اصفهان شناسان بزرگ
نويسنده: آزاده حريري*
مقدمه
شهراصفهان از ديرباز با عناويني همچون نصف جهان،موزه هميشه زنده و دارالعلم، درميان شهرهاي کشورمان ازجايگاه ويژه اي برخوردار بوده است. نام اصفهان بي درنگ تصاويرزيبايي از گنبدهاي نيلگون، بازارهاي زيبا و پل هاي باشکوه را در ذهن ها زنده مي کند.اما با همه ي شهرتي که آثار تاريخي و فرهنگ اين ديار دارد،از پديدآورندگان و مرمتگران و پژوهشگراني که سعي درحفظ و تجلي هر چه بيشتر اين آثار داشته اند،کم تر نامي مطرح شده است.
دراين مقاله سعي شده است به معرفي مختصري از برخي مرمتگران،پژوهشگران و حاميان فرهنگ و هنر در اصفهان، پرداخته شود.
اصلي ترين بخش نوشته هاي «هولستر» يادداشت هاي قوم نگارانه ي او درباره ي اصفهان با نام «توصيف شهراصفهان»در سال 1881م./1260ه .ش.است. بخشي از اطلاعات تاريخي اين يادداشت ها،از منابع و سفرنامه ها،به ويژه سفرنامه هاي شاردن و تاورنيه استخراج شده اند و بخش قابل توجهي ازآن ها،نتيجه ي تحقيقات محلي و آمارگيري هاي دقيق اوست. به غيرازاين يادداشت ها،ارنست هولستر عکس هاي گران بهايي را ازاصفهان در دوره ي قاجار براي ما به يادگار گذاشته است.اين عکس ها بيانگر فرهنگ و سنت و معماري اصفهان درآن سال هاست.
نخستين باردرسال 1355 هجري شمسي، عکس هاي هولسترازاصفهان همراه با يادداشت هاي او درکتابي به نام «ايران در يکصدوسيزده سال پيش»چاپ شد و چند سال بعد؛جلد دوم اين کتاب با عنوان «هزار جلوه ي زندگي»به چاپ رسيد.
وي ازاستادان دوره هاي نخستين دانشکده ي معماري دانشگاه تهران هم بوده و در سال 1355 ه .ش.درهفتاد و چندسالگي بدرود زندگي گفت.
آندره گدارعلاوه برتاسيس سازمان هاي اداري،هيات هايي تشکيل داد که درتعمير ابنيه ي تاريخي و تکنيک هاي قديمي ساختمان ها تخصص داشتند و توسط اين هيات ها بود که مسجدجامع اصفهان،مسجد امام،مسجد شيخ لطف الله،و مدرسه ي چهارباغ دراصفهان و ابنيه ي باشکوه ديگري که درشرف انهدام بودند،تعمير شدند.
آندره گدار ضمن تعميرابنيه ي باستاني، اقدام به ساخت بناهاي نويني نيز کرده است.موزه ي ايران باستان در تهران و طرح و نقشه ي اساسي دانشگاه تهران و نظارت برساخت دانشگاه ازجمله ي اين اقدامات هستند. تاسيس دانشکده ي هنرهاي زيباي دانشگاه تهران نيزازکارهاي اوست. وي همچنين رياست دانشگاه مزبوررا عهده دار گرديد و درتربيت معماران ايراني که تا پيش ازآن درخارج کشورتحصيل مي کردند، سهمي بزرگ داشت.
نام برده تقريباً ازآغاز قرن چهاردهم شمسي با سفرهاي پي درپي خويش به سراسر ايران زمين،انواع و اقسام آثار خرد و کلان را مورد بررسي دقيق و مطالعه قرارداد و هرشي ء عتيقه و اثرهنري کهن را که در موزه هاي بزرگ جهان و يا در مجموعه هاي خصوصي يافت مي شد،شناسايي کرده و درباره ي آن ها به تحقيق پرداخت. گذشته ازاين ها،با برجسته ترين ايران شناسان،ازمعمار و باستان شناس گرفته تا مورخ و کارشناس هنرايران،پيوسته در تماس و همکاري بوده است.وي تاليفات و مقالات ارزشمندي نيز درباره ي معماري و هنرايراني به رشته ي تحرير درآورده است.
او سرانجام در سال 1969 ميلادي در سن 89 سالگي درشيراز بدرود حيات گفت و برحسب وصيتش پيکرش دراصفهان، نزديک پل خواجو به خاک سپرده شد.
-«هزار جلوه ي زندگي، تصويرهاي ارنست هولستر از عهد ناصري» ناشر مرکز اسناد و مدارک ميراث فرهنگي، چاپ اول 1382 .
- آرتوراپهام پوپ،«معماري ايراني پيروزي شکل و رنگ»ترجمه ي کرامت الله افسر،تهران 1356.
-ماکسيم سيرو،«راه هاي باستاني ناحيه ي اصفهان و بناهاي وابسته به آن»ترجمه ي مهدي مشايخي،تهران 1357.
نشريه دانش نما ،شماره 169-167
/ع
شهراصفهان از ديرباز با عناويني همچون نصف جهان،موزه هميشه زنده و دارالعلم، درميان شهرهاي کشورمان ازجايگاه ويژه اي برخوردار بوده است. نام اصفهان بي درنگ تصاويرزيبايي از گنبدهاي نيلگون، بازارهاي زيبا و پل هاي باشکوه را در ذهن ها زنده مي کند.اما با همه ي شهرتي که آثار تاريخي و فرهنگ اين ديار دارد،از پديدآورندگان و مرمتگران و پژوهشگراني که سعي درحفظ و تجلي هر چه بيشتر اين آثار داشته اند،کم تر نامي مطرح شده است.
دراين مقاله سعي شده است به معرفي مختصري از برخي مرمتگران،پژوهشگران و حاميان فرهنگ و هنر در اصفهان، پرداخته شود.
ارنست هولستر
زندگي نامه
خدمات فرهنگي
اصلي ترين بخش نوشته هاي «هولستر» يادداشت هاي قوم نگارانه ي او درباره ي اصفهان با نام «توصيف شهراصفهان»در سال 1881م./1260ه .ش.است. بخشي از اطلاعات تاريخي اين يادداشت ها،از منابع و سفرنامه ها،به ويژه سفرنامه هاي شاردن و تاورنيه استخراج شده اند و بخش قابل توجهي ازآن ها،نتيجه ي تحقيقات محلي و آمارگيري هاي دقيق اوست. به غيرازاين يادداشت ها،ارنست هولستر عکس هاي گران بهايي را ازاصفهان در دوره ي قاجار براي ما به يادگار گذاشته است.اين عکس ها بيانگر فرهنگ و سنت و معماري اصفهان درآن سال هاست.
نخستين باردرسال 1355 هجري شمسي، عکس هاي هولسترازاصفهان همراه با يادداشت هاي او درکتابي به نام «ايران در يکصدوسيزده سال پيش»چاپ شد و چند سال بعد؛جلد دوم اين کتاب با عنوان «هزار جلوه ي زندگي»به چاپ رسيد.
مهندس ماکسيم سيرو
وي ازاستادان دوره هاي نخستين دانشکده ي معماري دانشگاه تهران هم بوده و در سال 1355 ه .ش.درهفتاد و چندسالگي بدرود زندگي گفت.
آندره گدار
آندره گدارعلاوه برتاسيس سازمان هاي اداري،هيات هايي تشکيل داد که درتعمير ابنيه ي تاريخي و تکنيک هاي قديمي ساختمان ها تخصص داشتند و توسط اين هيات ها بود که مسجدجامع اصفهان،مسجد امام،مسجد شيخ لطف الله،و مدرسه ي چهارباغ دراصفهان و ابنيه ي باشکوه ديگري که درشرف انهدام بودند،تعمير شدند.
آندره گدار ضمن تعميرابنيه ي باستاني، اقدام به ساخت بناهاي نويني نيز کرده است.موزه ي ايران باستان در تهران و طرح و نقشه ي اساسي دانشگاه تهران و نظارت برساخت دانشگاه ازجمله ي اين اقدامات هستند. تاسيس دانشکده ي هنرهاي زيباي دانشگاه تهران نيزازکارهاي اوست. وي همچنين رياست دانشگاه مزبوررا عهده دار گرديد و درتربيت معماران ايراني که تا پيش ازآن درخارج کشورتحصيل مي کردند، سهمي بزرگ داشت.
ارتوراپهام پوپ
نام برده تقريباً ازآغاز قرن چهاردهم شمسي با سفرهاي پي درپي خويش به سراسر ايران زمين،انواع و اقسام آثار خرد و کلان را مورد بررسي دقيق و مطالعه قرارداد و هرشي ء عتيقه و اثرهنري کهن را که در موزه هاي بزرگ جهان و يا در مجموعه هاي خصوصي يافت مي شد،شناسايي کرده و درباره ي آن ها به تحقيق پرداخت. گذشته ازاين ها،با برجسته ترين ايران شناسان،ازمعمار و باستان شناس گرفته تا مورخ و کارشناس هنرايران،پيوسته در تماس و همکاري بوده است.وي تاليفات و مقالات ارزشمندي نيز درباره ي معماري و هنرايراني به رشته ي تحرير درآورده است.
او سرانجام در سال 1969 ميلادي در سن 89 سالگي درشيراز بدرود حيات گفت و برحسب وصيتش پيکرش دراصفهان، نزديک پل خواجو به خاک سپرده شد.
پي نوشت ها :
*دانشجوي رشته ي معماري در مقطع کارشناسي، دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان.
-«هزار جلوه ي زندگي، تصويرهاي ارنست هولستر از عهد ناصري» ناشر مرکز اسناد و مدارک ميراث فرهنگي، چاپ اول 1382 .
- آرتوراپهام پوپ،«معماري ايراني پيروزي شکل و رنگ»ترجمه ي کرامت الله افسر،تهران 1356.
-ماکسيم سيرو،«راه هاي باستاني ناحيه ي اصفهان و بناهاي وابسته به آن»ترجمه ي مهدي مشايخي،تهران 1357.
نشريه دانش نما ،شماره 169-167
/ع