مناسبات تجاري و سياسي ايران و فرانسه در دوران زنديه (2)
نويسنده:دکتر غلامعلي رجائي
مرحله دوم مناسبات فرانسه با ايران در دوران کريم خان به ژوئن 1758 بر مي گردد. در اين سال دربار لويي پانزدهم، دکتر پيرو را به عنوان نماينده کنسولي نيمه تعطيل فرانسه به بغداد فرستاد. وي از همان آغاز نشان داد که به مسئله گسترش منافع تجاري فرانسه از راه بصره علاقه مند است و طرحي را هم در اين زمينه تهيه کرد. در اين زمان پرديو از سوي فرانسه در بصره اقامت داشت و ميان اين دو اختلاف ايجاد شد .با رفتن پرديو به هند، دکتر پيرو امور بازرگاني کمپاني را در بصره برعهده گرفت.
در اين زمان که کريم خان از انگليسي ها رنجيده خاطر بود و هنري مور، نماينده کمپاني در بصره را مقصر مي دانست و او نيز در روزنامه نگاريهايش از بصره به بمبئي و لندن،کريم خان را فردي فاسد،جاه طلب، غارتگر و ضدمنافع بريتانيا معرفي مي کرد؛ دکتر پيرو با هوشمندي خاصي و با آگاهي از نياز سپاه زند و بازار ايران به پارچه پشمي با فرستادن سفيري به شيراز در 1182ق/ 1768م به کريم خان پيشنهاد کرد که در برابر ابريشم گيلان، پارچه هاي مرغوب فرانسوي را به ايران وارد کند؛ وي با فراست خاصي به وکيل پيشنهاد کرد که جزيره خارک به سبب اين همکاري به کمپاني فرانسه واگذار شود.
نماينده دکتر پيرو در مذاکره با وکيل تعهد داد که کمپاني هند شرقي فرانسه سالي دو ميليون قواره پارچه و کالاهاي مختلف براي سپاه و بازار ايران به بوشهر بفرستد و نصف قيمت آن را وجه نقد دريافت کند و بقيه را با ابريشم گيلان و پشم مرغوب کرمان مبادله کند که اروپايي ها به خريد آن علاقه نشان مي دادند (پري، 1368، ص376).
واکنش وکيل در برابر اين پيشنهاد بسيار معني دار بود؛ شايد وي که تا آن زمان، فعاليت تجاري چشمگيري از فرانسوي ها نديده بود و با آگاهي از ناتواني کمپاني فرانسه در اين زمينه که اگر مي توانست چنين حجم انبوهي از پارچه را بفرستد، سالها پيش بايد توان خود را در بندرهاي ايران نشان مي داد، سخاوتمندانه اما با دو هدف تحريک کمپاني انگليس براي از سرگيري فعاليت خود در بوشهر و استفاده از ناوگان دريايي فرانسه در سرکوبي بني کعب، با واگذاري جزيره خارک به فرانسه موافقت کرد و در فرماني به حسن سلطان، حاکم خارک (پس از ميرمهنا)،اين امر را ابلاغ کرد (همانجا).توافق ميان کريم خان و نماينده کمپاني فرانسه در 1184ق/ 177- م به فرانسويان ابلاغ شد.
با بازگشت نماينده دکتر پيرو به بصره و اعلام نتيجه مذاکره هايش با خان زند، دکتر پيرو با خوشحالي اين خبر را به اطلاع مقامات مافوق خود در پاريس رساند (اوليويه، ص180) و اجازه خواست که در پاريس حضور يابد و پيشنهادهاي تکميلي براي اجراي هرچه سريع تر توافق نامه تجاري و سياسي را که به نوبه خود پيروزي بزرگي در مقابل رقيب جدي کمپاني فرانسه يعني کمپاني انگليس بود به اطلاع دربار لويي پانزدهم برساند، اما حکومت فرانسه از اساس با اهداف و کارهاي کنسول خود در بصره مخالف بود.
دکتر پيرو با شناختي که از روحيه حاکمان ايراني در درخواست پيش کش داشت و با توجه به خساست انگليسي ها، در نامه اي که همراه توافق نامه از بصره به پاريس فرستاد، پيشنهاد کرد که به کريم خان بيست و پنج هزار روپيه، ابوالفتح خان، فرزندش، هفت هزار روپيه، و به برادران کريم خان، صادق خان و زکي خان، هرکدام سه هزار روپيه و به شيخ علي خان زند نيز سه هزار روپيه و به ميرزا محمد حسين فراهاني، وزير کريم خان، دو هزار روپيه هديه داده شود تا هرگونه ترديد دربار زند و نيزکارشکني انگلستان دراين زمينه خنثي شود.
دکتر پيرو با هوشمندي خاصي استدلال کرد که مجموع مبلغ اين پيش کش ها که چهل هزار روپيه مي شود، بسيار کمتر از ارزش توپخانه موجود در جزيره خارک است که وکيل قصد دارد آن را به فرانسه واگذار کند (هدايتي، ص221).
دکتر پيرو در نامه بعدي از قول کريم خان به مقامات فرانسوي نوشت که اگر فرانسه نمي تواند نياز او را به پارچه تأمين و در خارک نمايندگي تأسيس کند، وي به ناچار به حکومت اروپايي ديگري مذاکره خواهد کرد.
با مرگ دکتر پيرو در طاعون 1187 ق بصره که برخلاف هنري مور، نماينده کمپاني شرقي انگليس، بصره را ترک نکرده بود، اين توافق نامه فراموش شد.
شايد دليل اصلي پاسخ ندادن لويي پانزدهم به درخواست کريم خان اين بود که وي ترجيح مي داد ناوگان خود را براي پاسخ به حمله هاي احتمالي انگلستان در بندرهاي هند آماده نگه دارد.
واقعيت اين است که در دهه هاي پاياني سده سيزدهم هجري، هندوستان از نظر مناطق تجاري براي انگلستان و فرانسه اهميت بيشتري نسبت به ايران داشت و آنها ترجيح مي دادند به جاي وارد شدن در درگيري هاي منطقه اي ميان کريم خان و بني کعب و عثماني ها که هزينه هاي بالايي داشت، به گسترش منافع خود در هندوستان توجه داشته باشند.
مرحله سوم مناسبات تجاري سياسي فرانسه با حکومت زند پس از مرگ دکتر پيرو آغاز شد.
پس از مرگ دکتر پيرو، ژان فرانسوا گزاويه روسوئه که دستيار وي در بصره بود، اداره امور کمپاني فرانسه را برعهده گرفت. در اين زمان که سپاه ايران آماده حمله به بصره بود، روسوئه در ادامه فعاليت هاي دکتر پيرو کوشيد بيش از محاصره بصره به شيراز مسافرت کند و ضمن ديدار با کريم خان، قرارداد جديدي با او ببندد. کريم خان که هنوز از انگليسي ها و هنري مور ناراحت بود و سوگند خورده بود که براي مخالفت با هنري مور بصره را فتح خواهد کرد تا کمپاني هند شرقي انگليس نتواند با فعاليت تجاري در آنجا تهديدي براي بوشهر باشد، در نامه اي موافقت خود را با سفر روسوئه به شيراز اعلام کرد. وقتي اين دعوت نيز با بي علاقگي دربار پاريس روبه برو شد، کريم خان در نامه ديگري به روسوئه با اعتراض پرسيد که چرا پارچه هاي پشمي درخواستي او تأمين نشده اند؟ طبيعي بود که روسوئه نمي توانست دلايل سکوت مقامات خود را در پاريس براي کريم خان بيان کند تا مبادا قرارداد بسته شده ميان او و خان زند آسيب ببيند. اين بلا تکليفي سبب شد که کريم خان با تقاضاي روسوئه براي سفر به شيراز و ديدار با وي مخالفت کند (پري، 1368، ص376).
حکومت فرانسه به اين دليل به درخواست کريم خان پاسخ نمي داد؛ چون وي بي شک در کنار درخواست خريد پارچه هاي پشمي مورد نياز سپاه زند و بازار ايران، موضوع کمک ناوگان هاي فرانسه به سپاه ايران را نيز مطرح مي کرد. حکومت فرانسه براساس محاسبه خود که حکومت عثماني را متحدي قوي تر و بهتر از حکومت زند در برقراري موازنه قدرت با حکومت هاي اروپايي و حتي روسيه در اروپا مي دانست، ترجيح داد با تأمين نکردن خواسته هاي کريم خان سبب خشنودي حکومت عثماني شود و در ايامي که سپاه زند به سرداري صادق خان به محاصره بصره پرداخته بود. چند فروند کشتي ناوگان کمپاني فرانسه به دستور کنسول فرانسه در بصره کوشيدند تا از نزديک شدن کشتي هاي ايراني به بصره جلوگيري کنند (اعتماد السلطنه، ص1179) که البته آنان نيز مانند انگليسي ها موفق نشدند.
سرانجام، کنسول فرانسه در شعبان 1194/ اوت 1780 به وزير درياداري فرانسه گزارش داد که براساس فرمان شاهانه، امتيازهايي درباره حق انحصار تجارت فرانسويان در خارک همراه حق قضاوت کنسولي- کاپيتولاسيون- گرفته است. ابوالفتح خان، فرزند کريم خان، اين فرمان را امضا کرده بود؛ زيرا کريم خان يک سال پيش در گذشته بود. حکومت فرانسه با وجود گرفتن اين امتياز باز هم مردد بود،درحالي که در رقابت با رقيبان اروپايي خود در رويارويي با پيشروي هاي روسيه در اروپا به گسترش روابط سياسي خود با شرق در جهت تضعيف روسيه نياز داشت؛ زيرا روس ها به عثماني ها فشار مي آوردند و در عرصه سياسي و نظامي پيوسته پيشروي مي کردند و مي خواستند با نزديک شدن به اتريش،اين کشور را در مقابل فرانسه قرار دهند (نوايي، ص 601).
ترديد حکومت فرانسه آن قدر ادامه يافت که حکومت اتريش براي هم پيماني با روسيه و ايران بر ضد فرانسه، سفيري به نام کنت دونولي را به ايران فرستاد کنت دونولي ايران را راضي کرد تا در برابر گرفتن ايالاتي از حکومت عثماني، اجازه دهد که نيروي نظامي روسيه براي حمله به عثماني از خاک ايران عبور کند،امري که کريم خان با آن مخالفت کرده بود.
حکومت فرانسه براي جلوگيري از اتحاد سه جانبه اتريش، ايران و روسيه در 1198ق/1783م، يعني پنج سال پس از مرگ کريم خان و در زمان حکومت علي مرادخان زند، سفيري به نام کنت دوفريه سووبوف را به ايران فرستاد تا ضمن جلوگيري از اتحاد ايران با روسيه و اتريش اين کشور را به هم پيماني با عثماني تشويق کند، اما اين تدبير نيز موثر نبود و ملاقات هاي مکرر کنت دوفريه با وزير علي مرادخان که اندکي بعد از وزارت عزل شد راه به جايي نبرد. علي مرادخان به سفير فرانسه اطمينان داده بودکه به عبور روس ها از خاک ايرانيان تمايلي ندارد.
واکنش کاترين دوم، ملکه روسيه، در برابر اين سياست علي مرادخان آن بود که نصرالله ميرزا،پسر شاهرخ شاه افشار و نوه نادر، را وادار کرد با نوشتن نامه تهديد آميزي به علي مرادخان او را از ادامه اين سياست باز دارد و به آقا محمدخان قاجار که به دنبال نابودي سلسله زند بود، ياري رساند و جعفرخان زند را که داعيه سلطنت داشت، عليه مرادخان تحريک کرد؛ سفير فرانسه دراين باره مي نويسد:
وقتي سرانجام جعفرخان برعلي مرادخان پيروز شد و به سلطنت رسيد و به همراه سفير روس به اصفهان وارد شد چون مي دانستم مراد [را] دستگير خواهند کرد با احتياط تمام از شهر خارج شدم (حسام معزي، ص 159-164).
فرانسه در ادامه سياست هاي ناموفق خود از حاکمان محلي ايراني و از جمله احمدخان، حاکم خوي، استفاده کرد. احمدخان، پادشاهي جعفرخان را نپذيرفته بود و حکومت فرانسه به وي وعده داد که براي به قدرت رسيدن و پيروزي در نبرد با آقامحمدخان قاجار يارش اش دهد و همچنين از سفير خود در استانبول خواست تا از سلطان عثماني بخواهد که نامه اي به احمدخان بنويسد و از او در برابر آقا محمدخان حمايت کند و سپس نماينده اي از سوي احمدخان به نزد هدايت الله خان فومني، حاکم گيلان فرستاد که با احمدخان دوست بود تا از آنجا به نزد علي مرادخان، رئيس طايفه لزگي ها برود و با اين طايفه که با روس ها دشمني داشتند، نقشه حمله اي مشترک را به روس ها طراحي و ساماندهي کند.
با آشکار شدن مقدمات انقلاب فرانسه و عشرت طلبي هايي که لويي شانزدهم در پيش گرفته بود اين کوشش به جاي نرسيد؛ زيرا دربار بي خبر فرانسه، با وجود مشکلات داخلي، هرگز نمي توانست با نقشه هاي پيچيده سياسي در سرزمين هاي دوردستي مانند ايران بر ضد روس ها کاري انجام دهد؛ پس نتيجه زحمت هاي سياسي سفيراني که در زمان کريم خان و پس از او به ايران فرستاده بود به سرعت از دست رفت.
با وجود تمايل خان زند به گسترش رابطه تجاري با فرانسه، کمپاني فرانسه پس از رويداد مهم فتح بصره، روابط سياسي و تجاري خود را با حکومت زند قطع کرد و ترجيح داد به جاي استقرار در بوشهر، در بصره و مسقط به فعاليت خود ادامه دهد (اوليويه، ص 179).
منبع:نشريه پايگاه نور،شماره23.
/ج
در اين زمان که کريم خان از انگليسي ها رنجيده خاطر بود و هنري مور، نماينده کمپاني در بصره را مقصر مي دانست و او نيز در روزنامه نگاريهايش از بصره به بمبئي و لندن،کريم خان را فردي فاسد،جاه طلب، غارتگر و ضدمنافع بريتانيا معرفي مي کرد؛ دکتر پيرو با هوشمندي خاصي و با آگاهي از نياز سپاه زند و بازار ايران به پارچه پشمي با فرستادن سفيري به شيراز در 1182ق/ 1768م به کريم خان پيشنهاد کرد که در برابر ابريشم گيلان، پارچه هاي مرغوب فرانسوي را به ايران وارد کند؛ وي با فراست خاصي به وکيل پيشنهاد کرد که جزيره خارک به سبب اين همکاري به کمپاني فرانسه واگذار شود.
نماينده دکتر پيرو در مذاکره با وکيل تعهد داد که کمپاني هند شرقي فرانسه سالي دو ميليون قواره پارچه و کالاهاي مختلف براي سپاه و بازار ايران به بوشهر بفرستد و نصف قيمت آن را وجه نقد دريافت کند و بقيه را با ابريشم گيلان و پشم مرغوب کرمان مبادله کند که اروپايي ها به خريد آن علاقه نشان مي دادند (پري، 1368، ص376).
واکنش وکيل در برابر اين پيشنهاد بسيار معني دار بود؛ شايد وي که تا آن زمان، فعاليت تجاري چشمگيري از فرانسوي ها نديده بود و با آگاهي از ناتواني کمپاني فرانسه در اين زمينه که اگر مي توانست چنين حجم انبوهي از پارچه را بفرستد، سالها پيش بايد توان خود را در بندرهاي ايران نشان مي داد، سخاوتمندانه اما با دو هدف تحريک کمپاني انگليس براي از سرگيري فعاليت خود در بوشهر و استفاده از ناوگان دريايي فرانسه در سرکوبي بني کعب، با واگذاري جزيره خارک به فرانسه موافقت کرد و در فرماني به حسن سلطان، حاکم خارک (پس از ميرمهنا)،اين امر را ابلاغ کرد (همانجا).توافق ميان کريم خان و نماينده کمپاني فرانسه در 1184ق/ 177- م به فرانسويان ابلاغ شد.
با بازگشت نماينده دکتر پيرو به بصره و اعلام نتيجه مذاکره هايش با خان زند، دکتر پيرو با خوشحالي اين خبر را به اطلاع مقامات مافوق خود در پاريس رساند (اوليويه، ص180) و اجازه خواست که در پاريس حضور يابد و پيشنهادهاي تکميلي براي اجراي هرچه سريع تر توافق نامه تجاري و سياسي را که به نوبه خود پيروزي بزرگي در مقابل رقيب جدي کمپاني فرانسه يعني کمپاني انگليس بود به اطلاع دربار لويي پانزدهم برساند، اما حکومت فرانسه از اساس با اهداف و کارهاي کنسول خود در بصره مخالف بود.
دکتر پيرو با شناختي که از روحيه حاکمان ايراني در درخواست پيش کش داشت و با توجه به خساست انگليسي ها، در نامه اي که همراه توافق نامه از بصره به پاريس فرستاد، پيشنهاد کرد که به کريم خان بيست و پنج هزار روپيه، ابوالفتح خان، فرزندش، هفت هزار روپيه، و به برادران کريم خان، صادق خان و زکي خان، هرکدام سه هزار روپيه و به شيخ علي خان زند نيز سه هزار روپيه و به ميرزا محمد حسين فراهاني، وزير کريم خان، دو هزار روپيه هديه داده شود تا هرگونه ترديد دربار زند و نيزکارشکني انگلستان دراين زمينه خنثي شود.
دکتر پيرو با هوشمندي خاصي استدلال کرد که مجموع مبلغ اين پيش کش ها که چهل هزار روپيه مي شود، بسيار کمتر از ارزش توپخانه موجود در جزيره خارک است که وکيل قصد دارد آن را به فرانسه واگذار کند (هدايتي، ص221).
دکتر پيرو در نامه بعدي از قول کريم خان به مقامات فرانسوي نوشت که اگر فرانسه نمي تواند نياز او را به پارچه تأمين و در خارک نمايندگي تأسيس کند، وي به ناچار به حکومت اروپايي ديگري مذاکره خواهد کرد.
با مرگ دکتر پيرو در طاعون 1187 ق بصره که برخلاف هنري مور، نماينده کمپاني شرقي انگليس، بصره را ترک نکرده بود، اين توافق نامه فراموش شد.
شايد دليل اصلي پاسخ ندادن لويي پانزدهم به درخواست کريم خان اين بود که وي ترجيح مي داد ناوگان خود را براي پاسخ به حمله هاي احتمالي انگلستان در بندرهاي هند آماده نگه دارد.
واقعيت اين است که در دهه هاي پاياني سده سيزدهم هجري، هندوستان از نظر مناطق تجاري براي انگلستان و فرانسه اهميت بيشتري نسبت به ايران داشت و آنها ترجيح مي دادند به جاي وارد شدن در درگيري هاي منطقه اي ميان کريم خان و بني کعب و عثماني ها که هزينه هاي بالايي داشت، به گسترش منافع خود در هندوستان توجه داشته باشند.
مرحله سوم مناسبات تجاري سياسي فرانسه با حکومت زند پس از مرگ دکتر پيرو آغاز شد.
پس از مرگ دکتر پيرو، ژان فرانسوا گزاويه روسوئه که دستيار وي در بصره بود، اداره امور کمپاني فرانسه را برعهده گرفت. در اين زمان که سپاه ايران آماده حمله به بصره بود، روسوئه در ادامه فعاليت هاي دکتر پيرو کوشيد بيش از محاصره بصره به شيراز مسافرت کند و ضمن ديدار با کريم خان، قرارداد جديدي با او ببندد. کريم خان که هنوز از انگليسي ها و هنري مور ناراحت بود و سوگند خورده بود که براي مخالفت با هنري مور بصره را فتح خواهد کرد تا کمپاني هند شرقي انگليس نتواند با فعاليت تجاري در آنجا تهديدي براي بوشهر باشد، در نامه اي موافقت خود را با سفر روسوئه به شيراز اعلام کرد. وقتي اين دعوت نيز با بي علاقگي دربار پاريس روبه برو شد، کريم خان در نامه ديگري به روسوئه با اعتراض پرسيد که چرا پارچه هاي پشمي درخواستي او تأمين نشده اند؟ طبيعي بود که روسوئه نمي توانست دلايل سکوت مقامات خود را در پاريس براي کريم خان بيان کند تا مبادا قرارداد بسته شده ميان او و خان زند آسيب ببيند. اين بلا تکليفي سبب شد که کريم خان با تقاضاي روسوئه براي سفر به شيراز و ديدار با وي مخالفت کند (پري، 1368، ص376).
حکومت فرانسه به اين دليل به درخواست کريم خان پاسخ نمي داد؛ چون وي بي شک در کنار درخواست خريد پارچه هاي پشمي مورد نياز سپاه زند و بازار ايران، موضوع کمک ناوگان هاي فرانسه به سپاه ايران را نيز مطرح مي کرد. حکومت فرانسه براساس محاسبه خود که حکومت عثماني را متحدي قوي تر و بهتر از حکومت زند در برقراري موازنه قدرت با حکومت هاي اروپايي و حتي روسيه در اروپا مي دانست، ترجيح داد با تأمين نکردن خواسته هاي کريم خان سبب خشنودي حکومت عثماني شود و در ايامي که سپاه زند به سرداري صادق خان به محاصره بصره پرداخته بود. چند فروند کشتي ناوگان کمپاني فرانسه به دستور کنسول فرانسه در بصره کوشيدند تا از نزديک شدن کشتي هاي ايراني به بصره جلوگيري کنند (اعتماد السلطنه، ص1179) که البته آنان نيز مانند انگليسي ها موفق نشدند.
سرانجام، کنسول فرانسه در شعبان 1194/ اوت 1780 به وزير درياداري فرانسه گزارش داد که براساس فرمان شاهانه، امتيازهايي درباره حق انحصار تجارت فرانسويان در خارک همراه حق قضاوت کنسولي- کاپيتولاسيون- گرفته است. ابوالفتح خان، فرزند کريم خان، اين فرمان را امضا کرده بود؛ زيرا کريم خان يک سال پيش در گذشته بود. حکومت فرانسه با وجود گرفتن اين امتياز باز هم مردد بود،درحالي که در رقابت با رقيبان اروپايي خود در رويارويي با پيشروي هاي روسيه در اروپا به گسترش روابط سياسي خود با شرق در جهت تضعيف روسيه نياز داشت؛ زيرا روس ها به عثماني ها فشار مي آوردند و در عرصه سياسي و نظامي پيوسته پيشروي مي کردند و مي خواستند با نزديک شدن به اتريش،اين کشور را در مقابل فرانسه قرار دهند (نوايي، ص 601).
ترديد حکومت فرانسه آن قدر ادامه يافت که حکومت اتريش براي هم پيماني با روسيه و ايران بر ضد فرانسه، سفيري به نام کنت دونولي را به ايران فرستاد کنت دونولي ايران را راضي کرد تا در برابر گرفتن ايالاتي از حکومت عثماني، اجازه دهد که نيروي نظامي روسيه براي حمله به عثماني از خاک ايران عبور کند،امري که کريم خان با آن مخالفت کرده بود.
حکومت فرانسه براي جلوگيري از اتحاد سه جانبه اتريش، ايران و روسيه در 1198ق/1783م، يعني پنج سال پس از مرگ کريم خان و در زمان حکومت علي مرادخان زند، سفيري به نام کنت دوفريه سووبوف را به ايران فرستاد تا ضمن جلوگيري از اتحاد ايران با روسيه و اتريش اين کشور را به هم پيماني با عثماني تشويق کند، اما اين تدبير نيز موثر نبود و ملاقات هاي مکرر کنت دوفريه با وزير علي مرادخان که اندکي بعد از وزارت عزل شد راه به جايي نبرد. علي مرادخان به سفير فرانسه اطمينان داده بودکه به عبور روس ها از خاک ايرانيان تمايلي ندارد.
واکنش کاترين دوم، ملکه روسيه، در برابر اين سياست علي مرادخان آن بود که نصرالله ميرزا،پسر شاهرخ شاه افشار و نوه نادر، را وادار کرد با نوشتن نامه تهديد آميزي به علي مرادخان او را از ادامه اين سياست باز دارد و به آقا محمدخان قاجار که به دنبال نابودي سلسله زند بود، ياري رساند و جعفرخان زند را که داعيه سلطنت داشت، عليه مرادخان تحريک کرد؛ سفير فرانسه دراين باره مي نويسد:
وقتي سرانجام جعفرخان برعلي مرادخان پيروز شد و به سلطنت رسيد و به همراه سفير روس به اصفهان وارد شد چون مي دانستم مراد [را] دستگير خواهند کرد با احتياط تمام از شهر خارج شدم (حسام معزي، ص 159-164).
فرانسه در ادامه سياست هاي ناموفق خود از حاکمان محلي ايراني و از جمله احمدخان، حاکم خوي، استفاده کرد. احمدخان، پادشاهي جعفرخان را نپذيرفته بود و حکومت فرانسه به وي وعده داد که براي به قدرت رسيدن و پيروزي در نبرد با آقامحمدخان قاجار يارش اش دهد و همچنين از سفير خود در استانبول خواست تا از سلطان عثماني بخواهد که نامه اي به احمدخان بنويسد و از او در برابر آقا محمدخان حمايت کند و سپس نماينده اي از سوي احمدخان به نزد هدايت الله خان فومني، حاکم گيلان فرستاد که با احمدخان دوست بود تا از آنجا به نزد علي مرادخان، رئيس طايفه لزگي ها برود و با اين طايفه که با روس ها دشمني داشتند، نقشه حمله اي مشترک را به روس ها طراحي و ساماندهي کند.
با آشکار شدن مقدمات انقلاب فرانسه و عشرت طلبي هايي که لويي شانزدهم در پيش گرفته بود اين کوشش به جاي نرسيد؛ زيرا دربار بي خبر فرانسه، با وجود مشکلات داخلي، هرگز نمي توانست با نقشه هاي پيچيده سياسي در سرزمين هاي دوردستي مانند ايران بر ضد روس ها کاري انجام دهد؛ پس نتيجه زحمت هاي سياسي سفيراني که در زمان کريم خان و پس از او به ايران فرستاده بود به سرعت از دست رفت.
با وجود تمايل خان زند به گسترش رابطه تجاري با فرانسه، کمپاني فرانسه پس از رويداد مهم فتح بصره، روابط سياسي و تجاري خود را با حکومت زند قطع کرد و ترجيح داد به جاي استقرار در بوشهر، در بصره و مسقط به فعاليت خود ادامه دهد (اوليويه، ص 179).
منبع:نشريه پايگاه نور،شماره23.
/ج