عدالت كيفري از ديدگاه حمورابي(3)
نویسنده : دكتر محمد آشوري
بخش سوم: اقسام جرائم
الف _ جرائم عليه اموال
ماده 7 اگر كسي اموال نقره اي يا طلائي ، كنيز يا غلام يا گاو يا گوسفند يا هر چيز متعلقع به غير را از فرزند يا برده وي بدون حضور شاهد يا بدون تنظيم لوحه (سند ) خريداري كرده يا برهن يا وثيقه قبول كند چنين كسي را بنام يك دزد بايد كشت ماده 10 نيز بنوبه خود مقرر ميدارد: اگر مدعي خريد نتواند بفروشنده شهودي را كه معامله در حضور آنان انجام شده است معرفي نمايد و صاحب مال شهودي كه ماليكت وي را تايئد كنند نيز قضات حاضر كند و ادعاي وي ثابت شود، خريدار را بايد بنام دزد اعلام كرد و صاحب مال هم مال خود را تصاحب مي كند.
از مطالعه مجموع مواد مربوط به سرقت به اين نتيجه ميرسيم كه صيانت اموال در قانون حمورابي از اهميت خاصي برخوردار بوده و سارق نه تنها در دو مورد فوق الذكر بلكه در موارد ديگري از قبيل سرقت در منزلي كه در آن حريق رخ داده ( ماده 25 )، سرقت از منطل شاه يا معبد و يا اقدام به راه زني مستوجب مجازات اعدام بوده است.
تشريع قطع يد سارق: از بررسي مواد موجود قانون حمورابي مشاهده ميگردد كه مجازات قطع يد در بيش از دو مورد قوانين حورابي پيش بيني نشده است. مورد اول كه ارتباطي به بحث ماندارد ناظر به قطع انگشتان خالكوبي است كه بدون اجازه مالك خال يا علامتي را بريدن برده اي بنحوي كه مانع از فروش او شود خالكوبي نمايد ( ماده 222). مورد دوم، سرقت بذر يا محصول از طرف عامل در عقد مزارعه ميباشد. ماده 253 مقرر ميدارد: اگر كسي ملك مزروعي خود را با قرارداد به ديگري داده و بذر گاو و هم به زارع بدهد و او از بذر يا محصول بدست آمده بدزدد و مال مسروقه هم از يد او گرفته شود آنان (قضات) انگشتان دست او را ميبرند. بطوريكه ملاحظه ميگردد علاوه بر ساير ظرايط بايد مال مسروقه از يد زراع گرفته شود و بعبارت ديگر ماده مذكور ناظر به جرم سرقت مشهود است. لازم بيادآوري است كه سرقت وسائل كشاورزي در غير از صورت فوق كه در حقيقت بايد آنرا از مصاديق خيانت در امانت و نه سرقت دانست، مجازات كمتري داشته و سبب پرداخت ديه و نه قطع يد ميگردد. از آنجمله مي توان بماده 260 اشاره نمود كه به موجب آن اگر شخصي وسائل آبياري يا گاو اهني را بدزدد بايد سه (شاكل ) نقره ب صاحب آن بدهد.
2 _ خيانت در امانت، در قانون حمورابي، همانند بسياري از قوانين ديگر روزگاران گذشته فقط سرقت قابل مجازات بوده و خيانت در امانت جرم تلقي نميگرديده وامين در صورت تعدي و تفريط ناگزير به استرداد مال مورد امانت و يا مقداري بيش از آن بوده است خيانت در امانت همانند كلاهبرداري بعدها از سرقت منفك و بعنوان جرمي مستقل مورد توجه مقننين در قرون اخير قرار گرفته است . شرايط صحت عقد امانت و در نتيجه تحقق خيانت در امانت طبق قانون حمورابي بر حسب اينكه مال مورد امانت طلا يا نقره و يا شيء ديگري باشد متفاوت است. طلا و نقره نه تنها بايد در حضور شهودبه امين سپرده شود بلكه بايد طبق مندرجات ماده 122 نوشته اي هم در اين باب تنظيم گردد. در اين صورت هرگاه امين از استرداد مال مورد امانت استنكاف ورزد قضات وي را به دادرسي احضار و به دو برابر انچه كه دريافت كرده طبق ماده 124 محكوم مينمايند. در خصوص ساير اشياء كه به امانت گذاشته شود با توجه به عبارت ماده 123 به اين شرح اما اگر بدون حضور شهود چيزي به امانت گذاشته و نوشته اي هم نگرفته و گيرنده منكر شد صاحب ان نيازي به اخذ شاهد و سند هر دو نداشته يكي از اين دو دليل كافي بر صحت وقوع عقد تلقي ميگرديده است.
مسئوليت امين: امين در صورت تعدي و تفريط مسئول است.
1 _ تعدي :
از مطالعه مواد فوق و ساير مواد به اين نتيجه ميرسيم كه قانونگذار بين موارد مسئوليت امين بر حسب اينكه دچار تعدي و يا تفريط شده باشد قائل به تفكيك گرديده است. در صورت تعدي (اعم از خودداري از استرداد، يافروش) مسئوليت امين بيشتر از مورد تفريط ( غفلت و مسامحه) بوده و بر حسب مورد ممكن است به ترتيب به استرداد دو برابر ( ماده 124) ، پنج برابر ( ماده 112) و يا 10 برابر ( ماده 265) ارزش مال مورد امانت محكوم گردد؛ و حال آنكه در صورت تفريط معمولاص مقنن استرداد عوض و يا قيمت مال از دست رفته را كافي براي جبران خسارت ميداند. علاوه بر دو گانگي مسئوليت امين كه به آن اشاره كرديم حمورابي از يك جهت مهم ديگر نيز در همين زمينه با قوانين فعلي اختلاف دارد. توضيح انكه در مواردي كه ناكنون بررسي نموديم مال مورد امانت غالباً در خارج از منزل ( احشام براي تعليف طلا و نقره و يا شيء در سفر) به امين سپرده مي شده اند. حال هرگاه مال مورد امانت اعم از طلا يا نقره و غيره در خانه امين به او سپرده شوند و آن مال بسرقت رود امين بايد غرامت آن مال را به صاحبش داده و سپس به بيان ماده 125 خودش دزد را پيدا كرده و مال را از او پس بگيرد. بديهي است توسعه مسئوليت امين تا اين حدااحتمالاً به منظور جلوگيري از ادعا هاي نادرستي است كه ممكن بوده امين به منظور ، توجيه عدم امكان استرداد شيء مورد امانت به آن توسل جويد. عليهذا، مسئوليت امين بر حسب زمان،بكان و نوع مالي كه به امانت گذاشته ميشده، تعدي و يا تفريط امين ، در قانون حمورابي متفاوت است.
2 _ تفريط :
3 _ هتك حرمت منازل:
4 _ كم فروشي:
5 _ تحريك به فرار و اختفاء بردگان:
ب _ جرائم عليه اشخاص
2 _ جرم نسبت به اطفال. سن كبر در مود موجود در قانون حمورابي مشخص نگرديده وقانونگذار به مناسب از طفل يا (طفل صغير) سخن به ميان اورده و كلاً هم خود را مصروف اين مهم كرده كه نسبت به حيات طفل نهايت مراقبت را معمول و تجاوز به انرا با مجازاتهاي شديد كيفر دهد: اگر دايه ايكه طفلي براي شيردادن به او سپرده شده در نگهداري او كوتاهي كند و بر اثر تقصيرش طفل شرخوار فوت شود و دايه مذكور بدون رضايت ابوين طفل ديگري را جايگزين او كند به مجازات بريدن پستان محكوم ميگردد ( ماده 194) . ماده 14 ابتكار مهمي بكار برده و بچه دزدي را جرمي مستقل تلقي نموده و مجازات اعدام براي كسي كه فرزند صغير ديگري را بر بايد منظور كرده است.
3 _ مسئوليت كيفري پزشك. چنين بنظر ميرسد كه در بابل در عهد حمورابي ، برخلاف قرون وسطي در اروپا، پزشكان خود نيازمند به مشورت با ستارگان براي مداواي موفقيت آميز بيماران نمي ديدند.قانونگذار بابلي با توجه به اين امر پزشكان را شخصاً مسئول اعمال پزشكي و جراحي دانسته مجازاتهائي در صورت تخلف براي آنان منظور كرده است . پزشكي كه در معالجه بيمار تسامح كرده يا وسيله اي ناپاك براي عمل جراحي بكار بده و يا بر اثر درست انجام ندادن عمل جراحي موجب مرگ بيمار شود و يا بيمار بر اثر نيشتري كه به چشم او زده شده كور شود، قضات پس از محاكمه، بدستور ماده 218 حكم به قطع انگشتان چنين پزشكي صادر مي نمايند.
در اينجا تفاوتي در مجازات قابل اعمال به پزشك اعم از اينكه مريض متعلق به طبقه عملو يا مسكينو باشد وجود ندارد و در هر دو مورد پزشك به مجازات واحدي ميرسد كه فوقاً به آن اشاره گرديد. بر عكس در مورد برده اي كه اقدام يا مسامحه پزشك منجر به كور شدن و يا فوت او گردد مجازات متفاوت و خفيفتر است. در صورت كورش دن برده نصف قيمت او و در مورد فوت وي مثل آن برده طبق مندرجات مواد 219 و 220 از طرف پزشك بصاحب برده مسترد ميگردد.
4 _ ايراد ضرب نسبت به پدر. فرزند گستاخي كه رعايت احترام پدر را ننموده و با او درگير شده و پدرش را كتك بزند، بدستور صادره 195، قضات بايد حكم به قطع انگشتان چنين پسري صادر نمايند.
ج _ جرائم عليه حيثيت افراد
دخالت قضات براي رسيدگي به صحت و سقم اتهام وارده ضروري و مجازات پيش بيني شده بر حسب مورد شامل اعدام، داغ كردن پيشاني و غيره بوده است. طبق ماده 127 مجازات داغ كردن پيشاني به كسي اعمال شده كه راهبه و يا زن مرد ديگري را به زنا متهم كرده از عهده اثبات آن بر نيايد.
د _ اعمال خلاف مصالح خانواده
2 _ ترك انفاق _ پرداخت نفقه زن و اولاد بعهده شوهر است ( ماده 137 ). امريكه با توجه به قوانين حاكم بر جوامع پدر شاهي ان روزگار از مسلمانان است. معهذا ، مردي كه زن خود را رها كرده و شهر و ديار خود را ترك نمايد، اگر چه قابل مجازات نيست و ليكن زنشحق دارد كه منزل او را ترك كرده به خانه ديگري برود و چنين مردي پس از مراجعت ادعائي بر زن خود نخواهد داشت و عمل زن در اختيار همسر ديگر زنا تلقي نشده نامبرده مستوجب كيفر نيست ( ماده 136).
هـ _ جرائم عفافي
يكم _ رابطه مرد با دخترش _ بنظر ميرسد ماده 154 با بكار بردن رابطه نامشروع هر گونه رابطه با دختر را خلاف نظم اجتماعي دانسته و همانطوريكه قبلاً اشاره كرديم انرا مستوجب اقدام تاميني از نوع تبعيد پدر از شهر دانسته است.
دوم _ رابطه با عروس _ چنين رابطه اي مستوجب مجازاتي شديد تر از رابطه پدر با دختر است. معهذا قانونگذار در مواد 155 و 156 قائل به تفكيك شده مقرر ميدارد كه هرگاه مردي وارد بستر عروس شده با او هم بستر شود در صورتيكه عروس مذكور هنوز با پسر آن مرد ( شوهر خود ) هم بستر نشده باشد پدر بايد نصف (مانا) نقره به عروس خود داده و از ماده 156 چنين استنباط ميگردد كه چنين دختري حق هم خوابگي با مرد خود را نداشته و بايد به خانه پدر خويش برگردد. در صورت دوم يعني در صورتيكه پسر مرد قبلاً با عروسش هم بستر شده و سپس پدر با چنين زني بياميزد قانونگذار در ماده 155 مجازات غرق كردن در آب را براي پدر منظور كرده است.
سوم _ رابطه زن پدر _ اگر رابطه پسر با زن پدرش پس از فوت پدر و در حدود خول در بستر باشد هرگاه زن مذكور براي پدرش فرزنداني اورده باشد به استناد ماده 158 به اخراج چنين پسري از خانه پدر براي هميشه اكتفا ميگردد. از ماده مذكور چنين استنباط مي شود كه در اين مورد پسر به بستر زني وارد شده كه اگر چه منكوحه پدر او بوده وليكن مادر خود او نبوده است. چه، در صورت هم بستر شدن پسر با مادر خود پس از مرگ پدر، به استناد ماده 157 قضات ناگزير از صدور حكم مبني بر سوزاندن هر دوي آنها در آتش ميباشند. 2 _ هتك ناموس به عنف _ تنظيم قباله نكاح براي اينكه زني زوجه قانوني مردي تلقي گردد از ضروريات است. لذا در صورتيكه بدون تنظيم عقدنامه ( بديهي است بصورت ابتدائي آن) شخصي به عنف به زني تجاوز نمايد مجازات اعدام براي او منظور شده است. ماده 130 براي اين امر چهار شرط ذكر نموده است : 1 _ زن بايد نامزد ديگر باشد . 2 _ ر خانه پدر خود زندگي نمايد . 3 _ مرد به او عنفاً تجاوز كرده و يا به عنف وارد بستر وي گردد. 4 _ و بالاخره هر دوي آنها در حال جرم مشهود دستگير شوند مجازات چنين مردي اعدام است و زن از مجازات معاف ميگردد.
