نرگس كوچولو و ماهك

ماهك توي آسمان بود. دلش مي خواست بيايد روي زمين با نرگس كوچولو بازي كند. اما نمي توانست‎‎؛ چون اگر مي آمد روي زمين‏، همه جا تاريك مي شد. ستاره ها راه شان را گم مي كردند. نرگس كوچولو نشسته بود لب حوض خانه. ماهك به آب حوض نگاه كرد. عكس خودش و نرگس كوچولو را در آب ديد. نرگس كوچولو دستش را در آب حوض فرو برد. ماهك را قلقلك داد. ماهك خنديد. نرگس كوچولو هم خنديد.
يکشنبه، 17 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نرگس كوچولو و ماهك

نرگس كوچولو و ماهك
نرگس كوچولو و ماهك


 

نويسنده: محدثه رضايي




 
ماهك توي آسمان بود. دلش مي خواست بيايد روي زمين با نرگس كوچولو بازي كند. اما نمي توانست‎‎؛ چون اگر مي آمد روي زمين‏، همه جا تاريك مي شد. ستاره ها راه شان را گم مي كردند. نرگس كوچولو نشسته بود لب حوض خانه. ماهك به آب حوض نگاه كرد. عكس خودش و نرگس كوچولو را در آب ديد. نرگس كوچولو دستش را در آب حوض فرو برد. ماهك را قلقلك داد. ماهك خنديد. نرگس كوچولو هم خنديد.

نرگس كوچولو و ماهك

منبع:ماهک شماره نشريه : اول



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما