نماز (2)

بی اعتنایی دیگر توجه نکردن به امور قبل از نماز است. قبل از هر عملی که انسان می خواهد انجام دهد شناختن شرایط و موانع صحت آن لازم است و کسی که بدون یاد گرفتن شرایط و موانع و احکام ، وارد آن عمل شود در اثر ندانستن عمل را خراب و ضایع می کند .
يکشنبه، 26 دی 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نماز (2)

نماز (2)
نماز (2)


 

نويسنده: محمد رضا رضایی
منبع: اختصاصی راسخون



 

فصل چهارم : بی اعتنایی به شرایط و موانع نماز
 

بی اعتنایی دیگر توجه نکردن به امور قبل از نماز است. قبل از هر عملی که انسان می خواهد انجام دهد شناختن شرایط و موانع صحت آن لازم است و کسی که بدون یاد گرفتن شرایط و موانع و احکام ، وارد آن عمل شود در اثر ندانستن عمل را خراب و ضایع می کند .
نماز یک عبادت فردی و اجتماعی است که با تمام احکام دیگر ارتباط دارد و یک انسان نماز خوان باید احکام مربوط به نماز را بداند یعنی حد اقل یک دور کامل تمام رساله علمیه مرجع تقلید خود را بخواند و یاد بگیرد چون از مساله تقلید که اول رساله است، تا مساله دیات که آخر رساله است هر کدام به نحوی ارتباط با نماز دارد و چون در احکام دین هر انسانی باید یا خودش مجتهد باشد یا بتواند با احتیاط به وظیفه خود عمل کند و اگر قدرت این دو را ندارد باید از مجتهد جامع الشرایطِ اعلم یعنی متخصّص در مسائل دین تقلید کند و اگر احکام دین را بدون تقلید انجام دهد چه در احکام عبادات و چه در احکام معاملات اعمال آن صحیح نیست . مثلا اگر طهارت و نجاست را با تقلید صحیح نداند ،غذای نجس می خورد و حرام خورده نمازش قبول نیست . یا با لباس و بدن نجس نماز می خواند و نمازش صحیح نیست. و اگر احکام ذبح را نداند حیوانی که ذبح می کند مرده و نجس و حرام است و با شکم پر از حرام و نجس ، نماز صحیح نیست و اگر احکام معاملات را نداند با انجام معاملات باطل و ربوی مال حرام به دست می آورد و غذا ، لباس و مکان تهیه می کند ودر تمام این ها نماز باطل است.و اگر احکام وضو و غسل را با تقلید صحیح نداند و غسل و وضوی صحیح نداشته باشد نمازش باطل است و اگر مساله خمس و زکات را نداند با مال خمس و زکات نداده لباس ، غذا و مکان تهیه می کند و نماز می خواند که نمازش صحیح نیست و اگر مساله ارث را نداند و حق و ارث دیگران را ادا نکند حق آنها در مالش مانده و از آن مکان ، غذا و لباس تهیه می کند و نمازش صحیح نیست و اگر به وصیت پدر و مادرش عمل نکند مال وصیّت شده را نداده و در اموال اوباشد ، غصب است و نمی شود با آن غذا، مکان و لباس تهیه کرد و در آن نماز خواند و اگر احکام نکاح را نداند و مهر زن و خانه ای که در مهر زنش انداخته نداده باشد و در آن نماز بخواند، نمازش باطل است. روایتی از پیغمبر صلّی الله علیه و آله نقل شده: که نماز عمود دین است و اگر در نامه عمل کسی نماز نباشد، هیچ عمل خیر دیگری از او قبول نمی شود و اگر نمازش قبول باشد به اعمال دیگرش توجه می شود.(51)
شاید مراد این باشد که هر کس در دنیا برای صحت نماز خود کوشش نموده تا نماز صحیح داشته باشد پس به دنبال این بوده که تمام امور فردی و اجتماعی خود را مورد دقت قرار داده و احکام را یاد گرفته و آنها را صحیح انجام داده و کسب و کار حلال انتخاب کرده و حق حقوق دیگران را رعایت کرده و از محرمات الهی اجتناب نموده پس همه اعمال او خوب و مقبول است و نمازش هم مورد قبول واقع می شود. اما کسی که نسبت به نمازش بی اعتنا بوده و فکر یاد گرفتن احکامش نبوده معلوم است که به دنبال یاد گرفتن احکام دیگرش هم نرفته و آنها را هم ضایع انجام داده است، لذا نه نماز دارد و نه عمل دیگر چون، فروع دین مقدّس اسلام وابسته به اصول دین است و شخص مؤمن اول باید اصول اعتقادی دین را یاد بگیرد و اعتقاد به خدا یگانگی او و اعتقاد به انبیاء و کتب آسمانی آنها و اعتقاد به معاد و باز گشتن پس از مرگ را بطور مستدل بداند و بعد احکام فروع دین خود را از تقلید صحیح گرفته تا طهارت ، نجاست ، غسل ، وضو ، تیمم، نماز، روزه ،خمس ، زکات، حج ، جهاد ، امر به معروف و نهی از منکر ، مسائل کسب و کار و کسب های حلال و حرام ، مساله ازدواج و احکام آن ، مساله ذبح حلال و خوردنی های حلال و حرام و مساله ارث و وصیت و غیره دنبال کند و بداند چون همه آنها ارتباط با نمازش دارد و اگر متوجه نباشد،روزی متوجه می شود که دیگر پشیمانی بی فایده است. روز قیامت به افرادی گفته می شود چرا به وظایف خود عمل نکردید؟می گویند نمی دانستیم! به آنها می گویند چرا نرفتید یاد بگیرید؟ جوابی برای گفتن ندارند چون کوتاهی و قصور از طرف خودشان بوده و در اثر اهمیت ندادن به احکام خدا و وظایف دینی عمل صالحی که وسیله نجات آنها باشد ندارند.(52)
و شاید معنی اینکه لا تنال شفاعتنا من استخف بصلاته(53) همین باشد چون چنین اشخاصی زمینه وساطت و شفاعت پیغمبر و ائمه علیهم السّلام را هم در دنیا برای خود فراهم نکردند و به همه امور دین استخفاف کرده اند پس نبودن به دنبال یاد گیری احکام مربوط به نماز و معانی و الفاظ و قرائت آنها بی اعتنایی و استخفاف به نماز است که روایات آن گذشت.

