کتاب شناسي دين و رسانه

يکي از اوليات راه اندازي يک رشته ي جديد مطالعاتي در مراکز پژوهشي يا دانشگاه ها ـ مانند رشته هاي دين و رسانه، فلسفه ي رسانه، اخلاق و رسانه ـ آشنايي با تلاش هاي علمي مکتوب ديگران (مقاله ها، کتاب ها، مرورها، يادداشت ها) است که هم امکان مطالعه ي آخرين دستاوردهاي ديگران را فراهم مي کند و هم مسيرهاي رفته و يا نرفته را مشخص مي کند. حال هر چه رشته ي تازه تأسيس در حدومرزهاي خود مبهم تر باشد ـ مانند رشته هايي چون فلسفه ي رسانه يا دين و رسانه ـ اين بازخواني تجربيات ديگران اهميت وافري پيدا مي کند. ماهيت بينارشته اي مطالعات دين و رسانه و يا فلسفه ي رسانه نيز مزيد بر علت است.
يکشنبه، 3 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کتاب شناسي دين و رسانه

کتاب شناسي دين و رسانه
کتاب شناسي دين و رسانه


 

نويسنده: سيد حميد رضا قادري




 

اشاره
 

يکي از اوليات راه اندازي يک رشته ي جديد مطالعاتي در مراکز پژوهشي يا دانشگاه ها ـ مانند رشته هاي دين و رسانه، فلسفه ي رسانه، اخلاق و رسانه ـ آشنايي با تلاش هاي علمي مکتوب ديگران (مقاله ها، کتاب ها، مرورها، يادداشت ها) است که هم امکان مطالعه ي آخرين دستاوردهاي ديگران را فراهم مي کند و هم مسيرهاي رفته و يا نرفته را مشخص مي کند. حال هر چه رشته ي تازه تأسيس در حدومرزهاي خود مبهم تر باشد ـ مانند رشته هايي چون فلسفه ي رسانه يا دين و رسانه ـ اين بازخواني تجربيات ديگران اهميت وافري پيدا مي کند. ماهيت بينارشته اي مطالعات دين و رسانه و يا فلسفه ي رسانه نيز مزيد بر علت است.
در شناسايي کتب انگليسي درباره ي دين و رسانه، عمده ترين مرجع، سايت پر بيننده ي Amazon است. البته سايت bn.com هم کمک کننده است. ناگفته نماند ملاک ما در معرفي کتاب ها، در درجه ي اول اهميت آن ها است؛ در مرحله ي بعدي تعلق زماني کتب به پس از فروپاشي جهان دوقطبي اهميت دارد؛ چرا که تا پيش از آن، بسياري از کتب متأثر از فضاي جنگ سرد بوده اند که اکنون آن فضا و مباحث آن اولويتي ندارند. هم چنين دهه ي نود آغاز ظهور پديده هاي رسانه اي جديد بود که تغييرات بزرگي در پژوهش هاي دين و رسانه ايجاد کرده اند. در ضمن اگر کتابي در بازار نشر ايران چاپ شده باشد يا در حال چاپ باشد يا اين که در دست ترجمه باشد، تلاش مي کنيم در اين مجال يادآور شويم.

و اما بعد...
 

* دين رسانه اي شده: مباحثي درباره ي رسانه، دين و فرهنگ (1)
 

