تحلیل جامع بیانات رهبر انقلاب در سخنرانی تلویزیونی اول مهر ۱۴۰۴

منشور استقامت و قوی‌شدن ایران در نبرد با نظام سلطه

این مقاله می‌کوشد با ترکیب نقل عین فرازهای سخنرانی مقام معظم رهبری و تحلیل چندبُعدی آن، یک نقشه جامع از محورها و پیام‌های کلیدی بیانات حکیمانه و راهگشای ایشان ارائه دهد. هدف، صرفا بازخوانی متن نیست؛ بلکه تحلیل هم‌زمان ابعاد فرهنگی، اجتماعی، آموزشی، سیاسی، راهبردی و بین‌المللی و تبیین پیوند آنها با سیاست‌های مقابله با نظام سلطه است.
پنجشنبه، 3 مهر 1404
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
منشور استقامت و قوی‌شدن ایران در نبرد با نظام سلطه

بیان مسأله و ضرورت بحث

سخنرانی ۱ مهر ۱۴۰۴ رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت آغاز سال تحصیلی و تحولات اخیر، از نظر محتوا و ساختار، فراتر از یک پیام مناسبتی است. این بیانات راهگشا به ‌منزله یک سند راهبردی چندبُعدی قابل تحلیل است که خطوط کلی پیشرفت، امنیت و مقابله با نظام سلطه را به‌ صورت یکپارچه ترسیم می‌کند.

این سخنرانی مهم در شرایطی ایراد شد که جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌های داخلی و خارجی با مجموعه‌ای از چالش‌های هم‌زمان مواجه است:

فشار تحریم‌های اقتصادی و مالی به‌عنوان بخشی از سیاست فشار حداکثری آمریکا؛
جنگ ترکیبی دشمن که حوزه‌های رسانه‌ای، روانی، امنیتی و سیاسی را به ‌صورت هماهنگ هدف گرفته است؛
تحولات منطقه‌ای مانند جنگ دوازده‌روزه و شهادت فرماندهان و دانشمندان هسته‌ای کشور که تأثیر عمیقی بر معادلات امنیتی و فرهنگی گذاشته است؛
ضرورت حفظ و ارتقای دستاوردهای علمی–فنی ایران، شامل فناوری هسته‌ای و توان موشکی، در برابر فشارهای بین‌المللی؛
مطالبات عمومی برای بهبود وضعیت اقتصادی، مدیریت کارآمد و تقویت زیرساخت‌های حکمرانی.

در چنین فضایی، مقام معظم رهبری با رویکردی هم‌زمان تبیینی، هشداردهنده و راهبردی، هفت محور کلیدی را مطرح کردند که هر یک با ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و بین‌المللی پیوند دارد. 

این محورها ـ از اهمیت آغاز مهر و سرمایه انسانی تا ضرورت وحدت ملی، از غنی‌سازی هسته‌ای تا نقد مذاکره تحمیلی با آمریکا و از تجلیل مقاومت منطقه‌ای تا اصل «قوی‌شدن» به ‌عنوان علاج پیشرفت ـ در واقع اجزای یک منظومه واحد هستند که هدف آن، ایجاد آمادگی ملی برای مواجهه با محیط متحول جهانی است.

تحلیل جامع این هفت فراز، ضرورتی استراتژیک دارد، زیرا:

۱. فهم عمق پیام‌ها: بسیاری از فرازهای سخنرانی، دارای لایه‌های معنایی چندگانه‌اند که تنها با رویکرد تحلیل متن و زمینه می‌توان به عمق آن پی برد.

۲. پیوند با سیاست‌های کلان نظام: این سخنرانی نه‌تنها تحلیل روز را بیان می‌کند، بلکه در امتداد راهبردهای چند ده‌ساله جمهوری اسلامی، به ویژه در حوزه مقاومت و استقلال، قرار می‌گیرد.

۳. پاسخ به جنگ روایت‌ها: نظام سلطه تلاش می‌کند با برش‌زدن و تحریف این‌ گونه بیانات، آنها را در چارچوب‌های سیاسی یا رسانه‌ای دلخواه خود بازنمایی کند؛ تحلیل دقیق می‌تواند روایت حقیقی را حفظ کند.

۴. استخراج خطوط راهبرد عملی: برای نخبگان علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی، فهم کامل این بیانات کمک می‌کند که اقدامات خود را در هم‌افزایی با راهبرد کلان کشور تنظیم کنند.

۵. تقویت سرمایه اجتماعی و ملی: تحلیل مستدل و ارائه آن به مردم، موجب افزایش اعتماد و انسجام داخلی می‌شود، زیرا جهت حرکت ملی و الزامات آن روشن‌تر می‌گردد.

این مقاله می‌کوشد با ترکیب نقل عین فرازهای سخنرانی مقام معظم رهبری و تحلیل چندبُعدی آن، یک نقشه جامع از محورها و پیام‌های کلیدی بیانات حکیمانه و راهگشای ایشان ارائه دهد. هدف، صرفا بازخوانی متن نیست؛ بلکه تحلیل هم‌زمان ابعاد فرهنگی، اجتماعی، آموزشی، سیاسی، راهبردی و بین‌المللی و تبیین پیوند آنها با سیاست‌های مقابله با نظام سلطه است. 

با این روش، مخاطب ـ چه متخصص باشد و چه علاقه‌مند ـ می‌تواند تصویری شفاف از چرایی و چگونگی راهبرد «قوی‌شدن» به‌عنوان محور اصلی پیشرفت کشور به دست آورد. این تحلیل به‌عنوان یک منبع فکری و چارچوب مفهومی برای تصمیم‌سازان، پژوهشگران و فعالان عرصه‌های مختلف، قابل استفاده است.


فراز اول: خوشامدگویی و اهمیت آغاز مهر

«سلام عرض می‌کنم به همه‌ی ملّت عزیز ایران. عرایضی را مناسب دیدم که با مردم عزیزمان در میان بگذارم؛ دو سه موضوع هست که حالا درباره‌ی آنها شرح خواهم داد. 

پیش از شروع در این مطلب، لازم می‌دانم شادباش عرض کنم ورود ماه مهر را. ماه مهر، ماه درس و مدرسه و دانش و دانشگاه است. ماه مهر، ماه آغاز حرکت میلیون‌ها جوان و نوجوان و نونهال به سمت دانایی و توانایی است؛ این خصوصیّت ماه مهر است.»
 

تحلیل فراز اول

۱. جایگاه این بخش در ساختار سخنرانی 
رهبر معظم انقلاب، سخنرانی را با سلام و ابراز محبت به ملت آغاز می‌کند؛ یک آغاز ارتباطی که مخاطب را از نظر روانی آماده شنیدن مباحث مهم بعدی می‌کند. سپس با یک خوشامدگویی فرهنگی به مناسبتی ملی–آموزشی (آغاز مهرماه) ورود پیدا می‌کند. این رویکرد باعث می‌شود فضای سخنرانی، حتی در ادامه که به موضوعات سیاسی و راهبردی می‌رسد، با روحیه‌ای مثبت و امیدوارکننده شروع شود.
 
۲. تحلیل فرهنگی–اجتماعی
* ماه مهر به عنوان نماد دانایی و توانایی: در فرهنگ ایرانی، مهر علاوه بر آغاز سال تحصیلی، ریشه در معنای محبت و دوستی دارد. وقتی ایشان مهر را «ماه دانایی و توانایی» می‌خوانند، عملا ارتباطی بین علم و قدرت برقرار می‌کنند. این پیام پنهان، بستر را برای طرح محور «قوی‌شدن کشور» که در ادامه سخن می‌آید، آماده می‌نماید.

* خطاب به تمام اقشار تحصیل‌کننده: اشاره به «نونهال، نوجوان و جوان» شامل همه مراحل آموزش از دبستان تا دانشگاه است؛ این یعنی نگاه جامع به نیروی انسانی آینده‌ساز کشور و یادآوری مسئولیت عمومی برای پرورش آنها. چنین گستره‌ای نشان می‌دهد که انقلاب اسلامی، آموزش را نه‌تنها یک فرایند علمی، بلکه عامل پیوند اجتماعی و همبستگی ملی می‌داند.
 
۳. تحلیل سیاسی–راهبردی
* شروع از نقطه‌ای غیرتنش‌آفرین: در فضای بین‌المللی پرتنش (جنگ دوازده‌روزه، فشارهای هسته‌ای، مذاکره با آمریکا)، آغاز سخن با موضوعی نرم، پیام آرامش و اعتماد به نفس ملی می‌دهد. این تکنیک خطابی، قدرت ایجاد همگرایی و تمرکز بر سرمایه اصلی کشور ــ نیروی انسانی جوان ــ را دارد.

* پیام ضمنی به مسئولان و دشمنان: تأکید بر حرکت میلیون‌ها دانش‌آموز و دانشجو به سمت توانایی، اعلام یک واقعیت راهبردی است: ایران ظرفیت عظیمی از نیروهای تحصیل‌کرده در حال رشد دارد که به‌ زودی در عرصه‌های مختلف علمی، صنعتی و دفاعی اثرگذار خواهند شد. برای دوستان، این دعوت به سرمایه‌گذاری در آموزش است؛ برای دشمنان، هشدار به شکل‌گیری نسلی توانمند و مقاوم.
 
۴. ارتباط با سیاست‌های نظام سلطه
نظام سلطه، از گذشته تلاش کرده جریان آموزش را در کشورهای مستقل تحت نفوذ خود کرده یا آن را تضعیف کند. با تأکید بر آغاز مهر و حرکت به سمت دانایی و توانایی، مقام معظم رهبری عملا راهبرد مقابله‌ با این نفوذ را بیان می‌کند: آموزش بومی، خودباور و سرمایه‌ساز.

این خط مشی، ضد وابستگی علمی است و پشتوانه استقلال سیاسی و اقتصادی کشور خواهد بود.
 
۵. پیام راهبردی
این فراز مقدمه‌ای است که دو هدف را دنبال می‌کند:
۱. تقویت احساس ملی و امید به آینده با ذکر حرکت میلیون‌ها نفر به سوی دانایی.
۲. زمینه‌سازی ذهنی برای ورود به مباحث بعدی که نشان می‌دهد علم و آموزش پایه قدرت ملی است.

 

فراز دوم: یادآوری استعدادها و افتخارات علمی و ورزشی

«بنده به مسئولان عزیزمان، بخصوص مسئولان آموزش‌وپرورش، و وزارت علوم، و بهداشت و درمان، توصیه می‌کنم که ارزش و اهمّیّت استعداد جوان ایرانی را همواره مورد نظر داشته باشند. جوانان ایرانی استعدادشان در دانش و در بسیاری از مسائل دیگر زندگی را نشان داده‌اند.

من اینجا این آمار را بخوانم: در رقابت‌های مختلف دانش‌آموزان جهان، در همین اواخر، با [وجود] حوادث جنگ دوازده‌روزه و این چالش‌هایی که وجود داشت، دانش‌آموزان ما چهل مدال رنگارنگ را کسب کردند که از این چهل مدال، یازده مدال طلا بود. اینها خیلی اهمّیّت دارد، ارزش دارد. 

در المپیاد نجوم، رتبه‌ی اوّل را در دنیا در بین کشورهای شرکت‌کننده‌ی بین‌المللی به دست آوردند. در رشته‌های دیگر هم رتبه‌های خوبی را به دست آوردند. در عرصه‌ی ورزش هم که خب این روزها دارید می‌بینید؛ قبلا والیبال، حالا هم کشتی. جوان‌های ما این‌جوری هستند؛ بحمدالله استعداد اینها استعداد فوق‌العاده‌ای است؛ از این بایستی استفاده کرد.»
 

تحلیل فراز دوم

۱. جایگاه این بخش در ساختار سخنرانی
پس از مقدمه‌ای که با خوشامدگویی و تاکید بر «ماه دانایی و توانایی» آغاز شد، رهبر معظم انقلاب در این فراز، به شواهد عینی برای قدرت علمی و توانمندی جوانان ایرانی می‌پردازد. این بخش یک مرحله فراتر از شعار است و با آمار دقیق و مثال‌های واقعی، پیام امید و افتخار ملی را مستند و ملموس می‌سازد.
 
۲. تحلیل فرهنگی–اجتماعی
* ارج نهادن به استعداد جوان ایرانی: اشاره مستقیم به وزارتخانه‌های کلیدی آموزشی و پژوهشی، تأکید بر مسئولیت رسمی حاکمیت برای شناسایی و شکوفا کردن استعدادهاست. این رویکرد، برگرفته از فرهنگ اسلامی–ایرانی است که علم و مهارت را از ارزش‌های والا می‌داند.

* پیوند میان علم و هویت ملی: وقتی افتخارات علمی (المپیاد نجوم و مدال‌های علمی) در کنار افتخارات ورزشی (کشتی، والیبال) مطرح می‌شوند، پیام ضمنی این است که در همه عرصه‌ها، توانمندی جوان ایرانی ریشه در هویت فرهنگی–ملی دارد و موجب انسجام اجتماعی می‌شود.

* تأثیر روانی بر جامعه: ذکر آمار «یازده مدال طلا» با وجود جنگ و چالش‌ها، نوعی مقاومت روانی را تقویت می‌کند: دانش و تلاش از فشارهای سیاسی و نظامی عبور می‌کند و قدرت ملی را نشان می‌دهد. این پیامی مهم برای نوجوانان و خانواده‌هاست که تلاش علمی را حتی در شرایط سخت، ارزشمند می‌دانند.
 
۳. تحلیل سیاسی–راهبردی
* تاکید بر عدم توقف در برابر بحران‌ها: اعلام موفقیت‌های علمی و ورزشی در بحبوحه «جنگ دوازده‌روزه» پیام سیاسی روشنی دارد: کشور و ملت حتی زیر فشار دشمن، مسیر رشد و پیروزی را ادامه می‌دهند. این رویکرد، تصویر ایران را به‌عنوان یک بازیگر مقاوم و پیش‌رونده در عرصه جهانی تقویت می‌کند.

* ایجاد انگیزه برای مسئولان و مردم: خطاب به وزرای آموزش‌وپرورش، علوم، و بهداشت، هم تذکر و هم تشویق است. از یک طرف، نشان می‌دهد نتیجه سرمایه‌گذاری در جوانان ملموس است؛ از طرف دیگر، تاکید می‌کند که این سرمایه باید حفظ و توسعه یابد.

* قدرت نرم ایران: افتخارات علمی و ورزشی، به‌ویژه در رقابت‌های بین‌المللی، ابزار دیپلماسی عمومی هستند. با این موفقیت‌ها، تصویر ایران در افکار عمومی دنیا تقویت می‌شود؛ و این، بخشی از راهبرد مقابله با تبلیغات منفی نظام سلطه است.
 
۴. ارتباط با سیاست‌های نظام سلطه
نظام سلطه معمولاً تلاش می‌کند کشورهای مستقل را در عرصه‌های علمی، فناوری و ورزشی به حاشیه براند یا موفقیت‌های آن‌ها را کم‌اهمیت جلوه دهد.
بیان افتخارات علمی و ورزشی در این سخنرانی در واقع مقابله با این سیاست است:
* تاکید بر توان رقابت جهانی جوان ایرانی حتی در اوضاع جنگی؛
* نشان دادن اینکه تحریم یا فشار سیاسی مانع از شکوفایی علمی و مهارتی نیست؛
* تبدیل موفقیت فردی به سرمایه اجتماعی و ملی برای افزایش اعتمادبه‌نفس جمعی.
 
۵. پیام راهبردی
در یک جمله، این فراز می‌گوید:
«ایران، با اتکا به استعداد فوق‌العاده جوانان خود، حتی در شرایط فشار و جنگ، قادر به فتح قله‌های علمی و ورزشی است؛ وظیفه مسئولان، شناسایی و استفاده کامل از این سرمایه بی‌بدیل است.»
 

فراز سوم: بیان شخصیت شهید سیدحسن نصرالله و یاد شهدای جنگ دوازده‌روزه

«لازم می‌دانم این روزها به مناسبت سالگرد شهادت مجاهد کبیر، شهید سیّدحسن نصرالله، یادی از ایشان بکنم. سیّدحسن نصرالله ثروت عظیمی بود برای دنیای اسلام؛ نه‌فقط برای تشیّع، نه‌فقط برای لبنان؛ ثروتی برای دنیای اسلام بود. 

البتّه این ثروت از دست نرفته؛ ثروت باقی است؛ او رفت، امّا این ثروتی که او ایجاد کرده بود باقی است. داستان حزب‌الله لبنان داستان دنباله‌داری است. نباید حزب‌الله را دستِ‌کم گرفت و نباید از این ثروت مهم غفلت کرد. این ثروتی است برای لبنان و برای غیر لبنان.

لازم می‌دانم یاد شهیدان اخیر را که در این حادثه‌ی [جنگ] دوازده‌روزه به شهادت رسیدند ــ چه سرداران نظامی، چه دانشمندان و چه دیگر افرادی که در این ماجرا شهید شدند ــ گرامی بدارم و به خانواده‌های عزیزشان صمیمانه و از ته دل تسلیت عرض می‌کنم.»
 

تحلیل فراز سوم

۱. جایگاه این فراز در ساختار سخنرانی
پس از طرح مباحث داخلی (آموزش، استعداد علمی و ورزشی)، رهبر معظم انقلاب با این فراز به محور مقاومت و روابط منطقه‌ای وارد می‌شود.

این فراز، پیوند سخنان فرهنگی–آموزشی با موضوعات سیاسی–بین‌المللی را برقرار می‌کند و نشان می‌دهد که قدرت ملی تنها با علم و آموزش شکل نمی‌گیرد، بلکه نیازمند نمادهای مقاومت و سرمایه انسانی جبهه حق در سطح جهان اسلام است.
 
۲. تحلیل فرهنگی–اجتماعی
* شخصیت شهید سیدحسن نصرالله به عنوان الگوی مشترک جهان اسلام: توصیف او به عنوان «ثروت عظیم برای دنیای اسلام» بیانگر یک نگاه تمدنی است؛ یعنی ارزش او فراتر از مذهب (تشیع) و ملیت (لبنانی بودن) می‌رود و به همه مسلمانان تعمیم پیدا می‌کند. این نوع خطابه موجب تقویت حس همبستگی فراملی، به‌ویژه میان نسل‌های جوان مسلمان، می‌شود.

* ماندگاری اثر شهید: با تأکید بر اینکه «ثروت باقی است»، رهبر معظم انقلاب یک پیام فرهنگی-روانی مهم می‌دهد: شهادت پایان مسیر نیست، بلکه نقطه‌ای است که اثرات مبارزه و مقاومت می‌تواند حتی پس از فقدان فرد، ادامه یابد. این نگاه، در فرهنگ مقاومت نقش کلیدی دارد.

* یاد شهدای جنگ دوازده‌روزه: این بخش یک پل ارتباطی میان مقاومت منطقه‌ای و فداکاری‌های داخلی است. ذکر «سرداران نظامی، دانشمندان، و دیگر شهدا» نشان می‌دهد که عرصه شهادت محدود به نیروهای نظامی نیست و همه اقشار (از علم تا سیاست و دفاع) می‌توانند در خط مقدم باشند.
 
۳. تحلیل سیاسی–راهبردی
* حزب‌الله به عنوان بازیگر راهبردی: جمله «نباید حزب‌الله را دست‌کم گرفت» یک هشدار مستقیم به مخاطبان داخلی و خارجی است. از طرفی، برای مسئولان و مردم ایران پیام دارد که نقش این گروه را در معادلات منطقه‌ای جدی بگیرند؛ از طرف دیگر، به دشمنان (به‌ویژه رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن) هشدار می‌دهد که قدرت حزب‌الله فراتر از تصورات و برآوردهای آنان است.

* ثروت مقاومت به مثابه سرمایه ژئوپلیتیکی: در ادبیات سیاسی رهبر معظم انقلاب، «ثروت» معمولاً شامل سرمایه‌های معنوی، اجتماعی و راهبردی است. شهید نصرالله و شبکه حزب‌الله نمونه‌ای از سرمایه ژئوپلیتیکی‌اند که ایران و محور مقاومت از آن بهره‌مندند. این سرمایه می‌تواند موازنه قدرت در منطقه را تغییر دهد.

* پیام به خانواده شهدا: تسلیت صمیمانه به خانواده‌ها با عبارت «از ته دل» نه یک تعارف، بلکه بخشی از راهبرد حفظ انسجام داخلی و منطقه‌ای است. این سبک بیان ارتباط عاطفی رهبر با بدنه مقاومت را تقویت می‌کند و از نظر سیاسی، سرمایه وفاداری را تثبیت می‌کند.
 
۴. ارتباط با سیاست‌های نظام سلطه
* تقابل مستقیم با روایت‌سازی غربی: نظام سلطه تلاش می‌کند شخصیت‌هایی مثل سیدحسن نصرالله را در افکار عمومی جهان بی‌اعتبار سازد و آنها را محدود به یک گروه سیاسی معرفی کند. با بیان «ثروتی برای دنیای اسلام»، رهبر معظم انقلاب در واقع این روایت را بی‌اثر کرده و جایگاه او را به سطح یک رهبر جهانی در جبهه اسلام ارتقا می‌دهد.

* پیام استمرار مقاومت: تأکید بر «داستان حزب‌الله لبنان داستان دنباله‌داری است» به معنای شکست پروژه‌های دشمن در حذف یا تضعیف محور مقاومت است. این پیام به جهان اسلام می‌گوید که فقدان یک رهبر، جریان مقاومت را متوقف نمی‌کند.

* یادآوری جنگ دوازده‌روزه: این یادآوری اذهان عمومی را به نقش مستقیم نظام سلطه در شعله‌ور کردن بحران‌های منطقه‌ای معطوف می‌کند. همچنین، شهدا به عنوان نتیجه مقاومت در برابر این نظام معرفی می‌شوند.
 
۵. پیام راهبردی
در خلاصه، این فراز بیان می‌کند:
«سرمایه‌های معنوی و انسانی مقاومت، حتی پس از شهادت، باقی و فعال‌اند؛ حزب‌الله لبنان و شهدای جنگ دوازده‌روزه نمونه‌های روشن این ثروت‌اند که نباید از آنها غفلت کرد، زیرا جوهره قدرت جبهه اسلام در برابر نظام سلطه را نمایندگی می‌کنند.»
 

فراز چهارم: وحدت ملی و شکست فتنه دشمن در جنگ دوازده‌روزه

«امّا در مورد اوّل، یعنی در مورد اتّحاد ملّت ایران، اوّلین حرف من این است که در جنگ دوازده‌روزه، اتّحاد ملّت ایران، یکپارچگی ملّت ایران، دشمن را ناامید کرد؛ یعنی دشمن از همان روزهای اوایل و اواسط جنگ فهمید که به آن مقصود و غرضی که داشته، دست نخواهد یافت. 

غرضِ دشمن، زدن فرماندهان نبود؛ این یک وسیله بود. دشمن با خودش فکر کرده بود که فرماندهان نظامی را بزند، بعضی شخصیّت‌های مؤثّر نظام را بزند، در کشور اغتشاش به وجود بیاید و بخصوص در تهران، عوامل آنها به آشوب و اغتشاش دست بزنند و مردم را ــ افرادی را که می‌توانند ــ به خیابان‌ها بکشانند و به وسیله‌ی مردم، علیه جمهوری اسلامی حادثه‌ای درست کنند. 

این هدف بود؛ بنابراین هدف، جمهوری اسلامی بود؛ هدف، مختل کردن نظام بود که من در یک صحبت دیگری گفتم (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم پس از مراسم عزاداری سالروز شهادت حضرت امام رضا علیه السّلام، ۲/۶/۱۴۰۴) که اینها حتّی برای بعد از جمهوری اسلامی نشسته بودند، نقشه کشیده بودند و فکر کرده بودند. می‌خواستند فتنه درست کنند، فتنه‌های خیابانی درست کنند، دسته‌جاتی را راه بیندازند و ریشه‌ی اسلام را در کشور بکَنند؛ این هدف دشمن بود.

خب این هدف در همان قدم‌های اوّل شکست خورد. سرداران که تقریباً بلافاصله جایگزین شدند، کسانی جایگزین آنها معیّن شدند و وضع و نظام و ترتیب و قاعده‌ی نیروهای مسلّح با همان استحکام و با روحیه‌ی بالاتر باقی ماند؛ امّا مردم که مؤثّرترین عنصر، آنها بودند، مطلقاً تحت تأثیر آنچه دشمن می‌خواست قرار نگرفتند؛ تظاهراتی به وجود آمد، خیابان‌ها پُر شد امّا علیه دشمن، نه علیه نظام اسلامی. 

کار را مردم به جایی رساندند که دشمن، آن کسانی که در بیرون مرزها هستند، به عوامل خودشان گفتند: «بی‌عُرضه‌ها! ما دیگر چه کار می‌توانستیم برای شماها بکنیم که نکردیم؟ زمینه‌ها را فراهم کردیم، بمباران کردیم، عدّه‌ای را ترور کردیم، کشتیم؛ چرا کاری نمی‌کنید؟». 

این عواملشان در ایران، در تهران ــ که البتّه بدون شک عواملی دارند ــ اینها جواب دادند، گفتند ما می‌خواستیم کارهایی بکنیم [امّا] مردم به ما اعتنایی نکردند، به ما پشت کردند؛ مسئولان و کسانی هم که مسئول انضباط کشور بودند نگذاشتند، مانع شدند و ما نتوانستیم کاری را انجام بدهیم. پس نقشه‌ی دشمن عقیم شد.

خب اینهایی که عرض کردم، قبلاً هم بعضی از اینها را یا همه‌ی اینها را ما گفته‌ایم یا دیگران گفته‌اند. آن نکته‌ای که من می‌خواهم روی آن تکیه بکنم، این است که این عامل همچنان باقی است؛ عامل وحدت ملّت ایران همچنان باقی است. 

عدّه‌ای ــ که منشأ این عدّه هم خارج از کشور است  خبرهایی که به ما رسیده، این را نشان می‌دهد ــ می‌خواهند این‌جور وانمود بکنند که آن اتّحادی که در ابتدای جنگ دوازده‌روزه و این مدّت پیدا شد، مال همان روزها بود؛ چند روز که بگذرد، به تدریج ضعیف می‌شود، اختلافات به وجود می‌آید، اختلاف‌نظرها غلبه پیدا می‌کند و این اتّحاد از بین خواهد رفت؛ مردم ایران متفرّق می‌شوند و می‌توان از گسل‌های قومی استفاده کرد، از اختلافات سیاسی استفاده کرد و مردم ایران را به جان هم انداخت و اغتشاش و شورش درست کرد! این را دارند تبلیغ می‌کنند.

من می‌خواهم بگویم این حرف، غلط محض است. بله، در مسائل سیاسی اختلاف‌نظر وجود دارد؛ ما اقوام زیادی هم در کشور داریم که همه ایرانی‌اند و افتخار می‌کنند به ایرانی بودن خودشان؛ اینها هست، منتها در مقابل دشمن، همه‌ی این مجموعه یک مشت محکم پولادینند که بر فرق دشمن فرود خواهند آمد؛ امروز این‌جور است، در گذشته هم همین‌جور بوده، بعد از این هم به توفیق الهی این‌جور خواهد بود. 

ایرانِ امروز و ان‌شاءالله فردا، همان ایرانِ روز بیست‌وسوّم خرداد و بیست‌وچهارم خرداد است که مردم آمدند خیابان‌ها را پُر کردند و علیه صهیون ملعون و آمریکای جنایتکار شعار دادند. این مسئله‌ی اوّلی که می‌خواستم عرض کنم. نکته‌اش هم این بود که این اتّحاد ملّی، این یکپارچگی مردم همچنان وجود دارد و وجود خواهد داشت؛ البتّه همه هم در مقابل آن مسئول هستیم.»
 

تحلیل فراز چهارم

۱. جایگاه این فراز در ساختار سخنرانی
این بخش از بیانات رهبر معظم انقلاب، نقطه اوج روایت جنگ دوازده‌روزه و پیام راهبردی داخلی آن است. اگر فراز سوم بر نقش مقاومت منطقه‌ای و سرمایه انسانی جهان اسلام تأکید داشت، فراز چهارم به بُعد داخلی امنیت ملی و انسجام مردمی می‌پردازد. هدف، نشان دادن این نکته است که راهبرد دشمن برای ایجاد شکاف اجتماعی و سیاسی در ایران نه‌تنها شکست خورده، بلکه پیامد معکوس داشته است.
 
۲. تحلیل فرهنگی–اجتماعی
* وحدت به مثابه سرمایه فرهنگی–ملی: رهبر معظم انقلاب وحدت مردم را فراتر از یک واکنش گذرا معرفی می‌کند؛ آن را «عامل باقی» می‌داند. این نگاه بر پایه فرهنگ تاریخی ایران شکل گرفته که همواره در برابر تهدید خارجی به هم‌گرایی و همبستگی دست می‌یابد.

استفاده از عبارت «یک مشت محکم پولادین» تصویر ذهنی قدرتمندی می‌سازد و وحدت را به نماد قدرت ملی پیوند می‌دهد.

* آگاهی مردم نسبت به اهداف دشمن: رهبر معظم انقلاب با شرح نقشه دشمن، مردم را به عنوان بازیگرانی آگاه نشان می‌دهد که به تحریکات داخلی–خارجی تن نمی‌دهند. این تاکید بر «اعتنا نکردن مردم» در مقابل عوامل دشمن، تقویت‌کننده هویت جمعی مسئول‌محور است.

* بی‌اثر شدن اختلافات داخلی در برابر تهدید خارجی: پذیرش وجود تفاوت‌های سیاسی و قومی، در کنار تأکید بر وحدت در مقابل دشمن، پیام مهمی برای اقشار متنوع کشور دارد: می‌توان در سیاست و فرهنگ اختلاف داشت اما در خط دفاع ملی همدل بود.
 
۳. تحلیل سیاسی–راهبردی
* افشای سناریوی دشمن: بیانات به‌صورت دقیق نقشه چندمرحله‌ای دشمن را فاش می‌کند:
۱. ترور فرماندهان نظامی و شخصیت‌های مؤثر؛
۲. ایجاد اغتشاش داخلی؛
۳. بهره‌گیری از آشوب خیابانی علیه نظام؛
۴. استفاده از اختلافات و گسل‌های قومی–سیاسی برای فروپاشی.
این سطح از توضیح هم به مردم هشدار می‌دهد و هم به دستگاه‌های اجرایی، تا آمادگی دائمی داشته باشند.

* شکست سریع فتنه: رهبر معظم انقلاب با بیان جایگزینی فوری فرماندهان و حفظ ساختار نیروهای مسلح، نمونه‌ای از تاب‌آوری سیاسی–امنیتی نظام را نشان می‌دهد. این نکته هم به دشمن پیام شکست می‌دهد و هم به مردم امیدواری تزریق می‌کند.

* قدرت بسیج مردمی: تظاهرات مردمی که «علیه دشمن، نه علیه نظام اسلامی» شکل گرفت، به‌عنوان عاملی مستقیم در شکست فتنه معرفی می‌شود. این تحول، قدرت نرم جمهوری اسلامی را تقویت می‌کند.
 
۴. ارتباط با سیاست‌های نظام سلطه
* نقشه براندازی از درون: این فراز پرده از یکی از مهم‌ترین ابزارهای نظام سلطه برمی‌دارد: استفاده ترکیبی از عملیات نظامی، ترور و تحریک اجتماعی–رسانه‌ای برای تغییر نظام سیاسی کشورها. رهبر معظم انقلاب این رویکرد را با ذکر جزئیات روشن می‌سازد.

* دومرحله‌ای بودن عملیات دشمن: اشاره به برنامه دشمن برای «بعد از جمهوری اسلامی» نشان می‌دهد که طراحی فتنه، بخشی از یک پروژه بلندمدت بوده، نه تنها یک واکنش مقطعی به جنگ. این شناخت، توان دفاعی کشور را از نظر راهبردی بالا می‌برد.

* خنثی‌سازی از طریق وحدت اجتماعی: شکست فتنه خیابانی، بزرگ‌ترین ضربه راهبردی به سناریوی نظام سلطه محسوب می‌شود؛ چون ابزار اصلی آنها برای تغییر حکومت، همین اعتراضات و اغتشاشات داخلی است.
 
۵. پیام بین‌المللی
* الگوی مقاومت ملی: بیان این تجربه، الگویی برای دیگر کشورها و جنبش‌های ضدسلطه فراهم می‌آورد: با وحدت داخلی و جایگزینی سریع ساختارها، می‌توان پروژه‌های بی‌ثبات‌سازی دشمن را ناکام گذاشت.

* تثبیت مشروعیت جمهوری اسلامی: حضور میلیونی مردم در تظاهرات ضدصهیونیستی و ضدآمریکایی، پیام آشکار به جامعه جهانی دارد که «پایگاه اجتماعی نظام» نه‌تنها باقی است بلکه در شرایط بحران، فعال‌تر می‌شود.
 
۶. پیام راهبردی
«اتحاد ملی مردم ایران، به‌عنوان یک سرمایه ماندگار، توانسته نقشه‌های چندلایه دشمن در جنگ دوازده‌روزه را خنثی کند؛ وحدتی که اختلافات داخلی را در برابر تهدید خارجی به قدرت مشترک تبدیل می‌کند و آینده امنیت و ثبات کشور را تضمین می‌نماید.»
 

فراز پنجم: غنی‌سازی هسته‌ای به‌عنوان دستاورد راهبردی

«نکته‌ی دوّم، مسئله‌ی «غنی‌سازی» است. در اظهارات و بگومگوهای وزارت خارجه با طرف‌های سیاسی خود، کلمه‌ی غنی‌سازی خیلی تکرار می‌شود. آنها درباره‌ی غنی‌سازی یک چیزی می‌گویند، ما یک چیزی می‌گوییم. در داخل کشور هم، در بحث‌های گوناگون همین‌جور است، کلمه‌ی غنی‌سازی تکرار می‌شود. 

من یک توضیح کوتاهی در مورد غنی‌سازی می‌خواهم بدهم. اصلاً غنی‌سازی چیست؟ چیست که این‌قدر اهمّیّت دارد؟ همه‌ی بحث‌ها حول‌وحوش غنی‌سازی می‌چرخد؛ غنی‌سازی اورانیوم. 

من می‌خواهم بگویم غنی‌سازی یک کلمه است، امّا در زیر آن یک کتاب حرف هست؛ که من حالا مختصری اشاره خواهم کرد. اگر افرادی که صاحب تخصّص در این رشته‌ها هستند، با مردم در این زمینه صحبت کنند خوب است، مناسب است. من یک مختصری عرض خواهم کرد.

غنی‌سازی اورانیوم یعنی دانشمندان و متخصّصان مربوط به مسائل اورانیوم بیایند اورانیوم خام را ــ که معادنش هم در ایران وجود دارد ــ با یک رشته تلاش‌های فنّیِ پیچیده و پیشرفته تبدیل کنند به یک مادّه‌ی بسیار باارزشی که در مسائل گوناگون زندگی مردم دارای تأثیر است؛ این معنای غنی‌سازی است. 

یعنی یک چیزی را که از معدن زمینی به دست می‌آید، با فنّاوری‌های پیچیده، با زحمات زیاد، با تخصّص‌های بالا، با مهارت‌های زیاد، می‌آورند تبدیل می‌کنند به یک مادّه‌ای که این مادّه همان اورانیوم غنی‌سازی‌شده است؛ آن را به غنی‌سازی می‌رسانند، به درجات مختلف و این برای مسائل گوناگونی در زندگی مردم مؤثّر است؛ یعنی مردم از جهات مختلف، از مادّه‌ی اورانیوم غنی‌سازی‌شده سود می‌برند و استفاده می‌کنند و در زندگی مردم اثر می‌گذارد؛ از جمله در کشاورزی، که مفصّل در کشاورزی تأثیر دارد؛ از جمله در صنعت و مواد؛ در مسئله‌ی تغذیه که مربوط به همان کشاورزی است؛ در مسئله‌ی محیط زیست و منابع طبیعی تأثیر دارد؛ در بخش‌های مربوط به پژوهش و آموزش و تحقیق و دنبال‌گیری‌های علمی تأثیر دارد؛ در ایجاد انرژی برق هم که خب تأثیر واضحی دارد. 

امروز در بسیاری از کشورهای پیشرفته‌ی دنیا نیروگاه‌های برق با اورانیوم اداره می‌شود، [در حالی که] ما اغلب این نیروگاه‌ها را با بنزین و با گاز اداره می‌کنیم که البتّه، هم هزینه‌ی زیادی دارد، هم آلایندگی محیط زیست را دارد، آلایندگی هوا را دارد؛ امّا آن برقی که از اورانیوم غنی‌سازی‌شده و نیروگاه‌های هسته‌ای به دست می‌آید، آلایندگی‌اش صفر است، هزینه‌اش بسیار کمتر است، عمر [نیروگاهش] بسیار طولانی‌تر است و امتیازات فراوان دیگری دارد که اینها را متخصّصین باید بیایند برای مردم شرح بدهند. به نظر من اگر چنانچه ما این کاربردهای گوناگون مادّه‌ی اورانیوم غنی‌سازی‌شده را فهرست کنیم، یک فهرست طولانی‌ای خواهد شد.

خب ما این فنّاوری بسیار مهم را نداشتیم. ما قادر به غنی‌سازی نبودیم. دشمن‌ها هم راضی نبودند به اینکه به ما بدهند، کس دیگری هم به ما این را نمی‌داد. چند مدیرِ باهمّت و چند دانشمندِ مسئول و والامقام ــ به معنای واقعی کلمه ــ مسئله‌ی غنی‌سازی اورانیوم را از سی و چند سال قبل در کشور شروع کردند و به اینجا رساندند. 

امروز ما از لحاظ غنی‌سازی اورانیوم در یک سطح بالایی قرار داریم. البتّه این غنی‌سازی را کشورهایی که می‌خواهند سلاح هسته‌ای درست کنند، تا نود درصد خلوص هم می‌برند؛ ما چون احتیاج به سلاح نداریم و تصمیم بر عدم سلاح هسته‌ای هم داریم، تا آنجا بالا نبردیم، تا شصت درصد بالا بردیم که رقم خیلی بالایی است، رقم خیلی خوبی است و برای برخی از کارهای مورد نیازمان در کشور لازم است؛ تا اینجا توانستیم پیش ببریم. ما یکی از ده کشور دنیا هستیم که این توانایی را داریم؛ یعنی من به شما عرض کنم در میان دویست و چند کشور دنیا، ده کشور هستند که قادرند غنی‌سازی کنند، یکی از این ده کشور، ایران اسلامی است.

البتّه آن نُه کشور دیگر بمب هسته‌ای هم دارند، ما هستیم که بمب هسته‌ای نداریم و نخواهیم داشت و بنا نداریم که از سلاح هسته‌ای استفاده کنیم امّا غنی‌سازی را داریم. ما یکی از ده کشور این صنعت سرآمد محسوب می‌شویم؛ و این دانشمندانی که عرض کردم، بنیان این کار را گذاشتند، مبالغ زیادی پیش بردند امّا کار مهم‌ترشان عبارت بود از تربیت افراد فراوانی در این راه. 

این گزارشی است که صاحبان قضیّه به ما داده‌اند، یعنی یک گزارش متقن و موثّقی است: امروز در کشور ده‌ها دانشمند و استاد مبرّز، صدها دانش‌پژوه و هزاران تربیت‌شده‌ی گروه‌های هسته‌ای در رشته‌های گوناگونِ مرتبط با این موضوع در حال فعّالیّتند. حالا اینها آمده‌اند تأسیسات فلان جا و فلان جا را بمباران کردند؛ مسئله این است که این علم است؛ علم از بین‌ رفتنی نیست، علم با بمب و با تهدید و با این چیزها از بین نمی‌رود؛ این وجود دارد. 

