از صدام تا نتانیاهو: تداوم یک دشمن، تکرار یک شکست

از جنگ تحمیلی (هشت ساله) تا جنگ 12 روزه؛ نگاهی بر عوامل پیروزی از منظر رهبری

در این مقاله قصد داریم با استناد به بیانات مقام معظم رهبری، به تحلیل عوامل بنیادین پیروزی ایران و شکست دشمن در دو جبههٔ دفاع مقدس — جنگ تحمیلی (هشت ساله) و جنگ 12 روزه — بپردازیم.
چهارشنبه، 2 مهر 1404
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
از جنگ تحمیلی (هشت ساله) تا جنگ 12 روزه؛ نگاهی بر عوامل پیروزی از منظر رهبری

مقدمه:

دفاع مقدس تنها یک جنگ نظامی نبود، بلکه آزمایشی الهی و تاریخی برای تشخیص حق از باطل، استقامت از ضعف، و ایمان از مادی‌گرایی بود.
 
 در هشت سال جنگ تحمیلی علیه رژیم بعث عراق و در جنگ دوازده‌روزه سال ۱۴۰۴ علیه رژیم صهیونیستی، ایران اسلامی در برابر توطئه‌های گسترده محور استکبار جهانی ایستاد و نه تنها از وجود خود دفاع کرد، بلکه پیروز شد.
 
این پیروزی، نه بر پایه برتری تسلیحاتی یا قدرت اقتصادی، بلکه مبتنی بر عوامل معنوی، انقلابی و ملی شکل گرفت. رهبر انقلاب مراراً بر این نکته تأکید کرده‌اند که دشمن، با وجود تمام ابزارهایش، نتوانسته است به هدف اصلی خود — ریشه‌کنی جمهوری اسلامی — دست یابد، زیرا این نظام بر بنیادهای الهی و مشارکت مردم مؤمن استوار است.
 
از آمادگی مقتدرانه و القاء رعب در دشمن تا وحدت ملّت، بصیرت، جهاد، عبرت از تاریخ و حضور زنان، همه این عوامل در قالب سنت‌های الهی و هوشیاری انقلابی، نقش تعیین‌کننده‌ای در شکست دشمن داشتند.
 
 این مقاله با استناد به بیانات مقام معظم رهبری، به تحلیل این عوامل می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه الگوی پیروزی دفاع مقدس، در دو جبهه مختلف و با دو ابزار منطقه‌ای (صدام و نتانیاهو)، همواره به تکرار شکست دشمن انجامیده است.
 

از جنگ تحمیلی (هشت ساله) تا جنگ 12 روزه؛ نگاهی بر عوامل پیروزی از منظر رهبری

1. تعریف دشمن و بنیان پیروزی ایران در دفاع مقدس

1-1. تعریف دشمن واقعی: کسی که عملیاتی دشمنی می‌کند
رهبر انقلاب در دیدار معلمان و فرهنگیان، مفهوم «دشمن» را با دقت و وضوح روشن می‌کنند:  «دشمن؛ مراد همسایه نیست، مراد رقیب نیست، مراد آن کشوری که با ما دشمنی نمی‌کند نیست؛ دشمن، [یعنی] آن‌که دشمنی می‌کند که او را هم همه می‌شناسند.»[1]
    
این تعریف، از گسترش مفهوم دشمنی به تمام مخالفان یا رقبای سیاسی جلوگیری می‌کند و تمرکز را بر دشمن عملیاتی معطوف می‌سازد؛ یعنی کسی که نه فقط با سخن، بلکه با اقدام، تهدید، تجاوز و حمله، دشمنی خود را نشان داده است. این تمایز، ضروری است تا انرژی نظام و ملت از پراکنش جلوگیری کند و تنها بر روی دشمن واقعی متمرکز شود.
 
این تمایز در هر دو جبههٔ دفاع مقدس حائز اهمیت بود. در جنگ تحمیلی، دشمن مستقیم، رژیم بعث عراق تحت فرماندهی صدام حسین بود که با حمله نظامی به خاک ایران، دشمنی خود را عملی کرد. اما پشت پرده این حمله، محور استکبار جهانی — به رهبری آمریکا و با همکاری کشورهای اروپایی — قرار داشت که صدام را مسلح، مالی و سیاسی حمایت می‌کرد و نقشه‌هایش را مدیریت می‌کرد.
 
در جنگ دوازده‌روزه سال 1404 نیز، دشمن مستقیم، رژیم صهیونیستی بود که با حمله مستقیم به تأسیسات حساس ایران، دشمنی خود را به صورت عینی اثبات کرد.
 
اما هماهنگی، پوشش هوایی، اطلاعات و تصمیم‌گیری استراتژیک، در دستان آمریکا بود. بنابراین، دشمن واقعی، تنها یک دولت منطقه‌ای نیست، بلکه محور استکبار جهانی است که از ابزارهای منطقه‌ای مانند صدام یا نتانیاهو استفاده می‌کند تا ایران اسلامی را تضعیف یا نابود کند.
 

1-2. شکست استراتژیک دشمن: نابودی نظام مطلوب، ولی استواری مضاعف آن

رهبر انقلاب با قاطعیت تأکید می‌کنند: «مسلّماً اینها[دشمنان] در مقابل ما شکست خوردند؛ دلیل شکست‌شان خیلی واضح است، چون اینها میخواستند جمهوری اسلامی نباشد؛ جمهوری اسلامی علاوه بر اینکه هست، دَه‌ها برابر قدرتمندتر از اوّل هم شده؛ خب این شکست است.»[2]
 
این جمله، معیار بنیادین پیروزی و شکست را مشخص می‌کند: هدف دشمن، نابودی وجودی جمهوری اسلامی بوده است، اما نتیجه دقیقاً برعکس شده است. نظام نه تنها پابرجاست، بلکه در طول سال‌ها، با وجود جنگ، تحریم و توطئه، قدرت، نفوذ و اقتدارش چندبرابر شده است.
 
عامل اصلی شکست دشمن، بنابراین، شکست در رسیدن به هدف وجودی است. این شکست در هر دو جبههٔ دفاع مقدس به وضوح مشهود بوده است. در جنگ تحمیلی، صدام حسین پس از هشت سال جنگ، تنها به یک نقطه مرزی دست یافت و در نهایت بدون هیچ مزیتی و با تلفات سنگین، عقب‌نشینی کرد. برنامه‌اش برای سقوط نظام اسلامی شکست خورد.
 
در جنگ 1404 نیز، رژیم صهیونیستی با حمله مستقیم به ایران، انتظار داشت برنامه هسته‌ای را متوقف کند، فرماندهان و دانشمندان کلیدی را از میان ببرد و با ایجاد فتنه داخلی، نظام را مختل کند. اما با مقاومت سخت و برنامه‌ریزی هوشمندانه ایران مواجه شد و نه تنها به اهدافش نرسید، بلکه متحمل تلفات سنگینی شد و ارادهٔ ملی ایران را تقویت کرد.
 
بنابراین، شکست دشمن به معنای عدم دستیابی به هدف اصلی است، و پیروزی ایران به معنای استمرار، استواری و تقویت نظام اسلامی در برابر تمام توطئه‌ها.
 
1-3. آمادگی مقتدرانه: عامل پیروزی و القاء رعب در دشمن
رهبر انقلاب به یک اصل قرآنی اشاره می‌کنند که زمینهٔ این مقاومت و پیروزی را فراهم می‌کند: تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ
«با آن (تجهیز و آمادگی) دشمن خدا و دشمن خودتان را وحشت‌زده کنید.»[ 3]
   
این آیه از سوره الأنفال، دستوری الهی برای ایجاد قدرت رعب‌آور است — نه برای تعدی و تجاوز، بلکه برای جلوگیری از تعرض دشمن. این، نوعی دفاع پیشگیرانه است که در آن، آمادگی مقتدرانه، دشمن را از ابتدا از تجاوز بازمی‌دارد.
 
مقام معظم رهبری توضیح می‌دهند: «خودتان را آن‌جور آماده کنید که دشمن خدا و دشمن شما، واهمه داشته باشند و هراس داشته باشند از شما.»[4]
    
عامل اصلی پیروزی ایران در برابر دشمن، آمادگی معنوی-نظامی است که دو اثر دارد: اولاً، پیش از جنگ، دشمن را وارد حالت واهمه و تردید می‌کند و از تعرض بازمی‌دارد. ثانیاً، در صورت وقوع جنگ، باعث مقاومت محکم و شکست دشمن می‌شود.
 
در جنگ 1404، اسرائیل با محاسبهٔ اشتباه وارد عملیات شد، اما با دیدن پاسخ سریع و موثر ایران، متوجه شد که با یک ملت معتقد و مجهز روبروست و وارد حالت واهمه شد.
در جنگ تحمیلی نیز، صدام دریافت که با یک ارتش معمولی روبرو نیست، بلکه با ردمی می‌جنگد که از مرگ نمی‌ترسند و ایمانشان به این آیه قرآنی، آن‌ها را به نیرویی رعب‌آور تبدیل کرده است. این آمادگی، نه تنها نظامی، بلکه معنوی و فرهنگی است و ریشه در ایمان، وحدت و بصیرت ملت دارد.
 

2. عدم فهم دشمن از سنت‌های الهی: ریشهٔ بنیادین شکست او

2-1. دشمن نمی‌فهمد: علت بلند شدن ایران از زیر فشار، سنت‌های الهی است
رهبر انقلاب در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه می‌فرمایند:  «دشمن... نمیتواند بفهمد که چرا، علّت چیست که جمهوری اسلامی هر دفعه از زیر بار این همه فشار میتواند بلند بشود بِایستد، سینه سپر کند، راه خودش را ادامه بدهد؛ این را نمیفهمد.»[5]
    
این نکته، ریشهٔ عمیق شکست دشمن را برمی‌آورد:دشمن با ذهنیت مادی و سیاسی عمل می‌کند، اما با یک نظام مواجه است که بر پایهٔ قوانین غیبی و الهی حرکت می‌کند.
 
هر بار که دشمن (آمریکا، رژیم صهیونیستی، رژیم بعث) فکر کرد ایران تحت فشار نظامی، اقتصادی یا رسانه‌ای خواهد افتاد،
→ برعکس، ایران بلند شد، مقاومت کرد و راه خود را ادامه داد.
 
دلیل این امر؟ نه فقط وحدت یا ایمان مردم، بلکه عمل به سنت‌های الهی است — قوانینی که در قرآن ترسیم شده و خارج از محاسبات سیاسی دنیوی هستند.
 
2-2. سنت‌های الهی: قانون‌های پنهان حاکم بر تاریخ و پیروزی
رهبر انقلاب توضیح می‌دهند: «اینها نتوانستند بفهمند که در عالمِ بشر غیر از محاسبات و مناسبات سیاسی، یک محاسبات و مناسبات دیگری هم وجود دارد که آنها قادر به فهم آن نیستند؛ آنها سنّت‌های الهی است.»[6]
    
سنت الهی = قانونی که خداوند در عالم طبیعت و معنویت جاری می‌کند.مثل قانون جاذبه که همه می‌بینند، اما سنت‌های الهی «پنهان» هستند و تنها کسانی آنها را می‌بینند که ایمان دارند.
 
قرآن پر از این قوانین است. رهبری چند مورد را یادآوری می‌کنند:
الف) لَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُه «خدا هر کسی را که او را یاری کند، یاری خواهد کرد.»[7]  این، یکی از مهم‌ترین سنت‌های الهی است. در هر دو جبههٔ دفاع مقدس مشهود بود:
 
در جنگ با عراق: وقتی مردم برای دفاع از دین و کشور برمی‌خاستند، خداوند آنها را یاری کرد — با تدبیر، شهادت، و معجزاتی که همه شاهد آن بودند.
 
در جنگ 1404: با وجود ضربه‌های سنگین، نیروهای دفاعی و علمی ایران به سرعت بازسازی شدند و برنامهٔ هسته‌ای به سرعت از سر گرفته شد — نشانهٔ نصرت الهی.
 
شرط این نصرت؟ عمل واقعی، نه فقط گفتن.رهبری تأکید می‌کنند: «البتّه به شرطی که حرکت کنید، عمل کنید، نه اینکه [فقط] بگویید؛ عمل کنید.»[8]
 
ب) لَئِن شَکَرتُم لَاَزیدَنَّکُم
«اگر شکرگزاری کنید، نعمت‌هایتان را افزایش خواهم داد.»[9] وقتی ایران از نعمت استقلال، هویت اسلامی و دانشمندان خود شکرگزار است و آنها را در راه خدا مصرف می‌کند، خداوند این نعمت‌ها را مضاعف می‌کند.
 
در جنگ 1404، با شهادت دانشمندان و فرماندهان، به جای ضعف، نسل جدیدی از دانشمندان و فرماندهان ظهور کرد — نشانهٔ «افزایش نعمت» در پاسخ به شکر.
 
ج) الَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدیَنَّهُم سُبُلَنا
«کسانی که در راه ما جهاد کنند، قطعاً راه‌های ما را به آنها هدایت خواهیم کرد.»[10] این سنت الهی، عامل پیروزی در برابر برتری نظامی دشمن است.  
 
در جنگ تحمیلی: جوانان بی‌تجربه، بدون تجهیزات پیشرفته، ولی با جهاد معنوی، راه‌های پیروزی را کشف می‌کردند.
در جنگ 1404: با وجود حمله ناگهانی و پیشرفته، نیروهای دفاعی راه‌های مقاومت و بازسازی را در کوتاه‌مدت پیدا کردند.
 
2-3. تفاوت بین قوانین طبیعی و قوانین الهی: چشم دشمن فقط اولی  را می‌بیند
رهبر انقلاب با اشاره به آیات قرآن، تمایز بین قوانین ظاهری و پنهان را روشن می‌کنند: «وَ الشَّمسُ تَجری لِمُستَقَرٍّ لَها ذَلِکَ تَقدیرُ العَزیزِ العَلیم * وَ القَمَرَ قَدَّرناهُ مَنازِل؛»[11]  «لَا الشَّمسُ یَنبَغی لَها اَن تُدرِکَ القَمَر؛»[12]
«خورشید پیوسته در مسیرش حرکت می‌کند؛ این تقدیر خداوند قادر و داناست.»«نه خورشید را سزاست که به ماه برسد، و نه شب بر روز پیشی می‌گیرد؛ هر کدام در مسیر خود شناورند.»اینها قوانین طبیعی هستند — قابل مشاهده، قابل محاسبه، و همه می‌فهمند.
 
اما سنت‌های الهی مثل: اَنَّ اللَّهَ مَعَ المُتَّقین (خدا با پرهیزکاران است)[13] وَ مَن أَصدَقُ مِنَ اللَّهِ قیلًا (کیست که در گفتارش از خدا صادقتر باشد؟!)[14]اینها قوانین معنوی هستند — نامرئی برای دشمن، اما حقیقتی برای مؤمنان.
 
دشمن با محاسبات نظامی و اطلاعاتی حرکت می‌کند، اما می‌بیند که محاسباتش از کار می‌افتد — چون نمی‌داند «خدا با مؤمنان است».
 
2-4. نتیجه: شکست دشمن، ناشی از کوری در برابر قوانین غیبی تاریخ
عامل اصلی شکست دشمن در مقابل ایران اسلامی آن است که او نمی‌فهمد تاریخ تنها با محاسبات سیاسی، نظامی و اقتصادی جریان نمی‌یابد، بلکه تحت تأثیر قوانین معنوی و الهی حرکت می‌کند.
 
دشمن با ذهنیتی مادی و خطی عمل می‌کند و بر اساس آن، تصور می‌کند که با اعمال فشار از طریق تحریم، حمله نظامی یا توطئه‌های اطلاعاتی و رسانه‌ای، می‌تواند ایران را به زانو درآورد. اما در هر بار، با واقعیتی روبرو می‌شود که خارج از محاسباتش است: ایران نه تنها خم نمی‌شود، بلکه بلند می‌شود، مقاومت می‌کند و راه خود را ادامه می‌دهد.
 
دلیل این پدیده، آن است که ایران اسلامی بر پایهٔ سنت‌های الهی حرکت می‌کند — قوانینی که در قرآن ترسیم شده و خارج از دایرهٔ درک دشمن قرار دارند. هر بار که دشمن فکر کرده با تحریم یا حمله، این نظام را تضعیف کند، متوجه نشده که با یک جامعهٔ مؤمن روبروست که به وعده‌های الهی اعتقاد دارد و بر اساس آن عمل می‌کند. این جامعه، به قانون لَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُه ایمان دارد و می‌داند که اگر در راه خدا بایستد، خداوند او را یاری خواهد کرد.
 
به قانون لَئِن شَکَرتُم لَأَزیدَنَّکُم پایبند است و می‌داند که شکرگزاری بر نعمت‌ها، منجر به افزایش آن نعمت‌ها می‌شود. و به قانون الَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدیَنَّهُم سُبُلَنا تکیه دارد و می‌داند که مجاهدت در راه خدا، هدایت و راه‌اندازی در پیش رو را به ارمغان می‌آورد.
 
بنابراین، عوامل بنیادین پیروزی ایران، برتری تسلیحاتی یا قدرت اقتصادی نیست، بلکه ایمان عمیق به قوانین غیبی خداوند است؛ قوانینی که در طول تاریخ، همواره در برابر قدرت‌های ظالم، به پیروزی مؤمنان منجر شده‌اند.
 
 دشمن، با تمام ابزارهایش، نمی‌تواند این حقیقت را درک کند، چون دیدگاهش محدود به عالم مادی است. و همین کوری در برابر قوانین غیبی تاریخ، همان عامل اصلی شکست اوست.
 
3. بصیرت و صبر: شرط حمل پرچم انقلاب در برابر طرح‌های دشمن
3-1. طرح دشمن: تضعیف از درون با ایجاد تفرقه، فساد و بی‌اعتمادی
ر
هبر انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس تأکید می‌کنند که اگر دشمن قصد تحقق آرزوی بزرگ خود — یعنی ریشه‌کنی جمهوری اسلامی و پایین آوردن پرچم اسلام از قلهٔ این کشور — را داشته باشد، طبیعتاً این هدف تنها از طریق یک طرح منسجم و برنامه‌ریزی‌شده قابل تحقق است؛ طرحی که اجزای متعددی دارد و بر پایهٔ مقدمات دقیقی استوار است[15].
 
این رویکرد، نشان می‌دهد که دشمن به خوبی می‌داند نابودی یک نظام ایمانی و مقاوم مانند جمهوری اسلامی، تنها با یک حملهٔ نظامی ممکن نیست، بلکه باید از درون تضعیف شود.
 
هدف اصلی دشمن، نه صرفاً ایجاد مشکلات، بلکه نابودی هویت اسلامی و انقلابی ایران است. برای رسیدن به این هدف، از ابزارهای غیرنظامی استفاده می‌کند که همگی به عنوان پیش‌زمینه‌های ضروری برای ضربهٔ نهایی عمل می‌کنند.
 
این ابزارها شامل ایجاد اختلاف و تفرقه در میان مردم، ترویج بی‌ایمانی و رویکردهای ضدّینی، ایجاد مشکلات معیشتی و اقتصادی، عمیق کردن فاصله‌های طبقاتی، گسترش فساد اخلاقی و اداری، بدبین کردن مردم به مسئولان و نهادهای انقلابی، و تضعیف حیثیت نهادهای نظارتی و قضایی مانند قوهٔ قضائیه، شورای نگهبان و مجلس است[16].
 
همهٔ این اقدامات، بخشی از یک طرح واحد و سیستماتیک هستند که به تدریج و با محاسبهٔ دقیق اجرا می‌شوند. ابتدا اعتماد عمومی به نظام از بین می‌رود، سپس وحدت ملی شکسته می‌شود، پس از آن نهادهای انقلابی به‌تدریج بی‌اعتبار می‌شوند و در نهایت، جمهوری اسلامی بدون پایهٔ معنوی، اجتماعی و اعتقادی، فرو می‌ریزد. این زنجیره، از دیدگاه دشمن، تنها راه ممکن برای شکست نظام اسلامی است.
 
اما در این میان، بعضی افراد، بدون آنکه قصد همکاری با دشمن داشته باشند، به طور ناخواسته به این طرح کمک می‌کنند. آنها به این دلیل که نمی‌فهمند اقدامات ظاهراً جزئی آنها — مانند انتقاد اغراق‌آمیز از نهادها، گسترش شایعات، یا ترویج ناامیدی — چگونه به یک طرح بزرگ تبدیل می‌شود، در واقع در حال کمک به دشمن هستند.
 
 رهبر انقلاب این وضعیت را «عدم بصیرت» می‌نامند و تأکید می‌کنند: «بعضی‌ها به این بخش کمک می‌کنند، بدون این‌که به ارتباط این بخش با دیگران توجه کنند؛ این بر اثر عدم بصیرت است»[17]. این جمله، هشداری است به همهٔ آنانی که با وجود نیت خیر، از عمق توطئهٔ دشمن بی‌خبرند و در نتیجه، بدون قصد، به تضعیف نظام کمک می‌کنند.
 
3-2. فقط اهل بصیرت و صبر می‌توانند پرچم انقلاب را بردارند
رهبر انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس، به روایتی عمیق از امام علی (ع) در نهج‌البلاغه اشاره می‌کنند که در آن فرموده‌اند: «و لا یحمل هذا العلم الّا اهل البصر والصّبر»[18].
 
این جمله، معیار بنیادین برای حمل مسئولیت بزرگ انقلاب و دفاع از نظام اسلامی است؛ مسئولیتی که تنها با دارا بودن دو ویژگی اساسی — بصیرت و صبر — ممکن می‌شود. این علم، به معنای عام، شامل تمام دانش الهی، ایمان، مسئولیت‌پذیری سیاسی و مقاومت در برابر دشمن است.
 
 پرچم انقلاب، نه بر دوش کسانی که فقط قدرت دارند، نه بر دوش کسانی که فقط تسلیحات دارند، بلکه بر دوش کسانی است که چشم درونی دارند تا طرح‌های دشمن را تشخیص دهند، و دلی استوار دارند تا در مقابل فشارها ایستادگی کنند. رهبری با تأملی ظریف بر ساختار واژه‌ها می‌فرمایند: «حروف بصر و صبر یکی است، ترکیبش دوتاست؛ و چه زیبا!»[19].
 
 این گفتار، اشاره به وحدت درونی این دو صفت دارد: بصیرت بدون صبر، ناتمام است؛ صبر بدون بصیرت، بی‌جهت است. تنها ترکیب این دو، انسان را شایستهٔ حمل این بار سنگین می‌کند.
 
3-3. بصیرت: سلاح اصلی در برابر توطئه‌های پنهان دشمن
عامل اصلی پیروزی ایران در برابر دشمن، بصیرت ملت و نخبگان است. این بصیرت، نه فقط دانش، بلکه درک عمقی از طرح‌های استکبار جهانی است. در دوران جنگ تحمیلی، وقتی رژیم بعث عراق به فرماندهی صدام حمله کرد، بسیاری در جهان تصور می‌کردند این یک جنگ عادی بین دو کشور است.
 
 اما مردم ایران، با الهام از رهبری و هوشیاری انقلابی، فهمیدند که صدام تنها یک ابزار است و پشت پرده، آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی، نقشه‌ای گسترده برای نابودی جمهوری اسلامی را مدیریت می‌کنند. این درک، همان «بصر» است.
 
در جنگ 1404 نیز، با حمله مستقیم اسرائیل به ایران، بسیاری انتظار داشتند واکنش ایران تنها نظامی باشد. اما ملت و رهبری متوجه شدند که این حمله، تنها یک عملیات نظامی نیست، بلکه بخشی از یک طرح طولانی‌مدت برای تضعیف برنامه هسته‌ای، نابودی دانشمندان و فرماندهان کلیدی و ایجاد بی‌اعتمادی داخلی است.
 
 این تشخیص، نشانهٔ بالای بصیرت بود و باعث شد پاسخ ایران نه تنها سریع و مؤثر، بلکه استراتژیک و فراتر از لحظه باشد. در مقابل، کسانی که فاقد این بصیرت هستند، فقط به ظواهر نگاه می‌کنند.
 
 آنها تحریم‌ها را صرفاً یک موضوع اقتصادی می‌دانند، فساد را یک مشکل مدیریتی، و اختلافات را درون‌زا. نمی‌فهمند که همه اینها پیش‌زمینه‌هایی هستند که دشمن برای تضعیف از درون طراحی کرده است. و بدین ترتیب، بدون اراده، اما با عدم تشخیص، به تحقق اهداف دشمن کمک می‌کنند.
 
3-4. صبر: شرط استمرار و پایداری در راه مقاومت
اما بصیرت، هرچند ضروری، به تنهایی کافی نیست. راه انقلاب و دفاع مقدس، راهی طولانی، پرچالش و پر از تلفات است. در این مسیر، بدون صبر، حتی با بالاترین سطح از بصیرت، انسان ممکن است از مسیر منحرف شود یا ارادهٔ خود را از دست بدهد.
 
صبر در اینجا به معنای تحمل است: تحمل تلفات سنگین انسانی، تحمل فشارهای اقتصادی و رسانه‌ای، و تحمل تأخیر در دستیابی به نتایج.
در جنگ تحمیلی، صبر مردم ایران باعث شد پس از هشت سال جنگ، با وجود هزاران شهید و صدمات گسترده، پرچم اسلام پایین نیاید و نظام اسلامی نه تنها مقاومت کند، بلکه پایدار بماند.
 
 در جنگ 1404، صبر و استقامت نیروهای دفاعی، علمی و فرماندهی باعث شد ظرف چند هفته، زیرساخت‌های آسیب‌دیده بازسازی شوند، برنامه هسته‌ای دوباره به حرکت درآید و فضای روانی کشور به سرعت بازگردانده شود. این صبر، نه نوعی سکون یا تسلیم، بلکه نوعی استقامت فعال است که در آن، هر فرد در جایگاه خود، بدون تردید و تعلل، به انجام وظیفه ادامه می‌دهد.
 
3-5. نتیجه: بصیرت و صبر، بنیان پیروزی و عامل شکست دشمن
در نهایت، عامل اصلی پیروزی ایران در برابر دشمن، ترکیب منحصر به فردی از بصیرت و صبر است. بصیرت، انسان را از درون تجهیز می‌کند تا طرح‌های دشمن را تشخیص دهد و از تله‌های ایدئولوژیک و سیاسی دوری کند. صبر، او را از بیرون محکم می‌سازد تا در مقابل فشارها، تحریم‌ها و تلفات، استوار بماند و راه خود را ادامه دهد.
 
در مقابل، عامل اصلی شکست دشمن این است که او تصور می‌کند با ایجاد مشکلات معیشتی، ترویج فساد، ایجاد تفرقه و بدبینی، می‌تواند ایران را از درون فرو بگیرد. اما نمی‌داند که این ملت، ملتی از اهل بصر و صبر است.
 
هرچه دشمن بیشتر فشار بیاورد، این ملت بیشتر می‌بیند و بیشتر می‌فهمد. هرچه بیشتر تحریم کند، این ملت بیشتر صبور می‌ماند و در مسیر خود استوارتر می‌شود. این، همان چرخهٔ پیروزی است که قرآن و سنت‌های الهی آن را ترسیم کرده‌اند. بنابراین، پرچم اسلام نه تنها پایین نمی‌آید، بلکه با گذشت زمان، در برابر توفان‌های دشمن، بلندتر و استوارتر می‌شود.
 

4. وحدت ملّت ایران: مشت محکم پولادین در برابر نقشه‌های دشمن

4-1. شکست اولیهٔ طرح دشمن در جنگ دوازده‌روزه
رهبر انقلاب در سخنرانی تلویزیونی خود خطاب به ملت ایران تأکید می‌کنند که در جنگ دوازده‌روزه، اتحاد و یکپارچگی ملّت ایران، نقشه‌های دشمن را از همان ابتدا ناکام گذاشت[20].
 
 دشمن انتظار داشت که با حمله نظامی و ترور فرماندهان و شخصیت‌های مؤثر نظام، بتواند فضای داخلی کشور را تحت تأثیر قرار دهد و به اغتشاش و آشوب دست یابد.
 
هدف اصلی دشمن، تنها زدن فرماندهان نبود؛ آنها فقط وسیله بودند. هدف واقعی، مختل کردن نظام جمهوری اسلامی و ایجاد فتنه و آشوب خیابانی بود — به‌ویژه در تهران — تا با به حرکت درآوردن مردم علیه نظام، زمینهٔ تغییر حکومت فراهم شود.
 
رهبری اشاره می‌کنند که دشمن حتی از قبل برنامه‌ریزی کرده بود و برای دورهٔ "بعد از جمهوری اسلامی" نیز سناریوها ترسیم کرده بود[21].
 
اما این طرح از همان قدم اول شکست خورد. با شهادت برخی فرماندهان، جایگزینانشان بلافاصله تعیین شدند و ساختار نیروهای مسلح بدون لحظه‌ای تأخیر و با استحکام بیشتری ادامه یافت. اما مهم‌تر از آن، مردم بودند — مؤثرترین عنصر در این معادله. دشمن تصور می‌کرد مردم را می‌توان علیه نظام به خیابان کشاند، اما برعکس، مردم خیابان‌ها را پر کردند، نه علیه نظام، بلکه علیه دشمن.
 
این واکنش مردمی، به حدی بود که عوامل دشمن در خارج از کشور، از سوی دستگاه‌های حامی خود شنیدند: «بی‌عُرضه‌ها! ما دیگر چه کاری می‌توانستیم برای شما بکنیم که نکردیم؟
 
زمینه را فراهم کردیم، بمباران کردیم، عده‌ای را ترور کردیم، کشتیم؛ چرا کاری نکردید؟». و عوامل دشمن در داخل پاسخ دادند: «ما می‌خواستیم کاری بکنیم، اما مردم به ما اعتنا نکردند، به ما پشت کردند.
 
 مسئولان انضباطی نیز مانع شدند و ما نتوانستیم هیچ کاری انجام دهیم.» بنابراین، نقشه دشمن عقیم شد — نه به دلیل ضعف نظام، بلکه به دلیل هوشیاری، وحدت و هویت جمعی مردم.
 
4-2. وحدت ملّت: عامل پیروزیِ دائمی و غیرقابل تخریب
رهبر انقلاب تأکید می‌کنند که آنچه در روزهای نخست جنگ دوازده‌روزه رخ داد، فقط یک واکنش زودگذر نبود، بلکه نشانه‌ای از یک واقعیت بنیادین است: وحدت ملّت ایران در برابر دشمن، همچنان پابرجاست و باقی خواهد ماند[22].
 
برخی — که منشأ آنها خارج از کشور است و خبرهای رسیده این موضوع را تأیید می‌کند — در تلاشند تصور بدهند که این اتحاد تنها مختص همان روزها بوده است.
 
 مدعی می‌شوند که پس از گذشت چند روز، این وحدت تضعیف می‌شود، اختلافات سیاسی و قومی غالب می‌آیند، و مردم به تفرقه می‌افتند. سپس می‌خواهند از این گسل‌ها استفاده کنند تا مردم را به جان یکدیگر بیندازند و آشوب و شورش به وجود آورند.
 
رهبری با قاطعیت می‌فرمایند: «این حرف، غلط محض است.»[23] بله، در مسائل سیاسی اختلاف‌نظر وجود دارد و کشور ما اقوام مختلفی دارد که همگی به ایرانی‌بودن خود افتخار می‌کنند. اما در مقابل دشمن، همه این مجموعه، یک مشت محکم پولادین است که بر فرق دشمن فرود خواهد آمد.
 
این وحدت، فقط یک احساس لحظه‌ای نیست، بلکه هویتی جمعی و الهی است که در دوران انقلاب، دفاع مقدس و اکنون جنگ 1404، به اثبات رسیده است.
 
 ایران امروز، همان ایران روز بیست‌وسوم و بیست‌وچهارم خرداد است — روزی که مردم خیابان‌ها را پر کردند و علیه «صهیون ملعون و آمریکای جنایتکار» شعار دادند.
 
4-3. نتیجه: وحدت ملّت، عامل شکست دشمن و تضمین پیروزی آینده
عامل اصلی شکست دشمن در جنگ دوازده‌روزه، عدم توانایی او در تقسیم مردم بود. او تصور می‌کرد که با ایجاد تلفات و فشار، می‌تواند جامعه را به دو دسته تقسیم کند: موافق نظام و مخالف نظام. اما متوجه نشد که در مقابل دشمن خارجی، همه مردم یک سپرند.
 
این وحدت، تنها یک عامل دفاعی نیست، بلکه یک قدرت تهاجمی معنوی است. وقتی دشمن می‌بیند که با یک جامعه منقسم روبرو نیست، بلکه با یک ملت یکپارچه و هوشیار مواجه است، از ادامهٔ تجاوز بازمی‌ایستد.
 
رهبری تأکید می‌کنند که این اتحاد ملی امروز وجود دارد، در گذشته هم بوده و در آینده نیز — به توفیق الهی — باقی خواهد ماند[24]. این، نه یک امید، بلکه یک واقعیت تاریخی است که در هر بحرانی، به اثبات رسیده است.
 
و در نهایت، این وحدت، مسئولیتی جمعی است. همه ما — مسئولان، نخبگان، رسانه‌ها و مردم — در حفظ و تقویت این وحدت مسئولیت داریم. زیرا تا زمانی که این مشت پولادین سر جایش باشد، هیچ دشمنی نمی‌تواند به مقصد خود دست یابد.
 

5. ناتوانی دشمن در آسیب رساندن با حضور مردم در صحنه

5-1. نظام اسلامی، نظامی وابسته به حضور و ارادهٔ مردم مؤمن
رهبر انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری تأکید می‌کنند که نظام جمهوری اسلامی، نظامی است که عمیقاً وابسته به آراء، احساسات، عواطف، اراده، عزم و حضور مردم مؤمن در صحنه است[25].
 
 این ویژگی، تمایز بنیادین این نظام با نظام‌های دیکتاتوری و غربی است که بر قدرت سخت، امنیت مطلق یا محاسبات الگوریتمی استوارند.
 
در نظام اسلامی، مردم تنها رأی‌دهنده یا شاهد نیستند، بلکه فاعل اصلی تاریخ هستند. وقتی مردم با ایمان و عزم راسخ در صحنه حضور می‌یابند، قدرتی ایجاد می‌شود که فراتر از تسلیحات و منابع مادی است.
 
 این حضور، در دوران جنگ تحمیلی، باعث شد مردم با وجود تحریم و کمبود تجهیزات، به جبهه‌ها بروند، خود را فدای کشور کنند و جلوی پیشروی دشمن را بگیرند.
 
در جنگ دوازده‌روزه نیز، این حضور مردمی بود که نقشه دشمن برای ایجاد آشوب و فتنه را عقیم کرد. وقتی دشمن تصور می‌کرد با ترور فرماندهان و دانشمندان، مردم را به خیابان علیه نظام بکشاند، برعکس شاهد بود که مردم، خود به خیابان آمدند — اما برای حمایت از نظام، برای اعلام همبستگی با شهدای ملی و برای نمایش واحدپالایی در برابر دشمن.
 
این حضور، تنها یک حرکت اعتراضی نیست، بلکه بیانیه‌ای از هویت جمعی ملت ایران است: ما در مقابل دشمن خارجی، یک ملت هستیم، یک قلبیم، یک روحیم.
 
5-2. شکست طرح دشمن؛ زیرا مکر او به خودش بازمی‌گردد
رهبری با استناد به قرآن کریم، حقیقتی الهی و تاریخی را یادآوری می‌کنند: «و لا یَحیقُ المَکرُ السَّیِّئُ إِلّا بِأَهلِهِ»[26]  «هرگز نیرنگ و مکر بد، جز به خودِ مکرکنان بازمی‌گردد.» «استکبار در زمین و نیرنگهای بدشان؛ اما این نیرنگها تنها دامان صاحبانش را می‌گیرد...»
    
این آیه، قانونی جاری و ثابت در تاریخ بشر است. هر دشمنی که با استکبار، فتنه، توطئه و مکر به ایران اسلامی حمله کرده، در نهایت متوجه شده که این مکر، نه به این کشور، بلکه به خودش آسیب زده است.
 
در جنگ تحمیلی، صدام تصور می‌کرد با حمایت آمریکا و اروپا، می‌تواند ایران را تسخیر کند. اما نتیجه، نابودی نیروهایش، تصرف شهرهای عراقی توسط ایران، و در نهایت، عقب‌نشینی شرمنده‌اش بود. مکر او به خودش بازگشت.
 
در جنگ 1404 نیز، اسرائیل و حامیانش تصور می‌کردند با حمله نظامی و ترور، می‌توانند برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کنند و فتنه داخلی ایجاد کنند. اما نتیجه، تقویت بیشتر اراده ملی، افزایش همبستگی، و شتاب بیشتر در بازسازی و توسعه برنامه دفاعی و علمی بود. مکر دوباره به خود دشمن بازگشت.
 
بنابراین، دشمن نخواهد توانست هیچ آسیبی به این انقلاب و این کشور برساند — نه به دلیل ضعف او، بلکه به دلیل قدرت ذاتی نظام اسلامی و حضور ملت مؤمن[27].
 
5-3. مسئولیت جمعی: شناخت وظیفه و عمل به آن
رهبری تأکید می‌کنند که برای ادامه این مسیر پیروزی، باید میدان، جایگاه و مسئولیت خود را بشناسیم و با دقت به آن عمل کنیم[28]. این مسئولیت، فقط بر دوش رهبری یا مسئولان نیست، بلکه بر دوش همه است: مردم، نخبگان، مدیران، رسانه‌ها.
 
نباید در رفتار خود یا رفتار دیگران، در این زمینه اغماض داشته باشیم. اگر این وظایف سنگین را بشناسیم و به آن عمل کنیم، موفق خواهیم بود — نه به دلیل قدرت مادی، بلکه به فضل الهی و با برکت حضور مردم در صحنه.
 
این حضور، تنها در جنگ نیست، بلکه در تمام عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ضروری است. وقتی مردم در انتخابات، در اعتراضات مشروع، در پشتیبانی از تولید ملی، در مقابله با فساد و در حفظ وحدت ملی حضور فعال داشته باشند، نظام اسلامی در برابر هر توطئه‌ای استوار می‌ماند. و این، نه یک رویا، بلکه حقیقتی است که در هر بحرانی، به اثبات رسیده است.
     

6. جهاد، دری از درهای بهشت

6-1. نظامی در اسلام، مجاهدی است که برای والاترین ارزش‌ها می‌جنگد
رهبر انقلاب در مراسم مشترک دانشجویان دانشگاه‌های افسری ارتش تأکید می‌کنند که نظامی در فرهنگ اسلامی، تنها یک فرد نظامی نیست، بلکه انسانی است که با معرفت و آگاهی از برترین ارزش‌های الهی و انسانی، دفاع جانانه می‌کند[29].
 
این دفاع، به معنای واقعی، به میدان آوردن جان، هستی، سلامت و تمام وجود خود است؛ نوعی فداکاری مطلقاً بی‌چشم‌داشت در راه حق.
 
آنچه که این نظامی برایش می‌جنگد، فقط یک خط مرزی یا منافع مادی نیست، بلکه استقلال، سربلندی، افتخار، هویت، شخصیت ذاتی و دینی، و ارزش‌های مورد اعتماد یک ملت است. این ارزش‌ها، بالاترین اهداف انسانی و الهی محسوب می‌شوند و جانِ مجاهد، در مقایسه با آنها، ارزشی ندارد.
 
بنابراین، در عرف اسلامی، این نظامی «مجاهد» نامیده می‌شود — کسی که در راه خدا و حفظ کشور و انقلاب، جان خود را فدای مسیر می‌کند. این عنوان، نه یک القاب سیاسی، بلکه یک جایگاه معنوی و الهی است که در قرآن و سنت به آن اشاره شده است.
 
6-2. جهاد: دری از درهای بهشت و زره محکم الهی
رهبری به روایتی از امام علی (ع) در نهج‌البلاغه اشاره می‌کنند که در آن فرموده‌اند: «إنّ الجهاد باب من أبواب الجنّة فتحه الله لخاصّة أولیائه»[30] «جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند آن را برای اولیای خاص خود گشوده است.»
 
این روایت، جهاد را نه یک ضرورت نظامی، بلکه یک فرصت معنوی و الهی می‌داند. جهاد، تنها وسیله دفاع نیست، بلکه راهی برای نزدیکی به خدا، کسب رضایت الهی و ورود به بهشت است.
 
در روایت کامل، امام علی (ع) تأکید می‌کنند که جهاد، «لباس تقوا، زره استوار و سپر محکم خداست»[31]. هر کس از آن دوری کند، خدا او را «جامه ذلت» می‌پوشاند و قلبش را تحت فشار قرار می‌دهد. اما هر کس در راه خدا بجنگد، حتی اگر شهید شود، در عرصهٔ حقیقت، نه مرده، بلکه زنده و در درجات عالی الهی است.
 
این درک معنوی از جهاد، در هر دو جبههٔ دفاع مقدس به وضوح مشهود بود: در جنگ تحمیلی، جوانانی که بدون تجهیزات پیشرفته به جبهه می‌رفتند، نه به دنبال شهرت یا قدرت بودند، بلکه می‌دانستند «جهاد دری از درهای بهشت است». این باور، آنها را به شهادت می‌کشاند، اما شهادت را نه پایان، بلکه آغاز حیات والاتری می‌دانستند.
 
در جنگ 1404 نیز، فرماندهان و دانشمندانی که شهید شدند، در واقع مجاهد بودند. آنها نه تنها در میدان نظامی، بلکه در میدان علم، دفاع و تحقیق، برای حفظ استقلال و برنامه هسته‌ای ایران، جان خود را فدای کشور کردند. و این، همان جهاد است.
   
6-3. جهاد، عامل بنیادین پیروزی و ترسانِ دشمن
عامل اصلی پیروزی ایران در برابر دشمن، وجود لایه‌ای از مجاهدان مؤمن است که آماده فداکاری در راه ارزش‌های الهی هستند. دشمن، با تمام تسلیحات و طرح‌هایش، نمی‌تواند با این قشر مقابله کند، چون آنها از منطق مادی فراتر رفته‌اند.
 
وقتی دشمن متوجه می‌شود که روبروی او نه یک ارتش معمولی، بلکه نیروهایی معتقد، مصمم و موتکل به خدا است، از ادامهٔ تجاوز بازمی‌ایستد.
 در جنگ 1404، اسرائیل انتظار داشت با ترور فرماندهان و دانشمندان، ارادهٔ ملی ایران را بشکند. اما برعکس، شاهد بود که نسل جدیدی از مجاهدان بلافاصله جایگزین شدند و با روحیه‌ای بالاتر به مأموریت ادامه دادند.
 
این، نشانهٔ آن است که دری بهشت همچنان باز است و مردم ایران همچنان آماده ورود به آن از راه جهاد هستند. رهبری تأکید می‌کنند که این روحیه جهادی، نباید فقط در جنگ باشد، بلکه در تمام عرصه‌های دفاع از کشور — علم، اقتصاد، فرهنگ، سیاست — حضور داشته باشد. هر کسی که در راه ارزش‌های انقلاب و اسلام، با ایمان و فداکاری عمل کند، مجاهد است.
 
و در نهایت، این جهاد، نه تنها عامل پیروزی، بلکه سبب شکست دشمن است — چون دشمن، هرچه بیشتر به این در بهشت نزدیک شود، بیشتر از آن می‌هراسد.
 

7. نقش زنان در دوران جنگ تحمیلی

7-1. حضور بنیادین زنان از انقلاب تا جنگ تحمیلی
رهبر انقلاب در سومین نشست اندیشه‌های راهبردی تأکید می‌کنند که زنان در تمام مراحل تحولات انقلابی و دفاعی نقشی مؤثر و بی‌جایگزین داشته‌اند[32]. از همان روزهای اولیهٔ حرکت انقلابی — آن یک سال و نیمی که مردم عموماً به خیابان آمدند — حضور زنان در تجمعات و تظاهرات، تنها مکمل نبود، بلکه در بسیاری موارد پیشرو و تعیین‌کننده بود.
 
در بعضی شهرها، از جمله مشهد، اولین حرکت عمومی مردمی یک حرکت زنانه بود. این زنان، بدون ترس از تعرض پلیس، اولین قدم را برداشتند و فضا را برای ورود مردان به صحنه فراهم کردند. این الگوی حضور، نه تنها در دوران مبارزه، بلکه در تشکیل نظام، تثبیت انقلاب و سپس در دوران سخت جنگ تحمیلی، ادامه یافت.
 
رهبری تأکید می‌کنند که اگر زنان در آن تجمعات حضور نداشتند، تأثیرگذاری این جنبش‌های مردمی به همان حد نمی‌رسید. آنها نه فقط شرکت کردند، بلکه هویت معنوی و انقلابی جنبش را تقویت کردند.
 
7-2. زنان در محنت جنگ: مادران شهدا، همسران، پشتیبانان و مجاهدات
با شروع جنگ تحمیلی، شرایط به «دوران محنت، دوران امتحان سخت» تبدیل شد. رهبری با استناد به قرآن می‌فرمایند: «حتّی اذا ضاقت علیهم الأرض بما رحبت»[33] «تا جایی که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد.»
 
این آیه، تصویری دقیق از فضای روحی و معنوی جنگ است: فشار روانی، فقدان، تلفات، تحریم، و بیم از آینده. اما در این تنگنا، زنان ایرانی نقشی فوق‌العاده و غیرقابل‌سنجش ایفا کردند.
 
این نقش در چند لایه مشهود بود: مادران شهدا که با از دست دادن یک، دو، سه و حتی چهار فرزند، نه تنها شکسته نشدند، بلکه با افتخار از فرزندان شهیدشان یاد کردند و دیگران را به اعزام به جبهه تشویق کردند.
 
همسران شهدا که پس از شهادت همسرشان، نه تنها در خانه نماندند، بلکه به کارهای اجتماعی، پشتیبانی از جانبازان و تربیت فرزندان شهدا ادامه دادند.
 
زنان مباشر در میدان جنگ که در کارهای پزشکی، پشتیبانی منطقه‌ای، انتقال مجروحان، تدارکات و گاهی در واحدهای عملیاتی نظامی حضور داشتند.
    
رهبری تأکید می‌کنند که این حضور، تنها یک فعالیت انسانی نیست، بلکه عملی معنوی و مجاهدتی است. خود ایشان از نزدیک در اهواز شاهد این فعالیت‌ها بودند و تأکید دارند که «اینها یک مجموعه کاری است که واقعاً با هیچ معیاری، با هیچ ترازوئی قابل اندازه‌گیری نیست.»
 
7-3. نقش مادران شهدا: ستون اصلی مقاومت در برابر طرح دشمن
رهبری با عمقی شگفت‌انگیز به احساسات مادران می‌پردازند:هر والد وقتی فرزندش سرما می‌خورد یا سرفه می‌کند، چقدر نگران می‌شود. حال تصور کنید یک مادر، یکی پس از دیگری، چند فرزندش را به شهادت برساند. این، نه یک رقم آماری، بلکه دردی عمیق و الهی است.
 
اما این مادران، در لحظهٔ ورود جنازهٔ فرزندشان — یا حتی وقتی جنازه‌ای نمی‌آمد — به جای آه و ناله، گله و اعتراض به امام یا نظام، سکوتی پرمعنا، تسلیمی الهی و تشویق به دیگران داشتند. این رفتار، نقطه عطفی در تداوم جنگ بود.
 
رهبری با قاطعیت می‌فرمایند: «اگر این مادرها آن موقع... آه و ناله میکردند، گله میکردند، یقه چاک میزدند، اعتراض به امام و اعتراض به جنگ میکردند، مطمئناً جنگ در همان سالهای اول زمینگیر میشد.»[34]
 
بنابراین، نقش مادران شهدا، تنها یک نقش عاطفی نبود، بلکه یک نقش استراتژیک و دفاعی بود. آنها با تسلیم خود به میل الهی، پایه‌ای از پایه‌های مقاومت را محکم کردند. دشمن تصور می‌کرد با تلفات سنگین، ارادهٔ ملی را بشکند، اما متوجه نشد که مادران ایرانی، فرزندانشان را به عنوان هدیه‌ای به خدا و وطن می‌فرستند.
 
7-4. زنان، عامل پیروزی و شکست دشمن در بعد معنوی
عامل اصلی پیروزی ایران در برابر دشمن، تنها تسلیحات یا استراتژی نظامی نبود، بلکه وجود لایه‌ای از زنان مؤمن، مصمم و مجاهد بود که در خط مقدم و خطوط پشتی، ایستادگی کردند.
 
دشمن، با تمام توطئه‌هایش، نتوانست این لایه را تحت تأثیر قرار دهد، چون زنان ایرانی در این دوران، نه به عنوان قربانی، بلکه به عنوان فاعلِ تاریخ ظهور کردند. آنها نه تنها جلوی شکست معنوی جامعه را گرفتند، بلکه الهام‌بخش جوانان برای حضور در جبهه شدند.
 
در جنگ 1404 نیز، همین الگو تکرار شد: زنان دانشمند، خانواده‌های شهدا، مادران فرماندهان، با همان روحیه تسلیم و مقاومت، در کنار نظام ایستادند و با حضورشان، فضای روانی کشور را تثبیت کردند.
 
بنابراین، نقش زنان، نه یک نقش فرعی، بلکه یکی از عوامل بنیادین پیروزی و شکست دشمن است — زیرا جامعه‌ای که زنانش مؤمن، متعهد و مجاهد باشند، هرگز شکست ناپذیر است.
   

8. نگاه عبرت‌بینانه به وقایع هشت سال دفاع مقدس

8-1. عبرت: درسی الهی برای زندگی در دنیا و آخرت
رهبر انقلاب در دیدار فرماندهان سپاه تأکید می‌کنند که اسلام به پیروان خود عادت می‌دهد تا از وقایع تاریخی و زندگی روزمره عبرت بگیرند[35]. قرآن کریم مراراً بر این امر تأکید دارد: «إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصَارِ»[36] — «در این، عبرتی است برای صاحبان بصیرت.»  «فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ»[37] — «پس عبرت بگیرید، ای صاحبان چشم!»
    
 
اما این «عبرت» تنها به معنای آموختن درس‌های معاش و زندگی مادی نیست؛ بلکه درسی بنیادین برای زندگی ابدی است. انسان نباید فقط به زندگی چندروزهٔ دنیا بسنده کند، بلکه باید با نگاهی عمیق، از حوادث تاریخی و شخصی درس بگیرد تا بتواند هم این نسل را آباد کند و هم نسل بعد — یعنی آخرت — را به سعادت برساند.
 
رهبری تأکید می‌کنند: «تا چشم بر هم بزنید، همه چیز تمام شده است. مهم آن نشئه است که از لحظهٔ وفات تا قیام قیامت، انسان دچار آن است.»[38] بنابراین، تلاش برای خوشی ابدی، باید بسیار فراتر از تلاش برای لذت‌های لحظه‌ای دنیا باشد. و این تلاش، تنها از طریق نگاهی عبرت‌بخش به وقایع گذشته ممکن می‌شود.
 
8-2. عبرت از دفاع مقدس: آینه‌ای از حقیقت و سرنوشت دو جهان
رهبری اشاره می‌کنند که جنگ هشت ساله دفاع مقدس، با تمام مقدمات و مآخذهایش، یکی از بزرگترین صحنه‌های عبرت در تاریخ اسلام معاصر است[39]. این جنگ تنها یک رویداد نظامی نبود، بلکه آزمایشی الهی بود که نشان داد چگونه یک ملت مؤمن، در مقابل ظلم و تجاوز، با ایمان، شجاعت و تسلیم به خدا، پیروز می‌شود.
 
این صحنه، در برابر امت اسلامی و جهانیان، تصویری روشن از دو سرنوشت ارائه می‌دهد: سرنوشت ملتی که قبل از انقلاب در زیر حکومتی فاسد، وابسته و غرب‌زده زندگی می‌کرد: مردم گرفتار، هویت فرهنگی و دینی از بین رفته، آینده تار و بسته.
 
در مقابل، سرنوشت ملتی که پس از انقلاب، با ایمان و مقاومت، در برابر دشمنان جهانی ایستاد و در جنگ تحمیلی، با وجود کمبود تجهیزات، به پیروزی معنوی و استراتژیک رسید.
    
این تقابل، خود یک درس بزرگ است: ملت ایران از این دو صحنه عبرت گرفت و مسیر خود را انتخاب کرد. یکی از مهم‌ترین بروزهای این انتخاب، ایستادگی در میدان جنگ هشت ساله بود — جنگی که نه تنها وجود ملت را نجات داد، بلکه هویت الهی و استقلال آن را تثبیت کرد.
 
8-3. عبرت از مثال امام علی (ع): تقوا، مانع ورود به شبهات
رهبری به روایتی عمیق از امام علی (ع) در نهج‌البلاغه اشاره می‌کنند که در آن فرموده‌اند: «إنّ من صرّحت له العِبَر عمّا بین یدیه من المَثُلات، حجزته التّقوی عن تقحّم الشّبهات»[40] «هر کس که عبرت‌های زندگی بر او آشکار شود و کیفرهای پیش رویش را ببیند، تقوا او را از ورود به شبهات بازمی‌دارد.»
  
این روایت، نشان می‌دهد که عبرت، تنها یک عمل فکری نیست، بلکه تبدیل به تقوا و عمل می‌شود. وقتی انسان به درستی از تاریخ عبرت می‌گیرد، دیگر به سمت گناه، فساد، تفرقه و اغراق نمی‌رود، حتی از شبهات آن نیز دوری می‌کند.
 
در جنگ تحمیلی، این مسئله به وضوح مشهود بود: مردم، با دیدن ظلم دشمن، با شهادت فرزندانشان، با تحمل تحریم و فقر، به جای سرخوردگی و ناامیدی، تقوا و استواری بیشتری پیدا کردند. به جای اینکه به سمت نفاق یا تسلیم بروند، محکم‌تر ایستادند.
 
و در جنگ 1404 نیز، مردم با دیدن توطئه‌های دشمن، با شهادت فرماندهان و دانشمندان، دوباره از این صحنه عبرت گرفتند و نه تنها اجازه ندادند فضا به نفع دشمن تغییر کند، بلکه با حضور در خیابان‌ها و حمایت از نظام، نشان دادند که هنوز هم درس دفاع مقدس را فراموش نکرده‌اند.
 
8-4. نتیجه: دفاع مقدس، مدرسهٔ عبرت و پایهٔ پیروزی آینده
عامل اصلی پیروزی ایران در برابر دشمن، حفظ نگاه عبرت‌بخش به گذشته است. وقتی یک ملت بتواند از تجربیات خود درس بگیرد، دیگر تحت تأثیر توطئه‌ها و اغواءهای دشمن قرار نمی‌گیرد.
 
دفاع مقدس، نه یک فصل بسته از تاریخ، بلکه یک مدرسهٔ زنده است که هر نسل باید از آن عبرت بگیرد. این مدرسه به ما یاد می‌دهد که:
1-  مقاومت باعث پیروزی می‌شود،
2- ایمان قوی‌تر از تسلیحات است،
3- وحدت ملی، خط قرمز است،
4- و تقوا، سپری است در برابر شبهات.
بنابراین، شکست دشمن در گذشته و حال، ناشی از این است که او نمی‌فهمد این ملت، از تجربیات خود درس می‌گیرد. او تصور می‌کند که با تکرار توطئه، می‌تواند ملتی را به زانو درآورد که قبلاً از چنین توطئه‌هایی عبرت گرفته است.
 
رهبری تأکید می‌کنند: «از آن عبرت، ملت ایران خوب استفاده کرد.»[41] و این استفاده، نه تنها در گذشته، بلکه در آینده نیز، تضمین‌کنندهٔ پیروزی ایران اسلامی خواهد بود.
 

پانویس‌ها:

[1] بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان (۱۳۹۵/۰۲/۱۳)
[2] بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان (۱۳۹۵/۰۲/۱۳)
[3] قرآن کریم، سوره الأنفال، آیه 60
[4] بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان (۱۳۹۵/۰۲/۱۳)
[5] بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه (۱۴۰۱/۰۴/۰۷)
[6] بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه (۱۴۰۱/۰۴/۰۷)
[7] قرآن کریم، سوره الحج، آیه 40
[8] بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه (۱۴۰۱/۰۴/۰۷)
[9] قرآن کریم، سوره ابراهیم، آیه 7
[10] قرآن کریم، سوره العنکبوت، آیه 69
[11] قرآن کریم، سوره یس، آیه 38
[12] قرآن کریم، سوره یس، آیه 40
[13] قرآن کریم، سوره البقرة، آیه 194
[14] قرآن کریم، سوره النساء، آیه 122
[15] بیانات در دیدار نمایندگان مجلس (۱۳۸۴/۰۳/۰۸)
[16] بیانات در دیدار نمایندگان مجلس (۱۳۸۴/۰۳/۰۸)
[17] بیانات در دیدار نمایندگان مجلس (۱۳۸۴/۰۳/۰۸)
[18] نهج‌البلاغه، خطبه 173
[19] بیانات در دیدار نمایندگان مجلس (۱۳۸۴/۰۳/۰۸)
[20] سخنرانی تلویزیونی خطاب به ملت ایران (۱۴۰۴/۰۷/۰۱)
[21] سخنرانی تلویزیونی خطاب به ملت ایران (۱۴۰۴/۰۷/۰۱)
[22] سخنرانی تلویزیونی خطاب به ملت ایران (۱۴۰۴/۰۷/۰۱)
[23] سخنرانی تلویزیونی خطاب به ملت ایران (۱۴۰۴/۰۷/۰۱)
[24] سخنرانی تلویزیونی خطاب به ملت ایران (۱۴۰۴/۰۷/۰۱)
[25] بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری (۱۳۸۲/۰۶/۱۹)
[26] قرآن کریم، سوره فاطر، آیه 43
[27:بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری (۱۳۸۲/۰۶/۱۹)
[28] بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری (۱۳۸۲/۰۶/۱۹)
[29] بیانات در مراسم مشترک دانشجویان دانشگاه‌های افسری ارتش (۱۳۸۳/۰۷/۲۲)
[30] نهج‌البلاغه، خطبه 27
[31] نهج‌البلاغة، خطبه 27
[32] بیانات در سومین نشست اندیشه‌های راهبردی (۱۳۹۰/۱۰/۱۴)
[33] قرآن کریم، سوره التوبة، آیه 118
[34] بیانات در سومین نشست اندیشه‌های راهبردی (۱۳۹۰/۱۰/۱۴)
[35] بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه (۱۳۷۴/۰۶/۲۹)
[36] قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه 13
[37] قرآن کریم، سوره الحشر، آیه 2
[38] بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه (۱۳۷۴/۰۶/۲۹)
[39] بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه (۱۳۷۴/۰۶/۲۹)
[40] نهج‌البلاغه، خطبه 16
[41] بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه (۱۳۷۴/۰۶/۲۹)
  

منع :

تحریریه راسخون


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
زن در منظومه فکری رهبر انقلاب؛ از الگوی فاطمی تا اقتدار خانواده شهید و نقد تمدن غرب
زن در منظومه فکری رهبر انقلاب؛ از الگوی فاطمی تا اقتدار خانواده شهید و نقد تمدن غرب
افتتاح پروژه انتقال آب دریا به صنایع اصفهان توسط رئیس‌جمهور
play_arrow
افتتاح پروژه انتقال آب دریا به صنایع اصفهان توسط رئیس‌جمهور
واکنش قلعه‌نویی و سرمربی‌های هم گروه با ایران بعد از مشخص شدن گروهشان
play_arrow
واکنش قلعه‌نویی و سرمربی‌های هم گروه با ایران بعد از مشخص شدن گروهشان
جزئیات بازداشت تروریست‌های سلطنت‌طلب توسط وزارت اطلاعات
play_arrow
جزئیات بازداشت تروریست‌های سلطنت‌طلب توسط وزارت اطلاعات
لحظه مشخص شدن ۳ هم گروه ایران در جام جهانی ۲۰۲۶
play_arrow
لحظه مشخص شدن ۳ هم گروه ایران در جام جهانی ۲۰۲۶
بدون تعارف با فرمانده نیروی دریایی سپاه
play_arrow
بدون تعارف با فرمانده نیروی دریایی سپاه
خلاصه بازی سپاهان ۲ _ فجر سپاسی ۰
play_arrow
خلاصه بازی سپاهان ۲ _ فجر سپاسی ۰
نعیم قاسم: برادر من چه می‌گویی؟ تو وکیل مدافع اسرائیل هستی؟
play_arrow
نعیم قاسم: برادر من چه می‌گویی؟ تو وکیل مدافع اسرائیل هستی؟
نمایش اقتدار نیروی دریایی سپاه در آب‌های خلیج فارس
play_arrow
نمایش اقتدار نیروی دریایی سپاه در آب‌های خلیج فارس
پشت پرده جایزه فیفا به دونالد ترامپ
play_arrow
پشت پرده جایزه فیفا به دونالد ترامپ
سرلشکر پاکپور: نیروی دریایی سپاه به همه سلاح‌ها مجهز است
play_arrow
سرلشکر پاکپور: نیروی دریایی سپاه به همه سلاح‌ها مجهز است
ترفند رسانه‌های غربی برای سفیدشویی اسرائیل لو رفت
play_arrow
ترفند رسانه‌های غربی برای سفیدشویی اسرائیل لو رفت
فیلم باورنکردنی از رزمندگان حزب‌الله در جنگ اخیر
play_arrow
فیلم باورنکردنی از رزمندگان حزب‌الله در جنگ اخیر
ساختار قدرت به مثابه ستون فقرات تولید؛ تحلیل کارکردی سلسله‌مراتب در سلامت سازمان
ساختار قدرت به مثابه ستون فقرات تولید؛ تحلیل کارکردی سلسله‌مراتب در سلامت سازمان
رستورانی که اراذل و اوباش را استخدام کرده بود!
play_arrow
رستورانی که اراذل و اوباش را استخدام کرده بود!