رسالت‌ها رسانه‌ها از نگاه دين

نياز مخاطب، اصلي‌ترين ضرورت براي وجود رسانه است؛ زيرا مخاطب در ابعاد مادي و معنوي، خواسته يا ناخواسته، در پي‌رفع نيازهاي خود است. در اين ميان «نقصان معرفتي» از يك سو و تمايل‌هاي غريزي متعدد ازسوي ديگر موجب مي‌شود او در برابر انتخاب‌هاي متفاوت براي رفع نيازهاي متنوع دچار ترديد گردد.
شنبه، 9 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رسالت‌ها رسانه‌ها از نگاه دين

رسالت‌ها رسانه‌ها از نگاه دين
رسالت‌ها رسانه‌ها از نگاه دين


 

نويسنده: محمد عابدي




 
نياز مخاطب، اصلي‌ترين ضرورت براي وجود رسانه است؛ زيرا مخاطب در ابعاد مادي و معنوي، خواسته يا ناخواسته، در پي‌رفع نيازهاي خود است. در اين ميان «نقصان معرفتي» از يك سو و تمايل‌هاي غريزي متعدد ازسوي ديگر موجب مي‌شود او در برابر انتخاب‌هاي متفاوت براي رفع نيازهاي متنوع دچار ترديد گردد.
اينجاست كه وجود نظام جامع اطلاع‌رساني كه توان ارائه پاسخ‌هاي صحيح و- به طور همزمان- انتقال مهارت‌هاي لازم براي گزينش‌هاي درست را داشته باشد، ضرورت مي‌يابد و نظام اطلاع‌رساني الهي شكل مي‌گيرد.
طبق اين ديدگاه، رسالت و امامت در پي تأمين دست‌كم دو نياز «معرفتي» و «عملي و مهارتي» است. كتاب خدا با جهت‌گيري «تعليم» و «تزكيه» به ياري استعدادهاي دروني بشر- همچون عقل- برمي‌خيزد. آيات زيادي از قرآن‌كريم گوياي اين كاركرد است؛ مانند:

1. تعليم و تزكيه
 

«هو الّذي بعث في‌الأمّيّين رسولاً منهم يتلوا عليهم آياته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب والحكمهًْ و إن كانوا من قبل لفي ضلالٍ مبينٍ»؛(1)
«او كسي است كه ميان درس ناخوانده‌ها، فرستاده‌اي از خودشان برانگيخت. آياتش را بر آنان مي‌خواند [و پيروي مي‌كند] و رشدشان مي‌دهد و كتاب و فرزانگي به آنان مي‌آموزد».

2. نور و هدايت
 

«قد جاءكم من الله نورٌ و كتابٌ مبينٌ يهدي به الله من اتّبع رضوانه سبل السّلام و يخرجهم من الظّلمات إلي النّور بإذنه و يهديهم إلي صراطٍ مستقيمٍ»؛(2)
«به يقين براي شما ازسوي خدا نور و كتابي روشن‌كننده آمده است. خدا كسي را كه از خشنودي او پيروي كند، به وسيله آن [كتاب] به راه‌هاي سلامت راهنمايي مي‌كند و به رخصت خويش آنان را از تاريكي‌ها به سوي نور بيرون مي‌برد و به سوي راهي راست راهنمايي‌شان مي‌كند».

3. دعوت‌كننده به خدا
 

«يا أيّها النّبيّ إنّا أرسلناك شاهدًا و مبشّرًا و نذيرًا و داعيًا إلي الله بإذنه و سراجًا منيرًا»؛(3)
«اي پيامبر! ما تو را گواه و مژده‌آور و هشدارگر و فراخوان به سوي خدا، با اذن او، و چراغي روشني‌بخش فرستاديم».

