راهبردهاي قرآني تربيت ديني (1)
نويسنده:محمدقطبي*
چكيده
1. اختبار.2.اعتبار 3. التزام 4. اعتدال.
سپس به شرح و تبيين هر كدام پرداخته و به اين نتيجه رسيدهايم كه سير تربيت انسان از ديدگاه قرآن، با رعايت تربيت اين چهار گام صورت خواهد پذيرفت. كليد واژه ها: راهبرد، تربيت، اختبار، اعتبار، التزام، اعتدال.
مقدمه
ابتدا، بشر نيازمند دريافت هاي بيروني است تا دارايي هاي درونياش تحريك شده و به حركت درآيد، تا جايي كه درجهاي از رشد برسد و خودانگيخته و مستقل شود؛ در اين صورت، عنان را به دست گرفته و از همان زاويهاي كه به آن شكل گرفته است ادامه راه را دنبال ميكند؛ خواه اين گرايش مادي باشد و خواه معنوي، همان سير را دنبال خواهد كرد. اگرچه عقل هميشه و در همه حال چراغ روشن گري است براي اينكه انسان، گرايش مادي به خود نگيرد، ولي در بسياري از مواقع، شدت گرايش مادي در دريافت هاي اوليه و شدت تحريك دارايي هاي مادي از درون، سايه بر عقل افكنده، تا مدت ها و يا براي هميشه، انسان را از روشنايي عقل محروم خواهد ساخت؛ از اين رو، ميتوان گفت پيش از رسيدن انسان به بلوغ فكري و تشكيل شاكله در وي- كه در افراد متفاوت، مختلف است – جهت گيري و نگاه حاكم در دريافت ها، عامل مؤثر در تربيت خواهد بود و پس از اين مرحله، عقل مهم ترين عامل در اصلاح و تكميل راه است و شواهد بيروني نيز، همياري عقل را برعهده خواهد داشت. در اصطلاح ديني، به اين همياري، «تذكّر» گفته ميشود و هر لحظه ميتواند عقل را بيدار و انحراف انسان را گوشزد كند.
با توجه به آنچه كه مطرح شد، ميتوان گفت:
1. داده هاي بيروني، به ويژه پيش از شكل گيري شاكلة انسان، بر تربيت انسان اثر گذارند؛
2. نگاه حاكم در اين داده ها، نقش تعيين كننده در هدايت انسان دارد؛
3.دارايي هاي دروني انسان در برابرداده هاي همتاي خود تحريك ميشوند؛
4.تلافي داده ها و دارايي هاي همتا، حركت تصاعدي در انسان ايجاد ميكند؛
5. اين سير، تا حدّ تشكيل شاكلة انسان ادامه خواهد يافت؛
6. شاكلة انسان، با يكي از دو نگاه (معنوي؛ مادي) شكل خواهد گرفت؛ حتي اگر نزاع اين دو نگاه سال ها به طول بينجامد.
7. در ادامة راه و پس از شكل گيري شاكله، عنان در اختيار هندسه و گرايشي كه در انسان به وجود آمده، خواهد بود؛
8. عقل مهم ترين چراغ هدايت براي انسان به شمار ميآيد كه حتي پس از شكل گيري هندسة فكري انسان (شاكله)، تلاش ميكند از روشن گري خود نكاهد؛
9. شواهد بيروني به گونه تذكر، مرتّب و بارها انسان را براي هدايت، راهنمايي ميكنند.
شاكله
چيستي شاكله
چگونگي تشكيل شاكله
تأثير شاكله بر انسان
بر اين اساس، ميتوان گفت: شاكله، جوهرهاي است كه پس از ورود دريافت هاي بيروني و تلافي آن با برخورداري هايي دروني در وجود انسان شكل ميگيرد و تمام تصميم گيري ها و رفتارهاي انسان را از اين پس، مديريت ميكند؛ به گونهاي برمبناي يك خط مشي مشخص، حركت كند.
دارايي هاي دروني انسان، از وجود او ريشه ميگيرد و چون وجود انسان، هم جنبة مادي و خاكي (4) دارد و هم جنبة فطري (5) و الهي (6)، از اين رو، انسان داراي هردو ويژگي است. دريافت هاي بيروني او نيز كه به شكل هاي مختلف، از جمله ديدن، خواندن، شنيدن،(7) فكر كردن، تحليل كردن و الهام نصيب انسان ميشوند، از هردو جنبة مادي و معنوي بر خوردارند.
به عبارت ديگر، انسان، هم قابليت گرايش به شاكلة مادي را دارد و هم قابليت گرايش به شاكلة معنوي. اين موضوع به زاوية دريافت هاي انسان كه از بيرون هدايت ميشود بستگي دارد.
مَجراي دريافت
فؤاد را ميتوان با گرايشي خاص تربيت كرد تا به گونهاي شكل بگيرد كه از ورود داده هاي غيرهمگرا جلوگيري كند و همچون پاسباني، ورود نا اهل را به درون انسان ممنوع سازد و به طور كلي، ميتوان فضايي ايجاد كرد تا انساني كه تحت آموزش و دريافت هاي مختلف قرار دارد، به جاي كنترل از بيرون، خود از درون خويش توسط فؤاد، كنترل گر دريافت هاي خويش باشد. در عصر كنوني كه كنترل داده ها ازبيرون در همة شرايط محيطي توسط بشر، تقريباً ناممكن است، لازم است براي تربيت انسان ها شرايطي را فراهم كرد كه از همان ابتدا، فواد به گونه ملكهاي، پاسبان كند وي دارايي هاي انسان باشد.
از آية «فاجعل افئده من الناس تهوي اليهم و ارزقهم من الثمرات لعلهم يشكرون» ( ابراهيم: 37) ميتوان فهميد كه فؤاد در درون خود، كششي دارد كه ميتواند انسان را به سمتي خاص بكشاند؛ و همچنين، ميتواند به شكل جمعي و به گونة افتدهًْ الناس، تجلّي يابد كه در اين صورت، ريشة شكل گيري فرهنگ توحيدي در جامعه خواهد بود. فؤاد، گرايش ذاتي انسان است كه به مرور زمان شكل ميگيرد و در مقام كنترل دريافت هاي انسان برميآيد.
همچنين، قرآن در جاي ديگر تأكيد دارد كه: «الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه» (زمر: 18) اين آيه نيز به برگزيدن سخن نيكو از ميان همة شنيده هاي اشاره دارد و نه پذيرش بدون شرطِ هر آنچه به گونه صُوت، گوش انسان را نوازش ميدهد و آنچه به گونه تصوير، بر پيش چشم انسان نمايان ميشود.
بدين ترتيب، نيروي تشخيص شنيده ها، ديده ها و دريافت ها «فؤاد» است كه در صورت خطا كردن، خود نيز مؤاخذه ميشود؛ چراكه آن هم مسئول است. «كل اولئك كان عنه مسؤلاً..» (اسرا: 36).
ادراك و شناخت
براين اساس، انسان در مرحلة ادراك و شناخت، با توجه به تمام آنچه آموخته و دريافت كرده است، هندسة فكري به دست ميآورد كه «شاكله» ناميده ميشود و شاكله، ارزش هاي معنوي و رفتاري را تعريف ميكند و بدين صورت، در سطح انتخاب و اختيار، انسان را به سمت رفتارهاي خاصي به عنوان ارزش، رهنمون ميسازد.
پي نوشت ها :
* دانش آموخته حوزه علميه
.ر.ك: محمد حسين طباطبايي الميزان، ج 13- 14، ص 186.
2.همان، ص 187و 188.
3. همان، ص 189.
4. «ولقد خلقنا الانسان من سلاله من طين» ( اعراف: 12).
5. «فطره الله التي فطرالناس عليها» (روم: 30).
6. « فاذا سويته و نفخت فيه من روحي» (حجر: 29).
7.«ان السمع و البصر والفؤاد كل اولئك كان عنه مسوولاً» (اسراء : 36).
ادامه دارد...
/ج