گفتگو با خانم دكتر نسرين اميري
مشغول كارهايم بودم كه شنيدم فرزند 5 سالهام در حالي كه با اسباب بازيهايش بازي ميكرد، خطاب به يكي از آنها گفت: «آهاي، كلهپوك! مگه با تو نبودم؟» گفتم: «حسين! حرف بد؟» نگاهم كرد و گفت: «من نبودم.» و بعد به سرباز پلاستيكياي كه در دست داشت، اشاره كرد و گفت: «اين بود!» گفتم: «پس به سربازت بگو حرف بد نزنه؛ وگرنه هردومون از دستش ناراحت ميشيم.» و او هم همين را به سربازش گفت. نميدانم تاثير حرفم روي حسين تا چه حدي بود و اصلا آيا او با شنيدن اين همه حرفهاي بد در فيلمها و كارتونها و آدمهاي اطرافش باز هم اين كار را تكرار خواهد كرد يا نه؟ تنها کاري که از دست من ساخته است، همين است که دائم در گوشش بخوانم اين حرف بد است و آن حرف، خوب. اما دكتر نسرين اميري، فوقتخصص روانپزشكي كودك و نوجوان و عضو هيات علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، ميگويد بيش از اينها از دست يک پدر و مادر ساخته است. موضوع گفتگوي من با دکتر اميري، بچههاي بددهن است. با ما همراه شويد.
خانم دکتر! بچههايي که معني فحش و ناسزا را درک نميکنند، چرا گاهي وقتها فحش ميدهند؟
اينكه كودكان اقدام به فحاشي ميكنند، چند علت ميتواند داشته باشد؛ يكي از علتهايش اين است كه ما الگوي بچهها هستيم؛ يعني كودك در محيطي قرار ميگيرد كه اطرافيانش به اين شكل صحبت ميكنند. در نتيجه، اين قضيه براي كودك عادي ميشود زيرا در اين محيط رشد و پرورش مييابد. در چنين مواردي ما درمانهايمان را به سمتي پيش ميبريم كه بتوانيم محيط را تغيير دهيم. علت ديگر فحاشي كودكان ميتواند اين باشد كه آنها نميتوانند خشم خود را كنترل كنند و فحش دادن در حقيقت، يك نوع ابراز خشم و پرخاشگري كلامي است؛ مانند مواردي كه كودكان در حالت خشم كتكکاري ميکنند يا چيزي از اين قبيل. در واقع اين حالت يك نوع برخورد ناشي از عدم كنترل خشم است. در چنين مواردي، علاوه بر اينكه بايد از روشهاي كنترل خشم استفاده كنيم، بايد زمينه اين رفتارها را نيز بررسي و ارزيابي كنيم. گاهي اوقات ممكن است كودكان در حالت افسردگي، پرخاشگر شده و ناسزا بگويند. گاهي بعضي بيماريهاي جسماني سبب ايجاد اضطراب در كودكان ميشود و همين باعث پرخاشگري و در نهايت فحاشي ميشود.
واقعا؟! مثلا کدام بيماري ميتواند کودک را به پرخاشگري و فحاشي وادار کند؟
مثلا ميتوانم به بيماري پركاري تيروييد اشاره کنم كه باعث ميشود كودك زمينه بيمارگونهاي از اختلالات اضطرابي و افسردگي را پيدا كند كه خود اين عامل، زمينهاي براي فحاشي كودكان است. البته فحاشي ميتواند به مشكلات رفتاري كودكان (مانند لجبازي) نيز برگردد. بچههاي لجباز ميدانند كه فحش دادن كار بدي است و اطرافيان را ناراحت ميكند و به همين علت شروع به ناسزاگويي ميكنند تا محيط اطرافشان را طبق نظر خودشان كنترل كنند.
پس براي کنترل ناسزاگويي کودک، اول بايد اين مشکلات زمينهاي را کشف و درمان کنيم؟
بله! براي رفع مشكلات بيمارگونه کودک بايد حتما مداخلات درماني صورت بگيرد. در مورد الگو گرفتن کودک نيز قطعا بايد محيط را تغيير بدهيم و در مورد لجبازيها هم معمولا تركيبي از تغيير محيط و رفتاردرماني براي كودكان در نظر ميگيريم تا اينگونه لجبازيها را بهطور كلي درمان كنيم.
گاهي اوقات كودكان دچار تعارض ميشوند از اين جهت كه والدينشان آنها را از بعضي حرفها منع ميكنند اما همان حرفها را خودشان به زبان ميآورند يا کودک، آنها را از برنامههاي تلويزيوني ميشنود. اين امر چه تاثيري روي كودك ميگذارد؟
همانطور كه اشاره كردم، يكي از علتهاي شايع فحاشي كودكان، الگو قراردادن والدين و اطرافيان است. همه رفتارهاي اجتماعي ما آموزشي است. به عنوان نمونه همه ما وقتي به دنيا آمديم بعد از مدتي فهميديم كه وقتي انسانها با يكديگر برخورد ميكنند سلام ميكنند بنابراين ياد گرفتيم كه وقتي به فردي رسيديم به او سلام كنيم. وقتي در يك خانواده افراد به هم فحش ميدهند و سر هم داد ميزنند اين رفتار عادي ميشود و كودك آنها را به راحتي ياد ميگيرد و اجرا ميكند. بنابراين رفتارمان بيشتر از كلاممان پيام ميدهد. پس اگر ميخواهيم به كودكي بگوييم كه فحش ندهد، اول بايد روي خودمان تسلط داشته باشيم و اگر نتوانيم بر خودمان تسلط داشته باشيم، نبايد اميد داشته باشيم كه كودكمان خوب تربيت شود و ناسزا نگويد. بنابراين محيطي كه ما كودك را در آن پرورش ميدهيم، بسيار مهم است و كودك همه رفتارهاي خود مانند لباس پوشيدن، غذا خوردن، حرف زدن و ساير رفتارهايش را از افراد خانواده الگو ميگيرد. ممكن است ما به كودك بگوييم فحش دادن زشت است ولي او نگاه ميكند تا ببيند ما چه كاري انجام ميدهيم. اگر فحش داديم و اقدام به ناسزاگويي كرديم او الگو ميگيرد.
اگر والدين و اطرافيان هم رعايت كنند باز هم ممکن است كودك با ديدن بعضي برنامههاي تلويزيوني، اين قبيل حرفها را ياد بگيرد.
خب، اينكه ما ميگوييم كودك نبايد هر نوع برنامهاي را ببيند، دليلش همين است. از طرفي اگر الگوي مناسبي از خودمان در بين نباشد، كودك ممكن است آن حرف بد را به كار ببرد اما وقتي برايش توضيح بدهيم كه اين هنرپيشهاي كه اين حرف را زده، كار بدي انجام داده و حرف زشتي زده است يا اگر توضيح بدهيم که اين فرد آدم خوبي نبود كه اين كار را انجام داد، اين رفتار در كودك مستمر نميماند و بعد از مدت كوتاهي محو ميشود و ديگر آن را تكرار نميكند. كودكي كه دايم فحاشي ميكند، در مقولههايي ميگنجد كه در ابتدا گفتم و اينطور نيست كه فقط با ديدن يك فيلم فحاشي كند.
حالا اگر اطرافيان در كنار كودك اقدام به ناسزاگويي كنند، بهترين برخوردي كه ميتوانيم با آن فرد داشته باشيم تا براي كودك هم آموزش محسوب شود، چيست؟
ببينيد؛ اگر يکي از والدين کودک بيمار باشد، ممکن است گاهي ناسزاگويي کند. بهترين كار در اين موارد اين است كه براي كودك، بيماري والد را توضيح دهيم. به عنوان نمونه بگوييم که: «پدرت حالش خوب نيست» يا «پدرت رفتار نامناسبي انجام ميدهد» يا ... مساله اصلي اين است كه بايد بر حسب سن كودك به تحليل اين شرايط بپردازيم. اگر كودك دبستاني است و ميتوان با او در تعامل كلامي قرار گرفت با او صحبت ميكنيم و مسايل را برايش توضيح ميدهيم. اگر كودك در سنين نوجواني است، ميتوانيم از او كمك و مداخله درماني بگيريم.
به عنوان نمونه از او بپرسيم: «به نظر تو چه كار كنيم بهتر است تا اين مشكل پدرت حل شود؟» اگر كودكي خيلي كوچك است، توصيه ميكنم والدين اجازه ندهند كودك در آن شرايط بيمارگونه براي مدتي طولاني قرار بگيرد زيرا كودكان كوچكتر بسته به جنسيتشان از والد همجنس فحاششان الگو ميگيرند بنابراين اگر هر كدام از والدين ديدند كه والد ديگر از مسالهاي ناراحت و عصباني است و احتمال فحاشي و ناسزاگويي وجود دارد، كودك را از او دور يا حواسش را پرت كنند. اگر هم اين مساله رخ داد و كودك درباره آن سوال كرد بايد براي او توضيح دهند كه اين رفتار، رفتار مناسبي نيست. ضمن اينكه نبايد وجهه والد را هم نزد كودك خراب كرد.
حالا اگر والدين سهوا جلوي كودك حرف بدي بزنند و بعد بلافاصله از او عذرخواهي كنند، آيا اين عذرخواهي مورد قبول كودك قرار ميگيرد و مشکل رفع ميشود يا نه؟
به شرطي كه واقعا عذرخواهي باشد، بله! گاهي اوقات ما از حرفي كه زديم، خيلي هم خوشمان آمده ولي چون ميبينيم كودك در حال تماشا كردن ماست، از او عذرخواهي ميكنيم. در چنين مواردي كودكان خيلي هوشيارند و متوجه ميشوند كه ما از ته دلمان خيلي هم خوشحاليم كه حرف زشتي را به كسي كه از او خوشمان نميآيد، زدهايم. اين رفتار ما تاثير منفي بيشتري روي كودك ميگذارد.
اگر كودك حرف زشتي زد، آيا ميتوانيم او را تنبيه كنيم؟
حتما بايد تنبيهاش كنيم ولي تنبيه از نظر ما به هيچ وجه به معناي خشونت نيست. تنبيه از نظر من يعني محروم كردن. وقتي كودك ناسزا ميگويد اولين مرحله تنبيه، محروم كردن او از حضور در جمع است كه معمولا به اندازه سنش دقيقه تعيين ميكنيم. به عنوان نمونه يك كودك 5 ساله بايد 5 دقيقه از جمع جدا شود چون حرف زشتي زده است. اگر اين محروميتها جواب ندهد به سراغ محروميت از چيزهايي كه مورد علاقهاش است ميرويم. ضمن اينكه يادتان باشد وقتي تنبيه را به كار ميبريم حتما براي رفتار عكس آن هم تشويق در نظر ميگيريم.
اگر كودك بلافاصله عذرخواهي كرد تا چند مرتبه عذرخواهياش را قبول كنيم؟
عذرخواهي كودك را همان بار اول قبول ميكنيم ولي عذرخواهي مانع تنبيه نميشود. بايد به او گفت: «تو را ميبخشم ولي به خاطر حرفي كه زدهاي بايد 5 دقيقه در اتاقت تنها بماني.»
آيا ناسزاگويي در بزرگسالان ريشه در دوران كودكيشان دارد؟
بعضيهايش بله! بعضي هم ميتواند عادتي باشد. كودكاني كه در محيطهاي نامناسب بزرگ ميشوند معمولا بددهن ميشوند و اين يك رفتار عادتي است كه بايد از همان كودكي اصلاح شود.
منبع:www.salamat.com
/م