4. ايمان‌افزايي
 

«إنّما المؤمنون الّذين إذا ذكرالله وجلت قلوبهم و إذا تليت عليهم آياته زادتهم إيمانًا و علي ربِهم يتوكّلون»؛(4)
«مؤمنان كساني‌اند كه وقتي خدا ياد مي‌شود، دل‌هايشان مي‌هراسد و چون آيات او برايشان تلاوت مي‌گردد، ايمانشان افزون مي‌گردد».
وجود چنين كاركردهايي، اطلاع‌رساني هدايتگر و تزكيه‌محور را داراي ارزش زيادي كرده است؛ به گونه‌اي كه از نظرگاه ديني، گروه‌هايي كه به اين امر اشتغال دارند، به تناسب فضيلت و درجه، جانشينان انبياء و ائمه شمرده مي‌شوند. از اين‌رو، وقتي رسول‌خدا سه بار فرمود: «اللّهم ارحم خلفائي؛ خدايا! جانشينان مرا رحمت كن» و از وي پرسيدند: جانشينان شما چه كساني‌اند؟ فرمود: «الّذين يأتون من بعدي و يرون أحاديثي و سنّتي؛(5) كساني كه بعد از من مي‌آيند و سخنان و سنّت مرا نقل مي‌كنند». علاوه بر اين، در اين روايت به عنصر اطلاع‌رساني و خبررساني در روايت تأكيد شده است. آن حضرت در كلامي ديگر، فرموده است:
«ادع النّاس إلي الإسلام و اعلم انّ لك بكل من اجابك عتق رقبة من ولد يعقوب؛(6) مردم را به اسلام فراخوان و بدان كه در برابر هركس كه دعوت تو را بپذيرد، (پاداش) آزادي بنده‌اي از فرزندان يعقوب براي تو هست».
همين كاركرد موجب شده است خداوند اين مسئوليت را بر دوش آگاهان بگذارد؛ لذا امام علي(ع) فرمود:
«انّ الله لم يأخذ علي الجهّال عهداً بطلب العلم حتي أخذ علي العلماء عهداً يبذل العلم للجهّال؛(7) خدا از جاهلان عهدي براي دانش‌جويي نگرفت، تا اينكه از علما پيمان گرفت بر بذل علم به نادانان».
آيات قرآن هم با عبارتي مطلق چون «من احياها كانما أحيا النّاس جميعاً»(8) مؤيد همين ديدگاه است.
بنابراين انبياء و اوصياي آنان در مقام «اطلاع‌رساني معصومانه» اخبار لازم براي رفع نيازهاي بشري را در قالب كتاب، سنّت و روايت ارائه كرده‌اند و عالمان و آگاهان در هر دوره‌اي متناسب با آگاهي خود، وظيفه اطلاع‌رساني آن آموزه‌ها را با محوريت هدايت و تزكيه برعهده دارند. اين هم مسيري در وظيفه، هم‌مقصدي را هم در پي دارد. لذا امام حسن‌عسكري(ع) فرمود: «كسي كه جاهلي را راهنمايي كند و شريعت اسلام را به او بياموزد، در رفيق اعلي(نزد خدا) با ما خواهد بود».(9)
حاصل اينكه بشر در هر عصر و زماني در ابعاد معرفتي و عملي نيازمند است؛ هرچند شكل نيازها به تناسب زمان‌ها مي‌تواند متغير باشد. از اين‌رو، نظام اطلاع‌رساني متعهد، بايد با محوريت تعليم و تزكيه، تداوم‌بخش نظام پيام‌رساني الهي باشد و بتواند به عنوان خلفاي رسولان و امامان به وظيفه‌اش عمل كند. به عبارت ديگر، در هر تلاش رسانه‌اي، رسالت تعليم و تزكيه را حاكم گرداند و بر مدار آن اطلاع‌رساني كند. حاصل چنين رويكردي، تعهد خبري و رسالت‌مداري رسانه‌اي است؛ درست برخلاف جريان حاكم بر «نظريه‌هاي مباني خبر و رسانه» كه مسير خبر را فرآيندي كاملاً جدا از هرنوع تعهد مي‌دانند و مي‌كوشند حوزه خبررساني را به عنوان يك تخصص و فن از حوزه دين، به عنوان يك تعهد و ارزش دور نگاه دارند؛ هرچند خود در عمل هرگز بين تخصص خبررساني و تعهد سرمايه‌داري نتواسته‌اند جدايي اندازند و فقط اخباري را درمسير اطلاع‌رساني قرار داده‌اند كه تبايني با سرمايه‌سالاري آنان نداشته باشد و اگر هم مجبور به خبررساني اخبار مباين شده‌اند، با شگردهاي فني آن اخبار را از اثرگذاري- هدايت‌محور يا ظلم‌ستيز- تهي كرده‌اند.
اصل رسالت‌مداري و خنثي نبودن در برابر ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها، در قانون اساسي بارها تأكيد شده است. در اصل سوم، ضمن مسلم دانستن آن، براي رسيدن به اهداف جمهوري اسلامي و پايه‌هاي آن (توحيد، نقش بنيادين وحي در بيان قوانين، معاد، عدل، امامت در رهبري مستمر، كرامت و ارزش والاي انسان و آزادي توأم با مسئوليت او دربرابر خدا) دولت را موظف مي‌كند از هر امكانات خود بهره گيرد و دومين ابزار را چنين معرفي كند: بالابردن سطح آگاهي‌هاي عمومي در همه زمينه‌ها با استفاده صحيح از مطبوعات و رسانه‌هاي گروهي و وسايل ديگر.
در اصل بيست‌وچهارم هم از نگاه سلبي، اخلال در مباني اسلام را از خط قرمزهاي مطبوعات مي‌شمارد. و اين بدان معناست كه رسانه‌ها از دو نگاه ايجابي و سلبي، در برابر اسلام و ارزش‌ها رسالت دارند.
طبق اصل125 درمورد رسانه فراگير صداوسيما هم آزادي بيان به «رعايت موازين اسلامي و مصالح كشور» قيد خورده است.
نكته مهم اين است كه رسالت‌مداري رسانه‌ها بايد در همه كاركردهاي فرهنگي، سياسي و اطلاعاتي جريان داشته باشد. از اين‌رو، امام‌خميني(ره) معتقد بود:
«اهميت انتشارات مثل اهميت خون‌هايي است كه در جبهه‌ها ريخته مي‌شود. مدادالعلماء افضل من دماءالشهداء، براي اينكه دماء شهدا گرچه بسيار ارزشمند است و سازنده، لكن قلم‌ها بيشتر مي‌تواند سازنده باشد و شهدا را قلم‌ها مي‌سازند و شهيدپرور هستند».(10)

بايسته‌هاي رسانه از نگاه ديني
 

بعد از پذيرش اصل «تعهد و رسالت‌مندي رسانه» مي‌توان از بايسته‌هاي ديني براي رسانه سخن گفت تا در سايه رعايت و التزام به آن، رسانه از مدار تعهد ديني خارج نشود و در ورطه «بي‌هويتي و سرگرداني» يا «هويت‌سوزي» غوطه‌ور نگردد.

1. پاسخ به نياز مخاطب
 

بشر موجودي نيازمند در ابعاد مادي و معنوي است. رسانه ديني بايد به نيازمندي او توجه كند و خطوط مهم و محدوده‌هاي مورد انتظار را بيان كند و در نظام خبري و رسانه‌اي بدان پاي‌بند بماند. از اين‌رو، در قرآن‌كريم علاوه بر پاسخ به نيازهاي معنوي، ده‌ها آيه نيز به پرسش‌هاي علمي مردم پاسخ مي‌دهد؛ پرسش‌هايي درباره ي فوايد هلال ماه(11)، مسائل زنان(12)، وارثان ميت(13)، اموري كه حلال شده(14)، موارد انفاق(15)، شراب(16)، يتيمان(17)، انفال(18)، كوه‌ها(19)، و... .
قرآن‌كريم در تبيين خطوط و مرزهاي اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و پاسخ به نيازهاي متنوع مخاطب، قابل مطالعه و توجه است.
امام‌خميني(ره) درباره پاسخ‌دهي رسانه به نياز مخاطبان و خدمت‌گزاري به آنان مي‌گويد:
«مطبوعات و كليه (نشرياتي) كه در يك كشوري هست، به خدمت ملت بايد باشد. براي يك ملتي بايد آموزنده باشد. مسير ملت را بايد روشن كند، نه اينكه برخلاف مسير ملت عمل بكند».(20)
«خدمتي كه مجله‌ها و روزنامه‌ و ساير رسانه‌اي اين مملكت مي‌توانند به كشور خودشان و به اسلام بكنند، اين است كه وضع اين مجله‌ها را تغيير بدهند. اين مجله‌ها در زمان رژيم سابق يك وضعي داشت از حيث مطالب، از حيث عكس‌ها»(21).
«اگر مطبوعات متحول بشود... به يك مراكزي كه بخواهند تقوا را در جامعه منتشر كنند، وقتي جوان‌ها و بچه‌هاي تازه‌رس ما وارد مي‌شوند در ميدان فعاليت اجتماعي، بروند دنبال روزنامه؛ روزنامه، مربي باشد. گوش كنند به راديو؛ راديو، مربي باشد، نگاه كنند به تلويزيون؛ تلويزيون، مربي باشد. نگاه كنند به مجلات؛ مجلات، مجلاتي باشد كه تربيت بكنند. اين جوان وقتي كه به هرجا توجه كرد، ديد كه گوش و چشمش پر شده از تربيت، اين‌طور بار مي‌آيد».(22)
امام(ره) پاسخ به نياز مخاطب را به عنوان «وظيفه تأمين غذاي سالم» ياد مي‌كند:
«راديو و تلويزيون يك دستگاهي است كه هم در طرف تبليغات فاسد اهميت زياد دارد و هم در طرف تبليغات صحيح... تمام مطبوعات اين‌طور است، منتها اهميت تلويزيون بيشتر از همه است... بايد تمام اقشار ملت با اين دستگاه‌ها تربيت بشوند. يك «دانشگاه عمومي» است. دانشگاه‌ها دانشگاه‌هاي موضعي است. اين يك دانشگاه عمومي است؛ يعني دانشگاهي است كه در تمام سطح كشور گسترده است... . به جاي آن چيزهايي كه به درد ملت نمي‌خورد، يا مضرّ به حال ملت است، يك چيزهاي مفيد را به مردم بدهند و يك غذاي مفيدي به مردم بدهند، مردم را تغذيه كنند به غذاهاي صحيح سالم...»(23).

