در میان پرسشها و شبهات مطرح شده پیرامون احکام اسلامی، یکی از پرتکرارترین و در عین حال ظریفترین آنها، به موضوع حجاب اجباری و نسبت آن با آیه شریفه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» (سوره بقره، آیه ۲۵۶) بازمیگردد.
این شبهه، که از سوی برخی افراد مطرح میشود، بر این باور استوار است که اگر در پذیرش دین هیچ اجباری نیست، پس چرا اسلام، حجاب را به عنوان یک حکم الزامی برای زنان تعیین کرده است؟
این پرسش، ظاهری تضاد بین اصل آزادی عقیده و اختیار فردی در دین، با الزام به یک حکم عملی (حجاب) را به تصویر میکشد و به نظر میرسد که این الزام، با روح آیه «لا اکراه فی الدین» در تعارض است.
این شبهه، ریشه در درک ناقص از گستره و عمق احکام اسلامی و همچنین تفسیر محدود از آیه مذکور دارد. اسلام به عنوان دینی جامع و فطری، نه تنها به ابعاد اعتقادی و عبادی فرد میپردازد، بلکه نظام کاملی را برای تنظیم روابط فردی و اجتماعی، حفظ کرامت انسانی و استقرار عدالت و سلامت در جامعه ارائه میدهد. احکام عملی اسلام، از جمله حجاب، در چارچوب این نظام جامع و با حکمت الهی تشریع شدهاند.
در این مقاله، تلاش خواهیم کرد تا با ارائه پاسخهای مجزا و مستند، این شبهه را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده و روشن سازیم که چگونه حجاب الزامی، نه تنها با اصل «لا اکراه فی الدین» در تعارض نیست، بلکه در بستر نظام حقوقی و ارزشی اسلام، جایگاهی روشن و استوار دارد. هر بخش به عنوان یک پاسخ مستقل به این شبهه، به تشریح یکی از جنبههای موضوع میپردازد.
پاسخ اجمالی:
در پاسخ به شبهه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» و حجاب، باید گفت که آیه مذکور ناظر به آزادی در پذیرش اولیه دین است، نه نفی احکام عملی برای کسانی که دین را پذیرفتهاند؛ زیرا پذیرش دین، تعهد به کلیت آن را به همراه دارد.حجاب، یک فریضه الهی و الزامی است که ریشه در قرآن و سنت دارد و رعایت آن، لازمه پذیرش دین کامل است، نه اجبار در ورود به آن. این حکم، مسئولیت فردی و اجتماعی را در بر میگیرد و رد آن به بهانه شخصی بودن، بدعت و انحراف از دین محسوب میشود.
در عصر حاضر، پایبندی به حجاب، نوعی «جهاد اکبر» و دفاع از هویت اسلامی در برابر تهاجمات فرهنگی است که نیازمند بصیرت و دانش دینی است.
پاسخ اول: تبیین معنای آیه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ»؛ آزادی در پذیرش دین، نه در اجرای احکام آن
آیه شریفه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ» (1) یکی از آیات بنیادین قرآن کریم است که بر اصل آزادی عقیده و اختیار انسان در انتخاب دین تأکید میورزد.این آیه در سیاق آیات مربوط به توحید، شرک و هدایت الهی قرار دارد و به صراحت اعلام میدارد که هیچ اجباری در پذیرش دین وجود ندارد.
معنای روشن و بنیادین این سخن آن است که ایمان و اعتقاد قلبی، امری است که با اکراه و اجبار حاصل نمیشود. دین، اساساً یک رابطه قلبی، معرفتی و عاطفی میان انسان و خالق اوست و نمیتوان با زور، شمشیر یا هرگونه فشار بیرونی، کسی را به پذیرش حقیقتی واداشت که با قلب و عقلش آن را نپذیرفته است. خداوند، هدایت (رشد) را از گمراهی (غی) به روشنی متمایز ساخته است تا انسان با عقل، فطرت و اراده آزاد خود، راه حق را انتخاب کند.
این آیه، پاسخی قاطع به کسانی است که تصور میکردند اسلام با شمشیر گسترش یافته است. اسلام، دین فطرت، عقلانیت و اختیار است و پذیرش آن باید از روی آگاهی، اختیار و اقناع درونی باشد. این اصل، نه تنها در مورد ورود به دین اسلام، بلکه در هرگونه اجبار به پذیرش یک باور یا عقیده صدق میکند.
