روش آيت الله معرفت رحمه الله در «التفسيرالأثري الجامع»(1
نويسنده:طاهره رجايي *
چکيده:
اين مقاله روش تفسيري آيت الله معرفت رحمه الله در «التفسير الاثري الجامع» را بيان و بررسي مي کند. در آن شناخت نامه اي از مفسر ارائه شده تا خواننده با زندگي نامه ي مفسر و آثار او آشنا گردد. توصيفي از التفسيرالأثري الجامع ارائه گرديده، روش تفسير مفسر در آن بيان شده و به تحليل و نقد آن پرداخته است. نگارنده در انتها ويژگي هاي التفسير الاثري الجامع را بيان نموده و روش غالب آن را، روش نقلي دانسته است.
کليدواژه ها:
زندگي نامه ي مفسر
بنام، فقهايي عالي قدر و مجتهداني گران قدر(1) فراگرفت و پس از هجرت به قم، در بحث هاي آيات عظام گلپايگاني( رحمه الله)، اراکي (رحمه الله) و ميرزا هاشم آملي (رحمه الله )شرکت نمود.
اين عالم قرآن پژوه و فقيه پارسا در کنار تحصيل، به تحقيق و تأليف همت گماشت و آثار فراواني در زمينه علوم قرآني و فقه از خود به يادگار گذاشت. از آن جمله مي توان به «التمهيد في علوم القران» (ده مجلد)، «تنزيه انبياء»، «تناسب آيات»، «تاريخ قرآن» و «التفسير الاثري الجامع» (شش مجلد)، در زمينه قرآني؛ «و تمهيد القواعد»، «حديث لا تعاد»، «ولاية الفقيه ابعادها و حدودها»، «مالکية الأرض» و «احکام شرعي» در زمينه فقه اشاره کرد. همچنين کتاب هاي «تناسخ الارواح»، «پرتو ولايت»، «جامعه مدني» و «ولايت تشريع» از ديگرآثارآن انديشور فرزانه است.
وي پس از 76 سال عمر با برکت و پربار، در دي ماه 1385 ديده از جهان فروبست. روحش شاد و يادش گرامي باد.
انگيزه نگارش «التفسير الاثري الجامع»
آغاز گرديده و تا پايان قرآن کريم فيش برداري شده است، اما فقط تا انتهاي سوره بقره به قلم ايشان نگارش يافته و به زيور طبع آراسته گرديده است.
آيت الله معرفت انگيزه و هدف خويش از تأليف اين کتاب را اين گونه بيان مي کند:
«روايات تفسيري، جملگي به صورت خام در کتاب ها عرضه شده اشت و کاري که فقها بر روي روايات فقهي انجام مي دهند، بر روي روايات تفسيري انجام نگرفته و لذا سليم و سقيم به هم آميخته است. براي جداسازي و تعيين سرنوشت نخبه تفاسير روايي با همت دوستان فاضل خويش به اين کار خطير اقدام نمودم.» (آفتاب معرفت، /10)
و در مدخل تفسير به همين مطلب اشاره نموده است. (التفسير الاثري الجامع، 6/1)
سبک و ساختارتفسير
پس از مقدمه، تفسير سوره ها به صورت ترتيبي از سوره ي حمد آغاز شده است. (5)خاتمه ي مجلد اول اين تفسير، پايان سوره ي حمد است و پنج مجلد ديگر به تفسير سوره ي بقره اختصاص يافته است.
در اين تفسير ابتدا بخش هاي آيات تعيين گرديده و مفسر با استفاده از محتواي روايات موجود درباره ي آن، تفسيري اجمالي ازآن ارائه نموده و سپس روايات مروبط به هر بخش را ذکر کرده که معمولاً به صورت ذيل دسته بندي شده است: رواياتي در بيان فضيلت سوره؛ رواياتي در بيان شأن نزول؛ رواياتي مربوط به قرائت؛ رواياتي در تفسير واژگان و مفردات آيه؛ رواياتي در تفسير مستقيم يا متناسب با آن بخش از آيات؛ روايات مجعول و اسرائيليات.
جمع آوري روايات اين تفسيربا همکاري گروهي از فضلاي حوزه صورت پذيرفته و تا پايان قرآن فيش برداري شده است، اما تنها تا انتهاي سوره ي بقره که متشکل از شش مجلد است، به قلم آيت الله معرفت (رحمه الله) به نگارش درآمده است که جلد اول آن شامل مقدمه و تفسير سوره ي مبارکه ي حمد و پنج مجلد ديگر آن در بردارنده ي تفسير سوره ي بقره مي باشد. ان شاء الله به همت گروه تفسيري، ادامه ي تفسير به روش ايشان نگاشته خواهد شد که در حدود چهل مجلد پيش بيني شده است.
منابع «التفسير الاثري الجامع»
هست. بيان اين مطلب ما را به ميزان تأثيرپذيري مفسر از مفسران قبلي و شخصيت علمي صاحب تفسير رهنمون مي گردد.
آيت الله معرفت (رحمه الله) از کتاب هاي زيادي در زمينه هاي مختلف بهره برده است. وي به کتاب هاي تفسيري قديم و جديد استناد جسته، احاديث موجود در آنها را - به ويژه - مورد بررسي قرار داده و در معناي آيات از برخي آنها استفاده نموده و در عين حال به تحليل و نقد برخي ديگر پرداخته است.
حدود 30 کتاب تفسيري مورد مراجعه او بوده که بيشتر آنها براي نقل روايت و برخي ديگر براي نقل يا نقد نظريه و آراء مفسر تفسير مورد استناد قرار گرفته است. از جمله آنها مي توان به تفاسير «نور الثقلين» حويزي، تفسير علي بن ابراهيم قمي، تفسيرعياشي، «التبيان» شيخ طوسي و «مجمع البيان» طبرسي از شيعه و تفاسير «الدر المنثور» سيوطي، «جامع البيان» طبري، تفسير ابن کثير، تفسير بغوي و تفسير قرطبي از اهل تسنن اشاره نمود.
در اين کتاب بيش از 60 مأخذ حديثي مورد استفاده قرار گرفته است که در ميان آنان کتب اربعه شيعه و صحاح و مسانيد اهل سنت ديده مي شود.
نزديک به 20 منبع رجالي مورد استناد مفسر بوده که مي توان از «معجم رجال الحديث» آيت الله خويي (رحمه الله)، رجال شيخ طوسي (رحمه الله)، رجال علامه حلي رحمه الله، «الاصابه في تمييز الصحابه» ابن حجر عسقلاني و «ميزان الاعتدال» ذهبي نام برد.
و بالغ بر 50 کتاب در زمينه هاي مختلف ديگر مورد مراجعه وي بوده که در ميان آنها کتاب هاي لغوي، علمي، تاريخي و معاجم ديده مي شود و بيشتر براي نقل نظريه و يا در تأييد يک مطلب تفسيري آمده و برخي نيز درجهت نقد نظريه نويسنده در پرتو آيات و مفاهيم قرآن مورد استفاده قرار گرفته است. مانند «العين» خليل بن احمد فراهيدي، «لسان العرب» ابن منظور، «مجمع البحرين» طريحي، تاريخ ابن عساکر، «التاريخ الکبير» بخاري، «معجم البلدان» حموي، معجم ابي يعلي.(6)
جايگاه نقل در «التفسير الاثري الجامع»
«تفسير نقلي يا تفسير مأثور در بيان و تفصيل آيات مبهم، قبل از هر چيز، بر خود قرآن استوار است و سپس بر روايات نقل شده از معصوم (پيامبر (ص) يا امامان معصوم عليهم السلام که جانشينان برگزيده آن حضرت اند.) و بعد از آن، بر رواياتي از صحابه بزرگوار پيامبر و تابعان آنان که در توضيح و شرح دشواري هاي آيات مبهم وارد شده است.» (التفسير و المفسرون، 17/2)
وي در مجالي ديگر تفسير نقلي را سه گونه دانسته: تفسير نقلي تنظيم يافته، مانند تفسير طبري که در آن، نقل با نظم و نقد و نظر همراه است. تفسير نقلي پراکنده و بدون نظم، مانند تفسير «الدر المنثور» که سيوطي در آن روايات مربوط به هر آيه را بدون مراعات نظم و ترتيب و بدون ترجيح يا نقد و نظر آورده است و تفسير نقلي به صورت گزينش روايات مورد قبول؛ در اين روش از آوردن روايات ناپسند خودداري مي شود، مانند روش ملاصالح برغاني در سه تفسير کبير، متوسط و مختصر. (معرفت قرآني، 44/2-43)
تقسيم ديگر وي از تفاسير نقلي، دو نوع پيوسته و ناپيوسته است؛ تفاسير ناپيوسته مانند «البرهان»، «نور الثقلين» و قمي، به دليل آنکه ذيل برخي آيات روايتي به دست نيامده و آيات به طور ناپيوسته آمده و در تفسيرآنها تنها به نقل روايات اکتفا شده است. درمقابل، تفسير طبري و سيوطي تا حدودي از نوع پيوسته و فراگير به حساب مي آيند. (همان، /45)
با توجه به تعريف اول از تفسيراثري، براي هر يک از چهار نوع آن (يعني قرآن به قرآن، قرآن به سنت نبوي، قرآن به سخن صحابه و قرآن به گفته هاي تابعان) نمونه اي در «التفسير الاثري الجامع» ذکر مي گردد.
