تحليل شخصيت خودشيفته در گفتگو با دکتر سيد سعيد صدر، روانپزشک
آيا تاکنون با افراد «از خود متشکر» سر و کار داشتهايد؟ همان آدمهايي که تصور ميکنند فرد بسيار مهمي هستند و از هر نظر بينظير. روانپزشکان به افرادي که چنين تصوري از خودشان دارند «خودشيفته» ميگويند. افراد خودشيفته فکر ميکنند شخص منحصر به فردي هستند و ديگران بايد بهطور خاصي با آنها رفتار کنند. تاب تحمل انتقاد را ندارند و از اينکه هر کسي به خود اجازه انتقاد کردن از آنها را بدهد، عصباني ميشوند و زود از کوره به در ميروند. افراد خودشيفته فقط نظر خود را قبول دارند و اغلب در طمع کسب شهرت، قدرت و ثروتاند. افراد خودشيفته روابط شکنندهاي دارند و چون به قواعد مرسوم رفتار تن نميدهند خون ديگران را به جوش ميآورند. با اين مقدمهاي که درباره اختلال شخصيت خودشيفته گفته شد اگر تمايل پيدا کرديد تا با اين افراد بيشتر آشنا شويد با دکتر سيدسعيد صدر، مدير گروه روانپزشکي دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي همراه باشيد.
اگر موافقايد با اختلال شخصيت و تعريف آن گفتگويمان را آغاز کنيم تا پس از آن بتوانيم درباره خودشيفتهها بحث کنيم؟
براي آشنايي با اختلال شخصيت بهتر است ابتدا افراد سالم را تعريف کنيم يعني اينکه هر نوع تفکر، ايده، هيجان و رفتاري که به طور باثبات، قابل پيشبيني و در عين حال انعطافپذير از افراد سرزند که سازگاري و تطابق فرد را با محيط افزايش دهد از ويژگيهاي افراد سالم به شمار ميرود بنابراين هر نکتهاي که در اين تعريف نگنجد يا درواقع موجب فقدان انطباق فرد با محيط شود و يا اينکه در روابط بين فردياش تاثيرگذار، تنشزا، غيرقابل پيشبيني و غيرقابل انعطاف باشد، ميتواند به نوعي اختلال شخصيت به شمار رود.
خودشيفتهها هم در گروه افراد مبتلا به اختلال شخصيت قرار دارند؟
بله. افراد خودشيفته احساس ميکنند افرادي استثنايياند و از هر نظر داراي برتري هستند. براي مثال اين افراد تصور ميکنند که از لحاظ زيبايي، چهرهاي فوقالعاده دارند و کسي به زيبايي آنها نميرسد، يا تصور ميکنند که صداي خوبي دارند و بهتر از آنها کسي نميخواند يا اگر در حوزه هنر کار ميکنند با خود ميانديشند که هنرمندتر از آنها کسي نيست و آنها سرآمد ديگران هستند.
اينها همان گروهي هستند که مردم، آنان را به شوخي و خنده «از خودمتشکر» نامگذاري کردهاند؟
بله. به طور دقيق همينطور است. اين افراد مدام خودشان را ستايش ميکنند و ميتوانند در هر شغل و حرفهاي باشند. براي مثال اگر اين افراد در حوزه دانش باشند تصور ميکنند دانشمندتر از آنها کسي در اين جهان نيست. در واقع اين افراد عاشق خودشان هستند.
چگونه ميتوانيم از رفتار خودشيفتهها آنها را شناسايي کنيم؟
اين افراد رفتار جالبتوجهي دارند. براي مثال اگر به خانه افراد خودشيفته برويم تصاوير متعددي از آنها را روي ديوار ميبينيم زيرا اين افراد آنقدر عاشق چهره خودشان هستند که تصاوير متعدد خود را روي ديوار نصب کردهاند البته فراموش نکنيد اگر خانواده شما عکس شما را روي ديوار نصب کرد يا روي ميز و طاقچه گذاشت خودشيفتگي محسوب نميشود. از ويژگيهاي ديگر افراد خودشيفته نوع لباس پوشيدن و رفتار آنهاست. براي مثال اين افراد متناسب سنشان لباس نميپوشند و سعي ميکنند لباسهاي خاصي را انتخاب کنند و بپوشند که جوانتر از سنشان باشد.
بنابراين خودشيفتهها با پيري ميانهاي ندارند؟
جالب است بدانيد که خودشيفتهها دشمن پيري هستند يعني پيدايش يک موي سفيد در سر يا صورت به سرعت اين افراد را غمگين و افسرده ميکند و درصدد اصلاح آن برميآيند.
خودشيفتهها اهل چه ورزشهايي هستند؟
همانطور که درباره لباس پوشيدنشان توضيح دادم اين افراد اگر بخواهند ورزش کنند، رشته ورزشي خود را متناسب با سنشان انتخاب نميکنند. براي مثال فرد خودشيفتهاي که 60 سال سن دارد بدون هيچ زمينه قبلي به رشته زيبايي اندام ميپردازد. در حالي که اغلب افرادي با اين سن و سال بيشتر به پيادهروي و کوهنوردي تمايل دارند.
از خودمتشکرها با چه افرادي نشست و برخاست ميکنند؟
خودشيفتهها سعي ميکنند که دوستان خود را از سنين پايينتر انتخاب کنند. براي مثال فردي 50 ساله خودشيفته با جوانان 20 يا 25 ساله معاشرت ميکند و از اين طريق سعي ميکند خلق و رفتارش را در اين سن نشان دهد تا هميشه مورد تعريف و تمجيد قرارگيرد.
درباره اسطوره خودشيفتگي يا نارسيسيسم روايت شده که نارسيس جوان زيبايي بود که در آب تصوير خود را ديد و بعد عاشق خودش شد، آيا واقعا افراد خودشيفته چهره زيبايي دارند که اين طور عاشق خود ميشوند؟
جالب است بدانيد که افراد خودشيفته چندان خوشتيپ و خوشچهره نيستند بنابراين هنگام انتخاب دوستانشان سعي ميکنند که دوستانشان از لحاظ چهره خيلي پايينتر باشد و آنها بتوانند از اين کنتراست استفاده کنند.
يعني از فرد مقابل زيباتر جلوه کنند؟
بله. اين تفاوت چهرهها به افراد خودشيفته کمک ميکند تا بيشتر به چشم بيايند همچنين خودشيفتهها ميدانند که افرادي که از لحاظ چهره پايينتر از آنها هستند براي حفظ دوستي ناچارند که مدام از آنها تعريف و تمجيد کنند.
خودشيفتهها از چه رفتاري دلگير ميشوند؟
بدترين ضربه به افراد خودشيفته انتقاد از آنهاست. کوچکترين انتقادي از آنها موجب برافروخته شدن و آشفتگيشان ميشود و آنها را وادار ميکند که از خود واکنش نشان دهند و در نتيجه حلقه دوستانشان از بين ميرود.
چرا اين افراد از انتقاد ناراحت ميشوند؟
هنگامي که انساني تصور ميکند بهترين است به طور طبيعي تمايل دارد که فقط تعريف و تمجيد بشنود تا بتواند به ديگران فخرفروشي کند. افراد خودشيفته شکست را قبول نميکنند و از هر وسيلهاي براي رسيدن به پيروزي استفاده ميکنند تا به تمجيد ديگران دست يابند. شايد پيش خودتان بگوييد که اين ربطي به خودشيفتگي ندارد و ايراد گرفتن از هر کسي، آن فرد را ناراحت ميکند اما بين ناراحتي طبيعي و غيرطبيعي تفاوت فاحشي وجود دارد. شايد همه جاي دنيا را بگرديم نتوانيم فردي را پيدا کنيم که از انتقاد و ايراد خوشحال شود اما اين دلگيري حد و مرزي دارد.
تعريف کردن چهطور؟
همه ما از تعريف خوشحال ميشويم اما تعريف بايد جايگاه داشته و متناسب با تواناييها باشد. البته اين نکته را به ياد بسپاريد که هيچ موجودي بدون نقص نيست.
اختلال شخصيت خودشيفته چهقدر شايع است؟
نوع اختلال شخصيت مرزي شديد که نيازمند به مداخله روانپزشکي باشد زير 10 درصد است اما رگههاي شخصيت خودشيفته زياد است. در واقع اين قدر که رگههاي خودشيفتگي را در جامعه مشاهده ميکنيم خود بيماري را کمتر ميبينيم.
درباره اين افراد چه نکاتي را بايد رعايت کنيم؟
ابتدا بايد اين افراد را شناسايي کنيد سپس توانايي آنها را نشان بدهيد اما براي آنها توضيح دهيد که شما نميتوانيد بهترين هنرمند جهان باشيد اما در اين زمينه ميتوانيد آدم معتبري شويد. به طور مثال به آنها بگوييد که شما تواناييهاي مناسبي داري و بين 100 نفر هنرمند برتر هستي اما نميتواني نفر اول باشي. با اين کار ميتوانيد شناخت اين افراد را اصلاح کنيد.
افراد از خود متشکر درمان هم ميشوند؟
درمان دارويي در اين افراد کمک کننده است اما همانطور که اشاره کردم اگر در کنار روان درماني باشد تاثيرگذارتر است به خصوص اگر در سنين بالا سعي کنيم تواناييهايشان را به عرضه ظهور برسانيم اعتماد به نفسشان هم افزايش مييابد و به آرامش دست مييابند.
آيا رفتار خانواده در ايجاد افراد خودشيفته موثر است؟
بله. رفتار خانواده بر افرادي که مستعد هستند، تاثيرگذار است بنابراين تعريف و تمجيد بيدليل از فرزندانمان ميتواند آنها را در آينده به اين مشکلات دچار کند. به طور مثال برخي اوقات مشاهده ميکنيم که دانشآموزي ديکتهاش را 20 گرفته است و خانواده براي او جشن ميگيرند، کادو ميخرند در حالي که ممکن است نصف دانشآموزان آن کلاس هم 20 گرفته باشند. اين کار ميتواند فرد را از جايگاه خودش خارج کند و تصور کند که براي همه چيز نيازمند تشويق و تمجيد است.
منبع: http://salamat.com