مقدمه:
در آستانهٔ هفتهٔ دفاع مقدس، قلبها به یاد جوانانی میلرزد که با ایمان راسخ و عشق به ولایت، در کویرهای بیپناه جنگیدند و خود را فدا کردند. اما امروز، جبهه تنها در کویر و صحرا نیست؛ جبهه در آزمایشگاهها، دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی و فضای مجازی نیز وجود دارد.
جنگ امروز، جنگ سلاح نیست، بلکه جنگ فرهنگ، هویت و علم است. در این جنگ، دانش و تولید علم، سلاح اصلی مقاومت است. رهبر انقلاب همواره تأکید کردهاند که پیشرفت علمی، ضرورت حیاتی کشور است و جوانان، نیروی محرکهٔ این حرکت بزرگ هستند.
اما این پیشرفت، نباید به معنای وابستگی به غرب باشد؛ بلکه باید مبتنی بر استقلال فکری و هویت اسلامی باشد. تولید علم، نه فقط یک اقدام اقتصادی، بلکه یک جهاد معاصربه شمار میآید.
جوانان مؤمن و دانا، با تولید دانش، نه تنها به پیشرفت کشور کمک میکنند، بلکه در خط مقدم مقاومت قرار میگیرند. این، نه یک خواسته، بلکه یک فرض کفایه است. بیانات رهبری دربارهٔ جوانان، تصویری روشن از این نقش والای آنان ارائه میدهد: جوانی که دلش پاک است، با خدا انس دارد، با معنویت جذب میشود، و با علم، اقتدار ملی را رقم میزند.
این مقاله، با الهام از بیانات مقام معظم رهبری، به بررسی این نقش چندبعدی جوانان — در عرصهٔ علم، معنویت و مقاومت — میپردازد. هدف، یادآوری این نکته است که جوانان نه فقط مصرفکنندهٔ علم هستند، بلکه باید خالق دانش باشند. و این، تنها زمانی ممکن است که با جدیت، بصیرت و عزم راسخ، به سوی خدا و خدمت به کشور گام بردارند.
از خط مقدم جبهه تا خط مقدم علم: نقش جوانان در اقتدار ملی
1-طلب علم به عنوان فرمان الهی و الگوی نبی مکرم (ص)
رهبر انقلاب فرمودند:امروز به برکت اسلام، به برکت قرآن و به برکت الهامی که به پیغمبر ما شد - که اوج قلهی دانشِ ممکنِ برای یک انسان است، و به او وحی شد: «وقل ربّ زدنی علما»(۱)رهبر انقلاب با استناد به یکی از آیات مهم قرآن کریم، به این نکته اشاره میکنند که حتی پیامبر اسلام، سرور تمام انسانها و اعلیترین موجود ممکن در نظام هستی، از سوی خداوند مکرّم به این دستور قرار گرفته است که بگوید: «ربّ زدنی علما» {2}.
این دستور الهی نه تنها نشاندهنده اهمیت بینهایت علم در دین اسلام است، بلکه حکایت از این دارد که علم هرچه بیشتر، نزد خداوند محبوبتر است. پیامبر اکرم (ص)، که خود منبع وحی و دانش الهی است، از سوی خدا به این درجه از تواضع دعوت میشود که علم خود را همواره ناکافی بداند و از پروردگار درخواست افزونی علم کند. این، الگویی بینظیر برای تمام انسانها، به ویژه جوانان دانشجو و پژوهشگران است.
1-1. فرمان تمدنساز بر پایه طلب علم و توسعة دانش الهی
این دستور الهی، «ربّ زدنی علما»، تنها یک دعا نیست، بلکه یک فرمان تمدنساز است. در ساختار تمدن اسلامی، علمگرایی تنها یک امر فردی نیست، بلکه یک ضرورت جمعی و ملی محسوب میشود.
وقتی خداوند به پیامبر (ص) دستور میدهد که علمش را افزایش دهد، در حقیقت به تمام امت او نیز پیام میدهد که در مسیر علم حرکت کنید، توقف نکنید، و همواره درخواست بیشتر کنید
. این رویکرد، پایهای بنیادین برای شکلگیری تمدنی است که بر دانش، تحقیق و ابتکار استوار باشد. جوانان امروز، به عنوان نیروی محرکه پیشرفت علمی کشور، میتوانند در این مسیر الهی گام بردارند و با پذیرش این دستور به عنوان وظیفهای شخصی و ملی، در جهت ارتقای جایگاه علمی ایران اقدام کنند.
1-2.قرآن و الگوی الهی برای ادامهداری یادگیری
آیه مبارکه «فَتَعالَى اللَّهُ المَلِکُ الحَقُّ ۗ وَلا تَعجَل بِالقُرآنِ مِن قَبلِ أَن یُقضىٰ إِلَیکَ وَحیُهُ ۖ وَقُل رَبِّ زِدنی عِلمًا» {3}، که در سوره طه آمده است، یکی از شاخصترین آیاتی است که جایگاه علم را در دین اسلام مشخص میکند. ترجمه این آیه چنین است: «پس بلندمرتبه است خداوندی که سلطان حقّ است! پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مکن، پیش از آنکه وحی آن بر تو تمام شود؛ و بگو: پروردگارا! علم مرا افزون کن!». این آیه نه تنها دستور به تدریج در وحی را بیان میکند، بلکه در انتهایش، یک دعا و فرمان قرار میدهد که بیانگر تمایل الهی به توسعه علمی است. این دعاست که باید در قلب هر دانشآموز، دانشجو و پژوهشگر جای گیرد: «ربّ زدنی علما».
این عبارت، کوتاه اما پرمعنا، در واقع شعاری تمدنی است. در تمدنهای غربی، شعارهایی مانند «دانش قدرت است» توسط فیلسوفانی مانند بیکن مطرح شد، اما در اسلام، این شعار پیش از هزاران سال توسط خداوند به پیامبر (ص) القا شده است.
تفاوت اساسی اینجاست که در اسلام، علم تنها برای قدرت نیست، بلکه برای نزدیکی به خدا، فهم حکمت الهی، و خدمت به جامعه است.
وقتی مقام معظم رهبری از «برکت اسلام، برکت قرآن و الهامی که به پیغمبر ما شد» صحبت میکنند، در واقع به این منش تمدنساز اشاره دارند که از همان آغاز، علم را به عنوان یک وسیله الهی برای تعالی انسان قرار داده است. این الهام، همان منبعی است که امروز میتواند جوانان ایرانی را به سوی تولید علم پیشرفته و مستقل سوق دهد.
1-3.علم، اقتدار ملی و مقابله با تحقیر فرهنگی
رهبر انقلاب فرمودند بهترین راه این است که به او تلقین بیپناهی شود؛ بگویند تو بیپناهی، فایدهیی ندارد، چارهیی ندارد؛ تا مجبور شود بیاید زیر چتر این قدرت قرار بگیرد.(4)
مقام معظم رهبری به این نکته مهم اشاره میکنند که دشمنان همواره سعی کردهاند با تلقین بیپناهی، مردم را از هویت و ارزشهایشان دور کنند.
آنها میخواهند انسان را متقاعد کنند که «تو بیپناهی، فایدهای نداری، چارهای نداری» تا در نهایت تحت سلطه قرار گیرد. این روش، یکی از قدیمیترین تاکتیکهای استعمار فرهنگی است که طی صد و پنجاه سال گذشته علیه ملتهای اسلامی به کار گرفته شده است.
در این میان، اسلام، میراث فرهنگی، ارزشهای دینی و ملی، و هویت ملی ایرانی-اسلامی، هدف قرار گرفتهاند. دشمنان با تحقیر علم و فرهنگ بومی، سعی کردهاند اعتماد ملت به خود را از بین ببرند و آنها را وابسته به تمدن غرب کنند.
اما راه مقابله با این تحقیر، ایجاد اقتدار علمی مستقل است. وقتی جوانان ایرانی در رشتههای پیشرفته علمی و فناوری، از جمله نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی، هوش مصنوعی و فضا، دستاوردهایی اصیل و بینالمللی خلق کنند، در واقع نه تنها علم را گسترش میدهند، بلکه هویت ملی و دینی خود را تثبیت میکنند
. اقتدار علمی، فقط به معنای داشتن فناوری نیست، بلکه به معنای این است که یک ملت میتواند بدون وابستگی به دیگران، مسائل خود را حل کند و در عرصههای بینالمللی سخن بگوید. این اقتدار، دقیقاً متضاد تلقین «تو بیپناهی» است. وقتی یک دانشمند ایرانی در داخل کشور توانایی طراحی ماهواره یا تولید واکسن را داشته باشد، در عمل ثابت کرده که ملت ایران نه تنها بیپناه نیست، بلکه توانمند و خلاق است.
1-4.جوانان، نیروی محرکه تحولات علمی و ملی
هرچند در این بخش از بیانات مستقیماً از «جوانان» نام برده نشده، اما مفهوم «تحول بزرگ» و «حرکت به سوی آینده»، به طور طبیعی به جوانان به عنوان بخش پویا و آیندهدار جامعه اشاره دارد.
مقام معظم رهبری میفرمایند: «امروز کشور ما در راه یک تحول بزرگ دارد حرکت میکند. ما چرا به آینده ناامید باشیم؟» {5}.این سؤال، یک دعوت به امیدواری و فعالیت است، و جوانان، به عنوان اصلیترین ذخیره انسانی کشور، موظفند این تحول را رقم بزنند. امید به آینده، زمانی معنا پیدا میکند که جوانان به جای انتظار از دیگران، خود را مسئول بدانند و در مسیر علم و تحقیق قدم بردارند.
در این راه، الگوی پیامبر اکرم (ص) که از خدا میخواهد «ربّ زدنی علما»، الگویی زنده و عملی است. جوانان میتوانند با درونی کردن این دعا، نه تنها به دنبال گذراندن دروس باشند، بلکه به دنبال افزایش دائمی دانش، کشف حقایق جدید، و حل مسائل ملی باشند.
دانشپژوهشی که در ایران انجام شود، اگر ریشه در ارزشهای اسلامی و نیازهای ملی داشته باشد، میتواند به نوعی «جهاد علمی» تبدیل شود. این جهاد، نه با شمشیر، بلکه با قلم، محاسبه، آزمایش و تفکر است. و نتیجه آن، نه تسخیر سرزمین، بلکه تسخیر قلههای علمی و فناوری و ایجاد اقتدار ملی در عرصههای بینالمللی است.
2.تولید گسترده: شعاری برای سعادت و اقتدار ملی
رهبر انقلاب فرمودند: «تولید در یک گسترهی وسیع باید شعار ملت باشد. تولید کار، تولید علم، تولید فناوری، تولید ثروت، تولید معرفت، تولید فرصت، تولید عزت و منزلت، تولید کالا و تولید انسانهای کارآمد؛ اینها همه تولید است» {6}.این بیان، نگاهی جامع و تمدنساز به مفهوم «تولید» دارد که فراتر از تولید مادی و صنعتی است. در این نگاه، تولید علم و معرفت همارز تولید کالا و ثروت است و همگی در خدمت یک هدف بزرگ: سعادت ملت و اقتدار ملی قرار میگیرند.
وقتی رهبری تأکید میکنند که رمز سعادت ملت در تولید در این گستره وسیع است، در واقع به این نکته اشاره دارند که پیشرفت یک جامعه فقط به ماشین و کارخانه نبسته نیست، بلکه به تولید دانش، ابتکار، فرصت و انسان کارآمد بستگی دارد.
در این چارچوب، علم تنها یک ابزار نیست، بلکه یک محور حرکت تمدنی است. وقتی جامعهای در تولید علم عقب بماند، نه تنها در فناوری ضعیف میشود، بلکه در هویت، عزت و تصمیمگیری مستقل نیز زبون میماند.
این همان نکتهای است که رهبری با تأکید بر «هم دولت و هم ملت» بیان میکنند: تولید علم مسئولیتی جمعی است و نیازمند مشارکت تمامی اقشار، به ویژه جوانان، دانشگاهیان و مسئولان است. این رویکرد، از حالت محدود «تحصیل علم برای گذران زندگی» فراتر میرود و آن را به یک وظیفه ملی و الهی تبدیل میکند.
2-1.تولید علم به عنوان جهادی معاصر
رهبر انقلاب فرمودند: «امروز تولید علم، تولید کار، تولید ابتکار، تولید کالا، کالای مورد نیاز مردم، تولید انسان کارآمد، تولید فرصت و تولید عزت، هر کدام از اینها یک جهاد است» {7}.
این عبارت، تحولی بنیادین در درک «جهاد» ایجاد میکند. جهاد، در اینجا، تنها به معنای جنگ نظامی نیست، بلکه هر فعالیتی که به استقلال، عزت و اقتدار ملی منجر شود، جهاد محسوب میشود. تولید علم، در این راستا، نه یک امر دانشگاهی ساده، بلکه یک فعالیت مقاومتی است که مجاهد آن، دانشجو، پژوهشگر، معلم و دانشمند است.
این نگاه، انگیزهای والاتر به فعالیتهای علمی و تحقیقاتی میبخشد. وقتی جوانی در آزمایشگاه مشغول تحقیق است، یا دانشجویی در حال طراحی یک فناوری نوین است، در واقع در خط مقدم دفاع از کشور قرار دارد — نه با سلاح، بلکه با دانش. این جهاد، تأمینکننده امنیت ملی و اقتدار کشور است، چراکه جامعهای که در تولید علم عقب باشد، به طور طبیعی وابسته و تسلیمشده خواهد بود. بنابراین، تولید علم، تنها راه مقابله با تحریم، فشار و تحقیر فرهنگی است.
2-2.علم = اقتدار، جهل = تسلیم
در حدیثی از امیرالمؤمنین (ع) آمده است: «العلم سلطان، من وجده صال به و من لم یجده صیل علیه».«دانش، سلطنت و قدرت است، هر که آن را بیابد با آن یورش برد و هر که آن را از دست بدهد بر او یورش برند» {8}.
این حدیث، به شکلی دقیق و بدون ابهام، رابطه بین علم و قدرت سیاسی-تمدنی را بیان میکند. علم، تنها یک دانش نظری نیست، بلکه «سلطان» است؛ یعنی حاکم و مسلط. هر فرد یا ملتی که دارای علم باشد، میتواند فرمانروایی کند، ولی هر کسی که از علم محروم باشد، تحت فرمان دیگران قرار خواهد گرفت. این حدیث، توجیهی الهی برای تلاش جهت تحول به یک کشور عالم است.
رهبری با استناد به این حدیث، تأکید میکنند: «ما باید یک کشور عالم بشویم» {9}. این، یک هدف تمدنی است. نه فقط اینکه دانشجو داشته باشیم، بلکه اینکه تولید علم اصیل داشته باشیم، فناوری بومی خلق کنیم، و در عرصههای بینالمللی سخن بگوییم. وقتی یک ملت عالم باشد، دیگر نیازی به تقلید ندارد، بلکه الگو میشود. این، تنها راه پیشرفت پایدار و استقلال ملی است.
2-3.فرمان الهی به سوی تولید علم و دانش
رهبر انقلاب فرمودند: «باید هم علم را بیاموزیم و هم علم را تولید کنیم» {10}.این جمله، دو بعد مهم یادگیری و خلق دانش را کنار هم میگذارد.
آموزش علم، انتقال دانش موجود است، اما تولید علم، خلق دانش جدید است. امروز، کشورهای پیشرفته تنها به دانش منتقلشده اکتفا نمیکنند، بلکه در حال خلق دانش هستند. ایران نیز برای رسیدن به اقتدار ملی، باید از مرحله «مصرفکننده علم» به مرحله «تولیدکننده علم» حرکت کند.
این تکلیف، به ویژه بر دوش جوانان، استادان و دانشگاهها است. جوانان، با انرژی، خلاقیت و توانایی یادگیری سریع، قادرند در رشتههای پیشرفته علمی و فناوری، دستاوردهایی اصیل خلق کنند.
اما برای این کار، باید محیطی فراهم شود که تشویق به تحقیق، نوآوری و ریسکپذیری علمی داشته باشد. وقتی رهبری این پیام را هم به مسئولین و هم به آحاد مردم، به خصوص جوانان، میرسانند، در واقع دعوت به یک تحرک ملی برای تولید علم دارند.
3- چرا تولید علم، تنها راه نجات از وابستگی معنوی و فناورانه است؟
3-1. تمایز بین فراگیری و تولید علمرهبر انقلاب فرمودند: «ما چند پیشفرض داریم. یکی این است که پیشرفت علمی، ضرورت حیاتی کشور در علوم مختلف است... پیشفرض دوم این است که این پیشرفت علمی، اگرچه که با فراگیری علم از کشورها و مراکز پیشرفتهترِ علمی حاصل خواهد شد - بخشی از آن بلاشک این است - اما فراگیری علم یک مسئله است، تولید علم یک مسئلهی دیگر است.» {11}
این تمایز، نقطهٔ عطف تفکر علمی در ایران است. فراگیری علم، یعنی یادگیری دانشی که دیگران تولید کردهاند؛ اما تولید علم، یعنی خلق دانشی که پیش از آن وجود نداشته است. این دو، با هم فرق دارند. ما میتوانیم تمام دانش جهان را بیاموزیم، اما اگر خودمان تولید نکنیم، هرگز مستقل نخواهیم بود. تولید علم، تنها راه رسیدن به اقتدار ملی است. بدون آن، ما همواره زیرِ دست دیگران خواهیم ماند.
3-2. وابستگی علمی، لازمهٔ زیرِ دست بودن معنوی
رهبر انقلاب فرمودند: «نباید ما در مسئلهی علم، واگن خودمان را به لوکوموتیو غرب ببندیم. البته اگر این وابستگی ایجاد بشود، یک پیشرفتهائی پیدا خواهد شد؛ در این شکی نیست؛ لیکن دنبالهروی، نداشتن ابتکار، زیرِ دست بودنِ معنوی، لازمهی قطعیِ این چنین پیشرویای است؛ و این جایز نیست.» {12}
این هشدار، بسیار عمیق است. وابستگی به علم غرب، تنها یک مشکل فناورانه نیست، بلکه یک بحران هویتی است. وقتی ما تمام مدلها، روشها و رویکردها را از غرب بیاموزیم، به طور ناخودآگاه، ارزشها و نگرشهای آنها را نیز میپذیریم. این، به معنای فقدان ابتکار و استقلال فکری است. و این، برای یک جامعهٔ مؤمن و انقلابی، جایز نیست. ما نمیتوانیم در عین حال که مدعی استقلال سیاسی هستیم، در عرصهٔ علم و دانش، صرفاً دنبالهرو باشیم.
3-3. تولید علم، تنها راه مقاومت در برابر دنبالهروی
قرآن کریم میفرماید: «الَّذینَ یَتَرَبَّصونَ بِکُم فَإِن کانَ لَکُم فَتحٌ مِنَ اللَّهِ قالوا أَلَم نَکُن مَعَکُم وَإِن کانَ لِلکافِرینَ نَصیبٌ قالوا أَلَم نَستَحوِذ عَلَیکُم وَنَمنَعکُم مِنَ المُؤمِنینَ» {13}
: «منافقان همانها هستند که پیوسته انتظار میکشند و مراقب شما هستند؛ اگر فتح و پیروزی نصیب شما گردد، میگویند: مگر ما با شما نبودیم؟ و اگر بهرهای نصیب کافران گردد، به آنان میگویند: مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مؤمنان، تشویق نمیکردیم؟»
این آیه، تصویری از دنبالهروی بیهویت را نشان میدهد: کسانی که نه در اعتقاد ثابتاند، نه در عمل. ما نباید در عرصهٔ علم، چنین شخصیتی داشته باشیم. باید جوانانی باشند که خودشان منشأ فتح باشند، نه کسانی که بعد از فتح میآیند و میگویند: «ما هم با شما بودیم!» تولید علم، تنها راهی است که ما را از این دنبالهروی بیحرمتی نجات دهد.
4. نیروی انسانی جوان با قدرت تصمیمگیری بالا، عامل پیشرفت انقلاب است
4-1. انقلاب، جهشی بود که جوانان رقم زدندرهبر انقلاب فرمودند: «انقلاب در کشور جهش ایجاد کرد... شما در زمینهٔ سیاسی این جهش را میبینید، در زمینهٔ علمی میبینید، در زمینهٔ فناوری میبینید، در زمینهٔ اخلاق اجتماعی این جهش را میبینید؛ در همهٔ این جهات، انقلاب جهش ایجاد کرد.» {14}
این جهش، شبیه به حرکتی نبود که از بالا به پایین اعمال شود، بلکه حرکتی بود از پایین به بالا، از خیابان به قلهٔ قدرت، از مسجد به مجلس، از دانشگاه به حکومت. و عامل اصلی این تحول، نیروی انسانی جوان بود. جوانانی که با ایمان، عشق و تعهد، خود را در خط مقدم انقلاب قرار دادند.
آنها نه به دنبال موقعیت بودند، نه به دنبال ثروت؛ بلکه به دنبال رضای خدا و تحقق عدالت بودند. این، نشان میدهد که وقتی جوانی با هویت اسلامی و تصمیم راسخ برخیزد، میتواند سرنوشت یک ملت را تغییر دهد
. انقلاب اسلامی، تنها یک رویداد سیاسی نبود، بلکه پیروزی جوان مؤمن بر وسوسههای غرب، وسایل لهی، و نظام وابسته بود.
4-2. قدرت تصمیمگیری جوان، محرک تحولات ملی
رهبر انقلاب افزودند: «انقلاب را چه کسی به وجود آورد؟ نیروی انسانی، عمدتاً هم جوان؛ یعنی نقش نیروی انسانی این است. و هر چه این جوان بیشتر اهل فکر و اهل تصمیم و عزم راسخ باشد، این تأثیر عمیقتر و بیشتر خواهد شد.» {15}
قدرت تصمیمگیری، یکی از برجستهترین ویژگیهای جوانی است. جوان، در بهترین حالت، نه فقط انرژی جسمی دارد، بلکه انرژی معنوی، ذهنی و اخلاقی نیز دارد. در دعای کمیل، امام علی (ع) دعا میکنند:
«قَوِّ عَلىٰ خِدمَتِکَ جَوَارِحی وَ اشدُد عَلَى العَزیمَةِ جَوانِحی» {16} «ای پروردگار من! به اعضایم در بندگی تو نیرو ببخش و دل من را با قدرت تصمیمگیری محکم کن.»
این دعا، نه فقط برای امام (ع)، بلکه الگویی برای تمام جوانان است. جسم جوان جوارح قویتری دارد، اما مهمتر از آن، داشتن عزت نفس، عزم راسخ و تصمیم محکم است. رهبر انقلاب در ادامه میفرمایند: «شماها میتوانید کشور را تغییر بدهید، میتوانید در جهت خوب حرکت بدهید.» {17}
این جمله، نه یک امید، بلکه یک دعوی به مسئولیت است. جوانان نباید منتظر باشند تا دیگران تغییر ایجاد کنند. آنها خودشان باید آغازگر تحولات علمی، فرهنگی و اجتماعی باشند. وقتی جوانی با الهام از قرآن و سیرهٔ ائمه (ع)، به علم بپردازد، نه تنها خودش پیشرفت میکند، بلکه کل جامعه را به جلو میآورد. بنابراین، پیشرفت انقلاب، همیشه در گرو جوانی مؤمن، مبتکر و دارای قدرت تصمیمگیری بالا بوده و خواهد بود.
5. افزایش هدایت الهی بر دلهای جوانان مؤمن
5-1. دلِ پاک جوان، ظرفی برای نزول نور الهیرهبر انقلاب فرمودند: «دلهای پاک و صاف شما، دلهای روشن شما [جوانان] کیفیّت میدهد به دعا و به نصیحت و به موعظه و به مرثیهخوانی و همه چیز. اصل قضیّه دل است؛ دلِ روشن و پاک که بحمدالله منشأ و منبعش شماها هستید.» {18}
این سخن، نگاهی عمیق به جایگاه معنوی جوانان مؤمن دارد. دلِ جوان، اگر پاک و روشن باشد، مانند آینهای بیلک است که نور الهی را منعکس میکند.
این پاکی، تنها نتیجهٔ طهارت جسمی نیست، بلکه ثمرهٔ توحید، ایمان و دوری از گناه است. وقتی جوانی با دلی پاک به دعا مینشیند، دعایش لطیفتر و قبولیتر میشود. وقتی نصیحت میکند، سخنش تأثیرگذار است.
وقتی موعظه میخواند، قلبها را به لرزه درمیآورد. و وقتی در عزاداری امام حسین (ع) مرثیه میخواند، گریهها را برمیانگیزد. تمام این اعمال، نه به خاطر مهارت، بلکه به خاطر صفاء دل جوان مؤمن هستند. این، نشان میدهد که جوانان، نه فقط مصرفکنندهٔ هدایت هستند، بلکه حاملان نور و مصداق «روشنگران جامعه» هستند.
5-2. ایمان جوانان، سبب افزایش هدایت الهی
در ادامه، رهبر انقلاب به آیهای از قرآن اشاره میکنند: «نَحنُ نَقُصُّ عَلَیکَ نَبَأَهُم بِالحَقِّ ۚ إِنَّهُم فِتیَةٌ آمَنوا بِرَبِّهِم وَزِدناهُم هُدًى» {19} «ما داستان آنان را بحق برای تو بازگو میکنیم؛ آنها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند، و ما بر هدایتشان افزودیم.»
و فرمودند: «انشاءالله شماها مصداق این آیهی شریفه باشید... سعی کنیم این جوری باشیم.» {20}این آیه، تصویری زیبا از تعامل بین ایمان انسان و هدایت الهی ارائه میدهد. جوانان اهل کهف، در برابر ظلم پادشاه و گمراهی جامعه، ایمان خود را حفظ کردند.
این ایمان، نه فقط باعث نجاتشان شد، بلکه سبب افزایش هدایت الهی بر آنها گردید. خداوند نه تنها آنها را محافظت کرد، بلکه روحشان را نجات داد، خوابشان را طولانی کرد و قلبهایشان را بر هدایت مستقر ساخت.
این، یک قاعدهٔ الهی است: هرچه انسان به خدا نزدیکتر شود، خدا نیز او را بیشتر هدایت میکند. بنابراین، ایمان جوانان مؤمن، تنها یک عمل عبادی نیست، بلکه علتی برای افزایش نزول نور الهی است.
رهبر انقلاب با دعوت از جوانان به این سبک زندگی، به آنها میگویند: شما میتوانید مصداق این آیه باشید — جوانانی که با ایمانشان، هدایت بیشتری از سوی خدا مییابند و به جامعه نور میبخشند.
6. شکر خدا، برای نعمت وجود جوانان
6-1. جوانان، نعمت الهی و لطف پایدار نظامرهبر انقلاب فرمودند: «من همیشه وقتی در بین جوانها هستم ــ بخصوص جوانهای نخبه ــ در درجهٔ اوّل، احساس شکر میکنم؛ شکر خدای متعال؛ ما بِکُم مِن نِعمَةٍ فَمِنَ اللّه؛ شما نعمت خدا هستید برای ما؛ عطیّهی الهی برای دلسوزان نظام محسوب میشوید.» {21}
این سخن، نشان میدهد که حضور جوانان مؤمن و نخبه، تنها یک رویداد عادی نیست، بلکه یک نعمت الهی است که باید به آن شکر کرد. در سوره النحل، خداوند میفرماید: «وَما بِکُم مِن نِعمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ» {22}: «آنچه از نعمتها دارید، همه از سوی خداست.»
جوانان، به ویژه جوانان دانا، مؤمن و متعهد، از بزرگترین نعمتهای الهی برای هر جامعهای هستند. آنها نه فقط آیندهدار جامعه، بلکه امانتی الهی هستند که خداوند به مردم ایمانآورده است.
وقتی رهبر انقلاب در میان جوانان نخبه مینشینند و اولین واکنششان شکر است، این یعنی: «این جوانان، محصول فضای معنوی انقلاب هستند، و حضورشان، نشانهٔ بقای روح انقلاب است.»
برای کسانی که عمر طولانیای در خدمت به نظام گذراندهاند، حضور جوانان، گواهی بر این است که انقلاب زنده است، ایمان زنده است، و امید زنده است.
6-2. جوانان، منشأ امید به آینده کشور
رهبر انقلاب افزودند: «برای ما ــ کسانی که عمر طولانی گذراندهاند ــ شما جوانها حقیقتاً یک لطف الهی و نعمت الهی هستید؛ شکر. دوّم امید؛ به آیندهٔ کشور اهمّیّت میدهیم؛ به افقی که در مقابل چشممان هست اهمّیّت میدهیم؛ شما را که انسان میبیند، امیدوار میشود به اینکه این آینده، آنچنان که امید و آرزو داشتیم انشاءالله تحقّق پیدا خواهد کرد.» {23}
این بخش، نشان میدهد که جوانان، نه فقط موضوع شکر، بلکه منشأ امید هستند. وقتی یک جامعه به سمت پیری و خستگی حرکت میکند، تنها چیزی که میتواند امید را زنده نگه دارد، حضور جوانانی است که با ایمان، دانش و تعهد، آمادهٔ خدمت به کشور هستند.
آیندهٔ کشور، در گرو این جوانان است. آنها نه منتظر فرصتهای خارجی هستند، نه به وابستگی فکر میکنند، بلکه با تکیه بر هویت اسلامی و علمی، میخواهند کشور را به سوی تعالی ببرند. وقتی چنین جوانی دیده میشود، قلبها آرام میگیرد و انسان میگوید: «انشاءالله آینده، بهتر از گذشته خواهد بود.»
بنابراین، شکر برای جوانان، تنها یک احساس نیست، بلکه یک تشکر الهی و یک تشکر تاریخی است. تشکری که نشان میدهد: خداوند، نعمت جوانان مؤمن را به این مردم داده است، و این نعمت، راه را به سوی آیندهای روشن باز کرده است.
7. پیشرفت جوانان در معنویت علیرغم فتنههای گمراه کننده در فضای مجازی
7-1. فتنههای گمراهکنندهٔ فضای مجازی و مقاومت جوان مؤمنرهبر انقلاب فرمودند: «اینهمه جوانِ خوب در کشور هست؛ شما ببینید الان در فضای مجازی چه خبر است! چقدر «مُضِلّاتُ الفِتَن» در این فضای مجازی و در ماهوارهها و در این تشکیلات وجود دارد و جوان در معرض همهی اینها است...» {24}
این سخن، تصویری واقعبینانه از تحول بزرگ عصر حاضر است. فضای مجازی، نه فقط یک ابزار ارتباطی، بلکه زمینهای گسترده برای تحمیل فرهنگ غربی، ترویج بیحریمی، شیوع شهوت و تضعیف هویت دینی شده است.
شبکههای ماهوارهای و پلتفرمهای دیجیتال، به صورت منظم، محتواهایی را منتشر میکنند که هدفشان تخریب ارزشهای اسلامی، تشویق به لغزش اخلاقی و ایجاد شک در معنویت است. در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است:
«ثَلَاثٌ أَخَافُهُنَّ عَلَى أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی: الضَّلَالَةُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ، وَ مَضَلَّاتُ الْفِتَنِ، وَ شَهْوَةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ» {25}: «سه چیز است که از آنها بر امت خود بیمناکم: گمراهی بعد از شناخت، فتنههای گمراهکننده، و شهوت شکم و فرج.»
این فتنهها، امروز به شکلی گسترده و سیستماتیک در فضای مجازی حضور دارند. اما شگفت آنکه، در میان این طوفان، جوانان مؤمن نه تنها غرق نشدهاند، بلکه در خط مقدم مقاومت قرار گرفتهاند. این، نشان میدهد که ایمان جوانان امروز، نه ضعیف، بلکه مقاوم و زنده است.
7-2. حضور جوانان در عرصههای معنوی عمومی
در ادامه، رهبر انقلاب میفرمایند: «درعینحال شما ببینید راهپیمایی اربعین چهجوری است، اعتکاف چهجوری است، نمازجماعتهای دانشگاهها چهجوری است. اینها خیلی مهم است...» {26}
این مقایسه، بسیار عمیق است: از یک سو، طوفان فتنه، و از سوی دیگر، آرامشِ حرکت معنوی جوانان. راهپیمایی اربعین، با حضور میلیونی جوانان در کویر نینوا، گواهی بر این است که جوان ایرانی، نه تنها به عاشورا ایمان دارد، بلکه برای آن پای مرگ میایستد.
او نه به خاطر تبلیغ، نه به خاطر عادت، بلکه به خاطر عشق به اهل بیت (ع)، هزاران کیلومتر را پیاده طی میکند، در گردوغبار و گرما، با سینهسرخ و زبان به ذکر حسین (ع).
همین حضور، در اعتکاف ماه رمضان تکرار میشود. جوانانی که میتوانند در خانه بمانند، در تعطیلات، با دوستان گردش کنند، اما انتخاب میکنند که در مسجد بمانند، قرآن بخوانند، دعا کنند، به خدا نزدیک شوند. نماز جماعت در دانشگاهها، که گاه در سالنهای کوچک و بدون تجهیزات، با تعداد زیادی جوان شرکت میکنند، نشان میدهد که معنویت، تنها در مساجد بزرگ نیست، بلکه در قلب دانشجویان زنده است.
این اتفاقات، نه یک رویداد انفرادی، بلکه الگویی اجتماعی است. جوانان مؤمن، با حضورشان، فضای معنوی را متحول میکنند. آنها نه فقط خودشان معنوی میشوند، بلکه دیگران را به معنویت دعوت میکنند.
7-3. تحلیل پیشرفت معنوی و ضرورت ترویج آن
رهبر انقلاب میفرمایند: «اینها نشاندهندهی این است که حتّی معنویّت که سختترین [بخش] است — آن بخش معنویِ فرهنگ — دارد پیشرفت میکند... انسان واقعاً حیرت میکند از این پیشرفت، از این حرکتِ رو به جلو.» {27}
این پیشرفت، تصادفی نیست. نتیجهٔ تربیت معنوی در خانواده، مدرسه، مسجد و دانشگاه است. نتیجهٔ الهام از اهل بیت (ع)، نتیجهٔ محیطی که انقلاب اسلامی ایجاد کرده. وقتی جوانی در معرض فتنه است، اما به جای شهوت، به اربعین میرود، به جای موسیقی باطل، به مداحی حسینی گوش میدهد، به جای بیاحتیاطی، در اعتکاف عبادت میکند — این، پیروزی بزرگ معنوی است.
اما رهبر انقلاب هشدار میدهند: «اینها را ما چرا نباید ملاحظه کنیم، چرا نباید ببینیم؟ اینها دیده بشود، تحلیل بشود و گفته بشود؛ اینهایی که بلندگوهای پُرمخاطب در اختیار دارند، اینها را بایستی بیان کنند و بگویند.» {28}
این، یک دعوی به مسئولیت رسانهای و فرهنگی است. باید این حرکت معنوی جوانان، نه فقط در گزارشهای داخلی بماند، بلکه در فضای عمومی، در رسانهها، در مدارس و دانشگاهها، به عنوان الگو معرفی شود. وقتی جوانان موفق علمی را میبینند، الهام میگیرند. وقتی جوانان معنوی را میبینند، الهام میگیرند. بنابراین، ترویج این الگوها، یک فرض کفایه است.
این پیشرفت، نشان میدهد که جوانان امروز، نه تنها مقاومت کردهاند، بلکه پیشروی کردهاند. و این، نویدبخش آیندهای روشن برای جامعهٔ اسلامی است.
8. جذب جوانان به مساجد بوسیله مسائل معنوی
8-1. دل جوان، زمینهای حساس برای نزول نور معنویترهبر انقلاب فرمودند: «راه جذب جوانها (به مساجد) تصرّف دل جوان است. دل جوان یک قیامتی است، اوضاعی است. گرایش جوان به معنویّت یکی از آن رازهای بزرگ الهی است.» {29}
این سخن، نگاهی عمیق به طبیعت درونی جوانان دارد. دل جوان، نه یک ظرف عادی، بلکه زمینهای پرانرژی، پرشور و حساس است. همانطور که باران بر زمین خشک اثر شگفتآوری میگذارد، نور معنویت نیز در دل جوان مؤمن، تحرکی عظیم ایجاد میکند.
وقتی یک حرف معنوی به جوان گفته میشود، ممکن است برای یک فرد میانسال فقط «تأثیر کوتاهی» داشته باشد، اما همان حرف، در دل جوانی که فطرتاً به حقیقت گرایش دارد، انقلابی ایجاد میکند. او میتواند از یک حالت عادی، به یک وضعی معنوی کاملاً جدید منقلب شود. این، نه تغییر سطحی، بلکه تحولی بنیادین در سیر تکاملی وجودش است.
8-2. فطرت الهی و نزدیکی جوان به حقیقت
رهبر انقلاب افزودند: «یک حرف معنوی را برای امثال بنده که بگویند، خب گوش میکنم، حدّاکثر اندکی تأثّر پیدا میکنم، [امّا] همان حرف را به یک جوان بزنند، منقلب میشود، از این رو به آن رو میشود. دل جوان حقیقتپذیر است، دل جوان به فطرت الهی نزدیک است؛ فِطرَتَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها.» {30}
این، راز موفقیت هر تربیت معنوی است: جوان، به فطرت، به سوی خدا گرایش دارد. در قرآن کریم آمده است: «فَأَقِم وَجهَکَ لِلدّینِ حَنیفًا ۚ فِطرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها ۚ لا تَبدیلَ لِخَلقِ اللَّهِ ۚ ذٰلِکَ الدّینُ القَیِّمُ» {31}«پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست؛ این است آیین استوار.»
دل جوان، هنوز تحت تأثیر زیاد تجارب منفی، بیاعتمادی، یا سرمازدگی قلبی قرار نگرفته است. بنابراین، وقتی با یک سخن صادق، یک دعای والهانه، یک مداحی عاشقانه یا یک خطبهٔ عرفانی مواجه میشود، به سرعت دلباخته و دلبسته میشود. این، نه ضعف، بلکه قوت فطری جوان است.
8-3. معنیت واقعی، تنها راه جذب پایدار جوانان
رهبر انقلاب تأکید کردند: «دل جوان با نصایح و مطالب معنوی و سلوکی و عرفانی اُنس پیدا میکند، زود اُنس پیدا میکند، زود دلباخته و دلبسته میشود؛ جاذبهی جوانها اینها است.
شما سخن را، حرف را، اقدام را با معنویّت، با عرفان واقعی، نه عرفانهای تخیّلی و توهّمی و صوری، یک مقداری آمیخته بکنید، خواهید دید جوان چطور مجذوب میشود و میآید. جاذبهی جوان در مسجد اینها است. وَالّا حالا یک وسیلهی بازی هم آنجا فراهم کردیم، گذاشتیم، خب اگر بنا است برای بازی بیاید، برود در باشگاه بازی کند.» {32}
این بخش، هشداری مهم است: جذب جوانان به مسجد، نه با تفریحات سطحی، بلکه با عمق معنوی ممکن است. اگر مسجد تبدیل شود به یک مرکز تفریحی — بازی، موسیقی، غذا — جوان به آنجا نمیآید، چون جای بهتری برای تفریح وجود دارد. اما اگر مسجد مرکزی برای گفتگوی معنوی، دعای عمیق، تلاوت قلبی قرآن و سخنان عرفانی باشد، جوان به آنجا میآید — نه برای تفریح، بلکه برای روشن شدن دل.
معنویت واقعی، یعنی: سخنی که از دل میآید و به دل میرسد، خطبهای که نه از کتاب، بلکه از ایمان سرچشمه میگیرد، محیطی که بوی عبادت و عشق به اهل بیت (ع) دارد.وقتی این فضا فراهم شود، جوان نه فقط میآید، بلکه میماند، میافزاید، و خودش نیز به عامل جذب دیگران تبدیل میشود.
9- یستادگی در مقابل انحرافات
9-1. دور کردن جوان از نفَس انقلاب، بزرگترین فتنهرهبر انقلاب فرمودند: «[بعضیها] جوان را به آینده بیاعتماد میکنند، به انقلاب بیاعتماد میکنند، جوان را از نفَس گرم امام دور میکنند؛ خب این خراب میشود دیگر؛ آنوقت از زمانه هم مینالند! از زمانه هم مینالند.» {33}
این سخن، هشداری عمیق دربارهٔ یکی از بزرگترین فتنههای عصر حاضر است: قطع پیوند جوانان با هویت انقلابی و معنوی خود. وقتی جوان به آینده بیاعتماد شود، دیگر انگیزهای برای تلاش نخواهد داشت. وقتی به انقلاب بیاعتماد شود، دیگر احساس تعلق به نظام نخواهد کرد.
و وقتی از «نفَس گرم امام» — یعنی عشق به امام خمینی (ره)، ولایت، شهادت و مجاهدت — دور شود، دل او سرد میشود. این، نقطهٔ شروع فروپاشی معنوی و اجتماعی است. اما شگفت آنکه، بعضیها بعد از اینکه خودشان این فضا را تخریب کردهاند، از زمانه مینالند! در حالی که زمانه را خودشان ساختهاند.
همانطور که صائب شیرازی میگوید: «جُرم زمانهساز فزون از زمانه است» هرگاه زمانه بد شد، نباید به زمانه لعنت کرد، بلکه باید به خود نگاه کرد. ما زمانهسازیم. اگر ما گامهایمان را محکم برنداشتهایم، اگر توصیههای امام را نادیده گرفتهایم، اگر از وصیتنامهای که امام (ره) با دل حکیم و چشم تیزبین خود نوشته، رویگردان شدهایم، پس نتیجهٔ بد طبیعی است. {34}
9-2. زیغ قلب: واژگونی پس از استقامت
رهبر انقلاب افزودند: «امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه میفرماید: فَتَزِیغُ قُلوبٌ بَعدَ استِقامَةٍ وَ تَضِلُّ رِجالٌ بَعدَ سَلامَة؛ بعضی از دلها یک روزی مستقیم بودند، در راه راست قرار داشتند، درست حرکت میکردند امّا بعد برگردانده شدند.» {35}
این بخش، اشاره به یک واقعیت تلخ دارد: گمراهی بعد از هدایت. بسیاری از انسانها یک روز ایمان داشتند، در راه حق حرکت میکردند، اما بعد، دلشان منحرف شد. «زیغ» یعنی واژگونی، یعنی از استقامت خارج شدن. قرآن در این باره میفرماید:
«رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إِذ هَدَیتَنا وَهَب لَنا مِن لَدُنکَ رَحمَةً» {36}: «پروردگارا! دلهایمان را بعد از هدایت، از راه حق منحرف مگردان و از سوی خود رحمتی بر ما ببخش.»
این دعا، نشان میدهد که خطر زیغ قلب، تنها برای افراد عادی نیست، بلکه حتی برای راسخانِ فی العلم هم وجود دارد. اما چرا دل منحرف میشود؟
رهبر انقلاب توضیح میدهند: «خدا که به کسی ظلم نمیکند؛ خودمان هستیم که آلودهی دنیا میشویم، آلودهی محبّتهای بیجا میشویم، آلودهی جاهطلبی میشویم، آلودهی رفیقبازی، جناحبازی و حزببازی میشویم...» {37}
این آلودگیها، مثل سمهای کند، دل را از درون فاسد میکنند. انسان هنوز نماز میخواند، هنوز اسلامی است، اما دلش از راه اولی برگشته است. بنابراین، حفظ قلب، مهمتر از حفظ عمل است.
9-3. بصیرت، سپری در برابر انحرافات
رهبر انقلاب سفارش میکنند: «سفارش من به جوانها این است که با چشم باز نگاه کنید، با بصیرت نگاه کنید، هر حرفی را از هر گویندهای نپذیرید. مبدأ حرکت و مبدأ انقلاب، امام بزرگوار است، حرف او را حجّت بدانید؛ نگاه کنید ببینید امام چه میگفت.» {38}
این، نه یک توصیه ساده، بلکه فرمانی برای مقاومت معنوی است. جوانان باید بصیرت داشته باشند — یعنی نه فقط ببینند، بلکه درست تشخیص دهند. بسیاری با حرفهایی مثل «اگر امام امروز بود، اینجوری عمل میکرد»، جوانان را گمراه میکنند.
اما رهبر انقلاب تأکید میکنند: «نخیر، این غلط است؛ ما سالهای متمادی با امام بودیم و امام را بهتر از آنها میشناسیم. امام اگر امروز بود، همان فریاد ابراهیمی، همان فریاد بت شکن را امروز هم میزد.» {39}
این فریاد، نه فریاد تسلیم، بلکه فریاد مقاومت، استقلال، عدالت و مردمسالاری دینی است. بنابراین، جوانان نباید تحت تأثیر شعارهای فریبنده قرار گیرند، بلکه باید به اصول انقلاب، وصیتنامه امام و خطقرمزهای نظام پایبند باشند. فقط این پایبندی است که میتواند آنها را در برابر فتنههای پیچیده و عقلانیشدهٔ امروز محافظت کند.
10. تابش نور معرفت الهی به دلها، نتیجه ارتباط با خدا
10-1. دل جوان، ظرفی برای نور الهیرهبر انقلاب فرمودند: «شما جوانید. بزرگترین سرمایهٔ جوان، دل پاک و نورانی اوست. عزیزان من! از این دل نورانی استفاده کنید.» {40}این سخن، نقطهٔ شروع هر تربیت معنوی است. جوانی که دلش پاک باشد، مثل یک آینهٔ تمیز است که میتواند نور الهی را منعکس کند.
در حالی که دل فرد مسن ممکن است از تجربیات منفی، تردیدها و آلودگیهای نفسانی کدر شده باشد، دل جوان هنوز شفاف، حساس و پذیرا است. بنابراین، فرصت طلایی برای برقراری ارتباط عمیق با خدا، در دوران جوانی است.
این دوران، نه فقط برای تحصیل علم و تسلط بر فناوری، بلکه برای تزکیهٔ نفس و تقویت ارتباط با خداوند باید مغتنم شمرده شود. رهبر انقلاب با خطاب مستقیم به جوانان، به آنها یادآوری میکنند که این دل نورانی، تنها یک احساس نیست، بلکه سرمایهای والای الهی است که باید از آن به درستی استفاده کرد.
10-2. خشوع، ذکر و توسل، راههای آشنا شدن دل با خدا
رهبر انقلاب افزودند: «رابطهتان را با خدای متعال مستحکم کنید. اگر جوان که آمادگی دارد، بتواند با خشوع، با ذکر، با تضرع، با توسل، دل خود را با خدای متعال آشنا کند، همان چیزی خواهد شد که مصداق «نورٌ علی نور» است؛ نور معرفت الهی به دلهای شما خواهد تابید.» {41}
این، راهنمایی عملی برای رسیدن به این نور است. خشوع در نماز، یعنی حضور قلب، یعنی اینکه جوان نه فقط حرکت میکند، بلکه با خدا صحبت میکند. ذکر، یعنی یاد خدا در تمام لحظات، حتی در میان مشغلهها. تضرع، یعنی التماس از خداوند در سختیها و راحتیها. توسل، یعنی مراجعه به اهل بیت (ع) به عنوان وسیلهٔ نزدیکی به خدا.
وقتی جوان این راهها را بپیماید، دلش به تدریج با خدا آشنا میشود — نه از راه کتاب و نظریه، بلکه از راه تجربهٔ وجودی. و در اینجا است که نور معرفت الهی به دل میتابد. این نور، نه یک روشنایی فیزیکی، بلکه روشنایی قلب و بصیرت است. جوان میفهمد که چه کار درست است، چه راه امن است، چه رفتار انسان را به سعادت میرساند.
10-3. نور بر فراز نور: تحقق «نورٌ علی نور» در دل مؤمن
رهبر انقلاب به آیهای از قرآن اشاره میکنند: «اللَّهُ نورُ السَّماواتِ وَالأَرضِ... نورٌ عَلىٰ نورٍ» {42} : «خداوند نور آسمانها و زمین است... نوری بر فراز نوری.»
این آیه، تصویری زیبا از تدریج هدایت الهی ارائه میدهد. نور اول، نور توحید است که در وجود انسان میدرخشد. نور دوم، نور معرفت و ایمان است که بر آن افزوده میشود.
وقتی جوان با خشوع و تضرع به خدا نزدیک شود، این دو نور بر هم منطبق میشوند و نوری شدید و پایدار ایجاد میکنند. این، همان «نورٌ علی نور» است که در دل جوان مؤمن میدرخشد. این نور، او را از گناه دور میدارد، به نماز اشتیاق میبخشد، و در مقابل فتنهها مقاومت میآموزد.
رهبر انقلاب تأکید میکنند: «از گناه دوری کردن، با خدا انس گرفتن، نماز را مغتنم شمردن، جزو کارهای مهم است.» {43}
این سه کار، سه ستون اصلی تزکیهٔ نفس هستند. وقتی جوان این راه را بپیماید، دلش نه فقط پاک میماند، بلکه نورانی میشود — و این نور، نه تنها او را هدایت میکند، بلکه به دیگران نیز روشنایی میبخشد.
11. لزوم جدیت جوانان در مسائل اساسی کشور
11-1. جدیت، شرط موفقیت در مسائل اساسی کشوررهبر انقلاب فرمودند: «من همینجا یک نکتهی اساسی را - که در نظرم بود اگر فرصتی شد به شما بگویم - مطرح میکنم و آن، این است که ما از جوانان عزیزمان - چه دختران و چه پسران - توقّع داریم که در مورد مسائل اساسی کشور، جدّی باشند و جدّی برخورد کنند.» {44}
این سخن، نقطهٔ عطفی در تربیت جوانان مؤمن و انقلابی است. انتظار از جوانان، تنها تحصیل علم یا حضور در مراسم معنوی نیست، بلکه پذیرش مسئولیت در قبال مسائل اساسی کشور است.
این مسائل شامل: استقلال سیاسی، مقاومت در برابر فشارهای بینالمللی، تولید علم و فناوری، حفظ هویت اسلامی، عدالت اجتماعی.
هرگاه جوانان نسبت به این موضوعات سنجیده، مسئولیتپذیر و جدی عمل کنند، میتوانند نقش تعیینکنندهای در سرنوشت کشور داشته باشند. اما اگر نسبت به آنها بازی، سرسری یا لاابالی باشند، حتی با تمام استعدادهای علمی و معنوی، نمیتوانند تأثیرگذار باشند.
رهبر انقلاب تأکید میکنند: «پیشنهاد میکنم روی این مسألهی «جدّی بودن» فکر کنید، بعد خواهید دید خیلی از کارهایی که در گوشه و کنار انجام میگیرد، ناشی از جدّی نبودن است.» {45}
این، یک تحلیل عمیق از ضعفهای داخلی است. بسیاری از شکستها و ضعفها در محیطهای علمی، فرهنگی و سیاسی، نه به خاطر کمبود استعداد، بلکه به خاطر عدم جدیت رخ میدهد.
11-2. دعای کمیل، منبع معرفت جدیت و عزم
رهبر انقلاب به دعای کمیل اشاره میکنند: «قوّ علی خدمتک جوارحی و اشدد علی العزیمة جوانحی و هب لی الجدّ فی خشیتک» {46} «ای پروردگار من! به اعضایم در بندگی تو نیرو ببخش، دل من را در عزم و اراده محکم کن، و به من حالت جد را در ترس از تو عطا فرما.»
این دعا، تنها یک التماس ساده نیست، بلکه فرمولی جامع برای تربیت انسان کامل است. امام علی (ع) در این دعا، سه طبقه از وجود انسان را در نظر میگیرند:
1- جوارح: برای انجام خدمات ظاهری، نیرو بخواهد.
2- جوانح (دل): برای استحکام اراده، عزم را تقویت کند.
3-حالَت جد: برای رویکرد به خدا و مسائل دینی، حالت جد و جدیت را بخواهد.
رهبر انقلاب توضیح میدهند: «خیال نکنید این دعاها فقط تضرّع و انابه است. البته تضرّع و انابه خیلی ارزش دارد؛ اما در لابهلای این حالت تضرّع و انابه، معرفتهای لازم برای زندگی گنجانده شده است. این دعاها چشمهی معارف اسلامی است.» {47}
این، نشان میدهد که دعای اهل بیت (ع)، تنها عبادت نیست، بلکه منبعی برای فهم سیرهٔ انسان کامل است. جدیت، یک اخلاق عملی است که باید در تمام امور — از نماز تا مدیریت کشور — حضور داشته باشد.
11-3. جدیت، ضدّ سرسریگری و لاابالیگری
رهبر انقلاب تأکید میکنند: «قوّ علی خدمتک جوارحی»؛ مرا بر انجام این خدماتی که بر عهدهام است، از لحاظ جسمانی توانا کن. «و اشدد علی العزیمة جوانحی»؛ اراده و عزم مرا مستحکم کن. «و هب لی الجدّ فی خشیتک»؛ به من حالتِ جد بده؛ سرسری نگرفتن؛ بازیچه نینگاشتن.» {48}
این بخش، تفسیری عملی از دعا است. «حالت جد» یعنی: نه سرسری گرفتن، نه بازی کردن با مسائل مهم، نه لاابالی کردن نسبت به توطئههای دشمن، نه بیتفاوتی نسبت به وضع اقتصادی و معنوی کشور.
وقتی جوانی در نماز، تحصیل، خدمت به مردم یا دفاع از کشور، با «حالت جد» عمل کند، دیگر نمیتواند تحت تأثیر شعارهای فریبنده یا فضای مجازی سطحی قرار گیرد. او میداند که هر حرکتش، میتواند سرنوشت یک ملت را تغییر دهد. بنابراین، جدیت، تنها یک رفتار فردی نیست، بلکه نوعی مقاومت فرهنگی و معنوی است. جوانانی که با جدیت به مسائل کشور نگاه کنند، نه تنها خودشان پیشرفت میکنند، بلکه الگویی برای جامعه میشوند.
نتیجهگیری :
بیانات مقام معظم رهبری دربارهٔ جوانان، تصویری روشن از نقش این قشر در سرنوشت کشور ارائه میدهد. جوانان، نه فقط آیندهداران، بلکه عامل فعلی تحولات علمی، معنوی و سیاسی هستند.از تولید علم تا مقاومت در برابر فتنههای فضای مجازی، از جذب به مساجد تا ایستادگی در برابر انحرافات، جوان مؤمن محور همهٔ این تحولات است.
اقتدار ملی، تنها با وابستگی به دانش غرب به دست نمیآید، بلکه با تولید علم مستقل و استوار بر هویت اسلامی شکل میگیرد. رهبری تأکید دارند که جوانان باید با جدیت، بصیرت و عزم راسخ وارد عرصهٔ علم و دانش شوند.
دل جوان، ظرفی پاک و نورانی است که میتواند نور معرفت الهی را دریافت کند. وقتی این دل با خدا انس گیرد، با ایمان تقویت شود و با علم آراسته شود، جوان تبدیل به نیرویی میشود که نه تنها در برابر دشمن مقاومت میکند، بلکه آینده را میسازد.
بنابراین، جهاد علمی جوانان، ادامهٔ راه خونریزان جبهه است. این، نه یک خواسته، بلکه یک فرض کفایه است. و این، همان چیزی است که رهبری از جوانان انتظار دارند: جوانی مؤمن، دانا، جدی و متعهد، که در خط مقدم مقاومت و تولید قرار گیرد.
لیست ارجاعات :
1.بیانات در دیدار جمعی از مسئولان و نخبگان استان همدان(۱۳۸۳/۰۴/۱۹).2. سوره مبارکه طه آیه ۱۱۴.
3. همان.
4. بیانات در دیدار جمعی از مسئولان و نخبگان استان همدان(۱۳۸۳/۰۴/۱۹).
5.همان.
6. بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی (1385/01/01) ..
7. همان .
8. شرح نهجالبلاغة، ابن ابی الحدید، ج 20، ص 319 .
9. بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی (1385/01/01)
10. همان .
11. بیانات در دیدار نخبگان علمی و اساتید دانشگاهها، 1387/07/03
12. بیانات در دیدار نخبگان علمی و اساتید دانشگاهها، 1387/07/03
13. قرآن کریم، سوره النساء، آیه 141.
14. بیانات در دیدار جمعی از مدالآوران المپیادهای علمی، 1403/03/26.
15.همان.
16.مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ج ۲، ص ۸۴۹.
17. بیانات در دیدار جمعی از مدالآوران المپیادهای علمی، 1403/03/26.
18. بیانات در پایان مراسم عزاداری اربعین حسینی، 1401/06/26.
19. قرآن کریم، سوره الکهف، آیه 13.
20. بیانات در پایان مراسم عزاداری اربعین حسینی، 1401/06/26.
21. بیانات در دیدار نخبگان جوان علمی، 1396/07/26.
22. قرآن کریم، سوره النحل، آیه 53.
23. بیانات در دیدار نخبگان جوان علمی، 1396/07/26.
24. بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، 1397/06/15
25. الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج۲، ص79
26. بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، 1397/06/15.
27. همان.
28. همان.
29. بیانات در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران، 1395/05/31.
30. همان.
31. قرآن کریم، سوره الروم، آیه 30
32. بیانات در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران، 1395/05/31.
33. بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان، 1395/08/12
34.همان
35.نهجالبلاغه، خطبه ۱۵۱
36. قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه 8
37. بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان، 1395/08/12
38. همان
39. همان
40. بیانات در دیدار طلاب غیرایرانی حوزهی علمیهی قم، 1389/08/03
41. همان.
42.قرآن کریم، سوره النور، آیه 35
43. بیانات در دیدار طلاب غیرایرانی حوزهی علمیهی قم، 1389/08/03
44. بیانات در دیدار جمعی از اعضای تشکلها و جمعی از نخبگان دانشجویی، 1382/08/15
45. همان.
46.مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص ۸۴۴؛ إقبال الأعمال، سید ابن طاووس، ص ۷۰۶؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص ۶۲ (دعای کمیل)
47. بیانات در دیدار جمعی از اعضای تشکلها و جمعی از نخبگان دانشجویی، 1382/08/15
48. همان.
منبع:
تحریریه راسخون