تنبيه کودک

به عنوان مثال مي‌توانم از تحقير کردن، توهين به دانش آموز، سرزنش کردن و حتي مقايسه آنها با هم، جدا کردن محل نشستن دانش آموز از سايرين، بيرون کردن او به مدت زياد از کلاس يا اتاق، اخراج از مدرسه و... نام ببرم.
دوشنبه، 16 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تنبيه کودک

تنبيه کودک
تنبيه کودک


 






 
گفتگو با دکتر کتايون خوشابي، فوق‌تخصص روانپزشکي کودکان و نوجوانان
برداشت اول: گوشه حياط کز کرده و گريه مي‌کند... ماني!... بچه‌ها هرچه صدايش مي‌کنند انگارنه انگار؛ بي‌خيال همه بازي‌ها و شادي‌ها شده و يک گوشه کز کرده.
برداشت دوم: ماني! چرا اين همه با درس و کتاب بدي تو پسر؟مگر تو هماني نبودي که قفسه کتاب خانه نه سالگي‌اش پر بود از کتاب؟
برداشت سوم: ماني! چه شده بود آن روز که تودر مدرسه پاي ديوار ابر بهار شده بودي؟
برداشت آخر: معلم، ماني راکه هميشه درحال شيطنت است صدا مي‌کند. ماني پاي تخته مي‌آيد و هنوز لبخند روي لبش است. معلم به بچه‌ها مي‌گويد همه ماني را با دست نشان بدهند و هو کنند! او فکر مي‌کند بهترين راه را براي تنبيه ماني انتخاب کرده که زخمي ‌به تنش نمي‌اندازد اما برخلاف تصور او، رد اين درد هميشه بر جان ماني مي‌ماند. اين قصه هر چند داستاني واقعي نيست اما ممکن است بارها و بارها اتفاق بيافتد؛همان چيزي که معاون آموزش وزارت آموزش پرورش هم هفته قبل درباره آن هشدار داد: «تنبيه رواني هم مثل تنبيه جسمي‌ممنوع است.» به اين بهانه گفتگويي انجام داديم با دکتر کتايون خوشابي، فوق تخصص روان‌شناسي کودکان و نوجوانان، درباره تنبيه رواني و آثارش.

خانم دکتر! قبل ازهر چيز برايمان بگوييد که مصداق‌هاي تنبيه رواني چيست؟
 

به عنوان مثال مي‌توانم از تحقير کردن، توهين به دانش آموز، سرزنش کردن و حتي مقايسه آنها با هم، جدا کردن محل نشستن دانش آموز از سايرين، بيرون کردن او به مدت زياد از کلاس يا اتاق، اخراج از مدرسه و... نام ببرم.

تاثيراين تنبيه خصوصا در محيط کلاس چگونه است؟
 

بچه‌هايي که در جمع مورد توهين و سرزنش قرار مي‌گيرند در آينده احترام به نفس کمتري داشته و از عزت نفس و اعتماد به نفس کمي‌برخوردارند و به اين نتيجه مي‌رسند که وقتي ديگران براي آنها ارزش قايل نيستند، پس خودشان موجودات قابل احترامي‌ نيستند و ديدي که از خود پيدا مي‌کنند يک تصوير منفي است. اين مساله به خصوص در مورد کودکان بيش‌فعال بيشتر از بقيه کودکان رخ مي‌دهد. کودکان بيش‌فعال در بسياري از موارد تشخيص داده نمي‌شوند و به علت ماهيت علايم مربوط به پرتحرکي و رفتارهاي تکانه‌اي و ناگهاني، اغلب مورد تنبيهات بدني و کلامي ‌از طرف اعضاي خانواده و اولياي مدرسه قرار مي‌گيرند، در حالي که تشخيص به موقع اختلال و درمان آن از اين چرخه معيوب جلوگيري مي‌کند و باعث مي‌شود انگي به دانش‌آموز تحت عنوان بچه ‌بد، گستاخ و بي‌تربيت زده نشود.

تنبيه کودک

با اين حساب چه راهکارهايي رابراي تنبيه مفيد و موثر توصيه مي‌کنيد؟
 

محروم کردن يکي از شايع‌ترين روش‌هايي است که مي‌توانيم به عنوان روش تنبيهي از آن استفاده کنيم. کودک را از امتيازي که قرار بوده است داشته باشد، به‌طور کوتاه و شرطي محروم کنيم. و البته اين تنبيه بايد بلافاصله بعد از رفتار نامطلوب صورت بگيرد. هر چه فاصله تنبيه و رفتار نامطلوب بيشتر باشد اثردهي و بازدهي آن کمتر مي‌شود يعني اگر امروز کودک رفتار نامطلوبي انجام دهد و سه روز ديگر مثلا او را به پارک نبريم، موثر نيست. شايد يکي از مشکلاتي که در اغلب جوامع وجود دارد عدم کنترل افراد بزرگسال است. خيلي از مواقع ممکن است اولياي مدرسه نتوانند خود را کنترل کنند در چنين شرايطي بهتر است از کودک خواسته شود بعد از کلاس باقي بماند تا با او صحبت کرده و روش تنبيهي خود را به او ابلاغ نمايد. ممکن است افراد در لحظه‌اي که کودک کار نادرستي انجام مي‌دهد به حدي عصباني و ناراحت ‌شوند که مهارت کنترل خشم‌شان را از دست داده و ‌نتوانند جلوي خود را گرفته و در ابتدا به کودک‌آزاري عاطفي و حتي تنبيه بدني اقدام کنند.

والدين چه نقشي مي‌توانند داشته باشند؟
 

اولياء بايد به اين مساله توجه داشته باشند که گاهي بچه‌ها اختلالاتي دارند که به بروز رفتارهاي نامطلوب منجر مي‌شود مانند بيش‌فعالي، رفتارهاي لجبازانه، سرکشي و... اينها اختلالاتي است که نياز به تشخيص و درمان دارد. اگر اين رفتار در درازمدت و به طور مکرر اتفاق مي‌افتد بايد با والدينش صحبت شود و اگر پذيرش والدين خوب باشد بايد کودک حتما به مشاور مدرسه يا روان‌شناس ارجاع داده شود.

معلم بايد چه چيزهايي را درباره تنبيه بچه‌ها بداند؟
 

در مورد مشکلات ديگري که در کلاس وجود دارد، هنر معلم است که حرف اول را مي‌زند و بايد بتواند در همان لحظه‌ ضمن اينکه مديريت و کنترل کلاس را در دست دارد، از روش تنبيهي درست هم استفاده کند. خيلي از مواقع اينکه خود معلم احساسش را از آن کار بد به بچه بگويد مي‌تواند کمک کننده باشد. بچه‌هاي ما خيلي درباره احساسات‌شان آشنايي ندارند. در مورد احساساتي مانند ناراحتي، نگراني، ترس، خوشحالي و.... با بچه‌ها صحبت نمي‌شود. بازخورد مثبت يا منفي معلم در مورد رفتار بچه‌ها به خودشان بسيار موثر است. مثل اينکه امروز درست را خيلي خوب بلد بودي، خوشحالم، يا اينکه اين کار نامطلوب را که انجام دادي مرا ناراحت کرد يا اينکه بگويد اين کارت مرا خيلي ناراحت کرد از دوستت هم مي‌تواني سوال کني که احساسش در مورد کار تو چيست. اين عامل باعث مي‌شود دانش‌آموزان متوجه شوند رفتاري را که دارند در ديگران بازخورد ايجاد مي‌کند و ياد مي‌گيرند که بتوانند هم احساس خودشان را بشناسند و هم خودشان را جاي ديگران قرار دهند. در نتيجه احساس همدلي در‌ آنها رشد مي‌کند.

چگونه مي‌توان اين مهارت را تقويت کرد؟
 

استفاده از کتاب‌هايي که مربوط به مهارت‌هاي زندگي است و در برخي از مدارس روي آنها کار شده و معلمان با بچه‌ها کار مي‌کنند تا اين مهارت‌ها را کسب کند، بسيار مفيد است. بچه‌هايي که مهارت‌هاي ارتباطي قوي و مهارت‌هاي کنترل خشم خوبي دارند و مي‌توانند با ديگران همدلي کرده و احساسا‌تشان را مي‌شناسند، کمتر دچار رفتاري مي‌شوند که از طرف ديگران نامطلوب تلقي مي‌شود و کمتر موردي پيش مي‌آيد که معلم نياز به استفاده از روش‌هاي تنبيهي در آنها داشته باشد.

تنبيه چيست؟
 

منظور از تنبيه رفتاري است که سبب مي‌شود رفتار نامطلوب در کودک و دانش‌آموز يا تقويت منفي شده و يا کمتر و يا اصلا تکرار نشود. از نظر روان‌شناسي براي تنبيه روش‌هاي مختلفي وجود دارد که يکي از آنها محروم کردن کودک از امتيازاتي است که دارد. مثل گرفتن اسباب‌بازي دلخواه به مدت کوتاه، منع کردن از رفتن به پارک‌ يا مهماني، منع کردن کودک از حضور در جمع و قرار دادن آن در مکاني ديگر به مدت مشخصي که اين مدت زمان به ازاي هر سال يک دقيقه توصيه مي‌شود يعني براي يک کودک پنج ساله، پنج دقيقه تنهايي در يک اتاق ديگر و تاکيد بر اينکه نبايد از آنجا خارج شود، مي‌تواند تنبيه محسوب شود.

اشتباه، طبيعت هر آدمي است
 

طبيعت آدمي‌اين است که دچار اشتباه شود. ما نمي‌توانيم اين نگرش را داشته باشيم که از هيچ بچه‌اي هيچ کار اشتباهي نبايد سر بزند. همه بچه‌ها ممکن است براي لحظاتي دچار رفتار نامطلوب شوند. پس اولا بايد ظرفيت و پذيرش اين مساله از طرف اولياي مدرسه وجود داشته باشد و بچه‌ها را با هم يا با بزرگ‌ترها مقايسه نکنند. تفکر بچه‌ها در سنين کودکي منطقي نيست پس بنابراين رفتارهايي هم که از آنها سر مي‌زند هميشه رفتارهاي منطقي و درستي نمي‌تواند باشد.

تنبيه عليه اعتماد به نفس
 

ممکن است والدين يا اولياي مدرسه و ديگران به منظور کنترل کودک، قصد تنبيه او را داشته باشند ولي چون تنبيه شديد بوده است نتيجه به کودک‌آزاري جسمي‌منجر ‌شود. تحقيقات ثابت کرده است کودکاني که به خصوص از ناحيه سر و صورت مورد ضرب و شتم قرار مي‌گيرند يا سيلي مي‌خورند در آينده‌ افرادي خواهند شد که از اعتماد به نفس پاييني برخوردارند بنابراين تنبيه بدني و کودک‌آزاري عاطفي شامل تحقير، توهين، سرزنش، ترک کردن و... اثرات مخرب روان‌شناختي بر ذهن و روان کودک تا پايان عمر باقي مي‌گذارد.
منبع: http://www.salamat.com



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط