لالجين
اولين باري که اسمش را شنيدم فکر کردم مي گويند «لاله چين» و حتماً جايي است که کلي لاله پروش مي دهند. اما وقي تابلوي «لالجين» را ديدم فهميدم «لالجين» نام شهري است از شهرهاي بهار، استان همدان که پايتخت سفال و سراميک است.
لالجين نمايشگاه بزرگي از صنايع دستي سفال و سراميک است که خيلي از اشياء ساخته هاي دست اهالي لالجين به عنوان تزئين ميهمان خانه هاي مردم ايران و حتي جهان است. چرا که توريست ها ي بسياري به اين شهر سفر کرده اند.
وجه شمه ي لالجين
نام لالجين از دو بخش لاله و جين شکل يافته است. جين پسوند مکان است که درساخت نام شهرها و روستاهاي ديگر استان همدان نيز به کار رفته است؛ همانند وفرجين، گنده جين، ديوجين، توي جين و فارسجين (همچنان که پسوند گان و جان نيز درساخت اسم نواحي اي همچون گلپايگان، شادگان، آذربايجان و زنجان به کار رفته است). در اين صورت مي توان لاله جين را به معناي آبادي لاله دانست. همچنين بعيد نيست که کلمه لالجين، محرف لاجين يا لاچين باشد که دز زبان ترکي، نام پرنده اي شکاري است. به هر حال، ترکيباتي همچون لعل چين، لاله چين يا لاچين نبايد درست باشد. برخي از اهالي شهرمي گويند که به هنگام ورود مغولان به همدان گذر لشکريان چنگيزخان به لالجين افتاد. آنان گروهي از مردان اين شهر را به چين فرستادند تا از هنرمندان چين، سفالگري بياموزند. اين سفرکردگان نيز پس از آموختن هنر سفالگري به لالجين برگشتند و به کارپرداختند. ازآن پس اين روستا لاله چين نام گرفت. اين روايت به نظر افسانه اي بيش نيست، چون هنر سفالگري در ايران، سابقه چند هزار ساله دارد، لذا طي مسافت دور و دراز ايران تا چين لزومي نداشته است. وانگهي اعزام شدگان به چين مي بايست نحوه ساخت چيني را بياموزند و نهايتاً بايد پرسيد چرا بايد مغولان چنين لطفي در حق بوميان اين ناحيه مي کردند؟ لالجين در مجاورت مردم استان همدان اغلب به صورت للين يا لالون(Lalon) تلفظ مي شود. علاوه بر نمايشگاه دائمي سفال و سراميک، مساجد و طبيعت لالجين هم از جاذبه هاي اين شهر هستند. اگر مي خواهيد حرفه اي ياد بگيريد مي توانيد مدتي در اين شهر ساکن شويد و در کنار اساتيد سفال و سراميک شاگردي کنيد و بعد هم استاد شويد.
منبع:شاهد جوان ش 54
لالجين نمايشگاه بزرگي از صنايع دستي سفال و سراميک است که خيلي از اشياء ساخته هاي دست اهالي لالجين به عنوان تزئين ميهمان خانه هاي مردم ايران و حتي جهان است. چرا که توريست ها ي بسياري به اين شهر سفر کرده اند.
وجه شمه ي لالجين
نام لالجين از دو بخش لاله و جين شکل يافته است. جين پسوند مکان است که درساخت نام شهرها و روستاهاي ديگر استان همدان نيز به کار رفته است؛ همانند وفرجين، گنده جين، ديوجين، توي جين و فارسجين (همچنان که پسوند گان و جان نيز درساخت اسم نواحي اي همچون گلپايگان، شادگان، آذربايجان و زنجان به کار رفته است). در اين صورت مي توان لاله جين را به معناي آبادي لاله دانست. همچنين بعيد نيست که کلمه لالجين، محرف لاجين يا لاچين باشد که دز زبان ترکي، نام پرنده اي شکاري است. به هر حال، ترکيباتي همچون لعل چين، لاله چين يا لاچين نبايد درست باشد. برخي از اهالي شهرمي گويند که به هنگام ورود مغولان به همدان گذر لشکريان چنگيزخان به لالجين افتاد. آنان گروهي از مردان اين شهر را به چين فرستادند تا از هنرمندان چين، سفالگري بياموزند. اين سفرکردگان نيز پس از آموختن هنر سفالگري به لالجين برگشتند و به کارپرداختند. ازآن پس اين روستا لاله چين نام گرفت. اين روايت به نظر افسانه اي بيش نيست، چون هنر سفالگري در ايران، سابقه چند هزار ساله دارد، لذا طي مسافت دور و دراز ايران تا چين لزومي نداشته است. وانگهي اعزام شدگان به چين مي بايست نحوه ساخت چيني را بياموزند و نهايتاً بايد پرسيد چرا بايد مغولان چنين لطفي در حق بوميان اين ناحيه مي کردند؟ لالجين در مجاورت مردم استان همدان اغلب به صورت للين يا لالون(Lalon) تلفظ مي شود. علاوه بر نمايشگاه دائمي سفال و سراميک، مساجد و طبيعت لالجين هم از جاذبه هاي اين شهر هستند. اگر مي خواهيد حرفه اي ياد بگيريد مي توانيد مدتي در اين شهر ساکن شويد و در کنار اساتيد سفال و سراميک شاگردي کنيد و بعد هم استاد شويد.
منبع:شاهد جوان ش 54