اين کتاب حاصل يکي ديگر از همايش هاي بين المللي دين، رسانه و فرهنگ است. ويراستاران آن ـ جوليون ميچل (2) و سوفيا مارياژ (3) ـ از جمله افراد فعال در حوزه ي مطالعات دين، رسانه و فرهنگ هستند. در ابتداي کتاب توضيح کاملي درباره ي نويسندگان کتاب آمده است. در حقيقت کتاب مجمع الجزايري از بزرگ ترين و نامدارترين پژوهشگران حوزه ي فرهنگ، دين و رسانه است که در کمترين کتاب هاي اين حوزه چنين اجتماعي ديده شده است. نکته ي مهم درباره ي کتاب، پايان يافتن چاپ اول آن و نايابي کتاب در بازار است، به گونه اي که براي يافتن آن بايستي از طريق برخي فروشگاه هاي کتابِ فرعي آمازون، نسخه ي دست دوم آن را بخريد؛ يا اين که با قيمتي بالا نسخه ي نوي کمياب آن را خريداري کنيد. کتاب در سال 2003 توسط انتشارات T&T Clark و Continuum چاپ شده است. در نشانيWWW.Continuumbcoks .Com مي توانيد با ديگر آثار اين ناشران آشنا شويد. اين کتاب 408 صفحه اي، در 7 بخش و با 29 نوشتار تهيه شده است. در ادامه بر عناوين نوشتارهاي اين کتاب مروري مي کنيم؛
بخش اول با عنوان «هويت، رسانه ها و دين»، شامل 3 نوشتار است:
1. دين، رسانه ها و هويت: نگره و روش در پژوهش هاي مخاطب محور دين و رسانه نوشتاري کوتاه از پژوهشگر نام آشنا استوارت هوور؛ وي استاد ژورناليسم و ارتباطات همگاني دانشگاه کلرادو است.
2. روي مدرن دين: مطالعه ي قوم نگارانه درباره يهويت ديني بزرگسالان و رسانه ها نوشتاري از خانم لين شافيلد کلارک پژوهشگر کهنه کار حوزه ي دين، رسانه و فرهنگ است که در ادامه ي ديگر علاقه مندي هاي وي درباره ي مطالعه بر روي رفتار متفاوت بزرگسالان و کودکان در مواجهه با رسانه ي تلويزيون نوشته شده است؛ وي از جمله همکاران قديمي استوارت هوور در دانشگاه کلرادو است که تجربه ي سفر به ايران در سال 1384 و شرکت در اولين همايش بين المللي دين و رسانه ي تهران را دارد. (4)
3. جست و جوي مايوسانه ي قابل اعتماد: کاتوليک هاي انگليسي، اخبار رسانه ها و کليسا نوشتاري از جيم مک دانل، پايه گذار مرکز ارتباطات کاتوليکي (CCC) (5) است.
بخش دوم با عنوان «تمايز (نزاع)، رسانه و دين» شامل 3 نوشتار است:
1. اداره کردن يا کاربرد تمايزي هاي ديني در رسانه هاي نيجريه نوشتاري به قلم روزاليند هَکِت است؛ درباره ي نيجريه بايد به دو نکته ي مهم رسانه اي و ديني آن اشاره کنيم. در جهان سرگرمي سازي رسانه اي، پس از هاليوود و باليوود، صنعتي به نام ناليوود نيز ظهور کرده است. صنعتي خاص کشور نيجريه که به جاي توليد فيلم و نمايش در سينماها اقدام به توليد آثاري براي نمايشگرهاي خانگي مي کند؛ چيزي شبيه موسسه ي رسانه هاي تصويري خودمان. اين صنعت سالانه ميليون ها دلار سود آوري براي اين کشور آفريقايي دارد. نکته ي مهم بعدي نزاع هاي مُزمن ديني در اين کشور ميان اکثريت مسلمان و اقليت مسيحي است که به کشتارهاي کوچک و بزرگ منتهي مي شود. با توجه به اين دو مسئله اهميت مطالعه ي موردي نويسنده ي مقاله مشخص مي شود. رزاليند هکت استاد مطالعات ديني دانشگاه تِنِسي است.
2. بازنمايي اسلام در اخبار و فيلم هاي آمريکايي: ديگري شدن نوشته اي از روبينا رامجي نويسنده و پژوهشگر دانشگاه اُتاوا است که در آن بر زنان مسلمان تاکيد شده است.
3. اسلام و اخبار رسانه هاي آمريکا پس از 11 سپتامبر نوشته اي به قلم مارک سيلک، مدير و نويسنده ي مرکز مطالعات اديان لئونارد گرنبرگ در کالج ترينيتي است؛ او ويراستار علمي مجله ي دين در اخبار (6) نيز هست.
اين دو نوشتار در ادامه ي علاقه مندي هاي نويسندگان و پژوهشگران غربي براي بازشناسي رفتار اجتماعي و سياسي مسلمانان پس از حوادث 11 سپتامبر است که با رويکردي انتقادي نگاشته شده اند.
بخش سوم با عنوان «دينداري عوامانه: رسانه ها و دين» از 4 نوشتار تشکيل شده است:
1. رسانه هاي دينداري عوامانه نوشته ي جان فِرّه، استاد ارتباطات دانشگاه لوييزويل؛
2. بلاغت هاي بي جست وجو: موسيقي، رسانه، دين و فرهنگ نوشته اي از جرمي بِگبي از محققين دانشگاه کمبريج؛ وي پژوهشگر حوزه ي تئولوژي (خدا شناسي) است.
3. دينداري تصويري پروتستان ها و زيبايي شناسي فرهنگ همگاني آمريکايي نوشتاري از نويسنده ي مشهور ديويد مورگان؛ وي در کتابي ديگر با نام رويه ي دين در عصر رسانه ها (7) مقاله اي با همين رويکرد دارد.
* آخرين کتاب وي (منتشره به سال 2008 در انتشارات راتلج) با نام کليدواژگان دين، فرهنگ و رسانه (8) در خانه ي هنر و انديشه ي مرکز پژوهش هاي اسلامي ترجمه شده است که اميدواريم به تدريج در همين مجال چاپ شود. ديويد مورگان در دانشگاه والپرايسو، مدير بخشي با محوريت مطالعات هنري مسيحي است.
4. مسيح و رسانه ها: مطالعاتي درباره ي گفت وگوي معاني در تلويزيون هاي ديني نوشتاري از ميرنا گرانت استاديار کالج ويتين در ايلي نوي است.
بخش چهارم کتاب با عنوان «سواد رسانه اي و دين» است؛ سواد رسانه اي مقوله اي است که علاقه مندان خاص خود را در ايران يافته است:
1. رويکرد مؤمنان در فرهنگ رسانه اي نوشتاري از مري هِس پژوهشگر حوزه ي بحث سواد رسانه اي.
2. مورمون ها و سواد رسانه اي نوشتاري مشترک از دانيل استوت و ديويد اسکات است. دانيل استوت ويراستار ارشد فصل نامه ي دين و رسانه (9) و نويسنده ي کتاب هاي متعدد از جمله دانش نامه ي دين، ارتباطات و رسانه (10) است که براي علاقه مندان حوزه ي دين، رسانه و فرهنگ فردي آشنا است. وي به همراه ديويد اسکات ـ استاديار دانشگاه کاليفرنياي جنوبي و نويسنده ي مکتوبات متعدد درباره ي فرهنگ مورمون هاـ مقاله اي درباره ي فرهنگ رسانه اي يکي از فِرَق مسيحيت نوشته است که در ايران، جز خواصِ علاقه مند به مباحث ادياني کمتر کسي با اين فرقه آشنا است؛ گرچه در آمريکا مطالعات زيادي روي اين فرقه انجام شده است.
* ترجمه ي بر گزيده اي از مداخل دانش نامه ي وي به همت مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما در قالب کتابي 400 صفحه اي همزمان با دومين همايش دين و رسانه (آبان ماه 1388) با حضور اساتيد و پژوهشگران رونمايي شد و اکنون در دسترس علاقه مندان است.
3. شکل ارتباطي رهبران مسيحي به منزله ي يک وظيفه ي کل نگرانه نوشتاري از فرانتز ژوزف ايلرز از اساتيد ارتباطات اجتماعي فيليپين است.
بخش پنجم با عنوان «دين و فيلم» از چهار نوشتار تشکيل شده است:
1. رويکردهاي نقد جديد فيلم هاي ديني: کاربرد فيلم براي فهم هويت هاي ديني نوشته ي استيو نولان است. از استيو نولان اخيراً کتابي با نام فيلم، لاکان و موضوع دين (11) چاپ شده است که در بخش اول همان کتاب، به صورتي مفصل تر رويکردهاي جديد در نقد فيلم ديني بررسي شده است. (12) استيو نولان پژوهشگر مرکز دين، فرهنگ و جنسيت دانشگاه منچستر است. او هم چنين کشيش باپتيست لندن است.
2. رويکرد کليساي کاتوليک به فيلم به منزله ي داور فرهنگي نوشتاري از گاي ويليامز اُرتيز است. وي از پژوهشگران برجسته ي خداشناسي و مطالعات ديني است. او مسئول بخش اروپاي سازمان بين الملل کاتوليکي سينما است. وي به همراه کلايو مارش در سال 1997 در انتشارات بلکول، کتابي با نام جستارهايي در خداشناسي و فيلم (13) را نوشته است. او هم چنين در سال 2007 کتابي با نام خداشناسي و فيلم را با همکاري کريستوفر ديسي در انتشارات بلکول چاپ کرد.
3. تحليل عشق و طبيعت به منزله ي موقعيت هاي ديني در سينماي معاصر نوشته ي يورگن هرمان، يکي از پژوهشگران آلماني حوزه ي بررسي تأثيرات رسانه روي اديان جهاني است.
4. گناه و رستگاري در پلازنتويل، نوشتاري از کريستوفر ديسي است. کريستوفر ديسي براي علاقه مندان حوزه ي دين و فيلم کتاب ديگري هم منتشر کرده است با نام خداشناسي و فيلم که توسط انتشارات بلکول در سال 2007 نشر يافته است. فصل اول آن کتابش با نام خداشناسي و فيلم که در 75 صفحه سامان يافته، مطلبي مفصل درباره ي مسيح، سينما و دين است که پژوهشگران حوزه ي دين و فيلم لازم است آن مطلب را حتما بخوانند.کريستوفر ديسي پژوهشگر مطالعات ديني کالج ترينيتي است و سال ها در دانشگاه ويل درباره ي دين و فيلم پژوهش کرده است.
بخش ششم کتاب با عنوان «رسانه هاي جديد و دين» به بررسي موقعيت دين در عصر جديد و در حضور رسانه هاي نو چون اينترنت و ... پرداخته است:
1. رويکردي به پژوهش هاي ديني ارتباطات کامپيوتري شده نوشتاري از هيدي کمپيل است؛ وي پژوهشگر رسانه و تکنولوژي دانشگاه ادينبورگ است. اخيراً مقاله اي از وي با نام چالش هاي پديد آمده از سوي شبکه هاي ديني به ترجمه ي رحيم قاسميان در شماره ي 43 ماه نامه ي رواق هنر و انديشه چاپ شده است که علاقه مندان به آشنايي با قلم وي مي توانند آن را مطالعه کنند.
2. اينترنت، دين و ويژگي هاي ايمان اجتماعي نوشتاري از آلف ليندرمن و ميا لوهيم است. آلف ليندرمن مسئول بخش مطالعات خداشناسي دانشگاه اُپسالا است. همکار وي در اين مقاله، خانم ميا لوهيم هم در حوزه ي جامعه شناسي دين پژوهش و تحصيل مي کند. او پژوهش هاي خود را با گرايش جوانان و زنان انتخاب کرده است.
3. جامعه ي دوست داشتني و فضاي سايبر نوشتاري از خانم گريگور گوثالز نويسنده ي معتبر حوزه ي دين و رسانه است. پيش تر نوشته اي از وي با نام سخن پراکني ديني به ترجمه ي احمد شاکرنژاد در شماره ي 23 ماه نامه ي رواق هنر و انديشه ترجمه و چاپ شده بود. (14) يکي از کتاب هاي مهم خانم گوثالز که از قضا در دنياي نشر بسيار کمياب يا حتي ناياب است، کتابي با نام گاو طلايي الکترونيک است. وي در سال 1981 کتاب مهم ديگري با نام مناسک تلويزيوني را چاپ کرد...
4. اسطوره ها و مناسک در فضاي سايبر نوشته ي سيز هَمِلينک، استاد ارتباطات بين الملل و هم چنين استاد رسانه، دين و فرهنگ دانشگاه آمستردام است. او هم چنين استاد مدعو دانشگاه کاتوليکي بلژيک و لندن است. وي کمک ويراستار ژورنال مطالعات بين الملل ارتباطات است.
5. رسانه هاي الکترونيک و مسيحيت آينده نوشتاري از پيتر هورسفيلد است که براي خوانندگان ايراني چهره هاي شناخته شده است. (15)
بخش آخر کتاب با عنوان «اخلاق رسانه اي و دين» از جمله مهم ترين بخش هاي کتاب است که شماري از نام آورترين اساتيد حوزه ي رسانه و ارتباطات نوشتارهايي کوتاه درباره ي اخلاق، رسانه و دين نوشته اند: (16)
1. رابرت وايت در اين فصل نوشتاري دارد با نام پيدايش اخلاق ارتباطي. رابرت وايت، استاد دانشگاه جرجيا در رم ايتاليا است. او ويراستار سلسله کتاب هاي ارتباطات و ارزش هاي انساني است.
2. اخلاق هاي بينافرهنگي و حقيقت نوشتاري از کليفورد کريستينز است. در حوزه ي اخلاق و رسانه مکتوبات متعددي از وي ثبت شده است؛ از جمله دست نامه ي اخلاق و رسانه که کتاب باليني جمع و جوري است و جا دارد در ايران ترجمه و چاپ شود. او استاد ارتباطات دانشگاه ايلي نوي است. (17)
3.پايه هاي ارتبطات در جوامع اسلامي نوشتاري از استاد ايراني دانشگاه واشنگتن، دکتر سيد حميد مولانا است که بي نياز از توضيح است.
4. نگره ي رسانه اي ارتباطات نوشتاري از مارک فيکلر است که با نگاهي آفريقا محور به نگارش درآمده است. او استاد کالج کالوين در ميشيگان است. عمده ي تأليفاتش در حوزه ي اخلاق، دين و رسانه است.
5. آخرين نوشتار اين بخش با عنوان نگاه رسمي به اخلاقيات در سخن پراکني نوشتاري از ريچارد هالُوي، اسقف ادينبورگ است.
در انتهاي کتاب جوليون ميچل با نام پيدايش گفتماني درباره ي دين، رسانه و فرهنگ به بررسي آينده ي اين بحث بينارشته اي پرداخته است.
اين نکته را بايست يادآور شد که کوتاهي نوشتارهاي کتاب ـ عمدتاً 10 تا 15 صفحه ـ آن را خواندني تر کرده است گرچه در برخي مباحث موضوع در سطح مانده است. از طرفي با توجه به زمان چاپ کتاب و اين که از آن زمان تا کنون با محوريت دين، رسانه و فرهنگ کتاب هاي ديگري منتشر شده اند که رويکردي دقيق تر و ريشه اي تر دقيق تر و ريشه اي تر داشته اند، کتاب در پررنگ کردن موضوع بينارشته اي دين، فرهنگ و رسانه موفق بوده است. به هر روي خواندن کتاب را به پژوهشگران حوزه ي رسانه توصيه مي کنيم.

