مقدمه:
هر ساله، میلیونها نفر از سراسر جهان به سوی کربلا حرکت میکنند. اما پرسشی که میماند این است: چه چیزی این همه انسان را وادار میکند تا در گرما، خستگی و شلوغی، قدم به قدم به سوی قبر امام حسین (ع) بروند؟ آیا فقط یک زیارت است؟ یا چیزی فراتر از آن؟در این مقاله، به جستوجوی راز این حرکت میپردازیم — حرکتی که در ظاهر، قدم زدن است، اما در باطن، یک سلوک معنوی عاشورایی است.
اربعین، تنها یاد یک شهید نیست، بلکه تجدید عهد با اهل بیت (ع) و آمادهسازی برای پیوستن به لشکر امام زمان (عج) است. این مسیر، از عشق شروع میشود، از طریق صبر و تحمل ابتلا ادامه مییابد، و به حضور معنوی امام در جان ختم میشود.
در این سلوک، زائر نه فقط به کربلا میرسد، بلکه به خود و به عهدی که در وجودش نهفته است بازمیگردد. اربعین، جایی است که قلب از تعلقات رها میشود، از حجابها پاک میگردد، و ولیّ خدا در وجود زائر ظهور میکند.
این، تنها یک زیارت نیست، بلکه تحولی انسانی و الهی است. مقاله پیش رو، این مسیر را با نگاهی عرفانی و عاشورایی تحلیل میکند، تا ببینیم چگونه اربعین، از یک حرکت فردی، تبدیل به امتداد عاشورا برای منتظران میشود.
اربعین، سلوک عاشورایی به سوی خیمه مهدوی: راز حرکت میلیونی به کربلا
اربعین، سلوک عاشورایی به سوی خیمه مهدوی
در مسیر عرفان اهل بیت (ع)، رسیدن به مقصد نهایی — یعنی تقرّب به خدا و پیوستن به لشکر امام زمان (عج) — بدون همراهی با ولیّ خدا ممکن نیست.عرفای شیعه همواره تأکید کردهاند که تنها راه نجات و کمال، پیوستن به کشتی نوح اهل بیت (ع) است؛ کشتیای که در طوفان ظلم و گمراهی، تنها پناهگاه باقیمانده ایمان است.
در این مسیر، اربعین نه یک زیارت ساده، بلکه یک سلوک معنوی عاشورایی است که قدم به قدم، شیعه را از حسین (ع) به مهدی (عج) میرساند.
در این مسیر، نه تنها صفات رذیله از بین میروند، بلکه صفات نیکو — صبر، وفا، عشق، شجاعت، ایثار — در وجود زائر تحقق مییابد. اصحاب امام حسین (ع) در کربلا، نمونه بارز این کمال بودند؛ آنان با همراهی از امام، از انسانهای معمولی به اولیای خدا تبدیل شدند.
۱. اربعین و نیت: آغاز سلوک به سوی خیمه مهدوی
نیت، نخستین گام در هر سلوک معنوی است. نیت این که نه فقط به کربلا برویم، بلکه بخواهیم در این مسیر، خود را آماده کنیم برای پیوستن به اصحاب امام زمان (عج).
بسیاری اربعین را فقط یک زیارت میدانند، اما کسی که با نیت درست قدم برمیدارد، میداند که این مسیر، راهی است برای تغییر خود، نه فقط دیدن قبر. نیت، جایی است که فرد تصمیم میگیرد: «من نه تنها یک عاشورایی هستم، بلکه یک منتظرِ آماده برای خیمه مهدوی هستم.
این تغییر، در نور آنچه قرآن میفرماید شکل میگیرد: «إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ: خدا هیچ گروهی را تا زمانی تغییر ندهد که خودشان تغییری در وجودشان ایجاد نکنند.» (1)
پس اولین تغییر، در نیت است. و این نیت، در مسیر اربعین، شکل میگیرد. زائر اربعین، اگر با این نیت حرکت کند، دیگر فقط یک مسافر نیست، بلکه یک سالک عاشورایی است که قدم به قدم، خود را برای ظهور آماده میکند.
۲. اربعین و همراهی با دیگران: تکثیر کاروان ولایت
بسیاری موفق میشوند خود را به سوی ولیّ خدا برسانند، اما خانواده و دوستانشان را در این مسیر تنها میگذارند. در حالی که وظیفه هر شیعهای است که نه تنها خود را نجات دهد، بلکه دیگران را نیز به کربلا دعوت کند.
این دعوت، تنها یک عمل خیر نیست، بلکه همکاری در بر و تقوی است، همانگونه که قرآن میفرماید: وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ:بر فضیلت و تقوی یکدیگر را یاری کنید.» (2)
امام حسین (ع) خانواده خود را نه با اجبار، بلکه با تربیت معنوی و عشق والدی، به همراهی دعوت کرد. زینب (س)، علی اکبر (س)، قاسم (س)، و حتی کودکان خاندان نبوت، همگی با آگاهی و ایمان، راه کربلا را انتخاب کردند. این درس بزرگ از عاشورا، در اربعین تکرار میشود: میلیونها نفر، نه تنها خودشان، بلکه خانواده، دوستان و آشنایانشان را به این حرکت دعوت میکنند. این همان تکثیر کاروان ولایت است.
و اینجاست که روایت پیامبر (ص) به وضوح میدرخشد: «مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمِثْلِ سَفِینَةِ نُوحٍ، مَنْ رَکِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ: مثل اهل بیت من در شما، مثل کشتی نوح است؛ هرکس بر آن سوار شود، نجات یابد و هرکس از آن دوری کند، غرق میشود.» (3)
این حدیث، همه ما را متوجه میکند که نجات در همراهی با اهل بیت (ع) است. و اربعین، بزرگترین نماد سوار شدن بر کشتی نوح در عصر حاضر است.
۳. اربعین و اتصال به خیمه مهدوی: از عاشورا به ظهور
پس از عاشورا، اربعین تنها زیارت قبر نیست، بلکه تسلیم در برابر ولایت و آمادهسازی برای بیعت با امام زمان (عج) است. در اربعین، ما نه فقط به قبر امام حسین (ع) میرویم، بلکه به عهد او با خدا پایبندی میکنیم. و این عهد، همان عهدی است که روزی در لشکر امام زمان (عج) تکمیل خواهد شد.
