نقش رسانهها در شكلگيري انقلابهاي رنگي (2)
نويسنده:
بررسي انقلابهاي رنگي و رسانهها در چند كشور
1. انقلابيون بولدوزر صربستان
دانشجويان با شعارهايي چون "او تمام شد " نقش مهمي در بسيج نيروي جوان براي مشاركت در انتخابات ايفا كردند. پس از ده روز حزب حاكم نتايج انتخابات را به نفع خود اعلام نمود. جمعيت خشمگين در بلگراد به خيابانها ريختند و عليه دولت به تظاهرات پرداختند. و توده جمعيت به همراه بولدوزرهاي كشاورزي محلي خود ساختمان پارلمان را به محاصره درآورندند. جنبش مقاومت غيرخشونتآميز بعد از انتخابات تشديد شد و در نهايت به سقوط دولت ميلوسوويچ منجر شد و رقيب وي كوشتاتيسا مراسم تحليف رياست جمهوري را به جاي آورد (عبدوس، 1386). كوشتونيتسا در راديو و تلويزيون كه در كنترل مردم قرار گرفته بود با اعلام پيروزي در انتخابات رياستجمهوري مردم را به آرامش دعوت كرد و انقلاب نرم صربستان به پيروزي رسيد.
اما پيروزي اين انقلاب بدون پوشش وسيع رسانههاي جمعي داخلي و خارجي در كنار حضور فعال نهضت مقاومت جوانان (اتپور) و نهادهاي غيردولتي و در نتيجه حضور تودههاي مردم در صحنه محقق نميشد.
حضور فعال رسانهها و اهميت آنها در اين انقلاب را از آنجايي ميتوان درك كرد كه نام اين انقلاب را انقلاب بولدوزر هم گذاشتهاند. بولدوزري كه مردم با آن ديوارهاي اداره مركزي راديو و تلويزيون دولتي را خراب كردند.
از طرفي استفاده از SMS (شعارهايي چون "ما همچنان مراقب رفتار شما هستيم ") و شبكهي اينترنت در ارسال و انتقال پيامها و برقراري ارتباط با ديگر اعضاي گروهها حاكي از نقش فعال رسانهها و فناوريهاي نوين ارتباطي در اين انقلاب است.
در واقع، جنبش مقاومت شعارهايي چون "كارش تمام است " و "وقتش رسيده " را عليه ميلوشويچ بر سر زبانها انداخت. دانشجويان عضو اين جنبش، از طريق تلفن همراه و اينترنت، در شهرهاي مختلف يوگسلاوي، شاخههايي بدون رياست، نامتمركز و بدون خشونت تشكيل دادند (پورسعيد، 1387: 103).
به طوري كه وقتي مأموران ميلوسوويچ دريافتند جنبش دانشجويي در حال ساماندهي يك مقاومت است، به يكي از اماكن ملاقات آنان حمله كردند و فرياد زدند: "اين اينترنت لعنتي كجاست؟ " آنها فكر ميكردند با خراب كردن يك كامپيوتر در يك محل ميتوانند اين شبكه گسترده ارتباطي را براي هميشه از بين ببرند (بارسقيان، 1386: 31).
2. انقلاب گل رز گرجستان
با اعلام نتايج اوليه انتخابات از سوي كميسيون مركزي انتخابات، احزاب مخالف به نتايج اعلام شده اعتراض كردند اما رئيسجمهور گرجستان بياعتنا به اين مخالفتها فرمان تشكيل اولين جلسه پارلمان را صادر كرد. در جريان برگزاري اين مراسم ميخائيل ساآكاشويلي و همراهانش با در دست داشتن شاخهاي گل رز وارد مجلس شدند و در طول سخنراني ادوارد شواردنادزه با صداي بلند خواستار استعفا و خروج وي از پارلمان گرديدند. با آغاز درگيري و ورود نمايندگان مخالف و طرفدارانش به مجلس، پارلمان به تصرف كامل مخالفان درآمد (كولايي، 1384: 36).
به دنبال اين رويداد، شوارد نادزه حالت فوقالعاده اعلام كرد اما با مقاومت نيروهاي مخالف و سقوط ديگر نهادها و ارگانهاي دولتي، رئيس جمهور ظرف 48 ساعت مجبور به استعفا شد. كميسيون مركزي انتخابات نيز نتايج چهارمين دوره انتخابات پارلماني را باطل اعلام كرد. پس از برگزاري مجدد انتخابات رياستجمهوري، ميخائيل ساآكاشويلي با كسب 25/96 درصد آرا به رياستجمهوري گرجستان انتخاب شد (همان: 37).