* جنسيت، دين، رسانه (18)
 

کتاب جنسيت، دين و رسانه مجموعه مقالاتي است که توسط دِين کلاوسن (19) در سال 2002 توسط انتشارات Rowman & Littlefield در 300 صفحه ي وزيري گردآوري شده است. کلاوسن استاديار و مدير دپارتمان ژورناليسم و ارتباطات همگاني کالج پيتسبورگ در پنسيلوانياي آمريکا است. اين کتاب يکي از معدود کتاب هايي است که با نگاهي بينارشته اي به مباحث جنسي مي پردازد. اگر از تابو بودن مباحث جنسي (Sexology) در فرهنگ ايراني ـ چه نزد عوام و چه خواص ـ بگذريم، ترجمه و خوانش اين کتاب در سپهر علمي ايران بسيار لازم است. در ايران دکتر ابراهيم فياض يکي از کساني است که به صورت پيشرو درباره ي اخلاق جنسي بحث مي کند و البته ما به بگومگوهايي بيشتر در اين حوزه نيازمند هستيم. اين کتاب در حداقل ترين قرائت مي تواند اطلاعات خام و موثقي درباره ي نگرشي جامعه ي آمريکايي و جامعه ي ديني آن کشور به مقوله هاي جنسي ـ مانند آموزش مسائل جنسي از راه رسانه، هم جنس بازي، کودک آزاري، محتويات جنسي برنامه هاي تلويزيون و واکنش جنبش هاي مذهبي به محتويات و مسائل جنسي ـ در اختيار خواننده ي ايراني قرار دهد. اين اطلاعات مي تواند هنگام مطالعه و پژوهش در حوزه هاي هم سنگ و مرتبط به کمک پژوهشگر ايراني بيايد و حتي در برخي مطالعات تطبيقي کاربرد داشته باشد. مروري داريم بر فهرست کتاب:
کتاب داراي چهار بخش است:
بخش اول با نام «التزام و اجتناب دين و جنسيت در محصولات رسانه اي» شامل 6 نوشتار است:
فرهنگ جسماني برنار مک فادن نوشته ي ليزا گرونبرگر | درباره ي سينماي سِسيل بي دوميل و هنر جنسي پردازي وي نوشته ي آنتون کارل کوزلويچ | تصاوير ديني و جنسي در ويديوهاي راک (تحليل دقيقه دقيقه) نوشته ي کارل پاردُن و کِيتي مک کِي | ميانه ي پريشيده: مواجهه ي پروتستان ها با هم جنس بازي نوشته ي مارک تولوز | سکوت رسانه هاي يهود در برابر سوء استفاده ي جنسي جامعه ي ارتدوکس يهودي نوشته ي ايمي ناستين و مايکل لِشِر؛
در اين بخش نوشتار بسيار خواندني اي وجود دارد با نام فرهنگ جسماني برنار مک فادن نوشته ي ليزا گرونبرگر؛ (20) اين نوشته به بررسي تأثير فردي به نام برنار مک فادن مي پرازد که آغاز گر چاپ نوعي از مجلات بود که به تناسب اندام، بهداشت جنسي و زيبايي مي پرداختند و در پررنگ کردن اهميت اين مسائل در جامعه ي آمريکايي نقش داشت. در ابتداي مقاله چنين مي خوانيم:
برنار مک فادن: (21) رسول تندرستي، مجري و تبليغ گري پرشور، کشتي گيري حرفه اي، خالق ژانري از نشريات موسوم به مجلات اعترافي از قبيل داستان حقيقي و اعترافات حقيقي و پيشگام روزنامه نگاري زرد؛ او آن قدر خاص است که يکي از شرح حال نويسان معروف او را هم چون ماهي اي که از دست هرگونه ارزيابي و بررسي مي گريزد، معرفي مي کند. او در ميان هم مسلکانش بي شک سرآمد است. کسي که با ترکيب عناصري از مسيحيت اونجليکن، روان شناسي هاي عامه پسند موسوم به درمانِ ذهن و تمرينات بدني متفاوت، دست به کار ايجاد ملغمه اي شد که مذهب سلامتي نام گرفت. نامي استعاري که پژواک شور اونجليستي و گرايش همگاني به داد و ستد در آن به گوش مي رسد. به اعتقاد مک فادن، بيماري نشانه و اثري است از تَرک قوانين طبيعي الهي و يکي از محبوب ترين شعارهايش چنين بود: «بيماري، گناه است». او همگان را به روحاني کردن زندگي روزمره فرا مي خواند و نرمش هاي بدني، دوچرخه سواري و بسياري از اين نوع فعاليت ها را متضمن معاني معنوي و اخلاقي مي دانست. ايدئولوژي جنسي او بي شک سر در آخور معيارهاي ويکتوريايي داشت ولي از آن گونه که برخي تاريخ نگاران معتقدند، نقطه ي عزيمت قطعي آن مشرب ويکتوريايي نبود. ملغمه اي که او از انديشه هاي نو و واپسگرايانه فراهم مي آورد، هم چون ديگر اصلاحگران تفکر جنسي در عصر ترقي خواهي، نتيجه اش بازتوليد سهوي فلسفه ي ويکتوريايي است؛ تلاش او براي لاپوشاني اين واقعيت به کمکِ کشيدن ماسکِ بيان علمي بر روي پيش فرض هاي اخلاقي، در اصل موضوع تغييري ايجاد نمي کند. مک فادن ميراث خوار نگرش هاي جنسي و طبيِ اواخر قرن نوزدهم است که بيماري هاي جنسي را با شرايط اجتماعي از قبيل کار سخت، زندگي هاي نشسته و بي تحرک و رژيم غذايي کم مايه و نيز اضطراب هاي ناشي از روان خستگي و ناتواني هاي جنسي به ويژه در ميان مردان، مرتبط مي داند. او مقدس مابي را يکي از شش مصيبت تمدن مدرن مي دانست که در کنار الکليسم، پرخوري، عدم فعاليت عضلاني، مواد مخدر و تنباکو به انواع بيماري هاي اجتماعي و جسمي منجر مي شود. به اعتقاد او مقدس مآبي در قبال شهوات با سرکوب شناخت جنسي، جلوگيري از بيماري هاي جنسي و ساختن خانواده اي ناب، کامل، قوي و با فرهنگِ جسمانيِ صحيح را بسيار مشکل کرده است. با اين حال، عمل جنسي از ديد او تنها براي لذت جويي نيست و تن آدمي تنها از آن رو که موجد لذتي زيبايي شناسانه است، نبايد به تماشا گذارده شود. عمل جنسي و نمايش تن، تنها بايد در خدمت هدفي اخلاقي و اجتماعي باشد و اين هدف چيزي نيست جز ساختن نژادي قوي تر از طريق آشنا ساختن مردمان با کالبدشان. او تلاش مي کرد تا محصولات جانبي برنامه ي پاکيزه ي نوزايي خويش هر گونه لذت، انگيختگي يا هيجان جنسي ـ را انکار کرده يا دست کم تحت کنترل درآورد.
در ادامه نويسنده به بررسي پيدايش اين فرد، خاستگاه فکري او و تأثيرش بر جامعه مي پردازد.
بخش دوم با عنوان «محتويات رسانه ها، بگومگوها، جنسيت و ليبراليسم» از چهار نوشتار تشکيل شده است:
اونجليست ها و بازنمايي جنسيت در فيلم هاي معاصر نوشته ي تاد رِندلمان / واکنش به تلويزيون از سوي راست هاي جديد مسيحي نوشته ي رابرت مِندنهال / (22) پوشش مطبوعاتي عشق و تنفر نوشته ي ناتالي جو براکت / سياست هاي اخلاقيِ همراه شده با آموزش هاي جنسي نوشته ي شلي آرنالت؛
در ميان نوشتارهاي اين بخش دو نوشتار از رابرت مندنهال و شلي آرنالت داراي ارزش هاي خاصي هستند. به ويژه در مقاله ي رابرت مندنهال با تاريخچه ي نوعي مقاومت خودجوش و حتي سازمان يافته از سوي جامعه ي مسيحي آمريکا ـ به ويژه بنيادگران مسيحي ـ در برابر هجمه ي آثار جنسي آشنا مي شويم که حتي به تصويب قوانين سانسور و ... منتهي مي شود. در حقيقت اين نوشته درباره ي نقش يکي از رهبران مسيحي به نام دانلد وايلدمِن است که در برانگيختن جامعه ي ديني آمريکا عليه محتويات نامطلوب آثار تلويزيوني نقش برجسته اي داشته است؛ در مطلع اين مقاله چنين مي خوانيم:
در نيمه ي دوم قرن نوزدهم، کشمکش غالباَ شديدي در ميان پروتستان هاي آمريکايي آغاز شد؛ بحث و جدلي بنيادي بر سر هدف راستين مسيحيت که تا به امروز ادامه يافته است. آيا هدف مسيحيت، نجات و رستگاري جان هاست يا بهبود وضع جامعهه ي مجادله ي ديرينه ي پابرجايي در کار است ميان هواداران رعايت «اصولِ مطلقاٌ شخصي انجيل» و هواداران دغدغه هاي منحصراً «اجتماعي انجيل»؛ ميان کساني که از انجيل محوري دفاع مي کنند و کساني که از لزوم اصلاح سياسي ـ اجتماعي دم مي زنند. اعتراض ها به محتواي جنسي برنامه ها و مطالب رسانه هاي همگاني به ويژه تلويزيون به هيچ وجه تازه نيستند. جرقه ي ضرورت تشکيل سازماني جديد براي پاکسازي و فسادزدايي تلويزيون در ذهن کشيشي مِتُديست از اهالي توپِلو در مي سي سي پي زده شد. يکي از شب هاي دسامبر 1976، پدر روحاني دانلد وايلدمن تصميم گرفت همراه با همسر و فرزندانش به تماشاي تلويزيون بنشيند؛ دريغ از يک برنامه که مناسب خانواده اش باشد. در مارس 1977 که هنوز کشيش کليسايي در ساوثِيوِن مي سي سي پي بود، وايلدمن چمدانش را برداشت، پيش اهالي کشيش نشين خويش رفت و ايشان را واداشت تا يک هفته تلويزيون هاي شان را به نشان اعتراض به نمايش بي بند و باري جنسي و خشونت در برنامه هاي تلويزيون خاموش نگه دارند. آن تحريم تلويزيون توجه بسياري را در سطح ملي به خود جلب کرد. پاره اي گزارش ها ادعا کردند وايلدمن توانسته يک ميليون بيننده را متقاعد کند به تحريم پيشنهادي او لبيک گويند. در عرض چند هفته، وايلدمن از اسقف بخش خويش مأموريتي ويژه يافت که به موجب آن منبر و موعظه را ترک گفت تا تشکيلاتي را سازمان دهد و رهبري کند که بعداً به قالب اتحاد ملي براي نزاکت (NFD) در آمد.
در ادامه تاريخچه ي اين خيزش ديني و تأثيرات آن و سرنوشتش بر جامعه ي رسانه اي آمريکا شرح و بسط داده شده است که خواندني است.
بخش سوم با عنوان «محتويات رسانه اي، ليبراليسم، جنسيت و بنيان هاي حفاظتي»، داراي پنج نوشتار است:
تمناي تن در کليسا: فيلم صامت و تصاوير نمونه اي ِسوءظن به کشيشان نوشته ي ترنس ليندوال / (23) گزارش رسانه هاي جمعي از موضوعات جنسي جنبش هاي فراگير ديني جديد نوشته ي هرمان فوشي / تحليل فرهنگي موضوع و بگومگوهاي ديني هم جنس بازان زن و مرد نوشته ي فيليپ بِيکلِر / کلمه ي سکس، نوشته ي جيمز مک کائل و بورلي استراتون / ميان عشق و نفرت نوشته ي ويليام ارنست؛
در اين فصل، نوشتار ترنس ليندوال به بررسي نمايش کشيش ها در فيلم هاي صامت ابتدايي سينماي آمريکا مي پردازد که عموماً تصويري نامطلوب از اين قشر مسيحي ارائه داده اند و در نتيجه دشمني کليسا با سينما را در پي داشته است؛ در بخشي از اين نوشتار اين گونه مي خوانيم که:
از آغاز شکل گيري صنعت فيلم سازي، مذهب و جنسيت در توليدات اين صنعت نقشي مهم داشته اند. در پايان قرن نوزدهم، بازيگر خواننده اي به نام مي ايروين همراه با جان. سي. رايس با فيلم کوتاهي به نام بوسه (1896)، مخاطبين سينما را در بهت و حيرت فرو مي برند. بازيگران فيلم در نقش زوجي ظاهر مي شوند که در نهايت معصوميت و بي گناهي يکديگر را مي بوسند. اين فيلم تنها چند دقيقه به طول مي انجامد ولي کسان بسياري را مي آزارد که کشيشان از جمله شان بودند. کشيشي از فيلم با عنوان غزل خوک داني ياد کرده است. مذهب نيز به نوبه ي خود، در مسير ساخته شدن روايت هاليوودي، نقشي مهم بر عهده داشته است. بسياري از اولين فيلم هاي هاليوود بر اساس نمايش هاي رايج مصلوب شدن مسيح ساخته شده اند. تري رمزي در يکي از اولين تاريخچه هاي سينمايي، نکته اي ظريف مطرح مي کند که به نقش مذهب در اولين سال هاي سينماي هاليوود اشاره دارد. در بحبوحه ي درخشش فيلم هاي ويتاسکوپ در آن سال ها، عالي جناب آسا بلکبرنِ کشيش، سر مقاله اي بر عليه دوچرخه نوشته و آن را نکوهش مي کند؛ زيرا دوچرخه سواري بخش زيادي از پاي عريان راکب را در معرض ديد عموم قرار مي دهد. رمزي معتقد است که «عالي جناب بلکبرن بايد به جاي نکوهش دوچرخه به سينما مي تاخت؛ چون اين فيلم است که هر روزه، بيش از همه ي دوچرخه هاي دنيا، پاهايي بيشتر و زيباتر را به نمايش عمومي مي گذارد». ماجراي رسوايي جنسي يکي از سخنورترين وعاظ آمريکايي قرن نوزدهم، حتي پس از تغيير قرن، مورد توجه افکار عمومي بوده است. عالي جناب هنري وارد بيچر (24) در خطابه هاي پرحرارت خود به جاي آتش دوزخ و نفرين الهي از عشق سخن مي گفت. در سال 1870، اليزابت تيلتن همسر سردبير مجل اينديپندنت ويکلي ادعا کرد که با عالي جناب بيچر روابط نامشروع داشته است. با وجود تبرئه ي وي توسط هياتي کليسايي و هيات منصفه اي قضايي، اين ادعا اعتراض هاي وسيع عمومي را برانگيخت و تبرئه ي رسمي نتوانست به شايعه ها و سوءظن هاي ايجاد شده درباره ي اين کشيش پرشور و سرزنده پايان دهد؛ هر چند اشاره به تمناهاي پنهان جنسي مردان روحاني در ادبيات داستاني سابقه اي بس دراز داشته و نشانه هاي آن را مي توان تا دِکامرونِ بوکاچيو تعقيب کرد، ولي اين سينماي تازه نشو و نماکرده ي آمريکا بود که براي اولين بار به شکلي دراماتيک اين ايده را مطرح کرد که مردان روحاني انسان هايي معمولي و داراي تمايلات جنسي بوده که هيچ گاه از کنجکاوي مخاطبان خود در امان نخواهند بود. کارگردانان بزرگي چون گريفيث و کينگ ويدور، هر دو با تمايلات سنتي و مذهبي، فيلم هاي ساخته اند که در آن ها اغوا و بي ملاحظگي جنسي کشيشان و شايعات اطراف ايشان، بخش اصلي روايت است.
نوشته ي هرمان فوشي درباره ي جنبش هاي ديني جديد آمريکاـ از فرقه ي داووديان گرفته تا برخي فرقه هاي شيطان پرستي ـ نوع مناسک جنسي آن ها و نگاهشان به جنسيت نيز گرچه خالي از برخي تحليل هاي رسمي و جهت دهي شده نيست ولي در مجموع اطلاعات خوبي در اختيار پژوهشگر ايراني قرار مي دهد.
در آخرين بخش با عنوان «زمينه ي رسمي رسانه ها و توسعه ي دين و جنسيت» چهار نوشتار وجود دارد:
افسون زدايي از جنسيات مدرن: حبس شده در قفس آهني وِبر توسط رسانه ها نوشته ي فليکس هرندون و والري اسميت / (25) خانواده، تديّن، رسانه هاي الکترونيک و خطر فعاليت جنسي بزرگسالان نوشته ي راندال رايت و مارک اُگلِتِري / توسعه ي رسانه و پذيرش اخلاقيات جنسي در کليساي مسيحي بزرگسالان نوشته ي برايان سيمونز / تأثيرهاي رفتار ديني و مصرف رسانه اي درباره ي توانايي هاي والدين جهت پذيرش هم جنس بازي يا دگر جنس خواهي کودکان نوشته ي جاستين جيگوش؛
به هر حال اين کتاب گرچه نه به تمامي ولي در برخي نوشتارها مي تواند مورد نياز جامعه ي علمي ايران تلقي شود؛ با اين که برخي نظرات مطرح شده در آن محل نزاع خواهد بود.

*دين و رسانه (ها) (26)
 

در سال 2001 انتشارات معتبر دانشگاه استنفورد دست به چاپ کتابي شد با نام دين و رسانه(ها)؛ اين کتاب حاوي مجموعه مقالاتي به انتخاب و ويرايش آنت دو وريس و ساموئل وبر است (27) که در بيش از 600 صفحه ي رقعي منتشر شد. ويراستاران کتاب از حيث اعتبار علمي و وثاقت نوشتاري جزو اساتيد و پژوهشگران برتر حوزه ي فلسفه و رسانه هستند که در انتخاب مقالات کتابشان چينش و تنوع خاصي را رعايت کرده اند. شايد در ميان کتاب هاي چاپ شده در حوزه ي دين و رسانه اين کتاب به نوعي برجستگي داشته باشد؛ چرا که حوزه ي فلسفه ي دين و خداشناسي به همراه مباحث ادياني حضور پررنگي در اين کتاب دارند و خوانش آن به پيش زمينه ي علمي ادياني و هم چنين فلسفي نيازمند است. از طرفي دو ويراستار کتاب برخلاف افرادي چون استوارت هوور، شفليد کلارک، هورسفيلد، استوت و ... که برخاسته از مکتب آمريکايي دانشگاه کلرادو و نگره ي بينارشته اي دين، فرهنگ و رسانه هستند، نگاهي فلسفي به مباحث دين و رسانه دارند؛ چرا که آنت دو وريس کرسي متافيزيک دپارتمان فلسفه ي دانشگاه آمستردام در هلند را بر عهده دارد و هم چنين مدير بخش تحليل فرهنگي دانشگاه آمستردام است. عمده ي تأليفات وي در حوزه ي دين شناسي، فلسفه و فلسفه ي دين است. دو اثر مهم وي کتاب فلسفه و خشونت: رويکردي فلسفي از کانت تا دريدا (2001) و کتاب فلسفه و بازگشت به دين (1999) است. وي درباره ي آثار امانوئل لويناس و تئودور آدورنو هم کار پژوهشي انجام داده است. ساموئل وبر، استاد فلسفه و ادبيات و مسئول کرسي پل دومان در EGS (28) است. او هم چنين استاد فلسفه ي دانشگاه نورث وسترن و استاد ادبيات تطبيقي انگليسي دانشگاه کاليفرنيا است. از وي به عنوان يکي از متفکرين برجسته ي معاصر در حوزه ي نظريه ي ادبي، فلسفه و روان کاوي نام برده مي شود. مشرب فکري وي را متأثر از تئودور آدورنو دانسته اند و البته وي علاوه بر کار روي آثار آدورنو و حوزه ي نظريات انتقادي از علاقه مندان افکار والتر بنيامين هم هست. وي مکتوبات متعددي در حوزه ي رسانه، فن آوري و ادبيات دارد؛ از جمله کتاب هاي مهم او مي توان به دو اثر زير اشاره کرد:
Mass Mediaurus: Form Technics Media (1996) (29)
Theatricaly and Mediume (2004)
بديهي است با چنين پيشينه ي مطالعاتي و کاري، کتاب حاصل آمده از تلاش دو نويسنده، متفاوت با کتب ديگري است که تاکنون معرفي کرده ايم. فهرست مقالات اين کتاب اين موضوع را بيشتر روشن مي کند:
نخستين نوشتار کتاب نوشته ي آنت دو وريس است با نام «در باب رسانه ها: دين جهاني، ساحات عمومي و رسالت مطالعات تطبيقي ديني در زمانه ي حاضر». اين اثر در سه بخش اصلي سامان يافته است؛ در بخش اول مباحث کلي دين شناسي و فلسفه ي دين مطرح هستند. در بخش سوم معرفي اجمالي مقالات کتاب انجام شده است، ولي در بخش دوم نويسنده با بررسي مفهوم معجزه و هم چنين جلوه هاي ويژه ـ که در سينما و تلويزيون استفاده مي شود ـ يک مطالعه ي بِکر و جالب را طراحي کرده است. در بخش اول نويسنده اين گونه مي گويد که:
گرچه ممکن است چنين بنمايد که پديده ي دين در تاريخ فکري و سياسي دوران اخير مدرنيته ي سکولار در حال منسوخ يا دست کم از رده خارج شدن باشد، در واقع مجدداً اقبال يافته است؛ چه در کشورهاي ليبرال دموکرات امروزي و چه در باقي کشورهاي جهان؛ آن هم با نيرويي غيرمنتظره و پيش بيني ناپذير. اين بازگشت امر مذهبي در مقياسي ژئوپوليتيکي، با تفسير نفسِ دولت هاي مدرن و شهروندان شان در تعارض و کشمکش است. ظهور ساحت عمومي اي علي الظاهر روشن بينانه و به شکلي فزاينده تمايزيافته با تدوين آرمان هاي هويت و استقلال، با تبيين ايده آل هاي خودبنيادي فردي و جهان وطنيِ عام و شمول همراه بوده است. اموري که گويا با تقيد به قوانين مذهبي و خاص گرايي يا اعتقاد به برگزيده بودن گروه هاي هم کيش ـ و اقتدارگرايي و حتي خشونت ـ در تضادند؛ يعني با صفاتي که عموماً به آموزه هاي ديني و مناسک و عرف يا رويه هاي ديني نسبت داده مي شوند. روايت بلامنازع و اغلب خودستاينده ي مدرنتيه ي سکولاريستِ غربي ـ که سروري يا هژموني آن صرفاً توسط گرايش هاي جاري و مؤيدِ جهاني شدن و کشش تقريباً بي رقيبِ سرمايه داري بازار آزاد تحکيم شده است ـ از همان آغاز، واقعيتي را مغشوش کرده و بر آن سايه انداخته که حاکي از آن است که غالباً مفهوم امر سياسي، در اغلب صورت بندي هاي تاريخي اش، امري حادث و ممکن به امکان خاص بوده و اگر کاملاً متکي بر اقتدار يا تصديق علني مذهب غالب نبوده باشد، دست کم متکي بر ترجمه و بازگوييِ ملموس و قابل تشخيصي از مقولات مرکزيِ باورهاي تاريخي مذهب غالب، مناسک اصلي آن و خط مشي و سياست ضمني آن بوده است. اين موضوع هم در دوران ماقبل مدرن و هم در طول دورانِ استقرار نخستين دولت ملت ها برقرار بوده است. اين امر کمابيش درباره ي ژئوپوليتيک يا جغرافياي سياسيِ جديد در زمانه ي ظهور جهاني شدن و ظرف يا رسانه ي خاص آن، يعني اطلاعات گرايي، (30) نيز صادق است. امر سياسي، يا تماميِ وجوه گفتاري معادل هاي نظري غير تخصصي آن، غالباَ به عنوان امري نگريسته شده که ذاتاً الهياتي و مبتني بر شالوده هاي عارفانه است، دقيقاً همان گونه که ژاک دريدا به تبعيت از مونتني و پاسکال در مقاله اي با نام زور قانون: شالود? عارفانه ي اقتدار (31) اين مطلب را به ما يادآور مي شود. لزومي ندارد که الهيات سياسيِ (32) کارل اشميت را خوانده باشيم يا به پيش فرض هاي الهياتي و اشارات ترديدآميزتر آن به ربط و پيوستگي امر الوهي با امر اين جهاني و دنيوي آن اعتقاد داشته باشيم [تا به حکم فوق برسيم]. از شهر خداوند ِ(33) قديس آگوستين، همان گونه که تئودور آدورنو در پيشرفت (34) بدان اشاره کرده، گرفته تا نظريات قراردادگراي حق طبيعي که پاتريک رايلي در خواست الهي پيش از روسو تحليل شان کرده، و مطالعات نظام مند کلودلوفور (35) و ارنستو لاکلائو (36) که به دال تهيِ حاکميت مي پردازد، امر الهياتي ـ سياسي واجد عملکردي تعيين کننده، اگرچه اغلب مبهم و گنگ، بوده است. بر عکس نيز، هم دين هاي تاريخي ـ چه دين هاي کهن و چه دين هاي به اصطلاح اهل کتاب ـ و هم دين هاي که تخيل معاصر را تسخير کرده اند، از جمله دين هاي بديل يا آلترناتيو که با اشکال جديد معنويت مرتبط اند، همواره باورها يا اعتقادات، مناسک و نهادهاي خود را با سياست نظري و هم چنين تفسيري انتزاعي تر از امر سياسي تکميل کرده اند. ارنست کانتورُويچ (37) اين انتقال دومي را در اثر کلاسيک خويش، دو بدن شاه: مطالعه اي در الهيات سياسي قرون وسطي (38) مطالعه مي کند. فراتاريخِ (39) او ظهور و مؤلفه هاي فکري «داستانِ پيوستگيِ بي پايان بدن هاي سياسي» را مورد کنکاش و تعميق قرار مي دهد، بدون آن که چندان دل نگران و مشغولِ رابطه ي دقيق ميانِ قلمروي امر الهي (يا به قول خودش، امر استعلايي) و قلمروي امر سياسي (عرصه ي قوانين و نهادها، بدن يا بدنه هاي گروهي و وجهه ي اجتماعي) باشد. او به ترجمه يا دگرگوني يک دامنه به دامنه اي ديگر متوسل مي شود، بدين منظور که رابطه ي دروني و متقابل اين دو قلمرو را توضيح دهد: انتقال، ليکن در عين حال، سازگارشدن، بهره برداري پيوسته از يک منبع، «روابط دروني و دوطرفه اي که ... به شکلي مؤثر ميان بدنه ي عارفانه ي (40) کليسا و سياسيت سکولار جديد برقرار است»، «تناظرات يا قياس ها» و « توازي رهبري معنويِ بدنه ي عارفانه ي و رهبري سکولار بدنه ي سياسي» (41): «سر يا رهبري معنوي بدنه ي عارفانه ي کليسا جاودان بود؛ چرا که مسيح هم خدا و هم انسان بود. از همين رو، بدين منوال، جاودانگي خود او به بدن عارفانه اش، ارزش جاودانگي يا به بيان ديگر، حيث لازمانيت عطا مي کند. در مقابل، شاه در مقام رهبري يا سر بدنه ي سياست، فاني اي عادي است: ممکن است بميرد و به هيچ وجه، موجودي جاودان نيست. به عبارت ديگر، پيش از آن که شاه بتواند بازنماينده ي... آن موجود غريبي باشد که مانند فرشتگان، ناميرا، نامريي و همه جا حاضر است و هيچ گاه پير نمي شود، هيچ گاه بيمار نمي شود و هيچ گاه فرتوت نمي شود؛ او يا بايد از اين که موجود فاني ساده اي باشد، دست بردارد يا آن که به نحوي، ارزش ناميرايي را کسب کند: بايد آن جاودانگي که مسيح، به زبان الهيات، بالفطره در اختيار دارد، از منبعي ديگر به شاه برسد.... ارزش ناميرايي يا پيوستگي اي که بر خاک آن، نوعي حاکميت جديد و سياست محور بر مي بالد، به کليتي (42) تفويض شد «که هيچ گاه نمي ميرد»، به استمرارِ مردمي ناميرا، سياست يا موطني که به راحتي مي توان از آن شاهِ منفرد را جدا ساخت ولي سلسله ي پادشاهي، تاج وتخت و شکوه سلطنتي را نمي توان». الهيات سياسي در قرون وسطي و انتقال متأخر آن به «قلمروهاي سلطنتي سکولار» و هم چنين انتقالش به اسطوره ي دولتِ (ارنست کاسيرر) در دوران مدرن، استوار بر ميانجي گري يا رسانشِ ابديت و زمان در عنصر سوم پيوستگي شبه بي نهايت (که متعلق به aevum) است. پيامد اين دو گرايش همگراـ گسترش بيروني امر سياسي به امر استعلايي يا امر متعالي و دگرگوني امر الهي به امر مدني ـ که تفکيک ميان حوزه هاي دين و دولت است (به مانند تفکيک ميان حوزه هاي وحي و عقل)، از همان آغاز چندان به عنوان امري مسأله ساز، ساختگي و قهري بروز نکرد و حتي شايد ضروري و گريزناپذير مي نمود.
نويسنده در بخش سوم نوشتار در توضيح کتاب و هم چنين نوع نگاه به مقوله ي دين و رسانه چنين مي گويد:
هر تحقيقي درباره ي رابطه ي ميان دين و رسانه بايد پرسش هاي مرکزي و گستره هاي درهم تنيده ي خاصي از پژوهش را دنبال کند. اول اين که، بازگشت صريح امر ديني به عنوان موضوعي مورد بحث در فلسفه، نقد فرهنگي و نظريه ي سياسي، متأثر از ظهور دوباره ي دين در مقام نيرويي به شدت مبهم و دوپهلو در صحنه ي جغرافياي سياسي زمانه ي کنوني است. اين رشته ها بايد فضاي دانشگاهي را با مباحثات خويش درباره ي اين موضوع پر کنند؛ همان گونه که مردم شناسان و مورخان به طور پيوسته مصالح و مواد خامي درباره ي مسائل ديني توليد مي کنند. در پرداختن به رابطه ي ميان دين و رسانه ها در پيچيدگي خاص آن و از طريق جزييات بسنده، بايد تمامي اطلاعات و آمار و ارقام دقيقِ مرتبط ـ و تجربي ـ را مد نظر داشت و بدان ها پرداخت. تنها پس از اين است که مي توان به پرسش هاي کلي پرداخت؛ براي نمونه اين که چه چيزي در دين و رسانه ها و رابطه ي ميان آن ها است که سبب اين تغييرات گشتاري مي شود که امروزه شاهد آن هاييم؟ به چه معنا يا تا چه گستره اي، تغييرات مذکور اموري ـ از ريشه ـ نامنتظره اند؟ دوم آن که، مردم شناسان، نظريه پردازان ادبي و سياسي و فيلسوفان، به يک اندازه، بايد دشواري نظام مند مفهوم پردازي دوباره ي دين و رسانه ها و رابطه ي چندوجهي ميان آن ها را تصديق کنند. چه چيزي امکان وابستگي متقابل و دوسويه ي آن ها را فراهم مي آورد؟ چگونه مشابهت ساختاريِ ميانِ، في المثل، جلوه هاي ويژه و امر معجزگون پرسش هاي پيچيده اي را پيش مي آورند؛ مانند آن پرسشي که اخيراً در مجله ي اکونوميست مطرح شده بود، آن هم در مقاله اي با نام خدايي از کامپيوتر: (43) «چگونه رسانه اي جديد قصه اي بس قديمي را باز مي گويد؟» بي ترديد، رسانه هاي جديد هيچ گاه همان پيام [قديمي] را منتقل نمي کنند، حال گذشته از مقياس متفاوت و آهنگ متفاوت انتقال آن پيام؛ رسانه ها جهشي کيفي را سبب مي شوند و در ضمن، نوعي ابهام مکمل را نيز ايجاد مي کنند. با همين ابهام است که دين نهادينه شده سر جنگ دارد. گزارش و تفسير مک لوهان از رسانه ها به منزله ي «گسترش بيروني انسان» دال بر تمام آن چيزهايي است که دريدا و ديگران درباره ي رسانه ها، ذيل مقوله ي «عضو مصنوعي آدم»، از آن بحث کرده اند، از جمله چيزي که دريدا در اعتقاد و دانش با نقل قول از برگسون به ذهن خواننده متبادر مي سازد، نقل قولي در آخرين جمله از دو منبع اخلاق و دين است (44) که از نوعي مکانيسيته سخن مي گويد که خدايان را توليد مي کند. برگسون از اين موضوع به عنوان تلاشي سخن مي گويد که «بايد انجام پذيرد و بر سياره ي متمرد ما صورت گيرد، تلاشي که در واقع عملکرد اساسي عالم است و ماشيني است براي ساخت خدايان». او يادآور مي شود که نوع بشر از همان بدو پيدايش حامل داغي از «تکانش معنوي» بوده است و زير پاي خويش، «گنجي معجزگون» را مي يافته است؛ و در عين حال، آن «عرفان و رازوارگي، مستلزم مکانيک» بوده است؛ درست به همان صورتي که «مکانيک نيازمند نوعي عرفان و رازوارگي» است. سوم و آخر آن که تعميق و تحقيق در باب ماهيت و سويه ها يا مداليته هاي رسانه ها ـ و سويه هاي خود مفهوم رسانه ـ ضروري است. عنصري از تکنيسيته به قلمرو امر استعلايي تعلق دارد و چنان که پيش تر بحثش شد، شايد نوعي ديني بودن به گستره و عملکرد امر تکنولوژيک تعلق داشته باشد. ما در انتخاب نام دين و رسانه ها به جاي عنوان دين و رسانه به عنوان مضمون مرکزي کتاب، به اين مکمل بودگي بنيادين توجه داشته ايم. مقوله ي مورد بررسي در اين جا، فراتر از تغييراتي مي رود که ناشي از عملکرد رسانه هاي توده اي، رسانه هاي جديد و تکنولوژي هاي اطلاعاتي است، رسانه ها و تکنولوژي هايي که در عصر حاضر ساختار ارتباطات را زيرورو کرده اند، ساختار ارتباطات، ساختار انتقال و از همين رو، به صورتي مستقيم و غيرمستقيم، ساختار سنت، تاريخيت و زمان بندي را از پايه دگرگون ساخته اند. اين دگرگوني هاي نسبتاً جديد صرفاً منشوري را شکل مي دهند که از طريق آن، پيچيدگي رسانه ـ و پيچيدگي هر رسانه و رسانه اي شدن مطلق ـ خود را آشکارتر از پيش بيان مي کنند؛ هر چند، تحقيق تاريخي و نظري در باب هر رسانه (چه جديد، چه قديم، بصري، متني، صوتي، چاپي يا الکترونيکي) شايد از اساس، آشکار کننده ي مکانيزم هاي واحد و منطق هاي واحدي که دست اندرکارند، باشد. از همين رو، صرفاً انواع شکل هاي کامپيوتري ـ رسانه ايِ ارتباطات نيست که نهادها و رويه هايي را به شيوه هايي از ريشه بديع برمي سازند. مجلد حاضر اين مسائل چندوجهي را به شيوه هاي متنوع و مکمل مورد تعمق قرار مي دهد: اساساً با ارائه گزارش ها و تفاسير تاريخي و نظام مند از ديدگاه هاي واگرا (ساختار شکن) در باب دين و رسانه اي شدن و هم چنين با عرضه ي گزينشي از مطالعات مردم شناختي که گستره و حوزه ي تحليلي اين مجلد را تعمق و گسترش مي بخشد. پيش از اين مسيرهاي تحقيقاتي که ارزيابي جامع و کلي از بحث حاضر ارائه مي دهند، تبيينات و توضيحات صراحتاً نظري درباره ي مفاهيم دين و رسانه نيز آمده است:
نوشتار بلندبالاي آنت دو وريس در 50 صفحه تنظيم شده است و پس از آن ديگر نوشته هاي مطول کتاب وجود دارند از جمله:
رسانه ي دين نوشته ي تئودور آدورنو / دين، تکرار، رسانه نوشته ي ساموئل وبر / مخصوصاً روزنامه نگارها، نه! نوشته ي ژاک دريدا (اين اثر دو بخش دارد يکي مقاله اي از دريدا و ديگري گفت و گويي با وي) / محاکات [تقليد] و تحريم تصاوير بت گونه نوشته ي گرترود کُخ / ساختار شکني مسيحيت نوشته ي ژان لوک نانسي / کاتوليسيسم در سينما: تصوير و باور در نزد ژيل دلوز نوشته ي پائولا ماراتي / قرائت يک اثر کلاسيک مدرن: «معنا و پايان دين» نوشته ي طلّال اسد / لوتر و مک لوهان نوشته ي مانفرد اشنايدر / تله ـ ويزيون (از دورـ ديدن): اعتقاد کورکورانه يا ايمان آگاهانه نوشته ي جِني اِسلَتمن/ داوري سينمايي و نقد فرهنگي: عملکرد هنر، اخلاقيات و دين در سينماي ايران نوشته ي مايکل فيشر / ماموريت مذهبي غيرممکن: کارت پستال، عکس و پارازيت ها نوشته ي مايک بال / تصاوير کنايي: ايگاتيوس لويولا و جويس نوشته ي بورخت پرانگر / قبله و تصوير يهوديان در رسانه ها نوشته ي جيمز سيگل / تصوير آيينه اي: روايت هاي لايه لايه در رسانه گري هاي عکاسي و تلويزيونيِ شيکي نن سِن گو ايسِه نوشته ي روزماري برنارد / بازسازي هندوييسم: مطايبه اي با والميکي خالق حماسه ي رامايانه نوشته ي جوليوس ليپنر / نظريه پردازي در باب تلويزيون گفت و گويي با ساموئل وبر / در کارگروه تعادل؛ ترجمه، نهادها و رسانه در بازسازي يسوعيان چين نوشته ي هان ساوسي / توسعه ي تهي از عدالت نوشته ي محمود ممداني / پيشِ قانون؛ خوانش راهروهاي يوئندوم با اريک ميشاييل نوشته ي رکس باتلر / اصول اخلاقي و رازهاي دين نوشته ي نيکلاس لوهمان / رسانه هاي بومي نوشته ي اندرو مک نامارا / توليدات بنيادگرايانه نوشته ي ورنر شيفائر / کانال سواري رسانه اي در ونزوئلا نوشته ي رافائل سانچز / روحانيت گريزان، ژاپني و اوليه نوشته ي پاتريشيا اسپاير؛
البته همه ي نوشتارهاي کتاب در يک سطح نيستند؛ برخي نوشته ها مطالعاتي موردي هستند که شايد به کار کمترين پژوهشگري بيايد ضمن اين که در برخي نوشتارها سويه ي مطالعات ادياني و فلسفي بسيار قوي تر از نگاه رسانه اي است و شايد به همين دليل بهتر بود نام کتاب مي شد اديان و رسانه ها؛ با اين حال کتاب مطالعه ي جامعي در اين باره انجام داده است و به مدد وجود برخي نام ها و نوشتارها بسيار ارزشمند است از جمله نوشتاري از آدورنو، لوهمان، ساموئل وبر، دريدا، طلال اسد و ژان لوک نانسي؛
کتاب با 25 مقاله در چهار فصل سامان يافته است. هفده مقاله ي اين کتاب ( به همراه چند مقاله ي ديگر) در جلد دوم مجموعه مقالات جستارهايي در رسانه با نام دين و رسانه توسط انتشارات دانشگاه اديان و مذاهب چاپ شده است. خواندن اين کتاب را توصيه مي کنيم.

پي‌نوشت ها :
 

1. Mediating Religion :Convesaations in religion and culture
2. Jolyon Mitchel
3. Sophia Marriage
4. به يادداشت وي، دکتر هوور، جوليون ميچل و پيتر هورسفيلد از آن همايش که در شماره ي 23 ماه نامه ي رواق هنر و انديشه ترجمه و چاپ شده است، مراجعه کنيد.
5. the Cotholic Communication center
6. Religion in the News
7. اين کتاب در شماره ي 35 ماه نامه ي رواق هنر و انديشه معرفي شده است.
8. اين کتاب در شماره ي 39 و 40 ماه نامه ي رواق هنر و انديشه معرفي شده است.
9. اين مجله ي علمي در شماره ي 23 ماه نامه ي رواق هنر و انديشه معرفي شده است و تعداد زيادي از مقالات آن در اين ماه نامه ترجمه و چاپ شده است.
10. اين کتاب در شماره هاي 23، 39، و 40 ماه نامه ي رواق هنر و انديشه به اجمال و تفضيل معرفي شده است.
11. Film' Lacan and the Subject of Religion: A Psychoanalytic Approaach to Religious Film Analysis
12. اين فصل به قلم علي عامري مهابادي ترجمه شده است.
13. Exploration in Theology and Film
14. اين نوشته مدخلي برگزيده از دانش نامه ي دين اثر ميرچا الياده است.
15. پيش از اين در شماره ي 27 ماه نامه ي رواق هنر و انديشه مقاله اي از وي با نام فراتر از زندگي: کارکردهاي مذهبي تلويزيون به ترجمه ي مقداد مهرابي چاپ شده است.
16. اين فصل به صورت کامل توسط ابوالفضل حري ترجمه شده است.
17. از وي مقاله اي با نام فايده گرايي در اخلاق رسانه و مخالفانش به ترجمه ي نرجس خاتون براهويي در شماره ي 36 ماه نامه ي رواق هنر و انديشه چاپ شده است.
18. Sex, Religion, Media
19. Dane S. Calussen از اين نويسنده در کتاب برگزيده ي دانش نامه ي دين، ارتباطات و رسانه (انتشارات مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، قم، 1388) مقاله اي با نام سانسور با ترجمه اي از دکتر محمد شهبا چاپ شده است.
20. اين نوشتار به قلم آرش جلال منش ترجمه شده است.
21. Berrnar McFadden
22. اين نوشتار به قلم صالح نجفي ترجمه شده است.
23. اين نوشتار به قلم آرش جلال منش ترجمه شده است.
24. Henry Ward Beecher
25. اين نوشتار به قلم کوروش سليم زاده ترجمه شده است.
26. Religion and Media:Cultural Memory in the Present
27. البته در ابتداي کتاب نام مايک بال هم به عنوان ويراستار در کنار نام آنت دو وريس برده شده است ولي در شناسنامه ي کتاب و روي جلد نام ساموئل وبر جانشين نام مايک بال شده است.
28. European Graduate School
29. از اين کتاب دو مقاله ي تلويزيون: دستگاه و صفحه (Television: Set and Screen) به ترجمه ي مازيار اسلامي و مقاله ي رسانه هاله هاي توده اي يا: هنر، هاله و رسانه در آثار والتر بنيامين به ترجمه ي اميد مهرگان به همراه سه گفت و گو با ساموئل وبر به ترجمه ي صالح نجفي چاپ شده است.
30. informationalism
31. Force de loi: Le "fondement mystique de I autorite"
32. politische theologie
33. de civitate dei
34. Fortschritt
35. Claude Lefort
36. Ernesto Laclau
37. Ernst E.Kantorowicz
38. the Kings Two Bodios: A Study in Mediaeval Political Theology
39. Metahistroy
40. corpus mysticum
41. corpus politicum
42. universitas
43. Deus ex computer
44. Le Deux Souorces de La morale et de la religion
 

منبع:ماهنامه ي رواق هنر و انديشه، شماره ي 44



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
پرواز ایران‌بانو با ۱۱۰ زن نخبه ایرانی با خلبانی نخستین بانوی خلبان ایرانی در مشهد به زمین نشست
play_arrow
پرواز ایران‌بانو با ۱۱۰ زن نخبه ایرانی با خلبانی نخستین بانوی خلبان ایرانی در مشهد به زمین نشست
صحبت‌های جالب خلبان زن ایرانی و دستیارش
play_arrow
صحبت‌های جالب خلبان زن ایرانی و دستیارش
معرفی کوتاه بانوان قرآن نویس
معرفی کوتاه بانوان قرآن نویس
بیانات رهبر انقلاب در دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام
music_note
بیانات رهبر انقلاب در دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام
تحلیل شبهه هدر رفتن خون شهدا و پاسخ به آن
تحلیل شبهه هدر رفتن خون شهدا و پاسخ به آن
رستوران و کافه نزدیک هتل لیلیوم کیش
رستوران و کافه نزدیک هتل لیلیوم کیش
فراخوان شصت و سومین سال جایزه (نخبگانی) سال 1404
فراخوان شصت و سومین سال جایزه (نخبگانی) سال 1404
حمله هوایی ارتش اسرائیل به یک خودرو در غزه
play_arrow
حمله هوایی ارتش اسرائیل به یک خودرو در غزه
رهبر انقلاب: روزی بخواهیم اقدام بکنیم احتیاجی به نیروی نیابتی نداریم
play_arrow
رهبر انقلاب: روزی بخواهیم اقدام بکنیم احتیاجی به نیروی نیابتی نداریم
رهبر انقلاب: فردای منطقه به لطف الهی از امروز بهتر خواهد بود
play_arrow
رهبر انقلاب: فردای منطقه به لطف الهی از امروز بهتر خواهد بود
نقشه شوم آمریکا برای جهان به روایت رهبر انقلاب
play_arrow
نقشه شوم آمریکا برای جهان به روایت رهبر انقلاب
پزشکیان: حضور زنان در آینده کشور مؤثر تر از من است که اینجا ایستاده‌ام
play_arrow
پزشکیان: حضور زنان در آینده کشور مؤثر تر از من است که اینجا ایستاده‌ام
اهدای جوایز به زنان موفق در مراسم آیین تجلیل از مقام زن
play_arrow
اهدای جوایز به زنان موفق در مراسم آیین تجلیل از مقام زن
رهبر انقلاب: مداحی یک رسانه تمام عیار است
play_arrow
رهبر انقلاب: مداحی یک رسانه تمام عیار است
رهبر انقلاب: مهم‌ترین کار حضرت زهرا(س) تبیین بود
play_arrow
رهبر انقلاب: مهم‌ترین کار حضرت زهرا(س) تبیین بود