تفسیر المیزان در ذیل این آیه میفرماید: «دین، سلسلهای از معارف علمی و عملی است که اعتقادات را تشکیل میدهند و اعتقاد از امور قلبی است که حکم اکراه در آنها معنی ندارد.»(2)
همچنین، علامه طباطبایی معتقد است که «بیقید و شرط بودن آیه، نشان میدهد همه انسانها از جمله کافران نیز نباید با اکراه به پذیرش دین وادار شوند.».
بنابراین، معنای اصلی آیه «لا اکراه فی الدین» این است که coercion (اجبار) در پذیرش اولیه دین و ورود به آن ممنوع است. این آیه، مبنای آزادی انتخاب دین برای انسان است و اسلام، حتی در صورت عدم پذیرش دین از سوی فرد، او را به پذیرش اجباری دین وادار نمیکند، بلکه راه هدایت را روشن میسازد و مسئولیت انتخاب را بر عهده خود فرد میگذارد.
این بخش با روشن ساختن معنای بنیادین آیه «لا اکراه فی الدین» که ناظر به آزادی در پذیرش اولیه دین است، زمینه را برای درک صحیح از نسبت آن با احکام عملی فراهم میآورد و نشان میدهد که این آیه، مانع الزام به احکام دینی برای کسانی که خود دین را پذیرفتهاند، نیست.
پاسخ دوم: تفکیک حیاتی؛ اجبار در ورود به دین در برابر الزام به اجرای احکام دینی
یکی از کلیدیترین نکات در پاسخ به شبهه مورد نظر، درک تمایز میان دو مفهوم است: «اجبار در ورود به دین» و «الزام به اجرای احکام دینی». این تمایز، سنگ بنای درک صحیح از نسبت میان آزادی فردی و مسئولیت دینی است و مستقیماً به حل تعارض ظاهری در شبهه میپردازد.اجبار در ورود به دین: همانطور که در پاسخ اول بیان شد، این بدان معناست که کسی را با زور، تهدید یا اجبار به پذیرش دین اسلام وادار کنند. آیه شریفه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» دقیقاً ناظر به این مورد است و اسلام با چنین رویکردی مخالف است. اسلام، دین فطرت و اختیار است و پذیرش آن باید کاملاً آزادانه و از روی آگاهی باشد. دین، امری قلبی است و اکراه در آن راه ندارد.
الزام به اجرای احکام دینی: این مفهوم، به مسئولیتهایی اشاره دارد که فرد پس از پذیرش آزادانه دین اسلام، در قبال آن متعهد میشود. وقتی فردی با اختیار خود، اسلام را به عنوان دین برگزیده است، به طور طبیعی خود را ملزم به رعایت دستورات و احکام آن میداند. این احکام، بخشی جداییناپذیر از همان دینی است که او به آن ایمان آورده است.
این موضوع را میتوان با مثالهای ملموستری روشن کرد:
ورود به یک سازمان یا باشگاه: فردی که با میل خود عضو یک باشگاه ورزشی میشود، پس از ثبتنام، ملزم به رعایت قوانین آن باشگاه، مانند پرداخت حق عضویت، رعایت ساعات تمرین و استفاده از تجهیزات خاص است. او نمیتواند بگوید چون با اختیار خودم آمدم، پس قوانین را رعایت نمیکنم.
قوانین شهروندی: هر فردی که وارد یک کشور میشود، حتی اگر با اختیار خود مهاجرت کرده باشد، موظف به رعایت قوانین آن کشور است. او نمیتواند به بهانه آزادیهای قبلی خود، قوانین رانندگی، مالیاتی یا اجتماعی آن کشور را نادیده بگیرد.
به همین ترتیب، کسی که اسلام را به عنوان دین خود پذیرفته، خود را در برابر احکام آن، از جمله حجاب، نماز، روزه و سایر واجبات، متعهد میداند. این التزام، نه از سر اجبار، بلکه از باب پذیرش و تعهد درونی است.
امام صادق(علیهالسلام) در روایتی میفرمایند: «… خداوند روز قیامت از کسی که به تکلیف خود عمل نکرده میپرسد: آیا تکلیف خود را میدانستی؟ اگر بگوید میدانستم، به او خطاب میشود چرا به آنچه میدانستی عمل نکردی؟ و اگر بگوید نمیدانستم به او خطاب میشود چرا یاد نگرفتی تا عمل کنی؟… »(3)
این روایت به روشنی نشان میدهد که جهل و نادانی، عذری برای ترک وظایف دینی نیست و فرد مسئولیت دارد تا احکام الهی را بیاموزد و به آنها عمل کند. این مسئولیت، خود دلیلی است بر اینکه احکام دینی، پس از پذیرش دین، الزامآور هستند.
در واقع، اسلام دین جامع است و پذیرش آن به معنای پذیرش کلیت آن است. نمیتوان بخشی از دین را پذیرفت و بخش دیگر را که صریحاً در قرآن و سنت آمده، رد کرد. این رویکرد، نوعی «تحریف دین» یا «بدعت» محسوب میشود که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
این بخش با ایجاد تمایز روشن میان «اجبار در ورود به دین» که آیه «لا اکراه فی الدین» آن را منع کرده، و «الزام به اجرای احکام دینی» که پس از پذیرش آزادانه دین بر عهده فرد میآید، مستقیماً به شبهه اصلی پاسخ میدهد و نشان میدهد که حجاب الزامی، نقضکننده اصل آزادی عقیده نیست، بلکه لازمه پذیرش دین است.
پاسخ سوم: حجاب؛ یک فریضه الهی و الزامی برای زنان مؤمن؛ ریشه در کلام وحی و سنت
حجاب در اسلام، نه یک رسم فرهنگی، یک سنت اجتماعی یا یک انتخاب شخصی، بلکه یک حکم صریح الهی است که ریشه در آیات بنیادین قرآن کریم و سنت نبوی (ص) دارد.این حکم، به منظور حفظ کرامت، عفت، سلامت فردی و اجتماعی زن و جامعه اسلامی تشریع شده است و جایگاه آن به عنوان یک تکلیف دینی، خود دلیلی بر لزوم رعایت آن برای کسانی است که اسلام را پذیرفتهاند.
الف) آیه ۳۱ سوره نور:
این آیه، که به «آیه حجاب» مشهور است، خطاب به پیامبر (ص) نازل شده و دستورات روشنی را برای زنان مؤمن بیان میکند:
«وَقُل لِّلۡمُؤۡمِنَـٰتِ یَغۡضُضۡنَ مِنۡ أَبۡصَـٰرِهِنَّ وَیَحۡفَظۡنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبۡدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَلۡیَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (4)
ترجمه: «و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از نگاه به نامحرم] فرو بندند و شرمگاه خود را حفظ کنند و زینتهای خود را آشکار نسازند مگر آنچه [به طور طبیعی] آشکار میشود؛ و روسریهای خود را بر گریبانهایشان بیندازند؛ و پاهای خود را [هنگام راه رفتن] به گونهای به زمین نزنند که آنچه از زینت پنهان دارند [به وسیله نامحرم] دانسته شود. و همگی به سوی خدا بازگردید [و توبه کنید] ای مؤمنان، باشد که رستگار شوید.»
در این آیه، دستور به «وَلۡیَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ» (و روسریهای خود را بر گریبانهایشان بیندازند) به وضوح بر لزوم پوشاندن گردن و سینه تأکید دارد. «خُمُر» جمع «خِمار» است که به معنای پوشش سر و روسری است. این دستور، نشاندهنده لزوم پوشش کامل سر و آنچه در زیر گردن و سینه قرار میگیرد، میباشد.
تفسیر نور (محسن قرائتی) در مورد این بخش از آیه مینویسد: «دستور میدهد روسری خود را بر گریبان خود بیندازند تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه که بیرون است مستور گردد.»(5)
ب) آیه ۵۹ سوره احزاب:
این آیه نیز به طور مشخص به موضوع پوشش و جلباب اشاره دارد:
«یَـٰأَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا» (6)
ترجمه: «ای پیامبر، به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو که چادرهای خود [= جلبابهای خود] را بر خود فرو اندازند. این کار برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است؛ و خداوند همواره آمرزنده مهربان است.»