این مسیر، مسیر سلوک عاشورایی است: ابتدا عشق به حسین (ع)، سپس حرکت به سوی او در اربعین، و در نهایت، آمادهسازی برای پیوستن به امام زمان (عج). هر قدم در این مسیر، یک تکرار بیعت است. و این بیعت، در نور آیه قرآنی زیر معنا مییابد:
وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ : و چه کسی به عهد و پیمانش از خدا وفادارتر است؟ پس [ای مؤمنان!] به این داد و ستدی که انجام داده اید، خوشحال و شاد باشید؛ و این است کامیابی بزرگ.(4)
پس هر زائر اربعین، با قدم زدن، به عهد عاشورا وفای میکند. این وفا، تنها یک احساس نیست، بلکه عملی مستمر است که انسان را از یک زائر عادی به یک سالک معنوی تبدیل میکند.
۴. اربعین، منتظرساز: از عشق به مقاومت، از مقاومت به انتظار
اربعین، فقط گریه و عزاداری نیست. اربعین، حرکتی است اجتماعی، معنوی و انقلابی. اینجا، خط سبز (عشق، عبادت، تأسی) و خط سرخ (مقاومت، شهادت، مبارزه با ظلم) به هم میپیوندند. شخصی که در اربعین قدم میبرد، نه فقط یک عاشورایی است، بلکه یک منتظر فعال است. چون انتظار در اسلام، بیکاری نیست، بلکه حرکت به سوی عدالت الهی است.
این حرکت، در اربعین شکل میگیرد: با صبر بر درد قدم، با تحمل گرما و خستگی، با دعوت از دیگران، و با وفا به عهد اهل بیت (ع). اینها، آموزشهای عاشورا و اربعین برای منتظران هستند. این دو، منتظرساز هستند. چون منتظر واقعی، کسی نیست که بیکار بنشیند، بلکه کسی است که با حرکت، با عشق، و با مقاومت، زمینه ظهور را آماده میکند.
۵. اربعین و تحقق صفات نیک: از انسان عادی به اولیای خدا
در مسیر اربعین، صفات نیکو — صبر، وفا، عشق، شجاعت، ایثار — در وجود زائر تحقق مییابد. اصحاب امام حسین (ع) در کربلا، نمونه بارز این کمال بودند؛ آنان با همراهی از امام، از انسانهای معمولی به اولیای خدا تبدیل شدند. و این تبدیل، در اربعین تکرار میشود: هر زائر، اگر با نیت درست حرکت کند، میتواند در این مسیر، تغییر اساسی در وجودش ایجاد کند. این تغییر، شروع سلوک به سوی خیمه مهدوی است.
اربعین، امتداد عاشورا برای منتظران است.
عاشورا به ما میآموزد چگونه بایستیم،
اربعین به ما میآموزد چگونه حرکت کنیم،
و انتظار به ما میآموزد چگونه منتظر بمانیم تا بجنگیم.
پس اربعین، نه پایان، بلکه آغاز جدیدی از عاشورا است — برای کسانی که منتظرند.
اربعین، مسیر کسب معرفت نورانی از ولیّ خدا
در مسیر شیعه، هدف نهایی تنها زیارت قبر یا شرکت در مراسم نیست، بلکه شناخت خدا و اهل بیت (ع) از طریق پاکی وجود و تسلیم در برابر ولایت است. اما این شناخت، شناخت معمولی نیست؛ بلکه معرفت نورانی است — نوعی دانش درونی و عرفانی که نه از طریق کتاب، که از طریق پاکی قلب و محبت واقعی به دست میآید.این معرفت، معرفتی است که انسان را از دیدن با چشم بدنی به دیدن با قلب میرساند. قلبی که از غفلت پاک شده، از تعلقات دنیوی رها شده، و آماده دریافت نور الهی است.
قرآن میفرماید: «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» «بیتردید با یاد خدا قلوب آرامش مییابند.»(5) این آیه، راز آرامش و شناخت را فاش میکند: یاد خدا. و در مسیر اربعین، قلب زائر همیشه در حال یاد حسین (ع)، زینب (س)، و محمد (ص) است. این یاد، نه فقط گریه، بلکه تبدیل وجود است.
1- اربعین و برداشتن حجاب: دیدن ولیّ خدا در همه جا
برای رسیدن به خدا و اهل بیت (ع)، باید موانع و حجابها را برطرف کرد. اما خداوند بین خود و بندگانش حجابی نگذاشته است؛ تمام موانع از سوی خود انسان است: نفس، شهود، تعلقات دنیوی، غفلت. پس اگر این حجابها برداشته شود، میتوانیم ملکوت جهان را ببینیم و وجود خدا را در تمام ذرات عالم درک کنیم؛ چرا که کلّ العالم آیةٌ فی کشف الحجاب — تمام جهان، نشانهای از خداست.
و اینجا، اربعین به عنوان یک تجریه معنوی عمل میکند. در مسیر اربعین، با قدم زدن، گریه، صبر و تحمل، بسیاری از حجابهای درونی — غرور، تکبر، تعلق به دنیا — کمکم برداشته میشوند. و در آن لحظههای خستگی و عطش، قلب زائر نورانیتر میشود، تا بتواند ولیّ خدا را در همه جا ببیند.
2- اربعین و شبهای موعود: زیارتی که تبدیل وجود میشود
زیارت امام حسین (ع) تنها یک حرکت جسمی به سوی کربلا نیست، بلکه یک تجلی معنوی است که در برخی شبهای مبارک، ابعاد والاتری پیدا میکند. امام صادق (ع) در حدیثی بیان میکنند که:
هر کس در شبی از سه شب قبر امام حسین (ع) را زیارت کند، خداوند گناهان گذشته و آینده او را میآمرزد.
و هنگامی که پرسیده شد: «کدام شبها؟» فرمودند:
«شب عید فطر، شب عید قربان و شب نیمه شعبان.»(6)
این حدیث، نشان میدهد که زیارت امام حسین (ع) در این شبها، فقط یک عبادت نیست، بلکه نوعی تطهیر کامل است — گناهان گذشته و آینده آمرزیده میشوند. این یعنی تولد دوباره معنوی. و این تولد، در شبهایی رخ میدهد که هر کدام نمادی از فرج و رحمت هستند:
عید فطر: پایان روزه، نماد فرج،
عید قربان: فداکاری، نماد عاشورا،
نیمه شعبان: شب ولادت امام زمان (عج)، شب امید به ظهور.
پس زیارت امام حسین (ع) در این شبها، نقطه اتصال عاشورا به ظهور است.