الف) تفسير قرآن به قرآن
علامه معرفت رحمه الله در موارد متعددي، از قرآن براي تفسير آيات بهره جسته که به چند نمونه اشاره مي کنيم: در تفسير آيه (اهدنا الصراط المستقيم) به آيات توبه/72 و حديد/27 استشهاد کرده است. (التفسير الاثري الجامع، 381/1)
همچنين در مورد تفسير همين آيه به آيه (و من يطع الله و الرسول فأولئک مع الذين أنعم الله عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن أولئک رفيقاً) (نساء/69) استدلال نموده است. سپس با استفاده از آيات طه/81، نحل/106، ممتحنه/1 و بقره/108 توضيح مي دهد که «صراط مستقيم» راه ميانه است که غلو و تقصير در آن نيست. (همان، /390)
ذيل آيه ي 208 سوره ي بقره (يا أيها الذي آمنوا ادخلوا في السلم کافة و لا تتبعوا خطوات الشيطان انه لکم عدو مبين) آياتي را در باب آداب معاشرت و برخورد انسان ها با يکديگر آورده و در ادامه نيز به آياتي پيرامون عفت استشهاد مي کند. (همان، 271/5-273) از اين نمونه ها در تفسير فراوان ديده مي شود.(7)
ب) تفسير قرآن با سنت
شکي نيست که مجموعه ي احکام شرعي و فروع آن تفصيل مبهماتي است که در قرآن به طورمجمل و به شکل عام يا مطلق آمده و همه رواياتي که از معصومين عليهم السلام صادر شده و نيز فعل و تقرير آنان که به منظور بيان ابعاد مختلف شريعت به ما رسيده، همه و همه، توضيح و تفسير کلياتي است که در قرآن کريم درباره احکام و اخلاق و آداب ذکر شده است. خداوند خطاب به پيامبرش مي فرمايد: (و أنزلنا اليک الذکر لتبين للناس ما نزل اليهم و لعلهم يتفکرون) (نحل/44). بنابراين وظيفه اساسي پيامبر(ص) تبيين مبهماتي است که در قرآن آمده است و از اين رو، همه ي بيانات پيامبر (ص) در زمينه ابعاد شريعت، تفسير قرآن به حساب مي آيد.
آيت الله معرفت (رحمه الله) نقش روايت را چنين مي داند:
«نقش روايت اين است که دست آدمي را مي گيرد و 1400 سال نزد عرب هاي مخاطب آيه بالا مي برد و ذهنيتي ايجاد مي کند همانند ذهنيتي که آنان داشتند،
فضايي ايجاد مي کند مانند همان فضايي که آنها داشتند، آدمي را آنجا مي نشاند و مي گويد به قرآن گوش بده، قرآن قشنگ حرف مي زند، هيچ ابهامي ندارد. از نظر او روايت فضايي ايجاد مي کند تا از نظر قرآن مطلب را دريافت کنيم.» (آفتاب معرفت، /26)
علامه معرفت (رحمه الله) معتقد است تمام قرآن توسط پيامبر اکرم (ص) و ائمه ي معصومين عليهم السلام تفسير شده است. (التفسير و المفسرون، 177/1) وي تفسير مأثور از پيامبر اکرم (ص) و ائمه معصوم عليهم السلام را حجت مي داند و البته در مقدمه ي تفسير به اين نکته تصريح نموده (التفسير الاثري الجامع، 98/1) و در تفسير نيز از روايات رسيده از اين بزرگواران فراوان بهره برده است.(8) در ذيل به چند نمونه اشاره مي کنيم:
درباره ي آيه ي شريفه ي (بسم الله الرحمن الرحيم) روايتي آمده که در آن ابوبکر خطيب در «الجامع» از امام باقر عليه السلام نقل نموده که فرمود: «رسول الله (ص) مي فرمايد: «بسم الله الرحمن الرحيم» آغازگر هر کتابي است.» همچنين در اين زمينه رواياتي از امام علي و امام صادق عليهما السلام بيان نموده است. (همان، /325-324)
ذيل آيه ي سوره ي بقره - ( و استعينوا بالصبر و الصلاة) - روايتي از امام علي عليه السلام آورده که مي فرمايد: «پيامبر اکرم (ص) فرمودند: صبر سه گونه است: صبر بر مصيبت، صبر بر طاعت و صبر بر معصيت.» (همان، 546/2)(9)
گاهي نيز روايات رسيده از ائمه عليهم السلام را به صورت مجزا ذيل آيات بيان مي کند. مثلاً بيان وجوه کفر را در گفتار ائمه عليهم السلام به طور مجزا آورده است. (همان، /127-129) و يا ذيل آيات 39-30 سوره ي بقره به ذکر رواياتي از ائمه عليهم السلام مبني بر اينکه زمين از حجت خالي نمي ماند، پرداخته است. (همان، /517)
ج) تفسير قرآن براساس سخنان صحابه
سخنان صحابه از منابع تفسيرآيت الله معرفت (رحمه الله) محسوب مي شود و او اين منبع را از نظر علمي و عملي معتبر مي داند.
