تغيير مديريت و ايجاد تنش در سازمان
كليدواژه : تغيير؛ مديريت تغيير
تغيير و تحولات مديريتي در سطوح مختلف سازمانها، از آنجا كه يك دوره فترت كاري ايجاد ميكند و با نوعي بيهنجاري يا بلاتكليفي سازماني همراه است، برخي تنشهاي درون سازماني را دامن ميزند. كاركنان در شرايط بيهنجاري سازماني از يك سو نظم و نظام روابط كاري قبل را متزلزل و پايانيافته ميبينند و از سوي ديگر هنوز قاعده و نظم جديدي نيز مستقر نشده كه بتوانند بر مبناي آن زندگي كاري و شغلي خود را تنظيم كنند. به همين دليل بيشتر كاركنان در وضعيت رهاشدگي و بلاتكليفي و فقدان هنجار قدرتمند سازماني، هنجارهاي شخصي و فردي را ملاك و مبناي زندگي كاري قرار ميدهند كه منشاء بسياري از تنشهاست.
در شرايط بيهنجاري سازماني كاركنان براساس تصورات و برداشتهاي خود از روحيات، ديدگاهها و تواناييهاي مديران آينده دست به اقدامات مختلف و متفاوتي ميزنند. برخي تلاش ميكنند با اعمال و اقداماتي جايگاه سازماني خود را در آينده تثبيت كنند. اين قبيل اقدامات از طرح ايدههاي جديد و طرحهاي بديع تا حبس يا پخش اطلاعات درون سازماني و حتي تخريب همكاران و رقباي احتمالي را شامل ميشود. برخي ديگر بي ساماني و ضعيف شدن سيستمهاي كنترل و نظارت در دوره فترت را فرصتي مناسب براي برخي تخلفات اداري يا سوء استفادههاي نامشروع از اموال سازمان ميبينند.
گروهي ديگر كه تصوري منفي يا نامطلوب از مديران آينده دارند، كنج عزلت گزيده و انزوا و گوشهگيري پيشه ميكنند. گروههاي ديگر به فكر اتحاد و اتفاقهاي جديد با تيم احتمالي همكاران مديران آينده ميافتند و دوستي و روابط جديد كاري ايجاد ميكنند كه خود منشاء مرزبنديها و خط مشيهاي درون سازماني و تنشهاي ديگر ميشود. گروهي نيز كه مديريت آينده را مغاير با منافع خود ارزيابي ميكنند راه تخريب منافع سازماني را در پيش ميگيرند.
همه اين فعل و انفعالات كه در فقدان حضور مدير در سازمان رخ ميدهد گروههاي مختلف كاركنان سازمان را در برابر يكديگر يا در برابر سازمان قرار ميدهد و محيطي پرتنش را ايجاد ميكند. اولين گام هر مدير جديد، كاهش اين نوع از تنشها با پركردن خلاء ارتباطات انساني و نيز تصحيح تصوير قالبي و همراه با پيشداوري از خود و خط مشيهاي سازماني است. كسب مهارتهاي ارتباطي براي انجام اين مهم قبل از تكيه بر دستورالعملهاي خشك و شديد و غليظ سازماني ضروري است. كمتوجهي به اين موضوع و تصور مكانيكي از روابط انساني سازمانها ميتواند ضريب تنشها را افزايش داده و محيط را براي پيشبرد اهداف سازماني تخريب كند.
منبع:
روزنامه همشهري، پنجشنبه 3 شهريور 1384، سال سيزدهم، شماره 3783 ، صفحه 7
توضيح : اين مقاله با عنوان «تغيير و تنش» در منبع مذكور منتشر شده است
ارسالي از طرف کاربر محترم : sabamm
/ع
تغيير و تحولات مديريتي در سطوح مختلف سازمانها، از آنجا كه يك دوره فترت كاري ايجاد ميكند و با نوعي بيهنجاري يا بلاتكليفي سازماني همراه است، برخي تنشهاي درون سازماني را دامن ميزند. كاركنان در شرايط بيهنجاري سازماني از يك سو نظم و نظام روابط كاري قبل را متزلزل و پايانيافته ميبينند و از سوي ديگر هنوز قاعده و نظم جديدي نيز مستقر نشده كه بتوانند بر مبناي آن زندگي كاري و شغلي خود را تنظيم كنند. به همين دليل بيشتر كاركنان در وضعيت رهاشدگي و بلاتكليفي و فقدان هنجار قدرتمند سازماني، هنجارهاي شخصي و فردي را ملاك و مبناي زندگي كاري قرار ميدهند كه منشاء بسياري از تنشهاست.
در شرايط بيهنجاري سازماني كاركنان براساس تصورات و برداشتهاي خود از روحيات، ديدگاهها و تواناييهاي مديران آينده دست به اقدامات مختلف و متفاوتي ميزنند. برخي تلاش ميكنند با اعمال و اقداماتي جايگاه سازماني خود را در آينده تثبيت كنند. اين قبيل اقدامات از طرح ايدههاي جديد و طرحهاي بديع تا حبس يا پخش اطلاعات درون سازماني و حتي تخريب همكاران و رقباي احتمالي را شامل ميشود. برخي ديگر بي ساماني و ضعيف شدن سيستمهاي كنترل و نظارت در دوره فترت را فرصتي مناسب براي برخي تخلفات اداري يا سوء استفادههاي نامشروع از اموال سازمان ميبينند.
گروهي ديگر كه تصوري منفي يا نامطلوب از مديران آينده دارند، كنج عزلت گزيده و انزوا و گوشهگيري پيشه ميكنند. گروههاي ديگر به فكر اتحاد و اتفاقهاي جديد با تيم احتمالي همكاران مديران آينده ميافتند و دوستي و روابط جديد كاري ايجاد ميكنند كه خود منشاء مرزبنديها و خط مشيهاي درون سازماني و تنشهاي ديگر ميشود. گروهي نيز كه مديريت آينده را مغاير با منافع خود ارزيابي ميكنند راه تخريب منافع سازماني را در پيش ميگيرند.
همه اين فعل و انفعالات كه در فقدان حضور مدير در سازمان رخ ميدهد گروههاي مختلف كاركنان سازمان را در برابر يكديگر يا در برابر سازمان قرار ميدهد و محيطي پرتنش را ايجاد ميكند. اولين گام هر مدير جديد، كاهش اين نوع از تنشها با پركردن خلاء ارتباطات انساني و نيز تصحيح تصوير قالبي و همراه با پيشداوري از خود و خط مشيهاي سازماني است. كسب مهارتهاي ارتباطي براي انجام اين مهم قبل از تكيه بر دستورالعملهاي خشك و شديد و غليظ سازماني ضروري است. كمتوجهي به اين موضوع و تصور مكانيكي از روابط انساني سازمانها ميتواند ضريب تنشها را افزايش داده و محيط را براي پيشبرد اهداف سازماني تخريب كند.
منبع:
روزنامه همشهري، پنجشنبه 3 شهريور 1384، سال سيزدهم، شماره 3783 ، صفحه 7
توضيح : اين مقاله با عنوان «تغيير و تنش» در منبع مذكور منتشر شده است
ارسالي از طرف کاربر محترم : sabamm
/ع