هرچه ميخواهد دل تنگت نگو!
20 ويژگي يک انتقاد
1 استقبال از انتقاد: هر شغلي، انتقادهايي به همراه دارد. تفاوتي نميکند که شما رييسجمهور، معلم، بانکدار و يا مامور دولتي باشيد. کار شما به هر حال انتقاداتي در پي داشته و شما بايد با روحيهاي مثبت از انتقاد استقبال کرده و از آن در جهت بهبود کار خود استفاده کنيد. انتقاد تنها کلمهاي است که مفهوم ارزيابي را نيز در بردارد. بنابراين انتقاد يعني انتقال نتايج ارزيابي. در قدم اول برااي انتقادپذيري، عبارتي مثبت درباره انتقاد روي کارت بنويسيد و آن را در جايي قرار دهيد که در ديد شما باشد. هر بار که شما و ديگران آن را ببينيد موجب ميشود ديدگاه مثبت شما درباره انتقاد تقويت شود. جملاتي از قبيل «انتقاد اطلاعاتي است که موجب رشد من ميشود» يا «انتقاد مهارتها و دانش مورد نياز را به من آموزش ميدهد.» قدم دوم، کمي مشکل اما بسيار باارزشتر است. شما بايد از ديگران بخواهيد از شما انتقاد کنند. صادقانه از آنان بپرسيد که به نظر آنان شما چگونه ميتوانيد کارهايتان را بهتر انجام دهيد.
2 بهطور استراتژيک انتقاد کنيد: پيش از اينکه انتقاد کنيد، اين سوالات را از خود بپرسيد: «بهطور دقيق چه چيز را ميخواهم بيان کنم؟ چه چيز را ميخواهم تغيير دهم؟ انگيزه ومحرک من براي بيان اين انتقاد چيست؟ چه راه حلها و اهداف خاصي را ميتوانم ارايه کنم؟ درباره موقعيتهاي غيرقابل پيشبيني که نياز به عکسالعملهاي فوري دارد، چه بايد کرد؟» پيش از انتقاد کردن از زير دست يا همکار، اين سوال استراتژيک را ازخود بپرسيد: «چگونه اين اطلاعات را مطرح کنم که او پذيراي آنها باشد؟»
3 بهبودگرا باشيد: دو روش براي انتقاد بهبودگرا: اول، شما نوک پيکان انتقاد را متوجه آينده کنيد. به جاي اينکه به کارآموز خود بگوييد: «در ارايه دادهها عملکرد ضعيفي داشتي»، بگوييد: «دفعه بعد براي نمايش اطلاعات از اورهد استفاده کن». روش دوم: پيامي دهيد که موجب تقويت اعتماد به نفس او شود، «اطمينان دارم که موفق ميشوي». با اين ذهنيت، کارآموز به جاي اينکه از عملکرد گذشته خود دفاع کند، با تمام انرژي براي بهبود عملکرد آتي خويش تلاش ميکند و ماهيت انتقاد به جاي سرکوبگرا، بهبودگرا ميشود.
4 حفظ خودباوري: چگونه ميتوانيد هنگام انتقاد از فردي، مراقب احساس خود باوري او نيز باشيد؟ نخست، «از کلمات و انتقادات سرزنشآميز استفاده نکنيد، که بدون شک تحقيرآميز تلقي خواهد شد و امکان کمي براي درک مثبت آن باقي ميماند. دوم اينکه با حفظ خودباوري فرد، ميتوانيد از شخصيت او دفاع کنيد. بهجاي استفاده از عبارتهاي «درست/غلط/ امکان ندارد» عباراتي مانند، «شايد شما از اين مطلب اطلاع نداشتيد» (حتي اگر فکر ميکنيد که اطلاع داشته است)، استفاده کنيد. تصور او از شما به عنوان مرجعي قابل اطمينان که نظريات وي شايسته توجه و دقت است، تغيير پيدا ميکند. با اين روش او از انتقادات بعدي با آغوشي باز استقبال ميکند.
