امام زمان(ع)؛ متعلّق به همه!
نويسنده: حجت الاسلام دکترمرتضي آقا تهراني
تمامي نعمتهاي خداوند را ميتوان در دو گروه قرار داد؛ برخي از اين نعمتها مادّي وظاهري و برخي ديگر غير مادّي و باطني هستند.
«وَ اَسبَغَ عَلَيکُم نِعَمَهٌ ظاهِرَةً و باطِنةً؛
نعمتهاي ظاهر و باطن را بر شما سرازير کرده است.»
نعمتهاي باطن، از نعمتهاي ظاهر ارزشمندترند. نعمتهاي ظاهر، همين چيزهايي هستند که با چشم سر ميبينيم و متوجّه ميشويم؛ امّا نعمتهاي باطني مثل نعمت«هدايت» با چشم ظاهر ديده نميشوند.
خداي متعال در قبال هيچ نعمتي بر بندگان خود منّت ننهاده، امّا در مورد خلقت پيامبر(ص) مسئله به گونة ديگري است. او اين نعمت را به رايگان نداده است. او ميخواهد تمام بندگانش قدر اين نعمت را بدانند. خداوند در قبال نعمت هدايت و ولايت رسول اکرم(ص) بر مسلمانها و حتّي غير مسلمانها منّت مينهد و بر ماست که نعمت باطني«هدايت» و «ولايت» را قدر بدانيم. اگر اميرالمؤمنين(ع) را دوست ميداريم، بايد قدر اين نعمت را بدانيم؛ ما نه توان آن را داريم که مانند اميرالمؤمنين(ع) شويم و نه توان آنکه به معني حقيقي کلمه، شيعة او باشيم، امّا آن حضرت و ديگر امامان را دوست ميداريم و در اين مسير گام مينهيم.
يکي از دلايل اين معضل بزرگ اين است که مردم آن طور که بايد امام را نميشناسند، معناي نگه داشتن حرمت حضرت مهدي(عج) را نميدانند و براي ايشان ارج و بهايي قائل نيستند.
اگر ما نسبت به حضرت مهدي(ع) شناخت داشته باشيم و ايشان را حاضر و ناظر بر اعمال خود ببينيم، کاري را که ايشان دوست ندارند و نميپسندند، هرگز انجام نميدهيم، در نقطة مقابل کساني که از اين شناخت محروم هستند، به جاهليّت درون خود رجوع کرده و مرتکب گناهان بسياري ميشوند.
اين افراد در حقيقت مصاديق اين حديث مشهورند که:
«مَن ماتَ وَ لا لَمْ يَعرِفُ إمامَ زَمانِهِ ماتَ ميتَة جاهِلِيَّة؛
کسي که بميرد در حالي که امام زمان خود را نميشناسد، به مرگ جاهليت مرده است.» دليل ديگر کردار ناپسندانة ما در محضر خدا و امام زمان(ع) غفلت است. ما خدا و امام زمان(ع) را ميشناسيم و حضور او را حس ميکنيم. معرفت امام در دل ماست و دوست هم نداريم از او دور باشيم، امّا دست به کارهايي ميزنيم که موجب ميشوند، خداوند و اهل بيت(ع) از ما متنفّر گردند. اين به غفلت ما باز ميگردد. بايد براي زدودن گرد و غبار غفلت از خانة دل خود چارهاي بينديشيم.
در زيارت اهل بيت(ع) يا توجّه و ارتباط قلبي با امام عصر(عج) نبايد به کم راضي شويم.خود امام را بخواهيم. اگر او يک لحظه کنار ما بنشيند، همه چيز درست ميشود.
چه بسيار افرادي که با يک ديدار امام به هر چه ميخواستند، رسيدند.چرا يک کفّاش بايد از صداي کفش آقا، ايشان را بشناسد، امّا ما هيچ نصيبي از آقاي خود نبريم.
اگر به اندازة ارادتي که به دوستان خود داريم، به امام ارادت داشته باشيم، به وصال او خواهيم رسيد. متأسّفانه برخي از ما به اندازة سرگرمي دنيوي نيز براي امام خود ارزش قائل نيستيم و توقّع داريم ديدار آن حضرت نصيب ما نيز بشود. توجّه، عبادت، پشتکار و استقامت، اخلاص و تصميم جدّي براي ديدار امام زمان(عج) به ايجاد رفاقت با ايشان، کمک شاياني ميکند. بايد در دل شب از خواب شيرين بيدار شويم و مناجات کنيم. بايد همة کارهاي خود را رنگ خدايي بدهيم؛ براي خدا نشست و برخاست کنيم. براي خدا سخن بگوييم و براي خدا درس بخوانيم. براي خدا کار کنيم. هر گاه اين گونه شديم، به وصال امام زمان(عج) نيز خواهيم رسيد.
