سياست نويسي در ايران (2)

اگر دوره زماني 1356تا 1384را به عنوان دامنه مورد توجه در بررسي خود مطمح نظر داشته باشيم ، مي توان گفت که ما در مدت بيش از ده سال به طور کلي در وضعيتي ويژه قرار داشتيم؛ هنوز تب و تاب انقلاب فروکش نکرده بود که ناگزير در جنگي سخت وارد شديم و در اوضاع جنگي که با منطق خود هر جامعه اي را در وضعيت انسجام راهبردي قرار مي دهد،
سه‌شنبه، 14 دی 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سياست نويسي در ايران (2)

سياست نويسي در ايران (2).
سياست نويسي در ايران (2)


 

نويسنده :سيد رضا شاکري*




 

وضع کنوني انديشه سياسي در ايران
 

اگر دوره زماني 1356تا 1384را به عنوان دامنه مورد توجه در بررسي خود مطمح نظر داشته باشيم ، مي توان گفت که ما در مدت بيش از ده سال به طور کلي در وضعيتي ويژه قرار داشتيم؛ هنوز تب و تاب انقلاب فروکش نکرده بود که ناگزير در جنگي سخت وارد شديم و در اوضاع جنگي که با منطق خود هر جامعه اي را در وضعيت انسجام راهبردي قرار مي دهد، هر نوع امکان پرداختن به دانش -که فراغ بال و وضعيت مطمئني مي طلبد -از ميان برخاست .چنان که گفتيم با پايان گرفتن جنگ دو اتفاق به امکان فوق مجال بيشتري داد:يکي بازنگري قانون اساسي(1368)و ديگري برنامه هاي کلان توسعه و بازسازي کشور، که هر دو نمايانگر دور جديدي از تمرين زندگي سياسي در ايران بود.
يکي زا فرصت هاي امام خميني در پرتو وضعيت جنگ پرداختن به نهاد سازي سياسي و نهادينه سازي امور بود.در نهادسازي، ساختارهاي جديدي بخصوص مجمع تشخيص مصلحت نظام ايجاد شد ه و در نهادينه سازي سعي شد چالش هاي ناشي از فعاليت ها و تحولات سياسي در قالب مديريت امام خميني با تنش و هزينه کمتري رفع ورجوع شوند.نهادمند سازي و نهادينه سازي در وضعيت غير جنگي در همه جوامع تنش ها و چالش هاي جدي را ميان جريان هاي سياسي ايجاد مي کند و به ويژه در جوامع داراي ريشه هاي عميق فرهنگي و تاريخي انتظار چنين چالش هايي بيشتر است .در حالي که در کشور ما وضعيت جنگي مجال برزو تنش ها را نداد.اما تحولات و جريان هاي بعدي نشان داد که اوضاع جنگ صرفا اختلافات را به موعد مناسب تري موکول کرده و آنها را از اساس منتفي نکرده است.
از ابتداي دهه هفتاد صورتي از جنبش هاي سياسي در ايران ظاهر شد که برايند مناسبات سياسي است .جريان هاي اصلي انديشه، درون اين جنبش ها پا گرفته و منجر به شيوع پديده «سياست نويسي»گرديد.نويسندگان سياسي از ابتداي دهه هفتاد تا به امروز اثار فراواني عمدتاً در ذيل نام «انديشه سياسي »توليد کرده اند که در اين بخش از نوشتار به کالبد شکافي معدود اثار مهمترين جريان مسلط پرداخته ، علل و عوامل فراگيري، مشکلات بنيادين معرفتي و روشي و اسيب ها و تناقض هاي دروني آنها را شناسايي مي کنيم.
شايد بتوان گفت که جدي ترين و اصيل ترين مواجهه فکري ما در نسبت با غرب در باب سياست، افق گشايي نظري اي بود که در کتاب تنزيه المله و تنبيه الامه اتفاق افتاد که البته ناکام ماند.تحولات بعدي نشان داد که به تدريج و البته به گونه اي فزاينده از فعاليت اصيل نظري در باب سياست، فاصله گرفته و تکاپوهاي فکري ما ايرانيان، در هر جريان و مسلكي آرايش دفاعي يافته ، عناصر هويت ساز ان بر مؤلفه هاي معرفتي سايه افکند.
خاطره دو جنگ جهاني آثار سنگيني بر نوع نگاه ما به اروپاييان نهاد.دو حادثه پس از جنگ جهاني دوم، يعني فراگيري نهضت ها و جنبش هاي سوسياليستي -مارکسيستي و تداوم تجربه دولت پهلوي به ويژه در سطوح نازل تجدد، نوعي مقاومت را در کليت پيکره ملت ايران پديدار کرد.ايرانيان که خود را به حق وارث فرهنگ و تمدن و صاحب نقش مؤثر در تاريخ جهان مي دانستند، با انکار خويش از جانب ديگران مواجه شدند.صورت حادّي از اين مقاومت در چالش نهاد روحانيت که خود را متولي دفاع از اسلام در برابر اتهاماتي غرب جديد مي ديد ،ظاهر شد .روحانيت با ايجاد نوعي نهضت كلامي كه در تاريخ ايران هم سابقه اي از ان وجود داشت به دفاع از اسلام در برابر اتهاماتي همانند معرفي اسلام در حکم عامل عقب ماندگي، مخالفت دين با علم و ازادي و پيشرفت با دو جبهه دولت و روشنفکران پرداخت .اين نحوه مقاومت در برابر جريان انديشه هاي سياسي جديد غرب نتوانست رويکردي اصيل به سياست و اهميت و اصالت آن در دوران مدرن و در چارچوب احياي سنت انتخاب کند بنابراين، به ناچار، به شيوه اي سلبي عمدتاً مشغول رفع اتهامات و توليد انديشه هاي دفاعي گرديد.کتاب انديشه سياسي در اسلام معاصر حميد عنايت ، اثري است که به خوبي وجه سلبي و دفاعي انديشه سياسي معاصر را در ايران و تا حدودي جهان اسلام، نشان مي دهد.از نظر عنايت اين انديشه در کشورهاي اسلامي حاصل تحولاتي است که در دو قرن اخير در پس زمينه مبارزات استقلال خواهانه ايجاد شده است.مبارزه اي که هنوز هم به اهداف خود نرسيده و مدام ذهن مسلمانان را سياسي مي کند.به همين دليل اين انديشه سياسي فعال ترين حوزه از حيات فکري مسلمانان در اين دو قرن بوده است (عنايت، 16:1372و 17).چنانچه به ماجرا از نگاهي کلان و در حيطه کلي رويارويي جهان اسلام با غرب بنگريم، در مي يابيم که تفکر سياسي مسلمانان مشترکات زيادي داشته و از اين حيث به طور کلي سرنوشت مشترکي پيدا مي کندو در واقعيت هم تا حدود زيادي همين وضع حاکم است .کوشش عنايت آن است تا سرشت تاريخي بودن اين انديشه سياسي را نشان دهد که البته از نوع فعال و ايجابي نيست.اگر نگاهمان را در تاريخ کمي دورتر ببريم، اين واکنش مسلمانان به استبداد خلافت (در اهل سنت)و واکنش به دوري از قدرت(غصب)در نزد شيعه است که در دوران جديد هر دو به وحدت واکنش در برابر غرب مي انجامد«پژوهنده انديشه هاي سياسي، تاريخ اسلام را در شش هفت قرن اولش مجمع العقايد پرجاذبه اي از مکتب هاي فکري رقيب مي داند که هر يک دريافت و برداشت ديگري از مباني اقتدار حکومت و حدود اطاعت فرد از حاکم داشتند.»(همان:20)در انديشه اتحاد اسلام (نهضت سيد جمال و شاگردانش)، گرفتاري ها از استبداد سياسي ناشي مي شد و در دوره جديد نظام سلطه غرب بود که با استعمار و قوه قهريه، چهره خشن خود را به مسلمانان نشان داد و اين حوادث خود به خود انديشه سلبي سياسي را بر موضوع قدرت و حکومت و «ضرورت ايجاد حکومت اسلامي»متمرکز کرد، نه بر شناخت اصيل سياست و کوشش براي مواجهه فلسفي و معرفتي با تجدد که مي توانست به زايش سنت انجاميده، در نتيجه به تأسيس منجر شود.به زودي دغدغه حکومت اسلامي در کانون انديشه ديني قرار گرفت و چيزي که اين فرايند را شتاب داد، مجموعه شرايطي بود که از واکنش سنت گرايان به دنبال سکولاريزم ترکيه، تجاوز و تهديد برخي قدرت هاي غربي، عقب نشيني در قبال ايدئولوژي هاي غربي ليبرال در مصر و پيامدهاي بحران فلسطين به بار آمده بود(همان:138)مصلحاني مانند سيد جمال، رشيد رضا و جنبش هايي چون اخوان المسلمين مصر، جماعت اسلامي پاکستان و فدائيان اسلام ايران به اهميت سياست و ضرورت ايجاد حکومت اسلامي توجه کردند.