اما حدیث دیگری از امام صادق (ع) حتی عمیقتر است:
هر کس شب عاشورا کنار قبر امام حسین (ع) بیتوته کند، خداوند را در روز قیامت در حالی زیارت میکند که آغشته به خون امام است، گویی که در میدان کربلا همراه او شهید شده است.(7)
این حدیث، زیارت را از یک عمل عبادی به هویت معنوی تبدیل میکند. اینجا، زائر دیگر فقط یک دیدهبان نیست، بلکه همسالارِ شهدا میشود. خون حسین (ع) نه فقط روی زمین کربلا مانده، بلکه روی قلب و وجود زائر نیز نشاندار میشود.
3- اربعین، شبهای موعود و تداوم عاشورا
حال، اگر این دو حدیث را به اربعین متصل کنیم، میبینیم که: اربعین، خود یکی از شبهای موعود است — شبی که میلیونها نفر به سوی کربلا حرکت میکنند، و حرکت در این شب، نه تنها زیارت، بلکه تداوم عاشورا است، و زیارت در این شب، نه فقط دیدن قبر، بلکه پیوستن به کاروان شهدا است.
چون اربعین، فقط چهل روز پس از عاشورا نیست، بلکه نوعی بازگشت به کربلا است. بازگشتی نه با بدن، بلکه با قلب. و این بازگشت، همان بیتوته کردن شب عاشورا در وجود معنوی ماست.
در واقع، هر زائر اربعین که با نیت درست حرکت میکند، گویی میگوید: «من نه تنها شاهد عاشورا بودم، بلکه در آن شب، کنار امام بودم. من آغشته به خون او هستم. من از اصحاب او هستم.» و این، همان شهادت معنوی است که امام صادق (ع) از آن سخن میگویند.
4- اربعین، شب نیمه شعبان و امید به ظهور
نکتهای که در میان این شبهای موعود توجه را به خود جلب میکند، حضور شب نیمه شعبان در میان آنهاست — شبی که به ولادت امام زمان (عج) تعلق دارد و در فرهنگ شیعه، نماد امید به فرج و ظهور است.
این همزمانی، انگیزهای برای تأمل فراهم میکند: گویی این زیارت، تنها به گذشته متصل نیست، بلکه پلی بین عاشورا و ظهور است. زیارت امام حسین (ع) در شب ولادت امام زمان (عج)، یادآور این حقیقت است که مسیر شیعه از شهادت در کربلا به سوی ظهور در آخرالزمان کشیده شده است.
و در این میان، اربعین به عنوان بزرگترین حرکت معنوی پس از عاشورا، همین نقطه اتصال را به وضوح آشکار میکند. در این مسیر، ما نه تنها از عاشورا الهام میگیریم، بلکه با حرکت به سوی کربلا، به امام زمان (عج) وفاداری میکنیم و خود را برای حضور در لشکر او آماده میسازیم. اربعین، بنابراین، فقط یک زیارت نیست، بلکه تکرار عهد با اهل بیت (ع) در میانه راهی است که از مظلومیت شروع شده و به عدالت جهانی ختم خواهد شد.
5- اربعین و تحقق محبت: جایی که امام در جان ظهور میکند
اگر انسان بخواهد به این معرفت نورانی دست یابد — تا امام (ع) در جانش ظهور کند و ولایت او را در وجودش احساس کند — باید به مقام محبت برسد. اما محبت واقعی، در صورتی شکل میگیرد که انسان خود را تسلیم ولیّ خدا کند.
تا تسلیم نشویم، خداوند ما را تطهیر نمیکند.
و تا تطهیر نشویم، محبت حاصل نمیشود.
و تا محبت نباشد، معرفت نورانی ممکن نیست.
و اینجا، اربعین بزرگترین فرصت برای تسلیم شدن است. در آن قدمهای طولانی، در آن شبهای بیخوابی، در آن لحظههای گریه بر حسین (ع)، انسان از خودش میگذرد. خودش را تسلیم میکند. و در همان لحظه، دریچهای به سوی قلب اهل بیت (ع) باز میشود.
قرآن میفرماید: «إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَلَمْ یَخْشَ إِلَّا اللَّهَ» : «چیزی را که مساجد خدا را بنا میکند، کسی است که به خدا و روز آخر ایمان آورده، نماز برقرار کرده، زکات داده و تنها از خدا میترسد.» (8)
این آیه، ویژگیهای کسی را بیان میکند که واقعاً میتواند مسجد خدا را عامر کند — نه فقط با جسم، بلکه با قلب. و مسیر اربعین، همان عمارَت مسجد الله در قلب انسان است.
6- اربعین، جایی که امام زمان (عج) در جان ما حضور مییابد
اربعین، تنها حرکتی به سوی قبر امام حسین (ع) نیست، بلکه سفری است به سوی قلب اهل بیت (ع)، جایی که این مسیر از عاشورا به سوی ظهور امام زمان (عج) امتداد مییابد. زائری که با نیت درست و قلبی پاک به کربلا میرسد، در واقع نه فقط به مکان شهادت امام حسین (ع) پا میگذارد، بلکه در وجودش، فضایی برای حضور معنوی امام زمان (عج) پدید میآورد.
اگرچه امام زمان (عج) در غیبت جسمی است، اما در قلب عاشقانش، همواره حاضر و نزدیک است. این حضور، در مسیر اربعین، با شدت بیشتری آشکار میشود؛ چون این مسیر، فضایی از عشق، صبر و وفاداری است که قلب را آماده میکند تا ولیّ زمان را در درون خود ببیند، نه با چشم بدنی، بلکه با چشم قلب.
پس اربعین، تنها یک زیارت نیست، بلکه تجلی ولایت است. جایی که انسان از دیدن بیرونی به درک درونی میرسد، و امام، نه در مکان، بلکه در جان ظهور میکند. این، لحظهای است از تحقق عهد: عهدی که در کربلا آغاز شد و روزی در لشکر امام زمان (عج) به اتمام خواهد رسید.
نتیجه:
نکتهای که در میان این شبهای موعود توجه را به خود جلب میکند، حضور شب نیمه شعبان در میان آنهاست — شبی که به ولادت امام زمان (عج) تعلق دارد و در فرهنگ شیعه، نماد امید به فرج و ظهور است.
این همزمانی، انگیزهای برای تأمل فراهم میکند: گویی این زیارت، تنها به گذشته متصل نیست، بلکه پلی بین عاشورا و ظهور است. زیارت امام حسین (ع) در شب ولادت امام زمان (عج)، یادآور این حقیقت است که مسیر شیعه از شهادت در کربلا به سوی ظهور در آخرالزمان کشیده شده است.
و در این میان، اربعین به عنوان بزرگترین حرکت معنوی پس از عاشورا، همین نقطه اتصال را به وضوح آشکار میکند. در این مسیر، ما نه تنها از عاشورا الهام میگیریم، بلکه با حرکت به سوی کربلا، به امام زمان (عج) وفاداری میکنیم و خود را برای حضور در لشکر او آماده میسازیم.
اربعین، بنابراین، فقط یک زیارت نیست، بلکه تکرار عهد با اهل بیت (ع) در میانه راهی است که از مظلومیت شروع شده و به عدالت جهانی ختم خواهد شد.
اربعین، ابتلا و سلوک از طریق بلای اولیاء
1- اربعین و سنت الهی ابتلا: آزمونی برای خلوص ایماندر راه شیعه، تطهیر وجود تنها از طریق عبادات ظاهری به دست نمیآید، بلکه بیشتر از دروازههای ابتلای الهی محقق میشود. سنت الهی این است که هرچه ایمان انسان عمیقتر شود، ابتلا نیز شدیدتر میگردد، نه به عنوان مجازات، بلکه به عنوان وسیلهای برای پاکی قلب. قرآن میفرماید:
«أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ؟» «آیا مردم گمان میکنند که تنها اینقدر که بگویند: ایمان آوردیم، رها شوند و آزمایش نشوند؟» (9)
این آیه، حقیقتی را برمیآورد: ایمان بدون ابتلا، ناقص است. ابتلا، نه برای نابودی، بلکه برای خلوص است؛ خلوصی که در آن، تمام تعلقات به غیر خدا قطع میشود و قلب تنها به سوی ولیّ خدا روی میآورد.
2-اربعین، آزمونی الهی برای تطهیر قلب
در مسیر اربعین، این سنت الهی به وضوح آشکار میشود. قدم زدن در گرما و خستگی، تحمل عطش، شلوغی، بیخوابی — همه اینها، ابتلاهایی الهی هستند که در ظاهر سخت، اما در باطن، پاککننده نفس هستند. مثل بارانی که زمین را شستوشو میدهد، این ابتلاها، غبار تعلقات دنیوی، غرور، و تکبر را از قلب زائر میشویند. و وقتی قلب پاک شد، تنها جایی برای عشق به اهل بیت (ع) باقی میماند.
3- اربعین و داستان حضرت یعقوب (ع): ابتلایی برای بازگشت به خدا
داستان حضرت یعقوب (ع) شاهدی بر این حقیقت است. او چندین دهه در درد فراق یوسف (ع) ماند، نه به خاطر گناه بزرگی، بلکه به خاطر یک لحظه غفلت: شبی که سائلی نزدش آمد و او به او توجه نکرد. خداوند به او وحی کرد: «ای یعقوب! آیا نمیدانی که ترک اولیان را کردی؟ پس آمادۀ بلا باش.»
این روایت — که در منابع شیعه و اهلسنت با تفاوتهایی نقل شده — نشان میدهد که گاهی کوچکترین تعلق به غیر خدا، باعث ابتلایی بزرگ میشود، نه به خشم خدا، بلکه به عنوان رحمتی پنهان برای بازگشت به خود و بازگشت به خدا.
4-اربعین، سلوک از طریق بلای اولیاء
در مسیر شیعه، سلوک معنوی تنها از طریق عبادات ظاهری و احکام فقهی نیست، بلکه بیشتر از دروازههای ابتلای الهی محقق میشود. و در میان تمام ابتلاها، بلای اولیاء خدا — به ویژه اهل بیت (ع) — عمیقترین و مؤثرترین راه برای تطهیر قلب است. چون این بلاها، نه به اندازهٔ ما، بلکه به اندازهٔ عظمت خود اولیا هستند. بنابراین، سلوک از طریق بلای آنان، نه فقط تربیت فردی، بلکه همراهی در عهد کربلا است.
5- اربعین و حمد بر بلای اولیاء: مقام شاکرین
در دعای نُدبه، که دعایی عمیق و عرفانی در رثای امام حسین (ع) است، میگوییم: «اللهم لک الحمد علی ما جری به قضائک فی اولیائک» (10) «خدایا، ستایش تو را بر میگردانیم بر آنچه از طریق حکمت تو بر اولیایت گذشت.»
این حمد، حمد معمولی نیست. این حمد، مخصوص کسانی است که نه فقط مصیبت را میبینند، بلکه در مصیبت، حکمت الهی را میبینند. این مقام، مقام «شاکرین» است — کسانی که در برابر خدا، خود را هیچ میشمارند و در هر حال، به او شکر میگویند. همانگونه که در زیارت عاشورا میخوانیم: «اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم» (11) «خدایا، ستایش تو را بر میگردانیم، ستایش کسانی که بر مصیبتشان به تو شکر میگویند.»
6- اربعین و رضایت اصحاب امام حسین (ع): شهادتی با ابتهاج
این حقیقت، در روز عاشورا به وضوح آشکار شد. اصحاب امام حسین (ع)، نه با گریه و ناله، بلکه با رضایت و ابتهاج به سوی شهادت رفتند. چون آنها نه فقط مصیبت را میدیدند، بلکه مقام والای ولایت را در آن مصیبت درک کرده بودند. آنها میدانستند که این بلا، از سوی خدا است، و خدمت به این بلا، همان خدمت به ولایت است.
7- اربعین و سلوک فرشتگان در بلای اهل بیت (ع)
و این سنت الهی، تنها به انسانها محدود نمیشود. روایات نقل میکنند که در روز عاشورا، هزاران فرشته برای یاری امام حسین (ع) به زمین آمدند، اما وقتی رسیدند، ماجرا تمام شده بود. از آن پس، فرشتگان، غبارآلود و عزادار، کنار قبر ایشان ماندند تا روز ظهور، در رکاب امام زمان (عج) برای انتقام از ظالمان بایستند.
این روایت — که با عبارت "فرشتگان در عاشورا دیر رسیدند" در گوگل قابل جستجو است — نشان میدهد که حتی فرشتگان نیز از این بلاء سلوک میگیرند. پس اگر فرشتگان، با بلای اهل بیت (ع)، در حال سلوک هستند، انسان چگونه نباید در این مسیر، قدم بردارد؟
8- اربعین و تصدیق ولایت از طریق صبر
در مسیر اربعین، این سلوک از طریق بلای اولیاء، تکرار میشود. زائری که با خستگی، عطش و صبر به کربلا میرسد، تنها یک زیارت نمیکند، بلکه در مصیبت اهل بیت (ع) حضور مییابد. او نه فقط گریه میکند، بلکه با قدم زدن، میگوید: «من هم از این عهد هستم. من هم شاکر این بلاء هستم.»
و این، کلید تصدیق ولایت است. چون تصدیق ولایت، فقط از طریق عقل یا شنیدن نیست، بلکه از طریق درک ابتلا است. همانگونه که در قرآن، حضرت موسی (ع) با امر خدا به خضر (ع) پیوست، اما در مسیر، نتوانست اعمال او را درک کند و در نهایت گفت:
«هذا فِراقُ بَیْنِی وَ بَیْنِکَ سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْوِیلِ ما لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً» «این جدایی میان من و توست. حالا به تو تفسیر آنچه نتوانستی در بارهاش صبر کنی، میگویم.» (12)
این آیه، نشان میدهد که عدم درک ابتلا، مانع از همراهی و تصدیق است. اما زائر اربعین، با تحمل ابتلاها، نشان میدهد که توانسته در بلای اهل بیت (ع) صبر کند، و این صبر، گواه تصدیق او بر ولایت آنهاست.
نتیجه:
اربعین، فقط یک زیارت نیست، بلکه آزمونی الهی است برای شناخت خود و پاکسازی وجود. هر قدم، یک آزمون؛ هر عطش، یک فرصت برای تسلیم؛ هر درد، یک دعوت به سوی تطهیر.
و در پایان این مسیر، زائر دیگر همان کسی نیست که اول راه بود. او از ابتلاها عبور کرده، از تعلقات رها شده، و قلبش آماده است تا امام زمان (عج) را در درون خود ببیند. چون خداوند مؤمن را نه برای رنج، بلکه برای نجات امتحان میکند. تا قلبش تنها به سوی او و ولیاش روی آید.
اربعین، درک عظمت بلای امام حسین (ع): از ابراهیم تا امام زمان
1-اربعین و امتحان ابراهیم (ع): قربانی شدن به حکم خداوقتی حضرت ابراهیم (ع) از امتحان قربانی کردن فرزندش، سربلند بیرون آمد و خداوند قوچی را به جای اسماعیل فرستاد، به درگاه خدا عرض کرد: «خدایا، من در کجای این امتحان کوتاهی کردم که موفق نشدم فرزندم را با دست خودم قربانی کنم تا به ثواب اعظم مصائب برسیم؟»
این سخن، نشاندهنده عشق بیحد و مرز ابراهیم (ع) به خدا و تمایلش به رسیدن به بالاترین مقام تقرب است. او نه از رنج دل نگرفته، بلکه از اینکه به پایان کامل امتحان نرسیده، ناراحت است.
2-اربعین و پاسخ خدا: ابراهیم، مصیبت بزرگتر وجود دارد
خداوند به ابراهیم (ع) میگوید:
«آیا خودت را بیشتر دوست داری یا پیامبر آخرالزمان را؟»
او میگوید: «پیامبر آخرالزمان را.»
پرسیده میشود: «فرزند خودت را بیشتر دوست داری یا فرزند پیامبر آخرالزمان را؟»
پاسخ میدهد: «فرزند پیامبر را — که سیدالشهدا است — از اسماعیل خودم بیشتر دوست دارم.»
آنگاه خداوند فرمود: «ابراهیم! نه تو، ظرف اعظم مصائبی، و نه بزرگترین مصیبت، ذبح اسماعیل است؛ بلکه ظرف اعظم مصائب، رسول اکرم (ص) است، و اعظم مصائب، مصیبت سیدالشهدا (ع) است.» این گفتگو، سطحی از عظمت بلای امام حسین (ع) را آشکار میکند که فراتر از هر امتحان دیگری است.
3-اربعین و مقایسه مصیبتها: ذبح به حکم خدا در برابر ذبح به ظلم
خداوند به ابراهیم (ع) میگوید: «تو به دستور ما و در راه محبت و تقرب به ما، اسماعیل را به مذبح آوردی؛ او را بندۀ خدا میدانی و احترام میکنی. حال این مصیبت، اعظم است یا مصیبت کسی که در فضایل، آنچنان از اسماعیل برتر است که با هم قابل مقایسه نیستند، اما او را مثل گوسفند، سر میبرند؟»
این سؤال، تفاوت عمیقی را نشان میدهد:
یک طرف: قربانی شدن به حکم خدا، با حرمت و احترام،
طرف دیگر: قتلهای بیحرمت امام حسین (ع)، در حالی که نه تنها بدن او، بلکه حرمت او و نبوت را نیز میشکنند.
پس مصیبت امام حسین (ع)، نه فقط در شدت، بلکه در بیحرمتی و تحقیر ولایت الهی بینظیر است.
4- اربعین و عظمت مصیبت در نظر امام زمان (عج)
این عظمت، تنها برای انسانها نیست، بلکه برای امام زمان (عج) نیز چنان سنگین است که در زیارت ناحیه مقدسه میفرماید:
«فلئن اخرتنی الدهور و عاقنی عن نصرک المقدور و لم اکن لمن حاربک محارباً و لمن نصب لک العداوة مناصباً، فلأنْدُبنک صباحاً و مساءً»
«اگر زمانه مرا به تأخیر انداخت و مقدّرات، مرا از یاری تو باز داشت و نتوانستم در رکاب تو با دشمنانت بجنگم، اکنون، صبح و شب برایت میگریم و به جای اشک، از دیده خون میریزم.» (13)
این سخن، نشان میدهد که حتی امام زمان (عج) — ولیّ زمان — در غیبت، صبح و شب بر امام حسین (ع) گریه میکند. پس زائر اربعین چگونه نباید در این مسیر، قلبش از درد فرو رود؟
5- اربعین و مصیبتی که آسمانها را به دریغ میآورد
عظمت این بلاء، تنها بر انسانها نیست، بلکه بر تمام موجودات عالم تأثیر گذاشته است. در زیارت عاشورا میخوانیم:«لقد عظمت الرزیة و جلت و عظمت المصیبة بک علینا و علی جمیع اهل السموات»: «این مصیبت بزرگ شد و بسیار سنگین و عظیم گردید؛ ما و تمام اهل آسمانها به دریغ آمدیم.»(14)
این جمله، نشان میدهد که کل عالم، از ملائکه تا انسان، در درد این مصیبت شریک هستند. پس زیارت اربعین، تنها حرکتی زمینی نیست، بلکه همراهی در مصیبتی کیهانی است.