2. بصيرت‌افزايي و روشنگري
 

رسانه متعهد بايد بتواند بر بصيرت مخاطب خود بيفزايد و توان فرق‌گذاري بين منافع و امور مضر به دنيا و آخرت را در اختيارش بگذارد. براي اين منظور، بايد رسانه و دستگاه اطلاع‌رساني تلاش براي دشمن‌شناسي را در اولويت كار خود قرار دهد، تا مخاطب، آسيب‌ها و گروه‌هاي مخالف و دشمن را بشناسد. در پي شناخت، قدرت و توان تسلط علمي بر گروه‌ها و جريان‌هاي آسيب‌رسان (در عرصه سياسي، مانند جريان نفاق و همين‌طور در عرصه‌هاي اقتصادي و...) پديد مي‌آيد و رسانه با افشاگري آنها مي‌تواند به ايجاد بصيرت و شناخت حق و باطل در مخاطب موفق شود. براي مثال، درمورد تلاش قرآن به دشمن‌شناسي سياسي و... مي‌توان از اين آيه كريمه ياد كرد:
«يا أيّهاالّذين آمنوا لا تتّخذوا بطانة من دونكم لا يألونكم خبالاً ودّوا ما عنتّم قد بدت البغضاء من أفواههم و ما تخفي صدورهم أكبر...»؛(24)
«اي كساني‌كه ايمان آورده‌ايد! از غير خودتان [دوست] همراز نگيريد. آنها از هرگونه تباهي درباره شما كوتاهي نمي‌كنند. زحمت شما را آرزو دارند. به يقين دشمني از گفتارشان پيداست و آنچه سينه‌هايشان نهان مي‌دارد، بزرگ‌تر است. به يقين نشانه‌ها را براي شما بيان كرديم، اگر خردورزي كنيد. هان! شما كساني هستيد كه آنان را دوست مي‌داريد و آنان شما را دوست ندارند و شما به همه كتاب‌ها ايمان داريد و هنگامي‌كه شما را ملاقات مي‌كنند، مي‌گويند ايمان آورده‌ايم و هنگامي‌كه خلوت كنند، از شدّت خشم بر شما، سرانگشتان را مي‌گزند. بگو: به سبب شدّت خشمتان بميريد! به راستي كه خدا به درون سينه‌ها داناست...».
رسانه مي‌تواند به شناساندن گروه‌هاي مخالف، آسيب‌هاي پيش‌روي مخاطبان، موانع اقتصادي، فرهنگي، سياسي و... همت گمارد؛ زيرا وجود آسيب‌ها، امري حتمي و انكارناپذير است و حتي در عرصه فرهنگي و اعتقادي براي خود «خبررسانان» خطرهاي بزرگي وجود دارد:
«و گذلك جعلنا لكّ نبيّ عدوّا من المجرمين»(25)؛
«همچنين براي هر پيامبري، دشمني از مجرمان قرار داديم».
رهاورد شناخت مذكور، آگاهي كامل بر جريان‌ها و آسيب‌ها و درنتيجه، توان افشاگري آنها است. قرآن‌كريم در عرصه‌هاي متعدد چنين رسالتي را به خوبي به انجام مي‌رساند، از عرصه اقتصادي و آسيب‌هايي چون ربا، طمع، احتکار و كم‌فروشي تا عرصه‌هاي سياسي؛ مانند معرفي مخالفان عقيدتي؛
«لتجدنّ أشدّ النّاس عداوهًًْ للّذين آمنوا اليهود والّذين أشركوا و لتجدنّ أقربهم مودّهًًْ للّذين آمنوا الّذين قالوا إنّا نصاري»؛(26)
«به يقين يهود و مشركان را دشمن‌ترين مردم به مؤمنان خواهي يافت. و بي‌ترديد نزديك‌تر از همه به مهر و محبت مؤمنان، كساني را خواهي يافت كه گفتند: ما مسيحي هستيم».
درمورد ديگر، قرآن‌كريم درباره منافقان همين روش را پي مي‌گيرد:
«يحذر المنافقون أن تنزّل عليهم سورة بما في قلوبهم قل استهزؤا إنّ الله مخرجٌ ما تحذرون»؛(27)
«و منافقان بيم دارند كه سوره‌اي بر ضد آنان فرود آيد كه آنان را به آنچه در دل‌هايشان است، خبر دهد. بگو ريشخند كنيد كه خدا برون‌آورنده (و فاش‌كننده) چيزي است كه بيم داريد».
اين آيه به خوبي تسلط بر اوضاع سياسي را كه حاصل از شناخت عوامل آسيب‌زاست، نشان مي‌دهد و البته روش قرآن در همه حوزه‌ها چنين است. بدين‌روي، خداوند مي‌فرمايد:
«و كذلك نفصّل الآيات و لتستبين سبيل المجرمين»؛(28)
«و اينگونه آيات را مفصل بيان مي‌كنيم تا راه گناهكاران آشكار شود».
حاصل طي اين مسير (از تلاش براي دشمن‌شناسي تا افشاگري) چيزي جز بصيرت افزايي مخاطب و دادن قدرت فرق‌گذاري نيست و قرآن به عنوان «بلاغ مبين» و «رسانه‌اي بيانگر» اين توان خود و ديگر كتب آسماني را بارها يادآوري مي‌كند؛ مانند:
«و أنزل الفرقان»؛(29)
«و خداوند، فرقان را فرستاد». فرقان، يعني جداكننده حق از باطل.
«تبارك الّذي نزّل الفرقان علي عبده ليكون للعالمين نذيرًا»؛(30)
«بزرگوار است خدايي كه فرقان را بر بنده‌اش فرستاد تا هشداردهنده عالميان باشد».
«و إذ آتينا موسي الكتاب والفرقان»؛(31)
«و يادآور هنگامي را كه به موسي كتاب و فرقان داديم».
خداوند همچنين از قرآن به عنوان «بصائر» ياد مي‌كند و مي‌فرمايد:
«هذا بصائر من ربّكم و هدًي و رحمةلقومٍ يؤمنون»(32)؛ «اين (قرآن)، دليل‌هايي بينش‌آور ازطرف پروردگارتان و رهنمود و رحمتي براي گروهي است كه ايمان مي‌آورند».
عنصر بصيرت‌افزايي و توان فرق‌گذاري بين حق و باطل، صلاح و فساد، خير و شر، در كلام امام‌خميني(ره) هم بارها به چشم مي‌خورد؛ ازجمله:
«مطبوعات و كليه [نشرياتي] كه در يك كشوري هست، به خدمت ملت بايد باشد، براي يك ملتي بايد آموزنده باشد، مسير ملت را بايد «روشن» كند».(33)
«مطبوعات بايد مثل معلميني باشند كه مملكت را و جوانان را تربيت مي‌كنند و آرمان ملت را منعكس مي‌كنند».(34)
«تمام رسانه‌ها مربي يك كشور هستند. بايد تربيت كنند كشور را، افراد يك كشور را».(35)
«سينمايي كه بايد معلم اين جوان‌ها باشد، مربي اين جوان‌ها باشد، اصلاح كند اينها را، جوري درستش كردند كه به فساد مي‌كشاند اينها را».(36)

ايفاي نقش تحليل خبري
 

قرآن‌كريم بر ارجاع اخبار به مرجع صلاحيت‌دار تصريح دارد؛ زيرا بدون وجود مديريت كلان كه خط مشي‌ها را ارائه كند، جريان اخبار با آسيب‌هاي متعددي روبرو مي‌شود. و درنهايت به ضرر مخاطبان و به سود سودجويان جاري خواهد گشت:
«و إذا جاءهم أمرٌ من الأمن أو الخوف إذاعوا به ولو ردّوه إلي الرّسول و إلي أولي الأمر منهم لعلمه الّذين يستنبطونه منهم ولو لا فضل الله عليكم و رحمته لاتّبعتم الشّيطان إلاّ قليلاً»؛(37)
«و هنگامي‌كه خبري حاكي از ايمني يا ترس به آنان برسد، منتشرش سازند و اگر آن را به فرستاده و به اولياي امر خود ارجاع مي‌دادند، حتماً كساني از آنان كه مي‌توانند آن را استنباط كنند، [صدق و كذب] آن را مي‌فهمند. و اگر بخشش خدا و رحمتش بر شما نبود، مسلماً جز اندكي از شيطان پيروي مي‌كرديد».
طبق آيه اولاً، بايد مسلمانان داراي حكومت و رهبري باشند.
ثانياً، كنترل و هدايت اخبار امنيتي و اسرار اجتماعي و ايجاد تشكيلات خبري براي جمع‌آوري و ارزيابي اخبار مهم و عرضه آن به مردم، از شئون رهبري باشد.
ثالثاً، مركزيت صحيح، مانع انحراف و پيروي از شيطان است.
رابعاً، بدون رهبري و مرجعيت وي، اكثر مخاطبان دچار فريب خواهند شد.
خامساً، همواره سودجويان از ظرفيت‌هاي بالاي جريان اخبار به نفع خود استفاده مي‌كنند.(38)
لازم است جريان اخبار و اطلاعات در كشور، براساس مصالح و منافع كشور باشد و تنها مرجعي كه بدون هرگونه وابستگي و احساس سود و زيان شايستگي اين كار را دارد، رهبري نظام اسلامي است. از اين‌رو، در قانون اساسي(اصل175)، نصب و عزل رئيس سازمان صداوسيما با مقام رهبري است.
امام‌ باقر(ع) درمورد آيه ياد شده فرمود: «مراد از «الّذين يستنبطونه» ائمه معصوم هستند».(39)
مرجعيت صلاحيت‌دار «تحليل نهايي اخبار» توانست در سال‌هاي گذشته با انحراف گسترده ي مطبوعات و جريان رسانه‌اي، مقابله و آن را متوقف كند. رهبر انقلاب، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي دربرابر موضوع تهاجم فرهنگي كه رسانه‌ها از عوامل بسياراساسي آن بودند، با گام‌هاي متعدد توانست به وظيفه خود عمل كند و با تبيين و روشنگري، درخواست صريح از مسئولان براي مقابله، انتقاد از مسئولان به سبب عمل نكردن به وظايف، سخن گفتن با مردم و بالأخره صدور «حكم حكومتي» با ارسال نامه به رئيس مجلس ششم، به نقش محوري خود جامه عمل بپوشد.(40)
نكته اساسي اين است كه دولت‌ها و نخبگان سياسي، بايد همراهي و همگامي با مرجعيت صلاحيت‌دار داشته باشند تا جريان رسانه‌اي در مسير سالم خود باقي بماند و از نكات عجيب اينكه وجود ده‌ها مورد از سودجويي‌هاي رسانه‌اي و شارلاتانيسم مطبوعاتي هنوز نتوانسته ساختارهاي حاكميتي عرصه مطبوعات و رسانه‌ها را به گونه‌اي تنظيم كند كه كاركرد مرجعيتي ياد شده به نحوه كامل و بدون آسيب اعمال گردد. گوشه‌اي از ناكارآمدي و گاه تعارض تشكيلات موجود با تشخيص‌هاي مرجعيت صلاحيت‌دار نظام اسلامي را در اين كلام رهبري مي‌توان ديد:
«اگر كساني قرار شد بنشينند توطئه كنند و اين توطئه را به شكلي در يك نوشته منعكس كنند، اين آزادي توطئه است. اين آزادي مردود است و بنده منتظر مي‌مانم ببينم دستگاه‌هاي مسئول چه مي‌كنند، و إلاّ جلوگيري از اين حركات موذيانه كار دشواري نيست. بنده منتظر اجازه سازمان‌هاي بين‌المللي براي نحوه اداره اين كشور نمي‌مانم. منتظرم دستگاه‌هاي مسئول، وزارت ارشاد، دستگاه قضايي، دستگاه امنيتي، كار خودشان را بكنند».(41)
اوج اين نارسايي و تضاد را در ديدگاه رهبر انقلاب درباره وزارت ارشاد مي‌توان ديد:
«من بارها گفته‌ام وزارت ارشاد در اين دوسال كه ايشان(42) در رأس كار هستند، هيچ كار اسلامي به عنوان اسلامي نكرده، اين اولين اعتراض من است... . وزارت ارشاد براي اين است كه اسلام را ترويج كند».(43)
مرجع صلاحيت‌دار براي هدايت رسانه‌ها در جامعه اسلامي كه همان حاكم اسلامي است، به گونه كارآمد اعمال نظارت مي‌كند و همه تلاش‌هاي رسانه‌اي بايد همسو با خط‌ مشي وي باشد؛ خطي كه ازسوي وي طراحي و در قالب قانون يا توصيه‌ها ابراز مي‌گردد.

پي‌نوشت ها :
 

1. جمعه/2. برخي از آياتي كه تعليم و تزكيه را ذكر كرده‌اند، عبارتند از: آل‌عمران/164، بقره/129. از نكات جالب در آيه164 آل‌عمران، اين است كه خداوند به دليل بعثت پيامبري كه از خود مردم است و آيات را مي‌خواند و تزكيه و تعليم مي‌كند، بر مؤمنان منّت مي‌گذارد و در آيه129 بقره حضرت ابراهيم در قالب دعا از خداوند تقاضا مي‌كند در مكه رسولي برانگيزد كه آيات خدا را تلاوت كند و كتاب و حكمت بياموزد و تزكيه كند.
2. مائده/15 و16. برخي ديگر از آيات عبارتند از: تغابن/8، ابراهيم/1، بقره/97، 185، آل‌عمران/103، 105، 138، اعراف/157، جن/2. درباره كتب آسماني ديگر نيز چنين عناويني در قرآن آمده است؛ مانند: آل‌عمران/31، مائده/44 و46.
3. احزاب/45-47.
4. انفال/2؛ توبه/124 و125.
5. الحياة، ج2، ص281.
6. وسائل‌الشيعه، ج11، ص398.
7. اصول كافي، ج؟، ص؟.
8. مائده/32 و ر.ك: انعام/122.
9. بحارالانوار، ج2، ص2.
10. صحيفه امام، ج16، ص227.
11. بقره/189.
12. نساء/127.
13. همان/176.
14. مائده/4.
15. بقره/215 و219.
16. همان/219.
17. همان/220.
18. انفال/1.
19. طه/105.
20. صحيفه امام، ج7، ص537.
21. همان، ج8، ص494.
22. همان، ج13، ص158.
23. همان، ج6، ص399 و400.
24. آل‌عمران/118-120.
25. فرقان/31.
26. مائده/82. و ر.ك: آل‌عمران/21 و181؛ انفال/31؛ فصلت/26؛ قمر/24؛ مطففين/29؛ منافقون/4.
27. توبه/64.
28. انعام/55.
29. آل عمران/4.
30. فرقان/1.
31. بقره/53. و ر.ك: انبياء/48.
32. اعراف/203. و ر.ك: انعام/104.
33. صحيفه امام، ج7، ص537.
34. همان، ص323.
35. همان، ص232.
36. همان، ص496.
37. نساء/83.
38. تفسير نور، ج2، ص340 و341.
39. وسائل‌الشيعه، ج27، ص200.
40. پايان داستان غم‌انگيز (نگاهي به زمينه‌هاي صدور حكم حكومتي درباره قانون مطبوعات)، حميد رسايي، ص182.
41. همان، ص192.
42. عطاءالله مهاجراني (وزير دولت آقاي خاتمي).
43. پايان داستان غم‌انگيز، ص203.
 

منبع: نشريه فرهنگ کوثر شماره 80



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.