حميدرضا حافظي، كارشناس مسائل آسياي مركزي و قفقاز، در كنار تمام متغيرهاي تأثيرگذار بر دگرگونيهاي گرجستان و عوامل داخلي و خارجي از جمله تركيب ناهمگون ساختار اجتماعي گرجستان، تصور نادرست از حمايت احتمالي روسيه از شواردنادزه، تقلب درانتخابات، مقاومت هاي مردمي، بحران اقتصادي و نقش بنياد سوروس در سازماندهي مخالفتها با همكاري جنبش دانشجويي كمارا و به مساعدت شبكهي تلويزيوني روستاوي با پشتيباني سفارت آمريكا در گرجستان اشاره ميكند.
صحنهاي كه در آن رقيب شواردنادزه، ساآكاشويلي تنها به سركشيدن ليوان آب رئيسجمهور كفايت كرد و با اين عمل نمادين، پايان كار رئيسجمهور را در برابر رسانههاي جمعي اعلام كرد، در واقع گواه آشكار ديگري از حضور فعالانه و لحظه به لحظه رسانه در صحنهي سياست گرجستان و انقلاب گل سرخ آن است.
البته گرجستانيها استفاده از رسانهها را خيلي قبلتر از بروز جريانات سياسي كشور آغاز كرده بوند. به طوري كه قبل از سقوط شواردنادزه، جوانان و فعالان گرجي ايميلي براي اتپورهاي صربستاني ارسال كرده بودند با اين مضمون: "دوستان عزيز، ما در اينجا در موقعيت پيش از انقلاب به سر ميبريم. شما يك حكومت فاسد را با موفقيت از ميان برداشتيد. ما نيز همين را ميخواهيم. آيا ميتوانيد به ما بگوييد چگونه اين كار را انجام دهيم؟ " (بارسقيان، 1386: 31).
صربها هم انتقال پيام را آغاز كردند و فيلم "ديكتاتور را سرنگون كنيد " پيتر آكرمان كه گزارش سرنگوني ميلوسويچ بود را براي جوانان گرچي فرستادند.
نمونههايي چون رد و بدل ايميل و استفاده از فيلم تنها نمونههاي كوچكي از تأثير رسانهها و فناوريهاي روز اطلاعاتي بر شكلگيري انقلاب رنگي و صدور آن به كشورهاي ديگر است.
3. انقلاب نارنجي اوكراين
شايد بعد از ايفاي نقش مهم اين كشور در فروپاشي اتحاد شوروي در 8 دسامبر 1991 به همراه رؤساي جمهور روسيه و روسيه سفيد بتوان مهمترين رويداد اين كشور را وقوع جنبش يا به اصطلاح انقلاب نارنجي در ماههاي اكتبر، نوامبر و دسامبر 2004 دانست كه در جريان آن ويكتور يوشچنكو توانست بر رقيب خود ويكتور يانوكوويچ غلبه نمايد و به عنوان رئيسجمهور اوكراين انتخاب گردد (كولايي، 1384: 104).
در دوم آذر ماه 1383 متعاقب برگزاري انتخابات رياستجمهوري اوركاين و اعلام پيروزي ويكتور يانوكوويچ با احراز 58/49 درصد آرا، اپوزيسيون داخلي و ناظران بينالمللي (بهويژه ناظران سازمان امنيت و همكاري اروپا) موارد عديدهاي از تخلف در جريان رأي گيري را اعلام نمودند. اين در حالي بود كه ناظران اعزامي از كشورهاي مشتركآلمنافع به رغم وجود تخلفات زياد روند بزرگاري انتخابات را قانوني اعلام نمودند. حمايت كرملين از يانوكوويچ به طور جدي دنبال ميشد و در همينباره ولاديمير پوتين پيش از برگزاري انتخابات دو بار به "كيف " سفر كرد. به دنبال اين رويداد، جمعيتي حدود دويستهزار تن در خيابانهاي كيف تحصن كردند و خواهان اعلام پيروزي يوشچنكو از سوي كميسيون انتخابات شدند. همچنين براي نخستينبار در خيابانهاي كيف طرفداران يوشچنكو عليه روسيه شعار دادند. در نهايت با رأي دادگاه عالي اوكراين به بطلان انتخابات رياستجمهوري و برگزاري و برگزاري مجدد انتخابات در اوركاين، پيروزي ويكتور يوشچنكو با كسب 21/52 درصد آرا قطعي شد (حافظي، 1384: 104-105).
از آنجايي كه رنگ شاد به عنوان سمبل طرفداري از يوشچنكو به صورتهاي مختلف (روبان، شالگردن، پرچم، بازوبند و...) توسط مردم استفاده شد، انقلاب نرم اوكراين به انقلاب نارنجي معروف شد.
عوامل متعددي در حضور تودههاي مردم با وجود سرماي شديد و جنبش نافرماني مدني آنها نقش داشت. از جمله اين عوامل ميتوان به نقش رسانههاي جمعي از جمله پخش زنده اخبار اشاره كرد.
به طور كلي، "ايجاد شبكه تلويزيوني همسو با عنوان ابزار خطدهي و هدايت افكار عمومي نسبت به ديدگاههاي مخالف تأثير قابل توجهي در بسيج و خطدهي به افكار عمومي داشت. اطلاعرساني وسيع و گسترده شبكههاي خبري غربي (بي.بي.سي، سي.ان.ان، يورونيوز) در خصوص انتشار اخبار مخالفتها به نفع يوشچنكو و بزرگنمايي آن عليه حكومت بود كه در اين راستا يورونيوز نقش اول را ايفا مينمود. همچنين كانال 5 اوكراين در سايتهاي اينترنتي مصاديقي از جنگ رواني آمريكا و اروپا عليه جناح روسگرا را به نمايش ميگذاشت " (كولايي، 1384: 112).
به علاوه، بهرهگيري از اينترنت و استقبال شديد جوانان از اينترنت و كافينتهاي متعدد، نقش زيدي در بسيج فعالان جوان به جنبش نارنجي داشت. (حافظي، 1384: 116).
4. انقلاب گل لاله قرقيزستان
البته، انقلاب گل لاله درقرقيزستان از آن زمان جدي شد كه مخالفان آقايف، رئيسجمهور وقت قرقيزستان، مدتي قبل از انتخابات پارلماني 27 فوريه 2005 نسبت به احتممال تقلب در اين انتخابات هشدار داده بودند. اما اين اتفاق افتاد. مخالفان ميگفتند آقايف ميخواهد با انتصاب اعضاي پارلمان راه را براي تغيير قانون و رئيسجمهور شدن خودش براي بار سوم هموار كند. بعد از پايان دور دوم انتخابات در 13 مارس سازمان امنيت و همكاري اروپا روند برگزاري انتخابات را همراه با نقايص فراوان توصيف كرد. اگرچه سازمان دوستهاي مستقل مشتركالمنافع نزديك به روسيه رأيگيري را آزادانه خواند (شجاعي، 1386: 34).
اعتراضات مردمي آغاز شد. آقايف كه انتظار چنين مخالفتهايي را داشت از قبل طرفداران خود را در شهرستانها به پايتخت آورده بود و به آنها يادآور شده بود كه از دولت حمايت كنند اما در عمل اين شيوه جواب نداد (عبدوس، 1386).
18 مارس اولين اعتراضها به نتايج انتخابات در شهرهاي جنوبي آغاز شد و زير فشار شديد دستور بررسي تخلفات احتمالي را صادر كرد. بالاخره روز 24 مارس در جريان اولين تظاهرات بزرگ مخالفان در بيشكك، مردم به ساختمان اصلي دولت حمله بردند و با مقاومت جدي روبهرو نشدند و دولت قرقيزستان به راحتي سقوط كرد. چهارم آوريل بيانيه استعفاي آقايف در پارلمان قرائت شد و قورمان باقيف با وعدهي تغيير قانون اساسي در انتخابات جولاي 2005 پيروز شد. خيزش مردم را به خاطر همزماني با فصل بهار انقلاب گل لاله ناميدند (شجاعي، 1386: 36).
همانند انقلابهاي قبلي، رسانههاي گروهي در اين انقلاب نيز نقش ويژهاي ايفا كردند. از جمله ميتوان به چاپ عكسهايي از كاخ مجلل در دست احداث آقايف كمي قبل از انتخابات اشاره كرد كه باعث خشم مردم شد.
و يا روزنامههايي كه كمك مالي خود را از آمريكا دريافت ميكردند. همچنين راديو اروپاي ازاد نمونهاي ديگر از تأثير رسانهها و نقش آنها در شكلگيري انقلاب رنگي در قرقيزستان است. اين راديو به طور مرتب از وابستگان به آمريكا و قرقيزستان حمايت ميكرد (همان).
جهاني شدن، رسانه و تأثير آن بر انقلابهاي رنگي
يكي از مؤلفههاي اصلي جهاني شدن، رسانهها و فناوريهاي نوين ارتباطي - اطلاعاتي است و پايمدهاي آن در عرصه سياست كشورها گواه تأثير رسانهها بر شكلگيري جرياناتي چون انقلابهاي رنگي در اروپاي شرقي و آسياي مركزي و نقش آنها در صدور اين جريانات سياسي بدون خشونت به ديگر نقاط جهان است. در ادامه اين تأثيرگذاري ميتوان به انتخابات اخير برمه، كنيا، زيمبابوه و رخدادهاي تبت كه همچنان هم ادامه دارد، اشاره كرد. از يك منظر و مطابق آنچه كه از پيامدهاي رسانههاي الكترونيك جديد مطرح است، جهان وارد عصر دوم رسانهها شده است كه بر خلاف دوره مدرن و عصر اول رسانهها، آينده آن به طور كامل قابل پيشبيني نيست، زيرا عصر دوم رسانهها كه در آن بحث رسانههاي الكترونيك جديد، حاكميت دارند و اطلاعات حرف آخر را ميزنند، پديدهها كمتر قابل پيشبيني شدهاند (جنگ نرم 2، 1387: 278).
در حال حاضر، "پيشرفت سيستمهاي ارتباطي جديد دنيايي را پديد آورده است كه در آن ويژگيهاي مكان و فرديت همواره از طريق شبكههاي ارتباطي منطقهاي و جهاني بازنمايي و دوباره تفسير ميشوند. اما وابستگي اين سيستمها به فراسوي اين موارد ميرود. زيرا براي احتمال سازماندهي عمل سياسي و اعمال قدرت سياسي در فواصل دوردست بنيادي تلقي مي شوند " (ديبرت، 1997).
علاوه بر اين ملتها، مردم و سازمانها به وسيله انواع جديد ارتباطات در مرزهاي كشورها به يكديگر متصلاند. انقلاب ديجيتالي در ميكروالكترونيك، در فناوري اطلاعات و در رايانهها موجب برقراري تماسهاي تقريباً آني در سراسر جهان شده، كه همواره با فناوري تلفن، تلويزيون، كابل، ماهواره و حمل و نقل با هواپيماي جت، ماهيت ارتباطات سياسي را به طور چشمگيري دگرگون كردهاند. پيوند عميق ميان "محيط فيزيك "، "موقعيت اجتماعي " و سياست كه مشخصه بيشتر كانونهاي سياسي از دوران ماقبل مدرن تا مدرن بود، از هم گسيخته است (هلد و مكگرو، 1382: 21).
مهمترين تأثيرات سياسي فناوريهاي ارتباطي - اطلاعاتي تضعيف دولتهاي ملي، اشاعه اطلاعات سياسي و درگيرسازي مدني با مشاركت سياسي افراد و گروههاست. در حقيقت، فناوريهاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي، موتور اصلي جهاني شدن بود و تمام ابعاد حيات سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي را تحتتأثير قرار داده است. شايد، هيچ تحولي را در عصر حاضر نتوان سراغ گرفت كه از حيث ايجاد تغيير در حيات سياسي و اجتماعي بتواند با اين فناوريها برابر ميكند. كنترل اطلاعات در عصر جديد اهرم اصلي قدرت بازيگران جهاني، ملي و محلي است (سردارنيا، 1386: 104). اهرمي كه در انقلابهاي رنگي در اختيار بنياد سوروس و سازمانهاي غيردولتي و جنبشهاي دانشجويي قرار گرفت و رهبران احزاب و جنبشها بيشترين بهره را از آن بردند.
در هر حال، فرايند جهاني شدن را معمولاً در چهار حوزه فناورانه، اقتصادي، سياسي و فرهنگي بررسي ميكنند. انقلاب صنعتي سوم كه در پايان قرن بيستم رخ داد، تحولاتي اساسي در حوزه ارتباطات و اطلاعات به همراه آورد. فناوري اطلاعات را فراهم آورده و كيفيت اطلاعات قابل حصول را به گونهاي انقلابي دگرگون ساخته است (ابو، 1385: 1).
ميتوان گفت به مدد رسانههاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي جهان به دهكدهاي مبدل شده كه اطلاعات و رسانهها، سيتسمهاي عصبي و اجزاي اين دهكده را به هم متصل ساخته است. اين فناوريها شامل اينترنت، ماهواره، تلفن همراه، تلويزيونهاي كابلي، كامپيوترهاي خانگي و ويديو هستند (سردارنيا، 1386: 105).
در پاسخ به اين پرسش كه چگونه ميشود مردم كشورها بدون بهرهگيري از ابزارهاي خشونتآميز ساختارهاي سياسي كشور خود را تغيير دهند، ميتوان به تأثير جهاني شدن و نوع ارتباطات جديد اشاره كرد. زيرا، "اين وضعيت جديد بيش از هر چيز مولود تحولات منبعث از روند جهاني شدن و جايگاه تغييريافته دولتهاي اقتدارگرا در اين روند است. دولتها همگي متأثر از جهاني شدن هستند. دولتهاي اقتدارگرا كه تا امروز با بهرهگيري از سركوب خشونتآميز مخالفان، همسانسازي تودهها و به انزوا كشيدن مخالفان و انكار رقيب و برگزاري انتخابات صوري خود را سرپا نگه داشتهاند، با جهاني شدن از كاربرد عوامل فوق براي پيشبرد اهداف خود بازماندهاند " (اصطباري، 1386: 28).
جهاني شدن، قدرت دولتها را در عرصههاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي تا حد زيادي كاهش داده است و قدرت دولت ملي تحتتأثير نهادها و فرآيندهاي ديگر قرار گرفته است (علوي، 1385: 31).
از سوي ديگر، دولتهاي اقتدارگرا نيز با استفاده از ابزارهاي ارتباطي نوين همچنان در صدد انكار گفتمان رقيب برميآيند. اما چون تنوع ابزارهاي رسانهاي به خودي خود آزادي مخاطب را در انتخاب رسانه موجب ميشود، دولت اقتدارگرا توفيق چنداني در استفاده از رسانه براي تحميل گفتمان خود بر جامعه نخواهد داشت. بدين ترتيب جهاني شدن راههاي تقابل بين دولت اقتدارگرا و مخالفانش را تنوع بخشيده است. بر اين اساس پيش از وقوع انقلابهاي رنگين، برخي نظريهپردازان از تحول در ماهيت انقلاب در عصر جهاني شدن خبر داده بودند. انقلابهاي رنگي تجلي اين تحول هستند (اصطباري، 1386: 28).
انقلاب رنگي بيش از هر چيز، امكانات نويني را كه روند جهاني شدن در اختيار بشر امروز نهاده، به خدمت ميگيرد. بر اين اساس، در دنياي جهاني شده كنوني، مسئله اصلي، تأثير بر افكار عمومي است و حلقهي مركزي براي اين تأثير، رسانههاي جمعي و ارتباطات جهاني است و جهاني شدن اين امكان را به وجود آورده كه شبكهي ارتباطات، تبديل به عمل جمعي و حركت جمعي شود. به اين معنا، انقلابيون پست مدرن، از فراگرد جهاني شدن سود ميجويند. آنان ماهرانه با امكانات تكنولوژي و ارتباطات مانند اينترنت آشنايي دارند. سايتهاي انتقادي را عليه رژيم سازمان ميدهند، پيامهاي كوتاه را از طريق تلفنهاي همراه رد و بدل ميكنند و مرتب قرارهاي جديدي ميگذارند. آنها همچنين ميدانند كه چگونه از تلويزيون، كه تأثير همگاني گستردهاي دارد، به بهترين شكل استفاده كنند.
كاركرد مهم رسانههاي نوين كه كنترلشان بسيار دشوار است، تأثير بر افكار عمومي و بسيج ان است. به گونهاي كه به واسطهي اين رسانهها، نوعي فضاي عمومي ميگيرد و بسياري از افراد، بدون آنكه يكديگر را ببينند و تبادل نظر كنند، مانند يكديگر فكر و در نتيجه مانند يكديكر نيز عمل ميكنند. بر اين اساس، از طريق توليد پيام، شعار و انديشه به شيوهاي هنري و از طريق تصوير، گرافيك، صدا و موسيقي، تصورات دستكاري و بسيج ميشوند و در نهايت فعاليت سياسي، اين امكان را مييابد كه با زندگي روزمره آميخته شود.
در اين صورت ديگر مانند گذشته، نيازي نيست كه براي تبديل افكار عمومي به نيروي اجتماعي و تغيير اوضاع سياسي، به اهرمي مانند حزب سياسي متوسل شد و اگر اين تغيير در افكار عمومي پيدا شود، مردم در بزنگاه تاريخي، خودشان راه را باز ميكنند و احتياجي به اعمال نيرو، فشار و زور از طريق اهرمهاي جدا از مردم وجود ندارد (پورسعيد، 1387: 109-110).
منبع :
سايت اداره كل آموزش و پژوهش معاونت سياسي صدا وسيما
ادامه دارد ...
ارسال توسط کاربر محترم سایت : samsam