خاک غیرت و وفا.
بخوان از ناموس و شرف مل.
بخوان از مادرانی که فرزندانشان را برای اسلام و ایران تقدیم کردند.
بخوان از ملتی که حتی در محاصره هم فریاد میزند: "جانم فدای ایران."
این سرود، دیگر فقط آهنگی نبود که در مجالس خوانده شود، بلکه همراه با شهادت، مقاومت و ایستادگی ، در خط مقدم جبهههای مقاومت نیز خوانده میشد.
تصمیمی استراتژیک: غیبتی که پیروزی بزرگتری را رقم زد
غیبت ۲۲ روزه مقام معظم رهبری، تنها یک "عدم حضور" نبود، بلکه یک تصمیم هوشمندانه، استراتژیک و مدیریتی بود که در آن، چند بعد مهم با هم در هم گره خورد :
1.ثبت مجدد هویت انقلابی و فرهنگ عاشورایی
حضور رهبری در شب عاشورا، نه فقط یک مراسم معنوی بود، بلکه یک اعلامیه هویتی .
این حضور:
فرهنگ عاشورایی و شهادت را دوباره تأیید کرد موتور محرکه انقلاب اسلامی — یعنی ایمان، بصیرت و مقاومت — را یادآوری کرد و به تمام دنیا نشان داد که ایران اسلامی هنوز هم پای اسلام ناب محمدی(ص) ایستاده است
همین امر، استحکام داخلی را تقویت کرد و به ملت ما یاد داد که در زمان فتن و فساد، هویت حقیقی ما، دین و انقلاب است .
۲. مدیریت پیام در جنگ روایتها
در دنیای امروز، یکی از مهمترین جنگها، جنگ روایتها است. یعنی آنچه مردم میبینند، میشنوند و فکر میکنند که درست است، تأثیر زیادی در شکلگیری نظر عمومی و حتی تصمیمگیریهای سیاسی دارد.
غیبت مقام معظم رهبری، به ظاهر یک غیبت عادی به نظر میرسید، اما در واقع یک استراتژی هوشمندانه بود. در طول این ۲۲ روز، دشمنان فرصتطلبی کردند و سعی کردند با گسترش شایعات، ذهن مردم داخل و خارج از کشور را تحت تأثیر قرار دهند. بعضیها فکر کردند نظام ضعیف شده، برخی فکر کردند رهبری دیگر قادر به هدایت نیست.
اما وقتی حضرت آیتالله خامنهای در شب عاشورا دوباره ظاهر شدند، یک پیام واضح دادند: نه تنها ما در صحنه هستیم، بلکه کنترل کامل موقعیت را داریم.
این حضور قوی، تمام شایعات را رد کرد و به دشمن نشان داد که ایران فقط زنده نیست، بلکه مقاومتگر و مدیر جنگ است . همین موضوع باعث شد دشمنان در محاسباتشان دچار خطا شوند و هزینههای بیشتری بپردازند.
به عبارت دیگر، غیبت یک استراتژی بود، و حضور، پیروزی آن استراتژی.
۳. حفاظت از نمادهای مقدس و حاکمیت
رهبری، نماد وحدت، استقامت و ولایت فقیه هستند.در زمان تهدیدات جدی، حفاظت از این نمادها، یک وظیفه الهی و انقلابی است .
غیبت رهبری، یک تصمیم امنیتی بود که:
در برابر تهدیدات تروریستی دشمنان اقدام به حفاظت کرد و به تمام مسئولان و مردم یاد داد که هر فردی در نظام ما، جایگاه خود را دارد .
این تصمیم، شبیه رفتارهای قبلی رهبری در دوران کرونا بود — یعنی اعطای اولویت به حفاظت و سلامت، بدون قربانی کردن اصول و هویت .
۴. استقلال آیینها از اشخاص
حضور یا عدم حضور رهبری، مراسمها را متوقف نکرد .
این موضوع، درس بزرگی بود : نشان داد که مراسمهای دینی و انقلابی ما مستقل از حضور یا عدم حضور یک فرد هستند و این نظام، بر پایه اصول، نه شخصیتها قرار دارد .این پیام، قدرت نهادها و ماندگاری اسلام ناب محمدی(ص) را برجسته کرد .
این پیام، قدسیت و استحکام نظام اسلامی را در برابر تردیدها و چالشهای خارجی و داخلی آشکار کرد و نشان داد که انقلاب اسلامی و آیینهای متعالی آن، بر بنیان اعتقادات عمیق و ارزشهای الهی استوار است. این استقلال، علاوه بر تقویت ایمان مردم، سبک زندگی جمعی ایرانی-اسلامی را حفظ کرده و به نسلهای آینده نیز منتقل خواهد شد. بنابراین، مراسمهای دینی و انقلابی تنها یادآور گذشته نیستند، بلکه سنگبنای هویت ملی و معنوی ماست که همواره مستقل و پایدار خواهند ماند.
تحلیل چند لایه تصمیم
یامدهای تصمیم غیبت ۲۲ روزه مقام معظم رهبری، تنها محدود به یک "عدم حضور" نبود، بلکه این اقدام به عنوان یک تصمیم استراتژیک هوشمندانه، پیچیدگیهای فراوانی داشت و در سطوح مختلف عملیاتی، راهبردی و نمادین تأثیرات عمیقی بر جای گذاشت. این تصمیم، با وجود ظاهر سادهاش، در واقع یک حرکت مدیریتی برجسته بود که در آن چندین بعد مهم با هم در هم تنیده شده بودند.
۱. تحلیل چند لایه تصمیم
الف) لایه عملیاتی:
در این سطح، تصمیم به صورت خالصانه مدیریتی و اجرایی اتخاذ شد. غیبت رهبری بر اساس توصیههای امنیتی و به منظور حفظ سلامت شخص رهبر و نظام انقلابی اسلامی بود. این تصمیم شامل:
1- رعایت تمامی استانداردهای امنیتی برای جلوگیری از هرگونه تهدید محتمل
2- مدیریت حرکتها و تجمعات در فضای عمومی و جلوگیری از ایجاد موقعیتهای قابل بهرهبرداری برای دشمن
3- تأمین امنیت فیزیکی رهبری در شرایطی که فشار دشمنها بالا رفته بود
این مرحله نشان داد که نظام اسلامی در مدیریت بحرانها، علاوه بر بصیرت معنوی، دارای ظرفیتهای عملیاتی و امنیتی قوی نیز هست.
ب) لایه راهبردی:
در این سطح، تصمیم به دورتر از ظاهر خود، یک عملیات راهبردی بود که به دنبال دستاوردهای سیاسی و دفاعی عمیقی بود. این تصمیم:
1- به دشمنان پیام قاطعی از توان نظام اسلامی در مدیریت تحولات ارسال کرد.
2- وحدت داخلی را به نمایش گذاشت و نشان داد که نظام قادر است بدون حضور مستقیم رهبر، با وجود تمامی فشارها، به حرکت خود ادامه دهد.
3- هزینهی اقدام دشمن را افزایش داد؛ زیرا این غیبت به نوعی اعلام کرد که حتی در شرایط غیبت رهبر، نظام به خوبی عملکرد خواهد کرد و دخالت دشمنان به نتیجهای جز مقاومت بیشتر منجر نخواهد شد.
ج) لایه نمادین:
در این لایه، تصمیم به عنوان یک عمل نمادین اهمیت بسزایی داشت:
1- فرهنگ عاشورایی و استحکام نظام اسلامی بر اساس اصول الهی و نه شخصیتها، تقویت شد.
2- استقلال نظام از فرد ، پیام بزرگی بود که نشان داد نظام ما بر بنیان اعتقادات و اصول استوار است و مراسمها و حرکات انقلابی به وجود یا عدم وجود یک فرد وابسته نیستند.
3- مسئولیتپذیری در حفظ نمادها : غیبت رهبری نشان داد که حفظ نمادها و ارزشها نیازمند هوشمندی و مدیریت دقیق است، نه فقط حضور.
۲. پیامدهای راهبردی این تصمیم
الف) تقویت بازدارندگی:
غیبت هوشمندانه رهبری، باعث شد دشمنان متوجه شوند که هر اقدامی علیه ایران، هزینههای سنگینی دارد. این امر باعث کاهش احتمال تجاوز و تشدید تنش از سوی دشمنان شد.
ب) تحکیم وحدت داخلی:
حضور گسترده مردم، مسئولان و نهادهای نظامی و امنیتی در طول این مدت، وحدت ملی و انقلابی را به خوبی به نمایش گذاشت و شکافهای داخلی که ممکن بود از سوی دشمن به وجود آید، به خوبی ترمیم شد.
ج) افزایش انعطافپذیری راهبردی:
این تصمیم نشان داد که نظام اسلامی قابلیت پاسخگویی به شرایط مختلف را دارد و در حالی که به اصول خود وفادار میماند، میتواند با حکمت و تدبیر شیوههای جدیدی را نیز بپذیرد.
د) کنترل روایت جنگ:
ایران توانست ابتکار عمل در تعریف شرایط را در دست بگیرد. این یعنی نگذاشتن این فرصت به دشمن که روایت غالب را شکل دهد و به جای آن، صحنههای ایثار، بصیرت و وحدت را به عنوان برجستهترین مشخصه نظام به جهانیان نشان داد.
غیبتی که پیروزی بزرگتری را رقم زد
غیبت مقام معظم رهبری در ۲۲ روز اخیر، نه تنها یک "عدم حضور" نبود، بلکه یک اقدام مدیریتی و استراتژیک بود که در واقع پیروزی بزرگتری را رقم زد. این اقدام نشان داد که نظام اسلامی ایران:
1- ایمان و بصیرت را به عنوان سلاح اصلی خود به کار میگیرد.
2- مدیریت هوشمندانه را در کنار اقتدار نظامی و معنوی به خوبی فراموش نکرده است.
3- یک قدم جلوتر از دشمن فکر میکند و با استراتژیهای هوشمندانه، آینده را شکل میدهد.
حضور رهبری در شب عاشورا نیز، نه یک بازگشت ساده، بلکه نقطه اوج یک برنامه واحد و استراتژیک بود که ثابت کرد نظام اسلامی، با وجود تمامی فشارها، استحکام، بصیرت و حکمت لازم برای مواجهه با چالشها را دارد.
3- هور از کمینگاه؛ رمز فرماندهی در عاشورا"
فرماندهی نه برای دیده شدن، بلکه برای هدایت کردن! حضور رهبری در شب عاشورا، نه یک ظهور عادی، بلکه 'هور از کمینگاه' بود؛ یعنی ظهور غافلانه، قاطع و هوشمندانه یک فرمانده حقیقی در زمان مناسب."حضور رهبر انقلاب در شب عاشورای سال ۱۴۰۴، تنها یک ظهور عمومی نبود، بلکه نمونهای از مدیریت هوشمندانه و فرماندهی الهی بود. کسانی که طی ۲۲ روز گذشته منتظر واکنش ضعیف، غفلت یا عدم توانایی نظام بودند، شاهد یک ظهور قاطع و مقتدرانه شدند که نشان داد فرماندهی در نظام اسلامی، نه برای نمایش است، نه برای دیده شدن، بلکه برای هدایت واقعی جبهه مقاومت .
این حضور، نه یک پاسخ مستقیم به شایعات بود، بلکه آغازی بر یک تصمیمگیری هوشمندانه، یک عملیات معنوی-سیاسی بزرگ بود . رهبری که همواره به عنوان فرمانده کل جبهه مقاومت اسلامی شناخته میشود، با حضور خود در شب عاشورا، ثابت کرد که حضور و غیبت، هر دو ابزاری در دست فرماندهی هوشمند هستند .
امشب، او از کمینگاه بیرون آمد — نه برای پاسخ دادن، بلکه برای فرمان دادن
شب عاشورا، لحظهای بود که فرماندهی امت اسلامی از کمینگاه بیرون آمد . نه برای اینکه به شایعهپراکنان پاسخ دهد، نه برای رد کردن شایعه، بلکه برای اینکه نشان دهد: من همیشه در خط مقدم بودم، همراه با مردم و مسئولان، در حال مدیریت فتن و مقابله با دشمن بودم .
این حضور، یک حرکت نمادین و راهبردی بود. حرکتی که نشان داد رهبری در تمامی لحظات، حتی زمانی که ظاهراً غائب بودند، در حال فرماندهی بودند . این یعنی هوشمندی در مدیریت بحران و تدبیر در زمان فتن .
این حضور، یادآور رفتارهای قدیمی اهل بیت(ع) بود: گاهی در صحنه، گاهی پشت صحنه، ولی همیشه در خط مقدم .
و مهمتر از همه، یادآور این حقیقت بود که فرماندهی اسلامی، تفاوت فاحشی با فرماندهیهای دنیوی دارد :
در فرماندهی اسلامی، غیبت، بخشی از استراتژی است، نه نشانه ضعف .
"ای ایران": صحنهگردانی عاشورایی با دستان معنوی
در آن شب، یک فرمان خاص داده شد: "حاج محمود، ای ایران بخوان..." این فرمان، تنها یک دعوت به سرود خواندن نبود، بلکه فرمانی نظامی-معنوی بود. فرمانی که از زبان فرماندهی بالاترین سطح ایمان، بصیرت و تعهد به وطن و انقلاب را به تصویر کشید.
وقتی رهبری "ای ایران" را در شب عاشورا فرامیخوانند، در واقع یک بیعت مجدد با خاک، ملت، اسلام و انقلاب رقم میزنند. این سرود، نمادی از وحدت، همبستگی، انسجام و تعهد ملی و معنوی است.
سرودی که مخاطبش همه ایرانیان است — مسلمان، مؤمن، جوان، زن، مرد، فارس، آذری، کرد، عرب، لر، ترکمن، بلوچ... همه!
این فرمان، خطبهای بدون کلام بود. خطبهای که به نوعی صحنهگردانی معنوی و ملی انجام داد و به تمامی مردم ایران یادآوری کرد که ایران، تنها یک کشور نیست، بلکه یک مفهوم است . مفهومی از جهاد، مقاومت، ایمان و عشق به خاک و آرمانهای انقلاب .
امت اسلامی! ایران همیشه زنده است...
هر بار که رهبری در شب عاشورا ظاهر میشوند، یک پیام بزرگ به تمام جهان داده میشود: "ایران همیشه زنده است، و پرچم آن همیشه در دستان ما ماست."
این حضور، نقطهای از تداوم است . تداوم فرهنگ عاشورایی، تداوم اسلام ناب محمدی(ص)، تداوم انقلاب و تداوم مقاومت.
و این همان چیزی است که دشمنان نمیتوانند بفهمند، چون آنها فقط قدرت را در سلاح میبینند، نه در ایمان، بصیرت و وحدت .
این حضور، نه تکرار عاشورای گذشته است، نه یک تمرین مراسمی ، بلکه زنده کردن روح عاشورا در قلب یک ملت هوشیار و مقاوم بود.
و مهمتر از همه، یادآوری کرد که عاشورا تکرار شدنی است، ولی نه اینبار با شادی یزیدیان، بلکه با شور و ایمان عاشوراییان .
آنهایی که گفتند "چرا نیست؟"، امشب دیدند که وقتی باید باشد، چگونه میدرخشد!
در طول ۲۲ روز، گروهی از منافقین، مزدوران داخلی و رسانههای معاند، فرصت را برای گسترش شایعات و تضعیف روحیه مردم غنیمت شمردند . ادعاهایی مبنی بر فرار، ضعف، ناتوانی و خلاء قدرت را مطرح کردند.
اما با حضور رهبری در شب عاشورا، تمامی این ادعاها نقش بر خورد کرد . این حضور، یک ضربه روانی سنگین به دشمنان و یک ضربه تشویقی به مردم بود. آنهایی که گفتند: "چرا نیست؟"
امشب دیدند که وقتی باید باشد، چگونه وجودش باعث تغییر کامل فضا میشود .
و کسانی که دل در گرو بصیرت دارند، فهمیدند که فرماندهی در نبرد، یعنی گاهی در اتاق عملیات باشی و گاهی در خط مقدم، گاهی دست روی نقشه باشد و گاهی بر سینهی سوگواران .
این است فرماندهی الهی و انقلابی :در زمان مناسب، در مکان مناسب، با تصمیم مناسب، در قالبی معنوی و استراتژیک .
خطبهای بیکلام: قیامی دیگر
حضور رهبری در شب عاشورا، یک خطبه سکوتآمیز بود. خطبهای که با کلمه نگفته، با نگاه، با حضور، با اشاره، با فرمان "ای ایران بخوان"، تمامی ابعاد معنوی، سیاسی و نظامی را در خود جای داد.
این خطبه، فریادی خاموش از ایستادگی، ایمان و مقاومت بود . فریادی که به تمامی مومنین ایران و جهان اسلام گفت:
"ما هنوز هم در صف اول هستیم، هنوز هم در خط مقدم جبهه مقاومت ایستادهایم، و هرگز از آرمانهای انقلاب و اسلام نخواهیم کشید."
و امت اسلامی، با تمام وجود، لبیک گفت . نه فقط به رهبر، که به عهد و پیمانی که با اسلام، انقلاب و امام حسین(ع) بسته بودند .
این حضور، نه یک ظهور ساده بود، بلکه یک قیام دیگر بود .قیامی که ایمان، بصیرت و وحدت ملی را دوباره در دل ملت زنده کرد.
4- پیامها و درسهای چندگانه
حضوری معجزهوار: موشکی که بدون شلیک شدن، دشمن را لرزاند
شب عاشورای سال ۱۴۰۴، تنها یک شب مذهبی نبود، بلکه یک نقطه عطف سیاسی، معنوی و نظامی رقم خورد. حضور عمومی مقام معظم رهبری در حسینیه امام خمینی(ره)، در شرایطی بحرانی صورت گرفت که فضا از تهدیدات دشمنان پر شده بود.
این حضور، فقط یک ظهور فیزیکی نبود، بلکه یک ضربه روانی سنگین به دشمنان ایران محسوب میشد. یک حضور که بدون شلیک یک گلوله، تلآویو را لرزاند، واشنگتن را متحیر کرد و محور مقاومت را دوباره به پا کرد .
"ای ایران بخوان": فرمانی استراتژیک، نه فقط معنوی
فرمان رهبری به مداح: "حاج محمود، ای ایران بخوان..." این جمله، فقط یک فراخوان سرود نبود، بلکه یک فرمان استراتژیک بود . فرمانی که به تمام دنیا گفت: "ایران زنده است. اسلام زنده است. مقاومت زنده است."
این فرمان، به نوعی یک موشک معنوی بود که به تمام دشمنان ایران اسلامی اصابت کرد و حتی قبل از هرگونه عملیات نظامی، روحیه آنها را شکست داد .
حکیمان باید ساعتها فکر کنند و در تفسیر این جمله عمیق بنویسند. چرا؟
چون این جمله، خلاصهای از هویت، اقتدار و تعهد ایران اسلامی نسبت به خاک، ملت، شهدا و اسلام ناب محمدی(ص) است.
تأثیرات بینالمللی: دشمنان در حال واهمه
در همین شب، تلآویو لرزید . رسانههای صهیونیستی، درباره این حضور با نگرانی گزارش دادند.
واشنگتن هم واکنش تندی نشان داد و در داخل دولتهای غربی صحبت از "ظهوری قدرتمند" شد.
اما مهمتر از همه، مقاومت در منطقه جان تازه گرفت .
جهاد اسلامی، حزبالله، الحشد الشعبی، و دیگر گروههای مقاومت، با شنیدن این حضور، احساس کردند که ایران هنوز سرزمین اصلی مقاومت است .
و البته، مردم ایران — که سالهاست در برابر تحریم، جنگ روانی و فتنهای مختلف ایستادهاند — شادترین شب عاشورای خود را تجربه کردند .چرا؟چون دیدند که رهبریشان هنوز در خط مقدم جبهه مقاومت ایستاده است .
ایران و جنگ ۱۲ روزه: نه یک پایان، نه یک شروع
در این شب، واضح شد که ایران جنگ ۱۲ روزه را نه مسئلهای تمام شده میبیند، نه از آن میترسد و نه بیخیالش میشود .
این حضور، یادآوری بود که ایران، همواره آماده مقابله با هر تجاوزی است و اراده دارد که: دشمن را نه تنها از مرزهای خاکی، بلکه از ذهنهای ما هم بیرون کند. و این اتفاق، خواهد افتاد .
پس حضور رهبری در شب عاشورای ۱۴۰۴، یک لحظه معجزهوار بود. لحظهای که بدون یک گلوله، دشمنان را شکست داد .
این حضور، یک ضربه روانی، سیاسی و معنوی بود که دنیا را متوجه کرد:
- ایران اسلامی، هنوز زنده است.
- رهبری، هنوز در خط مقدم مقاومت ایستاده است.
و ملت ایران، هنوز هم آماده است تا برای اسلام، انقلاب و ایران، جان دهد.
من زیر بیرق اباالفضل العباسم": قدسیت، ایمان و غلبه بدون شمشیر
در شب عاشورای ۱۴۰۴، یک صحنه قابل تأمل رقم خورد — صحنهای که رهبری بدون لباس نظامی، بدون شمشیر، بدون فریاد، اما با صلابت و ایمان، تمام دنیا را متحیر کرد .
این حضور، همانند حضور امام حسین(ع) در کربلا بود.
نه لباس رزم داشت، نه سلاح، نه تبلیغات، نه اعلامیههای نظامی ،
اما چنان ایستاد که تمام دنیا متوقف شد و انگشت به دهن ماند .
"اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی دِرْعِکَ الْحَصِینَةِ"
این دعا، آغاز و پایان ایستادگی است.رهبری که خود را در دفاع خداوند میداند ، نه تنها نمیترسد، بلکه دشمن را میتراند .
وقتی آیتالله خامنهای در آن شب فرمود: "من زیر بیرق اباالفضل العباسم..."
همانطور که امام حسین(ع)، با یک خطبه و یک حرکت معنوی، لشکر یزید را در هم کوبید ،
امروز نیز، این جمله، ضربهای بزرگتر از هزار عملیات نظامی بود.
"آقــای ما بیخیـال عــزای جـدش نمـیشود!
این جمله، خنثیکننده تمامی شایعات و ادعاهای دشمنان بود.آنها فکر کرده بودند که رهبری در فتن و جنگ ناپدید شدهاند ،اما این حضور ثابت کرد که رهبری همواره در خط مقدم جبهه مقاومت ایستاده است . و مهمتر از همه، این حضور نشان داد که رهبری اسلام ناب محمدی(ص)، هرگز بیخیال اسلام و انقلاب نمیشود .
درسهای معنوی این حضور
این لحظه، به تمام ملتهای مستضعف جهان یاد داد که:
قدرت حقیقی، در ایمان و ولایت است
مقاومت تنها با سلاح نیست، بلکه با بصیرت و ایستادگی است
و هر کس زیر پرچم اهل بیت(ع) بایستد، ناپدید نخواهد شد
و این همان چیزی است که امام حسین(ع) به ما آموخت:
"ما اهل بیت، هرگز بیخیال مردم نیستیم، و مردم نیز نباید بیخیال ما شوند."
پس حضور رهبری در شب عاشورای ۱۴۰۴، نقطهای از تاریخ بود که معنویت، سیاست، ایمان و مقاومت در هم گره خوردند .
این حضور، بدون یک گلوله، دشمنان را شکست داد .
و این همان چیزی است که امام حسین(ع) برای ما آموخت:
هر روز، میتواند عاشورا باشد.
و هر فردی، میتواند یار حقیقی اهل بیت(ع) باشد.
برای مردم ایران : ایمان، بصیرت، مقاومت
برای دشمنان و طراحان جنگ : شکست، ناکامی، خفقان
برای منافقین و مزدوران داخلی : شرم، شکست، بیاعتباری
برای مسئولان و نخبگان : وحدت، بصیرت، ایستادگی
برای جهان اسلام و مسلمانان : اسلام ناب محمدی(ص)، مقاومت، عدل
5- تحلیل معنوی و انقلابی
"کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا": بیعت مجدد با ولایت
شب عاشورای سال ۱۴۰۴، همانند شبهای پیشین، تنها یک شب از محرم نبود. بلکه لحظهای تاریخی و معنوی بود که مردم ایران در آن، دوباره دست بر دست دادند و به صورت معنوی دوباره در کربلا بودند .
فرمان «حاج محمود، ای ایران بخوان»، تنها یک فراخوان سرود نبود، بلکه نقطه شروع یک بیعت مجدد با ولایت بود. بیعتی که همه ما — همچون یاران امام حسین(ع) — در شب عاشورای تاریخی، قول دادیم: تا آخر با تو هستیم، یا ابن الحسین(ع)...
"ما هم وسط این فتنهها دست رو قبضه میذاریم..."
امروز، فتنهها فقط شمشیر ندارند، بلکه شیطنتهای هوشمند، جنگ روانی، تحریم، تبلیغات منفی و فتنههای داخلی هستند.اما همانطور که یاران حسین(ع) در کربلا، در مقابل ظلم و استبداد بنیاورژنی، شمشیر خود را بیرون کردند ، امروز نیز مردم ایران در شب عاشورا، دست خود را روی قبضه ولایت گذاشتند .
این بیعت، ناشناسانه، بدون شمارش، بدون تبلیغات، بدون فشار بود.
ولی قویتر از هزاران عملیات نظامی.چرا؟ چون قلبها دوباره به ولایت تسلیم شدند . "ای فرزند حسین(ع)، ما تو را تنها نمیگذاریم"
این جمله، نداهای دلهای مومنانه بود که در آن شب، از گوشه و کنار ایران فریاد میزدند.فرزندان فاطمه، مثل همیشه، در خط مقدم جبهه مقاومت ایستاده بودند .
و این بار، نه فقط در صحرا، بلکه در حسینیه امام خمینی(ره) ، در میان مردم، در دل شهرها، در فضای مجازی، در میدانهای نفتی، در دانشگاهها، در خطوط تولید، در کشاورزی، در نیروی قدس، در مرزها...
در همهجا، دست به دست هم داده بودند و میگفتند : "ما ترکناک یا ابن الحسین(ع)... ای فرزند حسین(ع)، ما تو را تنها نمیگذاریم."
رد شمشیر ما، از بیعت امشب شروع میشود...
در شب عاشورای امسال، همه چیز دوباره معنا پیدا کرد .جهاد، مقاومت، ولایت، ایمان، بصیرت، ایستادگی، عشق، غیرت و حتی جنگ و سلحشوری .
چرا؟چون مردم دوباره به رهبری خود بیعت کردند .این بیعت، رد شمشیر جدیدی بود ، نه برای کشتن، بلکه برای حفظ حریم اسلام، انقلاب و ایران .
و این شمشیر، قویترین سلاح ما در برابر دشمنان است.چون هر وقت دشمن فکر کند ایران ضعیف شده، این بیعت مجدد، دوباره او را شکست میدهد .
پس شب عاشورای ۱۴۰۴، نقطهای از تاریخ بود که معنویت، سیاست، ایمان و مقاومت در هم گره خوردند .در آن شب، دستها دوباره به ولایت بسته شدند ، قلبها دوباره به ایمان بازگشتند ، و آتش مقاومت دوباره در دل ملت روشن شد .
و این همان چیزی است که امام حسین(ع) برای ما آموخت:
هر روز، میتواند عاشورا باشد.
هر زمینی، میتواند کربلا باشد.
و هر فردی، میتواند یار حقیقی اهل بیت(ع) باشد.
فتوحات بعد لیله المبیت: تشبیهی عمیق به سیره الهی و انقلابی
شب عاشورای ۱۴۰۴ تنها یک شب معنوی نبود، بلکه لحظهای از زمانی تاریخی رقم خورد — زمانی که بعد از غیبت ۲۲ روزه ظاهری رهبری ، مردم شاهد حضوری مقتدرانه در خط مقدم مقاومت بودند.این غیبت، نه نشانه ضعف، نه فرار، نه ناتوانی، بلکه شبیه "لیله المبیت" پیامبر(ص) ، یک اختفاء هوشمندانه، تاکتیکی و استراتژیک بود که آغازی بر فتوحات بزرگ شد.
1.لیله المبیت و فتوحات بعدی
در تاریخ اسلام، شب اختفاء پیامبر(ص) قبل از هجرت ، یک لحظه بحرانی بود.اما این شب، نه پایان، بلکه آغاز فتوحات بزرگ، توسعه اسلام و نهایتاً فتح مکه شد.
همین الگوی الهی، امسال در شبهای قبل از عاشورا تکرار شد.رهبری که برای مدیریت عملیات نظامی، مقابله با فتن و طراحی خطوط دفاعی، به کمینگاه منتقل شده بود، نه برای فرار، بلکه برای آمادهسازی فتوحات آینده .
و حالا، با حضورش در شب عاشورا، آغاز فتوحات جدید مقاومت، بصیرت و انسجام ملی را رقم زد.
2.لبنانیزه کردن ایران، محقق نمیشود
طرحی که برخی دشمنان ایران برنامهریزی کرده بودند، "لبنانیزه کردن ایران" بود — یعنی:تفکیک اقوام
ضعف مرکزیت
افزایش فتنهها
شکلگیری دولت موازی
تضعیف نظام و رهبری
اما با حضور رهبری در شب عاشورا، واضح شد که ایران، لبنان نخواهد شد .چرا؟
چون مردم ایران، مردم ولایتمدار هستند .و این ولایت، ناهنجاریها را اصلاح میکند، فتنهها را ساکت میکند و واحدیت ملی را حفظ میکند .
۳. رفتار سینوسی آقا: هوشمندی جنگی و مدیریت بحران
رهبری در این مقطع، رفتاری سینوسی داشتند — گاهی حاضر، گاهی غائب، گاهی تصویری تلویزیونی. این روش، برگرفته از سیره اهل بیت(ع) است که گاهی در صحنه حاضر میشدند، گاهی غائب میماندند، اما همواره خط مشی هوشمندانهای در پشت این رفتار وجود داشت .
امام علی(ع) میفرماید: "فی الحرب خدعه" (در جنگ، دسیسه و هوشمندی است.) این هوشمندی، نقشههای دشمنان را مچاله کرد و به آنها یاد داد که این نظام، با روحیهای مقتدرانه اداره میشود .
۴. فریاد منافقین: فرصتی برای شناسایی دشمنان
در طول ۲۲ روز غیبت، منافقین و مزدوران داخلی فرصت یافتند که احقاد بدریه، حنینیه و خیبریه خود را فریاد بزنند .
اما این همان چیزی بود که رهبری اجازه داده بود:بیرون ریختن سمهای داخلی تا آنها قابل شناسایی و مقابله باشند.
درست مثل سیره پیامبر(ص) که گاهی سمهای منافقین را در بیاورند تا شناسایی شوند . این فرصت، نقطهی ضعف منافقین را نشان داد و به مردم یاد داد که در زمان فتن، دوست و دشمن را تشخیص دهند .
۵. تربیت سیاسی و معرفتی مردم
رهبری در این مدت، مردم را در جنگ سخت معنوی و سیاسی تربیت کردند .با غیبت و حضورهای استراتژیک، ذهنها را تقویت کردند، ایمان را تثبیت کردند و بصیرت را بالا بردند .
این روش، روشی اهل بیت(ع) است:
- گاهی حضور برای تقویت ایمان
- گاهی غیبت برای امتحان و تربیت
- گاهی سکوت برای افزایش تأمل
- گاهی فرمان برای حرکت و مقاومت
و این همه، برای این است که مردم برای هر شرایطی آماده باشند . پس حضور و غیبت رهبری در شب عاشورای ۱۴۰۴، درسی عمیق از سیره الهی و انقلابی بود.این رویداد، شبیه لیله المبیت، آغازی بر فتوحات بزرگ شد.و این فتوحات، در قالب مقاومت، بصیرت، وحدت و هوشمندی ملت ایران ، همچنان ادامه خواهد داشت.
حسینِ زمان قیام کرد؛ پرچم عاشورا بر بام جهان
شب عاشورای سال ۱۴۰۴، تنها یک مراسم سوگواری نبود، بلکه لحظهای تاریخی و عالمگیر بود — لحظهای که حسین زمان، امام خامنهای، با صلابت قدم برداشت و پرچم سرخ کربلا را بر فراز جهان به اهتزاز درآورد .این شب، نبردی بین حق و باطل بود. نبردی که در آن، رهبری اسلام ناب محمدی(ص)، خطوط دفاعی و حملات فرهنگی، سیاسی و نظامی دشمنان را شکست .
عاشورای ۱۴۴۷: میدان تقابل ارادهها
محرم امسال، نه برای ماتم، که برای مرگ باطل آمد .نه برای اشک، که برای افول کاخ سفید و سقوط ستارههای پوشالی ناتو .
در این شب، علمدار آمد — نه از مدینه، که از قلب انقلاب.
نه با شمشیر فولادی، که با شمشیر ایمان و بصیرت.
و لشکر کفر را چون شب عاشورا در هم کوبید .
ترامپ، این "سگ زرد استکبار"، در هیاهوی فریادهای «لبیک یا خامنهای»، زیر گامهای سید علمدار له شد .
این، پایان اسطوره دروغین آمریکاست .
شمشیر ایمان: جنگ ارادهها
حسینِ عصر، برخاست.نه برای شهادت، بلکه برای مقاومت .
نه برای فرار، بلکه برای مقابله با فتن و فساد .
در صحنه جنگ ارادهها، شجره خبیثه را از ریشه کند .
و ثابت کرد که ایران اسلامی، هنوز هم پایهگاه مقاومت و حرکت اسلام ناب است .
این عاشورا، نه تکرار تاریخ، بلکه تحقق وعده الهی بود:
«وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ» [سوره القصص، آیه ۵]
وعده الهی: غلبه مستضعفان
این آیه، امسال در شب عاشورای ۱۴۰۴، به وضوح تحقق یافت .مردم ایران، مستضعفان زمین ، در کنار رهبری خود ایستادند و با تمام وجود گفتند: "ما تنها نمیگذاریم تو را، یا ابن الحسین..."و این همان چیزی بود که امام حسین(ع) برای ما آموخت: هر روز، میتواند عاشورا باشد. هر زمینی، میتواند کربلا باشد. هر فردی، میتواند یار حقیقی اهل بیت(ع) باشد.
حضور رهبری در شب عاشورای ۱۴۰۴، نقطهای از تاریخ بود که معنویت، سیاست، ایمان و مقاومت در هم گره خوردند .در آن شب، دستها دوباره به ولایت بسته شدند ، قلبها دوباره به ایمان بازگشتند ، و آتش مقاومت دوباره در دل ملت روشن شد .
این، پیروزی معنوی، سیاسی و نظامی بود. و این، آغاز فتوحات بزرگتری خواهد بود.
نتیجه:
مقاومت، بصیرت و وحدت ملت را به نمایش گذاشت. آن شب، مردم ایران دوباره متوجه شدند که ولایت فقیه، نه فقط یک نظام سیاسی، بلکه یک منبع اقتدار، هوشمندی و ثبات است که در هر شرایطی، قادر به واکنش قاطع و هوشمندانه است. این حضور، نه تنها یک ضربه روانی به دشمنان زد، بلکه یک امتحان بزرگ برای داخلیها نیز بود — امتحانی که ثابت کرد مردم ما، با وجود تمامی فتنها و فشارها، همچنان در کنار انقلاب و رهبری ایستادهاند.
این لحظه، یک یادآوری قوی از این حقیقت بود که ایران اسلامی هرگز از صحنه خارج نخواهد شد ، و هرگاه اراده، بصیرت و رهبری الهی با هم همراه شوند، ایران نه تنها دوام میآورد، بلکه پیروز هم خواهد شد . در جنگ روایتها، ایران برنده شد، چون اسلام ناب محمدی(ص) همواره بر باطل غلبه دارد. و این، تنها آغاز یک فصل جدید از مقاومت، بصیرت و انسجام ملی بود.