تأخير تکاملي کودکان
نويسنده: دکتر بهرام دلاور*
والدين بايد بدانند کودکاني که از نظر انجام برخي کارها با توجه به سن کندتر از همسنوسالان خودشان هستند را به حال خود رها نكنند.
بسياري از والدين به اميد اينکه انشاءا... در آينده اين نقيصه جبران ميشود و اين کودک هم مثل بقيه بچهها توانايي خوبي کسب ميکند، موضوع را جدي نميگيرند اما بايد بگويم که اين طرز تفکر، درست نيست؛ چون بررسيها نشان ميدهد که حدود 3 درصد از کودکان تا سن 18 ماهگي و 10 درصد آنها تا سن 5 سالگي، درجاتي از اختلالهاي رفتاري يا نموي را نشان ميدهند و اگر تا سن 20 سالگي را در نظر بگيريم، بيش از 15 درصد کودکان به نوعي با علايم يا عوارض ناشي از اين اختلالها دست به گريبان هستند؛ يعني برخلاف تصور، هرچه سن بيشتر ميشود، ريسک بروز اين علايم بيشتر ميشود و نياز کودک به بررسي و حمايت خانواده و جامعه بيشتر ميشود.
وقتي يک کودک به تشخيص پزشک نتواند کارهاي مناسب سن خود را انجام بدهد، يعني مبتلا به تاخير تکاملي است. اين تاخير ميتواند در هر حيطهاي از نمو کودک مثل استفاده از عضلات بزرگ بدن که براي نشستن، راه رفتن و حفظ تعادل بدن هستند تا استفاده از عضلات کوچک بدن که براي کارهايي مثل نوشتن، قاشق دست گرفتن، نقاشي کردن است و توانايي حل مساله مثل شناخت رنگ و نام اشيا تا روابط اجتماعي مثل رعايت کردن نوبت در بازي کودکانه را در بر بگيرد. براي اين گروه به ظاهر سالم يا بيمار تشخيص و درمان بهموقع نقش مهمي دارد تا آنها را به جريان عادي زندگي رهنمون کند. اين تواناييهاي تکاملي همچون قد و وزن ولي نه به آساني آنها قابل اندازهگيري و ارزيابي هستند. نکته مهم اين است که مانند کنترل وزن و قد کودک اولا به موقع و ثانيا مکرر باشند.
بررسيها نشان ميدهند که حتي در کشورهايي که کودکان پزشک مخصوص به خود دارند و از ابتدا توسط يک پزشک در خوشي و ناخوشي ويزيت شدهاند، برخي از اختلالها در صورت عدم توجه والدين و پزشک مورد غفلت قرار گرفته و پس از اينکه بيماري نهان کودک موجب اختلال جدي در عملکرد کودک شده است، تشخيص داده ميشوند. براي مثال، در يک بررسي در آمريکا اختلالهاي تکلم از حدود 3سالگي و بيشفعالي و اختلالهاي هيجاني کودک از حدود 4 سالگي و اختلالهاي يادگيري از حدود 6سالگي مورد توجه قرار گرفته و نيازمند ارزيابي بودهاند؛ در حالي که حداقل از 2سال جلوتر، اين اختلالها قابل تشخيص و مداخله بودهاند. همه اين اختلالها در صورتي که در سن کمتر تشخيص داده شوند، درمان موثرتر و کمهزينهتري دارند و پاسخ به درمان آنها نيز بهتر است. از سوي ديگر، در کشورهايي که برنامه توسعه توانمنديهاي کودک در آنها اجرا شده، تا 15 درصد افزايش ضريب هوشي گزارش شده است.
/ع
بسياري از والدين به اميد اينکه انشاءا... در آينده اين نقيصه جبران ميشود و اين کودک هم مثل بقيه بچهها توانايي خوبي کسب ميکند، موضوع را جدي نميگيرند اما بايد بگويم که اين طرز تفکر، درست نيست؛ چون بررسيها نشان ميدهد که حدود 3 درصد از کودکان تا سن 18 ماهگي و 10 درصد آنها تا سن 5 سالگي، درجاتي از اختلالهاي رفتاري يا نموي را نشان ميدهند و اگر تا سن 20 سالگي را در نظر بگيريم، بيش از 15 درصد کودکان به نوعي با علايم يا عوارض ناشي از اين اختلالها دست به گريبان هستند؛ يعني برخلاف تصور، هرچه سن بيشتر ميشود، ريسک بروز اين علايم بيشتر ميشود و نياز کودک به بررسي و حمايت خانواده و جامعه بيشتر ميشود.
وقتي يک کودک به تشخيص پزشک نتواند کارهاي مناسب سن خود را انجام بدهد، يعني مبتلا به تاخير تکاملي است. اين تاخير ميتواند در هر حيطهاي از نمو کودک مثل استفاده از عضلات بزرگ بدن که براي نشستن، راه رفتن و حفظ تعادل بدن هستند تا استفاده از عضلات کوچک بدن که براي کارهايي مثل نوشتن، قاشق دست گرفتن، نقاشي کردن است و توانايي حل مساله مثل شناخت رنگ و نام اشيا تا روابط اجتماعي مثل رعايت کردن نوبت در بازي کودکانه را در بر بگيرد. براي اين گروه به ظاهر سالم يا بيمار تشخيص و درمان بهموقع نقش مهمي دارد تا آنها را به جريان عادي زندگي رهنمون کند. اين تواناييهاي تکاملي همچون قد و وزن ولي نه به آساني آنها قابل اندازهگيري و ارزيابي هستند. نکته مهم اين است که مانند کنترل وزن و قد کودک اولا به موقع و ثانيا مکرر باشند.
بررسيها نشان ميدهند که حتي در کشورهايي که کودکان پزشک مخصوص به خود دارند و از ابتدا توسط يک پزشک در خوشي و ناخوشي ويزيت شدهاند، برخي از اختلالها در صورت عدم توجه والدين و پزشک مورد غفلت قرار گرفته و پس از اينکه بيماري نهان کودک موجب اختلال جدي در عملکرد کودک شده است، تشخيص داده ميشوند. براي مثال، در يک بررسي در آمريکا اختلالهاي تکلم از حدود 3سالگي و بيشفعالي و اختلالهاي هيجاني کودک از حدود 4 سالگي و اختلالهاي يادگيري از حدود 6سالگي مورد توجه قرار گرفته و نيازمند ارزيابي بودهاند؛ در حالي که حداقل از 2سال جلوتر، اين اختلالها قابل تشخيص و مداخله بودهاند. همه اين اختلالها در صورتي که در سن کمتر تشخيص داده شوند، درمان موثرتر و کمهزينهتري دارند و پاسخ به درمان آنها نيز بهتر است. از سوي ديگر، در کشورهايي که برنامه توسعه توانمنديهاي کودک در آنها اجرا شده، تا 15 درصد افزايش ضريب هوشي گزارش شده است.
پي نوشت ها :
*متخصص بيماريهاي کودکان
منبع:www.salamat.com/ع