ايشان درباره صحابه مي گويد:
«صحابه، کساني که در دامان رسالت پرورش يافته و زلال گواراي دانش را
بدون واسطه از منبع اصلي اش نوشيده بودند و در سايه ارشاد و راهنمايي مستقيم پيامبر اکرم (ص) درس دين آموخته بودند، بي ترديد معاني قرآن را بهتر از ديگران مي فهميدند و بيش از ديگران به نشانه هاي روشن معارف عالي آن راه مي يافتند.» (التفسير و المفسرون، 21/2)
ليکن در مقدمه ي تفسير، صحابه ي مشهور به تفسير را تنها چهار نفر دانسته: حضرت علي عليه السلام، (10)ابن مسعود، ابي بن کعب و ابن عباس و در سراسر تفسير از سخن آنها براي بيان مفهوم آيات بهره برده است. در اينجا به ذکر چند نمونه بسنده مي کنيم:
ابن مسعود در تفسير (اهدنا الصراط المستقيم) مي گويد: صراط مستقيم، کتاب خداست. (التفسير الاثري الجامع، 384/1) و ابي بن کعب آن را «ثبتنا» معنا کرده است. (همان، /382)
ذيل آيه ي 79 سوره بقره - (فويل للذين يکتبون الکتاب بأيديهم) - از ابن عباس آمده که «ويل» را شدت عذاب معنا کرده است. (همان، 320/3) و از ابن مسعود نقل شده که «ويل» وادي اي است که در جهنم که براي اهل آتش و دروغگويان قرار داده شده است. (همان)(11)
مفسر محترم غير از صحابي ياد شده، روايات تفسيري صحابه ديگر نظير جابر بن عبدالله انصاري، ابوسعيد خدري، (همان 319/3 و 387/5) ابوهريره، (همان، 403/1-404 و 367/2) عايشه، (همان، 405/1 و 304/4 و 308) ابوموسي اشعري، (همان، 372/2) عبدالله بن عمرو بن عاص، (همان، /371) عمر (همان، 70/4) و زيد بن ثابت (همان، 123/6) را نيز نقل کرده که البته همه ي آنها را قابل قبول ندانسته و نقد و بررسي نموده است. به عنوان نمونه، از جابر بن عبدالله انصاري در تفسير (اهدنا الصراط المستقيم) آورده که مي گويد: «صراط مستقيم، اسلام است که از آنچه بين آسمان و زمين است، وسيع تر و پهناورتر مي باشد.» (همان، 384/1 و 266/4 و 123/5)
د) تفسير قرآن بر مبناي گفته هاي تابعان
آيت الله معرفت (رحمه الله) درباره ي تابعان مي نويسد:
«بدون شک تابعان، به احاديث پيامبر (ص) و دانشمندان صحابه بيشتر دسترسي داشته اند و معاني آيات قرآن را بهتر مي فهميدند؛ به راحتي به حوادث و رخدادهايي که با نزول آيات ارتباط داشت يا مستقيماً سبب نزول پاره اي از آيات بود دسترسي داشتند؛ نعمتي که مفسران دوره هاي بعد از آن برخوردار نبودند.» (التفسير و المفسرون، 22/2)
گفته هاي تابعان و تابعان تابعان در تفسير ايشان فراوان ديده مي شود و حتي مي توان گفت بيشتر از اينکه از صحابه در اين تفسير نقل شده باشد، از تابعان نقل گرديده است. به طوري که در تفسير برخي آيات فقط سخنان تابعان و تبع تابعان آمده است.(12) به عنوان نمونه ذيل آيه ي 54 سوره ي بقره (و اذ قال موسي لقومه يا قوم انکم ظلمتم أنفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا الي بارئکم فاقتلوا انفسکم ذلکم خير لکم عند بارئکم فتاب عليکم انه هو التواب الرحيم)، از قتاده نقل مي کند که عقوبت گوساله پرستي، قتل مقرر گرديده؛ چرا که آنها مرتد شدند، در حالي که کافر مباح الدم است. (التفسير الاثري الجامع، 108/3)
البته بايد گفت تمام سخنان آنان مورد پذيرش آيت الله معرفت (رحمه الله) نيست؛ گاه برخي را پذيرفته و به عنوان تفسير آيه از آنها بهره برده است، گاه به موارد اشکال و وجود تناقض بين آنها اشاره نموده (همان، 108/3 و 70/4) و در بيشتر موارد سکوت کرده و فقط به نقل اکتفا نموده است.
پي نوشت ها :
*کارشناس ارشد علوم قرآن و حديث
منبع:نشريه پژوهش هاي قرآني ،شماره60-59ادامه دارد ...
/م