جايگاه خاطره نگاري در فهرست اسناد روابط خارجي (2)

فراگنر، ميرزا محمد صالح شيرازي را از پيشروان خاطره نويسي نوين در ايران مي داند که حدود سال 1820 سفرنامه اي را در تبريز نگاشت. سفرنامه وي هم از نظر سبک نگارش و هم از لحاظ محتوا با آثار همه خاطره نگاران سنتي ايران تفاوت دارد. موضوع کتاب ياد شده مربوط به خاطرات نويسنده آن از دوره اقامت چهار ساله اش در انگليس (19- 1815) است. ميرزا
سه‌شنبه، 16 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جايگاه خاطره نگاري در فهرست اسناد روابط خارجي (2)

جايگاه خاطره نگاري در فهرست اسناد روابط خارجي (2)
جايگاه خاطره نگاري در فهرست اسناد روابط خارجي (2)


 

نويسنده: حبيب الله سعيدي نيا




 

خاطره نويسي نوين در ايران
 

فراگنر، ميرزا محمد صالح شيرازي را از پيشروان خاطره نويسي نوين در ايران مي داند که حدود سال 1820 سفرنامه اي را در تبريز نگاشت. سفرنامه وي هم از نظر سبک نگارش و هم از لحاظ محتوا با آثار همه خاطره نگاران سنتي ايران تفاوت دارد. موضوع کتاب ياد شده مربوط به خاطرات نويسنده آن از دوره اقامت چهار ساله اش در انگليس (19- 1815) است. ميرزا صالح که از سوي عباس ميرزا، وليعهد، به همراه يک هيئت چهار نفره از دانشجويان از تبريز راهي انگليس
شده بود، به تفصيل براي خواننده شرح داده شده است که بر او و دوستانش در محيطي که در آغاز برايشان به کلي بيگانه بود، چه گذشت. او در کنار شرح مشکلات آغاز اقامت، از خاطرات جالب و شيرين، تماس با فرهنگ و تمدني ديگر، وضع جامعه انگليس، به ويژه وضع زندگي در لندن و کمبريج، گزارش مي دهد و به تفصيل روابط خود را با ديپلمات ها و اساتيد گوناگون توصيف مي کند و سرانجام شرح مي دهد که چگونه وارد يکي از لژيون هاي فراماسونري لندن شد. به عقيده فراگنر آنچه ميرزا صالح را در زمينه خاطره نويسي از بسياري از پيشينيان متمايز مي سازد، اين واقعيت است که او خود را در اين گزارش، تنها واسطه ديده ها و خاطرات نمي داند و قصد ندارد با اشاره به ديده هاي خود، به درستي مطالب نوشته شده قوت بيشتري بدهد. او تجارب شخصي و شرح حال خود را موضوع اصلي کتاب قرار داده و خوانندگان اثرش مي توانند در آن، تجربه و خودنگري يک ايراني تحصيل کرده را بيابند. وي بر آن نيست که خوانندگانش را تنها براي مدت کوتاهي با ارائه مطالب جالب سرگرم کند. براي نمونه هنگام بحث پيرامون تاريخ انگليس مي گويد که قصد ندارد درباره زندگي و کارهاي پادشاهان انگلستان و همين طور نام پادشاهاني که به ترتيب به سلطنت رسيده اند، قلمرفرسايي کند، بلکه بيشتر مي خواهد علل و عواملي را که پيشرفت حيرت انگيز اين کشور را در مقايسه با وطنش، ايران، سبب شده است، بيابد.( فراگنر، ص 27-19)
درباره نثر ساده، روان و خودماني کتاب ميرزا صالح نکته اي هست که بايد مورد توجه قرار گيرد و آن اينکه همواره بايد ميان محتوا و موضوع يک اثر و شيوه ارائه آن هماهنگي وجود داشته باشد. بي ترديد اگر ميرزا صالح به نثر معمول آن دوره – که بيش از آنچه به فکر رساندن محتوا باشد، به لفاظي و عبارت پردازي توجه داشت – روي آورده بود، نمي توانست تجربه ها و خاطرات و به ويژه دريافت هاي شخصي خود را به اين روشني و رسايي به خواننده منتقل کند و با اطمينان مي توان گفت که خاطره نويسان و سفرنامه نويسان دهه هاي بعد، کتاب ميرزا صالح را سرمشق کار خود قرار دادند.

نخستين سفارت نامه هاي نوين در ايران
 

در سال 1830، يعني اواخر عهد عباس ميرزا و ده سال پس از نوشته شدن سفرنامه ميرزا صالح، نخستين « سفارت نامه » نوين فارسي به قلم ميرزا مصطفي، فرزند نصرالله خان افشار، منشي ديوان خانه تبريز، که از سوي عباس ميرزا، سياستمدار اصلاح گر و ترقي خواه، براي مذاکرات سياسي به پايتخت گرجستان فرستاده شده بود، نوشته شد.( همان، ص 40-37)
ميرزا مصطفي در کتاب خود به تفصيل همه رخدادهاي اين ماموريت را شرح مي دهد. وي با دقت بسيار، نظرات و برداشت هاي خود را درباره همسفران و اشخاصي که در اين سفر با آنها رو به رو شده بود، ثبت کرده و اسنادي مهم هم چون نامه هاي عباس ميرزا به تزار نيکولاي اول و شاهزاده پاسکويچ را ارائه داده است. توصيف هايش در بسياري از بخش ها به خاطرات، ملاقات ها و برداشت هاي شخصي متکي است. از نظر سبک، روش ساده و روان سفرنامه ميرزا صالح را به کار برده، اما با زباني درست و بي نقض به آن غنا بخشيده است.
استقبال عمومي از اثر ميرزا مصطفي سبب شد که از آن پس اعضاي هيئت هاي ديگر اعزامي به خارج هم به نوشتن آثار مشابه رو آورند. يکي از سفارت نامه هاي مهم که به سبک و شيوه اثر ميرزا مصطفي نوشته شده است، سفرنامه ميرزا عبدالفتاح خان گرمرودي، معاون و منشي ميرزا حسين خان آجودان باشي، از رجال بنام دوره قاجار است. وي پس از بروز تنش هاي سياسي ميان ايران و انگليس که به ترک اعتراض آميز خاک ايران از سوي سر جان مکنيل، سفير بريتانيا در دربار محمد شاه، منجر شد، براي ميانجيگري برقراري دوباره روابط سياسي با نگليس در سال 1838 راهي اروپا شده بود. گرمرودي اين سفر و جريان ماموريت آجودان باشي را به شکل گزارش مستندي از وقايع و جريان هاي مختلف شرح داده و در کنار آن برداشت ها و
ديدگاه هاي شخصي خود را درباره دولت، موسسه هاي گوناگون اقتصادي و فرهنگي و هم چنين آداب و رسوم مردم کشورهايي که از آن ها ديدن کرده، يعني امپراتوري عثماني، اتريش، فرانسه و انگليس، بيان نموده است. گويا گرمرودي مي خواسته با نوشتن خاطرات خود، همان کار ميرزا مصطفي را که سفرنامه اش بسيار مشهور شده بود و درست مانند وي، منشي يکي از هيئت هاي اعزامي به خارج بود، انجام دهد. البته شايد هدف گرمرودي از نوشتن اين اثر افزون بر آگاه ساختن خواننده از جريان ماموريت خود و توصيف سرزمين هاي سياحت شده، اين بود که از کارهاي آجودان باشي و خودش در برابر افکار عمومي ايران دفاع کند.( همان، ص 55-41)
روابط ايران با جهان خارج در عهد سلطنت خاندان قاجار که از دوره هاي مهم تاريخ کشور محسوب مي شود، بيش از پيش گسترش يافت ؛ برخي از جوانان در اين دوران فرصت آن را يافتند تا براي فراگيري علوم و فنون نوين و آشنايي با دامنه هاي به سرعت در حال گسترش علم و صنعت در زمينه هايي همچون: پزشکي نوين، مهندسي، زمين شناسي، ريخته گري و غيره به خارج از کشور بروند. از سوي ديگر، برخي زمامداران و رجال کشور نيز به سير و سفر و سياحت پرداخته و با مظاهر تمدن غرب آشنايي يافته و به نوعي زير تاثير آن قرار گرفتند. حاصل اين رفت و آمدها افزون بر تاثيرهاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي ژرف بر ايران، گردآمدن انبوهي از سفرنامه ها و خاطره نامه هاي مدون است که برخي به نويسندگان بنام و شناخته شده و تعدادي نيز به افرادي گمنام و ناشناخته تعلق دارند. بخشي از اين سفرنامه ها مربوط به رخدادهاي سياسي و مذاکره هاي دولت ايران با دولت هاي خارجي از جمله روسيه، انگليس و فرانسه است که به تناسب موضوع به برخي از آن ها در اين قسمت اشاره مي شود.
در پايان دوره دو جنگي که ميان ايران و روسيه از سال 1218 تا 1243 ق . رخ داد، سفيراني از سوي دولت ايران به روسيه فرستاده شدند. نخستين سفير ميرزا ابوالحسن خان شيرازي، معروف به ايلچي، بود که براي امضاي معاهده گلستان و مذاکره براي باز پس گرفتن برخي از شهرهاي ايران که روسيه تصرف کرده بود، با هدايايي گران بها در راس هيئتي به روسيه رفت و پس از سه سال با دست خالي به ايران بازگشت. دومين سفير خسرو ميرزا، فرزند عباس ميرزا نايب السلطنه بود که او نيز پس از بسته شدن معاهده ترکمانچاي و ماجراي قتل گريبايدوف، سفير فوق العاده روس، در راس هيئتي همراه با هدايايي براي عذرخواهي به پترزبورگ رفت و پس از نه ماه به ايران بازگشت که سفر او تا حدي به بهبود روابط ايران و روسيه کمک کرد.
اين دو سفير از سرگذشت سفر خود هر يک سفرنامه اي دارند که از نظر نگارش بسيار به هم شبيه اند. سفرنامه ميرزا ابوالحسن خان را يکي از منشيان آن روزگار با نام ميرزا محمد هادي علوي شيرازي نگاشته و سفرنامه خسرو ميرزا توسط ميرزا مصطفي افشار، ملقب به بهاء الملک، نوشته شده است.
سفرنامه نخست به نام دليل السفرا به « سفرنامه ميرزا ابوالحسن ايلچي به روسيه » معروف است و کتاب دوم، سفرنامه خسرو ميرزا است که هر دو به اهتمام محمد گلبن بازخواني و چاپ شده است.
دليل السفرا که با نام « سفرنامه ميرزا ابوالحسن خان شيرازي به مسکو » در 292 صفحه متن اصلي و حدود 70 صفحه مقدمه مولف و شماري عکس به چاپ رسيده است، نثر شيوا و شيريني دارد. نويسنده جزئيات سفر هيئت را از لحظه حرکت از تهران تا تفليس و از آن جا به قفقاز، مسکو، پترزبورگ و سرانجام بازگشت به ايران، همراه با شرح کامل مذاکره ها و ملاقات هاي رسمي و غير رسمي، موفقيت ها، سرخوردگي ها و برداشت هاي خود از شخصيت مقام ها و رجال روسي که به روشن شدن برخي زواياي تاريک در چگونگي بسته شدن عهدنامه گلستان کمک بسيار مي کند، نگاشته و افزون بر آن به جزئياتي همچون اسباب و اوضاع خانه و لباس مردان و زنان، وضع خوراک و خواب آنان، شکل پذيرايي ها، وضع عمارت ها، خانه ها، نظام شهرسازي و محله هاي مختلف روسيه، به ويژه پترزبورگ و سرانجام اخلاق، رفتار و اعتقادات مذهبي مردم نيز اشاره کرده است:
«... پادشاه نزد صاحب ايلچي [ميرزا ابوالحسن خان شيرازي] آمده و تلطف بسيار نموده، از جمله اين شب تعريف زيادي از اسبان هدايا نمود و اظهار رضامندي مي نمود. صاحبي ايلچي در جواب مي گفتند که حال، ابتداي دوستي و اتحاد دولتين است؛ بعد از اينکه بناي آمد و شد ايلچيان و استحکام اساس دوستي برقرار باشد، مي تواند شد که هر ساله به رسم هديه، چند راس اسب ممتاز از دولت علّيه ايران به جهت سرکار پادشاه ارسال شده باشد ... چون پادشاه را تعلق بسياري با اين همشيره خود مي باشد و سخنان او بسياري از اوقات نزد پادشاه به درجه قبول، مقبول است و با صاحبي ايلچي هم اظهار محبت بسيار مي کرد، بعد از مبارکباد و تعارفات، صاحبي ايلچي در باب انجام مهام خود فقرات مبسوطي با او گفتگو کرده، او را هم به اصطلاح يک واسطه در امر خود نزد پادشاه قرار دادند. او نيز قبول کرده، نويد و وعده بسيار داد و تعهدات کرده، صاحبي ايلچي را از خود خوشنود و مرخص نمود... .( ابوالحسن ايلچي، ص 5-254)
سفارت نامه ديگري که به سفرنامه ميرزا مصطفي شباهت دارد و به تقريب بيست سال پس از سفرنامه چهار فصل گرمرودي نوشته شده، اثري است با نام مخزن الوقايع به قلم ميرزا حسين بن عبدالله تبريزي سرابي گرانمايه . او نيز چون ديگران، منشي يکي از هيئت هاي فرستاده شده به خارج بود. کار اين هيئت که زير نظر فرخ خان کاشي، ملقب به امين الدوله، قرار داشت، امضاي عهدنامه پاريس بود که در سال 1857 ميان ايران و انگليس منعقد گرديد. درباره اين نويسنده آگاهي چنداني در دست نيست. گويا وي هنگام نوشتن اين کتاب بسيار جوان بوده و زماني هم که در نمايندگي سياسي ايران در مصر کار مي کرده و مدتي نيز سرپرستي سرکنسول گري ايران در ارزروم را عهده دار بوده است.
بي ترديد ناصرالدين شاه کارکنان دولت را که در خارج از کشور ماموريت داشتند، تشويق مي کرده که ديده ها و شنيده هاي خود را درباره جغرافياي ممالکي که در آنجا فعاليت مي کردند، به مرکز گزارش کنند، اما ويژگي مخزن الوقايع آن است که نويسنده ترجيح داده است آن را بيشتر بر اساس خاطرات شخصي خود تدوين کند تا بيان جريان سفر هيئت و شرح جغرافيايي ممالک سياحت شده. اگر بخواهيم ويژگي هاي سفرنامه سرابي را در مقايسه با سفارت نامه هاي قديم تر به طور خلاصه بيان کنيم، بايد بيش از هر چيز بر پختگي بيشتر آن تاکيد نماييم. او کوشيده است از ديدگاه خود آگاهي هاي تازه و مبتني بر واقعيت ارائه کند.پختگي بيشتر در مقايسه با سفارت نامه نويسان قديمي حتي در زمينه عرضه اطلاعات سياسي هم نزد سرابي به خوبي مشهود است. سفارتنامه نويسان پيش از او همواره پيرامون ماموريت هاي سياسي خود، هر چند شخصي، اما بدون محدوديت قلم فرسايي مي کردند، اما در مورد سرابي، به نظر مي رسد که وي به عمد از ذکر پاره اي از واقعيت ها به سبب ملاحظات سياسي خودداري کرده است. شرح سفارت سرابي در ميان اين نوع آثار فارسي که جنبه خاطره نويسي دارند، جزء آثار متاخر به شمار مي آيد. سفارتنامه هايي که در دوره هاي بعد نوشته شد، بيشتر ويژگي گزارش رسمي داشت و به تقريب ديگر براي عموم نوشته نمي شد.
ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه هم به نوعي پادشاهاني سفردوست، دستي در خاطره نويسي داشته اند، اما اينان سنت هايي را که از پنجاه سال پيش از آن در رشته خاطره نويسي معمول شده بود و نويسندگان با تکيه بر خاطرات شخصي و بيانات صميمانه به توصيف مسافرت هاي رسمي مي پرداختند، به کنار نهادند و از ثبت نظريه ها و برداشت هاي شخصي خود خودداري کرده و بيشتر با زباني خشک و نگرشي سطحي، به توصيف راه ها، چشم اندازهاي طبيعي، مراسم و برنامه هاي رسمي پرداخته اند.
منبع:نشريه پايگاه نور شماره 25
ادامه دارد...



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط