ازدواجهاي دوطبقه
خانم دکتر، تشابه فرهنگي خانوادهها در امر ازدواج چقدر اهميت دارد؟
خانم دکتر، تشابه فرهنگي خانوادهها در امر ازدواج چقدر اهميت دارد؟
بعضي دخترخانمها و آقاپسرهاي جوان گهگاه مدعي ميشوند که شناخت کاملي از هم دارند و اين شناخت، به ايجاد علاقه بين آنها منجر شده است اما خانواده آنان و فرهنگ خانوادگيشان با هم متفاوت است، چکار بايد کنند؟
به هر حال نميتوان هميشه به طور کامل منطقي فکر کرد و تصميم گرفت يعني نميتوان همه اولويتهاي ازدواج را مو به مو رعايت کرد و مواقعي پيش ميآيد که خود عقل هم بر اين تصميم است که با شناخت کامل، رابطه عاطفي با کسي ايجاد کند که انسان را درک ميکند. به هر حال خانوادهها پس از آشنايي با يکديگر همپوشاني فرهنگي خواهند داشت مگر اينکه از نظر فرهنگي خيلي با هم متفاوت باشند يعني از نظر سنتهاي رفتاري با هم در بيشتر زمينهها مغايرت داشته باشند.
بيشترين و بزرگترين اختلاف فرهنگي خانوادهها که موجب بروز طلاق و جدايي ميشود، کدام است؟
يعني چه؟ کميتوضيح ميدهيد؟
حالا حدس بزنيد اين دو خانواده چگونه با يکديگر رفتار خواهند کرد؟ از طرفي اعضاي خانواده عروس ميخواهد روي داماد خود حساب کنند و به او وابسته ميشوند و از طرفي خانواده داماد نيز علاوه بر علاقه خود به پسرشان ميخواهند عروس را پيش خود نگه دارند و مانند دختر خود به او وابسته ميشوند. درصورتي که اين دو نفر نتوانند توقعات هر دو طرف را برآورده کنند، هريک از طرفين تصور ميکنند که داماد يا عروس خانواده، فرزندشان را از آنها جدا کرده و ميخواهد تحت نفوذ خود در بياورد.
اتفاقا مشابه چنين موردي را عدهاي از خوانندگان هفتهنامه پرسيدهاند. راهکار پيشنهادي شما چيست؟
البته احترام پدر و مادر در هر زمان و حالتي واجب است ولي در عين رعايت احترام بايد مواضع خود را مشخص کنند.
در بسياري از اوقات، اختلاف سنتهاي رفتاري در بين خانوادهها وجود دارد که موضوع حادي نيست و ممکن است با سنتهاي رفتاري يکديگر ادغام شود اما پافشاري هر يک از اعضاي دو خانواده و تعصب شان بر اين موضوع موجب بروز اختلاف نظر ميشود. در حقيقت اين خانوادهها هستند که هنوز فرزندشان را از آن خود ميدانند و نميتوانند بپذيرند که آنها هم حق دارند براي خود زندگي کنند.
خانم دکتر، تشابه فرهنگي خانوادهها در امر ازدواج چقدر اهميت دارد؟
بعضي دخترخانمها و آقاپسرهاي جوان گهگاه مدعي ميشوند که شناخت کاملي از هم دارند و اين شناخت، به ايجاد علاقه بين آنها منجر شده است اما خانواده آنان و فرهنگ خانوادگيشان با هم متفاوت است، چکار بايد کنند؟
به هر حال نميتوان هميشه به طور کامل منطقي فکر کرد و تصميم گرفت يعني نميتوان همه اولويتهاي ازدواج را مو به مو رعايت کرد و مواقعي پيش ميآيد که خود عقل هم بر اين تصميم است که با شناخت کامل، رابطه عاطفي با کسي ايجاد کند که انسان را درک ميکند. به هر حال خانوادهها پس از آشنايي با يکديگر همپوشاني فرهنگي خواهند داشت مگر اينکه از نظر فرهنگي خيلي با هم متفاوت باشند يعني از نظر سنتهاي رفتاري با هم در بيشتر زمينهها مغايرت داشته باشند.
بيشترين و بزرگترين اختلاف فرهنگي خانوادهها که موجب بروز طلاق و جدايي ميشود، کدام است؟
يعني چه؟ کميتوضيح ميدهيد؟
حالا حدس بزنيد اين دو خانواده چگونه با يکديگر رفتار خواهند کرد؟ از طرفي اعضاي خانواده عروس ميخواهد روي داماد خود حساب کنند و به او وابسته ميشوند و از طرفي خانواده داماد نيز علاوه بر علاقه خود به پسرشان ميخواهند عروس را پيش خود نگه دارند و مانند دختر خود به او وابسته ميشوند. درصورتي که اين دو نفر نتوانند توقعات هر دو طرف را برآورده کنند، هريک از طرفين تصور ميکنند که داماد يا عروس خانواده، فرزندشان را از آنها جدا کرده و ميخواهد تحت نفوذ خود در بياورد.
اتفاقا مشابه چنين موردي را عدهاي از خوانندگان هفتهنامه پرسيدهاند. راهکار پيشنهادي شما چيست؟
البته احترام پدر و مادر در هر زمان و حالتي واجب است ولي در عين رعايت احترام بايد مواضع خود را مشخص کنند.
در بسياري از اوقات، اختلاف سنتهاي رفتاري در بين خانوادهها وجود دارد که موضوع حادي نيست و ممکن است با سنتهاي رفتاري يکديگر ادغام شود اما پافشاري هر يک از اعضاي دو خانواده و تعصب شان بر اين موضوع موجب بروز اختلاف نظر ميشود. در حقيقت اين خانوادهها هستند که هنوز فرزندشان را از آن خود ميدانند و نميتوانند بپذيرند که آنها هم حق دارند براي خود زندگي کنند.
بعضي دخترخانمها و آقاپسرهاي جوان گهگاه مدعي ميشوند که شناخت کاملي از هم دارند و اين شناخت، به ايجاد علاقه بين آنها منجر شده است اما خانواده آنان و فرهنگ خانوادگيشان با هم متفاوت است، چکار بايد کنند؟
به هر حال نميتوان هميشه به طور کامل منطقي فکر کرد و تصميم گرفت يعني نميتوان همه اولويتهاي ازدواج را مو به مو رعايت کرد و مواقعي پيش ميآيد که خود عقل هم بر اين تصميم است که با شناخت کامل، رابطه عاطفي با کسي ايجاد کند که انسان را درک ميکند. به هر حال خانوادهها پس از آشنايي با يکديگر همپوشاني فرهنگي خواهند داشت مگر اينکه از نظر فرهنگي خيلي با هم متفاوت باشند يعني از نظر سنتهاي رفتاري با هم در بيشتر زمينهها مغايرت داشته باشند.
بيشترين و بزرگترين اختلاف فرهنگي خانوادهها که موجب بروز طلاق و جدايي ميشود، کدام است؟
يعني چه؟ کميتوضيح ميدهيد؟
حالا حدس بزنيد اين دو خانواده چگونه با يکديگر رفتار خواهند کرد؟ از طرفي اعضاي خانواده عروس ميخواهد روي داماد خود حساب کنند و به او وابسته ميشوند و از طرفي خانواده داماد نيز علاوه بر علاقه خود به پسرشان ميخواهند عروس را پيش خود نگه دارند و مانند دختر خود به او وابسته ميشوند. درصورتي که اين دو نفر نتوانند توقعات هر دو طرف را برآورده کنند، هريک از طرفين تصور ميکنند که داماد يا عروس خانواده، فرزندشان را از آنها جدا کرده و ميخواهد تحت نفوذ خود در بياورد.
اتفاقا مشابه چنين موردي را عدهاي از خوانندگان هفتهنامه پرسيدهاند. راهکار پيشنهادي شما چيست؟
البته احترام پدر و مادر در هر زمان و حالتي واجب است ولي در عين رعايت احترام بايد مواضع خود را مشخص کنند.
منبع: http://www.salamat.com