زندگي بالا و پايين و خوبي و بدي دارد اما قرار نيست هميشه يک روال داشته باشد. تغيير هم لازم دارد که گاهي خوشايند است و گاه ناخوشايند. پديده «قهر» و در کنار آن «آشتي»، در زندگي همه ما اتفاق افتاده است. بزرگ و کوچک و دختر و پسر هم ندارد. چيزي که در اين ميان اهميت دارد تکرار اين قضيه است. داشتن قهر و آشتي زياد در
زندگي بالا و پايين و خوبي و بدي دارد اما قرار نيست هميشه يک روال داشته باشد. تغيير هم لازم دارد که گاهي خوشايند است و گاه ناخوشايند. پديده «قهر» و در کنار آن «آشتي»، در زندگي همه ما اتفاق افتاده است. بزرگ و کوچک و دختر و پسر هم ندارد. چيزي که در اين ميان اهميت دارد تکرار اين قضيه است. داشتن قهر و آشتي زياد در روابط يک ضعف است. بهتر است بدانيد که يک رابطه چهطور و تحت چه شرايطي دوباره آغاز ميشود. قصههاي تکراري زندگي بايد جايي تمام شود. آن هم با مهارت احياي روابط خوبي که داشتهايم و گاه قطع روابطي که جز تنش و گرفتن انرژي منفعتي براي ما ندارد.
هر کسي براي قهر کردن هم دليل دارد و هم هدف. به همين دليل برقراري مجدد يک رابطه يا همان «آشتي» نيز بايد هم دليل داشته باشد و هم هدف. چرا ميخواهيد با دوستتان دوباره صحبت کنيد و در کنار هم باشيد؟ اگر به اين نتيجه رسيدهايد که به همفکري و حضور آن فرد در زندگيتان احتياج داريد، اول با خودتان کنار بياييد. به رابطهتان و به خصوص مشکلاتتان فکر کنيد. با خودتان روراست باشيد و در يک دادگاه شخصي، خودتان را محاکمه و به مشکلاتتان اعتراف کنيد. هيچ وقت يک نفر مقصر نيست.
رو راست باشيد
«مصطفي اقليما»، رييس انجمن مددکاران ايران، معتقد است که شرط اول اصلاح و شروع دوباره يک رابطه روراستي است: «هر کسي بايد با خودش خلوت کند و درباره رفتار خودش قضاوت کند. فقط رفتار خودش. اگر هر دو طرف ميخواهند که رابطه گذشته را دوباره آغاز کنند، بايد بدون تعارف گذشتهشان را مرور کنند. آن خلوتهاي تک نفره باعث ميشود که در مقابل صحبت هاي طرف مقابل خيلي گارد نگيريد. اعتراف به مشکلات نشانه ضعف نيست. نشانه عقل و کفايت است.» «منتکشي» نام اشتباهي است که ما براي اصلاح رابطههاي گذشتهمان گذاشتهايم و گاه آن قدر بار منفي مييابد که قدرتش بر داشتن دوستي صميمي ميچربد و همه چيز را خراب ميکند.
گذشته را فراموش کنيد
گاه اصلاح يک رابطه تحميل ميشود. در يک پروژه کاري امکان دارد با فردي همکار شويد که زماني دوستيتان صفت «صميمي» را هم داشته است. شما براي يک بازه زماني مشخص در کنار هم هستيد و تنها موضوع مشترک بين شما کار است. احتياجي نيست مشکلات گذشته را دوباره به ياد بياوريد و آنها را به روز کنيد. تنها موضوع مشترکي که براي حرف زدن داريد، کار است. در حالتي کاملا رسمي و اداري صحبت کنيد و تمامي گذشتهها را فراموش کنيد تا کينههاي قديمي مشکلاتي در کار شما ايجاد نکند. به همين دليل هدف شما از يک دوستي اهميت فراواني دارد؛ هميشه لازم نيست يک رابطه دوباره آغاز شود.