دعا براي سلامتي و فرج آن حضرت نيز در تحقّق اين امر بسيار مؤثّر است. همان کاري که همة ائمّة معصومان(ع) به آن مبادرت ميورزيدند. در برخي از کتابهاي روايي، اين عبارت از امام حسين(ع) نقل شده است که به هنگام شهادت حضرت علي اصغر(ع) فرمودند: «خدايا! حال که ياري تو از علي اصغر من دريغ شد، ياريت را از فرزندم که روزي ظهور خواهد کرد، دريغ مدار».
امام رضا(ع) نيز سفارش نمودند که اين دعا را در قنوت نماز ظهر روز جمعه يا خود نماز جمعه بخوانيم:
«اللّهمَّّ أَصلح عَبدَکَ وَ خَليفَتَکَ بِما أصلَحتَ بِهِ أنبِيائَکَ وَ رُسُلَکَ وَ حَفَّهُ بِمَلائِکَتِکَ وَ أيِّدهُ بِرُوحِ القُدُسِ مِن عِندِکَ واسلُکهُ مِن بَين يَديهِ وَ مِن خَلفِهِ رَصَداً يَحفِظُونَهُ مِن کُلِّ سُوءٍ وَ أبدِلهُ مِن بَعدِ خَوفِهِ أَمناً، يَعبُدُکَ لا يُشرِکُ بِکَ شَيئاً وَ أَذِّن لَهُ فِي جَهادِ عَدُوِّکَ و عَدُوِّهِ وَ اجعَلنِي مِن أنصارِهِ؛
خدايا امر ظهور بندة خود را اصلاح کن، همان طور که کار انبيا و رسولانت را اصلاح کردي. با ملائکة خود او را در بر بگير و با روحالقدس او را تأييد فرما. از جلو و پشت سر، او را حفاظت فرما و از هر بدي او را حفظ کن و بعد از اين خوف، امنيّت را برايش بياور.او تو را ميپرستد و ذرّهاي به تو شرک ندارد. اجازة جهاد با دشمنانت و دشمنانش را به او عطا فرما و مرا نيز از ياران او قرار بده.»
امام هشتم(ع) ميفرمايد: «مرا از ياران او قرار بده» امام صادق(ع) نيز ميفرمايند:
«اگر من او را درک کنم، همة عمر خدمتکار او خواهم بود.»
براي ايجاد ارتباط قلبي با آن حضرت چند راه وجود دارد:
«پس يادم کنيد تا يادتان کنم.»
حضرت آيت الله مظاهري ـ دامت برکاته ـ ميفرمود: روزهاي آخر عمر علّامه طباطبايي(ره) بود. حال مساعدي نداشتند. با عدّهاي از شاگردان علّامه، براي عيادت به خدمت ايشان مشرّف شديم. بحثهاي مختلفي مطرح شد. با خود گفتم خوب است که از آقا بخواهيم مطلبي بگويند تا از اين ديدار خود بهرهاي برده باشيم. عرض کردم: آقا! مطلبي بفرماييد تا استفاده کنيم. علّامه در فکر فرو رفتند و بعد فرمودند: چيزي به خاطرم نميآيد؛ جز اين آيه:
«فَاذکُرُنِي أَذکُرکَم وَاشکُرُوا لِي وَ لاتَکفُرُنِ؛
يادم کنيد تا يادتان کنم وسپاسم را بگوييد و ناسپاسي نکنيد.»
چه کسي بيش از خدا به گردن ما حق دارد؟چه کسي مانند خدا ستّارالعيوب است و بديهاي ما را پوشانده است؟چه کسي مانند او آبروي ما را در جمع حفظ کرده و ما را از رسوا شدن نگه داشته است؟او حتّي به ما ميگويد غيبت ديگري را نکنيد. اگر کار بدي از ما سر بزند، او اجازه نمي دهد ديگران آن را فاش کنند.او حتّي به ما ميگويد: حق نداريد گناهي که مرتکب شدهايد، به کس ديگري بگوييد. آيا چنين معبودي شايستة شکر و ذکر و پرستش نيست؟
تعاليم دين اسلام به ما ياد داده است که در نماز شب، چهل مؤمن را ياد کنيم. مؤمن چه کسي است؟کسي که مسلمان باشد و امام علي(ع) را نيز دوست بدارد.گنهکار بودن و زن يا مرد بودن در اين مسئله تأثيري ندارد. وقتي در نماز شب دستمان را بالا ميبريم و ميگوييم: «اَلّلهمَّ اغفِر لِفُلان»، اگر توجّه داشته باشيم، درمييابيم که معمولاً اسامي کساني به ذهن ما ميآيد که يا بسيار به ما محبّت کردهاند يا خيلي ما را آزار دادهاند. بيشتر، کساني را به ياد ميآوريم که يا بسيار دوستشان داريم يا با آنها خيلي مشکل داريم؛ اين حالت، خيلي زيباست. خدا اين کار را دوست دارد. ميخواهد دلهايمان را به هم نزديک کند. اينکه کسي در دل شب بر ميخيزد، با خدا مناجات ميکند و در قنوت نماز با اشتياق، مؤمنان را دعا ميکند، لطف خداست.
خدا به بندههايش ميگويد: يادم کنيد تا شما را ياد کنم. امام عصر(عج) آينة تمامنماي خداي تعالي است. او بزرگترين آية خداست. اگر او را ياد کنيم، او نيز ما را ياد ميکند. هرچه بيشتر او را ياد کنيم، او نيز بيشتر از ما ياد ميکند. يادي كه ما از امام عصر(ع) ميکنيم با يادي که او از ما ميکند، تفاوت بسيار دارد. خداوند به پيامبرش ميفرمايد:
«وَصِّل عَلَيهِم إِنَّ صَلوتَکَ سَکَنٌ لَهُم؛
بر اين امّت درود فرست، درود تو باعث آرامش آنهاست.»
آيا اگر پيامبر(ص) براي ما از خداوند طلب سلامتي کند، با طلب سلامتي ما براي ايشان يکي است؟دعاي پيامبر(ص) هميشه مستجاب است، ولي دعاي ما هميشه مستجاب نيست. ما کسي نيستيم که خداوند همواره دوستمان بدارد، ولي پيامبر(ص) را خداوند، هميشه دوست ميدارد.
از آنچه گفته شد، اهمّيت تعظيم شعائر بيشتر آشکار ميشود. درچراغاني خيابانها، نصب پرچمهاي سياه، گريستن، عزاداري کردن، به پا کردن جلسات سرور و... عبادت و ذکر و ياد خدا و اهل بيت(ع) نهفته است.
يک سال در ايّام ولادت حضرت مهدي(ع) در شهر مقّدس «قم»، يکي از خيابانها را به شوق امام عصر(عج) چراغاني کرده بودند؛ يکي از بزرگان که به خدمت حضرت مشرّف شده بودند، گفتند: «امام عصر(ع) فرمودند: ما از اين مردم متشکّريم. تشکّر ما را به ايشان برسانيد». از اين رو نبايد گمان کنيم اهل بيت(ع) ما را فراموش ميکنند و به ما توجّه ندارند؛ آنها کوچکترين کارهاي ما را نيز به شمار ميآورند.
حضرت وليّ عصر(ع) هرگز ما را فراموش نميکند و اگر اهليّت و لياقت پيدا کنيم، بيگمان به سراغ ما ميآيد، آن هم در سختترين مواقع و در زماني که بسيار محتاج او هستيم؛ به شرط آنکه او را خالصانه ياد كنيم. هر چه اين ياد و ذکر، خالصتر و زيباتر باشد، مؤثّرتر و کارسازتر خواهد بود.
نکتة قابل توجّه در اين مسئله اين است که بايد بسيار مراقب باشيم تا مبادا هديهاي که براي آن حضرت ميفرستيم، خراب باشد؛ هر چند آن حضرت از روي مهرباني هيچ وقت خراب بودن آن را به روي ما نمي آورد.
خداي تعالي، امام عصر(عج) را بيش از همه دوست ميدارد. وقتي ميبيند ما به او توجّه داريم، حتماً به ما نيز عنايتي ميکند؛ بنابراين از جمله چيزهايي که باعث محبوبيّتمان نزد خداوند ميشود، هديه فرستادن براي آن حضرت است.
برخي که خود را به ديدن بعضي عکسها، فيلمها، ... عادت ميدهند، به دست خود از ديدن جمال حضرت محروم ميشوند. جواني که به مجلس امام حسين(ع) ميآيد و با اشک چشم، اين پليديها را ميشويد، نبايد ديگر بار به گناه رو کند.
از مواردي که به دوري از گناه کمک ميکند، احساس حضور در برابر حضرت وليّ عصر(عج) است.
ما نيز يتيمان آل محمّد(ص) هستيم. امام زمان(ع) در حکم پدر ماست؛ اگر چه ما او را نميبينيم، امّا او ما را ميبيند، با ما همدردي ميکند، غصّة ما را به جام ميخرد، ولي ما نه او را ميبينيم، نه غمش را ميدانيم، نه غصّهاش را ميخوريم و نه با او همدردي ميکنيم. ما با حضرت فاصله داريم، فاصلهاي که خود ايجاد کردهايم.
اگر به دنبال رضايت و ديدار امام خويش هستيم، بايد براي درمان بيماري غفلت، چارهاي بينديشيم. يکي از راههاي درمان اين بيماري، همين درسهاي اخلاق است. تذکّر وتنبّه، انسان را از غفلت بيرون ميآورد، راه ديگر، پيدا کردن دوست خوب است.«يَذکُرُکُمُ الله رُؤيَتُهُ؛ با کسي همنشين باش که تو را به ياد خدا بيندازد.» و چه بهتر که اين فرد، همسر، فرزند، پدر و مادر انسان باشد. به طور کلّي هر آنچه که تذکّر دهنده باشد و انسان را متوجّه کند، در علاج بيماري غفلت، مؤثّر است. از همين رو در تعاليم ديني ما آمده است که قرآن بخوانيد، چون مُذکِّر است.پيامبر اعظم(ص) و ائمّة معصومان(ع) هم مذَکِّر هستند.
هر روز و هر ماه، ذکر مخصوص خود را دارد. وقتي ذکر، به زبان جاري شد، بر اثر استمرار و دوام، به اندام وجوارح نيز راه مييابد و دل، چشم، زبان و گوش انسان نيز متذکّر ميشوند. بايد مواظب دوستان غير متذکّر خود باشيم؛ چرا که مراودة زياد با اين افراد ميتواند ما را از مسير الهي خارج کند. از امام(ع) در مورد آية «رَبَّنا آتِنا في الدُّنيا حَسَنَة و في الاخِرَةِ حَسَنَة» سؤال کردند، حضرت در جواب فرمودند:
«حسنة دنيا، همسر خوب است که مانع گناه انسان ميشود و وسايل حرکت را براي او فراهم ميکند.»
مرحوم آيت الله صافي از علماي اصفهان بودند. حال معنوي خوشي داشتند و در اواخر عمر خود به ديدار حضرت صاحب الامر(ع) نايل شدند. آيت الله صافي دربارة اين ديدار گفتند: وقتي که مشغول ساخت خانه بودم، به ايشان عرض کردم: «توصيه ميکنيد خانة خود را چگونه بسازم؟» فرمودند: «خانه را به گونهاي بساز که اگر روزي امام زمان(عج) در حال عبور از کنار خانهات بودند و تصميم به استراحت گرفتند، نگويند در اين خانه جاي من نيست؛
خانهات را طوري بساز که حضرت بگويند درِ اين خانه را ميزنيم، يک ساعت استراحت ميکنيم و ميرويم. در خانهات را به روي آقا مبند! به راستي چرا ما با دل خود کاري ميکنيم که ديگر جاي آن حضرت نباشد؟ چرا با چشمان خود کاري ميکنيم که ديگر او را نبيند؟
«چرا علي بن مهزيار بيست سفر به حج رفت تا امام زمان(عج) را ببيند؟ اگر يک شب جمعه يا شب نيمة شعبان به کربلا ميآمد، آن حضرت را زيارت ميکرد.»
حماسة کربلا دين خدا را احيا کرد.کربلا يعني نهضتي عظيم که ما همّت استفاده از آن را نداريم. اگر اهداف امام حسين(ع) را آن گونه که بايد، تعقيب کنيم، خواهيم ديدکه چگونه کفّار و مشرکان در برابر ما تاب مقاومت از کف ميدهند.
«يَابنَ شَبيبِ إِن کُنتَ باکيًا لِشَيءٍ فَابکِ لِلحُسَين بنِ عَلِيِّ عليهما السّلام؛
اي پسر شبيب! اگر بهر چيزي گريان بودي، بر حسين گريه کن.»
اگر بر مصائب حسين(ع) گريه کرديم، مشابهت با امام عصر(ع) پيدا ميکنيم و اين مشباهت ما را به ايشان ميرساند. يکي از بزرگان که در «مشهد مقدّس» به سر ميبرند، سه تشرّف خدمت امام عصر(ع) داشتهاند. در يکي از تشرّفها حضرت فرمودند: ايرانيها براي جدّم حسين(ع) خوب عزاداري ميکنند.
گريه براي امام حسين(ع)، ما را از لحاظ عاطفي و احساسي با امام زمان(ع) همراه ميکند و اين بستر خوبي براي برقراري ارتباط معنوي با حضرت است. برخي گمان ميکنند چون اعمال ديگر ما خوب نيست، گرية ما هم فايده ندارد و بايد اين عمل را نيز رها کنيم. ولي اين صحيح نيست، بايد تلاش کنيم تا در ساية گريه بر امام حسين(ع) يا راههاي عنوان شدة ديگر، ارتباط معنوي خود را با حضرت ايجاد نموده و روز به روز اين رابطه را عميقتر کنيم.
گاه ارتکاب يک گناه، سبب نرسيدن ما به محضر امام عصر(ع) خواهد شد. افراد بسياري به خدمت آن حضرت مشرّف شدهاند و اگر ما به وصال او نمي رسيم، به دليل گناهان ماست.
منبع:www. mouood.org
/ع
«وَ اَسبَغَ عَلَيکُم نِعَمَهٌ ظاهِرَةً و باطِنةً؛
نعمتهاي ظاهر و باطن را بر شما سرازير کرده است.»
نعمتهاي باطن، از نعمتهاي ظاهر ارزشمندترند. نعمتهاي ظاهر، همين چيزهايي هستند که با چشم سر ميبينيم و متوجّه ميشويم؛ امّا نعمتهاي باطني مثل نعمت«هدايت» با چشم ظاهر ديده نميشوند.
خداي متعال در قبال هيچ نعمتي بر بندگان خود منّت ننهاده، امّا در مورد خلقت پيامبر(ص) مسئله به گونة ديگري است. او اين نعمت را به رايگان نداده است. او ميخواهد تمام بندگانش قدر اين نعمت را بدانند. خداوند در قبال نعمت هدايت و ولايت رسول اکرم(ص) بر مسلمانها و حتّي غير مسلمانها منّت مينهد و بر ماست که نعمت باطني«هدايت» و «ولايت» را قدر بدانيم. اگر اميرالمؤمنين(ع) را دوست ميداريم، بايد قدر اين نعمت را بدانيم؛ ما نه توان آن را داريم که مانند اميرالمؤمنين(ع) شويم و نه توان آنکه به معني حقيقي کلمه، شيعة او باشيم، امّا آن حضرت و ديگر امامان را دوست ميداريم و در اين مسير گام مينهيم.
نعمت وجود امام زمان(ع)
يکي از دلايل اين معضل بزرگ اين است که مردم آن طور که بايد امام را نميشناسند، معناي نگه داشتن حرمت حضرت مهدي(عج) را نميدانند و براي ايشان ارج و بهايي قائل نيستند.
اگر ما نسبت به حضرت مهدي(ع) شناخت داشته باشيم و ايشان را حاضر و ناظر بر اعمال خود ببينيم، کاري را که ايشان دوست ندارند و نميپسندند، هرگز انجام نميدهيم، در نقطة مقابل کساني که از اين شناخت محروم هستند، به جاهليّت درون خود رجوع کرده و مرتکب گناهان بسياري ميشوند.
اين افراد در حقيقت مصاديق اين حديث مشهورند که:
«مَن ماتَ وَ لا لَمْ يَعرِفُ إمامَ زَمانِهِ ماتَ ميتَة جاهِلِيَّة؛
کسي که بميرد در حالي که امام زمان خود را نميشناسد، به مرگ جاهليت مرده است.» دليل ديگر کردار ناپسندانة ما در محضر خدا و امام زمان(ع) غفلت است. ما خدا و امام زمان(ع) را ميشناسيم و حضور او را حس ميکنيم. معرفت امام در دل ماست و دوست هم نداريم از او دور باشيم، امّا دست به کارهايي ميزنيم که موجب ميشوند، خداوند و اهل بيت(ع) از ما متنفّر گردند. اين به غفلت ما باز ميگردد. بايد براي زدودن گرد و غبار غفلت از خانة دل خود چارهاي بينديشيم.
راههاي ارتباط با امام زمان(ع)
در زيارت اهل بيت(ع) يا توجّه و ارتباط قلبي با امام عصر(عج) نبايد به کم راضي شويم.خود امام را بخواهيم. اگر او يک لحظه کنار ما بنشيند، همه چيز درست ميشود.
چه بسيار افرادي که با يک ديدار امام به هر چه ميخواستند، رسيدند.چرا يک کفّاش بايد از صداي کفش آقا، ايشان را بشناسد، امّا ما هيچ نصيبي از آقاي خود نبريم.
اگر به اندازة ارادتي که به دوستان خود داريم، به امام ارادت داشته باشيم، به وصال او خواهيم رسيد. متأسّفانه برخي از ما به اندازة سرگرمي دنيوي نيز براي امام خود ارزش قائل نيستيم و توقّع داريم ديدار آن حضرت نصيب ما نيز بشود. توجّه، عبادت، پشتکار و استقامت، اخلاص و تصميم جدّي براي ديدار امام زمان(عج) به ايجاد رفاقت با ايشان، کمک شاياني ميکند. بايد در دل شب از خواب شيرين بيدار شويم و مناجات کنيم. بايد همة کارهاي خود را رنگ خدايي بدهيم؛ براي خدا نشست و برخاست کنيم. براي خدا سخن بگوييم و براي خدا درس بخوانيم. براي خدا کار کنيم. هر گاه اين گونه شديم، به وصال امام زمان(عج) نيز خواهيم رسيد.
دعا براي سلامتي و فرج آن حضرت نيز در تحقّق اين امر بسيار مؤثّر است. همان کاري که همة ائمّة معصومان(ع) به آن مبادرت ميورزيدند. در برخي از کتابهاي روايي، اين عبارت از امام حسين(ع) نقل شده است که به هنگام شهادت حضرت علي اصغر(ع) فرمودند: «خدايا! حال که ياري تو از علي اصغر من دريغ شد، ياريت را از فرزندم که روزي ظهور خواهد کرد، دريغ مدار».
امام رضا(ع) نيز سفارش نمودند که اين دعا را در قنوت نماز ظهر روز جمعه يا خود نماز جمعه بخوانيم:
«اللّهمَّّ أَصلح عَبدَکَ وَ خَليفَتَکَ بِما أصلَحتَ بِهِ أنبِيائَکَ وَ رُسُلَکَ وَ حَفَّهُ بِمَلائِکَتِکَ وَ أيِّدهُ بِرُوحِ القُدُسِ مِن عِندِکَ واسلُکهُ مِن بَين يَديهِ وَ مِن خَلفِهِ رَصَداً يَحفِظُونَهُ مِن کُلِّ سُوءٍ وَ أبدِلهُ مِن بَعدِ خَوفِهِ أَمناً، يَعبُدُکَ لا يُشرِکُ بِکَ شَيئاً وَ أَذِّن لَهُ فِي جَهادِ عَدُوِّکَ و عَدُوِّهِ وَ اجعَلنِي مِن أنصارِهِ؛
خدايا امر ظهور بندة خود را اصلاح کن، همان طور که کار انبيا و رسولانت را اصلاح کردي. با ملائکة خود او را در بر بگير و با روحالقدس او را تأييد فرما. از جلو و پشت سر، او را حفاظت فرما و از هر بدي او را حفظ کن و بعد از اين خوف، امنيّت را برايش بياور.او تو را ميپرستد و ذرّهاي به تو شرک ندارد. اجازة جهاد با دشمنانت و دشمنانش را به او عطا فرما و مرا نيز از ياران او قرار بده.»
امام هشتم(ع) ميفرمايد: «مرا از ياران او قرار بده» امام صادق(ع) نيز ميفرمايند:
«اگر من او را درک کنم، همة عمر خدمتکار او خواهم بود.»
براي ايجاد ارتباط قلبي با آن حضرت چند راه وجود دارد:
1. به ياد آن حضرت بودن!
«پس يادم کنيد تا يادتان کنم.»
حضرت آيت الله مظاهري ـ دامت برکاته ـ ميفرمود: روزهاي آخر عمر علّامه طباطبايي(ره) بود. حال مساعدي نداشتند. با عدّهاي از شاگردان علّامه، براي عيادت به خدمت ايشان مشرّف شديم. بحثهاي مختلفي مطرح شد. با خود گفتم خوب است که از آقا بخواهيم مطلبي بگويند تا از اين ديدار خود بهرهاي برده باشيم. عرض کردم: آقا! مطلبي بفرماييد تا استفاده کنيم. علّامه در فکر فرو رفتند و بعد فرمودند: چيزي به خاطرم نميآيد؛ جز اين آيه:
«فَاذکُرُنِي أَذکُرکَم وَاشکُرُوا لِي وَ لاتَکفُرُنِ؛
يادم کنيد تا يادتان کنم وسپاسم را بگوييد و ناسپاسي نکنيد.»
چه کسي بيش از خدا به گردن ما حق دارد؟چه کسي مانند خدا ستّارالعيوب است و بديهاي ما را پوشانده است؟چه کسي مانند او آبروي ما را در جمع حفظ کرده و ما را از رسوا شدن نگه داشته است؟او حتّي به ما ميگويد غيبت ديگري را نکنيد. اگر کار بدي از ما سر بزند، او اجازه نمي دهد ديگران آن را فاش کنند.او حتّي به ما ميگويد: حق نداريد گناهي که مرتکب شدهايد، به کس ديگري بگوييد. آيا چنين معبودي شايستة شکر و ذکر و پرستش نيست؟
تعاليم دين اسلام به ما ياد داده است که در نماز شب، چهل مؤمن را ياد کنيم. مؤمن چه کسي است؟کسي که مسلمان باشد و امام علي(ع) را نيز دوست بدارد.گنهکار بودن و زن يا مرد بودن در اين مسئله تأثيري ندارد. وقتي در نماز شب دستمان را بالا ميبريم و ميگوييم: «اَلّلهمَّ اغفِر لِفُلان»، اگر توجّه داشته باشيم، درمييابيم که معمولاً اسامي کساني به ذهن ما ميآيد که يا بسيار به ما محبّت کردهاند يا خيلي ما را آزار دادهاند. بيشتر، کساني را به ياد ميآوريم که يا بسيار دوستشان داريم يا با آنها خيلي مشکل داريم؛ اين حالت، خيلي زيباست. خدا اين کار را دوست دارد. ميخواهد دلهايمان را به هم نزديک کند. اينکه کسي در دل شب بر ميخيزد، با خدا مناجات ميکند و در قنوت نماز با اشتياق، مؤمنان را دعا ميکند، لطف خداست.
خدا به بندههايش ميگويد: يادم کنيد تا شما را ياد کنم. امام عصر(عج) آينة تمامنماي خداي تعالي است. او بزرگترين آية خداست. اگر او را ياد کنيم، او نيز ما را ياد ميکند. هرچه بيشتر او را ياد کنيم، او نيز بيشتر از ما ياد ميکند. يادي كه ما از امام عصر(ع) ميکنيم با يادي که او از ما ميکند، تفاوت بسيار دارد. خداوند به پيامبرش ميفرمايد:
«وَصِّل عَلَيهِم إِنَّ صَلوتَکَ سَکَنٌ لَهُم؛
بر اين امّت درود فرست، درود تو باعث آرامش آنهاست.»
آيا اگر پيامبر(ص) براي ما از خداوند طلب سلامتي کند، با طلب سلامتي ما براي ايشان يکي است؟دعاي پيامبر(ص) هميشه مستجاب است، ولي دعاي ما هميشه مستجاب نيست. ما کسي نيستيم که خداوند همواره دوستمان بدارد، ولي پيامبر(ص) را خداوند، هميشه دوست ميدارد.
از آنچه گفته شد، اهمّيت تعظيم شعائر بيشتر آشکار ميشود. درچراغاني خيابانها، نصب پرچمهاي سياه، گريستن، عزاداري کردن، به پا کردن جلسات سرور و... عبادت و ذکر و ياد خدا و اهل بيت(ع) نهفته است.
يک سال در ايّام ولادت حضرت مهدي(ع) در شهر مقّدس «قم»، يکي از خيابانها را به شوق امام عصر(عج) چراغاني کرده بودند؛ يکي از بزرگان که به خدمت حضرت مشرّف شده بودند، گفتند: «امام عصر(ع) فرمودند: ما از اين مردم متشکّريم. تشکّر ما را به ايشان برسانيد». از اين رو نبايد گمان کنيم اهل بيت(ع) ما را فراموش ميکنند و به ما توجّه ندارند؛ آنها کوچکترين کارهاي ما را نيز به شمار ميآورند.
حضرت وليّ عصر(ع) هرگز ما را فراموش نميکند و اگر اهليّت و لياقت پيدا کنيم، بيگمان به سراغ ما ميآيد، آن هم در سختترين مواقع و در زماني که بسيار محتاج او هستيم؛ به شرط آنکه او را خالصانه ياد كنيم. هر چه اين ياد و ذکر، خالصتر و زيباتر باشد، مؤثّرتر و کارسازتر خواهد بود.
2.هديه دهيد!
نکتة قابل توجّه در اين مسئله اين است که بايد بسيار مراقب باشيم تا مبادا هديهاي که براي آن حضرت ميفرستيم، خراب باشد؛ هر چند آن حضرت از روي مهرباني هيچ وقت خراب بودن آن را به روي ما نمي آورد.
خداي تعالي، امام عصر(عج) را بيش از همه دوست ميدارد. وقتي ميبيند ما به او توجّه داريم، حتماً به ما نيز عنايتي ميکند؛ بنابراين از جمله چيزهايي که باعث محبوبيّتمان نزد خداوند ميشود، هديه فرستادن براي آن حضرت است.
3. توسّل
4.دوري از گناه
برخي که خود را به ديدن بعضي عکسها، فيلمها، ... عادت ميدهند، به دست خود از ديدن جمال حضرت محروم ميشوند. جواني که به مجلس امام حسين(ع) ميآيد و با اشک چشم، اين پليديها را ميشويد، نبايد ديگر بار به گناه رو کند.
از مواردي که به دوري از گناه کمک ميکند، احساس حضور در برابر حضرت وليّ عصر(عج) است.
ما نيز يتيمان آل محمّد(ص) هستيم. امام زمان(ع) در حکم پدر ماست؛ اگر چه ما او را نميبينيم، امّا او ما را ميبيند، با ما همدردي ميکند، غصّة ما را به جام ميخرد، ولي ما نه او را ميبينيم، نه غمش را ميدانيم، نه غصّهاش را ميخوريم و نه با او همدردي ميکنيم. ما با حضرت فاصله داريم، فاصلهاي که خود ايجاد کردهايم.
اگر به دنبال رضايت و ديدار امام خويش هستيم، بايد براي درمان بيماري غفلت، چارهاي بينديشيم. يکي از راههاي درمان اين بيماري، همين درسهاي اخلاق است. تذکّر وتنبّه، انسان را از غفلت بيرون ميآورد، راه ديگر، پيدا کردن دوست خوب است.«يَذکُرُکُمُ الله رُؤيَتُهُ؛ با کسي همنشين باش که تو را به ياد خدا بيندازد.» و چه بهتر که اين فرد، همسر، فرزند، پدر و مادر انسان باشد. به طور کلّي هر آنچه که تذکّر دهنده باشد و انسان را متوجّه کند، در علاج بيماري غفلت، مؤثّر است. از همين رو در تعاليم ديني ما آمده است که قرآن بخوانيد، چون مُذکِّر است.پيامبر اعظم(ص) و ائمّة معصومان(ع) هم مذَکِّر هستند.
هر روز و هر ماه، ذکر مخصوص خود را دارد. وقتي ذکر، به زبان جاري شد، بر اثر استمرار و دوام، به اندام وجوارح نيز راه مييابد و دل، چشم، زبان و گوش انسان نيز متذکّر ميشوند. بايد مواظب دوستان غير متذکّر خود باشيم؛ چرا که مراودة زياد با اين افراد ميتواند ما را از مسير الهي خارج کند. از امام(ع) در مورد آية «رَبَّنا آتِنا في الدُّنيا حَسَنَة و في الاخِرَةِ حَسَنَة» سؤال کردند، حضرت در جواب فرمودند:
«حسنة دنيا، همسر خوب است که مانع گناه انسان ميشود و وسايل حرکت را براي او فراهم ميکند.»
مرحوم آيت الله صافي از علماي اصفهان بودند. حال معنوي خوشي داشتند و در اواخر عمر خود به ديدار حضرت صاحب الامر(ع) نايل شدند. آيت الله صافي دربارة اين ديدار گفتند: وقتي که مشغول ساخت خانه بودم، به ايشان عرض کردم: «توصيه ميکنيد خانة خود را چگونه بسازم؟» فرمودند: «خانه را به گونهاي بساز که اگر روزي امام زمان(عج) در حال عبور از کنار خانهات بودند و تصميم به استراحت گرفتند، نگويند در اين خانه جاي من نيست؛
خانهات را طوري بساز که حضرت بگويند درِ اين خانه را ميزنيم، يک ساعت استراحت ميکنيم و ميرويم. در خانهات را به روي آقا مبند! به راستي چرا ما با دل خود کاري ميکنيم که ديگر جاي آن حضرت نباشد؟ چرا با چشمان خود کاري ميکنيم که ديگر او را نبيند؟
5.زيارت اباعبدلله الحسين(ع)
«چرا علي بن مهزيار بيست سفر به حج رفت تا امام زمان(عج) را ببيند؟ اگر يک شب جمعه يا شب نيمة شعبان به کربلا ميآمد، آن حضرت را زيارت ميکرد.»
حماسة کربلا دين خدا را احيا کرد.کربلا يعني نهضتي عظيم که ما همّت استفاده از آن را نداريم. اگر اهداف امام حسين(ع) را آن گونه که بايد، تعقيب کنيم، خواهيم ديدکه چگونه کفّار و مشرکان در برابر ما تاب مقاومت از کف ميدهند.
6.گريه بر امام حسين(ع)
«يَابنَ شَبيبِ إِن کُنتَ باکيًا لِشَيءٍ فَابکِ لِلحُسَين بنِ عَلِيِّ عليهما السّلام؛
اي پسر شبيب! اگر بهر چيزي گريان بودي، بر حسين گريه کن.»
اگر بر مصائب حسين(ع) گريه کرديم، مشابهت با امام عصر(ع) پيدا ميکنيم و اين مشباهت ما را به ايشان ميرساند. يکي از بزرگان که در «مشهد مقدّس» به سر ميبرند، سه تشرّف خدمت امام عصر(ع) داشتهاند. در يکي از تشرّفها حضرت فرمودند: ايرانيها براي جدّم حسين(ع) خوب عزاداري ميکنند.
گريه براي امام حسين(ع)، ما را از لحاظ عاطفي و احساسي با امام زمان(ع) همراه ميکند و اين بستر خوبي براي برقراري ارتباط معنوي با حضرت است. برخي گمان ميکنند چون اعمال ديگر ما خوب نيست، گرية ما هم فايده ندارد و بايد اين عمل را نيز رها کنيم. ولي اين صحيح نيست، بايد تلاش کنيم تا در ساية گريه بر امام حسين(ع) يا راههاي عنوان شدة ديگر، ارتباط معنوي خود را با حضرت ايجاد نموده و روز به روز اين رابطه را عميقتر کنيم.
گاه ارتکاب يک گناه، سبب نرسيدن ما به محضر امام عصر(ع) خواهد شد. افراد بسياري به خدمت آن حضرت مشرّف شدهاند و اگر ما به وصال او نمي رسيم، به دليل گناهان ماست.
منبع:www. mouood.org
/ع