تربيت عليه اعتياد
هميشه در شروع دوره بلوغ به اين فکر ميافتيم که به بچهها بياموزيم چگونه از مواد مخدر پرهيز کنند و اينکه سيگار و ديگر مواد چه مشکلاتي ايجاد خواهد کرد اما بهتر است از دوره پيش از بلوغ و حتي کودکي ذهن او را باز کنيم. گر چه کودکان علاقهاي به پيگيري اين موضوع ندارند، ما هم سعي نداريم بشکافيم که مواد مخدر چيست و چه عوارضي دارد فقط بايد با تعريف داستانهاي جبراني، مطالب لازم را درباره شيوه زندگي آينده در گوششان زمزمه کرد. سعي کنيد داستانهايي تعريف کنيد که براي جبران و ترميم اشتباهات، افرادي واقعي در داستان گنجانده شوند که دستکم اگر فرزندتان آنها را نميشناسد ولي افراد معروفي در تلويزيون يا غيره باشند. با اين کار، او پيامي را که شما در نظر داريد، سريعتر خواهد گرفت. بگذاريد مثالي بزنم تا مساله واضحتر شود. شما بايد از هماکنون او را از سود و زيان آنچه ميخورد و ميآشامد آگاه کنيد. کودک شما بايد بفهمد اين ماده خوردني مورد اطمينان است يا سمي، کسي که آن را عرضه ميکند، مورد اعتماد است يا خير. اگر آرزو داريد او در نوجواني دنبال اعتياد نرود بايد از کودکي درست خوردن و آشاميدن را به او بياموزيد. بچههاي کم سن و سال سه چهار ساله از اينکه مشکلي براي جسمشان پيش بيايد، همواره نگراناند. براي مثال، به گفتگوي اين مادر و کودک توجه کنيد.
کودک: «مامان، از اون دست فروشه پاستيل خرسي بخرم؟» مادر: «اي واي! اين پاستيلا چندشآورن. ميدوني چقدر دستمالي شدن!» پيامي که مادر به کودکش ميدهد، اين است که به جز مامان به هيچکس ديگر اعتماد نکن و همه مردم کثيفاند و هولناک. اين مادر حمايت را از حد گذرانده و با پيام ترسي که داد، اشتباه کرد. پس بايد چه ميگفت؟ مثلا اين: «بذار ببينم، به نظرت کهنه نيستن؟ دستهاي فروشندهاش را ببين چقدر کثيفن! ميدونم پاستيل دوست داري ميتوانيم از فروشگاه بخريم شايد مثل اين نباشه اما حداقل مطمئنتره!»
اين مادر به کودکش ياد داد درباره هر آنچه دلت هوس خوردن آن را کرد، تأمل بيشتري کن. اين مادر در آينده نزديک، همانطور که خطر مصرف فلان ماده خوراکي خطرناک را آموزش داده، خطرات مصرف دخانيات را هم به فرزند خود ميآموزد. از 5 تا 10 سالگي است که ميتوان بچهها را از درست يا نادرست بودن مطالب به خوبي آگاه کرد. اکنون او مفهوم رازداري و دروغ گفتن را درک ميکند. اين دو ويژگي نشانگر اين است که آماده به دست آوردن استقلال خويش و ادامه زندگي بدون دريافت دستورات پيدرپي شماست. اين شواهد و قراين بايد شما را در شروع آموزشهاي مربوط به خطرات و مضرات اعتياد، مصممتر کند. کودکان نياز دارند که شما صداي وجدان را در آنها به شکلي قابل قبول و پايدار تقويت کنيد. اگر اجازه ندهيد در اين سن که در محيط خانواده هر گاه لازم است نه بگويد و تصميمگيريهاي او با احترام پذيرفته نشود، بعيد به نظر ميرسد که در آينده بتواند در جمع دوستانش در هنگام ضرورت، به خواستههاي غيرمعقول آنها پاسخ منفي دهد. مهمترين بخش آموزش منع مصرف دخانيات را که در سالهاي پيش از بلوغ (10 تا 12 سالگي) است، از دست ندهيد.
منبع: http://www.salamat.com
کودک: «مامان، از اون دست فروشه پاستيل خرسي بخرم؟» مادر: «اي واي! اين پاستيلا چندشآورن. ميدوني چقدر دستمالي شدن!» پيامي که مادر به کودکش ميدهد، اين است که به جز مامان به هيچکس ديگر اعتماد نکن و همه مردم کثيفاند و هولناک. اين مادر حمايت را از حد گذرانده و با پيام ترسي که داد، اشتباه کرد. پس بايد چه ميگفت؟ مثلا اين: «بذار ببينم، به نظرت کهنه نيستن؟ دستهاي فروشندهاش را ببين چقدر کثيفن! ميدونم پاستيل دوست داري ميتوانيم از فروشگاه بخريم شايد مثل اين نباشه اما حداقل مطمئنتره!»
اين مادر به کودکش ياد داد درباره هر آنچه دلت هوس خوردن آن را کرد، تأمل بيشتري کن. اين مادر در آينده نزديک، همانطور که خطر مصرف فلان ماده خوراکي خطرناک را آموزش داده، خطرات مصرف دخانيات را هم به فرزند خود ميآموزد. از 5 تا 10 سالگي است که ميتوان بچهها را از درست يا نادرست بودن مطالب به خوبي آگاه کرد. اکنون او مفهوم رازداري و دروغ گفتن را درک ميکند. اين دو ويژگي نشانگر اين است که آماده به دست آوردن استقلال خويش و ادامه زندگي بدون دريافت دستورات پيدرپي شماست. اين شواهد و قراين بايد شما را در شروع آموزشهاي مربوط به خطرات و مضرات اعتياد، مصممتر کند. کودکان نياز دارند که شما صداي وجدان را در آنها به شکلي قابل قبول و پايدار تقويت کنيد. اگر اجازه ندهيد در اين سن که در محيط خانواده هر گاه لازم است نه بگويد و تصميمگيريهاي او با احترام پذيرفته نشود، بعيد به نظر ميرسد که در آينده بتواند در جمع دوستانش در هنگام ضرورت، به خواستههاي غيرمعقول آنها پاسخ منفي دهد. مهمترين بخش آموزش منع مصرف دخانيات را که در سالهاي پيش از بلوغ (10 تا 12 سالگي) است، از دست ندهيد.
منبع: http://www.salamat.com