در این آیه، واژه «جَلابِیب» (جمع جِلباب) به کار رفته است. «جلباب» به پوششی بزرگتر از خمار (روسری) اطلاق میشود که زن با آن سر، گردن و سینهی خود را میپوشاند و گاهی تمام بدن را در بر میگیرد. این پوشش، به زن هویت اسلامی و عفت میبخشد و او را از زنانی که به دنبال خودنمایی هستند، متمایز میسازد.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان درباره «جلباب» مینویسد: «جلباب لباسی است که زن همه بدن خود را با آن میپوشاند و یا پوششی است که زن سر و صورتش را با آن میپوشاند.»(7)
ج) روایات معتبر:
علاوه بر آیات قرآن، روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) بر وجوب حجاب و حدود آن تأکید دارند. این روایات، جنبههای عملی و جزئیات بیشتری را برای حجاب بیان میکنند:
حدیثی از پیامبر اکرم (ص): «یا اسماء! إنّ المرأة إذا بلغتِ المَحِیضَ لم یَصْلُح أن یُرى منها إلا هذا وأشار إلى وجهه وکفّه.» (هرگاه زن به سن بلوغ رسید، سزاوار نیست چیزی از بدنش دیده شود مگر صورت و دستش).(8)
حدیثی از امام علی (ع): «وَ سُئِلَ عَنْ زِینَةِ الْمَرْأَةِ فَقَالَ: یَجِبُ عَلَیْهَا أَنْ تُغَطِّیَ شَعْرَهَا وَ صَدْرَهَا وَ سَاقَهَا وَ ذِرَاعَهَا وَ مَا یَظْهَرُ مِنْهَا إِذَا لَمْ تَجْلِبَابْ»
(از ایشان درباره زینت زن پرسیده شد، فرمودند: بر او واجب است که موی سر، سینه، ساق پا و بازوی خود را بپوشاند و آنچه آشکار میشود اگر جلباب نپوشیده باشد).(9)
این آیات و روایات، به روشنی نشان میدهند که حجاب، یک حکم الهی و الزامی برای زنان مسلمان است و صرفاً یک انتخاب شخصی نیست.
این بخش با استناد به آیات صریح قرآن و روایات معتبر، حجاب را به عنوان یک فریضه الهی و الزامی معرفی میکند و بدین ترتیب، نشان میدهد که رعایت حجاب، نتیجه پذیرش دین است و نه اجباری که با اصل «لا اکراه فی الدین» در تضاد باشد.
پاسخ چهارم: حجاب؛ یک مسئولیت اجتماعی و حافظ هویت جامعه اسلامی
حجاب در اسلام، تنها یک تکلیف فردی میان زن و خدا نیست، بلکه یک حکم اجتماعی است که به حفظ سلامت، عفت، هویت و انسجام جامعه اسلامی ایفا میکند. اسلام، دینِ زندگی اجتماعی است و احکام آن، نه تنها ناظر به اصلاح فرد، بلکه در جهت ساماندهی روابط اجتماعی و حفظ ارزشهای جمعی است.در این چارچوب، حجاب به عنوان یکی از مظاهر «امر به معروف و نهی از منکر» تلقی میشود و جامعه اسلامی در قبال آن مسئولیت دارد.
حجاب و امر به معروف و نهی از منکر:
خداوند متعال در قرآن کریم، وظیفه همگانی جامعه اسلامی را در قبال ترویج معروف و جلوگیری از منکر، بیان داشته است:
«کُنتُمۡ خَیۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ...» (10)
ترجمه: «شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شدهاید؛ امر به معروف و نهی از منکر میکنید و به خدا ایمان دارید..
این آیه، مسئولیت اجتماعی مسلمانان را در قبال حفظ ارزشهای دینی و اخلاقی جامعه گوشزد میکند. حجاب، به عنوان یکی از احکام روشن دین، در صورت عدم رعایت، میتواند زمینهساز ترویج بیبندوباری، اختلاط نامناسب و فساد در جامعه شود که این خود، مصداق «منکر» و زمینهساز انحرافات اجتماعی است.
بنابراین، امر به معروف و نهی از منکر در مورد حجاب، به معنای تشویق و ترغیب به رعایت آن و جلوگیری از بیحجابی و بدحجابی است که این امر، بخشی از وظیفه اجتماعی مسلمانان در قبال حفظ سلامت جامعه است.
حجاب؛ نماد هویت اسلامی و حافظ حریمها:
حجاب، صرفاً پوششی برای زن نیست، بلکه نمادی از هویت اسلامی او و جامعهای است که در آن زندگی میکند. این پوشش، مرزهای اخلاقی و معنوی جامعه را مشخص میسازد و از اختلاط بیبندوبار زن و مرد و پیامدهای ناگوار آن جلوگیری میکند. جامعه اسلامی، جامعهای است که بر پایه ارزشهای دینی بنا شده و حفظ این ارزشها، مسئولیت همگانی است.
امام علی (ع) در اهمیت پوشیدگی و عفت زن میفرمایند: «پوشیده و محفوظ داشتن زن، مایه آسایش بیشتر و دوام زیبایى اوست.» (11). این سخن به روشنی بر نقش حجاب در حفظ شخصیت و جایگاه زن در جامعه تأکید دارد.
در دنیای امروز، که در معرض تهاجمات فرهنگی و جنگ نرم قرار داریم، دشمنان اسلام تلاش میکنند تا با بیاهمیت جلوه دادن حجاب و معرفی آن به عنوان امری شخصی یا عقبمانده، هویت اسلامی را در جوامع ما تضعیف کنند. در چنین شرایطی، پایبندی به حجاب، خود نوعی «جهاد فرهنگی» و دفاع از هویت ملی و دینی است.
مسئولیت جامعه در قبال حجاب:
همانطور که دین، مسئولیت فردی و اجتماعی را برای زن در قبال حجاب تعریف کرده است، جامعه اسلامی نیز در قبال ترویج و پاسداشت این حکم، مسئولیت دارد. این مسئولیت شامل تبیین صحیح احکام، تشویق به رعایت و مقابله با مظاهر بیبندوباری است. این رویکرد، نه به معنای اجبار کورکورانه، بلکه به معنای اجرای احکام الهی در چارچوب یک جامعه دینی است که خود انتخاب شده است.
این بخش با تبیین حجاب به عنوان یک مسئولیت اجتماعی و نماد هویت اسلامی، نشان میدهد که رعایت آن فراتر از یک امر شخصی است و به سلامت و انسجام کل جامعه مرتبط میشود. این جنبه اجتماعی، لزوم توجه به حجاب را از منظر اجتماعی توجیه میکند و بدین ترتیب، الزام به آن را نه اجبار در دین، بلکه پاسداری از ارزشهای جامعهای میداند که فرد با اختیار خود به آن پیوسته است.
پاسخ پنجم: رد دیدگاه «حجاب یک امر شخصی است»؛ حجاب و مفهوم بدعت در دین
یکی از شبهاتی که در مورد حجاب مطرح میشود، این است که حجاب امری شخصی و سلیقهای است و هر فردی میتواند در مورد آن به میل خود تصمیم بگیرد. این دیدگاه، در تضاد با ماهیت جامع و فراگیر اسلام قرار دارد. اسلام، دینی کامل است که تمامی جوانب زندگی فردی و اجتماعی را در بر میگیرد و احکام آن، نه بر اساس سلیقه شخصی، بلکه بر اساس وحی الهی استوار است.اسلام؛ دین جامع و کامل:
قرآن کریم، دین اسلام را به عنوان دین کامل معرفی میکند:«ٱلۡیَوۡمَ أَکۡمَلۡتُ لَکُمۡ دِینَکُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ نِعۡمَتِی وَأَرۡضَیۡتُ لَکُمُ ٱلۡإِسۡلَامَ دِینࣱا» (12)
ترجمه: «امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین برای شما پسندیدم.»
این آیه، به صراحت بیان میدارد که اسلام، دین کاملی است که تمامی نیازهای بشری را در ابعاد مختلف تأمین میکند. بنابراین، پذیرش اسلام به معنای پذیرش کلیت آن، شامل تمامی احکام و دستوراتش است. نمیتوان بخشی از دین را پذیرفت و بخش دیگر را که صریحاً در قرآن و سنت آمده، به بهانه شخصی بودن یا سلیقهای بودن، رد کرد. این رویکرد، نوعی «تحریف دین» یا «بدعت» محسوب میشود.
بدعت؛ نوآوری در دین:
هرگونه تغییر، اضافه کردن یا کاستن از احکام دین که مستند به منابع اصلی (قرآن و سنت) نباشد، «بدعت» نامیده میشود. بدعت، انحراف از دین و تلاش برای تغییر دادن آن مطابق با سلیقهها و خواستههای شخصی است.
بدعت یعنی کسی خودسرانه احکام اسلام را مطابق ذوق و سلیقه خویش تغییر دهد، حکمی را اضافه یا حذف کند. در احادیث اسلامی به شدت با این مسئله مخالفت شده است که چند نمونه را عرض میکنیم.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) میفرمایند: «کل بدعة ضلالة و کل ضلالة فی النار» (13)هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهیای سرانجامش آتش دوزخ است.
در جایی دیگر امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام) میفرمایند: «ما هدم الدین مثل البدع» (14)هیچ چیز دین را نابود نمیکند مگر بدعتهای خودسرانه.
در حدیث سوم که درمورد همکاری با بدعت گذار است پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) میفرمایند: «من تبسم فی وجه مبتدع فقد اعان علی هدم دینه» (15)
کسی که با بدعتگذار همکاری کند حتی به اندازه تبسم به روی او، دین خود را نابود کرده و به محو اسلام کمک کرده است.
بنابراین، کسی که حجاب را که حکمی روشن و مستند در قرآن و سنت است، به بهانه شخصی بودن یا سلیقهای بودن رد کند، در واقع در حال بدعتگذاری در دین است. او دین را به صورت کامل نپذیرفته، بلکه آن را مطابق میل خود تفسیر و اجرا میکند، که این خود انحراف از مسیر حق است.
این بخش با تأکید بر جامعیت و کمال دین اسلام و معرفی رد احکام روشن آن به عنوان بدعت، نشان میدهد که حجاب نمیتواند امری شخصی و سلیقهای باشد. این استدلال، شبهه را از منظر پایبندی به دین کامل رد میکند و بیان میدارد که الزام به حجاب، در واقع، الزام به حفظ دین کامل است، نه اجبار در پذیرش آن.
پاسخ ششم: حجاب در بستر «جهاد اکبر» و مقابله با جنگ نرم امروزی؛ دفاع از هویت اسلامی
در دنیای امروز، که عصر ارتباطات و جنگ نرم فرهنگی است، احکام و نمادهای دینی، به ویژه حجاب، هدف حملات سازمانیافته دشمنان اسلام قرار گرفتهاند.این حملات، با هدف سلب هویت اسلامی، ترویج بیبندوباری و ایجاد شکاف میان نسل جوان و ارزشهای دینی صورت میگیرد. در چنین شرایطی، پایبندی به حجاب، نه تنها یک تکلیف دینی، بلکه یک «جهاد اکبر» محسوب میشود.
مفهوم جهاد اکبر:
جهاد در اسلام به دو بخش «اصغر» (جهاد با دشمن بیرونی) و «اکبر» (جهاد با نفس و شیطان درونی) تقسیم میشود. جهاد اکبر، نبردی دشوارتر و مهمتر است که در آن انسان با امیال نفسانی، وسوسههای شیطانی و انحرافات فکری و فرهنگی مبارزه میکند. در عصر حاضر، مقابله با جنگ نرم فرهنگی دشمنان، که ارزشهای دینی را هدف قرار داده، مصداق بارز جهاد اکبر است.
حجاب؛ هدف جنگ نرم فرهنگی:
دشمنان اسلام، حجاب را به عنوان یکی از نمادهای برجسته هویت اسلامی، هدف قرار دادهاند. آنها با استفاده از ابزارهای رسانهای، تبلیغاتی و فرهنگی، سعی در تخریب چهره حجاب، معرفی آن به عنوان امری عقبافتاده، تحقیرآمیز یا مایه محدودیت دارند. هدف آنها از این کار، تضعیف روحیه دینی، ایجاد شکاف نسلی و در نهایت، دور کردن جامعه از آموزههای اصیل اسلام است.
این تلاشها، در واقع، تلاشی برای «تحریف دین» و «تغییر هویت» است. آنها میخواهند حجاب را از یک حکم الهی و ارزشی، به یک مسئله شخصی، سلیقهای یا حتی یک «تابو» تبدیل کنند تا بتوانند به تدریج آن را از جامعه حذف نمایند.
حجاب؛ خط مقدم دفاع از هویت اسلامی:
در این نبرد فرهنگی، حجاب به یکی از خطوط دفاعی اصلی جامعه اسلامی تبدیل شده است. پایبندی زنان مسلمان به حجاب، پاسخی قاطع به این هجمهها و تأکیدی بر هویت اسلامی آنهاست. این مقاومت، صرفاً یک عمل پوششی نیست، بلکه یک موضعگیری اعتقادی و فرهنگی است که نشاندهنده استقامت در برابر انحرافات و وفاداری به ارزشهای دینی است.
پیامبر اکرم (ص) در مورد اهمیت پوشش و عفت زن فرمودند: «زنان را به حجاب دعوت کنید، زیرا حجاب باعث حفظ عفت و پاکدامنی آنها میشود.» (16).
امام علی (ع) نیز فرمودند: «حجاب، مانع از گناه و آلودگی زنان میشود.» (17).این روایات، بر نقش حجاب در حفظ عفت و جلوگیری از گناه تأکید دارند که این خود، بخشی از جهاد درونی و حفظ ارزشهای دینی است.
مسئولیت فردی و اجتماعی در جهاد فرهنگی:
مقابله با جنگ نرم فرهنگی، مسئولیت همگانی است. تبیین صحیح احکام، روشنگری در مورد اهداف دشمن و تشویق به پایبندی به ارزشهای دینی، از جمله وظایف جامعه اسلامی در این عرصه است. حجاب، به عنوان یکی از این ارزشها، نیازمند دفاع و ترویج است تا بتواند نقش خود را در حفظ هویت و سلامت جامعه ایفا کند.
این بخش با قرار دادن حجاب در بستر «جهاد اکبر» و مقابله با جنگ نرم فرهنگی، نشان میدهد که پایبندی به آن، نه تنها یک تکلیف دینی، بلکه یک موضعگیری فعال در دفاع از هویت اسلامی است.
این جنبه، نشان میدهد که الزام به حجاب، در واقع، الزام به پاسداری از ارزشهای دینی در برابر هجمههای بیرونی است و نه اجباری که با آزادی عقیده در تضاد باشد، چرا که فرد با پذیرش دین، خود را در این دفاع سهیم میداند.
جمعبندی نهایی:
آیه شریفه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» به صراحت بر عدم اجبار در پذیرش اولیه دین تأکید دارد. این اصل، مبنای آزادی عقیده و اختیار انسان در انتخاب دین است. اما زمانی که فردی با اختیار و آگاهی، اسلام را به عنوان دین خود برگزیده است، خود را در برابر احکام و دستورات آن، از جمله حجاب، متعهد میسازد.حجاب، نه یک حکم شخصی و سلیقهای، بلکه یک فریضه الهی است که در قرآن و سنت به صراحت بیان شده و ابعاد فردی و اجتماعی مهمی دارد. رد کردن این حکم، به معنای نفی بخشی از دین کامل اسلام و انحراف از آن است که مصداق «بدعت» محسوب میشود.
در عصر حاضر، پایبندی به حجاب، علاوه بر اینکه یک تکلیف دینی است، نوعی «جهاد اکبر» و دفاع از هویت اسلامی در برابر تهاجمات فرهنگی دشمن نیز به شمار میرود.
بنابراین، حجاب الزامی، نه تنها با مفهوم «لا إکره فی الدین» تضادی ندارد، بلکه در چارچوب نظام فکری، حقوقی و اجتماعی اسلام، کاملاً منطبق با اصول دین و حکمت الهی است.
پی نوشت:
1.سوره بقره، آیه ۲۵۶
2.المیزان، ج ۲، ص ۵۳۳.
3.امالی شیخ طوسی، ج۱، مجلس اول، ص۸و۹، ح۱۰؛ امالی شیخ مفید، مجلس۲۶، ص۲۲۷و۲۲۸، ح۶
4.سوره نور، آیه ۳۱
5. تفسیر نور، ج ۹، ص ۱۲۶.
6. سوره احزاب، آیه ۵۹
7. المیزان، ج ۱۶، ص ۳۴۰.
8.سنن ابی داود، کتاب اللباس، باب ما یجب علی المرأة من الزینة، حدیث ۴۱۰۷؛ الشهرة، حدیث ۵۳۲۵؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۵۲.
9. مجمع البیان، ج ۷، ذیل آیه ۳۱ سوره نور.
10.سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
11. غرر الحکم۵۸۲
12. سوره مائده، آیه ۳
13. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۸، ص۴۰۲.
14. ابیالفتح، محمد بن علی، کنز الفوائد، ج۱، ص۱۶۳.
15. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۷، ص۲۱۷.
16. وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۳۱۶
17. نهج البلاغه، خطبه ۲۲۷
منابع:
https://hadith.inoor.ir/fa/جامع الاحادیث
https://fa.wikifeqh.ir/آیه حجاب
تفسیر المیزان: علامه طباطبایی
تفسیر نور: محسن قرائتی
غرر الحکم و درر الکلم،
نهج البلاغه