محمد هاشم یا محمد هاشم بن محمد صالح لؤلؤی اصفهانی یا آقاهاشم اصفهانی معروف به زرگر از خوشنویسان دوره قاجار و استادان مسلم خط نسخ در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری قمری است.
او فرزند شاعر و خوشنویس صاحبنام محمد صالح لؤلؤی اصفهانی است و پدر میرزا محمد علی محرم و جد عبدالوهاب محرم یزدی شاعر دوره ناصری است.
محمدهاشم اصفهانی در زمان خود در اغلب کشورهای اسلامی شهرت داشت و در خوشنویسی ممدوح شاعران عصر خود بود.او را در نسخ همردیف درویش عبدالمجید در خط شکسته دانستهاند تاریخ درگذشت او معلوم نیست ولی بین سالهای ۱۱۷۲ تا ۱۲۱۲ هجری قمری حیات داشته . آثار به جا مانده از او معرف قدرتش در خوشنویسی است.
آثار
از آثار او: پانزده اثر از وی در «احوال و آثار خوش نویسان» توسط دکتر بیانی تشریح شدهاست. از جمله:
قرآن نیم ربعی جلد روغنی، دو صفحهٔ افتتاح متن و حاشیه مرصع، به خط نسخ و کتابت خفی عالی، با رقم: «...انالاعبد...محمدهاشم الصائغ الاصفهانی، فی ...سنهٔ ۱۱۷۲».
یک قطعه نسخ کتابت جلی عالی و رقاع خوش، با رقم: «حرره العبد...محمدهاشم الاصفهانی، فی ۱۱۹۰».
یک نسخه «صحیفهٔ سجادیهٔ»جانمازی جلد روغنی، دو صفحهٔ اول جاشیه و متن مرصع، سرلوح مرصع رقاع و به خط مسخ کتابت خفی عالی و شکسته و نستعلیق کتابت خفی خوش، با رقم: «...ابن محم صالح لؤلؤی محمدهاشم الاصفهانی...۱۲۱۲»
یک قطعه به خط شکسته تعلیق و کتابت خوش، با رقم: «مشقه العبد الاقل ابن محمد صالح، محمد هاشم».
خط نسخ
خط نسخ در آغاز خطی بود همپایۀ خط کوفی ولی به صورت نسخ ناقص که به خط نسخی قدیم یا نسخ حجازی معروف بود. پس از رونق یافتن خط کوفی، این خط بیشتر در تحریر نامه و مکاتبات فوری معمول بود.
خط نسخ در ابتدا به قلم نُسَخ(جمع نسخه، نوشته شده، کتابی که از روی کتاب دیگر رونویسی شده باشد) معروف بود و برای نوشتن نُسَخ مختلف به کار میرفت. خط نسخ از لحاظ سطح و دور تابع خط ثلث است و از این جهت آن را نسخ گرفتهاند که جمیع خطوط را نسخ کرد و کتابت قرآن مجید منحصر به این خط شد.
از نمونۀ خطوط نسخ به دست آمده در قرون اولیه هجری قمری، معلوم میشود که این خط در اوایل اسلام به صورت نسخ ناقص معمول و متداول بوده است. پس از اسلام خط کوفی برای کتابت قرآن معمول بود و خط نسخ در مکاتبات رسمی مورد استفاده قرار میگرفت.
خط نسخ از اواخر قرن سوم و آغاز قرن چهارم هجری قمری از زمان ابن مقله به بعد با مقیاسها و قواعدی که او وضع کرد و با هندسی کردن آنها، دورۀ ابتدایی پیشین را طی کرد و به مرحلۀ پیشرفت و زیبایی رسید چنانکه برای نوشتن قرآنها و ادعیه و کتب مذهبی از آن استفاده میشد.
پس از ابن مقله، ابن بواب با وضع قواعدی مانند سطح، دور و تناسب، پایۀ خط نسخ را به حد کمال رسانید و بعد از ابن بواب اولین کسی که خط ثلث و نسخ را به درجۀ کمال رسانید، یاقوت مستعصمی بود.
پژوهشگرانی که درباره پیدایش و تحول خطوط مطالبی گفته اند، صرف نظر از اختلاف آراء، مستندات یقینی ارایه نکرده اند؛ اما با استفاده از همه منقولات می توان گفت که «خط نسخ» به وسیله ابوعلی محمد بن مقله (۳۲۸ هجری قمری) اصلاح و تهذیب شده و این اصلاح در حدی صورت گرفته که ابن مقله را واضع و مخترع «خط نسخ» دانسته اند. برای وجه تسمیه «خط نسخ» وجوه متعددی ذکر شده است.
نسخ؛ خطی معتدل با خوانایی بالا
حروف و کلمات در خط نسخ چندان درشت نیست و در آن اعتدال رعایت میشود. از این رو زیبایی خط نسخ در قلم معتدل بیشتر جلوهگر میشود. پس از یاقوت مستعصمی شیوۀ او وشاگردانش در اقلام سته مدتها رایج و مقبول بود. و مهمترین شاگردان و مروجان شیوۀ وی ایرانی بودند و در پیشرفت هنر خوشنویسی خصوصاً اقلام سته سهم بسزایی داشتند.
از مراجعه به غالب مصادر مخصوصاً مصادر عربی روشن می شود که پدید آمدن خط نسخ و منسوخ شدن سایر خطوط، همه جا به اقدامات ابن مقله مربوط است؛ مرحوم فضایلی در «اطلس خط» می نویسد: «اکثر رساله ها و تذکره ها و فرهنگ ها ابن مقله را واضع خط نسخ دانسته و گویند او آن را از خط ثلث استخراج کرده». سپس می گوید: نظریه مؤلف در این باره این است که خط نسخ در مرحله جدید خود در انقلاب خطی ابن مقله از خط محقق پدید آمده و بعد تحت تأثیر ثلث قرار گرفته است.
نویسنده «بدایع الخط» می گوید: انتهت جودة الخط فی راس الثلثمأئة الی الوزیر ابن مقله ببغداد... زیبایی و کمال خط در آغاز سال سیصد هجری مدیون وزیر ابن مقله است که در بغداد و اصول حروف مفرده را به صورتی دلپذیر مهندسی رد... و به واسطه آن خط بهره های آغازین خود را در هندسه و ضبط قواعد و وزن به دست آورد.
و همین مؤلف در «بدایع الخط» می نویسد: «در رساله محمد عوفی ابهری که در موضوع خط است، آمده: اول کسی که در خط ثلث و نسخ به این حد از کمال رسید ابن مقله بود».
ثعالبی نوشته است که خط ابن مقله در زیبایی ضرب المثل بود، زیرا از نیکوترین خطوط دنیا شمرده می شد، ... اگرچه بعضی نوشته اند که پیش از آن ۲۰۰ خط به جز خط کوفی دیده شده است اما اکثر دانشمندان ابن مقله را اولین مبتکر و مخترع خط عربی دانسته اند.
وی خط نسخ را در ۳۱۰ ق در زمان المقتدر عباسی و وزارت ابن فرات اختراع و وضع کرد که به مناسبت سهولت در تحریر، ناسخ خطوط دیگر شد و از همین رو نسخ نام گرفت و از همان زمان در ممالک اسلامی شایع و رایج گردید.»
البته برابر مدارک گوناگون تاریخی، ابن مقله کار اصلاح و پیرایش را در همه ی خطوط موجود زمان گسترش داده و تأثیر خدمت او به حدی است که برخی از محققان عرب او را قطب اعلام خط عربی معرفی کرده اند: ناجی زین الدین المصرف (۱۹۷۱ م) در «بدایع الخط العربی» کتاب خود را با این عبارت به ابن مقله هدیه می کند: «الی قطب اعلام الخط العربی الذی فتح صفحة جدیدة فی تاریخ الکتابة الکونیّة الی الوزیر ابن مقله أهدی کتابی»؛ به قطب اعلام خط عربی کسی که صفحه ای تازه در تاریخ نگارش جهانی گشوده، به وزیر ابن مقله کتاب خود را هدیه می کنم.
آن چه از ابن مقله به جای مانده بنا به تحقیقات مؤلف «مصور الخط» سه رساله است: رسالة فی علم الخط و القلم، رسالة میزان الخط، و صناف الکُتّاب.
پرکاربردترین خطوط در کشورهای اسلامی
خط نسخ از پرکاربردترین خطوط در کشورهای اسلامی تا به امروز بوده است و به همین سبب آن را مانند خط ثلث اُم الخطوط مینامند. این خط در جهان اسلام بیشتر برای نوشتن قرآن مجید و ادعیه به سبب خوانایی بالا و یک دست بودن آن، وضوح و یادگیری آسان به کار میرود.
منابع
بیانی، مهدی. احوال و آثار خوشنویسان. انتشارات علمی. چاپ دوم. تهران ۱۳۶۳ش
فضایلی، حبیبالله. اطلس خط. انتشارات مشعل اصفهان. چاپ دوم، اصفهان۱۳۶۲ش.
پیدایش و سیر تحول هنر خط، انتشارت یساولی، چاپ دوم ۱۳۶۰ ص ۸۳
محمد هاشم زرگر اصفهانی. وبگاه آفتاب
بدایع الخط، ص۳۵
در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و توجه اساتید معظم، متعهد، متدین و مجاهدِ خود در کسوت شاگردی، از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی و عبدالرسول یاقوتی، سید حسن موسی زاده، ناصر طاووسی و ابوالفضل خزائی تقدیر و تشکر نمایم.
شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.