عرض کردم، تکرار می‌کنم، ده‌ها دانشمند مبرّز، استاد مبرّز و ماهر، صدها دانش‌پژوه و هزاران تربیت‌شده‌ی برای کارهای مختلف هسته‌ای که حالا مثلاً فرض کنید که در مورد درمان، من کاربردهای هسته‌ای درمان را اسم نبردم؛ درمان یکی از موارد مهمّ کاربرد غنی‌سازی هسته‌ای است. 

در رشته‌های مختلف درمان، عدّه‌ی زیادی مشغول به کارند؛ در بخش کشاورزی همین‌جور، در بخش صنعت همین‌جور، در بخش کارهای گوناگونِ مختلف همین‌جور مشغول کار هستند و دارند تلاش می‌کنند.

البتّه در این چند دهه که ما این کارها را در کشور انجام دادیم، روی ما، روی ایران، روی مسئولین کشور، روی دولت‌هایمان فشارها هم بسیار زیاد بوده که خواسته‌اند با این فشارها ایران دست از این کار بردارد، [امّا] ما تسلیم نشدیم و نخواهیم شد. 

ما در این قضیّه و در هر قضیّه‌ی دیگری، تسلیم فشار نشدیم و نخواهیم شد. حالا این طرف آمریکایی (دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا)، پا را در یک کفش کرده که ایران باید غنی‌سازی نداشته باشد؛ حالا قبلی‌ها می‌گفتند که غنی‌سازیِ بالا نداشته باشید یا محصولات غنی‌سازی‌تان را در کشور نگه‌ ندارید؛ این چیزها را می‌گفتند که ما قبول نداشتیم. 

این می‌گوید اصلاً به کلّی غنی‌سازی نداشته باشید. [این] یعنی چه؟ یعنی این دستاورد بزرگی که برای آن، کشورمان این‌همه تلاش کرده، این‌همه هزینه کرده، این‌همه مشکلات فراوان را از سر گذرانده، همه‌ی این تلاش‌ها را، همه‌ی محصول این کارها را دود کنید و هوا کنید و از بین ببرید! معنای «غنی‌سازی نداشتن» این است. 

خب معلوم است، ملّت غیرتمندی مثل ملّت ایران، توی دهن گوینده‌ی این حرف می‌زند و این حرف را قبول نمی‌کند. این هم [مطلب] مربوط به غنی‌سازی که عرض کردیم.»
 

تحلیل فراز پنجم

۱. جایگاه این فراز در ساختار سخنرانی
این بخش از بیانات، محور راهبردی–فنی سخنرانی است و رابطه مستقیم با قدرت ملی پایدار دارد. رهبر معظم انقلاب بعد از طرح موضوعات فرهنگی، اجتماعی و امنیتی (وحدت ملی، مقاومت منطقه‌ای) در این فراز به نماد پیشرفت علمی–فناورانه ایران یعنی غنی‌سازی هسته‌ای می‌پردازد.

این فراز هم از جنبه تبیینی و آگاهی‌بخش برای افکار عمومی اهمیت دارد و هم از جنبه اعلام موضع راهبردی در تقابل با فشارهای نظام سلطه.
 
۲. تحلیل فنی–تخصصی
* تعریف ساده و کاربردی غنی‌سازی: رهبر معظم انقلاب با هدف شکستن ابهام عمومی، مفهوم اورانیوم غنی‌سازی‌شده را از سطح تخصصی به سطح فهم عمومی فرود می‌آورد. توضیح «تبدیل ماده خام معدنی به محصول ارزشمند با فناوری پیشرفته» علاوه بر آموزشی بودن، اعتماد عمومی به دستاورد داخلی را تقویت می‌کند.

* کاربردهای متنوع و فرابخشی: فهرست‌وار به حوزه‌های کشاورزی، صنعت، مواد، محیط زیست، پژوهش، آموزش، انرژی برق، و درمان اشاره می‌شود. این گستره، پیام مهمی دارد: انرژی هسته‌ای صرفاً معادل سلاح نیست، بلکه پشتیبان توسعه پایدار است. مثال نیروگاه‌های کم‌هزینه و بدون آلایندگی، زمینه را برای مطالبه عمومی بهره‌برداری بیشتر فراهم می‌سازد.

* ارقام و جایگاه جهانی: اعلام درصد خلوص ۶۰ درصد و عضویت ایران در جمع «ده کشور توانمند در غنی‌سازی» از میان بیش از دویست کشور جهان، نه‌تنها جنبه اطلاع‌رسانی دارد بلکه احساس غرور ملی را برمی‌انگیزد.
 
۳. تحلیل فرهنگی–اجتماعی
* علم به‌عنوان سرمایه ماندگار: رهبر معظم انقلاب با تاکید بر اینکه «علم از بین‌رفتنی نیست»، غنی‌سازی را از سطح تأسیسات فیزیکی به سطح سرمایه انسانی منتقل می‌کند. این نگرش، دستاورد را وابسته به افراد متخصص و آموزش‌یافته نشان می‌دهد، نه صرفاً تجهیزات.

بیان وجود «ده‌ها دانشمند، صدها دانش‌پژوه و هزاران تربیت‌شده» پیام‌ساز برای نسل جوان است که مسیر علمی را بخشی از خدمت به کشور بداند.

* تقدیر از پیشگامان: اشاره به چند مدیر باهمّت و دانشمند مسئول، ضمن حفظ ارزش نمادهای علمی، الگوسازی برای کار جهادی و برنامه‌ریزی بلندمدت را انجام می‌دهد.
 
۴. تحلیل سیاسی–راهبردی
* رد مطالبه نظام سلطه برای توقف کامل غنی‌سازی: تفاوت رویکرد آمریکا در دوره‌های مختلف (محدودسازی سطح، عدم نگهداری محصولات، و نهایتاً حذف کلی توان غنی‌سازی) آشکار می‌شود. رهبر معظم انقلاب این روند را به‌عنوان سلسله‌فشار برای نابودی یک دستاورد ملی معرفی می‌کند.

نتیجه‌گیری راهبردی: توقف غنی‌سازی یعنی نابودی هزینه‌های چند دهه تلاش و سرمایه‌گذاری، و این خط قرمز ایران است.

* اقتدار در موضع‌گیری: جمله «ملت غیرتمند توی دهن گوینده این حرف می‌زند» هم اعلام خط قرمز و هم نمایش اقتدار روانی در برابر فشار خارجی است.

* پیوند غنی‌سازی با امنیت ملی: توان هسته‌ای - حتی بدون سلاح - در سیاست بین‌الملل هم‌ردیف قدرت بازدارندگی است. ایران با حفظ این توان، چرخه کامل سوخت هسته‌ای را در اختیار دارد و از منظر نظام سلطه، این یک اهرم مستقل‌ساز در برابر نفوذ و تحریم‌هاست.
 
۵. ارتباط با سیاست‌های نظام سلطه
* ممانعت از انتقال فناوری: اشاره به اینکه «دشمن‌ها هم راضی نبودند که بدهند» بیانگر سیاست ممانعتی غرب است که با کنترل تکنولوژی پیشرفته، کشورهای مستقل را وابسته نگه می‌دارد. غنی‌سازی داخلی، شکست این سیاست را نشان می‌دهد.

* فشار حداکثری و ناکامی آن: رهبر معظم انقلاب به صراحت فشارهای چند دهه بر ایران را یادآوری می‌کند و نتیجه نهایی را «عدم تسلیم» اعلام می‌کند؛ این منطقی متقابل بر استراتژی فشار حداکثری است.
 
۶. پیام بین‌المللی
* ایران؛ قدرت علمی مستقل بدون سلاح: اعلام موضع رسمی عدم ساخت سلاح هسته‌ای، در کنار حفظ توان غنی‌سازی، پیام دوگانه‌ای دارد: از یک سو، مشروعیت حقوقی (مطابق NPT) را حفظ می‌کند؛ از سوی دیگر، جایگاه ایران را به‌عنوان قدرت فناوری مستقل تثبیت می‌نماید.

* الهام‌بخشی برای کشورهای مستقل: این تجربه نشان می‌دهد با سرمایه‌گذاری بر منابع انسانی و پرهیز از تسلیم، می‌توان از حلقه وابستگی فناوری خارج شد.
 
۷. پیام راهبردی
«غنی‌سازی هسته‌ای نماد استقلال علمی و اقتدار راهبردی ایران است؛ دستاوردی که با دهه‌ها تلاش متخصصان داخلی به جایگاهی جهانی رسیده و با وجود فشارهای نظام سلطه، - به‌عنوان خط قرمز غیرقابل معامله در مسیر آینده کشور - حفظ می‌شود.»
 

فراز ششم: رد مذاکره با آمریکا در شرایط کنونی

«و امّا موضوع دیگری که موضوع سوّم است: در اظهارات اهل سیاست، مسئله‌ی مذاکره‌ی با آمریکا زیاد مطرح می‌شود؛ نظرات مختلفی هم هست. گفتم بعضی‌ها این را مفید می‌دانند، لازم می‌دانند،‌ بعضی‌ها مضر می‌دانند، بعضی‌ها نظرات میانه‌تری دارند؛ حرف‌ها مختلف است. من آنچه را تا حالا در این سال‌های متمادی فهمیده‌ام، دیده‌ام، احساس کرده‌ام و تجربه کرده‌ام، به ملّت عزیزمان عرض می‌کنم.

خواهش می‌کنم مسئولین سیاسی و فعّالان سیاسی هم یک قدری تأمّل کنند، روی این حرف‌ها فکر کنند، تأمّل کنند و قضاوت را بر اساس آگاهی و اطّلاع انجام بدهند. حرف من این است که در حال حاضر با وضعیّتی که وجود دارد ــ حالا ممکن است بیست سال دیگر،‌ سی سال دیگر وضعیّت دیگری وجود داشته باشد؛ با آن کاری نداریم ــ در وضع کنونی، مذاکره‌ی با دولت آمریکا، اوّلاً هیچ کمکی به منافع ملّی ما نمی‌کند، هیچ سودی برای ما ندارد، هیچ ضرری را هم از ما دفع نخواهد کرد؛ یعنی کاری است بدون سود، بدون اینکه برای کشور فایده‌ای داشته باشد، بدون اینکه ضرری را دفع کند؛ مطلقاً چنین تأثیری ندارد. این اوّلاً.

ثانیاً به عکس، زیان‌هایی هم بر آن مترتّب است. یعنی سود که ندارد هیچ، مطلب دوّم این است که مذاکره‌ی با آمریکا در شرایط کنونی ضررهای بزرگی برای کشور دارد که شاید بشود گفت بعضی از این ضررها جبران‌ناپذیر هستند؛ یک چنین زیان‌هایی هم دارد. من حالا اینها را شرح خواهم داد.

امّا اینکه می‌گوییم به سود ما نیست، برای ما فایده‌ای ندارد، چون طرف آمریکایی پیشاپیش خودش نتیجه‌ی مذاکرات را معیّن کرده؛ یعنی اعلام کرده که مذاکره‌ای را قبول دارد و می‌خواهد مذاکره‌ای بکند که نتیجه‌ی آن مذاکره، تعطیل شدن فعّالیّت‌های هسته‌ای و غنی‌سازی در کشور ایران باشد. 

یعنی بنشینیم پشت میز مذاکره‌ی با آمریکا و نتیجه‌ی گفتگوهایی که با آنها خواهیم کرد، حرفی باشد که او گفته «باید انجام بگیرد»! این که دیگر مذاکره نیست؛ این دیکته است، این تحمیل است؛ بنشین مذاکره کن با یک طرفی که نتیجه‌ی آن مذاکره الزاماً باید همان چیزی باشد که او می‌خواهد، همان چیزی باشد که او می‌گوید! این مذاکره است؟ 

طرف مقابل امروز این‌جوری حرف می‌زند، می‌گوید مذاکره کنیم و از مذاکره این دربیاید که ایران غنی‌سازی نداشته باشد! حالا این [فرد] غنی‌سازی را گفته، چند روز قبل از این، معاونش اعلان کرد که ایران بایستی موشک هم نداشته باشد! نه موشک دوربُرد؛ موشک میان‌بُرد هم نباید داشته باشد، موشک کوتاه‌بُرد هم نباید داشته باشد!

یعنی ایران آن‌چنان دستش بسته و خالی باشد که اگر چنانچه به او تعرّض شد، حتّی به این پایگاه آمریکایی در عراق یا در فلان جا هم نتواند جوابی بدهد و پاسخی بدهد؛ معنای این حرف این است؛ مذاکره کنیم تا این نتیجه به وجود بیاید! 

خب این سود نیست؛ این مذاکره‌ای است که در آن هیچ سودی وجود ندارد، و همه‌اش به ضرر ما است؛ این نتیجه‌ی مذاکره است. این مذاکره نیست؛ زورگویی است، تحمّل زورگویی و تحمیل آمریکا است. 

وقتی کسی با ایران اسلامی طرف است، این‌جور توقّعات، این‌جور اظهارات، ناشی از نشناختن ملّت ایران است، ناشی از نشناختن جمهوری اسلامی است، ناشی از این است که نمیداند فلسفه و مبنا و ممشای ایران اسلامی چیست؛‌ اینها را که نمی‌داند، این‌جوری حرف می‌زند؛ به قول ما مشهدی‌ها «این حرف از دهن گوینده‌اش بزرگ‌تر است» و این حرفی که بیایید مذاکره کنیم برای یک چنین چیزی، قابل اعتنا نیست. پس بنابراین برای ما سود ندارد.

و امّا ضرر؛ گفتم ضرر دارد. این مهم‌تر است؛ اینکه ضرر دارد، مهم‌تر است. طرف تهدید کرده که اگر مذاکره نکنید، چنین و چنان خواهد شد، بمباران می‌کنیم، چه می‌کنیم؛ از این حرف‌ها؛ یک خرده مبهم،‌ یک خرده صریح؛ یعنی تهدید: یا مذاکره کنید یا اگر مذاکره نکردید، چنین و چنان خواهد شد! این تهدید است. 

خب قبول چنین مذاکره‌ای نشانه‌ی تهدیدپذیری ایران اسلامی است. اگر چنانچه شما با این تهدید رفتید مذاکره کردید، معنایش این است که ما در مقابل هر تهدیدی فوراً می‌ترسیم،‌ می‌لرزیم و تسلیم طرف مقابل می‌شویم؛ معنایش این است. این تهدیدپذیری اگر به وجود آمد، دیگر انتها نخواهد داشت.‌ 

امروز می‌گویند اگر چنانچه غنی‌سازی داشته باشید، ما چنین و چنان می‌کنیم؛ فردا می‌گویند اگر موشک داشته باشید، ما چنین و چنان می‌کنیم؛‌ بعد می‌گویند اگر با فلان کشور ارتباط نداشته باشید، ما چنین و چنان می‌کنیم؛ اگر با فلان کشور ارتباط داشته باشید، ما چنین و چنان می‌کنیم! مدام تهدید [هست] و مجبوریم که در مقابل تهدیدهای دشمن عقب‌نشینی کنیم. یعنی قبول مذاکره‌ای را که با تهدید همراه است، هیچ ملّت باشرفی انجام نمی‌دهد،‌ هیچ سیاستمدار خردمندی هم آن را تصدیق نمی‌کند. بنابراین، وضع این‌جوری است.

طرف مقابل هم البتّه حالا ممکن است بگوید من در مقابل این، فلان امتیاز را هم به شما می‌دهم! دروغ می‌گویند؛ آنچه می‌گویند به عنوان امتیاز می‌دهیم، دروغ است. ده سال قبل از این، ما یک قراردادی با آمریکایی‌ها بستیم که اسمش در داخل کشور ما «برجام» است؛ در این قرارداد، بنا شد که ما در مورد هسته‌ای این کارها را انجام بدهیم ــ آن مرکز تولید را مسدود کنیم؛ آن محصول سه و نیم درصدی را که آن وقت تولید می‌کردیم، بدهیم برود به خارج یا رقیق کنیم یعنی از بین برود، غنی‌سازی‌اش را از بین ببریم؛ و چیزهای دیگر ــ آنها هم در مقابل تحریم‌ها را بردارند و بعد از ده سال، پرونده‌ی ایران در آژانس هسته‌ای بین‌المللی به شکل عادّی دربیاید. 

[البتّه] آن وقت، وقتی مسئولین کشور آمدند پیش ما گفتند «ده سال»، من گفتم «ده سال» یک عمر است،‌ چرا «ده سال» را شما قبول می‌کنید؛ گفتند چنین، چنان، بنا شد «ده سال» را هم قبول نکنند، امّا به هر حال قبول کردند. «ده سال» همین‌ روزها تمام شد؛ آن ده سالی که بنا شده بود پرونده‌ی ایران در آژانس عادّی بشود، این روزها تمام شد. امروز شما ملاحظه کنید، نه‌تنها پرونده عادی نشده، بلکه مشکلات هسته‌ای کشور در شورای امنیّت، سازمان ملل و در هسته‌ای مضاعف شده، چند برابر هم شده! 

طرف این‌جوری است، قولش این است! ما همه‌ی کارهایی را که باید انجام می‌دادیم انجام دادیم، او تحریم‌ها را برنداشت،‌ هیچ کدام از قول‌هایی را که داده بود انجام نداد و بعد هم اصلاً خود او، به تعبیر رایج، پاره کرد آن قرارداد یا آن توافقنامه و تفاهمنامه‌ای را که مقرّر شده بود، اصلاً به کلّی خارج شد از برجام و آن را رد کرد.

اگر چنانچه شما با طرف مقابل مذاکره کنید و آنچه را او می‌خواهد قبول کنید که خب، این تسلیم و ضعف کشور و نابود کردن شرف یک ملّت است؛‌ اگر تهدید او را که با تهدید دارد با شما حرف می‌زند،  قبول کردید، این‌جوری است، اگر قبول نکردید می‌شوید مثل حالا که باز همان دعوا و همان [مسئله‌ها هست]. 

بنابراین مذاکره، مذاکره‌ی درستی نیست. تجربه‌ها را فراموش نکنیم، این تجربه‌ی ده سال گذشته را فراموش نکنیم. آن که محلّ کلام ما است، آمریکا است؛‌ حالا فعلاً با اروپا مسئله‌ای نمی‌خواهم مطرح کنم.

این طرف مقابل ما در همه‌چیز خُلف وعده می‌کند، در همه‌چیز دروغ می‌گوید، فریب اِعمال می‌کند؛ وقت و بی‌وقت تهدید نظامی می‌کند؛ اگر دستشان برسد، اشخاص را ترور می‌کنند، همچنان که سردار شهید ما را، شهید سلیمانی را ترور کردند؛ یا مراکز هسته‌ای را بمباران می‌کنند؛ اگر بتوانند از این کارها می‌کنند. طرف یک چنین وضعیّتی دارد؛ با این طرف نمی‌شود مذاکره کرد، نمی‌شود با اطمینان و اعتماد نشست و حرف زد و حرف شنید و قرار گذاشت.

به نظر من مذاکره‌ی با آمریکا برای مسئله‌ی هسته‌ای و شاید برای مسائل دیگر، بن‌بست محض است؛ یعنی هیچ راه درستی وجود ندارد برای اینها، بن‌بست محض است. فکر کنند، ببینند. البتّه برای او مفید است؛ این مذاکره برای آن رئیس‌جمهور فعلی آمریکا مفید است؛ او سرش را بالا خواهد گرفت، خواهد گفت من ایران را تهدید کردم و او را آوردم پای میز مذاکره نشاندم؛ او در دنیا از این افتخارات می‌کند. امّا برای ما ضرر محض است و هیچ فایده‌ای برای ما ندارد.»
 

تحلیل فراز ششم

۱. جایگاه این فراز در ساختار سخنرانی
پس از طرح دو محور علمی–فنی (غنی‌سازی هسته‌ای) و فرهنگی–امنیتی (وحدت ملی)، مقام معظم رهبری در این فراز وارد حوزه دیپلماسی مقاومتی و مواجهه با نظام سلطه می‌شود. موضوع مذاکره با آمریکا یکی از اصلی‌ترین گره‌های سیاست خارجی ایران است و از نظر افکار عمومی، با معیشت، تحریم، و جایگاه بین‌المللی کشور گره خورده.

این فراز هم بُعد تبیینی دارد (آگاه‌سازی مردم و مسئولان از تجربه‌های گذشته) و هم بُعد راهبردی (تعیین چارچوب تعامل یا عدم تعامل با آمریکا).
 
۲. تحلیل محتوایی بر اساس سه لایه اصلی
۲–۱. بی‌فایده بودن مذاکره در وضع موجود
*
تعریف شرایط: رهبر معظم انقلاب مذاکره را در وضعیت فعلی «بدون سود و بدون دفع ضرر» معرفی می‌کند.

* علت اصلی: طرف آمریکایی از پیش نتیجه را تعیین کرده؛ یعنی مذاکره نه فرایند گفت‌وگو، بلکه فرآیند دیکته کردن اراده خود است.

* نمونه عینی: شرط آمریکا برای توقف کامل غنی‌سازی و حذف توان موشکی ایران، حتی در کوتاه‌برد، نشان‌دهنده تلاش برای خلع سلاح راهبردی و بستن دست کشور در دفاع از خود.

۲–۲. زیان‌های مذاکره در شرایط تهدید
*
تهدیدپذیری به‌عنوان خطر راهبردی: پذیرش گفت‌وگو تحت تهدید، پیام ضعف به دشمن و آغاز چرخه بی‌پایان عقب‌نشینی است.

* سناریوی تکرار شونده: اگر امروز تحت فشار غنی‌سازی را کنار بگذریم، فردا موشکی و پس‌فردا روابط خارجی یا حتی سیاست‌های داخلی را هدف خواهند گرفت.

* فرسایش امنیت ملی: عقب‌نشینی چرخه‌ای باعث از دست رفتن بازدارندگی و افزایش ریسک تعرض در آینده می‌شود.

۲–۳. تجربه‌های شکست‌خورده (مطالعه موردی: برجام)
*
تعهدات ایران در برجام: محدودسازی تولید، ارسال یا رقیق‌سازی ذخایر، توقف فعالیت‌های خاص، در ازای لغو تحریم‌ها و عادی‌سازی پرونده هسته‌ای در آژانس.

* نتیجه عملی: اجرای کامل تعهدات ایران، اما عدم اجرای وعده‌های آمریکا و حتی تشدید مشکلات؛ خروج یک‌جانبه آمریکا از توافق و پاره کردن برجام.

* درس راهبردی: طرف مقابل هم‌زمان دروغ می‌گوید، خلف وعده می‌کند، از ابزار تهدید و ترور استفاده می‌کند، و به توافق پایبند نیست.
 
۳. تحلیل سیاسی–راهبردی
* نظام سلطه و مذاکره تحمیلی: این الگو، مذاکرات را به ابزاری برای تحمیل اراده و خلع قدرت کشورها تبدیل می‌کند. پذیرش این سازوکار، از نظر مقام معظم رهبری مساوی با نابودی عزت ملی است.

* بُن‌بست محض: تعریف نهایی فراز، وضعیت مذاکره با آمریکا را «بن‌بست» درهر دو جهت اقتصادی–امنیتی می‌داند؛ هیچ منفعتی به ایران نمی‌رساند و فقط برای طرف آمریکایی امتیاز تبلیغاتی ایجاد می‌کند.

* هزینه تبلیغاتی برای ایران: مذاکره تحت تهدید، یا با پذیرش شرایط تحمیلی، به دشمن امکان می‌دهد در صحنه بین‌المللی قدرت خود را به رخ بکشد و افتخار به «نشاندن ایران پای میز» را مطرح کند.
 
۴. تحلیل فرهنگی–اجتماعی
* حماسه عزت‌خواهی: فراز با جملاتی چون «این حرف از دهن گوینده‌اش بزرگ‌تر است» و «ملّت باشرف چنین کاری نمی‌کند» یک گفتمان عزت‌محور می‌سازد که شرافت ملی را در خودداری از مذاکره تحمیلی می‌بیند.

* آگاه‌سازی افکار عمومی: دعوت به تأمل و مطالعه تجربه‌های گذشته، جامعه را علیه روایت ساده‌انگارانه «مذاکره=حل مشکل» واکسینه می‌کند.
 
۵. ارتباط با سیاست‌های نظام سلطه
* ابزارهای آمریکا: تحریم اقتصادی، تهدید نظامی، ترور شخصیت‌ها (نمونه سردار شهید سلیمانی)، و عملیات علیه زیرساخت‌های علمی (بمباران مراکز هسته‌ای).

* هدف نهایی: حذف توان بازدارندگی ایران در همه حوزه‌ها و وابسته‌سازی کامل در فناوری و امنیت.

* مذاکره تحمیلی به‌عنوان مکمل فشار حداکثری: فشار نظامی–اقتصادی از بیرون، مذاکره برای پذیرش خواسته‌ها از درون.
 
۶. پیام بین‌المللی
* هشدار به کشورهای مستقل: تجربه ایران نشان می‌دهد که مذاکره با طرف فاقد صداقت و قانون‌پذیری، نه‌تنها نتیجه نمی‌دهد بلکه به تضعیف مواضع ملی می‌انجامد.

* شبکه مقاومت: این موضع، الگوی مشترکی برای جنبش‌ها و دولت‌های ضدسلطه فراهم می‌آورد که از پذیرش گفت‌وگوهای دیکته‌شده اجتناب کنند.
 
۷. پیام راهبردی
«مذاکره با آمریکا در شرایط کنونی، نه‌تنها بی‌فایده است بلکه با تهدیدپذیری و عقب‌نشینی چرخه‌ای، به نابودی توان دفاعی و عزت ملی می‌انجامد؛ تجربه برجام گواهی است که طرف مقابل هم‌زمان از دروغ، خلف وعده، تهدید و حتی ترور استفاده می‌کند و این مسیر جز بن‌بست، نتیجه‌ای ندارد.»
 

فراز هفتم: راه علاج پیشرفت کشور

«و من آن چیزی که در نهایت می‌خواهم عرض بکنم، این است که راه علاج پیشرفت کشور، قوی‌ شدن است؛ باید قوی بشویم. قوی شدنِ نظامی لازم است، قوی شدن علمی لازم است، قوی شدن دولتی و ساختاری و سازمانی لازم است. 

باید افراد هوشمند ما، صاحب‌نظران دلسوز ما بنشینند، راه‌های تقویت کشور را پیدا کنند؛ و این راه‌ها را دنبال کنند. اگر این شد، آن وقت طرف تهدید هم نمی‌کند؛ اگر دید طرف مقابل قوی است، حتّی تهدید هم نمی‌کند. به نظر من جز این راهی وجود ندارد.

بایستی از خدای متعال کمک خواست، به خدای متعال توکّل کرد، به ائمّه‌ی اطهار (علیهم ‌السّلام) متوسّل شد که شفاعت کنند و کمک کنند، و همّت ملّی را به میدان آورد و ان‌شاءالله کارها را پیش برد؛ و این کار به توفیق الهی خواهد شد.»
 

تحلیل فراز هفتم

۱. جایگاه این فراز در ساختار کلی سخنرانی
این بخش، جمع‌بندی راهبردی کل بیانات رهبر معظم انقلاب در سخنرانی ۱ مهر ۱۴۰۴ است. همه محورها - از وحدت ملی و مقاومت منطقه‌ای تا غنی‌سازی هسته‌ای و دیپلماسی مقاومتی - در نهایت به یک خط راهبردی منتهی می‌شوند: قوی‌شدن ایران در ابعاد مختلف.

از نظر منطقی، این فراز نقش «چکیده راهبردی» را دارد و چشم‌انداز بلندمدتی برای سیاست‌گذاران، نخبگان، و عموم مردم ترسیم می‌کند.
 
۲. تحلیل مفهومی: قوی‌شدن به‌عنوان راه علاج
۲–۱. ابعاد قوی‌شدن
رهبر معظم انقلاب سه محور اصلی قدرت را ذکر می‌کند، که هر کدام ستون‌های امنیت و پیشرفت هستند:

۱. قدرت نظامی: توان دفاعی و بازدارندگی در برابر تهدیدات خارجی، شامل حوزه‌های زمینی، دریایی، هوایی، فضایی و سایبری.
۲. قدرت علمی: دستیابی به فناوری‌های پیشرفته و تولید دانش بومی برای استقلال در همه عرصه‌ها.
۳. قدرت دولتی، ساختاری و سازمانی: کارآمدی حکمرانی، انسجام ساختارها، مبارزه با فساد، و توان تصمیم‌گیری سریع و دقیق.

۲–۲. نقش نخبگان و صاحب‌نظران دلسوز
خطاب مستقیم به «افراد هوشمند و دلسوز» می‌تواند دو پیام داشته باشد:

* ایجاد تکلیف برای نخبگان جهت ارائه راهکارهای عملی برای تقویت کشور.
* اذعان به اینکه قوی‌شدن، صرفاً با شعار یا اراده سیاسی امکان‌پذیر نیست و نیازمند طراحی علمی و برنامه‌ریزی دقیق است.
 
۳. تحلیل سیاسی–راهبردی
* ارتباط قدرت با دفع تهدید: در این فراز، رابطه علت–معلولی صریح بیان شده است: «اگر طرف مقابل قوی باشد، حتی تهدید هم نمی‌کند». این اصل بازدارندگی، هم در تئوری نظامی و هم در روابط بین‌الملل کاربرد دارد.

* حذف راه‌حل‌های مبتنی بر امتیازدهی: وقتی محور اصلی، قدرت‌افزایی درون‌زا باشد، راه‌حل‌های مبتنی بر وابستگی به دشمن یا امتیاز دادن در حوزه‌های حساس، به‌طور ضمنی رد می‌شوند.

* الگوی بلندمدت پیشرفت: قوی‌شدن نه هدف کوتاه‌مدت، بلکه برنامه‌ای پایدار و چندده‌ساله است که همه بخش‌های کشور را باید درگیر کند.
 
۴. تحلیل فرهنگی–اجتماعی
* همت ملی به‌عنوان سرمایه اجتماعی: رهبر معظم انقلاب به «میدان آوردن همت ملی» اشاره می‌کند، که مفهوم آن بسیج عمومی مردم در کنار مسئولان و نخبگان است.

* پیوند قدرت با ایمان و توکل: قدرت‌افزایی فقط مادی و تکنیکی نیست؛ بعد معنوی شامل اتکال به خداوند، توسل به اهل‌بیت (علیهم السلام)، و طلب توفیق الهی تبدیل به بخش مهمی از معادله می‌شود.

* احیای احساس مسئولیت جمعی: با این رویکرد، هر قشر جامعه - از دانش‌آموز تا مدیر اجرایی - بخشی از فرایند قوی‌شدن می‌شود.
 
۵. ارتباط با سیاست‌های نظام سلطه
* شکستن چرخه سیاست فشار حداکثری: قدرت‌افزایی داخلی، یکی از ابزارهای خنثی‌سازی تحریم و بی‌اثرکردن تهدیدات نظام سلطه است.

* جایگزینی دیپلماسی ضعف با دیپلماسی قدرت: در مقابل مذاکره تحمیلی یا تهدیدمحور، دیپلماسی قدرت‌محور از موضع برابر عمل می‌کند.
 
۶. پیام بین‌المللی
* الگوی بازدارندگی برای کشورهای مستقل: پیام این فراز فراتر از ایران است؛ هر کشور مستقل با تقویت بنیه‌های داخلی خود می‌تواند از دایره تهدید خارج شود.

* پیوند امنیت و پیشرفت: این پیام به جهان منتقل می‌شود که توسعه بدون امنیت پایدار است که خود محصول قدرت بازدارنده است.
 
۷. پیام راهبردی
«راه پیشرفت و امنیت پایدار ایران در عصر سلطه‌گری، قوی‌شدن در ابعاد نظامی، علمی و ساختاری است؛ قدرتی که با طراحی نخبگان، همت ملی و اتکال به خداوند، دشمن را از حتی فکر تهدید بازمی‌دارد و مسیر عزت‌مندانه کشور را تضمین می‌کند.»
 

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری:

سخنرانی ۱ مهر ۱۴۰۴ رهبر معظم انقلاب را می‌توان همچون یک منشور راهبردی ملی دانست که هفت محور کلیدی آن، از بُعد فرهنگی و آموزشی تا سیاسی–راهبردی و بین‌المللی، یک منظومه کامل برای حفظ و ارتقای قدرت کشور را ترسیم می‌کند. مرور این هفت فراز نشان می‌دهد که بیانات ایشان نه‌‌تنها واکنش به شرایط روز، بلکه نقشه‌ای برای آینده ایران در مواجهه با چالش‌های پیچیده نظام سلطه است.
 
۱. خلاصه محورها
* فراز اول: تأکید بر آغاز سال تحصیلی و پیوند علم با قدرت، ایجاد امید و آرامش ملی.
* فراز دوم: ارج‌نهادن به استعدادهای علمی و ورزشی به عنوان سرمایه‌های مقاومت و انسجام ملی.
* فراز سوم: تجلیل از شهید سید حسن نصرالله و شهدای مقاومت به‌عنوان مصادیق همبستگی فراملی و مقابله با روایت‌سازی غربی.
* فراز چهارم: هشدار نسبت به فتنه‌های دشمن، تکیه بر وحدت ملی به عنوان سرمایه راهبردی.
* فراز پنجم: دفاع از غنی‌سازی هسته‌ای و مرزبندی صریح با خواسته‌های تحمیلی نظام سلطه.
* فراز ششم: رد مذاکره تحمیلی با آمریکا به دلیل تجربه‌های شکست‌خورده و خطر تهدیدپذیری.
* فراز هفتم: اصل قوی‌شدن در ابعاد نظامی، علمی، و ساختاری به‌عنوان تنها راه علاج پیشرفت و خنثی‌سازی تهدید.
 
۲. برداشت کلان از بیانات
خطوط مشترک این محورها سه اصل را نشان می‌دهد:
۱. خوداتکایی ملی در تولید دانش، قدرت دفاعی و مدیریت کشور؛
۲. مقاومت فعال در برابر فشارهای نظام سلطه و مقابله با جنگ ترکیبی دشمن؛
۳. بسیج منابع و همت ملی با اتکای هم‌زمان بر ظرفیت انسانی و معنویت دینی.
 
۳. راهکارهای تحقق مطالبات و رهنمودها
۳–۱. حوزه علمی و آموزشی
*
تقویت شبکه تولید علم بومی: سرمایه‌گذاری بر مراکز تحقیقاتی، دانشگاه‌ها و شرکت‌های دانش‌بنیان در حوزه‌های استراتژیک (هسته‌ای، انرژی‌های نو، بیوتکنولوژی، هوش مصنوعی).
* ایجاد پیوند ساختاری میان مدارس و دانشگاه‌ها با صنعت و دفاع: تا مسیر آموزش به تولید قدرت عملیاتی تبدیل شود.
* حمایت از نخبگان جوان و جلوگیری از فرار مغزها با مشوق‌های مادی و معنوی.

۳–۲. حوزه فرهنگی و اجتماعی
*
تبیین دستاوردهای ملی و مقاومت با زبان هنر، رسانه و آموزش عمومی برای ارتقای سرمایه اجتماعی.
* تقویت گفتمان عزت ملی و خودباوری با برنامه‌های منسجم در فضای مجازی و رسانه ملی.
* فعال‌سازی شبکه نخبگان فرهنگی برای تولید روایت‌های ضدتحریف از رویدادهای منطقه‌ای و بین‌المللی.

۳–۳. حوزه سیاسی و امنیتی
*
الگوگیری از اصل بازدارندگی فعال: توسعه توان دفاعی در همه عرصه‌ها (زمینی، دریایی، فضایی، سایبری).
* رد هرگونه مذاکره تحمیلی و گسترش روابط خارجی با محور کشورهای مستقل و همسو در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین.
* افزایش تاب‌آوری کشور مقابل جنگ ترکیبی با هماهنگی سازمان‌های امنیتی، آگاهی عمومی و شبکه بسیج مردمی.

۳–۴. حوزه ساختار و حکمرانی
*
اصلاح ساختارهای ناکارآمد دولتی و چابک‌سازی سیستم تصمیم‌گیری.
* مبارزه سیستماتیک با فساد اداری و مالی به‌عنوان پیش‌شرط اعتماد عمومی.
* ایجاد اتاق‌های فکر ملی متشکل از نخبگان علمی، اقتصادی و فرهنگی برای طراحی مسیر قوی‌شدن.

۳–۵. حوزه معنوی و اخلاقی
*
ترویج فرهنگ توکل و توسل در کنار تلاش عملی برای ایجاد همبستگی معنوی در جامعه.
* پیوند ارزش‌های دینی با برنامه‌های توسعه ملی به‌گونه‌ای که ایمان، اخلاق و پیشرفت مادی هم‌زمان تقویت شوند.
 
۴. نتیجه نهایی
پیام اصلی سخنرانی مقام معظم رهبری را می‌توان در یک جمله خلاصه کرد:
«پیشرفت کشور و امنیت پایدار، تنها از مسیر قوی‌شدن همه‌جانبه با اتکا بر دانش بومی، توان دفاعی، کارآمدی حکمرانی، سرمایه اجتماعی و معنویت دینی حاصل می‌شود.»

هر راهکار عملی که بر این اصول تکیه کند، نه‌تنها درخواست و رهنمود رهبر معظم انقلاب را برآورده می‌سازد، بلکه توان ملی را برای مواجهه با شرایط متحول جهانی و خنثی‌سازی طرح‌های نظام سلطه افزایش می‌دهد.
 
۵. سخن پایانی
ایرانِ امروز، در میانه میدان بزرگ تاریخ ایستاده است؛ میدانی که هر گام آن با چالش‌ها و فرصت‌ها گره خورده. بیانات راهگشای مقام معظم رهبری در نخستین روز مهر ۱۴۰۴، چراغ راهی است که مسیر سخت و در عین حال افتخارآفرین قوی‌شدن را روشن می‌کند.

قوی‌شدن ما فقط به معنای داشتن ابزار و فناوری نیست؛ این قدرت، ریشه در ایمان ما، در همت ملی ما، و در پیوند نسل‌ها برای ساخت فردایی عزتمند دارد. این، دعوتی است به همه ما - دانش‌آموز، استاد، کارگر، کارآفرین، فرمانده، هنرمند - که سهم خود را در این مسیر ایفا کنیم.

باید باور کنیم که هیچ تهدیدی در برابر اراده‌ای که با عقلانیت، علم، اتحاد و معنویت حرکت کند، توان ایستادن ندارد. باید بدانیم که هر گام ما در مسیر پیشرفت، نه‌فقط یک دستاورد شخصی، بلکه قطعه‌ای از پازل اقتدار ملی است.

و در نهایت، همان ‌گونه که رهبر معظم انقلاب خط پایانی سخنانشان را با توکل بر خداوند و امید به شفاعت اولیای الهی بستند، ما نیز باید این راه بزرگ را با قلبی مطمئن، ایمانی استوار، و عزمى خلل‌ناپذیر ادامه دهیم.

آینده را کسانی می‌سازند که امروز، بی‌تردید و بی‌توقف، راه عزت و قدرت را در پیش می‌گیرند. آری؛ وقت آن رسیده که هر یک از ما قهرمان میدان خود باشیم.

نویسنده: سیدامیرحسین موسوی تبار
منبع: تحریریه راسخون
© استفاده از این مطلب، فقط با ذکر منبع بلامانع است.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط