حرف بزن، بغض مرا بازکن
5 تفاوت ارتباطي زنان و مردان؛ قابل توجه همسران
کريستين معلم دبستان بود. براي تدريس در کلاس درس و برخورد با دانشآموزان دچار مشکل شده بود و بسيار دوست داشت که از همفکري شوهرش استفاده کند. شوهرش به هيچوجه حوصله فکرکردن درباره اين مسايل را نداشت و تنها در مواردي کلي و غيرضروري به همسرش کمک ميکرد. اما اين چيزي نبود که خانمش ميخواست. زن احساس تنهايي ميکرد و با خود ميگفت: «براي شوهرم اهميتي ندارد که من چگونه احساساتي دارم! او فقط ميخواهد باري از روي دوش خودش بردارد.»
از سوي ديگر، شوهر گمان ميکرد بهترين راهنمايي را به همسرش کرده است ولي در اشتباه بود، چرا که به نظر ميرسيد خانم در تلاش براي يافتن يک ارتباط احساسي بوده است نه در صدد رفع مشکلاتش.
اين موضوع به وضوح تفاوت ميان صحبت کردن مردان و صحبتکردن زنان را آشکار ميکند. وقتي با زنان متاهل به گفتگو مينشينيم، بيشتر وقتها چنين عباراتي ميشنويم:
«شوهر من هيچوقت به آنچه ميگويم، گوش نميدهد او اغلب براي بحثهاي مطرحشده اهميتي قايل نيست. وقتي از او سوال ميکنم هميشه حالت دفاعي به خود ميگيرد و همه موضوعات مطرح شده را به بحث و جدل ميکشاند.»روانشناسان معتقدند که احساسات زنان و مردان از دو جنس متفاوت است و به همين دليل رابطه «زنان با زنان» و «مردان با مردان» بهطور کامل با هم تفاوت دارد.
5 تفاوت
1 سوالکردن: در مکالمات ميان زن و مرد، بيشتر سوالها را زنان ميپرسند. آنان سوال کردن را راهي براي ادامه گفتگو و مکالمه ميدانند در حالي که مردان سوال کردن را راهي براي دريافت اطلاعات بيشتر قلمداد ميکنند. بنابراين مردان کمتر دوست دارند سوالهاي شخصي را مطرح کنند. آنان فکر ميکنند «اگر همسرم قرار است چيزي به من بگويد، خواهد گفت» و زنان نيز فکر ميکنند «اگر من سوال نکنم، شوهرم فکر ميکند من بيتفاوت هستم» از نظر مردان پرسشهاي زياد نشاندهنده کنجکاوي است در حالي که از نظر زنان پرسشها بيانگر ارتباط قوي و صميمت طرفين است.
2 دلگرمکردن: اغلب زنان براي دلگرم کردن شوهران خود از علايمي استفاده ميکنند و يک مرد ممکن است اين علايم را به عنوان کلماتي که همسرش براي اعلام موافقت يا مخالفت بيان ميدارد، تلقي کند و شايد گاهي احساس ناراحتي کند، چرا که گمان ميکند همسرش براي ادامه مکالمه و گرمي و شور آن، از اين نوع کلمات استفاده ميکند و همينطور خانم احساس کند که چون همسرش از اين نوع کلمات استفاده نميکند، به او کمتوجه است.
3 استفاده از صحبتهاي غيرمرتبط: در ظاهر، مردان بيشتر از زنان حرفهاي بيربط را در ميان سخنان خود به کار ميبرند و زنان از اينگونه حرفها دلخور ميشوند و حتي ممکن است با سکوتي کوتاه اعتراضي نيز داشته باشند. گله و شکايت برخي از زنان را ميتوان به اين موضوع نسبت داد. آنان ميگويند در بيشتر مواقع، شوهران به صحبتهاي آنان توجهي ندارند در حالي که مردان آن را راهي براي گفتگو ميدانند.
4 ايجاد برتري در حس يکيشدن: براي اين منظور با کمي دقت متوجه ميشويم که الفاظي همچون «تو» و «ما» در ميان زنان بيشتر رواج دارد و اغلب آنها از لحن اقتداري مردان خود رنجور ميشوند و آن را دليلي بر اثبات حاکميت مردان ميدانند.
5 تصميمگيري: زنان مشکلات خود را با ديگر زنان آشنا در ميان ميگذارند و از تجربيات آنها استفاده ميکنند. مردان وقتي به حرفهاي همسرشان گوش ميدهند، سعي دارند به سرعت راهحلي براي مشکل بيابند در حالي که زنان موشکافي را ترجيح ميدهند و ميخواهند جزء به جزء مساله را حل کنند.
هميشه به ياد داشته باشيد که هيچ زوجي بهطور کامل مناسب هم نيستند و تفاوتهاي موجود در خلق و خو، اغلب علت اصلي جذب افراد به يکديگر در نگاه اول است. سپس ياد بگيريد که تفاوتهاي يکديگر را بپذيريد و از برخوردهاي سخت و خشن شريک زندگي خود چشمپوشي کنيد. فراموش نکنيد که تفاوتهاي شما ناشي از بيوفايي يا نداشتن اعتماد و احترام متقابل نيست. تفاوت، خود عامل کشش است، نه نشانهاي از ناپسندبودن. اگر از همين حالا بار معنايي واژگان و سبک و شيوه گفتگوي همسرمان را بشناسيم، ارتباطمان بسيار مطلوبتر خواهد شد.
5 نکته مهم
1 سعي کنيد زبان شريک زندگيتان را بهتر درک کنيد.
2 به هنگام گفتگو با طرف مقابل، ساکت و مبهوت نباشيد.
3 صحبتهاي همسرتان را قطع نکنيد.
4 از مطرحکردن پرسش و پاسخهاي نامناسب اجتناب کنيد.
5 از روشهاي عاطفي استفاده کنيد.
منبع: http://www.salamat.com