گفتگو با دکتر محمدرضا حدادي، عضو مرکز ملي مطالعات اعتياد
تصور بيشتر افراد جامعه درباره اعتياد اين است که مصرف مواد مخدر پديدهاي مردانه است و اعتقاد بر اين است که زنها کمتر از مردها به اعتياد روي ميآورند، به خصوص در کشور ما حتي سيگار کشيدن زنان و دختران، تعجب اطرافيان را برميانگيزد. هرچند آمار دقيقي از ميزان جمعيت زنان معتاد در کشور وجود ندارد اما براساس برخي از پژوهشها، 6/9 درصد از معتادان کشور را زنان تشکيل ميدهند. وزارت بهداشت نيز در آمار خود درباره زنان معتاد از رقم يک زن معتاد به ازاي هشت مرد معتاد گزارش ميدهد. اين در حالي است که بسياري از زنان و دختران معتاد به دليل برچسبهايي که به خانمهاي معتاد در جامعه ايراني زده ميشود، کمتر به مراکز ترک اعتياد مراجعه ميکنند. به همين دليل، اعتياد در زنان و دختران پنهان ميماند و بخش قابلتوجهي از جمعيت زنان معتاد کشور در آمار گنجانده نميشوند. به اين بهانه گفتگويي با دکتر محمدرضا حدادي، عضو مرکز ملي مطالعات اعتياد انجام دادهايم که ميخوانيد.
آقاي دکتر، آيا زنان معتاد آسيبپذيرتر از مردان معتاد هستند؟
به نظر ميرسد همينطور باشد زيرا مصرف مواد در زنان اغلب با آسيبهاي اجتماعي مانند فرار از خانه، خشونت، روابط ناسالم و ... توأم است. از سوي ديگر، وقتي زني گرفتار اعتياد ميشود، تنها او گرفتار پيامدهاي فردي و اجتماعي نشده است بلکه مصرف مواد در زنان، خانواده آنها را نيز تحت تاثير قرار ميدهد. نه تنها در فرهنگ ايراني بلکه در بيشتر فرهنگهاي دنيا به زنان معتاد به چشم افراد بيبند و بار و بيعفت مينگرند. پس کمترين عارضه اجتماعي اعتياد در زنان، متلاشي شدن خانواده است. حتي آمارهاي جهاني نشان ميدهد که اعتياد در زنان، عوارض خطرناکتري نسبت به مردان ايجاد ميکند.
چطور؟
به طور مثال، فاصله زماني اولين تجربه مصرف تا تزريق مواد در زنان به طور متوسط دو سال طول ميکشد، در حالي که اين زمان در مردان حدود هشت سال است و با اين حساب، زنان شش سال زودتر از مردان به ورطه وابستگي شديد که درمان آن سختتر و عوارض جسمي، رواني و اجتماعي آن به مراتب بيشتر است، کشيده ميشوند. مرگ در اثر مصرف مواد، خودکشي و رابطه جنسي پرخطر، احتمال ابتلا به ايدز و ساير بيماريهاي اين چنيني را افزايش ميدهد. از طرفي، به دليل برخي از نگرشهاي اجتماعي منفي، اعتياد زنان بيشتر موضوعي غيراخلاقي تلقي ميشود تا يک بيماري. به همين دليل است که بسياري از زنان معتاد يا به مراکز ترک اعتياد مراجعه نميکنند و يا خيلي دير مراجعه ميکنند که در اين صورت، برگرداندن آنها به جامعه و شرايط طبيعي زندگي بسيار زمانبر و مشکل است.
علاوه بر طرز نگرش و تفکرات جامعه نسبت به اعتياد زنان، آيا عوامل ديگري در ترک اعتياد و بازگشت به جامعه موثرند؟
ارتباط با دوستان و به خصوص همسران معتاد و ممانعت آنها در ترک اعتياد زنان، مسووليتهاي زندگي، مشکلات مالي در درمان اعتياد، تفکيک نکردن برنامههاي درماني با توجه به جنسيت و تمرکز درمانبر مردان و کمبود مراکز استاندارد بازپروري در زنان معتاد از جمله عواملي هستند که در بازگرداندن يک زن معتاد به جامعه وقفه ايجاد ميکنند. اعتياد در خانمها اغلب با عوارض و آثار جانبي بيشتري همراه است و خانمي که به سمت مواد مخدر گرايش پيدا ميکند، از نظر روحي، رواني و خلقي دچار مشکل است و البته خانمهايي که مواد محرک استفاده ميکنند با زناني که مواد مخدر افيوني استعمال ميکنند، بسيار متفاوتاند و بنا به نوع ماده، سن، ميزان و طول دوره مصرف، بازگشت به شرايط عادي و عاري از اعتياد متفاوت است.