از نگاه مصلحان فوق ، در اسلام، سلامت سياست به سلامت حاکم وابسته است و فساد وي فساد مردم خواهد بود.پس مقاومت در برابر غرب فقط با برقراري حکومت اسلامي ممکن مي نمود .پشتوانه هاي اين نهضت ها عمدتا چارچوب هاي فقهي و کلامي در ميراث تاريخ اسلام بود.جامعيت اسلام، تکامل بالذات آن و قابليت انطباقش با همه زمان ها و مکان ها از بهترين آرمان ها و ضرورت هاي تکشيل حکومت اسلامي بود(همان:154).از نظر عنايت قدر مشترک ارمان هاي جنبش هاي سياسي «تشکيل حکومت اسلامي»بود.چنان که اخوان المسلمين به رهبري حسن البنا در پي تشکيل وطن اسلامي، جماعت اسلامي به رهبري مودودي در پي آماده سازي اوضاع انقلاب اسلامي و فدائيان اسلام به رهبر نواب صفوي معتقد به عرضه برنامه حکومت اسلامي بود.دغدغه هايي که از ديدگاه عنايت در دل انديشه هاي سياسي مسلمانان وجود داشت، شامل سه خطر عمده يعني انحطاط تمدن اسلامي، خطر استبداد و خطر استيلاي غرب بود تا تفکر اصيل در باب سياست و معطوف به تمشيت امور عمومي مسلمانان در کشورهاي اسلامي.
استقرار نظام مارکسيستي در همسايگي شمال ايران ظهور جنبش هاي سياسي التقاطي در خاور ميانه را در پي داشت .انديشه هاي سوسياليستي با زمينه هاي انقلابي فرهنگ ايرانيان در هم آميخت و علمدار مخالفت با اين وضعيت، نهاد روحانيت، در مقابل روشنفکران و نويسندگان رمان ها و داستان هاي جديد فارسي بودند.حکومت مستقر هم به دليل اشتراک هدف در سرکوب جنبش هاي سوسياليستي، زمينه را براي فعاليت مذهبيون و علما فراهم کرد.جالب است که از ميان ارزش هاي عدالت طلبانه و ظلم ستيز مارکسيستي در برابر سرمايه داري غرب و نظام فئودالي شرق(ايران)،ونگاه و برخورد ايجابي به آنها، اين ابعاد تفکر مادي و الحادي انديشه هاي مارکسيستي بود که براي علما برجستگي يافت و خود به خود نوعي نهضت کلامي نو در مبارزه با آنان شکل گرفت که از مهم ترين رهبران اين نهضت مي توان به مرتضي مطهري و دست اندر کاران مجله مکتب اسلام اشاره کرد .حتي تفسير نمونه که به همت جمعي از «فضلاي حوزه علميه »در چندين مجلد به تحرير در آمد، در همين باره و با هدف معرفي ساده و جذاب اسلام براي جوانان بود.
فعاليت هاي مارکسيستي در ايران به دليل سنتي بودن فضاي جامعه در عرصه هاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي ثمري نداد و اتفاقاً بر عکس به تشديد رابطه بومي مردم و نهادهاي سنتي انجاميد .حکومت مستقر هم از سوي ديگر در سرکوب اين جنبش ها نقشي تمام ايفا کرد و برايند اين دو وضعيت شکست جنبش هاي مذکور در ايران بود.اين شکست تقريباً با پيدايش انقلاب اسلامي و تأسيس نظام سياسي مبتني بر فقه سياسي مواجه شد که شديداً با هر گونه تفکر الحادي ناسازگاري داشت.
در مجموع مي توان گفت پيدايش و رواج انديشه هاي سياسي در کشورمان عمدتاً در عمل ظاهر شد و به دليل اوضاع خاص با حفظ هويت دفاعي خويش ، به جاي باز انديشي عقلاني در ميراث خود و دست يابي به سياست و تأسيس نظام سياسي بر مبناي تفکر اصيل و معطوف به سياست کوشيد به رفع اتهامات از اسلام بپردازد

اوج گيري سياست نويسي
 

از ابتداي دهه هفتاد اوضاع ساختاري و محيطي با ثبات نسبي براي فعاليت فکري اصيل در باب سياست آماده شد، اما به دليل فقدان وضعيت ذهني و نهادينگي تاريخي تفکر سلبي، متأسفانه چشم انداز اميدوارکننده اي ترسيم نشد. در اين بخش از طريق واگشايي مشکلات بنيادين معرفتي و روشي و نشان دادن آسيب هاي دروني مصاديق برجسته «سياست نوشته ها»ي چند سال اخير به اين مهم مي پردازيم که چگونه باز هم تفکر اصيل سياسي ممکن نشد و هويت انديشه سلبي در اين دهه باز توليد گرديد
از اهداف مهم برنامه هاي توسعه، گسترش آموزش عالي در کشور بود .در پرتو اين سياست گذاري، به طور طبيعي رشته هاي تخصصي علوم انساني و از جمله علوم سياسي هم در برخي دانشگاه هاي مهم مثل علامه طباطبايي ، اصفهان، شيراز و مشهد و دانشگاه آزاد اسامي تأسيس شدند.اما در قم نيز اتفاقات مهمي افتاد که از اين نظر شايان توجه است.در اين شهر تنها مرکزي که يک گروه صرفاً آموزشي در علم سياست داشت، مؤسسه آموزشي باقرالعلوم بود که در سال 1366آن را در سطوح کارشناسي، کارشناسي ارشد و دکتري ايجاد کرده بود.اما در دهه هفتاد مراکز متعددي با امکانات گسترده و تجهيزات پيشرفته در عرصه علوم سياسي ايجاد شد که عبارت اند از:
1.گروه علوم سياسي وابسته به مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني -1369
2.مرکز تحقيقات حکومت اسلامي، وابسته به دبيرخانه مجلس خبرگان -1372
3.پژوهشکده علوم و انديشه سياسي در ذيل پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي وابسته به دفتر تبليغات اسلامي قم-1373
4.گره علوم سياسي دانشگاه مفيد-1373
5.گروه تاريخ و انديشه سياسي معاصر وابسته به مؤسسه آموزشي و پژوهشتي امام خميني -1379
6.دفتر مطالعات سياسي حوزه علميه قم -1383(مجله پژوهش حوزه شماره 21و22).
علاوه بر اين در تهران هم پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي با تشکيلات گسترده اي با مديريت روحانيون در سال 1376ظهور يافت .در حوزه دانشگاهي ، دانش آموختگان علوم سياسي به ويژه از دانشگاه امام صادق (ع)تربيت مدرس ، تهران،شهيد بهشتي و مراکز دانشگاه آزاد مهم ترين نويسندگان سياسي بودند که در کنار طيف مراکز قم، تلاش هاي گسترده اي را براي هويت يابي سياسي در انديشه اسلامي تدارک ديدند.به عنوان نمونه مي توان اشاره کرد که پژوهشکده علوم و انديشه سياسي وابسته به دفتر تبليغات حوزه علميه قم تا کنون هجده عنوان کتاب ديگر مربوط به انديشه سياسي فقها و متكلمان اسلامي توليد كرده و چهل و هشت عنوان كتاب ديگر مربوط همين تعداد فقيه، متلکم و ...را در دستور کار داد.دانش آموختگان مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني به رياست محمد تقي مصباح يزدي نيز آثار زيادي با عنوان هاي مختلف مثل فلسفه سياسي اسلام و سلسله مباحث بنيادين سياسي در باب دفاع از ولايت مطلقه فقيه توليد کرده اند .در مجموع ما پنج اثر از مجموع «سياست نوشته ها»را انتخاب کرده، در اين جا بدانها مي پردازيم.
1.مباني انديشه سياسي اسلام - عميد زنجاني
2.نظريه هاي دولت در فقه شيعه - محسن کديور
3.نظام سياسي و دولت در اسلام - داود فيرحي
4.انديشه هاي سياسي در اسلام و ايران - حاتم قادري
5.تاريخ تحول دولت و خلافت رسول جعفريان
در پردازش به اين اثار هدف به هيچ عنوان نقد فني و تخصصي محتواي مباحث آنها نيست و نگارنده نيز خود را در اين موضوع داراي صلاحيت نمي داند. پردازش هاي ما عمدتاً روش شناسانه و به لوازم و تمهيدات مورد نياز در باب «انديشه سياسي »توجه مي کند.يعني مقدماتي که براي هر نوع تأمل عالمانه در انديشه سياسي في نفسه ضروري است.از اين لحاظ در اين بخش عمدتاً به گونه اي موضوعي به نوعي آسيب شناسي روشي وارد مي شويم.