5 کلمات صحيح انتخاب کنيد: در درجه اول اطمينان حاصل کنيد آنچه را ميگوييد، همان چيزي است که در ذهن داريد. در بسياري از مواقع، تغيير جزيي کلمات، موجب تفاوتهاي بزرگي ميشود. اگر هنگام انتقاد بگوييد: «کار شما زير استانداردهاي ماست»، بهطور قطع موجب بيدار شدن حس دفاعي او ميشود. در حالي که اگر بگوييد: «کار شما فقط کمي با استانداردهاي ما تفاوت دارد» اين حالت را به وجود نميآورد. به جاي «هرگز يا هميشه»، پيشنهاد ميشود «گاهي اوقات» استفاده شود. کلمه ديگري که نتايج مخرب در پي دارد، عبارت « بايد» است. کلمه «ميتواني» را آزمايش کنيد.
6 انتقادات خود را نقد کنيد: فقط به دليل اينکه انتقاد، اطلاعات با ارزش را در اختيار شمار قرار ميدهد و با استفاده از آنها ميتوانيد خود و کار خويش را بهبود بخشيد، نميتوانيد هر انتقادي را که به شما وارد ميشود به کار ببنديد. از سوي ديگر، فقط چون يک انتقاد خاص، احساسات شما را خدشهدار ساخته است، دليل نميشود که شما به سرعت هر انتقادي را ناديده بگيريد. به هر حال اگر درباره انتقاد درست فکر کنيد، انتقاد ميتواند براي شمار بسيار مفيد واقع شود. بنابراين براي دستيابي به نقدي سازنده درباره انتقاد، شايسته است ويژهگيهاي زير را در نظر داشت:
• بايد به ياد داشته باشيد که اهميت انتقاد همواره ثابت نيست بلکه با توجه به نياز شما و نياز ديگران و محيطي که انتقاد در آن ارايه شده است، تغيير ميکند.
• به ياد داشته باشيد که علاقه شما نسبت به فردي، نشانه صلاحيت او براي انتقاد از کار شما و همچنين احساسات منفي شما نسبت به يک مشتري يا همکار، دليل مناسبي براي ناديده گرفتن گفتههاي آنان تلقي نميشود.
• پاسخ دادن به جملاتي که متأثر از جو احساسي است، فقط وضعيت را وخيمتر ميکنند.
7 مخاطب خود را در فرآيند انتقاد شرکت دهيد: شرکت دادن مخاطب در فرآيند انتقاد با ارتباط متقابل و با روشي مثبت، يک همافزايي به دنبال دارد. براي مثال، ممکن است شما به جاي صدور دستوراتي مبني بر انجام دادن يا ندادن کار، با دستيار خود در حل موقعيت مورد انتقاد، همکاري کنيد. با استفاده از تکنيک پيشبيني و بهکار بردن جملاتي مانند «اين نظر من است. البته ميدانم که ممکن است نظر شما متفاوت باشد، خوب مسالهاي نيست و شايد هم موافق باشيد»، او را در انجام تغييرات کمک کنيد.
8 بدون (هيچ و اما)، شايستگيها را متذکر شويد: انتقاد يعني ارزشيابي شايستگيها و بيکفايتي. با بکار بردن کلمه «اما» در ابتداي سخن، تاثير عبارت مثبت را از بين خواهيد برد. در حالي که کلمه «اما» تاثير منفي بر پيام پيش از خود ميگذارد، حرف «و» تاثير مثبت به دنبال خواهد داشت. مخاطب شما به جاي اينکه فکر کند: «من شکست خوردهام» به خود ميگويد: «نکات مثبت فراواني در کار من وجود دارد و اگر برخي چيزها را هم درست کنم، عملکرد من بهتر خواهد شد». گرچه استفاده از حرف «و» به جاي «اما» تغيير کوچکي به نظر ميرسد ولي تاثيرات آن در درازمدت، پر قدرت است.
9 به آنها بگوييد که چه چيز ميخواهيد: با ارايه انتقادي روشن، ميتوانيد مخاطب خود را در اصلاح رفتار و شيوه عملکرد کمک کنيد. اين توصيه ميتواند براي مخاطب، پيام مشخص و روشني داشته باشد: «اگر لغو جلساتت را به دقايقي قبل از شروع جلسه موکول نکني و سهم خود را در کار به موقع انجام دهي و درباره تلاش ديگران مثبتتر قضاوت کني، ميتواني روابط خود را با همکارانت بهبود بخشي».
10 وقتشناس باشيد: چه زماني براي انتقاد مناسبتر است؟ آيا بهتر است در خلوت انتقاد کنيم يا در جمع؟ چهقدر بايد منتظر بمانيد تا زمان انتقاد فرا رسد؟ هيچگاه با عصبانيت از کسي انتقاد نکنيد زيرا ممکن است انتقاد شما تحتتاثير احساساتتان قرار گيرد. وقتي احساس شود پشت انتقاد مطرح شده محرکهاي احساسي و عصبانيت شديد وجود دارد، از درجه اعتبار ساقط شده و تاثير خود را از دست ميدهد. هيچگاه افرادي را که عصباني هستند مورد انتقاد قرار ندهيد. عصبانيت سبب تغييرات فيزيولوژيکي در مغز شده و در نتيجه از عقيده خود سرسختانه دفاع ميکند. از خود بپرسيد: «آيا حالا مناسبترين زمان براي انتقاد است؟ آيا ضروري است که الان انتقاد کنم؟ آيا او شرايط روحي مناسبي دارد؟» پاسخ اين پرسشها به شما کمک ميکند تا وقتشناس شويد.
11 از سوالات سقراطي استفاده کنيد: براي تشويق مخاطب به منظور يافتن جواب، از روش پرسيدن سوال استفاده ميشود. هنگاميکه افراد راهحلها را خودشان پيدا ميکنند، اعتماد به نفس آنها تقويت شده و احساس شايستگي و قدرت ميکنند. حُسن ديگر آن اين است که چون مخاطب، راهحل خود را اجرا ميکند احتمال اينکه اقدامات مورد نياز بعدي را نيز دنبال کند، افزايش مييابد.
12 وقتي کلمات کارساز نيستند: وقتي رفتار مورد انتقاد حتي با وجود انتقادهاي دايم تکرار ميشود، به جاي آنکه چيزي بگوييد، کاري انجام دهيد:
• مشخص کردن انتقادهايي که به طور دايم بيان کردهايد.
• رفتاري را در پيش بگيريد که مخاطب را مجبور به تغيير کند.
• در اقداماتتان، استمرار داشته باشيد.
• اگر مشکل همچنان حل نشده باقي ماند، رفتار ديگري را به کار گيريد.
13 از انتقادهاي خود بهره ببريد: از انتقادات شتابزده دوري کنيد. از تجربيات گذشته به عنوان پايه و معيار استفاده کنيد. اگر توقع داريد که فروشندگان شما ميزان فروش را در سال آينده 30 درصد افزايش دهند، ولي تجربيات گذشته نشان ميدهد که بهترين ميزان افزايش فروش 20 درصد بوده است بنابراين شما انتقاد خود را بر اساس يک توقع غير معقول بنا کردهايد.
14 تصديق کنيد که انتقاد، امري ذهني است: اگر شخصي در جواب انتقاد شما گفت «اين عقيده شما است»، لطفا به نظر او احترام بگذاريد. حتي اگر بر واقعيتي عيني استوار باشد، اين ارزيابي ذهني شماست که مسوول قضاوت درباره اهميت يک روش يا رفتار خاص است. بهطور مثال، «کار تو بايد بهتر انجام شود» يا «تو به آن خوبي که بايد باشي نيستي» و... تمام اين انتقادها به عنوان واقعيت مطرح شده است، در حالي که آنها تنها قضاوت شما هستند. ممکن است ديگران درباره همان موضوعات، قضاوتهاي ديگري داشته باشند.
15 در انتقادهاي خود انگيزهاي قراردهيد: اگر در مخاطبان شما پس از انتقاد، تمايل به بهبود در کار ديده شود و ادامه يابد، احتمالا انگيزه کاملا مناسبي در بطن انتقاد شما وجود داشته است که مخاطب به جاي احساس اجبار، احساس تمايل نشان ميدهد.
16 از دنياي مخاطبان خود استفاده کنيد: استعاره به شما اجازه ميدهد از مسيري وارد دنياي مخاطب شويد که براي او معنيدار باشد. اگر مخاطب شما به ورزش علاقه دارد، از استعارهاي ورزشي استفاده کنيد.
17 پيگير باشيد، پيگير باشيد، پيگير باشيد: مهمترين فايده پيگيري اين است که مخاطب ميفهمد که شما واقعا قصد داريد به او کمک کنيد. او اطمينان مييابد هر انتقادي تلاش دو طرفه براي بهبود بوده و چشم انتظار انتقادات بعدي شما خواهد بود. به محض آنکه متوجه پيشرفتي شديد، بهطور مستقيم با فرد صحبت کنيد. قدرداني شما مانند محرکي مثبت عمل کرده و مخاطب را قادر ميسازد که بهتر از پيش عمل کند.
18 معيارهاي خود را براي انتقاد بشناسيد: انتقاد بيانگر منطق شما در ارزيابي است. مواردي که از نظر شما اهميت داشته، معيارها و استانداردهاي شما را مشخص ميکنند. گاهي اوقات بهتر است معيارهاي خود را نشان دهيد. براي مثال، ويراستاري مجبور بود براي اينکه هر بار با نويسندهاي جديد کار کند، نسخهاي از کتابي را که از ديدگاه خويش بيانگر شيوه درست نگارش کتاب مديريت بود، براي او ارسال و معيارش را به مخاطب خود نشان داده و نويسنده را از روش، سبک و سياق خود آگاه ساخت.
19 به خودتان گوش دهيد: در مورد آنچه به خود ميگوييد، نظارت کرده و ببيند آيا کمککننده هستند يا آسيب زننده. هر روز به مدت پنج دقيقه با آرامش نشسته و به گفتگوي دروني که در آن لحظه در ذهن شما جاري است، گوش فرا دهيد. اين تمرين را به مدت يک هفته ادامه دهيد. در موقعيتهاي بسياري، هنگام ورزش و جلسات اداري، روي افکار دروني و شنيدن گفتگوي دروني خود تمرکز کنيد. اگر شنيديد که به خود ميگوييد: «او ميخواهد مرا سرزنش کند»، اثر آن را با اين جمله، خنثي کنيد: «واقعا از کجا ميدانم؟ شايد او فقط ميخواهد به من بگويد چگونه کارم را بهتر انجام دهم». يک روش خوب براي تمرين: مسايل را براي خودت تشريح کن، به آنچه ميگويد گوش کن، ميتوانم از اين وضعيت چيزهايي ياد بگيريم، يک نفس عميق بکش و به عقب تکيه بزن.
20 خونسرد، آرام و متمرکز باشيد: اگر برانگيختگي شما کنترل شده نباشد، چالاکي ذهني خود را از دست ميدهيد. اگر مخاطب باشيد، نسبت به انتقاد، قفل و اگر منتقد باشيد، نسبت به ديدگاههاي خود، سر سخت شده و فکر ميکنيد حق با شماست. اولين راه: اگر انتقاد کننده هستيد، عصبانيتر و مضطربتر از آن هستيد که انتقاد کنيد. نفس عميق بکشيد تا خونسردي خود را حفظ کنيد. دومين روش، تمرينات آرام بخش است. تمريني آرام بخش انتخاب کنيد و آن را به مدت 10 روز تمرين کنيد.
منبع: http://www.salamat.com