مراقبه
نويسنده:سميمين موحد
مثل آونگ ساعتي که از حرکت باز ايستاده، در هر وضعيت نقطه سکون و آرامشي هست که هم چيز آن جا آرام مي گيرد. اين نقطه اي است که هماهنگي، ظرافت، زيبايي، و همزماني در آن ماوا دارد. تمرين آرام گرفتن در درون خويش همان چيزي است که به آن مراقبه مي گويند و اين روزها خيلي از آن صحبت مي کنند. مراقبه کردن مزاياي جسمي و روحي بسياري دارد که با تمرين منظم در درازمدت رفتار ما را تغيير مي دهد و از "واکنش نشان دادن" به "کنترل کردن توام با آرامش" مي رساند. مراقبه کردن يا آرام گرفتن در درون بسيار آسان تر از آن چيزي است که مردم فکر مي کنند. اين طبيعت ذاتي وجود ماست؛ اين همان آرام گرفتن دل است. مراقبه کردن يعني به طور منظم دست کشيدن از عمل و آرام گرفتن. وقتي مراقبه کردن را به بخش منظم و هميشگي زندگي روزمره مان بدل مي کنيم به نتايج حيرت انگيزي مي رسيم.
يکي از دلايلي که بسياري از ما از مراقبه کردن اجتناب مي کنيم اين است که آن را مثل کار مي دانيم، کاري که ممکن است به طور عالي و کاملي انجامش ندهيم. اما اگر قرار نباشد آنرا عالي و کامل انجام دهيم چه؟ اگر اصلاً مجبور نباشيم آن را "انجام" دهيم چه؟ اگر بتوانيم آرام بگيريم، لحظاتي سرعت گام هايمان را کم کنيم و به نداي درونيمان گوش دهيم، اين يعني مراقبه.
مراقبه يعني مراقبت کردن. مراقبت کردن از چه؟ از لحظه حال. فرد مراقبه گر کسي است که مراقب است تا در زمان حال بماند. تمرين حضور در لحظه حال يعني يادآوري اين که خدا هميشه حي و حاضر است. مثل هوا که همه جا هست. ما همان طورکه هوا را از ياد مي بريم، خدا را هم از ياد مي بريم. وقتي آنها را به ياد مي آوريم مي بينيم که آنها همه جا هستند، معمولي و معجره آسا.
مراقبه کردن يعني اين که مدتي از وقتت را به طور منظم در جاي خلوتي در سکوت بگذراني. اين جا تنها عملي که بايد انجام دهيم "گذراندن" وقت است. سکوت، بقيه کار را مي کند. مراقبه کردن باعث مي شود تا در زمان حال بماني و بهتر زندگي کني. پرت شدن حواس ما از زمان حال، بزرگ ترين عامل پريشاني ها و مشکلات ماست. وقتي در زمان حال مي مانيم نقطه باشکوه رضايت خاطر حقيقي پديدار مي شود و ما پاسخ بسياري از مسايلمان را دريافت مي کنيم.
مراقبه منشا موفقيت درون است و اجازه مي دهد تا خرد و اطلاعات مورد نيازت را دريافت کني. اين همان حالت دانش طبيعي است که به آنها شهود مي گويند. هر کاري که در زندگي خودت خوب انجام مي دهي از راه مجازي دانش طبيعي کسب کرده اي. اين دانش و خردي است که به طور اسرارآميزي از "هيچ کجا" مي جوشد و در اختيار ما قرار مي گيرد.
از طريق مراقبه مي تواني به سرچشمه خرد بيکران و خلاقيت بي حد و حصر عالم هستي دسترسي پيدا کني. از طريق مراقبه با شهود عظيم درون و قدرت مهيب دروني ات تماس حاصل مي کني و انجام دادن همه کارها برايت آسان تر مي شود.
مراقبه باعث مي شود تا ذهن فعال در فضاي آرام دل قرار گيرد. مراقبه نه تنها باعث آرامش ذهني و دروني بلکه موجب سلامت جسمي و روحي نيز مي شود. با توجه به طرز زندگي شتابزده ما، فنون مراقبه با ايجاد نقاط توقف و استراحت لازم، باعث تغييرات عميقي در زندگيمان مي شود.
مراقبه کردن آسان است. ما خودمان مراقبه را سخت مي کنيم و بعد از رفتن به طرفش مي ترسيم. وقتي آن را آسان بگيريم و با زندگي روزمره مان عجين کنيم مي بينيم همه چيز آسان تر مي شود. تمرين زير اين را نشان مي دهد.
روي يک فکر يا يک شيء واحد تمرکز کن. وقتي ذهني مشغول است و مدام از فکري به سراغ فکر ديگر مي رود، تهييج مي شود. وقتي ذهن روي يک ايده يا شي اي واحد تمرکز مي کند، آرام مي گيرد. کساني که شطرنج بازي مي کنند لذت تمرکز روي يک موضوع يا شي اي واحد را مي شناسند.
کسي که شطرنج بازي نمي کند با حمام داغ مي تواند به همين نتيجه برسد. زير دوش آب برو و از کل هرج و مرج دنياي بيرون فاصله بگير. زير دوش آب داغ بايست و ذهنت را روي رها کردن افکارت متمرکز کن. ما اغلب اوقات به اين علت دوش داغ مي گيريم که خيلي لذت بخش است. در واقع، عمل رها کردن است که باعث آسايش و آرامش ذهن مي شود. به علاوه پاک شدن جسمي به پاک شدن روحي هم کمک مي کند و اين نيز آرامش بخش است.
در فضاي باز تعمق کن. در همه سنن معنوي جهان، گذراندن اوقاتي در دل طبيعت يکي از راه هاي وصل به عالم هستي و کسب آرامش ذهني و دروني بوده است. وقتي در دل طبيعت هستي، به آسمان آبي يا شب پر ستاره مي نگري، طلوع يا غروب خورشيد يا شکوه قرص نقره اي ماه را تماشا مي کني، عميقاً احساس آرامش مي کني. تجربه تماشا کردن عظمت فضاي باز، حواس بي قرار ما را نوازش مي کند و چشمه دلمان را آرام مي سازد. اين يعني مراقبه طبيعي. گلي پيدا کن و عطرش را عميقاً استشمام کن. مدتي در طبيعت قدم بزن و به صداي امواج دريا، آواز پرندگان، يا وزش باد در ميان برگ هاي درختان گوش کن. اين بهترين غذاي روحي و معنوي است که جسم و جانت را تغذيه مي کند.
تمرينات تنفسي راه تدارک ورود به حالت مراقبه عميق است. اين تمرينات بلافاصله سطح انرژي ات را براي تمام طول روز بالا مي برد و بينش دروني ات را باز مي کند. با تمرکز مستمر و پيوسته روي دم و بازدم خودت، ذهن و جسمت را از فشار هاي زندگي روزمره خالي کن و رضايت خاطر عميق در زندگي را تجربه کن.
/ج
يکي از دلايلي که بسياري از ما از مراقبه کردن اجتناب مي کنيم اين است که آن را مثل کار مي دانيم، کاري که ممکن است به طور عالي و کاملي انجامش ندهيم. اما اگر قرار نباشد آنرا عالي و کامل انجام دهيم چه؟ اگر اصلاً مجبور نباشيم آن را "انجام" دهيم چه؟ اگر بتوانيم آرام بگيريم، لحظاتي سرعت گام هايمان را کم کنيم و به نداي درونيمان گوش دهيم، اين يعني مراقبه.
مراقبه يعني مراقبت کردن. مراقبت کردن از چه؟ از لحظه حال. فرد مراقبه گر کسي است که مراقب است تا در زمان حال بماند. تمرين حضور در لحظه حال يعني يادآوري اين که خدا هميشه حي و حاضر است. مثل هوا که همه جا هست. ما همان طورکه هوا را از ياد مي بريم، خدا را هم از ياد مي بريم. وقتي آنها را به ياد مي آوريم مي بينيم که آنها همه جا هستند، معمولي و معجره آسا.
مراقبه کردن يعني اين که مدتي از وقتت را به طور منظم در جاي خلوتي در سکوت بگذراني. اين جا تنها عملي که بايد انجام دهيم "گذراندن" وقت است. سکوت، بقيه کار را مي کند. مراقبه کردن باعث مي شود تا در زمان حال بماني و بهتر زندگي کني. پرت شدن حواس ما از زمان حال، بزرگ ترين عامل پريشاني ها و مشکلات ماست. وقتي در زمان حال مي مانيم نقطه باشکوه رضايت خاطر حقيقي پديدار مي شود و ما پاسخ بسياري از مسايلمان را دريافت مي کنيم.
مراقبه منشا موفقيت درون است و اجازه مي دهد تا خرد و اطلاعات مورد نيازت را دريافت کني. اين همان حالت دانش طبيعي است که به آنها شهود مي گويند. هر کاري که در زندگي خودت خوب انجام مي دهي از راه مجازي دانش طبيعي کسب کرده اي. اين دانش و خردي است که به طور اسرارآميزي از "هيچ کجا" مي جوشد و در اختيار ما قرار مي گيرد.
از طريق مراقبه مي تواني به سرچشمه خرد بيکران و خلاقيت بي حد و حصر عالم هستي دسترسي پيدا کني. از طريق مراقبه با شهود عظيم درون و قدرت مهيب دروني ات تماس حاصل مي کني و انجام دادن همه کارها برايت آسان تر مي شود.
مراقبه باعث مي شود تا ذهن فعال در فضاي آرام دل قرار گيرد. مراقبه نه تنها باعث آرامش ذهني و دروني بلکه موجب سلامت جسمي و روحي نيز مي شود. با توجه به طرز زندگي شتابزده ما، فنون مراقبه با ايجاد نقاط توقف و استراحت لازم، باعث تغييرات عميقي در زندگيمان مي شود.
مراقبه کردن آسان است. ما خودمان مراقبه را سخت مي کنيم و بعد از رفتن به طرفش مي ترسيم. وقتي آن را آسان بگيريم و با زندگي روزمره مان عجين کنيم مي بينيم همه چيز آسان تر مي شود. تمرين زير اين را نشان مي دهد.
تمرين
روي يک فکر يا يک شيء واحد تمرکز کن. وقتي ذهني مشغول است و مدام از فکري به سراغ فکر ديگر مي رود، تهييج مي شود. وقتي ذهن روي يک ايده يا شي اي واحد تمرکز مي کند، آرام مي گيرد. کساني که شطرنج بازي مي کنند لذت تمرکز روي يک موضوع يا شي اي واحد را مي شناسند.
کسي که شطرنج بازي نمي کند با حمام داغ مي تواند به همين نتيجه برسد. زير دوش آب برو و از کل هرج و مرج دنياي بيرون فاصله بگير. زير دوش آب داغ بايست و ذهنت را روي رها کردن افکارت متمرکز کن. ما اغلب اوقات به اين علت دوش داغ مي گيريم که خيلي لذت بخش است. در واقع، عمل رها کردن است که باعث آسايش و آرامش ذهن مي شود. به علاوه پاک شدن جسمي به پاک شدن روحي هم کمک مي کند و اين نيز آرامش بخش است.
در فضاي باز تعمق کن. در همه سنن معنوي جهان، گذراندن اوقاتي در دل طبيعت يکي از راه هاي وصل به عالم هستي و کسب آرامش ذهني و دروني بوده است. وقتي در دل طبيعت هستي، به آسمان آبي يا شب پر ستاره مي نگري، طلوع يا غروب خورشيد يا شکوه قرص نقره اي ماه را تماشا مي کني، عميقاً احساس آرامش مي کني. تجربه تماشا کردن عظمت فضاي باز، حواس بي قرار ما را نوازش مي کند و چشمه دلمان را آرام مي سازد. اين يعني مراقبه طبيعي. گلي پيدا کن و عطرش را عميقاً استشمام کن. مدتي در طبيعت قدم بزن و به صداي امواج دريا، آواز پرندگان، يا وزش باد در ميان برگ هاي درختان گوش کن. اين بهترين غذاي روحي و معنوي است که جسم و جانت را تغذيه مي کند.
تمرين تنفس کن
تمرينات تنفسي راه تدارک ورود به حالت مراقبه عميق است. اين تمرينات بلافاصله سطح انرژي ات را براي تمام طول روز بالا مي برد و بينش دروني ات را باز مي کند. با تمرکز مستمر و پيوسته روي دم و بازدم خودت، ذهن و جسمت را از فشار هاي زندگي روزمره خالي کن و رضايت خاطر عميق در زندگي را تجربه کن.
موفقيت در مراقبه منظم و روزمره است.
/ج