صحبت رو در رو
«چه نوع رابطههايي دوام مييابند؟» يا «چه طور از قهر مجدد جلوگيري کنيم؟» صحبت کردن مستقيم اين فايده را دارد که تمام خصوصياتي را که در رابطهتان، بنا به هر دليلي از جمله خجالت، از يکديگر پنهان کردهايد مستقيم بگوييد. اينکه از چه چيزي خوشتان ميآيد و چه موضوعات و کارهايي آزارتان ميدهد. شناخت کامل از يک انسان به سالها وقت و تخصص نياز دارد. حال که فرصتي پيش آمده که حرفهايي را که هميشه ناگفته گذاشتهايد، به يکديگر بگوييد بهتر است از علايقتان بيپرده صحبت کنيد. مواردي که شما را آزار ميدهد، به احتمال زياد همانهايي است که بر هم خوردن رابطه و قهر را در پي داشته است. وقتي رودررو درباره آن حرف بزنيد، ضريب تکرار آن را کاهش ميدهيد. اگر يک فرد يا رابطه آن قدر برايتان اهميت داشته که دوباره به سوي آن بازگشتهايد، بايد دقيق باشيد. انجام مجدد کارهايي که در گذشته باعث کدورت و آزار شدهاند يعني بيارزشي اين رابطه و دوستي عواملي است که سوءتفاهم ايجاد ميکند و به تبع آن دلخوري و کدورت.»
دو طرف اصلاحات
هر رابطهاي حداقل ميان دو نفر به وجود ميآيد و هر دو طرف بايد براي اصلاح آن تلاش کنند. تلاشهاي يکطرفه به طور حتم در آينده مشکلساز ميشود. وقتي يک نفر مدام احساس کند که اوست که از خودگذشتگي ميکند و از مواضعاش کوتاه ميآيد بيآنکه پاسخ متقابلي ببيند، در برههاي از زمان کنترل خود را از دست ميدهد. تمام بخششهاي گذشته را چون پتک بر سر طرف مقابل ميکوبد و او را به بيمحلي و بيعلاقگي متهم ميکند و يک دور باطل در رابطه آنها شکل ميگيرد. اگر طرف مقابل شما علاقه و تمايلي به ادامه رابطه ندارد، به نظر او احترام بگذاريد که تلاشهاي يک جانبه جز دردسر چيزي براي شما و او ندارد.
قهرهاي بچهگانه
دنياي بچهها خيلي سادهتر از آن چيزي است که بزرگترها تصور ميکنند. مشکلات و دعواهاي آنها با خواهر و برادر يا همسن و سالانشان به ندادن اسباببازي و کمي بيمحلي منتهي ميشود. معمولا دخالتهاي والدين در آشتي دادنهاي به زور در سنين پايين، موثر است اما فقط در سالهاي پيش از دبستان. با ورود بچهها به مدرسه و آغاز شکل جديد از اجتماعي شدن در آنها، ديگر نميتوان هر چيزي را با امر و نهي يا قصههاي تکراري از آنها خواست.
دعواهاي آنها با همکلاسانشان حتما دليل دارد و براي خودشان بسيار مهم است. همفکري و نشان دادن راه درست براي کمک به حل مسايلي از اين قبيل، بهترين کاري است که والدين ميتوانند انجام دهند. مستقيم گفتن و به زباني نصيحت کردن بچهها باعث ميشود آنها مقاومت کنند و کاري از پيش نرود. قصههاي ساختگي و مطابق حال و احوال آنها، بيش از هر چيز ديگري موثر است. به هيچ وجه سعي نکنيد آنها را در يک مجلس خانوادگي و در حضور بزرگترها آشتي دهيد. به دنياي آنها و دلايلي که براي کارشان ميآورند، احترام بگذاريد تا به شما اعتماد کنند. بچههاي هزاره سوم، از لحاظ جسمي و فکري بسيار زود بزرگ ميشوند و دنيا را گاه دقيقتر از ما ميبينند. نظارت دورادور بهترين کاري است که ميتوان براي آنها انجام داد. سعي نکنيد به زور به آنها کمک کنيد چرا که به جاي حل مشکل قبلي، باعث ميشود با خود شما هم دچار چالش و تنش شوند.در سنين نوجواني و جواني، به واسطه بلوغ، امکان بالا رفتن تنشهاي آنها با اطرافيان بيشتر است. تندخوييها و دعواهاي متعدد آنها طبيعي است اما اگر اين روند ادامهدار بود، بايد به مشاور مراجعه کنيد. هيچکس به اندازه پدر و مادر به فرزندش نزديکتر نيست اما هر کسي را بهر کاري ساختهاند! منبع: http://www.salamat.com
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.