فصل پنجم : بی اعتنایی به طمأنینه نماز
 

گاهی انسان به جهت بی توجّهی نماز را با عجله و تند می خواند در عین حالی که کار ضروری هم ندارد مثلا برای دیدن فیلم و یا خوردن غذا یا گپ زدن با دیگران در حالی که توجه ندارد نماز عبادت خداست و عبادت نیاز به توجه و خضوع دارد و انسان بنده خداست و هر چه دارد و آنچه که نیاز دارد همه را خدا به او داده پس باید لحظاتی با توجّه و خشوع ، خود را برای شکر گزاری منعم آماده کند و وضوی زیبایی بگیرد و به جای مناسبی که توجه او را دیدنی ها و شنیدنی ها جلب نکند برود و نمازِ با حالی بخواند.
در روایت دارد کسی وارد مسجد شد و نماز خواند و پیغمبر او را می دید که با عجله رکوع و سجود می کند و در نماز آرامش و طمأنینه ندارد پیغمبر صلّی الله علیه وآله فرمودند:اگر این شخص در حالی که نمازش این طور است بمیرد به دین من از دنیا نرفته است.(54)
و در روایت دیگر دارد که امام صادق علیه السّلام فرموده اند:کسی که نمازش را سبک می شمارد و با وقار نماز نمی خواند و به فکر تمام کردن آن با عجله است خداوند متعال به ملائکه خطاب می کند که این بنده من خیال می کند که کس دیگری می تواند حاجات او را بر آورده کند که برای رسیدن به حوائج خود می خواهد خود را از عبادت من خلاص کند.(55)
و در روایت دیگر از امام صادق علیه السلام است: دزدی کردنی بدتر از دزدی کردن از نماز نیست کسی که از نماز خود می دزدد بدترین دزدی را کرده چون باید در نماز با بدن آرام،ایستاده و قرائت بخواند و در رکوع بدن آرام باشد و ذکر رکوع را بگوید و پس از رکوع بایستد و بدن آرام شود بعداً به سجده برود و در سجده بدن آرام باشد و ذکر بگوید و بعداً بنشیند و بدن آرام بگیرد و تکبیر بگوید و به سجده دوم برود.(56)
امام صادق از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل کرده اند: که کسی رادید،همانند کلاغی که منقار خود را به زمین می زند، سر خود را بر زمین می زد. به او گفت: از چه موقع این چنین نماز خوانده ای؟او مدّت را گفت. امام فرمودند:اگر بمیری به دین ابوالقاسم صلی الله علیه و آله نمی میری و بعداً فرمود: دزدترین مردم کسی است که از نمازش بدزدد.(57)
در بحار از امام باقر علیه السّلام نقل کرده که فرمودند: مَثَل نماز برای نماز گزار مَثَل مردی است که نزد سلطانی می رود و سلطان به حرف او گوش می دهدتا حرفش تمام شود، آیا در حال حرف زدن با سلطان با بی توجّهی و سرسری حرف می زند؟ سلطان سلاطین اجازه داده تو مقابل او بایستی و خواسته های خود را بخواهی و آماده گوش دادن به کلام توست تو چگونه توجهت به غیر اوست؟(58)
و از امام صادق علیه السّلام نقل کرده که فرمودند: وقتی نماز گزار به نماز می ایستد نیکی ها و خوبی ها یعنی رحمت الهی از آسمان تا فرق سرش را فرا می گیرد و ملائکه الله اطرافش را محاصره می کنند و ملکی به او بانگ می زند که اگر بدانی با چه کسی در گفتگو هستی لحظه ای از او غافل نمی شوی.(59)
و در روایت ابو حمزه ثمالی از امام باقر علیه السّلام است: که وقتی بنده مؤمن به نماز می ایستد، نظر خداوند متعال متوجه او می شود و رحمت الهی بر سرش از آسمان سایه می اندازد و ملائکه الله اطراف او را تا آسمان محاصره می کنند و ملکی از طرف خداوند به او می گوید اگر می دانستی چه کسی به تو نظاره می کند به هیچ چیز دیگر توجه نمی کردی.(60)
و در روایت از امام صادق علیه السّلام دارد: که وقتی نماز واجب را در وقتش می خوانی چنان بخوان که فرض کنی آخرین نماز عمرت را می خوانی و دیگر فرصت نماز خواندن پیدا نمی کنی نظرت به محل سجده باشد و بدان در مقابل کسی هستی که تو را می بیند و تو او را نمی بینی.(61)
و در روایت دیگر پیغمبر صلی الله علیه و آله به اباذر فرمودند: خداوند چشم روشنیِ مرا در نماز قرار داده و محبت نماز را به دلم انداخته و چنان نماز را دوست دارم که گرسنه و تشنه، غذا و آب را دوست دارد ولی گرسنه و تشنه از آب و غذا سیر می شود اما من از نماز سیر نمی شوم.(62)