6- اربعین و درک مصیبت: کلید ثواب اعظم
خداوند به ابراهیم (ع) میگوید: «اگر میخواهی به ثواب اعظم مصائب برسی، باید مصیبت سیدالشهدا را درک کنی. که اگر توانستی به درک آن برسی، ثواب اعظم مصائب را بردهای.»
این جمله، راز بزرگی را فاش میکند: ثواب اربعین، فقط به خاطر قدم زدن نیست، بلکه به خاطر درک مصیبت است. زائری که فقط گریه میکند، گریه میکند، اما زائری که در مصیبت امام حسین (ع) حضور دارد، ثواب اعظم را میبرد.و این، بالاترین مقام زائر اربعین است: حضور در بلا، نه فقط گریه بر آن.
نتیجه :
اربعین، فقط یک زیارت نیست، بلکه درک عظمت بلای امام حسین (ع) است. زائری که با قدم زدن به کربلا میرسد، باید بداند که این مصیبت، بزرگتر از هر امتحانی است — حتی از امتحان ابراهیم (ع).
این مصیبت، نه فقط برای ما، بلکه برای امام زمان (عج) و اهل آسمانها نیز سنگین است.
و خداوند میگوید: اگر بخواهی به ثواب اعظم مصائب برسی، باید این مصیبت را درک کنی. پس اربعین، نه فقط حرکت به سوی کربلا، بلکه حرکت به سوی درک عاشورا است.
1ربعین، ضیافت بلا: از گریه تا قرب
1- اربعین و ضیافت بلا: مصیبتی که برای همه نجات استگاهی بلای یک شخص، نه تنها عامل نجات و ارتقای خود او، که سبب خیر برای اطرافیانش نیز میشود. برای مثال، ابتلای حضرت یعقوب (ع)، به نجات امت مصر، هدایت پسرانش و نیز نائل شدن حضرت یوسف (ع) به مقام علم و نبوت و جایگاه عزیزی مصر، منجر شد. اگرچه صبر حضرت یوسف (ع) در برابر بلایای وارد شده بر خودش نیز، عامل مهمی در ارتقاء معنویش بود.
عاشورا نیز اگرچه ابتلا و امتحانی برای امام حسین (ع) و مردم زمان ایشان بود، اما در حقیقت، ضیافت گستردۀ خداوند برای مؤمنان و صابران بوده و هست. چراکه علاوه بر درجاتی عالی که خداوند به واسطۀ بندگی و صبر امام و یارانش، به آنان عطا نمود، مصیبت سیدالشهدا (ع) — که اعظم مصیبتهاست — میتواند وسیلۀ قرب انسانها به خداوند متعال شود.
2- اربعین و عاشورا: ضیافتی با گریه، نه خنده
این سخن به معنای آن نیست که چون عاشورا ضیافت است، پس باید بخندیم. این سخن، کاملاً باطل است؛ زیرا از بلا نمیتوان با خنده، بهره مند شد. عاشورا ضیافت است؛ اما ضیافت بلا، که ورود آن — دستکم — با حالت بکاء است و اوج آن، جان دادن از شدت گریه.
پس زائر اربعین نباید به دنبال شادی سطحی باشد، بلکه باید بداند که او وارد ضیافتی الهی شده است که در آن، گریه، نشانه ایمان و درد، علامت وفا است.
3- اربعین و آغاز سلوک: گریه، دروازه ورود به بلا
سلوک به بلا، از مدخل گریه آغاز میشود. از این رو، امام سجاد (ع) در جواب اعتراض اطرافیان به شدت حزن و گریۀ ایشان، میفرمایند:
«حضرت یعقوب (ع)، یک فرزندش غایب شد، آنچنان گریست که بیناییاش را از دست داد. من چهطور گریه نکنم، در حالی که دیدم در یک روز، پدرم و شمار بسیاری از اهل بیتم را ذبح کردند؟»
این سخن، نشان میدهد که گریه بر امام حسین (ع) نه ضعف است، بلکه اعلان وفاداری و آغاز سلوک معنوی است. و اربعین، بزرگترین فرصت برای تجدید این گریه است.
4- اربعین و قدرت روحی حضرت یعقوب (ع): آیا ما تحمل کردیم؟
نقل شده است که پس از بازگشت حضرت یوسف (ع) به کنعان، حضرت یعقوب (ع) با اصرار از او خواست که قصۀ خودش را تعریف کند. یوسف (ع) داستان را تعریف کرد تا به جایی رسید که برادرانش او را عریان کردند و در چاه انداختند. داستان به این جا که رسید، حضرت یعقوب (ع) از هوش رفت.
با آن که جریان حضرت یوسف (ع) و امام حسین (ع) اصلاً با هم قابل مقایسه نیستند، اما حضرت یعقوب (ع) در اوج قدرت روحی، نتوانست همان را هم تحمل کند.
به راستی، کدام یک از ما به جهت مصائب امام حسین (ع)، از هوش رفته است؟! این پرسش، آیینهای است برای زائر اربعین: آیا ما واقعاً مصیبت را درک کردهایم؟ یا فقط حرکت جسمی داشتهایم؟
5-اربعین و درک مصیبت: از گریه به حضور
اربعین، فقط یک زیارت نیست، بلکه ورود به فضای عاشورا است. زائری که با قدم زدن به کربلا میرسد، باید بداند که او نه فقط به مکان شهادت آمده، بلکه به ضیافتی الهی پا گذاشته است که در آن، هر قطره اشک، عبادت است و هر لحظه درد، سلوک است.
و این، بالاترین مقام زائر است: نه اینکه فقط گریه کند، بلکه در مصیبت حضور یابد — مثل اصحاب امام حسین (ع) که نه با گریه، بلکه با شهادت، به این ضیافت پاسخ دادند.
نتیجه:
اربعین، فقط حرکت به سوی کربلا نیست، بلکه ورود به ضیافت بلا است — ضیافتی که امام حسین (ع) برای مؤمنان گسترده است. این ضیافت، نه با خنده، بلکه با گریه آغاز میشود. و زائری که با قلبی سرشار از عشق و درد به کربلا میرسد، نه فقط یک زیارت میکند، بلکه در عهد کربلا، مینشیند. و این، تنها راهی است که از گریه، به قرب برسیم.
اربعین و دریای مصیبت: هرچه عمق بیشتر، معرفت بیشتر
مصیبت امام حسین (ع)، دریای وسیع و ناشناختهای است که هرچه به عمق آن بیشتر نزدیک شویم، به درک و معرفت بیشتری نیز خواهیم رسید.این مصیبت، تنها یک رویداد تاریخی نیست، بلکه دریایی از نور الهی است که هر کس در آن غوطهور شود، از درک و عرفان سیری ناپذیری بهرهمند میشود. و اربعین، بزرگترین فرصت برای غوطهوری در این دریا است — نه با جسم، بلکه با قلب.
1- اربعین و بلای هدایت: عاشورا، امتحانی برای ما
واقعۀ عاشورا، بلایی بود که امام حسین (ع) آن را به جهت هدایت ما تحمل کرد. اگر انسان به چرایی وقوع آن حادثه پی ببرد — یعنی بفهمد که این شهادت، برای زنده نگه داشتن اسلام و ولایت بود — خدا را برای این مصیبت، حمد خواهد کرد.
و این، همان حمدی است که در سجدۀ آخر زیارت عاشورا به جا میآوریم: «اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم» «خدایا، ستایش تو را بر میگردانیم، ستایش کسانی که بر مصیبتشان به تو شکر میگویند.» این حمد، نشانهای از درک است، نه فقط گریه.
2- اربعین و کشتی نجات: ورود به سفینهٔ حسین (ع)
در حدیث معروفی، پیامبر (ص) میفرمایند: «إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِی... مِصْبَاحُ هُدًی وَ سَفِینَةُ نَجَاةٍ» «حسین بن علی، چراغ هدایت و کشتی نجات است.» (15)
این کشتی نجات، همان ابتلای عظیم امام حسین (ع) است. و بهترین راه ورود به این کشتی، توجه به مصیبت ایشان است — نه فرار از آن، بلکه حضور در آن. و اربعین، بزرگترین حرکت جمعی برای ورود به این کشتی است.
3- اربعین و درخواست از مصیبت: بالاترین درجات نزدیکی
در زیارت عاشورا، پس از ابراز محبت، میخوانیم: «و اسئل الله بحقکم و باشأن الذی لکم عنده ان یعطینی بمصابی بکم افضل ما یعطی مصاباً بمصیبته ما اعظمها و اعظم رزیتها فی الاسلام و فی جمیع السموات و الارض»
«و از خدا میخواهم به حق شما و مقامی که نزد او دارید که مرا به واسطۀ مصیبت من به شما، بهترین چیزی را عطا کند که به کسی مبتلا به بزرگترین مصیبتی که در اسلام و در تمام آسمانها و زمین رخ داده، داده شده است.» ین دعا، نشان میدهد که مصیبت امام حسین (ع)، نه فقط رنج است، بلکه وسیلهای برای دریافت افضل عطاها است.
5- اربعین و شفاعت دنیوی و اخروی: کسب تمام خیر
در اثر این مصیبت، شفاعت دنیوی و اخروی امام حسین (ع) نصیب ما میشود. شفاعت دنیوی ایشان، این است که حیات و ممات ما را برای خدا قرار میدهد — یعنی تمام اعمال ما را متوجه به خدا میکند. شفاعت اخروی ایشان، نجات از عذاب و عقوبت گناهان است.
و این، در واقع، کسب تمام خیر دنیا و آخرت است. پس زائر اربعین، نه فقط یک زیارت میکند، بلکه در پی تمام نعمتهای الهی است — از طریق حمد بر مصیبت.
نتیجه:
اربعین، فقط یک حرکت جسمی به سوی کربلا نیست، بلکه ورود به دریای مصیبت امام حسین (ع) است. زائری که با قلبی پاک و چشمانی اشکآلود به کربلا میرسد، در واقع میگوید: «خدایا، من نه فقط گریه میکنم، بلکه بر این مصیبت حمد میگویم. من نه فقط مبتلا شدم، بلکه در آن حضور یافتم.»
و این، بالاترین مقام زائر است: حمدرسانی بر بلا، تا اینکه روزی، از دریای مصیبت، به سفینه نجات برسد، و از درد عاشورا، به شفاعت امام زمان (عج).
اربعین، بلای امام حسین (ع): محور تهذیب تاریخ
ماجرای سیدالشهدا (ع) جزو اسرار عالم است. کسی جز خدا نمیداند که چطور در دورۀ غربت اسلام و در شرایطی که جبهۀ مقابل، احساس پیروزی میکرد و در کنار سر بریدۀ سیدالشهدا (ع) ندا بر میداشت: «لعبت هاشم بالملک؛ فلا خبر جاء و لا وحی نزل»«هاشمیان با پادشاهی بازی کردند؛ حالا نه خبری آمده، نه وحیای نازل شده است.»
در همین لحظه، یک انسان غریب و مظلوم، کار را تمام کرد و یک تاریخ را نجات داد.پس عاشورا، یک رویداد تاریخی نیست، بلکه یک واقعه کیهانی است که در آن، تاریخ انسانی بازنویسی شد.
1- اربعین و نقش پیامبر (ص): تربیت اعظم عابدان برای اعظم مکائد
جبهۀ باطل در کربلا با نقشهای عظیم آمده بود تا به اسلام، "تیر خلاص" بزند. اما پیامبر (ص)، که برای چنین روزی امام حسین (ع) را تربیت کرده بود، در واقع، اعظم عابدان را به مصاف اعظم مکائد شیطان فرستاد.
این، نشاندهنده آن است که عاشورا برنامهریزی الهی بود — نه شکست، بلکه آزمونی برای تثبیت اسلام.
2- اربعن و ابلیس: حفظ خواسته آخر برای کربلا
ابلیس، که پس از رانده شدن از درگاه خدا، فرصت چند دعای مستجاب را از خدا خواسته بود، یکی از خواستههای خود را برای کربلا نگه داشت. او میدانست که این روز، نقطه حساسی در تاریخ اسلام است.
در روز عاشورا، هنگامی که حضرت اباعبدالله (ع) در گودی قتلگاه افتاده بودند و تشنگی بر ایشان فشار آورده بود، ابلیس از خدا خواست که خورشید را با تمام توان بر حسین (ع) بتاباند. و خورشید به گونهای بر ایشان تابید که گفتنی نیست.
3. اربعین و عطش معصومین: نتیجۀ نقشه ابلیس
عطش، مخصوصاً برای معصومین (ع)، امری بسیار حساس است. قرآن میگوید خداوند روضه اش را برای حضرت آدم (ع) خوانده است — نشاندهنده اهمیت عطش در پیشگاه الهی.
و عطش شدید امام حسین (ع) در کربلا، نتیجۀ همان گرمای غیرطبیعی بود که ابلیس از طریق خواستهاش ایجاد کرد. اما این عطش، نه ضعف، بلکه اعلان عبودیت بود.
4. اربعین و جبرئیل: حائل شدن بین حسین و حبیب
در همان حال، جبرئیل از خدا اجازه گرفت تا میان خورشید و حضرت حسین (ع) حائل شود و از این گرما او را نجات دهد. اما حضرت فرمودند: «کیست که بین من و حبیبم، حائل شده است؟ ای جبرئیل! کنار برو.»
این سخن، نشاندهنده وفاداری مطلق به خدا است. امام حسین (ع) نه فقط میخواست شهید شود، بلکه میخواست کاملترین عبودیت را اجرا کند — حتی اگر به قیمت عطش و درد تمام شود.
5.اربعین و زمینگیر کردن ابلیس: پیروزی معنوی بر شیطان
ابلیس تمام توان خود را به کار گرفت تا نقطه ضعفی از سیدالشهدا (ع) بگیرد، اما ایشان با تمام وجود، او را زمینگیر کرد.
در آن لحظه، شیطان شکست خورد،و عبادت محض امام حسین (ع)،محور عبدویت و تهذیب در تمامی ادوار شد. پس عاشورا، نه شکست، بلکه شکست شیطان بود.و اربعین، بزرگترین نماد این پیروزی معنوی است.
یوم الحسین (ع)، محور ایام الله
1- اربعین، روز حسین (ع): محور ظهور، رجعت و قیامت«یوم الحسین» فقط روز عاشورا نیست، بلکه روزی است که در تمام ایام الله محور است. در روز ظهور، شعار لشکر امام زمان (عج) «یا لثارات الحسین» خواهد بود. در رجعت، اولین بازگشتکننده، خود امام حسین (ع) است. و در قیامت، بهشتیان زیر پرچم ایشان گرد میآیند. اربعین، همان «یوم الحسین» است — زمانی که میلیونها نفر به کربلا میروند تا در این روز الهی حضور یابند. پس زائر اربعین، نه فقط به مکان میرسد، بلکه وارد روزی ابدی میشود.
2- اربعین، یوم الحسین (ع): جریانی که تا ظهور ادامه دارد
اربعین، یک رویداد منزوی نیست، بلکه جریانی مداوم است که از عاشورا شروع شده و تا ظهور ادامه دارد. هر زائری که به کربلا میرسد، نه فقط گذشته را یاد میآورد، بلکه در جریان الهی ظهور شرکت میکند. این جریان، از گریه بر حسین (ع) شروع میشود، با اشتیاق به امام زمان (عج) ادامه مییابد، و در روز ظهور به اوج میرسد. پس اربعین، تنها یک زیارت نیست، بلکه عضویت در جریانی جاودانه است.
سلوک با بلای حضرت مهدی (عج) و محبت به اهل بیت (ع)
1- اربعین، سلوک در غیبت: حضور در بلای امام زمان (عج)غیبت امام زمان (عج)، بلای بزرگی است — نه فقط برای او، بلکه برای همه عاشقانش. اما این بلاء، فرصتی برای سلوک است. در اربعین، زائر با تحمل خستگی، عطش و صبر، نه فقط به کربلا میرسد، بلکه در بلای امام زمان (عج) حضور مییابد. او میگوید: «من هم از این عهد هستم. من هم در غیبت، به تو وفادارم.» پس اربعین، نه فقط یاد حسین (ع)، بلکه تداوم سلوک در راه امام زمان (عج) است.
2- اربعین، محبت به اهل بیت (ع): سرمنزل نهایی سالکان عاشورا
محبت به اهل بیت (ع)، نه نقطه شروع، بلکه سرمنزل نهایی سالکان عاشورا است. بعد از طی مراحل تسلیم، تطهیر، صبر و تحمل ابتلا، انسان به مقام محبت میرسد.
در اربعین، این محبت شکل میگیرد: زائر نه فقط گریه میکند، بلکه از عشق به حسین (ع) و محمد (ص) میسوزد. او میگوید: «تمام وجودم برای توست.» و این، بالاترین مقام عاشقان است. پس اربعین، راهی است که از عاشورا شروع میشود و به محبت ابدی ختم میشود.
نتیجه:
اربعین، فقط یک زیارت نیست، بلکه شهادت به این حقیقت کیهانی است که کربلا هرگز شکست نبود، بلکه نقطه اوج عبودیت و پیروزی معنوی بود. اینجا، امام حسین (ع) نه تنها بر یزید و سلطه ظالمان پیروز شد، بلکه بر شیطان و تمام نقشههای تاریک او نیز پیروز شد.
او با عبودیت محض و وفا به عهد خدا، نه فقط اسلام را از انقراض نجات داد، بلکه تاریخ بشری را تهذیب کرد و برای همیشه الگویی از مقاومت در برابر ظلم و باطل ایجاد کرد. و زائر اربعین، با هر قدمی که به سوی کربلا برمیدارد، در واقع میگوید: «من هم از این عهد هستم.
من هم در برابر شیطان و دعوتهای دنیوی ایستادهام. من هم عبودیت محض را بر هر نوع آزادی جعلی ترجیح دادهام.» پس این حرکت، تنها یک سفر جسمی نیست، بلکه اعلام وفاداری به این حقیقت است که عاشورا پایان نداشت — بلکه هر ساله در اربعین، تجدید میشود. و روزی، این کاروان عاشقانه، در لشکر امام زمان (عج) به اوج خود خواهد رسید.
منابع:
1.قرآن کریم، سوره الرعد، آیه ۱۱2.قرآن کریم، سوره المائده، آیه ۲
3. بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۴۰۸
4. قرآن کریم سوره توبه آیه 111
5. قرآن کریم، سوره الرعد، آیه ۲۸
6. تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۴۹
7. وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۴۷۷
8. قرآن کریم سوره توبه آیه 18
9. قرآن کریم، سوره العنکبوت، آیه ۲
10. .دعای ندبه — مصباح الزائر، ص ۳۴۷
11. زیارت عاشورا — مصباح الزائر
12. قرآن کریم، سوره کهف، آیه ۷۸
13. زیارت ناحیه مقدسه
14.زیارت عاشورا — مصباح الزائر،
15. بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۲۰۴
منبع:
تحریریه راسخون