3 _ رابطه زن شوره دار با مرد اجنبي. نهاد متعه در كنار ازدواج رسمي در قانون حمورابي شناخته شده است( ماده 137). ازدواج رسمي بطوريكه قبلاً نيز اشاره شد از عقود تشريفاتي و نيازمند به قباله نكاح است. در مورد تشريفاتي بودن متعع نص صريحي وجود ندارد و ظاهراً تابع عرف وعادت و رسوم متداول در آن زمان بوده است. در هر صورت پس از انعقاد نكاح زن مكلف به شوهر خود مجازات وي به استناد ماده 133 غرق كردن در آب است. نظر به اينكه خيانت به شوهر ممكن است ناشي از عدم توجه وي به زن خود باشد قانونگذار به يك نكته اخلاقي فوق العاده مهم توجه كرده در ماده 142 زني را كه از شوهر خود كراهت داشته و يا بيجهت مورد بيمهري نامبرده قرر گرفته باشد مجاز در مراجعه به قضات دانسته تا آنان در صورتيكه ادعاي او را وارد دانستند اجازه دهند كه جهيزيه خود را برداشته و به خانه پدر خويش مراجعت كند. بديهي است كه امكان رسيدگي به درخوئاست زن به شرح فوق از بسياري از اعمال وي منجمله بدرفتاري و تحقير نسبت به شوهر و احيانا خيانت وي جلوگيري ميكرده است.
در هر صورت زناي با زن شوهردار اعم از اينكه مرد متاهل باشد يا نباشد جرم و زاني و زانيه هر دو به مجازات ميرسند. ماده 129 ناظر به جرم مذكور عينا نقل ميگردد. اگر زن شوهرداري با مرد اجنبي دريسك بستر ديده شود دست و پاي هر دوي آنها را بسته و در آب مي اندازد. مگر اينكه شوهر زن خود را بخشيده و پادشاه مرد را مورد عفو قرار دهد.
و _ توقيف غير قانوني
بنابراين، براي طلبكاري كه حتي در صورت دست يابي به اموال مديون حق برداشا از آنرا نداشته چاره اي جز توقيف خود مديون، براي مجبور كردن او به پرداخت دين، باقي نمي مانده است. همچنين موردي را كه شخصي از ديگري پولي قرض كرده و زن يا پسر يا دختر خود را براي خدمت براي مدت سه سال به طلبكاران بدهد نبايد از موارد جرائم بر ضد آزادي اشخاص تلقي نمود. معذلك شكنجه مديوني كه از طرف دائن توقيف شده و يا غفلت در نگهداري او جائز نبوده و در صورت فوت بدهكار بر اثر شكنجه، يا غفلت در نگهداري ، به استناد مقررات ماده 116 اگر متوفي پسر دادخواه باشد قضات بايد حكم به اعدام پسر دائن و اگر برده او باشد حكم به پرداخت يك سوم ( مانا) نقره به نفع صاحب وي صادر كنند و طلب چنين دائني منتفي ميگردد. صرف نظر از موارد فوق فوق الذكر هر گونه سلب آزادي از افراد جرم تلقي شده و توقيف كننده بايد در ازاء هر روز توقيف مبلغي بعنوان ديه به شخص مذكور بپردازد . ماده 114 چنين حكمي را نسبت به كسي كه ديگري را بدون اينكه از او گندم يا پولي طلبكار باشد توقيف نمايد به شرح زير بيان مينمايد:
اگر كسي ديگري را بدون اينكه گندم يا پولي از او طلبكار باشد زنداني كند در ازاء هر روز توقيف بايد يك سوم ( مانا) نقره به او بدهد. عليهذا در بابل آن زمان سلب آزادي از غير مديون جرم و موجب پرداخت ديه مي گرديده است.
بديهي است كه تجويز توقيف مديون به شرح فوق، در چهار هزار سال پيش نبايد موجبات شگفتي مارا فراهم سازد به خصوص وقتيكه ملاحظه ميگردد تا قبل از سال 1352 عليرغم قاعده المفلس في امن الله بازداشت مديون بدرخواست دائن طي شرايطي در ايران مجاز و معمول بوده است .
ز _ جرائم عليه مصالح عمومي
توطئه عليه پادشاه قابل كيفر و ظاهرا امكان تحقق توطئه در برخي از اماكن عمومي از قبيل ميخانه بيشتر بوده و بهمين مناسبت نيز ماده 109 زن مي فروشي كه مخالفين شاه را كه براي انجام توطئه در خانه او جمع شده به حاكم شهر معرفي و تسليم نكند مستوجب مجازات اعدام ميداند.
2 _ اخذ رشوه از طرف نظاميان. مجازات حاكم يا ماموري كه با اخذ رشوه شخصي را بجاي سربازي فراري و يا بجاي كسي كه در خدمت ارتش پادشاه است بگمارد طبق ماده 33 اعدام است.
3 _ شهادت دروغ. شهادت دروغ قويا مورد تقبيح قانونگذار قرار گرفته و از مطالعه مواد مربوطه چنين استنباط ميگردد كه مقنن بين مورديكه شهادت دروغ منجر به اعدام شخص بيگناه گردد از يكسو و اخذ رشوه از طرف كسي كه شهادت دروغ داده و يا عدم اخذ آن از سوي ديگر قائل به تفكيك گرديده است: حكم دو مورد زير در قانون روشن است و نسبت به اقدام قضات در ساير در امري موارد اطلاعي در دست نيست. اين دو مرود عبارتند از 1 _ شهادت دروغ در امري ه مربوط به حيات فرد ديگري است در اين صورت طبق ماده 3 شخصي كه بر اثر شهادت دروغ او ديگري را عدام كرده اند بايد كشته شود.
2 _ اگر شاهد بر اثر اخذ رشوه به اداء شهادت دروغ مبادرت ورزد در اين صورت ، طبق ماده 4 بايد عين مجازاتي را كه بر اثر شهادت او بر شخص بيگناه اعمال شده برخود او روا دارندو همانگونه كه اشاره شد حكم مورديكه شاهد بدون اخذ رشوه به شهادت دروغ مبادرت ورزد و يا شهادت دروغ او منجر به اعدام متهم نشود معلوم نيست.
بخش چهارم: آئين دادرسي كيفري
الف _ منع انتقام خصوصي
اگر شخصي راهبه يا زن مرد ديگري را متهم به عمل خلاف عفت كند و از عهده اثبات آن بر نيايد آنان (قضات) وي را به دادرسي احضار و پيشاني او را داغ مي كنند. عليهذا، متضرر از جرم و اولياء دم شخصاً حق گرفتن انتقام از مجرم را نداشته صلاحيت صدور حكم و اعمال كيفر از آن قضات و مداخله انان براي اعمال مجازات لازم بوده است.
ب _ اصل برائت
ج _ ادله اثبات دعوي
ارزش سند در قانون حمورابي _ در بعضي موارد در قانون حمورابي ارزش سند معادل شهادت شهود است و به راحتي مي تواند جايگزين آن گردد. ماده 123 در مورد خيانت در امانت مقرر ميدارد كه اگر بدون حضور شهود چيزي به امانت گذاشته و نوشته اي هم نگرفته... معذلك در تمام موارد چنين نبوده و همانطوريكه ملاحظه شد در صورتيكه مال مورد امانت طلا و يا نقره باشد به موجب ماده 122 نه تنها سپردن مال بايد در حضور شهود صورت گيرد بلكه علاوه بر آن نوشته اي نيز بايد در اين باب تنظيم شود تا صاحب طلا و نقره بتواند در صورت عدم استرداد عليه امين اقامه دعوا نمايد.
د _ قضاوت الهي يا اوردالي (ordalie)
مورد دوم عبارت از جرم مندرج در ماده 2 است كه اوردالي در حقيقت بعوان وسيله اي در جهت مبارزه با جادوگري بكار ميرفته است به موجب اين ماده هراه شخصي ديگري را متهم به جادوگري نمايد وليكن قادر به اثبات آن نباشد متهم بايد در داخل رودخانه غوطه ور شود (ورسرد). اگر رودخانه بيگناهي او را غرق كرد خانه او از آن كسي است كه او را متهم نموده و اگر رودخانه بيگناهي او را نشان داد اتهام زننده بايد كشته شود و خشص بيگناه مي تواند خانه و اموال كسي كه او را متهم نموده ضبط نمايد.
هـ _ اعتبار قضيه بها
و _ جرائم قابل گذشت
با اينهمه ، در يك مورد مقنن رضايت زيان ديده از جرم را در سرنوشت مجرم موثر دانسته و آن جرم موضوع ماده 29 در مورد زناي محصنه است. به موجب اين ماده هرگاه مردي زن خود را با مرد اجنبي در يك فراش ببيند بايد دست و پاي زن و مرد اجنبي را بسته هر دوي انها را به رودخانه اندازند. معهذا، در صورت گذشت شوهر و عفو پادشاه زن و مرد هر دو، همانطوريكه قبلاً نيز به آن اشاره كرديم، از مجازات معاف ميشوند.
منبع:www.lawnet.ir
/ن