چند درصد از مراجعهکنندگان به مراکز درماني را زنان تشکيل ميدهند؟
همانطور که گفتم، بنا به نگرش منفي و انگ اجتماعي ناشي از اعتياد درباره زن معتاد، بسياري از اين خانمها براي ترک به مراکز مراجعه نميکنند و شايد بتوان گفت تنها 6 درصد از مراجعهکنندگان به مراکز درماني زن هستند و ذکر اين نکته هم ضروري است که 54 درصد زنان معتاد به وسيله همسران خود، 28 درصد به وسيله دوستان، 6 درصد به وسيله والدين و 10 درصد بر اثر عوامل اجتماعي دچار اعتياد ميشوند. به همين دليل است که توجه به زنان داراي همسر معتاد، اطلاع از اعتياد آنها و ترغيب براي مراجعه به مراکز درماني ترک اعتياد بسيار اهميت دارد.
چه اقدامات موثري در خصوص اعتياد زنان و بازگشت سريعتر آنها به يک زندگي طبيعي عاري از اعتياد ميتوان انجام داد؟
فرهنگسازي و تغيير نگرش افراد جامعه نسبت به اعتياد زنان و دختران، از جمله اقدامات مهم است. مردم بايد بپذيرند که اعتياد زنان درمانپذير است. شفافسازي و اطلاعرساني صحيح، بررسي همهجانبه وضعيت اعتياد در زنان کشور و عوامل مرتبط و موثر بر آن نيز در اين ميان، اهميت ويژهاي دارد.
آيا درمان اعتياد در خانمها با آقايان متفاوت است؟
اگر خانمها به مراکز درماني مراجعه کنند و از اقدامات استاندارد و مطلوب درماني بهره بگيرند، بنا به دلايل گوناگون اغلب پاسخ درماني بهتري ميگيرند اما براساس شرايط اين موضوع متغير است. براي مثال، خانمهايي که ميزان آسيبهاي اجتماعي و خانوادگي در آنها بيشتر است، اغلب شرايط غيرقابل برگشت و سختتري دارند. اما در مجموع، خانمها در درمان بهتر نتيجه ميگيرند زيرا در اجراي توصيههاي درماني مصممتر هستند. اما درباره روشهاي درماني بايد گفت که تفاوت چنداني ندارد و همه درمانهاي اعتياد اعم از دارويي و غيردارويي درباره خانمها و آقايان يکسان است. افسردگي، اضطراب، سرخوردگي از اجتماع و ساير اختلالات روانپزشکي ناشي از اعتياد نيز با استفاده از دارودرماني، رواندرماني و مشاورههاي گوناگون با روانشناسان و روانپزشکان درمان ميشود ولي گاهي انجام مشاوره بيشتر با مشاوران مربوطه و حتي جنس زن معتاد هم در ترک اعتياد، مفيد واقع ميشود.
آيا پس از ترک هم مشکلاتي براي فرد به وجود ميآيد؟
اگر ترک اعتياد در يک خانم مداوم باشد، اين فرد کمکم به زندگي عادي اجتماعي و خانوادگي خود برميگردد اما اگر شرايط محيطي، خانوادگي، اجتماعي و ... مساعد نباشد، امکان مصرف دوباره مواد مخدر و روانگردانها وجود دارد و اين جا است که سناريو به خط اول بازميگردد و اگر به جز فرد معتادي که به تازگي ترک کرده است بقيه افراد خانواده هم اعتياد داشته باشند، ماندگاري و تداوم اين ترک بسيار مشکل است و فرد بايد در دورهاي طولاني گاهي تا سه سال تحت نظر مراکز درماني قرار بگيرد.
آيا زنان معتاد پس از ترک بهطور کامل به شرايط طبيعي و مشابه روزهاي پيش از اعتياد خود بازميگردند؟
شرايط ايدهآل را نبايد شرايط پيش از اعتياد فرد تلقي کرد زيرا ميزان و نوع مصرف مواد مخدر بر زندگي فرد و سلامت جسمي و روحي او موثر بوده است، به طوري که بسياري از اين آثار از بين رفتني نيست اما اگر طول دوره درمان استاندارد و متناسب با شرايط فرد معتاد باشد، با قطع مصرف، گذشت زمان و تداوم عدم مصرف، بسياري از مشکلات مانند تهيه مواد، عوارض جسمي و رواني، مشکلات مالي و اخلاقي و ... از بين خواهد رفت اما هر چه مدت مصرف طولانيتر و ميزان مصرف بيشتر باشد، بازگشت به شرايط طبيعي به زمان بيشتري نياز دارد و گرفتن مشاورههاي مدون بعد از ترک اعتياد نيز در اين زمينه حايز اهميت است.
آيا درباره خانمهاي مجرد يا متأهل شرايط متفاوت است؟
بستگي به شرايط دارد. اگر همراهان بيمار چه همسر او و چه خانوادهها در ترک اعتياد نقش مثبتي داشته باشند و به اصطلاح مشوق فرد در ترک باشند، اين پاکي از اعتياد غيرقابل بازگشت خواهد بود. فراموش نکنيم که با قطع مواد مخدر فقط 50 درصد مشکلات حل شدني است و پس از قطع درمان فرد بايد در شرايطي قرار بگيرد که قادر به حل مشکلات معيشتي خود باشد و اين نيازمند توجه ويژه مسوولان مربوطه و آگاهسازي مردم است.
منبع: http://www.salamat.com