عميد زنجاني تقريباً از کساني است که در زمينه سياست نويسي بر محور جنبه هاي فقهي مسائل سياسي اسلامي، فضل تقدم دارد.چنان که در آغاز سخن اشاره رفت وي از حدود چهل سال پيش دغدغه انديشه سياسي اسلامي داشته و براي تحقق دغدغه هاي خود با علامه طباطبايي نيز مشورت کرده بود.سه کتاب ديگر از يک حيث مشترک هستند.انها کوشيده اند در ذيل نام مشترک «نظريه »به موضوعات سياسي بپردازند و کتاب پنجم نيز با زمينه اي تاريخي به انديشه سياسي اسلام مي پردازد ، اما ابتدا به کتاب عميد زنجاني نظري مي اندازيم.
دغدغه نويسنده در اين کتاب، عرضه انديشه سياسي اسلام به گونه اي سامان يافته است.اسلام ديني مبتني بر وحي است و از اين نظر انديشه اصالتاً و ابتدا به ساکن در آن جايگاهي ندارد، بلکه کاربرد انديشه صرفاً براي مفهوم شدن وحي و ضرورت ادراک بشري متفکران اسلامي از ارزش هاي اسلامي است. بر اين اساس انديشه سياسي اسلام از اساس توصيفي، تبييني و تفسيري است و هر گز نمي تواند جنبه تحليلي و انتقادي به خود بگيرد.چنين وظيفه اي [البته در معناي خاص خود]بر عهده علم کلام است(عميد زنجاني ،34:1379)مشکل اين کتاب در مفاهيم و مقدمات انديشه سياسي است. عميد معتقد است که انديشه سياسي از درون علم سياست آغاز مي شود، زيرا هنگامي که دانشمندان علوم سياسي به تحقيق و تفحص در آرا و افکار کلاسيک در باب سياست مثل ارا و افکار افلاطون ، ارسطو، سيسرون و نظريه پردازان مدرن از قبيل هابز، روسو و لاک پرداختند، انديشه سياسي با هدف تدوين انديشه هاي جديد و تغيير دادن ساختارهاي سياسي و ايجاد بنيادي نو در علم سياست به عنوان يک اصطلاح جديد در آن وارد گرديد (همان:19)عميد انديشه سياسي اسلام را سپهري عام مي داند که نظريه خاص «جهان بيني سياسي اسلام»به منزله کانون در مرکز آن قرار مي گيرد.بنابراين نظريه، جهان بيني مبناي نظري است و انديشه صبغه راهبردي دارد و مباني شامل ادلّه ، مأخذها، اصول و مسائل کلي انديشه سياسي اسلام است.مي توان انديشه سياسي اسلام را با عناويني تخصصي مثل يک سيستم و نظريه سياسي، انديشه هاي تطبيقي، انديشه هاي سياسي مسلمانان، تحولات سياسي به عنوان مکتب سياسي اسلام در نظر گرفت.
بر اين اساس مشکل اصلي کتاب مباني انديشه سياسي اسلام فصل اول يعني کليات است که به رغم عنوان ها جدا و فراوان نتوانسته است به تعاريف روشن و دقيق و متمايز دست يابد، تا مبناي کار قرار بگيرد.آيا «انديشه سياسي اسلام»با «انديشه سياسي اسلامي»تفاوت دارد؟ اگر انديشه سياسي مفهومي متأخر و متعلق به علم سياست باشد، چگونه مي توان آن را به گذشته تسرّي داد؟ نظريه که متأثر از علم جديد و روشن شناسي است، چرا در ذيل انديشه سياسي اسلام قرار مي گيرد؟جهان بيني سياسي يعني چه؟ و تفاوت آن با «مکتب سياسي اسلام»چيست؟ اينها پرسش هايي جدي است که در بخش کليات کتاب مورد نظر بي پاسخ مي مانند.
در نظر عميد زنجاني ، انديشه سياسي اسلام انحصار به فقه پيدا مي کند ، زيرا شناخت آنها با روش هاي تجربي تاريخي و تحليل و نقد ميسر نيست، بلکه تنها روش فقهي (اجتهادي )است که از طريق استنباط،مباني انديشه هاي سياسي اسلام را از منابع اصلي (قران ،سنت، اجماع و عقل)کشف مي کند و هر روشي جز اين فاقد اعتبار و نوعي تحريف است(همان:27)در نهايت عميد زنجاني با مثال هايي که براي هر يک از اصطلاحا ت انديشه سياسي، نظريه سياسي،وتئوري مي آورد درجه آشفتگي مفاهيم سياسي را در کتاب خود بالا مي برد.از نظر وي مصداق انديشه سياسي-که طرح و نقشه است-در اسلام امامت است.نظريه سياسي که متکفل امور زيربنايي است ولايت فقيه و تئوري سياسي که عمليات و ساختمان است، نظام جمهوري اسلامي است (همان:42)

پي نوشت ها :
 

*عضو هيئت علمي پژوهشکده علوم انساني و اجتماعي جهاد دانشگاهي
 

منبع :پژوهش علوم سياسي شماره سوم، پاييز و زمستان 1385،صص72-47
ادامه دارد ....



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما