کار به مثابه درمان
نويسنده:*دکتر سيدحسن علمالهدايي
حتما اين شعر را شنيدهايد که «برو کار ميکن مگو چيست کار / که سرمايه جاوداني است کار»؛ حتما در آموزههاي ديني خواندهايد که انسان هيچ چيزي ندارد مگر در نتيجه سعي و تلاشي که انجام ميدهد: «ليس للانسان الا ما سعي»؛ ولي آيا ميدانيد صاحب نظران چه باوري در اين خصوص دارند؟ آنها ميگويند پرهيز از سستي و تنبلي و مشغول شدن به کار مورد علاقه بهترين درمان براي بيماريهاي عصبي و رواني است.
به قول جان کوپرپويز در کتاب « فن فراموش کردن ناملايمات»، هنگامي که در کار غرق ميشويد، نوعي آرامش دروني و نشاط اعصاب شما را تسکين ميدهد. سخت کوشان اصولا فرصتي براي نگراني و اندوهگين شدن ندارند زيرا خودشان را در کار به فراموشي سپردهاند.
ديل کارنگي ميگويد: «به کار مشغول شويد و خودتان را سرگرم کنيد زيرا ارزانترين و در عين حال موثرترين دارويي است که براي برطرف کردن نگرانيها شناخته شده است.» همه اينها را گفتيم تا به يک پرسش مهم برسيم و آن تعادل و موازنه ميان کار و زندگي است. امروزه آسيبشناسان مسايل خانوادگي از تعادل ميان اين دو بحث ميکنند و ميگويند براي خوب زندگي کردن و موفق بودن بايد موازنهاي مثبت و سازنده ميان کار و زندگي ايجاد نماييم. بدون ترديد اگر ميان مطالبات و شرايط فشارآور کار و زندگي گرفتار شويم، احساس درماندگي کرده و موازنه ميان کار و زندگي را از دست خواهيم داد.
افرادي که دچار فقدان تعادل و کشمکش ميان کار و زندگي هستند، بهطور طبيعي فشارهاي رواني و فکري بيشتري را متحمل شده و سطح رضايتمندي کمتري را احساس ميکنند. نکته مهمي که نبايد در برقراري اين تعادل از ياد برد آن است که به خود يادآوري کنيم همه عوامل مشکلآفرين که خواسته يا ناخواسته چالشهايي را بر ما تحميل ميکنند و تلاش ما را براي ايجاد تعادل مناسب بين کار و زندگي ناکام ميگذارند، خارج از حوزه توانايي و کنترل ما نيستند بلکه نتيجه انتخابهايمان هستند. پس درست انتخاب کنيم و در کنار کار، سهم خانواده، همسر و تربيت بچهها و صد البته علاقه منديهاي خودمان را محفوظ نگه داريم.
ae
به قول جان کوپرپويز در کتاب « فن فراموش کردن ناملايمات»، هنگامي که در کار غرق ميشويد، نوعي آرامش دروني و نشاط اعصاب شما را تسکين ميدهد. سخت کوشان اصولا فرصتي براي نگراني و اندوهگين شدن ندارند زيرا خودشان را در کار به فراموشي سپردهاند.
ديل کارنگي ميگويد: «به کار مشغول شويد و خودتان را سرگرم کنيد زيرا ارزانترين و در عين حال موثرترين دارويي است که براي برطرف کردن نگرانيها شناخته شده است.» همه اينها را گفتيم تا به يک پرسش مهم برسيم و آن تعادل و موازنه ميان کار و زندگي است. امروزه آسيبشناسان مسايل خانوادگي از تعادل ميان اين دو بحث ميکنند و ميگويند براي خوب زندگي کردن و موفق بودن بايد موازنهاي مثبت و سازنده ميان کار و زندگي ايجاد نماييم. بدون ترديد اگر ميان مطالبات و شرايط فشارآور کار و زندگي گرفتار شويم، احساس درماندگي کرده و موازنه ميان کار و زندگي را از دست خواهيم داد.
افرادي که دچار فقدان تعادل و کشمکش ميان کار و زندگي هستند، بهطور طبيعي فشارهاي رواني و فکري بيشتري را متحمل شده و سطح رضايتمندي کمتري را احساس ميکنند. نکته مهمي که نبايد در برقراري اين تعادل از ياد برد آن است که به خود يادآوري کنيم همه عوامل مشکلآفرين که خواسته يا ناخواسته چالشهايي را بر ما تحميل ميکنند و تلاش ما را براي ايجاد تعادل مناسب بين کار و زندگي ناکام ميگذارند، خارج از حوزه توانايي و کنترل ما نيستند بلکه نتيجه انتخابهايمان هستند. پس درست انتخاب کنيم و در کنار کار، سهم خانواده، همسر و تربيت بچهها و صد البته علاقه منديهاي خودمان را محفوظ نگه داريم.
پي نوشت ها :
*عضو هيات علمي دانشگاه فردوسي مشهد
ae