فصل ششم: بی اعتنایی به قصد قربت نماز
 

استخفاف دیگر به نماز این است که انسان نماز واجب خدا را برای اینکه مردم نگویند فلانی نماز نمی خواند،بخواند و یا به خاطر اینکه به بعضی افراد نشان دهد که من نماز می خوانم انجام دهد و یا برای اینکه نشان دهد من خوب نماز می خوانم، نماز بخواند. یعنی اصلاً به اینکه نماز از واجبات الهی است اعتنایی ندارد و به آن اهمیت نمی دهد بلکه نماز را هم وسیله ای برای رسیدن به بعضی از اغراض دنیایی می داند و نه تنها نماز به عنوان یک واجب الهی مورد توجه او نیست بلکه خدا اصلاً فراموش شده و نماز خدا وسیله ای برای کسب آبروی دنیایی و استفاده از تعریف و تمجید دیگران قرار گرفته است در حالی که اگر به قصد قربت می خواند زود تر به مقصود خود می رسید.(63)
مکلّف باید بداند که اگر عبادت خدا را برای نشان دادن به دیگران انجام دهد برای خدا شریک در عبادت قرار داده و خدا عبادت مشرک را قبول نمی کند. در روایت ابی الجارود از امام باقر علیه السلام است کسی که واجب الهی را برای نشان دادن به مردم انجام دهد مشرک است و خدا عمل ریایی را قبول نمی کند. من عمل عملاً مما امر الله به مراءهً للناس فهو مشرک و لا یقبل الله عمل مراء(64) البته شرک در این روایات به معنی شریک قرار دادن برای خدا که یعنی دو خدایی باشد نیست بلکه مراد این است که کسی را در عبادت شریک خدا قرار داده بنابر این ریا کننده نجس نیست و جزء مسلمین است.
درروایت دیگرامام صادق علیه السّلام فرموده است: خداوند متعال می فرمایند من شریک خوبی هستم کسی که عملی را برای من و دیگری انجام دهدمن سهم خودم رابه اومی بخشم و عمل کننده اجرت خود را از او بگیرد.
یقول الله انا خیر شریک فمن عمل لی و لغیری فهو لمن عمل له(65)
در کتاب عروه دارد که شرط صحت عمل عبادی، خالص بودن از ریا است.اگر عبادت کننده قصد ریا کند نمازش باطل است و بلکه او یکی از گناهان کبیره را مرتکب شده چون شریک برای خدا قرار داده است.پس آیا سفیهانه نیست که انسان عملی را که جزایش بهشت جاویدان است به طوری انجام دهد که جزایش جهنم باشد؟ و انسان مومن با یک حرکت انحرافی مشرک شود.

اما ریا چند قسم است:
 

1- اینکه نماز را برای نشان دادن به دیگران بخواند نه برای خدا.
2- اینکه هم قصد عبادت خدا کند و هم قصد نشان دادن به دیگران.
3- اینکه بعضی از واجبات نماز را برای نشان دادن به دیگران انجام دهد.
4- بعضی از مستحبات نماز را برای غیر خدا انجام دهد مثل تکبیرات قبل و بعد از رکوع و سجود.
5- اینکه نماز را در جای مخصوصی مثل مسجد و غیره بخواند قربه الی الله اما از خواندنش در آن مکانِ مخصوص قصد ریا داشته باشد.
6- اینکه نماز را قربه الی الله بخواند اما در وقت مخصوص مثل اول وقت و از آن اول وقت خواندن قصد ریا کند.
7- اینکه نماز را به قصد قربت بخواند اما با اوصاف خاصی مثل جماعت یا با تأنی و خشوع و از جماعت و خشوع قصدش ریا باشد در تمام این هفت صورت به قول فقها نماز باطل است و باطل بودن یعنی این که نماز را باید در وقت قربه الی الله دوباره بخواند و اگر در وقت نخواند باید در خارج وقت قضای آن را بخواند البتّه اگر در هر یک از موارد گذشته به ذهنش می آید که نماز را برای نشان دادن به این و آن بخواند اما مایل نیست چنین کند و خودش از فکر خودش ناراحت می شود ولی چاره ندارد چون نمی تواند جلو خطورات قلبی خود را بگیرد این خطورات قلبی در صورتی که به آنها ترتیب اثر ندهد ضرری ندارد. و ریای بعد از عمل هم مبطل نیست مثلا بعد از عبادت برای دیگران بگوید من چه نمازی خواندم و تعریف خودش را بکند و یا مثلا اظهار خستگی و خواب آلودگی کند تا بتواند بگوید من نماز شب خوانده ام ریای بعد از عمل، مبطل نیست اما بهتر است که انسان اعمال خوبی که انجام می دهد فقط برای اطاعت و انجام فرمان خدا باشد و هیچ قصدی غیر اطاعت خدا نداشته باشد و از دیگران هم به قدر امکان پنهان بدارد و اگر ظاهر باشد مایل به اینکه کسی او را بیان کند و تعریف یا تشویق کند نباشد یعنی دارای اخلاص کامل باشد و نه قبل از عمل و نه در حین عمل و نه بعد از عمل قصد ریا نکند. قرآن از زبان ابراهیم خلیل نقل کرده که فرمود: انی وجّهت وجهی للذی فطرالسماوات والارض حنیفا و ما انا من المشرکین(66)
من روی خود را به سوی کسی می کنم که خالق آسمانها و زمین است و مایل به او هستم و میل به غیر او ندارم و از شرک و ریا بیزارم. از امام صادق علیه السّلام سوال شد حنیفا مسلما یعنی چه؟ فرمود: یعنی خالصا مخلصا لله باشد.(67) البته حنیفاً مسلماً در آیه 67 آل عمران است.
امیر المومنین علیه السلام فرموده : با اخلاص است که انسان از قید بندگی شیطان و عقاب الهی خلاص می شود.(68)
و امام صادق علیه السلام فرموده اند: باقی ماندن بر عملی که قربه الی الله انجام دادی از خود انجام عمل سخت تر است یعنی وقتی عملی را برای خدا انجام دادی اینکه بتوانی خود را کنترل کنی که به یک جوری نخواهی دیگران بفهمند و یا تو را به خاطر آن تعریف کنند خیلی دشوار است و عمل خالص آن است که فقط قصد الهی داشته باشی چه قبل از عمل و چه در حین عمل و چه بعد از عمل و قصد اینکه کسی تو را به خاطرآن تعریف و تمجید کند نداشته باشی.(69)
و خلاصه کلام اینکه آنقدر کنترل نفس اماره مشکل است که از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: بنده ای که دو رکعت نماز داشته باشد که فقط مقصودش خدا بوده با همان دو رکعت به بهشت می رود.(70)
از این گونه روایات استفاده می شود خالص کردن نیت برای خدا بسیار امر مشکلی است و در روایت دیگر دارد که اگر در جای خلوت و در خانه خود حقیقتا خدا را خالصانه عبادت می کنی و هیچ قصد دیگری غیر از خدا نداری مومن هستی اما اگر در جای خلوت و تنهایی با بی حالی و کسالت و با عجله و شکستن سر و پای نماز، نماز می خوانی اما در جاهای دیگری که افرادی باشند نماز خوب و مرتب و منظم می خوانی از وجودت بوی نفاق می آید.(71)
پس مساله اخلاص چنان اهمیّتی دارد که نباید به جز ذات مقدس الله چیز دیگری در موقع عبادت در نظر عبادت کننده باشد و حتی به قصد بهشت رفتن و جهنم نرفتن هم خدا را عبادت نکند بلکه فقط به جهت این که خدا را دارای اهلیّه ی عبادت می داند و به او محبّت دارد، عبادت می کند چون عبادت، اگر برای بهشت رفتن باشد عبادت کننده حکم اجیری را پیدا می کند که برای گرفتن اجرت کار می کند و اگر عبادت برای جهنم نرفتن باشد عبادت کننده حکم عبدی را پیدا می کند که از ترس تنبیه مولی کار می کند اما اگر خدا را به جهت اینکه اهلیّت عبادت دارد عبادت کند، عبادت کننده حکم آزاد مردی را دارد که فقط خدا برای او مهم است و نه چیز دیگر.(72)
و این همان چیزی است که از علی علیه السّلام نقل شده است که فرمودند: من تو را به خاطر ترس از آتش عبادت نمی کنم و برای طمع به بهشت هم عبادت نمی کنم بلکه تو را برای دارا بودن اهلیّت عبادت، عبادت می کنم.
ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک بل وجدتک اهلا للعباده(73)

فصل هفتم: بی اعتنایی به نماز با ترک نماز
 

باید توجه نمودکه نماز نخواندن هم یک استخفاف به نماز است چون در روایت مسعده بن صدقه از امام صادق علیه السلام سوال شد چرا کسی که زنا می کند یا شراب می خورد استخفاف به حکم خدا نکرده ولی کسی که نماز نمی خواند استخفاف به نماز کرده است؟ امام علیه السّلام فرمودند: لذت گناه،زنا کار و شراب خور را به طرف گناه جلب می کند ولی در نخواندن نماز لذتی وجود ندارد پس به جز بی اعتنایی و استخفاف چیز دیگری وجود ندارد.(74)
و در روایت دیگر امام صادق علیه السّلام فرمودند: بر زنا کار غلبه شهوت مسلّط است و برای لذّت بردن زنا می کند ولی کسی که نماز نمی خواند به خاطر لذّتی نماز را ترک نمی کند. پس فقط به جهت بی اعتنایی به حکم خدا و سبک شمردن و استخفاف است که نماز را ترک می کند.پس وقتی شهوتی بر او غالب نیست استخفاف صادق است و وقتی استخفاف وبی اعتنایی صادق بود کافر بودن صادق است.
فاذا نفیت اللذه وقع الاستخفاف و اذا وقع الاستخفاف وقع الکفر(75)
پس تارک نماز چه اصلاً نماز نخواند و چه بعضی وقت ها بخواند و بعضی وقت ها نخواند نمونه روش بی اعتنایی به نماز است. امام محمد باقر علیه السلام از پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرق بین مسلمان و کافر نماز خواندن مسلمان است و وقتی مسلمان نماز نمی خواند و عمداً و استخفافاً عبادت بزرگ الهی را ترک می کند با کافر تفاوتی ندارد.(76)
و ابن قداح از امام صادق علیه السّلام نقل کرده است: که شخصی از پیغمبر صلی الله علیه و آله طلب نصیحت کرد. پیغمبر فرمودند: نمازت را عمداً ترک نکن چون کسی که نماز را عمداً ترک کند امّت اسلام از او بریّ و بیزار است(77)
و در روایت عمرو ابن عبید که از امام صادق علیه السّلام تعداد گناهان کبیره را سوال کرده و امام برایش بیان کرده اند: دارد که نماز نخواندن اگر عمدی باشد انسان بی نماز، از مورد توجّه خدا بودن بری است. فقد برء من ذمه الله وذمه رسوله صلی الله علیه وآله(78)
و از پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل شده است: کسی که نمازش را ترک کند تا وقت نمازش بگذرد در حالی که هیچ عذری هم نداشته باشد همه اعمال خیر او پوچ می شود.(79)
و در روایت دیگر دارد کسی که نمازش را ترک کند و امید به اجر و ثواب نماز نداشته باشد و از عذاب ترک واجب خدا هم خوفی نداشته باشد معلوم می شود برایش اهمیت ندارد که یهودی یا نصرانی یا مجوسی بمیرد.(80)
پس انسان باید مراقب باشد که خدا را فراموش نکند که اگر خدا را فراموش کند خودش را فراموش کرده و از اهل فسق و گناه به حساب می آید.و لا تکونوا کالذین نسوالله فانساهم انفسهم اولئک هم الفاسقون.(81)
ما خود را فراموش کرده ایم که کجا بوده ایم و از کجا آمده ایم و به کجا می رویم و وسیله ای که برای سفر آینده خودمان لازم داریم چیست. فراموش نکنیم که ما باید نماز بخوانیم چون زندگی آینده ما وابسته به نماز است. قرآن می فرماید: به اهل جهنم می گویند چرا شما در جهنم هستید؟ می گویند ما نماز نمی خواندیم.
علی علیه السلام در آخرین وصیت خود به دو فرزندش حسن و حسین فرمود: الله الله فی الصلاه فانها عمود دینکم خدا را خدا را فراموش نکنید راجع به نمازتان که ستون دین شما است.(82)
قرآن می فرماید: ابراهیم خلیل در چهار هزار سال قبل از خدا درخواست کرد که خدایا مرا و ذریّه مرا اهل اقامه نماز قرار بده.
رب اجعلنی مقیم الصلاه و من ذریتی(83)
و قرآن فرموده اند: از دین ابراهیم روی نمی گرداند مگر کسی که سفیه باشد.(84)
سفاهت نیمه دیوانه بودن است. یک انسان عاقل فکر الآن و آینده خود را می کند و فقط به زندگی فعلی خود نمی اندیشد و آینده را هم در نظر می گیرد. چه آینده دنیایی خود و چه آینده آخرتی خود. ابراهیم خلیل پیامبر اولولعزم خداوند است که می فرمایند: خدایا من و اسماعیلم را مسلمان قرار بده. مسلمان یعنی: تسلیم فرمان خدا بودن، چون و چرا نکردن و اوامر خدا را اطاعت کردن و این چیزی است که برای انسان مفید است. روز قیامت مال ها و فرزندان به درد انسان نمی خورند آنچه وسیله نجات انسان است تسلیم به فرمانهای الهی بودن است.
یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من اتی الله بقلبٍ سلیم(85)
و این هم دعای ابراهیم است پس هر انسان عاقلی باید متوجه این مساله باشد که با خداوند متعال نمی شود در افتاد و باید تسلیم بِلا قید و شرط خدا بود و این است راه مستقیم و راه نجات انسان. و خود پیغمبر اسلام فرموده اند :من از سنّت های خوب ابراهیم پیروی می کنم.(86)
نماز یاد خدا است اقم الصلاه لذکری و اگر کسی از ذکر خدا اعراض کند زندگی دنیایی او هم سخت می گذرد. فمن اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا.(87)
پس این فریضه الهی اهمیت بسیاری دارد به طوری که هیچ مکلّفی نباید به آن بی اعتنایی و استخفاف و تهاون کند و اگر کسی در انجام آن سستی کند و استخفاف نماید قبلاً مضرات آن گذشت. و اگر استخفاف او به طوری باشد که منجر به ترک و نخواندن نماز شود و بر حاکم شرع مسلمین اثبات شود باید او را تنبیه کند و به قدری که صلاح می داند او را شلّاق بزند و اگر مرتبه دیگر نماز نخواند و بر حاکم ثابت شود باید باز هم او را تنبیه کند و اگر باز هم ادامه داد و مرتبه سوم نماز را ترک کرد و بر حاکم ثابت شد باز هم حاکم باید او را تنبیه کند و اگر سه مرتبه به دست حاکم تنبیه شد و برای مرتبه چهارم نماز را ترک کرد و بر حاکم ثابت شد حکمش اعدام است و دیگر نباید حاکم او را زنده بگذارد.(88)
پس باید همه مسلمین بدانند که نماز در دین مقدس اسلام اهمیت فوق العاده دارد و آنقدر مهم است که تارک نماز را در روایات کافر به حساب آورده اند البته این کفر در صورتی که همراه با انکار و قبول نداشتن نماز به عنوان یک واجب الهی نباشد کفر به معنی مشهور که از دایره اسلام بیرون باشد و احکام غیر مسلمان براو جاری شود نیست ،ولی باید متوجه شود که آنقدر ترک نمودن نماز گناهش بزرگ است که ائمه ی دین و پیغمبر اسلام صلّی الله علیه و آله این گناه را تا حدی بزرگ می دانند که در ردیف کفر به حساب آورده اند. و روایات دیگری هم داریم که دلالت بر کفر تارک الصلاه می کند ولی در صورتی که تارک نماز منکر وجوب نماز نباشد و انکار نکند کافر به آن معنایی که خارج از دایره اسلام باشد نیست چون کفر در این روایات کفر، مقابل ایمان است یعنی تارک نماز آن ایمانی که بتواند به واسطه آن نماز را ترک نکند ندارد و مرتکب زنا آن ایمانی که بتواند به واسطه آن زنا را ترک کند ندارد ولی از دایره اسلام بیرون نیست و اگر برای حاکم اثبات شد باید ترک کنندة واجب و مرتکب حرام را تعزیر کند یا حد بزند که گذشت.
بنابر این کفر در این روایات حمل می شود به یکی دیگر از معانی کفر مثل کفر نعمت. کسی که نعمتهای خدا را استفاده می کند و اطاعت خدا را نمی کند کفر نعمت کرده و در قرآن فرموده اند: اگر نعمتهای خدا را شکر نمودید خدا نعمت ها را برایتان زیادتر می کند اما اگر کفر نعمت کردید عذاب خداوند به شدت به دنبال شما خواهد بود.
لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید.(89) یعنی اگر توبه نکردید عقاب می شوید و ممکن است کفر برائت مراد باشد مثل اینکه ابراهیم خلیل و پیروانش به آنهایی که از او پیروی نکردند گفتند: ما از شما و معبود های شما برائت می جوئیم و به شما کفر می ورزیم.(90)
و امام صادق علیه السلام از پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل کرده که به شخصی فرمود نماز را عمداً ترک نکن چون کسی که عمداً نماز نخواند ملت اسلام از او برائت می جوید.(91)
پس تارک نماز و یا واجبات دیگر و فاعل محرمات مثل زنا و لواط و شراب و غیره اگر منکر واجب بودن واجبات و حرام بودن محرمات نباشند کافر به معنای حقیقی یعنی کفری که دیگر احکام اسلام بر آنها بار نشود و نجس باشند نیستند بلکه مسلمان فاسق هستند و وظیفه دارند توبه کنند و پشیمان شوند و واجبات خود را انجام دهند و جبران مافات بنمایند و اگر جبران مافات نکردند در قیامت بایدعقاب گناهان و ترک واجبات را بکشند و به امید شفاعت پیغمبر و آل پیغمبر صلی الله علیه و آله در عقاب بمانند تا موقعی که جرمشان تمام شود. در بحار از پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرموده اند: شفاعت من منحصر است به اهل گناهان کبیره از امتم چون آنهایی که خوب باشند شفاعت نمی خواهند. انما شفاعتی لاهل الکبائر من امتی فاما المحسنون فما علیهم من سبیل.(92)
پس بنا بر آنچه از روایت عبد الرحیم القصیر استفاده می شود امام صادق علیه السلام فرموده اند: هر کسی اول وارد به دار اسلام می شود و بعد از داراسلام وارد به دار ایمان می شود پس، اگر مومنی گناهی از گناهان کبیره را انجام داد یا گناه صغیره ای را مرتکب شد در حین انجام معصیت و نافرمانی خدا، از دار ایمان خارج می شود ولی دردار اسلام است پس اگر توبه کرد و استغفار نمود باز به دار ایمان بر می گردد پس وقتی گناه می کند و از دار ایمان خارج می شود وارد دار کفر نمی گردد بلکه وارد در دار اسلام می شود و پس از توبه به دار ایمان بر می گردد اما اگر معصیت کار، معصیت خدا را حلال بداند و حرمت معصیت را انکار کند از دار اسلام هم خارج می شود و به دار کفر داخل می گردد.(93)
و عبد الله ابن سنان از امام صادق علیه السّلام سوال نموده اند: که شخصی گناه کبیره انجام داده و مرده آیا عذابش مانند عذاب مشرکین است؟ امام علیه السّلام فرمودند:اگر گناه را حلال می دانسته و انجام داده یعنی منکر معصیت بودن گناه بوده، کافر است و عذابش عذاب شدید است واگر گناه بودن آن را قبول داشته و خودرا اهل خلاف وگناه می دانسته و انجام داده از اسلام خارج نشده و عذابش سبک تر است.(94)
محمد ابن مسلم می گوید از امام باقر علیه السّلام شنیدم که می گفتند: هر کاری را که انسان از روی اقرار و تسلیم انجام دهد ایمان است مثل اینکه کسی نماز می خواند چون اقرار دارد به این که خدا امر کرده که نماز بخوانیم و ما هم تسلیم امر خدا هستیم و نماز را می خوانیم این ایمان است و هر چیزی را که انسان از روی انکار انجام می دهد کفر است مثل اینکه شراب می خورد و می گوید کجا گفته اند حرام است؟ پس حرمت شراب را انکار می کند و به عنوان اینکه حلال است می خورد با اینکه می داند از نظر دین حرام است ولی نمی خواهد قبول کند ، این کفر است.(95) و در روایت داوود رقّی است که امام صادق علیه السّلام فرمودند: کسی که واجبی از واجبات را ترک کند و انجام ندهد و منکر واجب بودن آن شود کافر است. من ترک فریضه فلم یعمل بها و جحدها کان کافراً(96)
آنچه که ما نوشتیم با استفاده از روایات به خاطر این بود که مکلّفین با مفهوم روایات آشنایی پیدا کنند ولی آنچه بیشتر باید مورد توجه باشد فتواهای فقهاء کثرالله امثالهم می باشد که در رساله های عملیه در مساله نجاست کافر فرموده اند. کافر، یعنی کسی که منکر خدا باشد یا برای خدا شریک قرار بدهد یا پیغمبری خاتم الانبیاء محمد ابن عبدالله صلی الله علیه و آله وسلم را قبول نداشته باشد و یا ضروری از ضروریات دین مقدس اسلام را مثل نماز و روزه که مسلمانان جزء دین می دانند منکر شود در حالی که بداند از ضروریات دین است و انکار آن به انکار خدا یا توحید یا نبوت برگردد نجس است.
عروه الوثقی، مساله نجاست کافر. رساله امام،آیت الله خویی،آیت الله گلپایگانی،آیت الله بهجت ،آیت الله تبریزی،آیت الله نوری،آیت الله فاضل، آیت الله مکارم شیرازی،آیت الله خامنه ای، آیت الله سیستانی، آیت الله صافی آیت الله اراکی، مساله نجاست کافر.
واژه نامه
1- اخلاص:خالص برای خدا انجام دادن
2- استخفاف:سبک شمردن
3- اعتناء:توجه خاص نمودن
4- اعضاء:جمع عضو،اندام
5- انکار:رد کردن،قبول نکردن
6- ایمان:اعتقاد قلبی
7- تسبیح: منزه دانستن از عیوب و نقائص
8- تشریع:قانون گذاشتن
9- تقدیس:پاک دانستن از بدیها
10- تقرب به خدا:نزدیکی به خدا از جهت روحانی
11- تکوین:خلق کردن
12- تهاون:اهانت کردن
13- جوارح:جمع جارحه، عضو های بدن
14- حج:قصد عبادت مخصوص
15- شفاعت:کمک به ناتوان
16- صفات جلال:صفاتی که موصوف، اجلّ از داشتن آنهاست
17- صفات کمالیه:بیان کننده کمالات
18- صفت:بیان کننده حالات
19- صلواه:نماز، نیایش، پرستش
20- ضروری:چیزی که مسلمین جزء دین می دانند
21- عمود:میله وسط خیمه
22- عیوب:عیبها
23- فسطات:خیمه
24- قداست:پاکی
25- کبائر:گناهان بزرگ
26- کفر:پوشاندن فطرت
27- معرفت خدا:شناختن خدا
28- مکلف:شخص دارای تکلیف
29- نقائص:نقص ها
30- واجب:فریضه
31- واجب الوجود:موجودی که وجود برای او ضروری است

پي نوشت ها :
 

51- وسائل ،ج 3 ، ص 23، ح 13،باب8 ابواب اعداد الفرائض ونوافلها
52- بحار ،ج 2 ، ص 29 ،ح 10
53-وسائل،ج3،ص15،ح3،باب 6 ابواب اعداد الفرائض و نوافلها
54- همان، ص 21 ، ح 2 ،باب 8 ابواب اعداد الفرائض ونوافلها
55- وسائل ج 3 ، ص24 ، ح 1،باب 9 ابواب اعدادالفرائض ونوافلها
56- همان، ص23 ،ح 14،باب8 ابواب اعدادالفرائض ونوافلها
57- همان،ص 24 ،ح 2،باب9 ابواب اعدادالفرائض ونوافلها
58- بحار ج 79،ص 227، ح 52،باب1 فضل الصلاه وعقاب تارکها
59- همان،ص 215 ، ح 30، باب1 فضل الصلاه وعقاب تارکها
60- وسائل ج 3، ص 21 ،حدیث 5،باب 8 ابواب اعدادالفرائض ونوافلها
61- همان، ص 22، ح11 باب 8 ابواب اعدادالفرائض ونوافلها
62- بحار ج 79 ،ص 233، ح 58، باب1 فضل الصلاه وعقاب تارکها
63- وسائل ج 1 ، ص 45 ،ح 11،باب 8 ابواب مقدمه العبادات
64- همان، ص 50 ، ح 13،باب11 ابواب مقدمه العبادات
65- وسائل ج 1 ، ص 52، ح 7، باب17 ابواب مقدمه العبادات
66- سوره انعام آیه 79 القرآن کریم
67- وسائل ج 1 ، ص 43 ، ح 1،باب8 ابواب مقدمه العبادات
68- همان ، ص 43 ، ح2، باب8 ابواب مقدمه العبادات
69- همان ، ص 43 ، ح4، باب8 ابواب مقدمه العبادات
70- همان، ص 44 ، ح8، باب8 ابواب مقدمه العبادات
71- وسائل،ج1 ، ص 44 ، ح6، باب8 ابواب مقدمه العبادات
72- همان،ص45،ح1،باب9 ابواب مقدمه العبادات
73- همان،ص45،ح3،باب9 ابواب مقدمه العبادات
74- وسائل،ج3 ،ص 28 ، ح 3 ،باب11 ابواب اعدادالفرائض ونوافلها
75-همان،ص28،ح2، باب11 ابواب اعدادالفرائض ونوافلها
76-همان،ص29،ح6و7، باب11 ابواب اعدادالفرائض ونوافلها
77- وسائل،ج3 ، ص 29 ،ح 5، باب11 ابواب اعدادالفرائض ونوافلها
78- وسائل ، ج 11 ،ص 253 ،ح 2،باب46 ابواب جهادالنفس ومایناسبه
79- بحار ، ج 79 ، ص 202 ، ح 2،باب افضل الصلاه وعقاب تارکها
80- بحار ، ج 79 ، ص 202 ، ح2، باب افضل الصلاه وعقاب تارکها
81-سوره حشر آیه9 القرآن الکریم
82- نهج البلاغه، کتاب 47،معجم المفهرس،النشرالاسلامی التابعه لجماعه المدرسین
83- سوره ابراهیم آیه 40 القرآن الکریم
84-سوره بقره آیه 130 القرآن الکریم
85- سوره شعرا آیه 88و89 القرآن الکریم
86- سوره نحل آیه 22 و 130 بقره و 95 آل عمران و 4 ممتحنه القرآن الکریم
87- سوره طه آیه 124 القرآن الکریم
88- بحار ج 79 ص 214،باب افضل الصلاه وعقاب تارکها
89- سوره ابراهیم آیه7 القرآن الکریم
90-سوره ممتحنه آیه4 القرآن الکریم
91- وسائل ج 3، ص 29، ح 5 ،باب11 ابواب اعدادالفرائض ونوافلها
92- بحار ، ج 8 ، ص43،ح4،باب 21باب الشفاعه
93- اصول کافی ،ج 2 ،ص 27 ، ح 1،باب آخر منه وفیه انّ الاسلام قبل الایمان
94- وسائل ج 1 ، ص 22 ، ح 10و 11،باب2ابواب مقدمه العبادات
95- همان، ص 20 ، ح 1، باب2ابواب مقدمه العبادات
96- همان ،ص 20 ، ح2، باب2ابواب مقدمه العبادات

منابع:
1- مرحوم کلینی، محمدابن یعقوب؛ اصول کافی؛ تعداد مجلّدات8،تهران: النشرالکتب الاسلامیه، مرتضی آخوندی.
2- مرحوم علامه طباطبایی، سیّدمحمدحسین؛ المیزان؛تعدادمجلّدات 20،تهران: النشرالکتب الاسلامیه.
3- مرحوم علامه مجلسی، شیخ محمدباقر؛بحارالانوارلدررالاخبارالائمه الاطهار؛تعداد مجلّدات110 ، بیروت لبنان: چاپ موسّسه الوفا.
4-آیت الله جوادی آملی،عبدالله؛ صهبای حج؛چاپ اسوه مرکزنشراسراء،1388
5- قرآن کریم.
6-دشتی،علی،وکاظم محمدی؛ نهج البلاغه،المعجم المفهرس النشرالاسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه.
لبنان:چاپ احیاتراث العربی الطبعه الرابعه.
7-مرحوم شیخ حر عاملی ،محمدابن الحسن ؛وسائل الشیعه؛تعداد مجلّدات 20،بیروت



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط