چه کساني در ترك سيگار موفقترند؟
نويسنده: دکتر هومن شريفي
امروزه از استعمال دخانيات همچنان بهعنوان شايعترين عامل قابل پيشگيري مرگ و مير و ناتواني در دنيا نام ميبرند. در قرن بيستم حدود 100 ميليون نفر جان خود را در اثر استعمال دخانيات از دست دادند و در قرن بيست و يكم اين رقم به مرز 1 ميليارد نفر خواهد رسيد كه 80 درصد اين مرگ و مير در كشورهاي در حال پيشرفت خواهد بود.
مسلماً نه تنها با دارو و واكسن بلكه با اقدامات و رويكرد دولتها و جوامع بشري ميتوانيم با اين معضل مبارزه كنيم. از نظر خدمات موجود در دنيا براي ترك سيگار بهطور قطع رويكردها و روشهاي مختلفي در حال اجرا است. به نوعي ميتوان گفت تنوع درمانهاي موجود به اندازة تنوع درمانگران در اين عرصه بيشمار است ولي در اين ميان در تمامي اين درمانها يك قدم اساسي در ارزيابيهاي اولية ما شناخت عوامل مؤثر بر ترك ميباشد. با شناخت اين عوامل اطلاعاتي در اختيار ما قرار ميگيرد كه در انتخاب نوع درمان و در نتيجه در پيشبيني نتيجة طولاني مدت درمان به ما كمك ميكند.
عواملي مانند سن، جنس، وضعيت تأهل، وضعيت تحصيلات، بيماريهاي همراه، مصرف مواد مخدر، ميزان سيگار روزانه و بسياري عوامل ديگر از اين دستهاند. مثلا در مورد سن امروزه ثابت شده است كه تا اواخر دهة سوم مرحله پيش تفكر است كه فرد هيچ آگاهي و شناختي از آثار حاد و مزمن مصرف سيگار ندارد و بهطور قطع تا اين سن اگر تلاش ما فقط در جهت ايجاد رعب و وحشت باشد بينتيجه خواهد بود. يا بهعنوان مثال از سن 50 سال به بعد كه مرحله آمادگي است غالباً فرد پذيراي مداخلات درماني خواهد بود و خود فرد بهدنبال درمان ميرود. پس در اصل در دهههاي مختلف رويكرد درماني و نحوه برخورد با بيمار بايد متناسب و متفاوت باشد. مثلاً در مورد جنس مسالهاي كه بسيار مهم است در درجة اول افتراق مساله جنس و جنسيت است. جنس يك خصلت بيولوژيكي است كه خصوصيات خاص خود را دارد. خصوصياتي كه غالباً ناشي از تفاوتهاي هورموني در دو جنس است. تغييرات هورموني ميتوانند پاسخهاي رفتاري را تغيير دهند كه نمونة بارز آن موفقيت پايين ترك سيگار در دورة پريود ماهيانة خانمها است. از طرفي جنسيت يك خصلت فرهنگي و رواني است. تفاوتهاي جنسيتي در نقشهاي اجتماعي و فرهنگي همانند مخاطرات رواني و فيزيكي شخص را به سوي چالشهاي مختلف تشخيصي و محيطي ميكشاند. مسائلي كه ميتوان از ميان آنها قبح اجتماعي، فقدان حمايت فاميلي يا استقلال اقتصادي را نام ببريم. تكتك اين موارد ميتوانند بر روي نتيجة ترك اثرگذار باشند. در مورد تعداد نخ سيگار هم بايد بگوييم كه هر چقدر اين تعداد كمتر باشد، احتمال موفقيت فرد بيشتر خواهد بود. اين مساله خصوصاً در خانمها بسيار حائز اهميت است. خانمي كه روزانه 20 نخ سيگار ميكشد شانس موفقيتش در ترك از خانمي كه روزانه 10 نخ ميكشد حدود 13 بار كمتر است.
يكي ديگر از عوامل مؤثر بر ترك شناخت اعتيادهاي همزمان و حتي زنجيرة رفتاري فـرد سيگاري است. مثلاً 86 درصد افراد سيگاري به نوعي اعتياد به قهوه يا چاي دارند پس حتي اگر سيگار را قطع كنند اين ميزان قهوه (حدود mg 275) كـه نوعي اعتياد است همچنان مسالهاي اعتياد همزمان را مطرح و با هر بار قهوه خـوردن با فرايند يا شرطي شدن فرد مجدداً به ياد سيگار ميافتد. در اين موارد بايد در نظر بگيريم كه با بيش از يك مادة اعتيادآور مواجه هستيم پس در روند درماني هم تقدم و تأخر مواد و هم داروهاي مختلف براي مواد مختلف را بايد در نظر بگيريم.
منبع:www.salamat.com
مسلماً نه تنها با دارو و واكسن بلكه با اقدامات و رويكرد دولتها و جوامع بشري ميتوانيم با اين معضل مبارزه كنيم. از نظر خدمات موجود در دنيا براي ترك سيگار بهطور قطع رويكردها و روشهاي مختلفي در حال اجرا است. به نوعي ميتوان گفت تنوع درمانهاي موجود به اندازة تنوع درمانگران در اين عرصه بيشمار است ولي در اين ميان در تمامي اين درمانها يك قدم اساسي در ارزيابيهاي اولية ما شناخت عوامل مؤثر بر ترك ميباشد. با شناخت اين عوامل اطلاعاتي در اختيار ما قرار ميگيرد كه در انتخاب نوع درمان و در نتيجه در پيشبيني نتيجة طولاني مدت درمان به ما كمك ميكند.
عواملي مانند سن، جنس، وضعيت تأهل، وضعيت تحصيلات، بيماريهاي همراه، مصرف مواد مخدر، ميزان سيگار روزانه و بسياري عوامل ديگر از اين دستهاند. مثلا در مورد سن امروزه ثابت شده است كه تا اواخر دهة سوم مرحله پيش تفكر است كه فرد هيچ آگاهي و شناختي از آثار حاد و مزمن مصرف سيگار ندارد و بهطور قطع تا اين سن اگر تلاش ما فقط در جهت ايجاد رعب و وحشت باشد بينتيجه خواهد بود. يا بهعنوان مثال از سن 50 سال به بعد كه مرحله آمادگي است غالباً فرد پذيراي مداخلات درماني خواهد بود و خود فرد بهدنبال درمان ميرود. پس در اصل در دهههاي مختلف رويكرد درماني و نحوه برخورد با بيمار بايد متناسب و متفاوت باشد. مثلاً در مورد جنس مسالهاي كه بسيار مهم است در درجة اول افتراق مساله جنس و جنسيت است. جنس يك خصلت بيولوژيكي است كه خصوصيات خاص خود را دارد. خصوصياتي كه غالباً ناشي از تفاوتهاي هورموني در دو جنس است. تغييرات هورموني ميتوانند پاسخهاي رفتاري را تغيير دهند كه نمونة بارز آن موفقيت پايين ترك سيگار در دورة پريود ماهيانة خانمها است. از طرفي جنسيت يك خصلت فرهنگي و رواني است. تفاوتهاي جنسيتي در نقشهاي اجتماعي و فرهنگي همانند مخاطرات رواني و فيزيكي شخص را به سوي چالشهاي مختلف تشخيصي و محيطي ميكشاند. مسائلي كه ميتوان از ميان آنها قبح اجتماعي، فقدان حمايت فاميلي يا استقلال اقتصادي را نام ببريم. تكتك اين موارد ميتوانند بر روي نتيجة ترك اثرگذار باشند. در مورد تعداد نخ سيگار هم بايد بگوييم كه هر چقدر اين تعداد كمتر باشد، احتمال موفقيت فرد بيشتر خواهد بود. اين مساله خصوصاً در خانمها بسيار حائز اهميت است. خانمي كه روزانه 20 نخ سيگار ميكشد شانس موفقيتش در ترك از خانمي كه روزانه 10 نخ ميكشد حدود 13 بار كمتر است.
يكي ديگر از عوامل مؤثر بر ترك شناخت اعتيادهاي همزمان و حتي زنجيرة رفتاري فـرد سيگاري است. مثلاً 86 درصد افراد سيگاري به نوعي اعتياد به قهوه يا چاي دارند پس حتي اگر سيگار را قطع كنند اين ميزان قهوه (حدود mg 275) كـه نوعي اعتياد است همچنان مسالهاي اعتياد همزمان را مطرح و با هر بار قهوه خـوردن با فرايند يا شرطي شدن فرد مجدداً به ياد سيگار ميافتد. در اين موارد بايد در نظر بگيريم كه با بيش از يك مادة اعتيادآور مواجه هستيم پس در روند درماني هم تقدم و تأخر مواد و هم داروهاي مختلف براي مواد مختلف را بايد در نظر بگيريم.
منبع:www.salamat.com